«ای فرزند عزیزم! نماز بپا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و در این کار از مردم نادان هر گونه آزار بینی صبر پیشه کن که این صبر و تحمل در راه هدایت خلق نشانهای از عزم ثابت و همت بلند است و هرگز با تکبر از مردم روی مگردان و در زمین با غرور راه مرو.»
«نماز به پا دار»، اشاره به مسایل عبادی است؛
«صبر پیشه کن»، مسألهای اخلاقی است؛
و «امر به معروف و نهی از منکر» اشاره به مسایل اجتماعی دارد.
همچنین در طرح یک موضوع باید جوانب مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد. طرح یک جنبهی موضوع و نگفتن ابعاد دیگر آن ممکن است انحرافاتی را در پی داشته باشد و مشکلاتی را برای مردم فراهم سازد.
بطور مثال مسئله «امر به معروف و نهی از منکر» در صورت طرح آن به عنوان یک وظیفه دینی باید همهی جوانبش بررسی شود تا موجب آزار، تحقیر و ریخته شدن آبروی مؤمن نشود.
یا موضوع «حبّ دنیا» اگر درست و جامع مطرح نشود چه بسا عدهای به انزوا طلبی، و گوشه گیری کشیده شوند و از جامعه بگریزند.
نکته دیگر آنکه سخن باید متنوع باشد تا سبب خستگی مخاطبان نشود. همراه بودن آن با داستانهای پندآموز، شعر و نکات لطیف میتواند بر جذابیت آن بیفزاید.
حضرت علی (ع) میفرماید:
«انَّ هذِه القُلوب تمل کماتمل الابدان ماتبغوا لها طرائف الحکمۀ»[۱۵۱]
«قلبها خسته می شوند همانگونه که بدنها خسته میشوند پس برای آنها دانشهای تازه و جالب بطلبید.»
نمونههایی از آیات قرآن را میبینیم که خداوند متعال مطالب مختلف و متنوعی را در آنها بیان میفرماید. مثل سوره بقره آیه ۸۳:
«…لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ و َبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَ ذِی الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ قُو لُوالِلنَّا سِحُسْنًا وَ أَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَ آتُوا الزَّکَاهَ»
«… جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران نیکی کنید و با مردم به زبان خوش سخن گویید و نماز را به پا دارید و زکات بدهید».
قرآن خود، مجموعهای از مطالب متنوع است.
از قتل رهبران کفر تا نحوهی پذیرایی یک مهمان.
از مسایل بلند عرفانی تا مسایل زناشویی.
از مسایل حقوقی تا موضوعات اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی.
از اجازه کودک برای ورود به اتاق والدین تا تخریب مسجد ضرار!
۳-۶-۱۳- هشدار و موعظه
در آیات فراوانی میبینیم که به کافران و گناهکاران با وعدهی عذاب شدید، هشدار داده شد و آنان را از گناه باز داشته است؛
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللَّـهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ»[۱۵۲]
«کسانی که به آیات خدا کفر ورزیدند عذاب شدیدی دارند و خداوند توانا و انتقام گیرنده است».
آری، قرآن انسانها را به عمل خوب ترغیب میکند و از عمل زشت بر حذر میدارد حتی اگر این عمل به اندازهی ذرهای باشد. و تأکید میکند که مردم نتیجه ذرّه ذرّه اعمال خود را [زشت یا خوب] خواهند دید؛
«فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُوَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ»[۱۵۳]
۳-۶-۱۴- صریح و قاطع
همانطور که پیامبران الهی و اولیای او در کوبیدن به موقع باطل مسامحه نکردهاند مبلغ نیز باید به ایشان اقتدا کند و در این راه مصلحت اندیشیهای بیمورد را کنار بگذارد.
