بخش اول: آمار توصیفی ۷۳
بخش دوم: آمار استنباطی ۷۵
فرضیه های پژوهش ۷۵
فصل پنجم:بحث و نتیجهگیری
بحث و نتیجه گیری ۸۳
فرضیه اصلی پژوهش ۸۶
محدودیت های پژوهش ۸۹
پیشنهادهای پژوهش ۸۹
منابع فارسی ۹۱
ضمائم ۱۰۰
فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول۲-۱: راهبردهای یادگیری خودتنظیمی زیمرمن و مارتینزپونز(۱۹۸۶) ۴۴
جدول۳-۱ اعتبار کل پرسشنامه ها ۷۰
جدول ۳-۲ پایایی پرسشنامه ها به تفکیک مولفه ها ۷۰
جدول ۴-۱ توزیع فراوانی سن دانش آموزان ۷۳
جدول ۴-۲ توزیع فراوانی دانش آموزان به تفکیک منطقه آموزشی ۷۴
جدول ۴-۳ آمارههای توصیفی مولفه های یادگیری خود تنظیمی, مولفه های هوش هیجانی و اهمال کاری ۷۴
تصویر توضیحی برای هوش هیجانی
جدول ۴-۴ بررسی میران همبستگی مولفه های هوش هیجانی با اهمال کاری تحصیلی ۷۶
جدول ۴-۵ بررسی میران همبستگی مولفه های یادگیری خودتنظیمی با اهمال کاری تحصیلی ۷۷
جدول ۴-۶)بررسی میران همبستگی زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی با اهمال کاری تحصیلی ۷۸
عکس مرتبط با اقتصاد
جدول ۴-۷ خلاصه مدل و ضرایب رگرسیونی ۷۹
جدول ۴ -۸ آنالیز واریانس ۷۹
جدول ۴-۹ ضرایب رگرسیونی ۸۰
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین مولفه های هوش هیجانی و مولفه های یادگیری خودتنظیمی وزندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی ۶ و۱۱ با اهمال کاری تحصیلی بود. جامعه ی آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دوره متوسطه در منطقه ۶ و۱۱ شهر تهران بودند. نمونه ی پژوهش شامل ۴۸۰ دانش آموز بود که با روش نمونهگیری در دسترس از بین دانش آموزان دختر دبیرستانهای این دو منطقه انتخاب شدند. داده ها با بهره گرفتن از پرسشنامه اهمال کاری نسخه دانش آموزی(سولومون و راث بلوم،۱۹۸۴)، پرسشنامه خودتنظیمی (زیمرمن ومارتینزپونز, ۱۹۸۸) و هوش هیجانی شات (مایرو سالووی، ۱۹۹۰) جمع آوری شد. داده های پژوهش با روشهای ضریب هبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغییری(گام به گام)، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین مولفه های یادگیری خودتنظیمی تنها مولفه ی انگیزشی،(نشانگر باور فرد به خودکارآمدی اش در انجام تکلیف) پیش بینی کننده اهمالکاری تحصیلی بوده است و همچنین از بین مولفه های هوش هیجانی، دو مولفه ی بهره برداری از هیجان ،بصورت منفی و مولفه تنظیم هیجان ، بصورت مثبت پیش بینی کننده اهمالکاری دانشآموزی بود. در مجموع حدوداً ۱۴ درصد از واریانس، اهمال کاری تحصیلی را پیشبینی کردند. متغییر زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی نیز در حاشیه معنی داری قرار گرفت.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
کلمات کلیدی: مولفه های هوش هیجانی، مولفه های یادگیری خودتنظیمی،زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی، اهمالکاری تحصیلی
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱) مقدمه
موفقیت و پیشرفت تحصیلی یکی از مهمترین دغدغه های هر دانشآموز، والدین و به طورکلی هر نظام آموزشی است. موفقیت تحصیلی هر جامعه مبین وجود دانشآموزان و در عین حال نظام آموزشی کارا و موفق است. از طرف دیگر، از نظر والدین مهمترین شاخص برای تربیت این است که فرزند آنها بتواند در آینده گلیم خود را از آب بیرون بکشد و از پس وظایفی که به آنها محول میگردد، بخوبی برآید. در همین راستا، زیستشناس و مربی بریتانیایی قرن نوزدهم، توماس هاکسلی[۱]( ۱۸۹۶)اشاره دارد که: “شاید ارزشمندترین نتیجه همه آموزشها، توانایی وادارکردن خود به انجام کاری است، موقعی که آن کار باید انجام شود. چه آن را دوست داشته باشد و چه نداشته باشد. در واقع این اولین درسی است که باید آموخته شود”(فاران[۲]، ۲۰۰۴,به نقل از پور کمالی,۱۳۹۲).
