-
- غرور کاذب
-
- ریاکاری
-
- تظاهر
-
- خرافه پرستی و … اشاره کرد.»(معادیخواه، ۱۳۸۷، ۲۵۲)
همچنین شگردهای خاص در پیشرفت علم و دانش و برداشت های کاذب وتفاسیر به رای عامه مردم یکی از مهمترین زمینه های گسترش انحرافات و بدعت ها است که در جامعه پرورش می یابد و راه را برای بدعت فراهم می نماید. «همانا عدم رسوخ ایمان دردلها و عدم باورهای جدی به اعتقادات حقه و به تعبیری ضعف فکری و اعتقادی مردم نسبت به مسائل اعتقادی است. باید گفت در ریشه یابی بسیاری از انحرافات و بدعت ها می توان رد پای ضعف اعتقادی و نداشتن استقلال فکری افراد جامعه را مهم ترین عامل در انحطاط آنان سراغ گرفت. و این عاملی بوده که از گذشته تا حال منشاء مفاسد بسیاری گردیده و خطر عمده برای تمامی نهضت های توحیدی به شمار آمده است.»(قاسمی، ۱۳۸۵، ۷۶-۷۲)
۲-۶- ۱- عوامل بدعت
-
- هشدار نسبت به بدعت و بدعت گران:
نخستین خط دفاعی برای جلوگیری از تجاوز به حریم دین، همان است که رسول گرامی پیرامون بدعت و بدعت گزاران و خطرات ناشی از آن هشدارداده است.
-
- محدودیت برای دروغ پردازان درون امت اسلامی:
یکی دیگر از عوامل بازدارندگی از شیوع بدعت هشدار رسول اکرم نسبت به دروغ پردازان می باشد. زیرا زمانی که «دروغ بستن بر رسول خدا در زمان وی رایج شد او در سخنرانی خود فرمود: هرکس دانسته بر من دروغ ببندد جای خود را در آتش دوزخ آماده بداند.»(سبحانی، تبرّک، توسل، بدعت، ۱۳۸۸،۱۱۲)
امیرالمومنین کسانی را که به پیامبردر زمان حیات یاپس از وی دروغ می بسته اند را به چندگروه دسته بندی کرده است:
«۱٫ منافقان ۲٫ اشتباه کاران ۳٫ اهل شبهه.»(نهج البلاغه /خ ۲۱)
جادارد که محققین و پژوهشگران، آستین همت و غیرت را بالا بزنند و احادیث اسلامی را از لوث این دروغ پردازان پاک سازند. به عنوان مثال علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر از ۷۰۲ دروغ پرداز نام می برد که نقش عظیمی در بدعت گزاری و دروغ پردازی داشته اند. (امینی، ۱۳۸۹، ۵/۳۰۱-۴۴۶)
۳٫تصمیم برنگارش حدیث تاریخی:
«عامل دیگر برای جلوگیری از انحراف این بودکه رسول اکرم درپایان عمر خویش دستور دادند که برایم کاغذ و مرکب بیاورید تا من برای شما چیزی بنویسم که گمراه نشوید. در این هنگام حاضرین در مجلس به دو گروه تقسیم شدند و گروهی علاقه مند به آوردن مرکب و کاغذ و نوشتن نامه و گروهی دیگر مخالف آن، و در رأس آنان عمر خطاب بود که با شعار حسبنا کتاب الله از نگارش نامه جلوگیری کرد. تمام این مصیبتها از روزی رخ داد که مانع نوشتن نامه از رسول خدا شدند و اگر مانع نمی شدند ازاین همه ضلالت و گمراهی و بسیاری از بدعت ها جلوگیری می شد.»(سبحانی، تبرّک، توسل، بدعت، ۱۳۸۸،۱۱۲)
۴٫پیروی ازسیره اهل بیت عصمت:
به نظر نگارنده درست است که برخی ازافراد از نگارش وصیت پیامبر درآن لحظات حساس ممانعت کردند اما رسول اکرم از راهی دیگر محور حق و باطل را معرفی کردند و فرمودند:«انی تارک فیکم الثقلین،کتاب الله وعترتی وإنهما لن یفترقاحتی یردا علی الحوض.»
پس نتیجه می گیریم رسول گرامی اسلام برای پیشگیری از هرگونه بدعت در زمان پس ازرحلت به معرفی کتاب خدا و ثقلین پرداخته و به این دلیل بوده که اهل بیت خویش را نگهبان وپاسدار دین خدا می دانسته است. لذا هر کس به این خاندان رسالت مراجعه می کردند و فروع و اصول دین را ازآنان فرا می گرفتند اهل نجات بوده و از هر گونه تحریف گری و بدعت گزاری محفوظ ومصون می ماندند. لذا به خاطر موقیعت علمی و عملی که اهل بیت داشتند و از عصمت خدادادی نیز بهره می بردند در نشر وجلوگیری از انواع بدعت ها نقش بسزایی ایفا می کردند.
