همچنین بعد از سرکوب اعتراضات روز خشم معترضین مناطق سنی نشین عربستان نیز بهطور مداوم در روزهای خاص در اطراف وزارت کشور تجمع میکردند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی میشدند. از طرف دیگر فارغالتحصیلان بیکار عربستانی نیز در اطراف وزارتخانههای مرتبط ضمن اعتراض به وضعیت اشتغال در این کشور خواستار اجرای وعدههای پادشاهی عربستان در خصوص بهبود وضعیت اشتغال بودند. اما این اعتراضات با سرکوب مواجه شد بهطوریکه بین ماههای فوریه و مارس۲۰۱۱ میلادی ۱۶۰نفر از معترضین دستگیر شدند. ( Human Rights Watch. 2011, hrw.org).
در ۱۲ مارس ۲۰۱۱ تظاهرات دانشجویان در دانشگاه ملک فهد در استان عسیر توجه رسانهها را به مسئلهی حساس شرایط آموزشی و چشمانداز استخدام جمعیت جوان به خود جلب کرد.طرحهای توسعهای ملک عبدالله نشان داده است که یکی از اولویتهای وی ، ارتقاء سطح آموزش و تربیت نیروی انسانی بومی وفادار بهنظام بهعنوان سرمایه اصلی برای آینده پادشاهی است اما این اقدامات به خیزش جوانانی انجامیده که مطالبات اجتماعی و سیاسی روشنی دارند.بر اساس گزارشها این تظاهرات به مجروح شدن ۵۰ دانشجوی زن انجامید که در اعتراض به شرایط خوابگاه دست به تجمع اعتراضی زده بودند. در این زمان شاهزاده فیصل بن خالد بن عبدالعزیز فرماندار استان عسیر نسبت به انجام هرگونه تظاهرات هشدار داد و با رفتن به خوابگاهها با گروهی از دانشجویان دیدار کرد اما بسیاری از دانشجویان و ناظرین محلی مجدداً به شرایط خود و نحوهی مدیریت فرماندار انتقاد کردند. (اسدی،۱۳۹۱ : ۴۳۶)
در تاریخ ۱۳ مارس نیز تجمعات در مقابل وزارت کشور عربستان انجام گرفت که در آن معترضین خواستار آزادی زندانیانی شدند که بدون محاکمه در حبس بودند . (Ulf,2011:34)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
۳-۴-جریانات و گروههای تأثیرگذار در تحولات عربستان
صاحبنظران در ترسیم آمایش جغرافیاى انسانى عربستان معتقدند که چهار جریان ریشهای مخالف، در عربستان پس از سال ۱۹۳۲ شکلگرفته است.
مخالفان قبیلهای که اینان اغلب در مرکز عربستان(نجد) ساکن هستند و از گذشتههای دور متفق عثمانى بودهاند و گرایشهای ضد انگلیسی داشته و دائم با عبدالعزیز سعودى در جنگ و ستیز بودند.
قبایل و گروههایی که در حجاز ساکن هستند و پیوسته تمایل به استقلال حجاز با محوریت مکه و مدینه داشتهاند.
اصولگرایان وهابى و اخوانیها که از سال ۱۹۲۴ معتقد بودندکه عبدالعزیز (پایهگذار رژیم سعودى) مرتد است
قبایل مناطق خاورى که عمدتاً شیعیان و یمنیها هستند و باسنت گرایان وهابى در تعارض ایدئولوژیک قرار دارند.(قنبری،۱۳۹۰: ۴۶)
تغییری که بعد از شروع بیداری اسلامی در عربستان رخ داد گسترش دامنهی معترضین در عربستان بود بهطوریکه در کنار شیعیان و لیبرالها گروهی از دانشجویان سلفی با راهاندازی یک وبسایت خواستار اصلاحاتی در ساختار حکومتی عربستان مانند دموکراسی و احترام به حقوق بشر در جامعهی عربستان شدند اگرچه بعد از مدت کوتاهی همهی اعضای آن دستگیر شدند ، اما این میتوانست آغاز خوبی برای همگامی گروههای معترض در عربستان باشد. (Al-Rasheed, 2011)
۳-۴-۱- اهل سنت
مقامات عربستانی همواره سعی کردهاند که قیام را مختص شیعیان القا کنند و دیگر اقشار بهویژه اهل تسنن را کاملاً راضی نشان دهند، اما واقعیت بهگونهای دیگر است. حقیقت این است که علاوه بر شیعیان، که بار اصلی مبارزه را به دوش میکشند، اهل سنت نیز از سیاستهای خاندان سلطنتی آل سعود به تنگ آمدهاند. درواقع در کشوری که تمام مسؤولیتهای دولتی در بین افراد ذکور خاندان سلطنتی تقسیمشده است، دیگر جایی برای حضور سایر مردم، حتی اهل سنت وجود ندارد. اگرچه تبعیضها برضد سنیها، بهاندازهی شیعیان نیست اما سنیهای عربستان نیز از این سیاستهای تبعیضآمیز آل سعود بیبهره نیستند.
