«صلاح نصر» به نقل از کتاب «جنگ سیاسی راهنمای همزیستی رقابتآمیز» اثر جان اسکات[۱۴]، هدف اساسی جنگ سیاسی را ضعیف کردن دشمن و در صورت امکان، نابود کردن وی بوسیله مانورهای دیپلماتیک، فشار اقتصادی، ارعاب، خرابکاری، دادن اطلاعات درست یا نادرست و محروم ساختن دشمن از دوستان و حامیانش، میداند. (نصر ،۱۳۸۱: ۸۹)
۲-۱-۲-۶ تعریف کاربردی
لاینبرگر[۱۵] در کتاب جنگ روانی، این مفهوم را در معنای محدود آن تعریف می کند. وی بر این باور است که جنگ روانی استفاده تبلیغات برضد دشمن، همراه با اقدامات عملی است که دارای ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی باشد. وی درسال ۱۹۴۸ تعریفی از جنگ روانی ارائه داد. وی می گوید:
جنگ روانی شامل استفاده از تبلیغات برضد دشمن است، همراه با اقدامات دیگری که دارای ماهیتی نظامی، اقتصادی یا سیاسی است در صورتی که نیازمند اموری باشد که تبلیغات آن را کامل سازد. اما این محقق در زمان جنگ سرد تاکید کرد: جنگ روانی سلاح سیاسی مهمی است که برای زمان صلح نیز به کار می رود.(لاینبرگر، ۱۹۵۴: ۴۵)
آیین نامه رزمی۱-۳۳ امریکا جنگ روانی را این گونه تعریف می نماید: جنگ روانی استفاده برنامه ریزی شده از تبلیغات و دیگر اقدامات روانی برای نفوذ بر عقاید، عواطف، نگرش ها و رفتار گروه های متخاصم خارجی است به گونه ای که از تحقق اهداف ملی حمایت شود.(مرادی،۱۹: ۱۳۸۹)
۲-۱-۳ تبلیغات
«تبلیغات از واژه لاتین “Propagare” گرفته شده است. از نظر لغوی، به معنای پخش کردن، منتشر کردن و چیزی را شناسانیدن است. امروزه این واژه معنایی دقیقتری یافته و تأثیر بر عقیده را میرساند، که در آن هدف، بیش از محتوی اهمیت دارد. این هدف، فراهم ساختن موجبات پیوستن بیشترین شمار ممکن از افراد، به یک ایدئولوژی، حزب، غایت، نظام سیاسی و.. . است». (بیرو ،۱۳۸۰: ۳۰۶)
«در تعریف اجمالی تبلیغات، با عمده کردن تأثیرات اجتماعی آن میتوان گفت: تبلیغات دادن آگاهی های خاص و اعمال نظر در جهتدهی به افکار عمومی با بهره گرفتن از وسایلی مانند زبان، خط، تصویر و نمایش است. این آگاهی بخشی و جهت دهی از سوی تبلیغات، میتواند درست، دقیق و شفاف باشد و با افزودن اطلاعات، تنویر افکار و تلطیف عواطف، به اعتلای فکری و فرهنگی انسانها کمک رساند، یا نادرست و مبهم و دروغین و غرض آلود باشد و نقشی ویرانگر ایفا نماید». ( ترابی ،۱۳۸۱: ۲۰)
باید گفت تبلیغات شکلی از ارتباطات است که با هدف تاثیر بر نگرش جامعه نسبت به برخی از علل و یا موقعیت ها انجام می پذیرد. و اغلب ارائه حقایق انتخابی برای تشویق اهداف خاص و یا استفاده از پیام های تولید شده برای برانگیختن احساسات به جای پاسخ منطقی است و نتیجه ی مورد نظر برای تغییر نگرش نسبت به موضوع در مخاطبان بیشتر به دستور کار سیاسی برمی گردد.
آیین نامه رزمی ۱-۳۳ امریکا تبلیغات را اینگونه تعریف می کند:
«هرشکلی از ارتباطات در حمایت از اهداف ملی با هدف نفوذ بر عقاید، عواطف، نگرش ها یا رفتار هر گروهی و به منظور سود رساندن به حامی و پشتیبان چه مستقیم یا غیر مستقیم». (مرادی،۲۰:۱۳۸۹)
همچنین تبلیغات می تواند بعنوان جنگ سیاسی استفاده شود در حالی که در ذهن برخی ها تبلیغات به شدت منفی تعبیر می شود اما استفاده از آن برای اموری چون بهداشت عمومی ،علائم تشویق شهروندان به مشارکت در امور مختلف یا پیام های تشویقی برای گزارش جنایات به پلیس بسیار مفید خواهد بود.
