راهبردهای سازماندهی[۹۷]، راهبردهایی هستند که به دانش آموزان کمک می کنند تا اطلاعات مناسب را گزینش نمایند و ارتباطی بین اطلاعات آموخته شده برقرار نمایند. این راهبردها با توضیح اطلاعات مهم، از طریق ایجاد رابطه بین آنها به وسیله گروه بندی اطلاعات در واحدهای کنار هم قرار گرفته و منشعب معنیدار، باعث پردازش و به خاطرسپاری موثر اطلاعات توسط یادگیرنده میشوند (دیگنات[۹۸] و همکاران، ۲۰۰۸، به نقل از جعفری، ۱۳۹۰). برخی از این راهبردها به یادگیرندگان جهت کنترل توجه، اضطراب و عواطف کمک می کنند. راهبرد سازماندهی، راهبرد عمیقتر پردازش اطلاعات است که شامل رفتارهایی از جمله گزینش ایده اصلی متن، استخراج طرح کلی و رئوس مطالب، استفاده از تکنیکهای خاص برای گزینش و سازماندهی ایدههای یک مطلب میباشد (واینستاین و مایر، ۱۹۸۶، به نقل از اندرزخو، ۱۳۹۰). استفاده از سازماندهی، منجر به فهم بهتر مطالب و یادآوری سریعتر آنها می شود، زیرا از طریق سازمان دادن، یادگیرنده نکات اصلی و جزئیات را به عنوان اجزای یک کل، نه به صورت اطلاعات پراکنده یاد میگیرد (دیگنات و همکاران، به نقل از جعفری، ۱۳۹۰).
۴-۲-۳-۲- راهبردهای فراشناختی
راهبردهای فراشناختی، به راه ها، و هدایت و نظارت بر راهبردهای شناختی گفته میشوند. یادگیرندگان ماهر به کمک راهبردهای شناختی به پیشرفت دست مییابند، و با بهره گرفتن از راهبردهای فراشناختی بر راهبردهای شناختی نظارت می کنند تا پیشرفت خود را بهبود بخشند. انواع راهبردهای فراشناختی عبارتند از: تعیین هدف و برنامه ریزی، نظارت و کنترل، و نظم دهی (سیف، ۱۳۸۵).
۱-۴-۲-۳-۲- راهبرد تعیین هدف و برنامه ریزی
برنامه ریزی، فعالیتهایی چون تنظیم اهداف مطالعه، نگاه اجمالی به متن قبل از خواندن آن، طرح سوال قبل از خواندن متن و تجزیه تکالیف مربوط به یک مسئله را در بر میگیرد. به نظر می رسد این فعالیتها به خواننده کمک می کنند که برای کاربرد راهبردهای شناختی طرحریزی کنند. همچنین، به نظر میرسد جنبه هایی از دانش قبلی را فعال کرده و از این طریق، سازماندهی و درک مطلب را به مراتب آسانتر مینمایند (پنتریچ، ۱۹۹۹، به نقل از اندرزخو، ۱۳۸۹). برنامه ریزی مستلزم تعیین هدف برای مطالعه میباشد (کدیور، ۱۳۸۲). تعیین هدف در ابتدای شروع هر فعالیت و حرکت به سمت پیامد و نتیجه آن هدف، بر ایجاد مهارت، انگیزش، و خودتنظیمی موثر میباشد. افزون بر آن، لوکه و گری لاتهمن معتقدند که هدفگزینی در چهار شکل بر انگیزش تاثیر میگذارد. اول آنکه، توجه را به یک سو که همان هدف باشد جلب می کند و این عامل به دومین شکل تاثیرگذاری هدف بر انگیزش؛ که همان افزایش تلاش است؛ میانجامد. سوم اینکه در زمانی که دستیابی به هدف مشکل به نظر میرسد، به پشتکار میافزاید و همواره مقصود و اهمیت دستیابی به هدف را یادآوری می کند. و درنهایت، اهداف به فرد کمک می کنند تا به دنبال روشهایی برای دستیابی به آنها باشند (رمضانی، ۱۳۷۷). باید در نظر داشت که برنامه ریزی، در برگیرندهی مجموعه اهداف آموزشی و پیامد تجزیه و تحلیل تکالیف میباشد (زیمرمن، ۱۹۸۹، به نقل از جعفری، ۱۳۹۰). برنامه ریزی متضمن انتخاب راهبردهای مناسب و تنظیم منابعی است که بر عملکرد یادگیرنده تاثیر میگذارد. در فرایند برنامه ریزی یادگیرندگان کاملا فعال بوده (کدیور، ۱۳۸۲) و همان گونه که گفته شد برای یادگیری اهدافی را تعیین می کنند؛ زمان لازم برای مطالعه را پیش بینی کرده، راهبردهای مناسبی را انتخاب نموده و سرعت مطالعه خود را تنظیم می کنند (سیف، ۱۳۸۵). به طور کلی هدفگزینی و برنامه ریزی از جنبه های مهم پیشرفت میباشند. پژوهشگران دریافتهاند که وقتی اشخاص اهداف مشخص، کوتاه مدت، و هیجانانگیز دارند، پیشرفتگرایی آنها افزایش مییابد، به نحوی که افراد پیشرفتگرا، روند یادگیری و حرکت خود به سوی اهدافشان را نیز زیر نظر میگیرند (سانتراک، جان دبلیو، ۱۳۸۳).