اهل سنت عربستان نیز از رسیدن به حقوق کامل شهروندی خود ناتوان هستند و به این وضع اعتراض دارند. رژیم آل سعود برای هیچ مذهبی ارزش قائل نیست و آنچه برایش مهم است، حفظ موجودیت خود است.البته اعتراض سنیها تاکنون تنها به فعالیت در اینترنت و نوشتن و انتشار مقالات انتقادی محدودشده است و اهل سنت مانند شیعیان مگر در مواردی اندک هنوز وارد صحنهی اعتراضهای خیابانی نشدهاند. درواقع تهدید و ارعاب حکومت در میان سنیها مؤثر بوده است و آن ها را از حضور درصحنه بازداشته است.(یاسینی،۱۳۹۰)
۳-۴-۲- شیعیان عربستان
شیعیان عربستان دارای یک نقش محوری و کانونی بودهاند زیرا این اعتراضات که عمدتاً در مناطق شرقی محدود است به خاطر داشتن ریشههای قومی و دیرینهی اعتراضی گستردهتر و پایدارتر از دیگر گروههای معترض محسوب میشود و لذا نمیتوان انتظار داشت برخلاف سایر گروهها با دادن برخی امتیازات و یا با صرف حضور نیروهای نظامی پایان یابد.لذا این اعتراضات دیرینه در سال نیز توسعه یافت که نشانگر جدیت آن ها در پیگیری مطالباتشان است. لذا ناآرامیهای مکرری که در مناطق شرقیه عربستان رخ میداد سبب نگرانی امنیتی سعودیها شد.از اوایل سال دهها نفر از غیرنظامیان و نیروی پلیس در درگیریهای صورت گرفته مجروح و غیرنظامیان متعددی نیز کشته شدند و بسیاری نیز دستگیر شدند اما در سال ۲۰۱۲ نقطهی عطف این تحولات با دستگیری روحانی سرشناس و مبارز شیعه «شیخ باقر النمر النمر» باعث احیای گستردهی جنبشهای اعتراضی در عربستان شد.او در خطبههای خود بهصراحت خاندان آل سعود را مورد خطاب قرار میداد و در آخرین آن خطبهای ایراد کرد که مصادف شده بود با مرگ نایف بن عبدالعزیز که او را به سخره گرفته بود . لذا این اقدام منجر به دستگیری او توسط وزارت کشور عربستان شد.این روحانی در سال ۱۳۹۱ نیز در خطبههای خود از دولت آل سعود به دلیل تداوم دستگیریهای مکرر شیعیان بهشدت انتقاد کرد و توسط نیروهای امنیتی عربستان بازداشت شد. (اسدی،۱۳۹۱ : ۴۳۸)
نابرابریها و تبعیض میان شیعیان با سایر اتباع عربستان کاملاً مشهود است. دولت عربستان سعودی عملاً از ارائه آمار رسمی در مورد اقلیتها بخصوص شیعیان خودداری نموده است. تخمین شمار شیعیان سعودی تا حدود زیادی امری ناممکن است. اما تخمین زده میشود که بین ۵ تا ۱۵ درصد از جمعیت عربستان و ۳۳ درصد از جمعیت استان شرقی را تشکیل میدهند. (نادری، ۱۳۸۸: ۶)
این جمعیت شیعی که در مرزهای شرقی و در مرکز نفتی پادشاهی سعودی قرار گرفتهاند، به لحاظ عوامل جغرافیایی و اجتماعی در مرزهای جامعه سنی محصورشدهاند. توسعهنیافتگی منطقهای و محرومیتهای نهادی از عوامل اصلی اعتراض و شکایات اپوزیسیون شیعی است. اعتراضات در قطیف و الاحساء درگذشته چندین بار درهمشکسته شد و بخصوص بعد از ۱۹۷۹ بهسرعت و اغلب وحشیانه سرکوب گردید. اعتراضات اخیر شامل حمله نیروهای سعودی در سال ۲۰۰۹ به زائران شیعی در مدینه و تظاهرات مارس ۲۰۱۱ در قطیف بوده است. عمق تمایلات ضد شیعی میان تعدادی از سنیها، و گرایش به دیدن دست ایرانیها در پشت اعتراضات شیعی، توانایی جنبش اصلاح شیعی برای به دست آوردن حمایتهای خارجی را محدود کرده است.اقلیت شیعه عربستان در مناطق شرقی این کشور ساکن هستند .(Guzansky, 2012:1)
عربستان سعودی ایران را مسئول تنشهای ایجادشده در مناطق شرقی کشورش میداند. این کشور از به هم خوردن توازن قدرت در منطقهی خلیجفارس به نفع ایران بسیار نگران است. از طرف دیگر به خاطر حضور شیعیان در مناطق نفتخیز عربستان ، استقلال آن ها ضربات زیادی به اقتصاد این کشور وارد میکند و امنیت ملی آن را در معرض خطر قرار میدهد .اگرچه ملک عبدالله تمهیداتی نظیر اعلام گفتگوی ملی و مجوز ورود شیعیان به مجلس ملی این کشور را صادر کرد، اما شیعیان هنوز از جایگاه مناسبی در حکومت آل سعود برخوردار نیستند و به آن ها بهعنوان مزدوران حکومت ایران یاد میشود.
از میان خاندان سلطنتی شاهزاده نایف بهشدت مخالف رویکرد آشتیجویانهی اتخاذشده توسط ملک عبدالله بود این رویکرد ضد شیعی شاهزاده نایف به حدی بود که فشار زیادی را به حکومت عربستان وارد کرد تا ملک عبدالله مجوز ورود نیروهای عربستانی را به خاک بحرین ، برای سرکوب جنبش شیعیان این کشور صادر کند .