پس از جنگ جهانی دوم استفاده از واژه تبلیغ در خدمت امور سیاسی یا ملی بوده است که از آن می توان با عنوان تبلیغ سیاسی نام برد. ( ویکیپدیا،۱۳۹۰)
۲-۱-۳-۱ عناصر تشکیل دهنده تبلیغات:
در هر تبلیغ امور زیر قابل تمیزند:
الف: «محمل ها: سخن، هر آنچه چاپ میشود، تصویر، نمایشها و نمادها،
ب: ابزار فنی(مطبوعات، رادیو و تلوزیون، آگهیهاو وسایل ارتباط جمعی) و نیروی انسانی،
پ: محتوا و مضامین: ایدئولوژی، اندیشههای مهم، شعارها، ارائه اطلاعات با مقاصد خاص و. .. ،
ت: اهداف مورد نظر: اطاعت کورکورانه و یا ضد تبلیغ و یا میهن دوستی،.. . ». (بیرو ،۱۳۸۰: ۳۰۷)
۲-۱-۳-۲ انواع تبلیغات:
تبلیغات را با توجه به شکل و نوع ارسال پیام یا شیوه اجرایی و القاییش به تبلیغات مستقیم و تبلیغات غیر مستقیم و از لحاظ موضوعی عمدتاً به تبلیغات تجاری و تبلیغات سیاسی تقسیم میکنند. البته چنین تقسیم بندی برای تسهیل فهم نقش و کارکرد تبلیغات است و در عمل غیر ممکن به نظر میرسد.
منظور از تبلیغات مستقیم، ایجاد ارتباط با پیامهای تبلیغی شفاف و آشکار و غالباً بلا واسطه است. تبلیغات غیرمستقیم همانطور که از نامش پیداست غیر صریح و ناپیدا است و از سوی دولتها با طراحیها و برنامه ریزیهای دقیق و راهبردها و راهکارهای حساب شدهای همراه است. تبلیغات تجاری نیز از طرف صاحبان کالا و فراوردهها و به منظور شناساندن بهینه کالا به مشتریان و همینطور بازارهای بین المللی صورت میپذیرد. تبلیغات سیاسی بیش از انواع دیگر تبلیغات افکار عمومی را مورد خطاب قرار میدهد. در این نوع تبلیغات از انتشارات (شامل اطلاعیه، بیانیه، گزارش، اخبار سیاسی) و سخنرانی (سخنرانی و سخن پراکنی سیاسی) و تظاهرات (راه پیمایی، همایش، تجمع و.. . ) و تلاشهای نمادین (حرکات نمادین انفرادی و اجتماعی برای زنده نگهداشتن نام و یاد حماسهای خاص) و مسافرت ( عزیمت به نقطهای خاص یا پذیرش میزبانی یا میهمانی شخصیت برجسته سیاسی) ونام گذاریها (لقبدهی، نامگذاری اجتماعات، احزاب، نهضت ها و.. . ) استفاده میشود، همچنین باید توجه داشت که در این تعاریف تبلیغات مذهبی و دینی مغفول مانده و یا در ذیل تبلیغات سیاسی لحاظ شده است.