۵٫پی ریزی نظام امر به معروف و نهی از منکر:
هر گاه بدعت از گناهان کبیره باشد بر حکومت اسلامی لازم است سازمانی را به منظور پیشگیری پدید آورد که این دو فریضه را انجام دهد اتفاقا خود قرآن کریم می فرماید: «وَ لْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلىَ الخْیرْ وَ یَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون»=و باید برخى از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکارى و نهى از بدکارى کنند، و اینها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود ( ۱۰۴/آل عمران )
امروزه می بایست به منظور هر گونه بهره برداری دشمنان و جو بد بینی و تفرقه انگیزی نهادهای فرهنگی مانع از بسط و گسترش فرهنگ بدعت گری در مذهب و دین باشند تا مسلمین از مسیر حق منحرف نشوند.
۲-۶-۲- مسائل خرافی:
یکی از عواملی که حقانیت وعظمت یک آیین و پیروانش را زیر سوال می برد، رواج خرافات، مطالب موهوم، ضد عقل وقبول کردن این موارد می باشد. در دنیای امروز، دین وآیین اسلام ازعظمت بزرگی برخوردار است که احکام آنان منطبق بر عقل صادر شده واز خیال بافی و خرافه گری به دور است. لذا با بیان این مقدمه وآشنایی بیشتر با این واژه گذر مختصر ومفیدی بر آن خواهیم داشت .
تعریف خرافات:
« به عقاید و افکار،یا آداب واعمال نامعقول و بی اساس گفته می شود که علم به درستی آن نداشته و از خیر و شر بودنش اطلاع نداریم، اما به علت شیوع و رواج داشتن، آنهارا پذیرفته ایم. در برخی متون دینی درباره خرافه آمده است: خرافه یا خرافات عبارت است از اعتقادات بی اساس که با عقل و منطق وعلم و واقعیت سازگاری نداشته باشد. مثل نحس بودن به عددسیزده، ناله جغد و …»(شاکر اردکانی،۱۳۹۰،۱۴
)
یکی از مسائلی که دشمنان به وسیله آن همیشه مردم دنیا را از دین و پیروی از آن بازداشته این بوده که بعضی از عادتها و بدعتهای خرافی را دین وارد کرده و متدینین را به آنها پایبند نموده و مردم را از میزان واقعی منحرف نموده اند.
استعمارگران از این طرح برای ریشه کن کردن اسلام و برای رکود فکری مسلمانان و از بین بردن دقت در کارها و عادت دادن مردم مسلمانان به تنبلی و انحراف آنان از صراط مستقیم استفاده کرده اند.
۲-۶-۲-۱- عوامل پیدایش خرافات توسط مردم:
۱٫جهل و نادانی:
یکی از مهمترین واصلی ترین علل پذیرش وگسترش خرافات جهل ونادانی است که ریشه بسیاری ازاین خرافات را می بایست در این جا جستجوکرد .
۲٫تقلید کورکورانه :
در جامعه امروزی گاهی خرافه پرستی چنان در دین مردم به ویژه زنان رواج یافته که اگر به آن عمل نشود احساس می شود جرم و خطایی رخ داده است و شاید خطری آنان را تهدید یا برایشان اتفاقی بیفتد.
۳٫احساسات بی جا:
یکی دیگر ار این عوامل جایگزین شدن احساسات و عواطف انسانی به جای بهره گیری از منطق و عقل می باشد .
به صورت مختصر به چند مورد از مسائل خرافی می پردازیم.
۲-۶-۲- ۲- رجوع به فالگیرها:
امروزه یکی از معضلاتی که مخصوصا در بین زنان رواج یافته است مسأله فال، چهره بینی و چهره خوانی، طالع بینی و امثال آن است که به هیچ عنوان مورد تأیید دین مقدس اسلام نمی باشد و از عقل سلیم انسانی به دور است.
به نظر نگارنده دور افتادن ما از مکتب و سیره اهل بیت– علیه السلام- و عدم انس و اعتقاد حقیقی با خاندان عصمت و طهارت – علیه السلام- باعث می شود که انسان درگرفتاری ها و مشکلات زندگی به دام صیادان دروغین امروزی گرفتارآید. وقتی که کارها بر ما سخت شده و احساس تنهایی و دلتنگی یا افسردگی روحی به ما فشار می آورد اگر درب خانه اهل بیت– علیه السلام- را بلد باشیم و به این باور دست یافته، که تنها خانه ای که باب الحوائج و راه نجات انسان ها از تمام طوفان های فکری وحوادث دنیایی می باشد همین خانه اهل بیت– علیه السلام- است دیگر هیچ گاه به درخانه فالگیرها ورمال ها نخواهیم رفت.
به هرحال این دردی بزرگ برای انسان های مسلمان و شیعیان اهل بیت– علیه السلام- است که با داشتن چنین خاندان بزرگ و کریمی، درب خانه کسانی را به صدا در آورند که جز دروغ وسردرگمی در موهومات، چیز دیگری ندارند. بنابراین باید توجه داشت که یک انسان مسلمان عاقل، هیچ گاه نباید به کارهای خرافی و بی فایده ای همچون فال و طالع بینی رو آورد و باید دانست که رجوع به فالگیرها و رمال ها و امثال آن حرام است و درآمد کسانی که از این طریق کسب روزی می کنند دچار شبهه می باشد.