کلوخ انداز را پاداش سنگ است.
فلانی پیاز برداشته دنبال نان میگردد.
هر که روغن و خرمای زیاد خورد، رسوا می شود.
هدیه مور بال ملخی است.
آدم خوش حساب شریک مال مردم است.
خر که به خطا رفت، نباید گوش گاو را برید.
جواب ندادن خود جواب است.
آدم در جوانی نادان است و در پیری ناتوان.
دزد نگرفته، پادشاست.
سرکهی مفت از عسل شیرین تر است.
کاه زرد به کاهدان نمیماند.
دیوانه چو دیوانه ببیند، خوشش آید.
کافر همه را به کیش خود پندارد.
قاضی هم اگر شراب مفت پیدا کرد، میخورد.
آب میگردد و گودال پیدا می کند.
روغن ریخته را نذر امام زاده کرده.
روغن که زیاد شد، گوش خر را چرب می کنند.
اگر همه دنیا را آب ببرد، شال خر رفسنجانی تر نمی شود.
در مورد اصطلاحات محلی نیز همین وضعیت وجود دارد و کمتر میتوان اصطلاحی خاص رفسنجان را بیان کرد. شاید این اصطلاحات اختصاصی این دیار باشد: آجیر شدن (از خواب برخاستن) ـ بختن (بیختن) ـ بلاسیا (بچه نااهل)، پیدار سال (پیرارسال)، دمبال آویزان (به کسی که بیدعوت همراه کسی میرود)، زار رنجی (ناتوان)، قندره (کفش پاشنه بلند صدادار)، کراشی (بچه شتر)
۵-۲-۱۱- اصطلاحات قصاب ها
لوک: شتر نر
گوود: نر
ارنه: شتر ماده
هاشی: یک تا سه ساله
کراشی: بچه شتر
میشینه: کلیه گوسفندان از نژاد بره را گویند
بره: گوسفند یک تا دو ساله را گویند
شیشک: سه ساله را گویند، گاهی به شیشک حق هم می گویند
قوچ: گوسفند ۴، ۵، ۶ ساله را گویند
بزینه: کلیه گوسفندان از نژاد بز را گویند
کهره: گوسفند کوچک ۶ ماهه تا یک ساله را گویند
چپش: یک ساله تا ۲ ساله را گویند
دوبر: گوسفند دوساله را گویند
نری حق: گوسفند سه ساله را گویند
چرککی: چربی یا دنبه را گویند
لمبگی: گوشت
لمبگی ناتو: پول نمیده
شماز: پی
سیاهونه: ماده یا زن
پادراز: شتر
پاکوتا: گاو
دراز پا: ذکر
دودکی تو: بوی بد کرده
پاشنگی: فرج
کسپا: آدم مزاحم
توا: خوب است
ناتو: بد
۶-۲-۱۱- اصطلاحات کشاورزی
آدور: خار، بوته های کوتاه و نوک تیزی که در فصل بهار گل های ریز و قشنگی دارند و در رفسنجان زیاد می روییده و هیچ چیز مانع رشد تکثیرشان نمی شود و حتی از زیر آسفالت و سیمان هم جوانه می زدند. آدوری باغین خیلی مشهور بوده است و کشاورزان رفسنجان بعد از رشد کامل بوته آن را از روی خاک می بریدند و تخم هندوانه ی خیسی را در میان ساقه می گذاشتند. این دانه با گرفتن آب از ساقهی آدور رشد کرده و می گویند هندوانه شیرین و آبداری هم از آن به عمل می آمده است
نوغر: چوب های بین اژدر و گاوآهن
کشه: کفت – مثل پارو ناوایی برای جمع آوری گندم
جوگ: روی گردن گاو می گذاشتند
طرح های پژوهشی انجام شده درباره فرهنگ و آداب و رسوم شهر رفسنجان۹۰- فایل ۷