بر خلاف نویسندگان قوی و با تجربه که به طور معمول از راهبردهای برنامه ریزی و هدفگزینی استفاده می کنند، دانش آموزان با مشکلات نوشتن، هرچه که به ذهنشان میرسد مینویسند، قبل از نوشتن برنامه ریزی نمی کنند، و برای نوشتن هدف تعیین نمی کنند. همچنین، پس از نوشتن متن در نوشته خود تجدید نظر نمی کنند. این فرایند نیاز به خودتنظیمی را به حداقل میرساند. پژوهش نشان داده است که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی موجب افزایش زمان برنامه ریزی می شود و افزایش زمان برنامه ریزی نیز کیفیت نوشتن را بهبود میبخشد. برای مثال، دلاپاز (۲۰۰۱)، تاثیر راهبردهای یادگیری خود تنظیمی را روی داستان نویسی دو دانش آموز دبیرستانی با اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی بررسی کرد. وی افزایش قابل توجهی در زمان برنامه ریزی، طول انشا و کیفیت کلی انشا یافت.
دانش آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزونکنشی نیز در راهبردهای برنامه ریزی و هدفگزینی مشکل دارند (بارکلی، ۱۹۹۷؛ گلایگل، روپیتر، و ماکینالی، ۲۰۰۶). مشکلاتی چون ایجاداهداف، نگهداری هدفها در ذهن، و هدایت رفتارها برای دستیابی به مجموعه هدفها، معمولا بین افراد با این اختلال شایع است. برای پرداختن به این مشکلات، میتوان اهمیت اهداف مطرح شده و پیشروی به سوی اهداف را از طریق راهبردهای هدفگزینی، که یکی از مولفههای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی میباشد، به دانش آموزان آموزش داد. آموزشی که از الگوی توسعه راهبرد خودتنظیمی (SRSD) پیروی می کند، به مشکلات هدفگزینی و نگهداری هدف در ذهن و هدایت رفتار برای رسیدن به مجموعه اهداف می پردازد. این کمک می کند دانش آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزونکنشی نیاز به هدف را درک کنند و پیشروی به سوی آن را ملاحظه کنند و هدف را در ذهن نگهدارند (جاکوبسن، ۲۰۰۹). پژوهشهای چندی نشان دادهاند که آموزش راهبردهای هدفگزینی موجب بهبود کیفیت نوشتن دانش آموزان می شود. برای مثال، پاتل و لود (۲۰۰۹) به یک دانش آموز پایه پنجم در حوزه نوشتن داستانی، هدفگزینی و نظارت بر دستیابی به اهداف را آموزش دادند. پسآزمون نشان داد که نوشته دانش آموز از نظر طول و کیفیت عناصر گنجانده شده در داستانها بهبود پیدا کرده است. ضمن اینکه اعتماد بنفس او افزایش پیدا کرده و از نقاط قوت و ضعف خود به عنوان نویسنده آگاهی پیدا کرده است. به طور مشابه، این نتایج در پژوهش جاکوبسن و رید (۲۰۱۲) نیز مشهود است. یافته های مطالعه آنها نشان میدهد که پس از آموزش راهبرد هدفگزینی، دانش آموزان توانستند هدفهایی را برای طول انشا، عناصر انشا و به کاربردن واژه های انتقالی/ پیوندی تعیین کنند، و موفق شدند به این اهداف برسند.
