– اطلاعات مدیریتی
– اطلاعات فنی
د) دسترسی به منابع فنی و اعتباری که شامل:
– میزان ارتباط با هم
– میزان اعتقاد افراد به هم
– مدیریت غیر متمرکز (موشی، ۱۹۸۶)
۲-۱-۱۳- مشارکت مردم در منابع طبیعی
به طور کلی مفهوم مشارکت مردمی در منابع طبیعی یعنی بهینه سازی فرایند برنامه ریزی اعم از تهیه طرح، نظارت و ارزشیابی واجد پروژه ها با کمک و همکاری مردم. هدف کلی مشارکت مردم در فعالیت های منابع طبیعی، ارتقاء سطح آگاهی و مسئولیت پذیری مردم در استفاده از توانایی ها و استعداد های نهفته و آشکار مردم در بهره برداری، استمرار تولید و حفظ منابع طبیعی می باشد که نتیجه آن توسعه پایدار را به همراه خواهد داشت (کمالی، ۱۳۸۵).
رهیافت مشارکتی در توسعه و مدیریت منابع طبیعی ابزاری مؤثر برای دستیابی به مدیریت پایدار منابع خصوصاً در کشورهای در حال توسعه است (مندوزا و پارابهو، ۲۰۰۶)[۹].
مشارکت در منابع طبیعی، عبارت است از همکاری و فعالیت داوطلبانه و آگاهانه تشکل های مردمی، سازمان ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی، بهره برداران، مجریان طرح ها و همه افراد ذینفع در برنامه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از منابع طبیعی، طبق تعاریفی که ازمشارکت در منابع طبیعی شده است. چهار عنصر در همه تعاریف مشترک است:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
مشارکت در منابع طبیعی امری داوطلبانه است.
مشارکت اهداف و منافع گروه های مختلف شرکت کننده را تأمین می کند.
هدف اساسی مشارکت در منابع طبیعی، حفاظت، احیاء و توسعه منابع طبیعی و افزایش توان اقتصادی و فرهنگی بهره برداران است.
عکس مرتبط با اقتصاد
مشارکت در منابع طبیعی فرایندی سازمان یافته است (شاعری و سعدی، ۱۳۸۲).
به طور خلاصه می توان بعضی از زمینه های مشارکت مردم در منابع طبیعی را به شرح زیر عنوان نمود: (شاعری و سعدی، ۱۳۸۲).
احیاء جنگل های مخروبه
حفاظت و بهره برداری از جنگل
مدیریت منابع جنگلی در خارج از شمال
مدیریت و بهره برداری از مراتع
توسعه فضای سبز و درختکاری
جنگل کاری و ایجاد بوستان های روستایی و شهری
زراعت چوب
اجرای طرح های بیابان زدایی
حفاظت عرصه های منابع طبیعی و جلوگیری از تخریب
اطفاء حریق
بهره برداری از محصولات فرعی
۲-۱-۱۴- مراحل مشارکت در مدیریت منابع طبیعی
فرایند مشارکت مردم در مدیریت منابع طبیعی شامل هشت مرحله ذیل است: (شاعری و سعدی، ۱۳۷۷):
ایجاد انگیزه و علاقه: اولین قدم در مشارکت مردمی ایجاد انگیزه اقتصادی و اجتماعی در مردم است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اعتماد سازی و ایجاد ارتباط: مشارکت مردم قبل از هر اقدامی نیازمند اطمینان و اعتماد می باشد. مردم باید مطمئن شوند که در بلند مدت مورد توجه و حمایت جدی سازمان حامی قرار می گیرند.
آموزش: پیش نیاز مشارکت، آگاهی دادن به مردم است. در این مرحله باید علت و ضرورت همکاری و نقش مردم به آنها آموزش داده شود.
سازماندهی: گام چهارم در مشارکت مردم سازماندهی مردم در قالب تشکل های رسمی و محلی است. در این مرحله مردم در گروه ها، تشکل ها و صنوف مختلف تشکل می یابند. این تشکل ها باعث می شود تا بهره برداران و مردم پراکنده و متفرق انسجام یابند تا امکان ارائه خدمات به آنها فراهم گردد.
