علامه حلّی از او روایت میكند و نام او در اجازۀ روایت علامه به بنی زهره آمده است. [600]
کتاب مفتاح الخیر به او نسبت داده شده است.[601] قابل ذکر است که برخی او را «حسن بن علی بن سلیمان» گفتهاند.[602]
7. فضل بن جعفر بن فضل بن ابی قاید بحرانی (زنده در 679 ق)
او شاگرد جعفر بن سعید حلی (صاحب شرایع) است و نهایه شیخ طوسی را نزد استاد، درس گرفته است.[603]
8. میثم بن علی بن میثم بحرانی، کمال الدین، ابن میثم (زنده در 681 ق)
محدث، فقیه و متکلم برجستۀ سدۀ هفتم هجری است. بنا بر گزارش سلیمان بحرانی او در 636 ق زاده شد.[604]
ابن میثم را شاگرد ابوالسعادات اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهانی دانستهاند.[605] اگرچه اطلاع کهنی از سال درگذشت ابوالسعادات در دست نیست ولی برخی 635[606] و یا 640[607] را سال مرگ او دانستهاند. با این وجود یا تاریخ درگذشت ابوالسعادات صحیح نیست و یا باید در شاگردی ابن میثم نسبت به ابوالسعادات تشکیک نمود.[608]
ابن میثم از کمال الدین علی بن سلیمان بحرانی (زنده در 635 ق) و به احتمالی که گذشت، از ابوالسعادات اصفهانی بهره برده است.[609]
او بعد از تحصیل مدتی به عزلت گرایید و از خلق کناره گرفت، سپس به درخواست علمای حله به عراق و احتمالاً حلّه رفت. سید عبدالکریم بن طاووس حلی (م 693 ق)[610]، علامۀ حلّی (م 726 ق)[611] و علی بن حسین بن حماد لیثی[612] از او روایت میکنند و گفتهاند خواجه نصیر طوسی نیز از او فقه آموخته و ابن میثم خواجه را در کلام شاگردی کرده است.[613]
عمده شهرت ابن میثم در کلام است و شرح نهج البلاغۀ او نیز رنگ و بوی کلامی ـ فلسفی دارد ولی در فقه و ادب نیز صاحب رأی و نظر بوده و طریحی او را در فقه چون خواجه نصیر در کلام میداند[614] و حتی نوشتهاند مراد سید شریف جرجانی در حاشیۀ مُطّول، از عبارت «بعض الأفاضل» ابن میثم است.[615]
ابن میثم مشهورترین اثر خود یعنی شرح کبیر نهج البلاغه را به تشویق و برای علاء الدین عطا ملک جوینی (623 ـ 681 ق) ـ حاکم بغداد و عراق ـ نوشته است.[616]
سال درگذشت او را نیز بیشتر منابع 679 ق نوشتهاند، امّا الشرح الصغیر لنهج البلاغه را در 681 ق به پایان رسانده که گواه غلط بودن آن سال مرگ است.[617] لذا باید او را زنده در 681 ق قملداد کنیم و یا به قول کَنتوری فوت ابن میثم را در 699 ق بدانیم.[618]
9. ابراهیم بحرانی (جد ابراهیم بن حسین بن ابراهیم) (ح قرن 7 ق)
فرزندش حسین بن ابراهیم نقل از وی، روایت میكند. و او خود از عربی بن مسافر نقل میكند.[619]
10. كریم الدین یوسف ابن ابی، مشهور به ابن ابی القطیفی (قرن 7 ق)
از رضی الدین حسینی مشهور به ابن الرشید القطیفی (ابن راشد) و سید اعرجی نقل روایت میكند[620] و كتابی دارد به نام وفاة النبی.[621]
از او حسین بن راشد القطیفی نقل میكند.[622]
او از قریه ” رشا”ی قطیف است و قبرش نیز در همان جاست.[623]
11. ابراهیم بن حسین بن ابراهیم بحرانی (قرن 7ق)
او از شاگردان ابی القاسم جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلی بود و نهایه شیخ طوسی را نزد استادش خوانده است.[624]