مبلّغ باید از محافظه کاری و سازشکاری به دور بوده و از چنان صلابتی برخوردار باشد که به هیچ وجه تقاضای مداهنه و سازشکاری از او نکنند.[۱۵۴]
این سفارش خطاب به پیامبر اسلام آمده است که مبادا برای راضی کردن یهود و نصاری با آنان سازش کنی. بدان که آنان به این مسامحهها از تو راشی نمیشوند. و تا شما را صددرصد در راه خود نیابند از شما راضی نخواهند شد؛
«وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُوَلَاالنَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»[۱۵۵]
باید با صراحت تمام سخن حق را گفت چنانکه حضرت علی (ع) میفرماید:
«اخسَرالنّاس مَن قَدر عَلی أن یَقُول الحَقّ فَلَم یَقُل»[۱۵۶]
«زیانکارترین مردم کسی است که بتواند حق را بگوید و نگوید».
قرآن در کنار انتقاد از یهودیان، با کمال صراحت از انتظارات بیجای مسلمانان هم انتقاد کرده است. مبلّغ نباید به خاطر مصالح و منافع شخصی و ترس از خدشعدار شدن موقعیت اجتماعی و سیاسیاش و … از گفتن حق چشمپوشی کرده و طبق هوسهای مردم سخن بگوید و به اصطلاح عوام زده شود.
«لاتَتَّبِعُ اَهوائِهم» که در این صورت مردم رهبر او خواهند بود نه او رهبر مردم.
باید همچون رسول خدا (ص) در جامعه و بازارها رفت و آمد کرد «یَمشی فِی الاسواق» و نیازهای واقعی مردم را تشخیص داد و طبق آن با مردم سخن گفت.
۳-۶-۱۵- مناسب با مقتضای حال
از آنجا که میزان عقل و ایمان انسانها تفاوت دارد، مبلّغ باید با هر انسانی به اندازهی عقل و ایمان او سخن بگوید و چیزی را از او بخواهد که توان انجام آن را داشته باشد. رسول خدا (ص) میفرماید:
«انّا مُعاشر الأنبیاءِ امرنا ان نکلّمُ النّاس عَلی قَدر عُقولِهم»[۱۵۷]
«ما گروه پیامبران مأموریم که با انسانها به اندازهی عقلشان سخن بگوییم».
انسانهای عالم و جاهل به مطالبی متفاوت نیاز دارند و با جاهل نباید با براهین و استدلالهای فلسفی سخن گفت: «تَحَدِّثُوا الجَهال بِالحِکمَۀِ»[۱۵۸]
همانگونه که استدلال و برهان در تعلیم عقاید به کودکان مفید نیست و طریقه آشنا نمودن آنان با عقاید دینی، استفاده از آیات قرآن داستانها و مثالهای بسیار سادهی آن است.[۱۵۹]
خداوند متعال از انسانها در روز قیامت به اندازه عقلهایشان حسابرسی میکند؛
«انَّما یداق الله العِباد فِی الحِساب یُومِ القیامۀ عَلی قَدَر ما آتاهم مِن العُقُول مِن الدُّنیا»[۱۶۰]
ایمان ده درجه دارد و درجات ایمان افراد، متفاوت است. رسول اکرم (ص) با هر یک از یاران خود به اندازه ایمانشان سخن میگفت. سلمان از ده درجهی ایمان، همه آن را دارا بود، ابوذر نه درجه و مقداد هشت درجه داشت.[۱۶۱]به همین دلیل گفته شده است که آنچه را سلمان میدانست اگر ابوذر میدانست سلمان را تکفیر میکرد زیرا کشش آن مطالب را نداشت.[۱۶۲]
با دقت در قرآن و روایات صدها نمونه از تناسب موضوع با مخاطب را میبینیم و مراعات تناسب درسخن یک ضرورت است. امام (ع) در دعای خود برای هر صنفی دعای خاصی میکند. برای علما وقار و سکینه، برای زنان حیا و عفت، برای رزمندگان شجاعت، برای تجّار سخاوت، برای فقیران صبر و …
جعفر طیار نمایندهی رسول خدا (ص) و سخنگوی هیئت تبلیغی، وقتی میخواست اسلام را بر حاکم «حبشه» که مسیحی بود عرضه کند سورهی مبارکه مریم را خواند و نظر اسلام را دربارهی پاکدامنی مریم و موقعیت حضرت عیسی (ع) روشن ساخت[۱۶۳]. که نمونهای از سخن گفتن بر مقتضای حال است.
