– بر بهرهوری کارکنان در محیط کار تاثیر گذار است (اسنل1999).
– باعث توانایی درونی شرکت در کسب مزیت رقابتی میشود.( رگر1995)
– سبب بهرهوری در اقتصاد ملی میگردد. ( بر بهره وری در اقتصاد ملی تاثیر گذار است) (ویناکر2000 )
عکس مرتبط با اقتصاد
– سبب رشد اقتصاد ملی می شود(رومر1986)
با توجه به اینکه سرمایه انسانی به طور مستقل به رشد و تولید ملی کمک میکند باید مدنظر تمامی محققان و دولتمردان قرار گیرد . براساس مطالعات اشتون و گرین در سال 1996 این نکته در خور توجه و حائز اهمیت است که ارتباط بین سرمایه انسانی و عملکرد اقتصادی را باید با دقت در درون بافتهای اجتماعی-سیاسی مورد سنجش قرار داد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مفهوم سرمایه ی انسانی نسبتاً در کشور های مازاد کار حایز اهمیت است. این کشورها طبیعتأ به دلیل نرخ تولد بالا تحت شرایط اقلیمی معین صاحب نیروی کار زیادی هستند. کارگران مازاد این کشور (نیروی انسانی) منبع انسانی موجود، فراوان تر از منابع انسانی قابل دسترس و ملموس است.
این منبع انسانی می تواند به سرمایه ی انسانی با ورودی های مؤثر آموزش، سلامت و ارزش های اخلاقی تبدیل شود. تبدیل منابع انسانی ردیفی به منابع انسانی فوق العاده پر سود با این ورودی ها فرایند تبدیل سرمایه ی انسانی است. مسئله ی کم یابی سرمایه ی ملموس در کشور های مازاد نیروی کار می تواند توسط تسریع نرخ تشکیل سرمایه ی انسای با سرمایه ګذاری خصوصی و عمومی در بخش های آموزش و سلامت به صورت بینالمللی حل شود. سرمایه ی مالی ملموس ابزارمؤثری در ترقی رشد اقتصادی کشور می باشد. سرمایه ی انسانی غیر قابل لمس، از طرفی دیګر ابزاری برای رشد توسعه ی جامع ملل می باشد به این علت که سرمایه ی انسانی به طور مستقیمی به توسعه ی انسانی مرتبط است هنګامی که توسعه ی انسانی وجود دارد، پیشرفت کمی وکیفی ملل اجتناب ناپذیر است.
اهمیت سرمایه ی انسانی در رویکرد متغیر آمریکا به سمت ارزیابی جامع توسعه ی اقتصادی ملل مختلف در اقتصاد جهانی صریح است. سازمان ملل متحد گزارش توسعه ی انسانی را در مورد توسعه ی انسانی در ملل مختلف با هدف ارزیابی نرخ تشکیل سرمایه ی انسانی در این ملل انتشار نمود. شاخص آماری تخمین توسعه ی انسانی در هر کشور شاخص توسعه ی انسانی است.
این شاخص ترکیبی از شاخص امید به زندگی، شاخص آموزش و شاخص درآمد است. شاخص امید به زندگی استاندارد سلامت جمعیت را در هر کشور فاش می سازد؛ و شاخص درآمد استاندارد زندگی جمعیت و شاخص آموزش استاندارد آموزشی و نسبت سواد جمعیت را بیان می کند. اگر همه ی این شاخص ها روند افزایشی در یک دوره ی طولانی زمانی داشته باشند، روند صعودی را در شاخص توسعه ی انسانی منعکس می کند. سرمایه ی انسانی توسط سلامت، آموزش و کیفیت استاندارد زندگی توسعه می یابد.
علاوه بر این، اجزای شاخص توسعه ی انسانی، شاخص امید به زندگی، شاخص آموزش و شاخص درآمد به طور مستقیم به تشکیل سرمایه ی انسانی در درون ملل مرتبط است.
شاخص توسعه ی انسان، شاخص همبستگی مثبت بین تشکیل سرمایه ی انسانی و توسعه ی اقتصادی است.