صاحب كتاب جواهر البحرین فی علماء البحرین همین نسخه را دیده و صورت اجازه جعفر بن حسن حلی به ابراهیم بن حسین حلی را به خط خود مجیز نقل نموده است.[625]
12. حسین بن ابراهیم (پدر ابراهیم بن حسین بن ابراهیم) (قرن 7ق)
از او محقق حلی (م 676 ق) نقل روایت میكند[626] و خود او از پدرش ابراهیم نقل روایت
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
میكند و شاگرد اوست.[627]
13. علی بن سلیمان بن یحیی بن محمد بن قائد بن صباح، جمال الدین، كمال الدین. (قرن 7ق)
از كمال الدین احمد بن علی بن سعید بن سعادة بحرانی نقل روایت میكند.[628]
راویان
میثم بن علی البحرانی (شارح نهج البلاغه)[629]
حسین بن علی بن سلیمان (فرزندش)[630]
علّامه حلّی به واسطهء حسین بن علی بن سلیمان از علی بن سلیمان روایت میكند.[631]
علامهء حلّی در اجازۀ كبیرۀ خودش به بنی زهره حلبی، میگوید:
جمیع مصنفات و روایات و مواردی كه بر او (علی بن سلیمان) قرائت شده و مواردی كه بر او اجازه داده شده است كه اجازه میدهم روایت كنی از من از فرزندش حسین بن علی بن سلیمان.[632]
علامهء حلّی او را با عبارت «كان عالماً بالعلوم العقلیه عارفاً بقواعد الحكماء له مصنفات حسنه» یاد کرده است.[633]
علامه مجلسی جد ابراهیم بن سلیمان قطیفی را نیز از شاگردان علی بن سلیمان شمرده است.[634]
برخی از آثار او چنین است:
الخیر فی شرح دیباجة رسالة الطیر ابن سیناست.[635]
الاشارات فی الکلام[636]
شرح الاشارات[637]
او قبل از خواجه نصیر وفات کرده[638] و قبرش در روستای ستره در بحرین است.[639]
14. ناصر بن ابراهیم بویهی احسایی (قرن 8ق)
او از محمد بن حسن بن یوسف حلی، فخر المحققین (م 771ق) اجازهای دارد که در سال 741ق صادر شده است.
نسخه:
یزد، وزیری: 1708، بدون نام کاتب، بدون تاریخ کتابت، رساله چهل و هفتم مجموعه.[640]
15. احمد بن محمد بن فهد احسایی، شهاب الدین، ابن فهد احسایی (زنده در 806ق)
او اهل قریۀ القاره از احساء است.
او از ابن متوج بحرانی روایت میکند وجمال الدین حسن مشهور به مُطوَّع جَروانی احسایی از او روایت دارد.
برخی آثار او عبارتاند از: خلاصة التنقیح فی المذهب الحق الصحیح، که شرح الارشاد علامه حلی است، الناسخ والمنسوخ، رسالة أدبیة. صاحب انوار البدرین عدة الداعی را در اوراد و ادعیه به او نسبت داده است. او از بحرین به حله رفت و تا پایان عمر در این شهر ساکن بود. بعد از 806 ق درگذشت و در حله و محلۀ الطّاق در کنار جامع الکوّازین دفن شد.
شرح حال و آثار او و معاصرش ابن فهد حلی (م 841 ق) به جهت اشتهار هر دو به «ابن فهد» و داشتن اساتید و همچنین تألیفات مشترک مثل شرح ارشاد، در بسیاری از نوشته ها مانند رجال بحرالعلوم اشتباه شده است.[641]
16. احمد بن عبدالله بحرانی، جمال الدین، ابن مُتَوّج (د 820 ق)
فقیه و عالم امامی و اهل اُوال بحرین است. از زندگی او چندان اطلاعی نداریم. در حله از فخر المحققین (م 771 ق) استفاده کرده است. با شهید اول (م 786 ق) گفتوگوهایی داشته است.
او از فخر المحققین روایت میکند و احمد بن فهد احسایی، فخر الدین سبیعی و احمد بن محذم اوائلی از ابن متوج روایت دارند. او آثار فقهی و تفسیری دارد ولی به اثر حدیثی از وی برنخوردیم.