باوجود تلاشهای صورت گرفته از جانب خاندان سلطنتی و استفاده توأمان از سرکوب و مشوقهای اقتصادی شیعیان این کشور به تظاهرات خود در این مناطق ادامه دادهاند. بهطوریکه در فوریه سال ۲۰۱۱ درگیریای بین نیروهای امنیتی و پلیس مذهبی عربستان با زائرین شیعه در مدینه رخ داد. (Guzansky,2012:2)
تنشهای بین خاندان آل سعود و شیعیان این کشور بعد از ورود نیروهای عربستانی به بحرین شدت بیشتری یافت اما نیروهای امنیتی بهشدت واکنش نشان داده و به سرکوب مخالفین شیعه پرداختند و بسیاری از آنان را بدون محاکمه محبوس کردند . شیعیان این کشور از مراسم تشیع کشتهشدگان بهعنوان راهی برای اعلام نارضایتی خود علیه سیاستهای آل سعود استفاده میکنند و در مقابل بر اساس مجوز وزارت کشور عربستان نیروهای امنیتی به استفاده بیشتر از سلاح گرم علیه معترضین تشویق شدهاند.مقامات عربستانی معترضین شیعه را بهعنوان ستون پنجم دشمن متهم میکنند که به ایجاد تنش و درگیری در کشور دامن میزنند، لذا به همین بهانه علیه آنان از سیاست مشت آهنین بهره میگیرند . بهطوریکه منصور ترکی سخنگوی وزارت کشور عربستان اظهار داشت نیروهای امنیتی ما نمیتوانند تحرک مهرههای دشمن را تحمل کنند.اگرچه سیاست سرکوب و دستگیری معترضین شیعی در کوتاهمدت میتواند مؤثر باشد امّا در بلندمدت منجر به التهاب گستردهتری در این کشور میشود بهطوریکه در زمان تشییعجنازه کشتهشدگان تظاهرات منطقه شرقی، هزاران نفر از جوانان شیعه مراسم تدفین را به صحنهی تظاهرات علیه آل سعود تبدیل میکنند. (Guzansky,2012:4)
بعد از ورود نیروهای عربستانی به بحرین شعار « قطیف و بحرین یکی هستند» از سوی معترضین شیعی مطرح شد که نشانگر گسترش بیشازپیش تنشها در این مناطق است .از نگاه ریاض گسترش اعتراضات در مناطق شرقی این کشور از به خطر انداختن منافع ایران توسط عربستان در منطقهی خلیجفارس و به خصوص سوریه ناشی شده است .) (Guzansky, 2012:5نوع رویکرد علمای وهابی در قبال شیعیان و تحولات ژئوپلیتیک شیعی از دو منظر قابل تبیین است: نخست، پیوند بین علمای وهابی و حکومت سعودی در عربستان و درنتیجه، پیامدهای تقویتکننده رویکرد ضد شیعی برای برجستگی نقش مقامات سعودی در جهان عرب و همچنین ایجاد موانعی عمده برای نفوذ الگوهای شیعی در جهان اهل سنت. دوم، تأکید بر اندیشههای ضد شیعی بهعنوان یکی از نقاط کانونی افراطگرایی وهابی و درنتیجه، افزایش نقش و برجستگی افراطگرایان سلفی در میان شاخهها و گرایشهای مختلف مذهبی در اهل سنت. . (اسدی،۱۳۸۶: ۲)
۳-۴-۳-جامعهی زنان عربستان
از طرف دیگر زنان که در جامعهی عربستان فاقد حقوق سیاسی و اجتماعی استانداردی هستند نیز در این راه به معترضین پیوستهاند. ازجمله محرومیتهای اجتماعی زنان در عربستان ممنوعیت رانندگی آن هاست که در مواردی موجب اعتراضات اجتماعی شده است.برای مثال در ژوئن ۲۰۱۱ منال الشریف از زنان عربستانی فعال درزمینهٔ ی حقوق اجتماعی به کمک دوستانش گروهی ایجاد کرد که در آن از تمام زنان عربستانی خواست تا در ۱۷ ژوئن در خیابانهای عربستان رانندگی کنند و بعد از اعلام این برنامه دو بار توسط نیروهای امنیتی عربستان بازداشت شد.او هنگام رانندگی فیلمی از خود تهیه کرد و در یوتیوب در معرض دید همگان قرار داده بود تا از این طریق بتواند سایر زنان را به رانندگی تشویق کند.آنچه باعث شگفتی در جامعهی عربستان شده بود همراهی مردان در این موضوع بود ، بهطوریکه صدها مرد عربستانی حاضر شدند با زنان همراهی کنند و برای گرفتن حق رانندگی به زنان کمک کنند.زنان عربستان علاوه بر حقوق اجتماعی از حقوق سیاسی نیز محروم میباشند بهگونهای که برای نخستین بار در تاریخ عربستان سعودی و پس از اعتراضات گسترده اجتماعی زنان از حق شرکت در انتخابات شوراهای شهر برخوردار شدند.