اګر شاخص توسعه ی انسانی افزایش یابد، نرخ بالاتری از تشکیل سرمایه ی انسانی در واکنش به استاندارد بالاتر آموزش و سلامت وجود دارد. مشابها، اگر شاخص توسعه ی انسانی افزایش یابد، درآمد ملل نیز افزایش می یابد. به طور غیر تصریحی، شاخص توسعه ی انسانی فاش می سازد که بالاتر بودن تشکیل سرمایه انسانی به سبب استاندارد خوب سلامت وآموزش باعث بزرگتر شدن درآمد ملت می شود. این فرایند توسعه ی انسانی، بنیان قوی فر آیند مستمر توسعه ی اقتصادی ملت برای دوره ی طولانی زمانی است.
اهمیت فهم سرمایه ی انسانی در ایجاد توسعه ی اقتصادی بلند مدت ملل را نمی توان نادیده گرفت. انتظار می رود که سیاست های اقتصاد کلان همه ی ملت ها به سمت توسعه ی انسانی و توسعه ی اقتصادی متمرکز می شود. سرمایه ی انسانی ستون فقرات توسعه ی انسانی و توسعه ی اقتصادی در هر ملت است.
مهروم (۲۰۰۷) پیشنهاد کرد که در سطح کلان، مدیریت سرمایه ی انسانی در حول سه ظرفیت کلیدی است، ظرفیتی برای توسعه ی استعداد، ظرفیتی برای به کار گیری استعداد و ظرفیتی برای ترسیم استعداد و… جمعاً، این سه ظرفیت ستون فقرات رقابت های سرمایه ی انسانی کشور ها را تشکیل می دهد.
2-5-2 طبقه بندی مفاهیم سرمایه انسانی
1- در دیدگاه نخست به جنبههای منحصر به فرد افراد توجه شده (شولتز1961) . در این دیدگاه سرمایه انسانی وابسته به داراییهای و توانمندیها نیروی انسانی است. این دیدگاه درست در مقابل مفهوم نیروی کار در دیدگاه کلاسیک میباشد. .
2- دومین دیدگاه بر روی سرمایه انسانی متمرکز شده به روندهای آن تاکید می کند. در این دیدگاه دانش، مهارت دو عنصر کلیدی میباشند که به اهمیت این دو موضوع در طول فعالیتهای آموزشی توجه می شود مانند تحصیلات رسمی و مهارتهای فنی و حرفهای ، این دیدگاه در نظریات و پژوهش های محققان چون فینوته و سیلکونه در سال 2002 و آلن در 2008 مشهود است.
3- دیدگاه سوم چشم انداز تولید مدار به سرمایه انسانی دارد (فرانک و بمانک 2007) آنان سرمایه انسانی را ترکیبی از عواملی مانند آموزش ، تجربه، تحصیلات، هوش ، انرژی، عادات کاری، ابتکار عمل فرد که ارزش و تولید نهایی کارکنان تحت تاثیر قرار می دهد. در تعریف دیگری از این دیدگاه سرمایه انسانی مجموعه ای از مهارتها و دانشها در انجام امور می باشد که به تولید و ارزش اقتصادی منجر میشود. ( شفی2003)
در نتیجه سرمایه انسانی را میتوان به ط
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
ور همزمان شامل هر دو مفهوم دانست یعنی اینکه سرمایه انسانی هم ابزاری برای تولید می باشد وهم چنین ایجاد ارزشی خاص و درونزا برای سازمان میکند که این به معنای خود تولیدی برای سرمایه انسانی می باشد.
به طور خلاصه می توان گفت سرمایه انسانی مترادف با دانش جاسازی شده در تمام سطوح، فردی، سازمانی و یا یک ملت است.
حال تاثیرات سرمایه انسانی را در دیدگاه فردی، دیدگاه سازمانی و دیدگاه اجتماعی مورد بررسی قرار میدهیم .
