الی[۲۴] و همکاران (۱۹۹۶ به نقل از پاسبان ۱۳۸۵ و فریدی[۲۵] ۲۰۰۹) معتقدند که به طور کلّی ازدواج زنان و قبول مسئولیت خانواده باعث میشود که نرخ مشارکت آنان در بازار کار کاهش یافته و در مقابل افراد مجرد و یا مطلقه، به دلیل داشتن فرصت کافی برای کار بیرون از خانه و نیاز مالی به تأمین هزینه های زندگی خود، نرخ مشارکت بالاتری در بازار کار داشته باشند.
اکثر محققان خارجی که به بررسی عوامل مؤثّر بر اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاه ها پرداختهاند معتقدند که ویژگیهای شخصی فارغالتّحصیلان دانشگاه ها از جمله سن و سطح تحصیلات نقش مؤثّری در اشتغال آنها دارند به طوریکه هاشیموتو و میلر (۱۹۹۹) و مانگ (۱۹۸۵) بر این باور هسند که سطح تحصیلات فارغالتّحصیلان نقش مهمی در وضعیت بازار کار فارغالتّحصیلان دارد. همچنین کاسپی و همکارانش (۱۹۹۸) بر این باور هستند که سن به عنوان یکی از ویژگیهای فردی، تاًثیر زیادی در اشتغال افراد دارد. از طرفی دیگر الی و همکاران (۱۹۹۶)، لیپ و دیجک (۲۰۰۲)، توماس (۲۰۰۶)، معتقدند که به طور کلّی ازدواج زنان و قبول مسئولیت خانواده، فرزندآوری و مادر بودن باعث میشود که نرخ مشارکت زنان در بازار کار کاهش یافته و در مقابل افراد مجرد و یا مطلقه، به دلیل داشتن فرصت کافی برای کار بیرون از خانه و نیاز مالی به تأمین هزینه های زندگی خود، نرخ مشارکت بالاتری در بازار کار داشته باشند.
مبانی نظری تحقیق
در این قسمت به بیان نظریات عمده و پرکاربرد در خصوص اشتغال میپردازیم. به منظور فهم دقیقتر از اشتغال فارغالتّحصیلان آموزشعالی، این نظریات را در سه گروه طبقهبندی میکنیم. گروه اوّل شامل نظریات مربوط به ارتباط جنسیّت و اشتغال، گروه دوّم شامل نظریات مربوط به ارتباط آموزش و اشتغال، گروه سوّم شامل نظریات مربوط به ارتباط مهاجرت و اشتغال میباشند. البته نظریات اقتصادی[۲۶] دیگری وجود دارند که به تبیین بخشی اشتغال میپردازند؛ از آنجا که در ارتباط با تبیین موضوع این تحقیق اهمیت کمتری داشتند در قسمت پاورقی به توضیح مختصری در مورد آنها اکتفا شد.
نظریات مربوط به ارتباط جنسیّت و اشتغال
در این بخش برای تبیین موضوع پژوهش از نظریات نئوکلاسیک، نظریهی تجزیه شدن بازار کار، نظریهی نقش، نظریهی نوسازی، نظریهی پارسونز و نظریات طرفداران حقوق اجتماعی زنان تحت عنوان نظریات تبیینکننده جنسیّتی بهره گرفته شده است.
نظریهی نئوکلاسیکها[۲۷]
نظریهی نئوکلاسیکها برای تشریح تفاوتهای جنسیّتی و دلایل کمتر بودن دستمزد زنان نسبت به مردان، به متغیّرهایی نظیر مسئولیّتهای خانوادگی، نیروی جسمی، آموزش عمومی، آموزش فنّی، ساعات کار و غیبت از کار و جابجایی در کار تأکید میکنند که این متغیّرها بهره وری کار و عرضه کار را تحت تأثیر قرار میدهند. نئوکلاسیکها مطرح میکنند که مزد کمتر زنان به واسطهی سرمایهی انسانی پایین آن هاست؛ بدین مفهوم که در امر آموزش، آموزش حرفهای و تجارب شغلی، قابلیت تولید آن ها کم است (زنجانی زاده۱۳۷۰: ۱۵۰).