آنچه از یادداشت فرزندش، در رسالۀ الناسخ والمنسوخ ابن متوّج فهمیده میشود او در 820 ق درگذشته است.[642]
قبر وی در اُکُل، در جزیرۀ نبیه صالحِ بحرین است.[643]
افندی در ریاض العلماء نام جد ابن متوج را یک بار محمد و یک بار سعید آورده است.[644] این مطلب شده که برخی منابع، آنها را دو نفر به حساب آورند. این اشتباه از جمله در الضیاء اللامع و همچنین دایرة المعارف تشیع صورت گرفته است.[645] و [646]
17. ناصر بن ابراهیم بن بیاع (صباغ) بویهی احسایی عاملی عیناثی (م 852 یا 853 ق)
از فقها و علمای قرن نهم هجری است. اصل او از آل بویه بوده و وطن او احساء است. در جوانی از احساء به طلب علم راهی جبل عامل شد و در عیناث سکونت نمود.
در این شهر از ظهیر الدین محمد بن علی بن حسام عیناثی استفاده کرده است.
او از جمال الدین احمد بن علی عیناثی و زین الدین علی بن محمد بن یونس بیاضی نباطی (صاحب الطراط المستقیم) روایت میکند و عزا
لدین حسین بن علی بن حسام عیناثی از او نقل میکند.[647]
قابل ذکر آنکه، در فهرست کتابخانۀ وزیری، نسخهای از اجازۀ فخرالمحققین (م 771 ق) به ناصر بویهی در 741 ق گزارش شده است. با توجه به فاصله زمانی صدور این اجازه و تاریخ فوت بویهی در 852 یا 853 ق، مشخص میشود اشتباهی در فهرست نگاری صورت گرفته است که لازم است نسخه رؤیت شود.[648]
18. علی بن ابی جمهور احسایی (قبل از 895 ق)
زین الدین ابوالحسن علی بن حسام الدین ابراهیم بن حسن بن ابراهیم بن أبی جمهور شَیبانی احسایی از دانشمندان سدۀ نهم هجری، پدر محمد بن علی بن ابی جمهور احسایی ـ صاحب عوالی اللآلی ـ است.[649]
پدر او (ابراهیم بن حسن) نیز از علمای دیار خود بوده است.[650]
علی بن ابراهیم احسایی از ناصرالدین ابراهیم بن نزار احسایی روایت میکند و فرزندش ابن ابی جمهور ـ صاحب عوالی اللآلی ـ از وی روایت دارد.[651] صاحب ترجمه قبل از 895 ق درگذشته است، چرا که فرزند او ـ صاحب عوالی اللآلی ـ در المُجلی که در این سال تألیف کرده از پدرش با عبارت «رحمة الله» یاد نموده است.[652]
19. حرز الدین اُوالی (قرن 9ق)
از او ابن ابی جمهور صاحب عوالی اللئالی نقل روایت میكند[653] و او از احمد بن مخدم نقل میكند.[654]
20. حسن بن مطوع جروانی احسایی (قرن 9ق)
شاگردش ناصر الدین مشهور به ابن نزار از او نقل روایت میكند[655] و خود او از شهاب الدین احمد بن فهد بن ادریس مقری احساوی نقل میكند.[656]
21. رضی الدین حسینی، ابن الرشید القطیفی (ابن راشد) (قرن 9 ق)
از او كریم الدین یوسف مشهور به ابن ابی القطیفی نقل میكند[657] و ابن الرشید از احمد بن فهد حلی نقل روایت میكند.[658]
كتاب وفاة امیر المومنین منسوب به او یا محمد بن ابی القطیفی است.[659]
22. ناصر الدین ابراهیم، ابن نزار (قرن 9ق)
او از استادش جمال الدین حسن مشهور به ابن مطوع جروانی نقل روایت میكند[660] و از او ابن ابی جمهور نقل میكند.[661]
23. ناصر بن احمد بن عبد الله بحرانی (قرن 9ق)