لذا مجلس شورای عربستان در تاریخ ۸ ژوئن ۲۰۱۱ با پیشنهاد اتخاذ تمامی اقدامات لازم برای مشارکت زنان بهصورت رأیدهنده و نه نامزد در انتخابات شوراهای شهر و روستا موافقت کرد . و این اقدامات از بیم توسعه اعتراضات و نارضایتی مردمی در این کشور صورت پذیرفت.(عباسی،۱۳۹۰: ۵۱)
از طرف دیگر در مناطق شرقی اقلیت شیعه نیز به تظاهرات خود ادامه دادند وزنان نیز به جمع اعتراض آن ها پیوسته و با حمل شمع در طول راهپیمایی به وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی اعتراض میکردند. (Al-Rasheed,2011,518)
۳-۴-۴- جوانان و لیبرالها
همچنین با شروع اعتراضات مجازی دو گروه اینترنتی به نامهای جنبش جوانان ملی و جنبش جوانان آزاد تشکیل شد. این دو گروه خواستههای خود را بر آزادی، مبارزه با فساد و بیعدالتی،رفع بیکاری و آزادی زندانیان سیاسی متمرکز کرده بودند. (Al-Rasheed,2011,516)
بعد از تدارک اعتراضات روز خشم مجموعهای از فعالان سیاسی در اقدامی بیسابقه، تأسیس اولین حزب سیاسی پادشاهی عربستان را اعلام کردند. البته اکثر این افراد بازداشت شدند و روشن شد که سیاست مشت آهنین امیر نایف، وزیر کشور عربستان، بر مشی مصالحه جو و گفتوگو طلبِ پادشاه این کشور غالب آمده بود. علاوه بر سرکوب معترضان ، رژیم آل سعود از ابزار دیگری تحت عنوان رانت برخوردار بود که رژیمهای بن علی و مبارک این ابزار را در اختیار نداشتند. برخی ناظران استدلال میکنند که دلیل عدم وقوع اعتراضات گسترده در عربستان، در شرایط کنونی و احتمالاً در آینده، وجود دو منبعِ فوقالعاده، با حجمِ گسترده در دست رژیم سعودی است. نخست منبعی نمادین یعنی مذهب است که از راه اتحاد رژیم با دستگاه رسمی مذهبی وهابی تأمین میشود؛ و دوم منبعی مادی یعنی نفت است. اما « استفان لاکرویکس »، پژوهشگر مسائل عربستان، بهدرستی در برابر این استدلال بیان میکند که بزرگترین مخالفتها در دهه ها و سالهای گذشته از درون دستگاه مذهبی و از سوی چهرههای شاخص مذهبی صورت گرفته و به نظر میرسد حتی دستگاه رسمی مذهبی در فرصت مناسب در مقابل رژیم خواهد ایستاد. (Lacroix, 2011)
از طرف دیگر گروهی نیز موسوم به« زندانی تا کی؟» در عربستان شکل گرفت که اعضای این گروه تلاش کردند با برگزاری تظاهرات زمینههای آزادی مخالفان و فعالان سیاسی را فراهم کنند.آن ها ضمن انتقاد از وضعیت نا به سامان زندانهای این کشور اعلام کردهاند که اقدام آل سعود در بالا بردن آمار زندانیان و بازداشت بدون تفهیم اتهام یا محاکمهی آن ها قابلقبول نیست.اگرچه برگزاری تظاهرات و انتقاد از وضعیت حقوق بشری ممکن است در بسیاری از جوامع امروزی امری پیشپاافتاده تلقی گردد اما شرایط حاکم بر جامعهی عربستان که با هرگونه تجمع و اعتراضی بهشدت مخالفت میکند برگزاری تجمعات اعتراضی توسط این گروه و سایر مردم عربستان اقدامی کاملاً شگفتانگیز در تاریخ این کشور محسوب میشود.درواقع شکلگیری انقلابهای مردمی و سقوط برخی حاکمان عرب انگیزهای شده است تا ملت عربستان خواستار انجام اصلاحات سیاسی شوند و آل سعود نیز در مواردی با اغماض از برخی سنتهای امنیتی و سیاسی خود عدول کرده است. (عباسی،۱۳۹۰: ۶۲)
انقلابهای خاورمیانه این امکان را در اختیار معترضین عربستانی قرارداد تا بتوانند فشار زیادی را بر دولتمردان این کشور وارد کنند بهطوریکه در فوریه ۲۰۱۱ جوانان عربستانی طی دو کمپین مجزا خواستار اعمال تغییرات در این کشورشاند . فعالین فضای مجازی بهطور گسترده اقدام به انتشار این کمپینها در فضای مجازی نمودند که بهسرعت با سانسور دولت عربستان مواجه شدند. اولین درخواست منتشره که تحت عنوان «اعلامیهای برای اصلاحات ملی » شناخته میشد خواستار برقراری سلطنت مشروطه در کشور عربستان بودندکه نویسندگان به همراه ۴۰ فعال اینترنتی بهصورت گسترده آن را در فضای مجازی منتشر نمودند.