تبلیغات زمانی که به مسائل حاد و فوری جامعه میپردازد، بیشترین تأثیر را دارد. آدمهایی که تحصیلات چندانی ندارند بیشتر از دیگران در برابر تبلیغات آسیبپذیرند بویژه اگر تبلیغات، ارزشها، احساسات و باورهایشان را هدف قرار دهد. اگر تبلیغات متقابل وجود داشته باشد و بر اثر آن اعتبار تبلیغگر در معرض تردید قرار گیرد و گیرنده تبلیغات امکان سنجش صحت و سقم تبلیغات مخالف را داشته باشد، تأثیرپذیری تبلیغات کاهش مییابد. (کوئن،۱۳۷۵: ۲۵۳)
۲-۱-۳-۳ تبلیغ از منظر اسلام
ابلاغ و تبلیغ در لغت به معنای رساندن و رسانندگی است. ولی در فرهنگ اسلام آنچه از این واژه منظور بوده و هست بیش از رساندن صرف پیام است، بلکه باید ابلاغ مبین (ما علی الرسول الاالبلاغ المبین) صورت بگیرد. پیام، رسا و گویا و متناسب با فرهنگ هر عصر باشد، تا در دلها و اندیشه ها نفوذ نماید. قید (مبین) که در آیه شریفه و در دیگر آیات، بیشتر، با ابلاغ آمده است و شاهد گویایی است بر این مدعا، زیرا باید محتوا پیام که همان دستورات و احکام شریعت است، برای مکلفی که می خواهد بدان جامه عمل بپوشد و در روز واپسین در مورد انجام و یا عدم انجام آن بازخواست قرار بگیرد، به گونه ای روشن بیان گردد تا حجت بر وی تمام گشته و عذری برای او باقی نماند. (ارفعی،۱۳۹۰: ۱)
۲-۱-۳-۴ تعریف کاربردی
تبلیغات عملی آگاهانه، تلاشی سیستماتیک برای شکل دادن به ادراک، دستکاری شناخت و رفتار مستقیم برای رسیدن به پاسخ در آینده است.
تبلیغات تعریف بی طرفانه و سیستماتیک و هدفمندی از نظریه یا عقیده ای از روی اطمینان است و هدف آن تلاش برای تاثیر گذاشتن بر احساسات، نگرش، واقدامات مخاطبان هدف برای ایده های ایدئولوژیکی، تجاری یا اهداف سیاسی است که از طریق انتقال و کنترل پیامها (که می تواند واقعی یا غیر واقعی باشد) از طریق رسانه های جمعی و کانال های مستقیم صورت می گیرد.
بطور کلی تبلیغات حق درخواست تجدید نظر به احساسات دارد نه عقل.
۲-۱-۴ افکار عمومی
افکار عمومی، عکس العمل بخش عمدهای از جامعه است، در برابر حوادثی که برای جامعه رخ میدهد، و بیشتر ناشی از احساس است تا استدلال. برخی اندیشمندان نیز گفتهاند، افکار عمومی چیزی جز صدای مردم نیست که با پویایی توانمند خود، سرنوشت جامعهها را رقم میزند. بنابراین میتوان گفت: افکار عمومی، مجموعه افکار فردی است که در یک شرایط روانی و فضای اجتماعی خاص متعدد و منسجم میگردد، به گونهای که با از بین رفتن آن شرایط و فضای جمعی، افکار عمومی متعدد و منسجم نیز از بین خواهد رفت.
افکار عمومی گروه های مختلف جامعه نسبت به امری خاص، مانند: پدیدههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و. .. دارای جلوههای مثبت یا منفی است، که گاهی با ابزار و وسایل ارتباط جمعی مانند روزنامهها، رادیو و تلویزیون، منعکس میشوند و گاهی نیز انعکاس نمییابند.
افکار عمومی دربارۀ موضوعات خاص و مجموعه عقاید همه افراد، در یک جامعه معیّن بحث میکند، و موضوع آن را بیشتر امور مربوط به عامۀ مردم و مسایل مرتبط با سیاست اجتماعی تشکیل میدهند.
همچنین از افکار رایج تمایز دارد، چرا که افکار رایج عبارت از شیوۀ قضاوت یا نگرشی نسبتاٌ گسترده و لیکن بدون پویائی و با حالتی خنثی میباشد. امّا افکار عمومی تشکیل دهندۀ نیرویی جمعی است که قادر به اعمال فشار میباشد. (آبرکراسبی،۱۳۶۷: ۳۰۶)
۲-۱-۴-۱ تفاوت افکار عمومی و احساس جمعی
افکار عمومی، متضمّن وجود دادههایی عینی است که اساس آن را تشکیل میدهند و ضمن امکان آمیزش با شور و هیجان از حداقل تفکر و استدلال نیز برخوردار میباشند. اما احساس جمعی صرفاٌ عاطفی بوده و معمولاٌ پایه و اساسی در واقعیّت ندارد. (دیویس، ۱۳۶۵: ۳۴)
۲-۱-۴-۲ ویژگیهای افکار عمومی
دانشمندان معتقدند که افکار عمومی چهار ویژگی اصلی دارند:
– جهت
– شدّت
– برجستگی
– همسازی.