در دیدگاه فردی امکان افزایش درآمد فرد ناشی از بهرهوری وی میباشد (بکر 1993- شولتز 1971-1961 ، سیدوکین 2007) در این دیدگاه امکان رشد و ترقی افراد در سطوح بازارهای داخلی امکان پذیر میباشد. (سیچرمن 1991، گولار 1990)
در دیدگاه سازمانی: بهرهوری سازمانی ناشی از مجموعه ای از توانایی و ظرفیتهای به روز شده سازمان و فرهنگ سازمانی پویای آن است . ( ادویسون و یوالونه 1997)
در دیدگاه اجتماعی: سرمایه انسانی این توانمندی را دارد که ساز و کارهایی برای ایجاد دموکراسی ، ثبات سیاسی و رعایت حقوق بشر را در سطح جامعه ایجاد کند و آنها را گسترش دهد. سرمایههای اجتماعی منجر به آگاهی عمومی از مولفههای اجتماعی میشود (مک ماهون، 1999) وافزایش آگاهی اجتماعی از مولفه های درون اجتماع امکان پذیر است(بیچ 2009)
در نتیجه ارتباط میان سرمایه انسانی و آگاهی اجتماعی در رابطه ای متقابل و تنگاتنگ در مسیر توسعه اجتماعی – سیاسی استور شده است ( الکساندر 1996 – سن 1999، گروب و لازدسون2004)
تقسیم بندی سرمایه انسانی
این تقسیم بندی در دو بخش کلی و خاص انجام میپذیرد.
1- در بخش کلی : سرمایه انسانی به دانش ها و مهارتها ی کلی وعمومی اطلاق میشود. نه به دانش ها و مهارتهای خاص که برای انجام یک وظیفه یا فعالیت لازم است (آلن 2008) سرمایه انسانی کلی یا عمومی در فرد نهادینه شده است که از طریق فرد میتواند به صنایع مختلف انتقال یابد.
2- در بخش سرمایه انسانی خاص : سرمایه انسانی خاص و ویژه یک وظیفه و یا شرکت معمولاً از طریق تحصیلات ، آموزش و تجربه کاری فراهم میشود که این مهارتها را وظایف سازمان ایجاد میکند. (آلن 2008)
مهارتهای ویژه یک وظیفه یا شغل مخصوص به آن وظیفه و شغل هستند و قابل انتقال به صنایع مختلف نیستند در حقیقت شرایط احراز شغل در بخش سرمایههای انسانی نمود پیدا میکند.
سنجش سرمایه انسانی
اهمیت سنجش سرمایه انسانی
درک موضوع واهمیت سرمایه انسانی باعث شده اغلب کشورها تلاشهای بسیار گستردهای برای سنجش موثر و کارآمد سرمایههای انسانی انجام دهند تا درک صحیحی از جایگاه و وضعیت فعلی خویش در محیط های بیرونی داشته باشند و نقاط قوت و ضعف درون سازمانی خویش را شناسایی کنند از لحاظ دیگر سنجش سرمایه انسانی منبع بسیار مهمی برای تدوین و اجرای سیاستهای مربوط به منابع انسانی میباشد.
پژوهش در سرمایه انسانی ،پیش از گذشته و بسیاری از تجربههای پیشین مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گرفته است با احتساب پژوهشهای سرمایه انسانی که اخیرا در کشورهای نظیر استرالیا ، کانادا، چین و فنلاند، نیوزلند، نروژ، انگلستان و ایالت متحده انجام شده است (کریستیان 2010) .در پژوهش انجام شده در سطح ایات متحده با بهره گرفتن از رویکرد یورگنسن و فرامنی (1992-1989) سنجش سرمایه انسانی و سرمایه گذاری بر روی سرمایه انسانی را از لحاظ اسمی و واقعی در بازه زمانی بین سالها 1994 تا 2006 مورد بررسی قرار داده است .در روش های نوین که برای سنجش سرمایه انسانی استفاده شده است لووهمکاران(2003) سه رویکرد را برای سنجش سرمایه انسانی در پیش گرفتند که این رویکردها عبارتند از:
رویکرد مبتنی بر هزینه، رویکرد مبتنی بر درآمد و رویکرد سوم مبتنی بر تراکم -آموزش 1-یا رویکرد شاخص که برخی از محققان از آن به عنوان رویکرد خروجی و بازده نیز یاد کردهاند. رویکرد شاخص ساده می باشد و آن با بهره گرفتن از شاخص یا ترکیبی از شاخصهایی بر مبنای آموزش سرمایه انسانی میباشد. به عنوان مثال سال تحصیلی یا میزان سواد برای این نوع سنجش مورد استفاده قرار میگیرد. بارو در سال 1991 و باردولی در سال 1993 اندازهگیری تراکم سرمایه انسانی را با استفاده نرخ ثبت نام در مدارس سنجیدند
2-در رویکرد مبتنی بر هزینه به ارزش تراکم سرمایه انسانی در هزینه تولید توجه میشود ،در واقع اساس رویکرد مبتنی بر هزینه بر سنجش تراکم سرمایه انسانی از طریق جمع هزینههای سرمایهگذاری شده درتک تک سرمایه های انسانی است.