۲-۴-۲-۳-۲- راهبرد نظارت و کنترل
منظور از نظارت و کنترل[۹۹]، ارزشیابی یادگیرنده از کار خود، برای آگاهی از چگونگی پیشرفت خود و زیر نظر گرفتن و هدایت آن میباشد. ارزیابی منظم یادگیریها، اطلاعاتی در مورد کیفیت مطالعه میدهد که باعث بالا رفتن اطلاعات یادگیرنده در این مورد می شود، تا او با بررسی این اطلاعات نسبت به نواقص کار خود آگاه شده و آن نقصها را برطرف نماید. از موارد راهبرد نظارت و کنترل، میتوان به نظارت بر توجه در هنگام خواندن یک متن، پرسیدن سوال از خود به هنگام مطالعه، و کنترل زمان و سرعت مطالعه اشاره نمود (سیف، ۱۳۸۵). در مورد نظارت بر توجه در هنگام مطالعه، باید بیان داشت که یکی از شیوه های خودتنظیمی سودمند در این مورد حواسپرتی[۱۰۰] است. یعنی زمانی که یادگیرنده با تکلیف پرزحمت یا نا خوشایندی مواجه می شود، با متمرکز کردن حواس خود بر افکار و تصورات مثبت، آن را از جنبه های آزارنده تکلیف منحرف مینماید (سید محمدی، ۱۳۷۷). با بهره گرفتن از راهبرد خودپرسشی[۱۰۱] در هنگام مطالعه، دانش آموز از خود سوال می کند که آیا منظور نویسنده را درک کرده است یا نه؟ و اگر احساس کرد که نمی تواند به این سوال پاسخ دهد، ممکن است برگردد و مطلب را دوباره بخواند. بنابراین، با بهره گرفتن از این راهبرد، فرد از دستیابی خود به هدفش؛ که درک مطلب مورد مطالعه است؛ اطمینان حاصل می کند (فولاد چنگ، ۱۳۸۱). باید توجه داشت که طرح سوال در هنگام مطالعه با ایجاد کنجکاوی، تمرکز حواس و دقت یادگیرنده را افزایش میدهد و رضایت حاصل از پاسخگویی به سوالات، مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانیتر می کند. طرح سوال به هنگام مطالعه، یادگیرنده را به یک خواننده فعال تبدیل می کند. از طریق طرح سوالات، یک گفت و شنود بین یادگیرنده و مولف کتاب برقرار می شود که کسب لذت از مطالعه کتاب را نیز برای یادگیرنده به همراه خواهد داشت (سیف، ۱۳۸۳). در مجموع میتوان گفت راهبرد نظارت و کنترل به یادگیرندگان در مورد اختلالات توجه یا درک، که میتوانند با بهره گرفتن از راهبرهای نظم دهی اصلاح شوند، هشدار میدهد (بروینستین و مایر، ۱۹۸۶، به نقل از جعفری، ۱۳۹۰).
راهبرد خودنظارتی به دانش آموزان کمک می کند تا با طرح سوالاتی از خود نظیر «آیا موضوع متن را میدانم؟» یا «آیا معنای این واژه را میدانم؟» بتوانند بر نحوه خواندن خود نظارت کنند (هامیل و بارتل، ۱۳۸۱). پژوهشهای چندی اثر بخشی راهبرد خودنظارتی و دیگر راهبردهای فراشناختی را بر درک مطلب خواندن دانش آموزان مورد بررسی قرار دادهاند. برای مثال، غباری بناب و راقبیان (۱۳۸۷) تاثیر آموزش راهبرد خودنظارتی را بر درک مطلب خواندن دانش آموزان عادی بررسی کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که آموزش این راهبرد، درک مطلب دانش آموزان را به طور معناداری افزایش میدهد.
سن (۲۰۰۹) در پژوهشی آزمایشی ارتباط بین استفاده از راهبردهای فراشناختی و درک مطلب خواندن را مورد بررسی قرار داد. راهبردهای استفاده شده برای آموزش دانش آموزان، پیدا کردن ایده اصلی متن و حدس زدن قسمت آخر متن بود. نتایج این پژوهش که بر روی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی انجام شد، نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی در افزایش میزان درک مطلب دانش آموزان موثر است.
یعقوبی (۱۳۸۳) نیز تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی را بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارسا خوان پسر بررسی کرد. یافته های پژوهش وی بیانگر این بود که آموزش راهبردهای فراشناختی تاثیر مثبت معناداری بر اصلاح اشکالات خواندن آزمودنی های گروه آزمایش در هر دو پایه ی چهارم و پنجم ابتدایی دارد.