دوره هایی که زنان از دنیای کار دور میشوند (دورهی زایمان و بچهداری) به معنای آن است که زنان کمتر از مردان تجارب شغلی به دست میآورند و توانایی و مهارت آن ها گرایش به کاهش دارد . بدین سان چون بعضی از زنان کار خود را به خاطر ازدواج ترک میکنند و یا به خاطر فرزندآوری و تربیّت آنها از کار دست میکشند کارفرمایان حاضر به سرمایهگذاری کمتری برای آنها هستند و کارفرمایان در جهان سوّم نیروی کار زنان را پر هزینه میدانند. این هزینه ها که بیشتر متعلق به کارکرد مادری زن است در کشورهای صنعتی به علّت باروری کم نسبت به کشورهای کمتر توسعه یافته به مراتب کمتر است و همچنین این پیشداوری که زنان بیش از مردان غیبت غیرموجّه، ترک یا تغییر شغل دارند، سبب میشود که تقاضای کلّی جهت زنان کارگر کاهش بیابد (کار ۱۳۸۰: ۱۶).
یکی از عمدهترین انتقادات بر این نظریه آن است که فرصتهای شغلی را برای زنان و مردان شرکت کننده در بازار کار یکسان میداند در حالی که واقعیّت امر به این شکل نیست و تاکید بر بازده نهایی در موقعیّتی که تمامی امکانات و شرایط برای هر دو جنس یکسان نیست چندان موجّه به نظر نمیرسد (گلستانی ۱۳۸۹: ۴۸)
نظریهی تجزیهشدن بازار کار
نظریه های تفکیک بازار کار را از جهتی میتوان صافی نظریه های نئوکلاسیک تلقی کرد که بازار کار را همچون مجموعهای میبینند که موانع سازمانی آن را به قسمتهای مختلف تقسیم کرده است. یکی از معروفترین نظریه های تفکیک بازار کار، نظریهی بازار کار دوگانه[۲۸] است که بین دو نوع شغل تمایز قائل میشود: شغلهای بخش اوّل که از لحاظ پرداخت مزد، تأمین بیشتر و فرصتهای پیشرفت وضع نسبتاً خوبی دارند؛ و شغلهای بخش دوّم با مزد کم، تأمین کمتر و محدودیت امکان پیشرفت. در شغلهای بخش اوّل، مهارت کارگران مورد نظر است و در نتیجهی نیاز کارفرما به ثبات، مزد بیشتری به نیروی کار پرداخت میشود و امکان پیشرفت بیشتری در آن ها وجود دارد. در این نوع شغلها، ثبات کارگر در کار برای کارفرما اهمیّت دارد و با توجّه به جابجایی بیشتری که در نیروی کار زنان مشاهده میشود، احتمال جذب آن ها به این شغلها کاهش و به شغلهای بخش دوّم افزایش مییابد. از این رو، حتی اگر کیفیت نیروی کار زن و مرد پیش از ورود به شغل برابر باشد، احتمال بهکار گماردن مردان (با فرض داشتن ثبات شغلی بیشتر) در شغلهای بخش اوّل، که امکان پیشرفت بعدی در آنها از لحاظ مزد، آموزش حرفه ای و ترفیع بیشتر است، بیش از زنان است. (دیکنز[۲۹] ۱۹۸۷ و انکر و هین ۱۳۷۹: ۲۱-۲۰)
به نظر طرفداران این نظریه ما در بازار کار با وضعیّت یکدستی روبرو نیستیم. به عبارت دیگر، یک بازار تجزیهشدهی کار وجود دارد. لذا میتوان این نتیجه را گرفت که برخورد با شاغلین تحت تأثیر خصوصیّات پایداری شغلی آنها است. میتوان به جای اینکه تفاوتهای جنسیّتی را ناشی از ویژگیهای ذاتی زنان دانست، حداقل قسمتی از آن را با نوع مشاغل نسبت داد. از این رو، این نظریه به خوبی میتواند تبعیض جنسی شغلی بهصورت عمودی را نیز تبیین کند؛ یعنی در یک شغل مشابه نیز آقایان از موقعیّت بالاتری در آن شغل بهرهمند میگردند (نوروزی۱۳۸۰: ۱۲- ۱۱).
نظریهی نقش[۳۰]
براساس این نظریه، افراد به عنوان بازیگر در جامعه موقعیّتهایی را اشغال نموده و در حال ایفای نقشهایی هستند که برعهده دارند. بر این اساس، افراد به واسطهی هنجارهای اجتماعی، تقاضاها، انتظارات، رفتار و نقش دیگران و نیز بر اساس استعداد و شخصیّت خود در صحنهی بازی حاضر میشوند. از منظر نظریهی نقش خانواده، گروه های غیررسمی، گروه های رسمی، گروه های مدرسه، سازمانها، اجتماعات و جوامع، تعیینکنندهی نقش افراد است (آزاد ارمکی ۱۳۸۱: ۳۲۴- ۳۲۱). نقشی که هر فرهنگ برای جنس زن و مرد در جامعه تعیین میکند، به دلیل تأثیر اجتماعی، خودباوری او را در اجرای نقش تقویت میکند. پر واضح است عدم تأیید اجتماعی نقشهای جدید جنسیّتی از سوی جامعه، که از رسومات فرهنگی و دیدگاه های سنّتی حاکم ناشی میشود، خودباوری آن جنس را تضعیف میکند و نقش وی را در بالفعلکردن توانایی هایش به تعویق میاندازد و یا مانع بالفعلکردن آنها میشود (امینی۱۳۸۳: ۱۲).