پشتیبانی و حمایت: گام پنجم در افزایش مشارکت در منابع طبیعی، پشتیبانی و حمایت های حقوقی و اعتباری است. در این مرحله تشکل ها از قدرت کافی برای حضور همه جانبه برخوردار می شوند.
استمرار و مداومت: اگر بپذیریم که مشکلات منابع طبیعی به صورت دائم و مستمر به اشکال مختلف متناسب با شرایط و مقتضیات برنامه های توسعه هر کشور بروز می نماید و دولت به تنهایی قادر به حل آنها نمی باشد، باید احساس ضرورت حضور مردم نیز همواره به عنوان جریانی مداوم و مستمر تلقی شود.
ارزشیابی: به منظور کسب آگاهی از نتایج اقدامات انجام شده و در نهایت برای اصلاح، تغییر و یا تکمیل برنامه های مشارکت موضوع ارزشیابی باید مورد توجه قرار گیرد.
تحقق مشارکت: در صورت تحقق مراحل هفتگانه فوق، در مرحله هشتم مشارکت داوطلبانه، آگاهانه و پایدار تحقق می یابد.
۲-۲- سوابق تحقیق
۲-۲-۱- سوابق داخلی
شهرکی و همکاران (۱۳۹۱) گفته اند که بحث پژوهش در خصوص مسایل اجتماعی- اقتصادی جنگل در ایران مورد غفلت واقع شده و کمتر به آن پرداخته شده است. استان مازندران به ویژه منطقه هزارجریب و جنگل گلوگاه به دلیل وجود روستاهای متنوع در داخل و حاشیه جنگل و ارتباط بین مردم و محصولات جنگلی، قابل توجه بوده و هست. به طوری که این ارتباط نقش زیادی در شرایط اقتصادی جوامع روستایی منطقه دارد.
مهرعلی تبار (۱۳۹۱) در تحقیقی با عنوان «تحلیل جایگاه مشارکت روستائیان در حفظ منابع طبیعی جنگلی» نتیجه گرفت که با توجه به تمایل گسترده روستاییان در حفاظت از منابع جنگلی بایستی موانع اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و موانع مربوط به سیاست های دولت که مانع از مشارکت روستاییان می گردند از میان برداشته شود. وی انگیزه مشارکت روستاییان را بیش از هر چیزی به اقدامات فرهنگی و بخصوص توانمندسازی آنان در عرصه های مختلف زندگی وابسته می داند.
آرایش و همکاران (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان «مقایسه دیدگاه کارشناسان و بهره برداران درباره مشارکت مردم در فرایند حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری از جنگل ها و مراتع استان ایلام» نتیجه گرفتند که دو گروه کارشناسان و بهره برداران عرصه های منابع طبیعی در حفظ و احیاء منابع طبیعی با هم اختلاف نظر معنی داری دارند، اما در بعد توسعه و بهره برداری از منابع طبیعی اختلاف نظرشان معنی دار نیست.
سلطانی و همکاران (۱۳۸۸) سیاستهای سختگیرانۀ حفاظت از محیط زیست با محدود کردن دسترسی مردم محلی به منابع جنگلی، میتواند فقر و نابرابری را در بین خانوارهای روستایی و عشایری در مناطق جنگلی افزایش دهد. لذا این امر بیانگر آن است که محصولات جنگلی تأثیر زیادی در وضعیت اقتصادی روستاییان حاشیه نشین جنگل دارد.
عکس مرتبط با محیط زیست
ملک زاده (۱۳۸۴) معتقد است که در صورتی می توان از مزیت سیستم های مشارکتی استفاده کرد که مشارکت در سطح فرایند هدف گذاری صورت گیرد.
شریعتی و همکاران (۱۳۸۳) معتقدند که تبدیل اراضی جنگلی به کشاورزی، بیسوادی یا کم سوادی جنگل نشینان و دامداران، افزایش جمعیت جنگل نشین و حاشیه نشین، احداث جاده، فعالیت های عمرانی و به مشارکت نگرفتن جنگل نشینان در حفاظت از جنگل ها، از مهمترین عوامل مؤثر در تخریب جنگل ها به شمار میرود.