امضاکنندگان این کمپین طیف وسیعی از لیبرالها تا اسلام گرایان معتدل را دربرمی گرفت . این طومار ضمن درخواست برای پادشاهی مشروطه خواستار اصلاحات فوری درزمینه های اقتصادی،اجتماعی،قضایی و همچنین برقراری حاکمیت قانون، حفاظت از حقوق مدنی و توسعهی عادلانهی اقتصادی، ریشهکنی فقر و فساد و انتخابی بودن مجلس شورای ملی در این کشور بودند. (Al-Rasheed, 2013:29)
دومین کمپین نیز تحت عنوان « بهسوی دولت ملزم به رعایت حقوق بشر و نهادهای قانونی»، توسط معترضین منتشر شد که در آن اصلاحات انجامشده میبایست به اصول اسلامی نیز منطبق باشند.این کمپین نیز شامل مواردی چون: انتخابی بودن مجلس شورای ملی و نخستوزیری، برقراری آزادی بیان،انجمنهای مستقل،آزادی همهی زندانیان سیاسی و… بود. اما در این کمپین که توسط اسلام گرایان تدوینشده بود از کاربرد اصلاحاتی چون دموکراسی، مبتنی بودن دولت بر قانون اساسی،مشارکت سیاسی بر حذر شده بود که توسط بعضی از علمای وهابی چون شیخ سلمان نیز به تایید رسیده بود. آنچه این کمپین را نسبت به کمپین قبلی متمایز میساخت تایید شدن آن از جانب فعالان حقوق بشری و اسلام گرایان بود و بهعنوان نقطهی تلاقی این دو گفتمان متفاوت در جامعهی عربستان شناخته میشد. (Al-Rasheed, 2013:30)
رژیم سعودی دچار شکافهای گستردهای است که نمیتواند با ابزارهای سنتی (چماق و هویج)و راه حل های موقت، آن ها را حلوفصل کند. نسلهای نوینی که مطرح کنندۀ هویت نوینی در خاورمیانۀ عربی هستند این امکان را تا حدود زیادی از دولتهای رانتیر میگیرند که بسان گذشته با پرداخت مجموعهای از مشوقهای مالی، بحرانها را مرتفع سازند. افزون بر این،شکاف ژرفی بین واقعیت اجتماعی و ایدئولوژی رژیم وجود دارد، ایدئولوژیای که از طریق اتحاد قبیلۀ حاکم با دستگاه علمای وهابی با تفسیر وهابی از اسلام توجیه میشود, به همین دلیل به نظر میرسد تضاد مدرنیزاسیون و ایدئولوژی سنتی چالش عمدهای باشد که در آینده عربستان را دچار تحول خواهد ساخت. (احمدیان،۱۳۹۰: ۸۵)
لذا برخلاف باور عمومی که اظهار میکند نفت آل سعود را از خشم و غضب مردمی در امان نگه میدارد اما واقعیت امر این است که با وزیدن نسیم انقلاب در منطقه خاورمیانه ، عربستان نیز با فشارهای زیادی به خاطر نوع حکومت سنتیاش مواجه شده است.اگرچه بسیاری از دادهها حکایت از آن دارند که ناآرامیها و اعتراضات اجتماعی تا آینده نزدیک در عربستان محدود و غیر تأثیرگذار باقی خواهند ماند اما در همان حال نشانههایی وجود دارد که ثابت میکند عوامل نهفته در پس عدم استقرار و ثبات در عربستان هم چنان در حال تشدید و افزایش هستند و اگر راهی برای درمان آن ها یافت نشود بهویژه در راستای برخی حوادث تأثیرگذار مانند بحران جانشینی بهزودی آل سعود با چالشهای مختلف مواجه خواهد شد.(عباسی،۱۳۹۱: ۶۴)
۳-۵- راهبُرد عربستان سعودی در برابر خیزشهای جهان عرب
بسیاری از کارشناسان روابط بینالملل عربستان سعودی را بهعنوان یکی از بازیگران مهم منطقهای در قبال تحولات کشورهای عربی محسوب میکنند که در این تحولات در برخی موارد اقدام به کمک به پیشگیری یا به تعویق انداختن اثرات آن و جلوگیری از تغییر وضع موجود نموده است . ( Aarts, 2013: 2)
راهبرد عربستان سعودی در مدیریت تحولات و بیداری اسلامی بر اساس امنیت پیرامون نگاه به درون از طریق دو رویکرد سختافزاری و نرمافزاری مدیریتشده است؛ بهگونهای که این کشور در واکنش به پدیده بیداری اسلامی در حوزه پیرامونی خود، با اقدام مداخلهجویانه در حوزههای نظامی، امنیتی و اجتماعی ،بهطور مستقیم مانند مداخله نظامی و امنیتی در تحولات بحرین و مداخله غیرمستقیم نظامی در تحولات یمن و همچنین مدیریت مستقیم فرایند اصلاح در این کشور سعی در مهار تحولات داخلی خود داشته و دارد. مدیریت این کشور در تحولات و بیداری اسلامی حوزه شمال آفریقا بهویژه مصر نیز به دلیل پیامدهای مستقیم و مؤثر آن بر جامعه مدنی عربستان سعودی با رویکرد نرم افزارانه و از طریق مداخله در فرایند جریان سازی در فضای رفورم سیاسی از یکسو و اعمالنفوذ و قدرت در چالشیترین موضوع پدیده انقلاب سیاسی در این کشور یعنی اقتصاد اعمال میگردد.(فردوسی پور،۱۳۹۱: ۳۸)
رفتار عربستان بهویژه در مواجهه با سایر قدرتهای منطقهای حالت تهاجمی به خود گرفته است. این کشور از همان روزهای اول که انقلابهای دموکراتیک در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا شکل گرفت، نگران تسری بحران به درون مرزهای خود بود. ساخت پاتریمونیال و وراثتی قدرت در عربستان و سرکوب ابتداییترین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، این کشور را مستعد هر نوع اعتراض در داخل کرده است. از سویی دیگر در مرزهای این کشور و درون کشورهایی که همپیمان عربستان محسوب میشدند، اعتراضات گستردهای صورت گرفت که منجر به تضعیف جایگاه عربستان در منطقه شد. (وهاب پور،۱۳۹۱)
ریاض در کنار تهدیداتی که در داخل با آن مواجه بود، در محاصرۀ دگرگونیهایی قرار گرفت که همواره از بروز آن ها در کشورهای پیرامون بیمناک بود. در این معنا، عربستان برخلاف بحرین و سایر کشورهای عربی وادار شد در دو جبهه به رویارویی با دگرگونیهای مردمی بپردازد؛ نخست در درون عربستان و دوم در خارج از کشور و بهطور مشخص در بحرین و سوریه (احمدیان،۱۳۹۰: ۷۸) مسئلهای که عربستان را به سمت این رویکردهای واکنشی سوق داده از نگاه رئالیستهای تهاجمی از تلاش این کشور برای جلوگیری از کاهش قدرت به نفع سایر هژمون های منطقهای ناشی میشود.از نگاه عربستان هرگونه تحولات سیاسی در کشورهای منطقه در صورت عدم مدیریت تحولات میتواند به منطقهی نفوذ ایران بدل شود.