۳-۴-۲-۳-۲- راهبرد نظم دهی
راهبرد نظمدهی به راهبرد نظارت و کنترل وابستگی زیادی دارد. وقتی دانش آموزان یادگیری و عملکرد خود را با محک چند هدف یا معیار مورد نظارت قرار میدهند، این فرایند نظارت، نیاز به فرایندهای نظم دهی را پبشنهاد می کند تا جهت رفتار را تغییر داده و در راستای هدف، یا نزدیک به معیار قرار گیرند. برای مثال، وقتی دانش آموزان هنگام مطالعه از خود سوالاتی میپرسند تا درک خود را مورد نظارت قرار دهند و سپس به عقب بازگشته و بخشی از متن را دوباره مورد مطالعه قرار میدهند، این دوباره خواندن یک راهبرد نظم دهی میباشد. تغییر سرعت مطالعه در برخورد با تکالیف نیز یکی دیگر از راهبردهای نظم دهی است (بروینستین و مایر، ۱۹۸۶، به نقل از شکوهی راد، ۱۳۸۱). بنابراین، راهبرد نظم دهی به دانش آموزان کمک می کند تا چگونگی مطالعه خود را اصلاح کرده، و با مرور دوباره، نقایص درک و فهم خود را برطرف نماید (کدیور، ۱۳۸۲). باید یادآور شد که راهبرد نظم دهی، موجب انعطافپذیری در رفتار یادگیرنده شده و به او کمک می کند تا هر زمان که ضرورتی ایجاد شد روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، ۱۳۸۵). دو راهبرد آخر مدل شناختی انگلرت و همکاران (راهبرد ویرایش و اصلاح) که شرح آن رفت، مربوط به راهبردهای فراشناختی نظم دهی میباشند.
۳-۳-۲- ویژگیهای یادگیرندگان خودتنظیم
دانش آموزان خودتنظیم موفقیت خود را به جای شانس و آسانی تکلیف، به تلاش و کوشش نسبت میدهند. شکست برای آنها یک مشکل موقتی است، و به عنوان یک اتهام علیه توانایی محسوب نمی شود. آنها در استفاده از راهبردهای شناختی انعطاف پذیر بوده و متناسب با تغییر تکلیف، به تغییر راهبرد میپردازند. این دانش آموزان، انگیزش سطح بالایی داشته و از خودباوری بالایی نیز برخوردارند. در سطح رفتاری، آنها به گونه ای محیطهای اجتماعی را به صورت فعال گزینش کرده و میسازند که باعث خوش بینی آنها در روند یادگیری می شود (ریزمبرگ و زیمرمن، ۱۹۹۲، به نقل از سبحانی نژاد و عابدی، ۱۳۸۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
به طور کلی، میتوان گفت دانش آموزان در کلاس های ابتدایی، زمان کافی برای برنامه ریزی و اصلاح متن نوشته شده صرف نمی کنند (کاتلر و گراهام، ۲۰۰۸). همچنین، دانش آموزانی که اختلال یادگیری دارند در مقایسه با همسالان خود به سختی نوشته خود را برنامه ریزی و سازماندهی می کنند. (لینمن و رید، ۲۰۰۹). این مشکلات در نوشتن را به کاستی هایی در خودتنظیمی نسبت دادهاند (بارکلی، ۱۹۹۷؛ (سکستون و همکاران، ۱۹۹۸). پژوهشهایی که در داخل و خارج کشور انجام شده اند اثر بخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی را بر بیان نوشتاری دانش آموزان ناتوان در یادگیری و دانش آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزونکنشی مورد بررسی قرار دادهاند:
جاکوبسن و رید (۲۰۱۲) در یک مطالعه موردی نوشتن متقاعدکننده، تعداد چهار دانش آموز با اختلال نارسا توجه / فزونکنشی را به مدت ۸ جلسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قرار دادند. یافته ها نشان دادند که پس از آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، عملکرد دانش آموزان در مدت زمان برنامه ریزی و نوشتن انشا، گنجاندن عناصر اصلی انشای متقاعدکننده، استفاده از واژه های انتقالی/ پیوندی و کیفیت کلی انشا به طور معناداری بهبود پیدا کرده است. ماسون و شراینر (۲۰۰۸) نیز در بررسی تاثیر آموزش راهبرد خودتنظیمی بر نوشتن دانش آموزان با اختلال عاطفی / رفتاری نشان دادند که این دانش آموزان توانستند یک انشای متقاعدکننده با همهی عناصر آن بنویسند.