جهت، بدین معنا است که افکار عمومی معمولاٌ به دو یا چند دیدگاه تقسیم میشوند، هر چند افرادی که دربارۀ مسألهای هیچ عقیدهای ندارند، در نظر گرفته نشوند.
شدت و برجستگی، شبیه هم هستند، شدّت، شدّت عقاید را اندازهگیری میکند، و برجستگی به اهمیّت نسبی عقایدی که یک فرد یا گروهی از افراد دارند، مربوط میشود. به عبارت دیگر برجستگی به اهم و مهم نمودن مسایل و اینکه کدام مسأله از همه مهمتر در نظر گرفته شود، اطلاق میشود. (بیرو ،۱۳۶۶: ۳۱۳)
همسازی به رابطه بین عقاید مربوط میشود، و بر میزانی که داشتن یک عقیده با داشتن عقیدهای دیگر همساز است، متمرکز میگردد. چون که به طور کلّی، اینکه افراد عقایدی داشته باشند که متقابلاٌ ناهمساز باشند، امری ممکن است.
۲-۱-۴-۳ اقسام افکار عمومی
همچنین دانشمندان، افکار عمومی را به چهار بخش تقسیم نمودهاند:
– عقاید کارشناسی
– عقاید آگاهانه
– عقاید تأثیر پذیرفته
– افکار عمومی به طور کلّی.
اهمیت این چهار گروه ممکن است با توجه به نوع مسأله، افراد ذیربط، آگاهی کلّی دربارۀ مسأله، و میزانی که عقاید از طریق احزاب سیاسی سازمان مییابد، به ویژه از طریق گروه های فشار و غیره، تغییر نماید. و البته بدیهی است که در درون این گروه ها نیز ممکن است، عقاید مختلف باشند. (بیرو ،۱۳۶۶: ۳۱۵)
۲-۱-۴-۴ منشأ افکار عمومی
پیدایی افکار عمومی از اینجا منشأ میگیرد که الگوهای رفتاری خاصی توسط این افکار تحمیل میشوند و به صورت هنجارهای رفتاری درمی آیند. و به همین خاطر است که بسیاری در صدد تأثیرگذاری بر افکار عمومی برمیآیند، از بازرگانان گرفته که از طریق تبلیغات تجاری اقدام به چنین کاری میکنند، تا احزاب سیاسی و دولت که با تبلیغات سیاسی این کار را انجام میدهد. البته باید توجه داشت که بر خلاف آنچه ابتدا به نظر میرسد که نماد این افراد یا نمادها صرفاٌ در صدد تغییر و دگرگون ساختن افکار عمومی هستند، اینان فقط به فکر استفاده از آن به سود خود میباشند. (شایان مهر،۳۰: ۱۳۷۷)
به عنوان نکته پایانی میتوان گفت که، عقیده هنگامی که به فرد محدود میگردد، پدیدۀ پیچیدهای است، و بی نهایت پیچیدهتر است هنگامی که به طور جمعی به صورت افکار عمومی در نظر گرفته میشود.
۲-۱-۴-۵ افکار عمومی در جنگ روانی
در جنگهای روانی و نظامی همگرایی افکار عمومی نقش اساسی را در پیشبرد اهداف دارد. اگر لازم باشد که افکار عمومی به حمایت از نظریه معینی ترغیب شود، در بیشتر موارد با اعمال نفوذ دراحساسات مردم به این کار مبادرت می شود،(بیرو ،۱۳۶۶: ۳۱۸) به این معنی که برای ایجاد طرز تفکر مورد نظر، احساسات مردم تهییج میگردد.
در واقع به وسیله تبلیغات تلاش میشود تا حد امکان نیروی اندیشه و وجدان فرد را کمتر به کار انداخته وبرعکس دراو واکنشهای انعکاسی شرطی به وجود آورد.
عقیده و بینش برای مردم به مثابه روح و معنویت است، به عبارت دیگر، افکار عمومی مجموعهای از داوریهای مردم درباره مسایل روز است که مورد پذیرش بیشتر جامعه است و تغییر در این نگرش در جنگهای روانی اساسی میباشد.