لذا در این بخش به بررسی واکنش عربستان سعودی نسبت به تحولات داخلی این کشور پرداخته میشود و در خصوص واکنش تهاجمی آن در تحولات بحرین و سوریه در فصول بعدی بهطور جداگانه بررسی میگردد.
این کشور در قبال تحولات خاورمیانه از سه استراتژی مهار، انقلاب و ضدانقلاب در کشورهای همپیمان استفاده نموده است . بعد از شروع تحولات عربستان نیز شاهد تنشهای شدید و اعتراضات گستردهای بود بهطوریکه دامنهی این اعتراضات بهسرعت در فضای مجازی نیز گسترش یافت.اگرچه شیعیان این کشور از دیرباز علیه سیاستهای آل سعود دست به تظاهرات میزدند اما این بار در کنار شیعیان، زنان و کارمندان بخشهای خصوصی و دولتی،دانشجویان و جوانان نیز بهصف معترضین پیوستند. عربستان سعودی در ابتدای شکلگیری تحولات انقلابی در خاورمیانه ضمن محکوم کردن این تحرکات به حمایت از رژیمهای تونس و مصر پرداختند. آن ها با استناد به فتوای علمای وهابی تظاهرات و اعتراض را فتنه دانسته و معترضین را عامل دشمن معرفی میکردند. (Al-Rasheed, 2013:30)
خاندان سلطنتی آل سعود، علیرغم اختلافهای داخلی فراوان، همواره سعی کرده است تا حکومت را یکپارچه و باثبات نشان دهد. درواقع ثبات سیاسی عربستان، پاشنهی آشیل خاندان آل سعود بوده است.(یاسینی،۱۳۹۰) کشورهایی که اغلب به دلیل اقتدارگراییِ رژیم حاکم بر آن ها دچار ایستایی سیاسی میباشند همواره از وقوع هرگونه تغییر گسترده در محیط پیرامونی خویش، بهویژه تغییر از پایین به بالا به شکل انقلاب و یا قیام مردمی بسیار هراسناک بوده و بیشتر طالب حفظ وضع موجود حتی در کشورهایی هستند که از رقبای منطقهای آن ها به شمار میروند؛ زیرا بیم آن میرود چنین تغییری به درون مرزهای آنان تسرّی یابد لذا با سقوط مبارک عمده توجه عربستان به پیشگیری از تسرّیِ موج گستردۀ اعتراضات به خاک خود و بهرهگیری از ابزارهای مالی و امنیتی در جهت خنثیسازی اعتراضات استفاده میکند. (احمدیان،۱۳۹۰: ۸۱) خرید بیش از ۲۰۰ دستگاه تانک پیشرفته لئوپار آلمانی که بنا به اعلام کارشناسان نظامی قابلیتهای عمدهای در مأموریتهای ضد شورش دارد اقدامی در همین جهت تلقی میشود. (عباسی،۱۳۹۱: ۶۳)
هنگامیکه بیداری اسلامی به عربستان هم رسید و مردم این کشور در ۱۱ مارس ۲۰۱۱ در فیسبوک این روز را بهعنوان روز خشم اعلام نمودند دولت سعودی نیروهای امنیتی زیادی را برای مقابله با تظاهرات احتمالی مردم بسیج گرد که خیابانهای ریاض را پوشانده بودند و لذا این پیامی قطعی از جانب حکومت بود که با هرگونه مخالفتی بهشدت برخورد میکند.سعود الفیصل وزیر امور خارجه این کشور نیز اعلام کرد که دولت هر دستی را که علیه او بلند شود را قطع میکند.در ۱۸ مارس ملک عبدالله در تلویزیون دولتی این کشور ظاهر شد و خبر از برنامههایی برای بهبود اوضاع مالی عربستان داد. لذا ترکیبی از تهدید به خشونت و وعدهی بهبود اوضاع اقتصادی برای مقابله با مخالفتهای داخلی به کار گرفته شد.(Jones 2011)
آل سعود برای افزایش مشروعیت و تحکیم پایههای حکومت خود، به روشهای متفاوتی در مقابل معترضین متوسل شده است :
در اولین گام دولتمردان سعودی به دنبال ترکیب هویتی حکومت خود با هویت ملی و دینی مردم عربستان است. از طرف دیگر برای تضمین مشروعیت خود اقدام به مشروعیت زدایی از هویت مخالفان حکومتی نموده است . استفاده آل سعود از دین بهعنوان راهی برای تحکیم مشروعیت حکومت ، بهعنوان یکراه مکمل شناخته میشود.از طرف دیگر با توجه به اهمیت اسلام در عربستان و تأکید آل سعود مبنی بر خادم حرمین شریفین این خاندان ، دولتمردان سعودی توانستهاند از مخالفان خود تحت عنوان مخالفت با دولت اسلامی استفاده و بهراحتی آنان را سرکوب نمایند. (Mabon,2012:534)