لین، هاریس، گراهام، ویسنبچ، بریندل، و مورفی (۲۰۰۸) اثر بخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی را بر داستان نویسی شش دانش آموز با اختلال رفتاری مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از این مطالعه بهبود قابل توجهی در کیفیت داستان، و استفاده از عناصر داستان نویسی بود. بطور مشابه لینمن، گراهام، لیدر جانسن و رید (۲۰۰۶) نشان دادند که داستان نویسی با آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بهبود مییابد. یافته های آنها افزایش در طول داستان، تعداد عناصر داستان، کیفیت کلی داستان و ماندگاری اثربخشی این راهبرد پس از آموزش را نشان میدهد.
رید و لینمن (۲۰۰۸) اثر بخشی الگوی توسعه راهبرد خودتنظیمی را روی نمایشنامه نویسی دانش آموزان کلاس چهارم و پنجم با اختلال اختلال نارسا توجه / فزونکنشی مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که آموزش روی نوشتن دانش آموزان از جمله طول، و کیفیت کلی، تاثیر مثبت داشت.
همچنین، آدم زاده و غباری (۱۳۸۶) در پژوهشی با عنوان “تاثیر به کار گیری راهبردهای شناختی و فراشناختی در بهبود انشای دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری” نشان دادند که انشای دانش آموزان پس از به کار گیری مداخله های شناختی و فراشناختی پیشرفت کرده و آثار مداخله نیز در طول درمان حفظ شد.
پژوهش همچنین گویای اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی بر مشکلات املای دانش آموزان با اختلال نوشتن و دانش آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزونکنشی میباشد. برای مثال، ماسون، هاریس، و گراهام (۲۰۱۱) نشان دادهاند که الگوی راهبردی خودتنظیمی (SRSD) در بهبود علایم اختلال نوشتن موثر است. باعزت و ایزدی فرد (۱۳۸۸) در پژوهشی آزمایشی نشان دادند که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی موجب کاهش خطاهای املایی دانش آموزان ابتدایی با اختلال نوشتن شده است. به طور مشابه، علی بخشی، آقا یوسفی، زارع، و بهزادی پور (۱۳۹۰) در پژوهشی آزمایشی نشان دادند که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی موجب بهبود عملکرد نوشتن و کاهش خطاهای املای دانش آموزان با اختلال نارسا توجه / فزونکنشی شده است.
دو مطالعه دیگر اهمیت اثر بخشی این راهبردها در برنامهریزی و بهبود کیفیت نوشتن را برجستهتر کرده است. راجرز و گراهام (۲۰۰۸) در فراتحلیل ۲۵ مطالعه مداخلهای موردی نوشتن، دریافتند که آموزش این راهبردها در برنامه ریزی، تهیه پیش نویسی از متن توضیحی و در بهبود کیفیت نوشتن دانش آموزان بسیار موثر بوده است. همچنین، در فراتحلیل ۱۲۳ مطالعه آموزش نوشتن به نوجوانان، گراهام و پرین (۲۰۰۷) گزارش کردند که آموزش این راهبرد یکی از قدرتمندترین روشهای بهبود کیفیت نوشتن دانش آموزان نوجوان است.
۴-۳-۲- خلاصه ی دانش موجود
نکاتی که به لحاظ روش شناسی از مرور پیشینه پژوهشی بدست می آید این است که این پژوهشها بیشتر با طرح تک آزمودنی اجرا شده اند. مزیت این روش این است که اطلاعات لازم را در مورد تاثیر متغیر مستقل یا روش آزمایشی بر فرد فرد آزمودنیها بدست میدهد. با این حال، بزرگترین مشکل این طرحها نداشتن اعتبار بیرونی آنهاست و نتایج آنها قابلیت تعمیمپذیری را ندارند. بنابراین پژوهشهایی با طرحهای آزمایشی نیز مورد نیاز است تا نتایج آنها قابل تعمیم به گروههای بزرگتر نیز باشند. نکته دیگر این که این پژوهشها بیشتر کیفیت و طول انشا را مورد بررسی قرار دادهاند و تاثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر استفاده از واژه ها و عبارتهای انتقالی/ پیوندی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است که این مولفه نیازمند پژوهش بیشتری میباشد.
فصل سوم
روش شناسی
در این فصل به توضیح طرح پژوهش، جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری ، معرفی ابزارهای پژوهش و در نهایت، روش تجزیه و تحلیل داده ها میپردازیم.
۱-۳- طرح پژوهش
در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی دوگروهی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه استفاده شده است (شکل۱-۳).
T2 X T1
T2 T1
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.