نوع سخن و حتی لحن کلام نیز در مورد افراد مختلف فرق میکند بطوری که قرآن در برخورد با بتپرستان لجوج و جاهل با تندی سخن میگوید و معبودشان را سستتر از تارهای عنکبوت معرفی میکند ولی با اهل کتاب ملایمتر است[۱۶۴]. زیرا بخشی از دستورهای انبیاء و کتب آسمانی را شنیده و آمادگی بیشتری برای برخورد منطقی داشتند.
حالات روحی افراد تفاوت دارد که در هنگام سخن گفتن باید به این مطلب توجه داشت.
علی (ع) میفرماید:
«انَّ القُلوب شهوۀ اقبالاً وَ اباراً فأتوها مِن قَبل شَهوَتها وَ اقبالها»[۱۶۵]
«گاهی قلبها آمادگی روی آوردن به حق را دارند و گاهی آمادگی ندارند و شک میکنند پس از حالت اشتیاق و اقبال آنها استفاده کنید».
مبلّغ باید بداند که در حالت عدم آگاهی قلب، سخنانش بی تأثیر خواهد بود و اگر در این حالت عدم آمادگی قلب، سخنانش بی تأثیر خواهد بود و اگر در این حالت سخنی بر قلب تحمیل شود دکوع میشود «انَّ القَلب اذا اکراه عمی»[۱۶۶].
سخن باید مناسب با موقعیت باشد که در غیر این صورت همچون گریه در عروسی و خنده در عزاست که عملی زشت و ناپسند است.
«لَیسَ مِن الأدب اظهار الفَرَح عِندَ المَحزون»[۱۶۷]
۳-۶-۱۶- تناسب سن و سخن
گاهی سخن، کلام حقی است ولی از افراد کم سن، خریدار ندارد. مثل آنکه طلبهای جوان و مجرد در جلسهی زنانه، دربارهی ازدواج و صیغه، سخن بگوید. یا آنکه واعظی در مجلس ترحیم یک پیرمرد روضهی علی اصغر بخواند. توجه به محتوا و محیط و سن و سواد از اصول مهم تبلیغ است.
۳-۶-۱۷- ساده و آسان
یکی از راههای جذب مردم سادهگویی است.
خداوند متعال برای توجه مردم به حقایق قرآن آن را به زبان رسول گرامیش (ص) ساده نمود.
«فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»[۱۶۸]
«ما قرآن را به زبان تو ای رسول آسان کردیم، امید است که مردم، حقایق آن را متذکر شوند».
این آیه چهار بار در سوره قمر تکرار شده است.
بسیار روشن است که اسفاده از کلمات سنگین و جملات پیچیده از تأثیر آن میکاهد زیرا بسیاری از مردم با این گونه کلمات بیگانهاند.
سخن گفتن به زبان مردم و با سادگی کامل رمز موفّقیت رهبران الهی در جذب آنان به سوی دین خدا بوده است که مصداق روشن آن در عصر کنونی امام خمینی بودند. ایشان که با سخنان ساده و پرمحتوا خود قلب میلیونها انسان را شیفتهی خود ساختند. و این درسی بود که آن بزرگوار از جدّ والا مقامشان رسول گرامی (ص) گرفته بود که خدای بزرگ در حق او میفرماید:
«مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ»[۱۶۹]
«وظیفهی پیامبر تبلیغ روشن است».
امام صادق (ع) فرمود: برای عالم هشت آفت است که یکی از آنها «وَالتَّکَلف فِی تزیینِ الکَلام بِزَوائِد الاَلفاظ» است.[۱۷۰]
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.