در اغلب موارد زنان شاغل بهطور همزمان دارای سه نقش همسری، مادری و شغلی هستند. در مورد نحوه تعامل میان این انتظارات نقشی چندگانه، نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی از رویکردها از جمله رویکرد “تعارض نقش” میباشد، “تعارض نقش در جایی که شخص ملزم به انجام نقشهای اجتماعی متعدد، و رفتارهای ناهماهنگ است، اتفاق میافتد”. به تعبیر دیگر وقتی شخص مشاهده کند که ایفای دو یا تعدادی از نقشها را همزمان بر عهده دارد و این نقشها ایجاد انتظاراتی فاقد سازگاری با یکدیگر میکنند، آن شخص دچار تعارض نقش شده است (رستگار خالد ۱۳۸۵: ۱۵).
گود و مرتون هر دو برعادی بودن دشواری ایفای نقشهای چندگانه در جامعه تاکید میکنند. سایبر[۳۱] با نقد بر دیدگاه آن دو بیان میکند که تعداد نقش صرفاً پیامدهای منفی ندارند. بلکه میتوانند نتایج سودمندی برای فرد و نظام اجتماعی دربر داشته باشند. در واقع از دید سایبر نظم اجتماعی محصول تلاش فردی و جمعی افراد برای کسب آن و لذت بردن از ثمرات انباشت نقش است (همان منبع:۶۸-۶۷).
رویکرد انباشت نقش[۳۲] به منافع بالقوه نقشهای چندگانه تاکید دارد. در این راستا سایبر تحت عنوان فرضیه تجمّع نقشها به منافع حاصل از تکثر نقشهای زنان اشاره میکند و معتقد است داشتن نقشهای متعدد موجب دسترسی به منابعی مانند امنیّت، منزلت، ارتقاء پایگاه اجتماعی و برخورداری بیشتر از حمایت اجتماعی میشود (رستگار خالد ۱۳۸۵: ۶۹ -۶۲).
نظریهی نوسازی[۳۳]
به نظر طرفداران این دیدگاه رشد تکنولوژی که ناشی از گسترش روند صنعتی شدن میباشد، باعث تغییر ساخت شغلی، فرصتهای تحصیلی و ترکیب خانواده در اقتصاد پولی میشود. اقتصاد جدید ملازم با صنعتیشدن موجب ایجاد صنایع خدماتی و رشد مشاغل طبقهی متوسّط گردیده که اشتغال زنان از ویژگیهای آن است. تحوّل ساخت اقتصادی همزمان با ارتقاء فرصتهای تحصیلی، کاهش باروری و تغییرکارکردهای خانواده از یک واحد تولیدی به یک واحد مصرفی، تقاضاهای بیشتر برای کارگران را موجب گردیده است (مقدّم[۳۴] ۱۹۹۰: ۲۵).
از این دیدگاه توسعه اقتصادی، اجتماعی و شهر نشینی موجب از هم گسیختگی در خانواده گسترده و تبدیل آن به خانواده هستهای و سایر تغییرات میگردد.. همراه با دگرگونی که در ساخت و کارکرد خانواده در جامعه مدّرن صورت گرفته، پایگاه اجتماعی زنان نیز دگرگون شده است. صنعت و شهرنشینی به زنان این فرصت را داده است که در خارج از خانه به اشتغال بپردازند. همچنین محیط شهری به آزادی زنان قبل از ازدواج و ضمن آن کمک کرده است (روشه۱۳۶۶: ۲۲۴-۲۲۳). در کشورهای در حال توسعه به دلیل سلطه مرد سالاری و فقدان فرصتهای مناسب آموزشی برای زنان، آنها از بیسوادی نسبت به مردان رنج میبرند. آموزش در این جوامع موجب ایجاد اشکال جدیدی از تفکر و گسترش نظرگاه ها و درک انسانها از جهان میگردد (روشه۱۳۶۶: ۲۳۲-۲۳۱)
نظریهی پارسونز[۳۵]
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.