یکی از ویژگیهایی که مانع از انجام خوب کارها، نیل به موفقیت و پیشرفت میشود، اهمالکاری[۳]است. اصطلاح”اهمالکاری”، از کلمه لاتین پروکرستینوس گرفته شده است که پرو به معنای جلو یا پیشرو و کرستینوس به معنای فردا میباشد و ترکیب آن بهمعنای به بعد موکول کردن، به تأخیرانداختن، طولانی کردن، عقب انداختن، قصور ورزیدن و یا به تعویق انداختن انجام یک تکلیف، میباشد(رساریو[۴] و همکاران، ۲۰۰۹). اهمالکاری با توجه به پیچیدگی و مؤلفههای مختلف، تظاهرات گوناگونی نیز دارد، که یکی از متداولترین اشکال آن، اهمالکاری تحصیلی میباشد. و به شهادت از دو پژوهش, شیوع آن در میان جمعیت دانشآموختگان، دانشجویان و دانش آموزان رو به افزایش است(استراند[۵]، ۲۰۰۹؛ لوی[۶]، ۲۰۰۱؛به نقل از پور کمالی,۱۳۹۲).
اهمالکاری تحصیلی، نوعی از انواع اهمالکاری است که در حیطهها و ساختارهای تحصیلی نمایان میگردد(لوی، ۲۰۱۰). و عبارتست از گرایش عامدانه به تأخیر انداختن و یا عدم تکمیل وظایف تحصیلی که تجارب ناراحت کنندهای را بههمراه دارد. و بهشکل تاخیر در فعالیتهایی همچون مطالعه و آماده شدن برای امتحانات، نوشتن مقالات پایان ترم وخواندن تکالیف هفتگی نمایان میشود(سولومون و راث بلوم، ۱۹۸۴؛ به نقل از پور کمالی,۱۳۹۲).از آنجاییکه اهمالکاری بهعنوان صفتی درنظر گرفته میشود که دارای مؤلفههای شناختی، رفتاری و انگیزشی است. بهنظر میرسد هزاران دلیل برای رفتار سهل انگارانه وجود داشته باشد(استراند، ۲۰۱۱). در خصوص پیشایندها و عوامل علی اهمالکاری، محققان و نظریه پردازان به عوامل مختلفی اشاره نمودهاند.
یکی از پیشایندهای اهمالکاری، هوشهیجانی است. منظور از هوشهیجانیاز نظر گاردنر[۷] (۲۰۱۱) متشکل از دو مولفه است: هوش درونفردی: این هوش مبین آگاهی فرد از احساسها و هیجانهای خویش، ابراز باورها و احساسهای شخصیت و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی، استفلال عمل در انجام کارهای مورد نظر و در مجموع کنترل شخصی بر هیجانها و احساسات خود رهبری است.
هوش میان فردی: که به توانایی درک و فهم دیگران اشاره دارد و میخواهد بداند چه چیزهایی احساس آنها را برمیانگیزد، چگونه فعالیت میکنند و چگونه میتوان با آنها همکاری داشت، بهنظر گاردنر، فروشندگان، سیاستمداران، معلمان متخصصان بالینی ورهبران مذهبی موفق احتمالاً ازهوش میانفردی بالایی برخوردارند( به نقل از جلالی، ۱۳۸۱).