خلیلی و قاسمی (۱۳۸۳) در تحقیق خویش تحت عنوان «بررسی تأثیر مسائل اقتصادی- اجتماعی بر میزان مشارکت دامداران در طرح های مرتعداری» در قالب یک تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی متغییرهایی نظیر: سن، سواد، امکانات نقلیه، بعد خانوار، واحد دامی، سابقه دامداری، هکتار زمین آبی و هکتار زمین دیم و مشارکت را مورد مطالعه قرار داده اند. نتایج بیانگر آن است که دو عامل مالکیت و زمین دیم مهم ترین فاکتور مؤثر در مشارکت دامداران بوده است.
ثمری و چیذری (۱۳۸۳) در تحقیق خود تحت عنوان «طراحی الگوی مناسب ترویج جنگلداری اجتماعی در حوزه رویشی زاگرس» نشان دادند که متغیرهای توانمند سازی مخاطبین ترویج جنگلداری، توانمند سازی عاملین ترویج جنگلداری، تمرکز زدایی در مدیریت ترویج جنگلداری، نیاز جنگل نشینان به آموزش شیوه های مختلف جنگل داری، زمینه سازی برای مشارکت مؤثر جنگل نشینان و انتخاب روش مناسب آموزشی در طراحی الگوی مناسب ترویج جنگل داری اجتماعی تأثیر معنی داری دارند.
امانی (۱۳۸۳) معتقد است که ارزیابی و شناخت پتانسیل ها زیر نظر مردم محلی جنگل های زاگرس، یک جنگل داری پایدار، به نام جنگلداری محلی را فراهم می کند. جنگل داری محلی، مشارکت دادن مردم و جوامع محلی در مدیریت پایدار جنگل ها، یعنی واگذاری بخشی از مسئولیت های حفاظت، احیاء و توسعۀ جنگل به مردم روستاهاست.
امانی (۱۳۸۳) معتقد است به حداقل رساندن پیامدهای منفی و تأثیر گذار، مدیریت سنتی مردم محلی را به جنگل داری پایدار محلی تبدیل می کند. این مدیریت رویکردی برای استفاده از مزیت مدیریت مشارکتی و به طور همزمان، مد نظر قرار دادن مردم محلی در منافع حاصل از مدیریت جنگل ها و منابع جنگلی است. همچنین اظهار داشته است که مدیریت جنگل های زاگرس در تمام برش های زمانی به مردم محلی و تعامل آنها با طبیعت بستگی داشته است.
جزیره ای و ابراهیمی رستاقی (۱۳۸۲) معتقدند که روش اداره جنگل های زاگرس باید بر اساس شرایط خاص منطقه ای و محلی و همچنین نحوه معیشت جوامع محلی تدوین شود به این منظور لازم است ویژگی های اجتماعی و فرهنگی در تقسیم بندی ها و ارائه الگوهای مدیریتی رعایت شوند تا حداکثر استفاده از پتانسیل های جوامع محلی به عمل آید.
رضوانفر (۱۳۸۰) معتقد است که ناتوانی و ضعف جنگل داری دولتی مبتنی بر رهیافت های متعارف جنگل داری متکی بر برنامه های حفاظتی باعث شده که نقش مردم در فرایند مدیریت منابع جنگلی و توجه به مدیریت مشارکتی در سرلوحه ی جنگل داری قرار گیرد.
فتاحی و همکاران (۱۳۷۹) گفته اند که به نظر می رسد مشارکت مردم محلی در طرح های جنگلداری زاگرس بیشتر در سطح فرایندهای اجرایی است.
آمار سازمان جنگلها و مراتع (۱۳۷۹) نشان دهنده این است که از کل مساحت کشور ۴/۷ درصد را جنگل ها تشکیل می دهند. به عبارت دیگر از مجموع ۱۶۵ میلیون هکتار مساحت کشور، ۴/۱۲ میلیون هکتار جنگل می باشد. لازم به ذکر است که از مساحت ۴/۱۲ میلیون هکتار جنگل کشور فقط ۱۱ درصد تجاری و ۸۹ درصد بقیه جنگل های حفاظتی و حمایتی است. در نتیجه با توجه به سهم مذکور، سهم سرانه جنگل در ایران حدود ۲/. هکتار و سهم سرانه جنگل تجاری و صنعتی کمتر از ۲٫/. هکتار برآورد می شود که بر اساس استاندارد های جهانی در سطح بسیار پایینی قرار دارد، از این رو کشور ایران جزو کشورهای با پوشش کم جنگل می باشد.