خیزشهای مردمی در منطقه، فضای متفاوت و مناسبی برای کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بهعنوان یک گروه و برای عربستان سعودی بهعنوان رهبر جهان عرب که برای گسترش نفوذ خود در منطقه و جهان اسلام تلاش میکند ، فراهم کرده است. جنبشهای منطقهای در سال ۲۰۱۱ بهاحتمال فراوان در تاریخ بهعنوان یکفصل تغییرات سیاسی عمیق که تمام سیاستهای داخلی جهان عرب را فراگرفت، بهحساب میآید. عربستان در طی فرایند خیزشهای منطقه سعی کرده نگاه حداقلی به تحولات جهان عرب داشته باشد و سرعت تحولات را کم کرده و بهعبارتدیگر تلاش گستردهای برای مصادره انقلابها انجام دهد که تا حدودی توانسته به اهداف خود برسد.(موسوی ، ۱۳۹۱: ۱۳۲)
تحولات اخیر خاورمیانه این امکان را در اختیار عربستان سعودی قرارداد تا رهبری خود بر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را گسترش دهد این در حالی است که این رهبری همواره از سوی کشورهایی چون قطر و امارات به چالش کشیده میشود.( Kamrava, 2012:98)
رهبری عربستان بر این شورا از این روشها صورت گرفته است:
عربستان با ارسال نیروی نظامی خود به بحرین ضمن کمک به حفظ حکومت سنی مذهب آل خلیفه و دامن زدن به اختلافات فرقهای شیعه و سنی برای سرکوب اعتراضات از این طریق به دیگر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس اعلام کرد که اقدامات این کشور مانع از گسترش موج انقلابی به این کشورها شده است.
( Kamrava, 2012:99)
از طرف دیگر این کشور اقدامات ضدانقلابی خود را فراتر از منطقهی خلیجفارس نیز گسترش داد.لذا برای جلوگیری از افراطگرایی بیشتر بعد از سقوط مبارک ۴ میلیارد دلار به حکومت نوپای مصر کمک کرد و پیشنهاد پیوستن کشورهای اردن و مراکش را به شورای همکاری خلیجفارس برای جلوگیری از گسترش انقلاب در خاورمیانه مطرح کرد.( MacFarquhar,2011:1)
واکنش کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و به خصوص عربستان در قبال تحولات خاورمیانه در قالب استاندارد دوگانه تفسیر میشود.این تناقض رفتاری به فضا و بعد سیاسی (در سطح داخل و خارج)، ماهیت رژیم (پادشاهی در برابر جمهوری) و هویت دینی (سنی در مقابل شیعه) مربوط میشود.ازنظر بعد داخلی این کشورها ، تحولات انقلابی خاورمیانه بهعنوان تهدیدی برای ثبات سیاسی و اجتماعی آنان محسوب میشود لذا بهشدت برای تضمین بقای رژیم داخلی خود به سرکوب و مداخلهی نظامی متوسل شدهاند.( Colombo, 2012:4)
از طرف دیگر در کنار بهکارگیری این سیاست به طرحهای رفاهی و اقتصادی جهت خرید ثبات اجتماعی متوسل شدهاند.بهطوریکه دولت عربستان در ماه مه ۲۰۱۱ اعلام کرد برنامه اقتصادی ویژهای که شامل سرمایهگذاریهای عظیم در بخشهای عمومی از طریق ایجاد ۶۰ هزار فرصت شغلی که توسط وزارت کشور اعلام شد، همچنین این طرح شامل ساخت ۵۰۰ هزار منزل مسکونی و افزایش سه برابری دستمزد کارکنان دولتی بوده است.( Hertog, 2011)
اصلاحات سیاسی وعده دادهشده توسط ملک عبدالله ازجمله حق رأی زنان در انتخابات شهرداریها و همچنین مجوز پیوستن به شورا با مخالفت روحانیون محافظهکار و اعضای ارشد خاندان سلطنتی و همچنین ولیعهد سابق این کشور شاهزاده نایف مواجه شد.کشورهای شورای همکاری خلیجفارس که از آنان بهعنوان باشگاه پادشاهیها نامبرده میشود تلاش بیسابقهای را برای تقویت هویتی حکومتهای خود انجام دادند. این کشورها و در رأس آن ها عربستان سعودی نگران پیامدهای مخرب بیداری اسلامی هستند و با توجه به ضربالمثل قدیمی رایج در این کشورها تحت عنوان «قدرت در اعداد است»، به دنبال افزودن کشورهای جدید ازجمله مراکش و اردن به این شورا بوده است. (Colombo, 2012:6) این سیاست که با هماهنگی و همگامی پادشاهیهای عرب خلیجفارس پیش میرود، یادآور کنسرت اروپا در سدۀ نوزدهم است که برای رویارویی با قیامهای مردمی طراحی شده بود. (احمدیان،۱۳۹۰: ۸۷)