پیشایند دیگر اهمالکاری، خودتنظیمی[۸]است. در سالهای اخیر،اهمالکاری بهعنوان نوعی “نقص در خودنظم جویی”مطرح شده است(استیل[۹]،۲۰۰۷(. بهطورکلی، خودتنظیمی به استفاده فرد از نشانههای درونی و بیرونی جهت آغاز، نگهداری و خاتمه دادن به فعالیتهای هدفمند است .یادگیری خودتنظیمی از جمله مقولههایی است که به نقش فرد در فرایند یادگیری میپردازد.اهمیت این سازه در یادگیری بهحدی است که صاحب نظران مختلف الگوهای متفاوتی را از آن ارائه دادهاند.از جمله این الگوها،”الگوی پینتریچ “(۱۹۹۰) است. یافتهها در این زمینه حاکی است که اهمالکاری با خودتنظیمی در زمینه تحصیلی درارتباط است (لی[۱۰]،۲۰۰۵). درهمین راستا، تن[۱۱] و همکاران(۲۰۰۸، به نقل از لوی،۲۰۱۰) از مطالعه بر روی دانشآموزان دریافتند که دانشآموزانی که خودشان را در سازماندهی یادگیریشان توانا ادراک میکنند، از سایرین کمتر دچار اهمالکاری میشوند.
با توجه به اهمیت مطالب فوق این سوال پیش می آید که کدامیک از مولفه های هوش هیجانی و مولفه های خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی – اجتماعی متفاوت در نمونه, پیش بینی کنندگان خوبی برای اهمالکاری تحصیلی هستند
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
۱-۲) بیان مسأله
تعلل و مسامحه در انجام کار و بعبارتی دیگراهمالکاری یکی از موضوعاتی است که تا کنون مورد توجه پژوهشگران بوده است. بسیاری از پژوهشگران (سنکال و همکاران، ۱۹۹۵؛ هاریوت و فراری[۱۲]، ۱۹۹۶؛ فراری و همکاران، ۱۹۹۵؛ فاران، ۲۰۰۴) براین باورند که هر یک از ما حداقل چندبار در زندگی دچار اهمالکاری شدهایم و این پدیده پیچیده، مشکلی فراگیر و شایع در میان افراد بشر است.
بطورکلی، گزارش شده است که اهمالکاری در میان ۲۰٪ از جمعیت افراد بزرگسال امری شایع و رایج است؛ این درحالی است که اهمالکاری در حوزه تحصیلی در جمعیت دانشآموختگان به ۶۵٪ می رسد و در میان دانشآموزان و دانشجویان به امری شایع بدل گشته که این روند امروزه و در عصر تکنولوژی رو به افزایش است (آسیف، ۲۰۱۱). از اینرو، با توجه به شیوع روز افزون این رفتار، متمایز کردن و مورد بررسی قرار دادن اهمالکاری که در حوزه تحصیلی رخ میدهد از سایر انواع اهمالکاری در حیطههای دیگر، کارا و سودمند بنظر میرسد (فراری و همکاران،۱۹۹۵؛ به نقل از استراند، ۲۰۰۹).
دامنه شیوع اهمالکاری در میان دانشجویان و دانشآموزان متغیر است؛ برای مثال، در متون مربوط به اهمالکاری عنوان شده است که۷۰٪ دانشجویان دارای رفتارهای تاخیری و سهلانگارانه هستند.دامنهای که۵۰٪ آنها حداقل در نیمی از اوقات در مورد مسئولیتهایشان اهمالکاری میکنند و تنها ۳۸٪ بهندرت دچار اهمالکاری میشوند(سولومون و راث بلوم، ۱۹۸۴). بیشتر پژوهشهای حوزه اهمالکاری تحصیلی به سبب شناسی رفتار سهلانگارانه معطوف بوده اند و دلایل متعددی را بهعنوان رفتار سهل انگارانه معرفی کردهاند، که در این پژوهش خودتنظیمی به دلیل اینکه در ادبیات پژوهشی گذشته زیاد مورد توجه قرار نگرفتهاند، مورد بررسی قرار میگیرد. درواقع،در سالهای اخیر محققان به خودتنظیمی، بهعنوان یکی از عوامل بروز اهمالکاری، توجه ویژهای داشتهاند؛ بهطوریکه، پژوهشهای اخیر نشان داده است، ممکن است یادگیری خودتنظیمی یک کلید ساختاری و مهم در تشریح اهمالکاری باشد(کلاسن[۱۳] و همکاران، ۲۰۰۹) و از روند رو به افزایش و درجات بالای اهمالکاری تحصیلی جلوگیری کند(والکایری[۱۴]، ۲۰۰۶؛ لی، ۲۰۰۵). همچنین، بسیاری از پژوهشگران اهمالکاری را فقدان و یا کمبود مهارت خود تنظیمی تعریف نموده اند (فراری، ۱۹۹۸؛ لی، ۲۰۰۵؛ استراند، ۲۰۰۹). برخی نیز آن را نتیجه شکست در خودتنظیمی عنوان کردهاند(از جمله، استیل، ۲۰۰۷؛ کلاسن و همکاران، ۲۰۰۹؛ آسیف، ۲۰۱۱).