حسینی و ابوئیه (۱۳۷۸) در تحقیقی با عنوان «روش های جلب مشارکت مردمی در منابع طبیعی، جهت حفظ و احیای منابع طبیعی در هر کشور» مشارکت مردمی را در حفظ منابع طبیعی ضروری دانسته و دو مانع عمده و اصلی در مشارکت مردم در حفاظت از منابع طبیعی را شرایط بیرون روستا و شرایط داخل روستا برشمرده اند و پس از بحث در زمینه این موانع، واژگون سازی مدیریت توسعه روستایی، دادن قدرت به افراد زیردست، آزادی بیشتر به کارکنان و مشخص نمودن حق و حقوقشان را راه حل مناسبی در جهت رفع موانع مشارکت مردمی در حفظ و احیاء منابع طبیعی دانسته اند.
در تحقیقی که توسط الماسی و حیدری (۱۳۷۸) با عنوان «الگوی تدبیری مشارکت در مدیریت منابع طبیعی غرب کشور» به انجام رسیده است، ضمن ارائه الگوی توصیفی پذیرش اجتماعی طرح های مدیریت جامع منابع طبیعی تجدید شونده و مقایسه آن با الگوی هنجاری مشارکت، به بحث پیرامون پیشنهادهایی جهت تدوین الگوی تدبیری مشارکت پرداخته اند و عمده ترین دلایل عدم تمایل مخاطبین به اجرای طرح های مدیریتی منابع طبیعی را در محدودیت ها و مشکلات ناشی از شرایط اقتصادی و اجتماعی و عملکرد مسئولین اجرایی جستجو کرده اند.
شادی طلب و همکاران (۱۳۷۷) طی مطالعه ای بیان کرده اند که پایداری و استمرار جنگلهای حوزه رویشی زاگرس منوط به رعایت اصول اولیه جنگل داری می باشد. ولی متأسفانه به دلیل کمبودهای ناشی از مسائل اجتماعی و اقتصادی حاکم نه تنها توازن بین پوشش و تنوع گیاهی به هم خورده، بلکه بین شرایط زیستی، خاک و اقلیم نیز این مشکل پدید آمده و ما امروز با کاهش کمی و کیفی جنگلهای نواحی غرب کشور در ابعاد وسیع روبرو هستیم. ادامه روند تخریب جنگل های حوزه رویشی زاگرس مسلماً تبعات منفی زیادی در بر خواهد داشت که بارزترین آنها ضرر استفاده کنندگان فعلی جنگل نشینان این عرصه ها می باشد. لذا برای جلوگیری از روند تخریب و افزایش آن اعمال مدیریت و اجرای برنامه هایی که مبتنی بر یک روند عقلانی و علمی باشد اجتناب پذیر است. چنین مدیریتی نیازمند انجام مطالعات جامع مبتنی بر دیدگاه های همه جانبه نسبت به شناخت امکانات، محدودیت ها و نیازها می باشد. اولویت می بایستی بیشتر به مسائل اجتماعی و اقتصادی داده شود همچنین برنامه ریزی برای ایجاد اشتغال، تغییر نظام دامداری و کشاورزی و ایجاد صنایع می تواند این جنگل ها را از خطر نابودی نجات دهد.
خلیلی و کامکار حقیقی (۱۳۷۵) معتقدند که اگر سیاست گذاری با توجه به ترکیب تجربیات تخصصی جنگل داری و روش های توسعه محلی صورت گیرد فرد روستایی مسائل مربوط به کاهش پوشش گیاهی را درک می کند و بدینوسیله تشویق به مشارکت در احیاء مناطق اطراف خود می شود.
شاه ولی، ووگ و کینگ (۱۳۷۵) نیز مسائل سیاسی، فنی، ارتباطات و اطلاعات را به عنوان مواردی عنوان کرده اند که در بهره برداری جنگلها مؤثر هستند.