افکار مورد پذیرش مردم در چارچوب سه اصل:
موضوع معین، زمان معین و منافع عمومی معین قرار دارد. (معصومی، ۱۳۷۱: ۲۱)
ماهیت افکار عمومی، به گونه ای است که دست اندرکاران مسایل سیاسی و تبلیغاتی و متخصصان جنگ های روانی را برآن میدارد که قدرت و نقش آن را در حوادث و موضوعات مختلف در برنامهریزیها و اقدامهای خود منظور کنند. اهمیت افکارعمومی و قدرت هدایت آن، نه تنها از قدرت نظامی و اقتصادی کمتر نیست، بلکه بیشتر اوقات معادلات نظامی و سیاسی مرسوم را دگرگون میسازد.
از آنجایی که ماهیت جنگ روانی چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ و تأثیر آن بر افکار عمومی و تغییر نگرش در جهت اهداف از پیش تعیین شده روشن است، شناخت از وضعیت و روحیه نظام اجتماعی و برنامهریزی برای هدایت آن اهمیت حیاتی در جنگهای روانی دارد. در صورتی که داده ها و اطلاعاتی که در هنگام جنگ روانی به جامعه مورد نظر تزریق میشود، مطابق با واقعیات و فرهنگ خاص آن جامعه نباشد، نه تنها تأثیر مثبتی برجای نخواهد گذاشت، بلکه در بسیاری از موارد موجب تهییج و بسیج آنان علیه اهداف مورد نظر توسط برنامه ریزان و عاملان جنگ روانی می شود.
۲-۱-۴-۶ تعریف کاربردی
افکار عمومی، پدیدهای روانی ـ اجتماعی و خصلتی، جمعی است و عبارت است از ارزیابی، روش و نظر مشترک گروهی اجتماعی در مسئلهای که همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظه معینی، بین عده زیادی از افراد و اقشار مختلف جامعه نسبتاً عمومیت مییابد و عامه مردم آن را میپذیرند. افکار عمومی به صورت تأیید یا مخالفت با یک عمل، نظر، شخص و واقعه با خواسته، مطالبه، پیشنهاد و توصیه تجلی مییابد (ریو. ام و مک ویلیامز،۱۳۶۵: ۲۳۴). شاید بتوان گفت این تعریف جامع، تا حدودی زوایای گوناگون افکار عمومی را در نظر گرفته است. اما افکار عمومی خاص، حد و مرزهای مشخص و تأثیرات مختلفی دارد. لذا میتوان افکار عمومی را از زوایای گوناگونی تعریف کرد.
باید توجه داشت، بسیاری از محققان افکار عمومی، فعالیتهای خود را به عرصههای محدودی از افکار عمومی منحصر میکنند. آنها عقایدی را به مثابه افکار عمومی میدانند که به مسائل مهم سیاست عمومی یک کشور مربوط میشود. این تأکید از این اعتقاد ناشی میشود که افکار عمومی باید تعیینکننده سیاست عمومی یک کشور باشد. آنان با این عقیده طیفی از عقاید را که ارتباط انکارناپذیری با مسائل سیاسی دارند جدا میکنند. (جونیو،۱۳۶۵: ۳۹)
۲-۱-۵ مدیریت ادراک[۱۶]
تکوین نگرشها به عنوان یک فرایند، گرچه متأثر از مجموعه متنوعی از عناصرِ شناختی است (کریمی، ۱۳۸۴: ۲۲۴)، اما تغییر آن همواره از طریق دستکاری روانشناختی امکانپذیر بوده است. در روانشناسی اجتماعی، بخشی مهم از تغییرات رفتاری بازیگران اجتماعی را میتوان با اتکا بر دگرگونیهای نگرشی تحلیل کرد. تغییر نگرشها منجر به تغییر ادراک افراد نسبت به تحولات شده و در نتیجه، ادراک متفاوت، انگیزههای متفاوتی برای رفتار افراد فراهم میآورد. این فرایند را میتوان با بهرهگیری از نظریه “انطباقِ شناختی” تعریف کرد. مهمترین مؤلفههای این نظریه عبارتند از:
الف- طبق این نظریه، گرچه نگرشِ افراد دارای ثبات و دوامی چشمگیر است اما امکان تغییر آنها وجود دارد. فنون، ابزار و روشهای روانی مختلفی برای ارائه نگرشهای همسان به مخاطب یا تغییر نگرشهای ناهمسانِ او وجود دارد.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.