در نهایت چون در ایران مشخص نشده که کدامیک از مولفه های هوشهیجانی و مولفه های خودتنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی ۶و ۱۱، پیش بینی کنندگان اهمالکاری تحصیلی هستند. لذا در این راستا، پژوهش حاضر کوششی برای جمع آوری و ارائه اطلاعات بیشتر در این زمینه میباشد، که نتایج آن میتواند بستر بهتـری برای برنامهریزیها، اتخاذ تصمیمات و رویکردهای مناسبتر، همچنین بکارگیری مداخلات صحیحتر از جمله: تربیت دانشآموزان خودتنظیم و دارای هوشهیجانی، و پیشگیری هرچه بیشتر و جدیتر از شیوع روز افزون آن و بالتبع نتایج و آثار منفی مترتب با آن را، فراهم آورد. لذا، با توجه به مطالبی که از نظر گذشت، پژوهش حاضر بهدنبال پاسخگویی به این سوال است که: کدامیک از مولفه های هوش هیجانی و مولفه های خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت در نمونه, پیش بینی کنندگان خوبی برای اهمالکاری تحصیلی هستند؟
۱-۳) اهمیت و ضرورت پژوهش:
اهمالکاری متاثر از متغیرهای متعدی است, لکن بنظر میرسد که مولفه های یادگیری خودتنظیمی و مولفه های هوش هیجانی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت در این میان بی تاثیر نیست. با این حال این مشخص نیست که کدامیک از مولفه های هوش هیجانی و مولفه های خود تنظیمی در کنار منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت، تعیین کننده اهمالکاری تحصیلی در رابطه با دختران دبیرستانی در جامعه ایرانی است. اهمال کاری یکی از واقعیات بی چون و چرای زندگی است که در بین قشر خاصی از افراد شیوع ندارد، بلکه در بین تمام اقشار جامعه اعم از دانشجو، دانشآموز و شاغلین دیده میشود (فراری و همکاران، ۱۹۹۵).
پژوهشگرانی که اهمالکاری را در محیطهای آموزشی مطالعه کردهاند، بر این باورند که ۷۰ درصد دانشجویان گرفتار اهمالکاری مداوم هستند که این روند رو به افزایش میباشد(الیس و ناس،۱۹۹۷به نقل از پورکمالی، ۱۳۹۲).
یکی از این راهبردها تربیت دانشآموز خودتنظیم است. تربیت دانشآموز خودتنظیم از این نظر با اهمیت است که این افراد از نظر شناختی و رفتاری در فرایند یادگیری خود شرکت فعال دارند. این دانشآموزان شخصا یادگیری را آغاز و آنرا اراده می کند و در یادگیری به فعالیت و تلاش خود متکی هستند. از نظر شناختی نیز، در مراحل یادگیری شخصا به برنامهریزی و نظارت پرداخته و از نظر انگیزشی دارای انگیزش درونی بالایی هستند(کدیور، ۱۳۸۶).