مجموع مواضع عربستان در قبال خیزشهای عرب، باعث شده تا در ادبیات بینالمللی مربوط به این خیزشها از تشکیل جبههای با عنوان باشگاه سلطنتی ضدانقلاب به رهبری عربستان نامبرده شود. این باشگاه درصدد عضوگیری جدید و توسعه جغرافیایی انسانی و امنیتی خویش برآمده است. عربستان به دو کشور اردن و مغرب پیشنهاد داده است تا به شورای همکاری خلیجفارس بپیوندند.عربستان قصد دارد، نظامهای پادشاهی عربی را در مقابل موج خیزشهای مردمی حفظ کند و از توان آن ها برای همافزایی و تکامل امنیتی و پر کردن شکافهای اقتصادی یکدیگر استفاده کند.پیشنهاد پیوستن مراکش و اردن به شورای همکاری خلیجفارس، بهرغم اینکه این کشورها در خلیجفارس واقع نشدهاند، حکایت از استیصال پادشاهیهای عربی و به خصوص عربستان سعودی در مقابل با انقلابهای عربی داشت . (کرمی،۱۳۹۰،ب: ۹۰)
در خصوص جلوگیری از انجام اصلاحات در این کشور طلال بن عبدالعزیز برادر پادشاه یکی از برجستهترین افراد خاندان حاکم در این کشور است که در گفتوگویی با روزنامهی نیویورکتایمز اظهار داشت که در عربستان اقلیت تأثیرگذاری وجود دارد که تمایلی به تغییر در این کشور ندارند.از طرف دیگر دولت در حدود ۱۳۰ میلیارد دلار هزینه کرده است تا خطر سقوط را از خود دور کند.او با اشاره به اینکه عربستان سعودی تا حدود زیادی از امواج انقلابهای مردمی در منطقه دورمانده است اشارهکرده است که این موضوع بعد از تزریق منابع مالی فراوان به مردم صورت گرفته است و تأثیر بسیاری در آرام کردن فضای عربستان داشته است.از طرف دیگر در کنار این بودجه عظیم رفاهی اقتدارگرایانه ، عربستان نگران رفتار غرب است .شاید مهمترین خطری که ریاض در بیداری اسلامی منطقه دریافت کرد سقوط مبارک و عدمحمایت آمریکا از او بود.این موضوع حاکی از آن است که نظام سیاسی این کشور باید به حلوفصل مشکلات داخلی از طریق اصلاحات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی بپردازد زیرا در غیر این صورت امیدی به حمایتهای کشورهای غربی نیست.(عباسی،۱۳۹۱: ۶۳)
این عوامل تقسیمبندی عربستان را در خصوص بازندگان و برندگان انقلابهای عربی با مشکل روبهرو میسازد.آیندهی اصلاحات در عربستان سعودی ارتباط زیادی به تداوم پادشاهی ملک عبدالله دارد زیرا بسیاری از شاهزادگان با انجام اصلاحات سیاسی مخالف هستند. ( Abdullah, 2012:24)
ملک عبدالله پادشاه سعودی که تحولات منطقهای را زیر نظر داشت در ۲۳ فوریه بعد از صرف ۳ ماه در خارج از کشور به خاطر انجام عمل جراحی در نیویورک و گذراندن دوران نقاهت در مراکش بستهی اقتصادی ۳۶ هزارمیلیاردی را برای بهبود وضعیت معیشتی مردم عربستان ارائه داد . (Al-Rasheed, 2011) و اعلام کرد که این میزان در سال آینده به ۹۶ میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. (Gause,2011:6)
در عرصهی اعطای امتیازات اقتصادی، مقامات سعودی سعی کردند تا با ارائه مجموعهی گستردهای از مزایا و امتیازات اقتصادی به مردم مانع از شکلگیری اعتراضات شوند که این عامل تعهد مالی کلانی بالغبر ۱۳۰ میلیارد دلار برای دولت ایجاد کرد که مهمترین آن ها عبارتاند از:
۶/۱۰ میلیارد دلار برای اعطای وام مسکن از طریق صندوق توسعهی املاک
۹/۷ میلیارد دلار کمک برای افزایش سرمایههای بانک اعتبار سعودی
۲۶۶ میلیون دلار برای فعال کردن بیمه اجتماعی بهمنظور افزایش اعضای خانوادههای تحت پوشش
۹/۳۱۹ میلیون دلار برای توسعهی خدمات اجتماعی
۳۳۳ میلیون دلار برای کمک به افراد نیازمند جهت انجام تعمیرات در خانههای خود
۹/۱۲۶ میلیون دلار به وزارت آموزشوپرورش برای حمایت از برنامههای موردنیاز دانشآموزان
۹/۳ میلیارد دلار برای حمایت از ادارهی مسکن
افزایش ۱۵ درصدی حقوق کارمندان
۵۰ درصد افزایش بودجه سالیانه دریای آزادمان خیریه و رساندن آن به ۱۲۰ میلیون دلار