۲-۲-۲- سوابق خارجی
ریچارد و همکاران (۲۰۱۱)[۱۰] در مطالعه ای در جنگل رزرو در تانزانیا به این نتیجه دست یافته اند که کشت در حاشیه جنگل، جمع آوری هیزم، جمع آوری علوفه و برداشت عسل به صورت سنتی باعث تغییرات در پوشش گیاهی جنگل شده است. همچنین بیان کرده اند که بالا بردن سطح آگاهی و ظرفیت سازی در بین روستانشینان برای حفاظت از منابع جنگی نقش مهمی داشته و از تخریب بیش ازحد جنگل جلوگیری می کند.
از طرفی دیگر عدنان و هولشر (۲۰۱۱)[۱۱] در جنگلهای شمال غرب پاکستان، جمع آوری و فروش گیاهان دارویی را مهمترین منبع درآمد ساکنان منطقه بیان کرده اند. به طوری که برداشت بیش از حد گیاهان دارویی نیز منجر به کاهش فراوانی گیاهان دارویی جنگل منطقه شده است.
بانک جهانی (۲۰۱۱)[۱۲] تجارب جهانی سال های اخیر، نقش مثبت مشارکت جوامع محلی در پروژه های محافظت از جنگل و افزایش پایداری محیط زیست را مورد تأکید قرار می دهد. به همین خاطر در دهه گذشته راهبردهای مدیریت جنگل و محافظت از تنوع زیستی به طور اساسی از توجه و تمرکز به برنامه ریزی متمرکز و مدیریت سازمان های دولتی به راهبردهای بیشتر مشارکتی با اهداف متوازن اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی منتقل شده است.
بانک جهانی (۲۰۱۱) مطالعات بانک جهانی به منافع حاصل از رویکرد مشارکتی در حفظ جنگل به مواردی همچون همکاری، کاهش فقر، افزایش تنوع تولید جنگل و پایداری اشاره می کند. از حیث همکاری، زمانی که مردم محلی در طراحی، منافع حاصله و مدیریت پروژه های جنگل مشارکت می کنند، آن ها در اعمال قوانینی که خود نیز قبول دارند، انگیزه همکاری پیدا می کنند. از نظرکاهش فقر، قادر کردن مردم برای مشارکت در منافع توسعه جنگل و تجاری کردن آن به رفع فقر اکثر افرادی که در نواحی جنگلی زندگی می کنند و متنوع کردن منابع درآمدی آن ها کمک می کند. همچنین بکارگیری فنون و تجارب محلی در کنار شرایط اکولوژیکی محلی می تواند به تحقیقات علمی و کمک به منابع بالقوه جدید تولیدی کمک کند. سر انجام اینکه در مناطق بزرگ و در حال افزایش جمعیت، “مشارکت مردم محلی” اغلب تنها راه قابل اطمینان برای حفاظت و استفاد پایدار از جنگل و ارزش های زیست محیطی به عنوان اکوسیستم های دست نخورده می باشد.
کیشور و سارکار (۲۰۱۰)[۱۳] در تحقیق خود با عنوان «تاثیر مشارکت در مدیریت اقتصادی و اجتماعی جنگلهای کشور هند» به این نتیجه رسیدند که حفاظت از منابع جنگلی مستلزم مشارکت فعال جوامع از جنگل بوده است وطبق اظهارات ایشان مشارکت فعال در فعالیت های حفاظت از جنگل نیاز به یک حد تعهد، دلبستگی و انگیزه در بخشی از ساکنان جنگل دارد.
فهام (۲۰۰۸)[۱۴] و همکاران در تحقیقی عوامل مؤثر بر انگیزه مشارکت روستاییان را در فعالیت های جنگلداری اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. یافته های این مطالعه نشان داده است که سطح سواد، ارتباطات رسانه ای، تعامل اجتماعی و نگرش مثبت به فعالیت های مشارکتی و گسترش در آموزش و پرورش دوره های آموزشی روستاییان می تواند باعث ایجاد انگیزه در مشارکت روستاییان در فعالیت های جنگلداری شود.