در نهایت، شیوع اهمالکاری تحصیلی در میان دانشآموزان و رشد روزافزون آن، لزوم توجه مسئولین، برنامهریزان نظام آموزشی را به حوزه اهداف و بکارگیری راهبردهایی برای تغییر جهتگیری هدف، جهت کاهش اهمالکاری یا اصلاح آن ضروری می کند؛ چرا که، اهمالکاری از یکسو با نقصان در خودتنظیمی و هوشهیجانی در دانشآموزان و از سویی دیگر رفتاری ناسازگارانه و راهبرد دفاعی غیر مؤثری است که افراد برای پرهیز از شکست، حفظ عزت نفس و ارزش شخصی از آن بهره میجویند. لذا توجه بیشتر به این مسئله و برخورد جدی و کارشناسانه میتواند گامی در جهت حل معضلات یادگیرندگان در سطوح مختلف تحصیلی و وصول به اهداف آموزشی و پیشرفت تحصیلی باشد.
۱-۴) اهداف پژوهش:
۱-۴-۱) هدف اصلی پژوهش عبارت است از:
- تعیین رابطه های مولفههای هوشهیجانی(تنظیم هیجان، بهرهبرداری، ارزیابیو بیان هیجان)و مولفههای یادگیری خودتنظیمی(شناختی، انگیزشی، رفتاری)و زندگی در دو منطقه اقتصادی -اجتماعی۶و۱۱با اهمالکاری تحصیلی.
۱-۴-۲) هدفهای اختصاصی:
- تعیین رابطه بین مولفههای هوشهیجانی(تنظیم هیجان، بهرهبرداری از هیجان ، ارزیابی و بیان هیجان) با اهمالکاری تحصیلی.
– تعیین رابطه بین مولفههای یادگیری خودتنظیمی(شناختی، انگیزشی، رفتاری) با اهمالکاری تحصیلی.
- تعیین رابطه بین زندگی در دو منطقه اقتصادی-اجتماعی ۶و۱۱ در اهمالکاری تحصیلی.
تعیین سهم مولفه های هوش هیجانی و مولفه های یادگیری خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی – اجتماعی ۶و۱۱ با اهمالکاری تحصیلی.
۱-۵ ( فرضیه ها و سئوال اصلی پژوهش:
بین مولفههای هوشهیجانی(تنظیم هیجان، بهرهبرداری از هیجان، ارزیابی و بیان هیجان) با اهمالکاری تحصیلی رابطه وجود دارد.
بین مولفههای یادگیری خودتنظیمی(شناختی،انگیزشی، رفتاری) با اهمالکاری تحصیلی رابطه وجود دارد.
بین زندگی در دو منطقه اقتصادی – اجتماعی ۶ و۱۱ با اهمالکاری تحصیلی رابطه وجود دارد.
سهم مولفههای هوشهیجانی(تنظیم هیجان، بهرهبرداری از هیجان، ارزیابی وبیان هیجان)، مولفههای یادگیری خود تنظیمی(شناختی، انگیزشی، رفتاری)و زندگی در دو منطقه اقتصادی–اجتماعی ۶و۱۱ در اهمالکاری تحصیلی چقدر است؟
۱-۶) تعاریف نظری:
۱ -۶-۱) اهمال کاری تحصیلی:
لوی،(۲۰۱۰) به نقل از پورکمالی ۱۳۹۲) اهمال کاری تحصیلی، نوعی از انواع اهمال کاری است که در حیطهها و ساختارهای تحصیلی نمایان میگردد.
در تعریف دیگر، اهمالکاری عبارت است از گرایش عامدانه بهتأخیر انداختن و یا عدم تکمیل وظایف تحصیلی که تجارب ناراحتکنندهای را بههمراه دارد(سنکال و همکاران، ۱۹۹۵وسولومون وراث بلوم،۱۹۸۴).
۱-۶-۲) خودتنظیمی:
زیمرمن(۱۹۸۶), خودتنظیمی را نوعی یادگیری تعریف نمود که در آن دانشآموز بهجای آن که برای کسب دانش و مهارت بر معلمان، والدین و یا دیگر عوامل آموزشی تکیه کند، شخصاً کوششهای خود را شروع و هدایت میکند. به عبارت دیگر، خودتنظیمی در یادگیری به مشارکت فعال یادگیرنده از نظر رفتاری، انگیزشی، شناختی در فرایند یادگیری جهت پیشینه نمودن یادگیری اطلاق میشود.
۱-۶-۳) هوش هیجانی: