تعریف مفهومی افسردگی: در معنای محدود پزشکی، افسردگی، به منزله ی یک بیماری خلق و خو یا اختلال کنش خلق و خو است (لو و لو[۶۲]، ۱۹۹۱؛ به نقل از دادستان، ۱۳۸۳). در افسردگی، عارضه های هیجانی، انگیزشی، رفتاری، فیزیکی و شناختی دیده می شود. تجربه های هیجانی افراد افسرده منفی است و مردم آن ها را معمولا «غمگین، نومید، پریشان، بی نشاط و دلسرد توصیف می کنند. این افراد زود به گریه می افتند و دوره های گریه کردن آن ها نزدیک به هم و فراوان است. به ندرت پیش می آید که این افراد، هیجان های مثبت یا لذت آور داشته باشند. بدون شک فلج کننده ترین عارضه های افسردگی، ویژگی های شناختی آن هاست (دیوی، ۱۳۸۹).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
تعریف عملیاتی افسردگی: در این پژوهش افسردگی آن چیزی است که توسط آزمون افسردگی بک BDI-II[63]مورد سنجش قرار گرفته است.
تعریف مفهومی اضطراب منتشر: اختلال اضطراب منتشر نوعی اختلال اضطرابی است که در آن فرد، به طور دائم، درباره رویدادهای آینده نگران است و از آن ها می ترسد، حالتی که به نگرانی مزمن و بیمارگون درباره ی رویدادها منجر می شود. برای افراد مبتلا به GAD، نگرانی چند ویژگی دارد: حالت فلج کنندگی پیدا می کند و به منبع ناراحتی شدید تبدیل می شود. ۱) نگرانی، عملی مزمن و بیمارگون است که نه تنها به سمت مسائل عمده ی زندگی (مثل، سلامت، اقتصاد، روابط، مسائل مربوط به شغل) معطوف می شود، بلکه بسیاری از مسائل کوچک زندگی روزمره را که برای دیگران اصلا تهدیدآمیز نیستند، در بر می گیرد. ۲) نگرانی، غیرقابل کنترل تصور می شود ۳) نگرانی با فاجعه انگاری ارتباط بسیار نزدیکی دارد. علاوه بر نگرانی دایمی و بیمارگون در GAD، این اختلال گاهی با عوارض فیزیکی، مثل خستگی مفرط، لرزش، تنش ماهیچه ای، سردرد، و تهوع همراه است(دیوی، ۱۳۸۹).
عکس مرتبط با اقتصاد
تعریف عملیاتی اضطراب منتشر: در این پژوهش اختلال اضطراب منتشر آن چیزی است که توسط آزمون پن استیت PSWQ)[64]) مورد سنجش قرار گرفته است .
تعریف مفهومی وسواس فکری – عملی: اختلال وسواس فکری و عملی اختلالی اضطرابی شامل وسواس ها(افکار) یا اجبارها (اعمال) ی تکرار شونده (باز آیند) است. این وسواس های فکری یا اجبارها (اعمال وسواسی)، وقت گیر بوده و یا موجب اشکالات زیادی در زندگی روزمره می شوند. مشخصات شایع در وسواس شامل موارد زیر است: انگاره های وسواسی، تصاویر ذهنی وسواسی، اعتقادهای وسواسی، اندیشناکی های وسواسی، تکانه های وسواسی، ترس های وسواسی، آیین واره های اجباری (وسواسی) (استکتی [۶۵]و پیگت[۶۶]، ۲۰۰۶).
تعریف عملیاتی وسواس فکری– عملی: در این پژوهش، وسواس فکری–عملی چیزی است که توسط آزمون مادزلی[۶۷] مورد سنجش قرار گرفته است .
تعریف مفهومی اختلال وحشتزدگی (پانیک):اختلال پانیک یعنی حملات مکرر وحشت یا اضطراب. این حملات با بعضی عارضه های فیزیکی ازجمله تپش قلب، تنفس سریع، سرگیجه، تعریق زیاد، تهوع و لرزش همراه است. علاوه بر آن، ممکن است فرد به شدت رعب و فقدان شخصیت احساس کند (دیوی، ۱۳۸۹).
تعریف عملیاتی اختلال پانیک: در این پژوهش پانیک آن چیزی است که توسط آزمون حساسیت اضطرابی (ASI[68]) مورد سنجش قرار گرفته است.
تعریف مفهومی روان نژند گرایی: داشتن احساسات منفی همچون ترس، غم، برانگیختگی، خشم، احساس گناه، احساس کلافگی دائمی و فراگیر مبنای نوروتیسیزم را تشکیل می دهند (حق شناس، ۱۳۸۵).
تعریف عملیاتی روان نژندگرایی:نمره ای است که فرد در سوالات مربوط به مقیاس N، پرسشنامه شخصیتیNEO-FFI (کوستا و مک کری، ۱۹۸۵)، کسب کرده است.
تعریف مفهومی برون گرایی: افراد برون گرا، افرادی اجتماعی هستند، افزون بر دوستدار دیگران بودن و تمایل به شرکت در اجتماعات و مهمانی ها، این افراد هیجان و تحرک را دوست دارند و برآنند که به موفقیت در آینده امیدوار باشند (حق شناس، ۱۳۸۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
تعریف عملیاتی برون گرایی: نمره ای است که فرد در سوالات مربوط به مقیاس E، پرسشنامه شخصیتیNEO-FFI (کوستا و مک کری، ۱۹۸۵) کسب کرده است.
یکی از راهبردهای مهمی که در تنظیم هیجان ها نقش اساسی دارد راهبردهای شناختی تنظیم هیجان است که به واسطه آن اطلاعات ورودی برانگیزاننده هیجان تحت مهار فرد قرار می گیرد، به ویژه هنگامی که فرد با یک تجربه هیجانی منفی یا یک رویداد تهدیدکننده مواجه می شود (آلدوا و همکاران، ۲۰۱۰؛ حسنی و همکاران،۱۳۸۷؛ گارنفسکی، کراج و اسپینهاون ،۲۰۰۱،به نقل از عیسی زادگان و همکاران، ۱۳۹۰). نه راهبرد متفاوت تنظیم شناختی هیجان در پاسخ به تنیدگی زندگی در زیر آمده است.
تعریف مفهومی ملامت خود: اشاره به افکاری دارد که فرد خود را به خاطر آنچه که تجربه کرده است، ملامت کرده و مقصر می داند (پورفرجی عمران، ۲۰۱۱).
تعریف عملیاتی ملامت خود: در این پژوهش ملامت خود آن چیزی است که توسط آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجان CERQ ) جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
php#footnote-70″>[69]) ( گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱) مورد سنجش قرار گرفته است.
تعریف مفهومی ملامت دیگران: اشاره به افکاری دارد که فرد محیط یا فرد دیگری را به خاطر آنچه تجربه کرده است، ملامت کرده و مقصر می داند (پورفرجی عمران، ۲۰۱۱).
تعریف عملیاتی ملامت دیگران: در این پژوهش ملامت دیگران آن چیزی است که توسط آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجان ( CERQ) (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱) مورد سنجش قرار گرفته است .
تعریف مفهومی نشخوارگری: تمرکز چندباره بر افکار، هیجانات و تجارب و همچنین علت ها و پیامدهای آن هاست (آلدوا و هوکسما و. ویزر، ۲۰۱۰).
تعریف عملیاتی نشخوارگری: در این پژوهش نشخوارگری آن چیزی است که توسط آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجان CERQ) ) (گارنفسکی وهمکاران، ۲۰۰۱) مورد سنجش قرار گرفته است.
تعریف مفهومی فاجعه انگاری:به افکار مربوط به تاکید آشکار بر فاجعه آمیز یا مصیبت بار بودن تجربه اطلاق می شود (یوسفی، ۱۳۸۵).
تعریف عملیاتی فاجعه انگاری: در این پژوهش فاجعه انگاری آن چیزی است که توسط آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجان CERQ) ) (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱) مورد سنجش قرار گرفته است.
تعریف مفهومی دیدگاه گیری: به افکار مربوط به نسبی بودن آن رخداد در مقایسه با سایر رخدادها اطلاق می شود (یوسفی، ۱۳۸۵).
تعریف عملیاتی دیدگاه پذیری: در این پژوهش دیدگاه پذیری آن چیزی است که توسط آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجان CERQ ) ) (گارنفسکی وهمکاران، ۲۰۰۱) مورد سنجش قرار گرفته است.
تعریف مفهومی پذیرش: پذیرش رخداد و رضایت دادن به آنچه اتفاق افتاده است (یوسفی، ۱۳۸۵).
تعریف عملیاتی پذیرش: در این پژوهش، پذیرش آن چیزی است که توسط آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجان( CERQ) (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱) مورد سنجش قرار گرفته است.
تعریف مفهومی تمرکز مجدد بر برنامه ریزی:تفکر درباره ی اینکه با آن حادثه و رخداد چگونه می توان برخورد کرد و در این راه چه قدمهایی می توان برداشت (یوسفی،۱۳۸۵).
تعریف عملیاتی تمرکز مجدد بر برنامه ریزی: در این پژوهش، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی چیزی است که توسط آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجان CERQ) ) (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱) مورد سنجش قرار گرفته است.
تعریف مفهومی تمرکز مجدد مثبت: به تفکر درباره ی مسائل شادی بخش و خوشایند به جای تفکر درباره ی آن رخداد واقعی اطلاق می شود (یوسفی، ۱۳۸۵).
تعریف عملیاتی تمرکز مجدد مثبت: در این پژوهش، تمرکز مجدد مثبت آن چیزی است که توسط آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجان ((CERQ ( گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱) مورد سنجش قرار گرفته است.
تعریف مفهومی بازارزیابی مثبت: منظور از ارزیابی مجدد مثبت ایجاد تفسیرهای مثبت یا خنثی برای کاهش تنش منفی در موقعیت های تنش زا است (آلدوا و هوکسما و ویزر ، ۲۰۱۰).
تعریف عملیاتی بازارزیابی مثبت: در این پژوهش، ارزیابی مجدد مثبت آن چیزی است که توسط آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجان CERQ) )، (گارنفسکی و همکاران،۲۰۰۱) مورد سنجش قرار گرفته است.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
۱-۲ مقدمه
تلاش اساسی این فصل بیان جنبه های نظری و پژوهشی مرتبط با موضوع مورد مطالعه، متمرکز است. از این رو نخست به مفهوم افسردگی و اضطراب به شکل کلی و مبانی نظری مرتبط با آن پرداخته شده است. سپس اختلال افسردگی محور بحث قرار گرفته و پس از آن اختلال های اضطراب فراگیر، وسواس فکری– عملی و پانیک مورد توجه واقع شده است. در ادامه نیز مدل های تبیینی هر کدام از اختلال ها مطرح شده و چارچوب های نظری در حوزه شخصیت و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان ارائه گردیده است. پس از طرح مفاهیم یاد شده به روابط متقابل متغیرها با یکدیگر پرداخته شده است. هر چند در این قسمت به طور خاص مدل یابی معادلات ساختاری و مسائل مرتبط با آن نیز مد نظر قرار گرفته است.
۲-۲ اختلال افسردگی
بقراط در حدود چهارصد سال پیش از میلاد مسیح (ع) اصطلاحات مانیا (شیدایی) و مالیخولیا (melancholia) را برای توصیف اختلالات روانی به کار برده بود. حدود سال سی ام میلادی یک پزشک رومی به نام سلسوس در کتابش به نام درباره ی طب (De medicina)، مالیخولیا (ملانکولی) را به عنوان نوعی افسردگی ناشی از غلبه صفرا ذکر کرده است. (ملانکولی ازواژه های یونانی melan به معنای سیاه و chole به معنای صفرا گرفته شده است) (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).
در ۱۸۵۴ ژول فالره بیماری ای به نام جنون دوره ای (فولی سیرکولار) را توصیف کرده بود که در آن حالات خلقی افسردگی و مانیا به طور متناوب پیدا می شد. در ۱۸۸۲ روانپزشک آلمانی «کارل کالبام» اصطلاح «سیکلوتایمی» را به کار برد و مانیا و افسردگی را مراحلی از یک بیماری واحد قلمداد کرد. در ۱۸۹۹ «امیل کراپلین» بر اساس اطلاعاتی که از روانپزشکان آلمانی و فرانسوی پیش از خود به دست آورده بود، نوعی روانپریشی به نام روانپریشی مانیا – افسردگی[۷۰]را توصیف کرده بود و اکثر ملاک هایی را که امروزه روانپزشکان برای گذاشتن تشخیص اختلال دوقطبی I به کار می برند، در آن گنجانده بود. تفاوت این نوع روانپریشی با دمانس زودرس (نام اسکیزوفرنی آن روزگار) این بود که سیر رو به تباهی و روبه به دمانس در آن وجود نداشت. کرپلین نوعی اف
سردگی هم برشمرده بود که در اواخر بزرگسالی شروع می شد و نهایتاً نام مالیخولیای کهولتی[۷۱] بر آن نهاده شد. این نوع افسردگی از همان زمان شکلی از اختلالات خلقی دیرآغاز دانسته شد (همان).
۱-۲-۲ ویژگی های اختلال افسردگی
افسردگی نوعی اختلال روانی است که در آن خلق شخص آشفته می شود. خلق انسان به رنگین کمان شباهت دارد. هر خلق متمایزاز خلق های دیگر است، ولی هر یک با دیگری ترکیب می شود. سایه های این رنگین کمان از افسردگی شدید تا افسردگی خفیف، غمگینی عادی، خلق روزانه، مانی (شیدایی) خفیف و مانی (شنگولی همراه با مشکلات رفتاری) گسترده است. همه ی ما از سایه های مختلف این رنگین کمان گذر می کنیم؛ احساس های غم و ناراحتی، در مقابل از دست دادن شغل یا عزیزان، یک پاسخ عادی است؛ با این حال، وقتی این احساس ها نامناسب، افراطی و مخل کارایی می شوند، از آن ها به عنوان اختلال خلقی یاد می شود (چامپیون[۷۲]و لورنا [۷۳]، ۱۳۸۵).
اصطلاح افسردگی اغلب برای بیان اندوه عمیق به کار می رود. تقریبا همه ی افراد زمانی دچار غم و غصه شده اند. اما کسانی که بیماری افسردگی دارند (که گاهی آن را افسردگی عمده ، اختلال افسردگی عمده یا افسردگی بالینی می نامند تا از غم عادی تمیز داده شود)، دلسردی و نومیدی شدیدی تجربه می کنند که مدت زیادی طول می کشد و معمولاً با زندگی خانوادگی، شغلی یا موقعیت های اجتماعی آن ها تداخل می کند. وقتی مردم سالم در وقایع روزانه احساس شکست می کنند، مثلاً مشاجره با همسر، پذیرفته نشدن تقاضای ترفیع و نقل مکان، ممکن است بگویند، «احساس افسردگی می کنم». اما احساسی را که آن ها «افسردگی» می نامند با بیماری بالینی افسردگی متفاوت است. غمگینی عادی، هرقدر هم که رنج آور باشد با گذشت زمان و بدون هیچ درمان خاصی از بین می رود. افرادی که غمگین هستند می توانند، در حال غمگینی، به زندگی روزمره بپردازند. برعکس، بیماری افسردگی به این راحتی از میان نمی رود و می تواند به طور جدی فکر و رفتار بیمار را مختل کند (همان).
اگر افسردگی عمده درمان نشود می تواند خطرناک باشد. افکار خودکشی جزء جدایی ناپذیر این بیماری است. هر چند که افراد مبتلا به افسردگی عمیق به ندرت نیروی کافی برای خودکشی دارند، با کم شدن افسردگی، احتمال بیشتری وجود دارد که اقدام به خودکشی کنند (انجمن پزشکی آمریکا، ۱۹۹۸).
دو نشانه ی اصلی افسردگی عبارتند از احساسات مستمر غم و از دست دادن علاقه یا لذت نبردن از چیزهایی که قبلاً از آن ها لذت می بردند (انجمن پزشکی آمریکا، ۱۹۹۸). علاوه بر این، بعضی از نشانه ها یا کلیه نشانه های عمده ی زیر را می توان در شخص افسرده جستجو کرد:
بروز اختلال در خواب: معمولاً به شکل بی خوابی، به ویژه تمایل به بیدار شدن زودتر از زمان دلخواه فرد به هنگام صبح
بروز اختلال در اشتها: معمولاً عدم تمایل به خوردن / و یا کاهش وزن
خستگی مفرط
کاهش میل جنسی
عدم تمایل به انجام فعالیت های عادی
کند شدن ریتم تفکر و، در موارد حادتر، کند شدن حرکت
بروز احساساتی چون محکوم کردن خویش ، خجالت ، گناه و بیزاری از خود
فکر کردن درباره خودکشی و اقدام با انجام آن (چامپیون، لورنا، ۱۳۸۵) .
علاوه بر نشانه های اصلی که به دقت در بالا ارائه شدند، افسردگی غالباً دارای یک ویژگی خاص است و آن، متغیر بودن این حالت در طی روز است (تغییر در طول روز) و معمولاً هنگام صبح این حالت در ضعیف ترین حد آن بروز می کند. احساس گناه و خجالت شامل تجارب اساسی و متداول این اختلال هستند. این افراد ممکن است از احساسات شدیدی برخوردار باشند و در برخی از آنها این احساسات با شدت بیشتری بروز کند، به طوری که به یقین باور می کنند که «جرایمی» را مرتکب شده اند. آن ها غالباً به دلیل احساسات شدید و خجالت زیاد، گناهان کوچکی را که مدت ها پیش مرتکب شده اند بزرگنمایی می کنند. افسردگی غالباً با اضطراب همراه است و ممکن است با نشانه های وحشت زدگی توام شود، و ترس از زوال عقلی یا دیوانه شدن ممکن است نتیجه ی منطقی نقصان خود ادراک شده باشد که به این شکل در رفتار شخص افسرده بروز می کند. این نقصان ها ممکن است با رفتار همواره موثر و کاملاً معقول فرد که آماده پذیرش افسردگی است ولی هنوز به آن مبتلا نشده در تقابل شدید قرار گیرد (همان).
۱-۱-۲-۲ملاک های DSMIV- TR در مورد دوره ی افسردگی اساسی
الف ) حداقل پنج تا از علایم زیر همزمان در یک دوره دو هفته ای وجود داشته باشد و نشانه تغییری در کارکرد قبلی باشد؛ حداقل یکی از علایم یا (۱) خلق افسرده باشد، یا (۲) بی علاقگی و بی لذتی. نکته: علایمی را که به وضوح از بیماری طبی عمومی ناشی شده است و نیز هذیان ها و توهم های ناهماهنگ با خلق را منظور نکنید.
خلق افسرده در اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها، چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش (مثلا احساس کند غمگین است، یا احساس پوچی کند)، چه طبق مشاهده دیگران (مثلا بگویند گریان به نظر میرسد). نکته: در اطفال و نوجوانان می تواند به صورت خلق تحریک پذیر باشد.
کاهش واضح علاقه مندی یا لذت بردن از همه یا تقریبا همه فعالیت ها، اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها(چه گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش، چه بنابر مشاهده دیگران).
کاهش چشمگیر وزن بدون اجرای برنامه (رژیم) خاصی برای لاغری، یا افزایش وزن (مثلا تغییر وزن بدن بیش از پنج درصد در عرض یک ماه)، یا کاهش یا افزایش اشتها تقریبا همه روزها. نکته: در کودکان نرسیدن به وزن قابل انتظار را باید در نظر گرفت .
کم خوابی یا پرخوابی به طور تقریبا همه روزه
سرآسیمگی یا کندی روانی-حرکتی در تقریبا همه روزها (برای دیگران مشهود باشد، نه اینکه فقط خود بیمار احساس ذهنی بی قراری یا کند شدن را گزارش کند).
احساس خستگی یا از دست دادن انرژی تقریبا همه روزها.
احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط یا نامتناسب (که حتی ممکن است هذیانی باشد) تقریبا هر روز
(صرف ملامت نفس یا احساس گناه به خاطر بیمار بودن کافی نیست).
کاهش قدرت تفکر یا تمرکز، یا احساس بلاتصمیمی، تقریبا هر روز (چه طبق گزارش بیمار از احساس ذهنی خود ، چه بنابر مشاهده دیگران).