مطالعات انجام شده در رویکرد مبتنی بر هزینه کندریک در سال 1976 نشان داد که سنجش سرمایه انسانی با بهره گرفتن از هزینههای پرورش و آموزش کودکان ،آموزش افراد و دیگر فعالیتهای مربوط به سرمایه انسانی است که به عنوان مثال اخیرا با بهره گرفتن از رویکرد مبتنی بر هزینه سرمایه انسانی کشور فنلاند تخمین زده شد .(کوکینی2008)
اما اشکال این رویکرد بر سنجش غیرمستقیم تراکم سرمایه انسانی بنانهاده شده است و محققان دچار این مشکل می شوند که مرز و حد طبقه بندی شده ی آشکاری میان سرمایه گذاری و مصرف نمی بینند.
3- در رویکرد مبتنی بردرآمد ارزش تراکم سرمایه با بهره گرفتن از درآمد افراد در آن تراکم مورد مطالعه قرار میگیرد (یورگنسن وفرامنی 1992-1989) . بنیان این رویکرد به بازگشت نتایج ودستاوردهای افراد که ازبازار کار به دست می آورند قرار داده شده است که این امر از طریق سرمایه گذاری تحصیلی بر روی آنها انجام میگیرد.از این رویکرد به تازگی به عنوان م
حبوبترین رویکرد انتخابی در کشور هایی مانند چین (لی 2010) درامریکا (کریستین 2010)، کانادا (گو و فرانگ 2010).،انگلستان(جونز وکریستوفرا 2010)، استرالیا (وی ، 2004و 2008) برای سنجش سرمایه انسانی استفاده شده است. اما امروزه از رویکرد مبتنی بر درآمد برای پروژه سنجش سرمایه انسانی در OECDاستفاده شده است.
هانسون در سال 2008 اشاره می کند که سنجش OECD بر روی سرمایه انسانی ارتباط نزدیکی با آمارهای بین المللی دارد . عوامل ا ین سنجش در سه گروه شامل سرمایهگذاری بر روی سرمایه انسانی ،تطبیق کیفیت و نتیجه تحصیلات طبقه بندی می شود.
عوامل سنجشOECD
1- سرمایه گذاری در سرمایه انسانی
1-1 سطح خلاقیت بالا
1-1-1 رشدبا بهره گرفتن از شایستگی هادر سطوح دانشگاهی و رشد پیشرفت در حوزههای متفاوت
1-2 نرخ فارغ التحصیلی و ثبت نام
1-2-1 روند نتایج در سطوح دانشگاهی
2-2-1 سهم دانشجویان بین المللی فارغ التحصیل شده در خروجی دانشگاه ها
3-2-1 نرخ ورود به آموزش عالی
4-2-1 میزان ورود به آموزش عالی ومقایسه جمعیتی که دارای آموزش عالی هستند با جمعیتی که بدون تحصیلات تکمیلی وعالی هستند
3-1 مدت زمان سرمایهگذاری در تحصیلات
1-3-1 زمان آموزشی در هر سال
2-3-1 تعداد ساعات هفتگی مطالعه یا انجام تکالیف