چنانچه ملاحظه گردید تعاریف مهارت های زندگی متعدد هستند بنابراین مصادیق آنها هم متنوع خواهد بود. از نظر پژوهشگر تعریف زیر که تلفیقی از مجموع تعاریف فوق الذکر می باشد مناسب ترین تعریف برای مهارتهای زندگی است، منظور از مهارتهای زندگی آن نوع توانایی ها و مهارت های عملی است که موجب رفتارهای مثبت و سازگارانه گردیده و فرد را جهت پذیرش مسئولیت های فردی و اجتماعی آماده می سازد و وی را برای مواجهه با مشکلات و حل آن از طریق کاربرد روش های تحلیلی و مشارکتی از جمله حل مسئله، ایفای نقش و … آماده می سازد.
۲-۴- انواع مهارت های زندگی
طبقه بندی های مختلفی از مهارتهای زندگی به عمل آمده است که از اختلافات در دیدگاه ها و نظرات افراد مختلف ناشی می شود. در اینجا به برخی از انواع طبقه بندی مهارت های زندگی اشاره می شود. بروکز[۵۹] از مرور تئوری های رشدی مربوط به عوامل عاطفی، شناختی، اخلاقی، هوشی، جسمانی – جنسی، روانی، شناختی- اجتماعی و شغلی به ۳۰۵ نوع مهارت زندگی دست یافت و در نهایت به چهار طبقه ارزشمند از مهارت های زندگی دست یافت که متناسب با سنینن مختلف کودکی، نوجوانی و بزرگسالی می باشد و کاربردهای بسیار موثری در امر مشاوره دارد. بنابراین براساس مدل طبقه بندی بروکز ابعاد مهارتهای زندگی شامل موارد زیر می باشد:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
مهارت های مربوط به ارتباط بین فردی/ روابط انسانی.
مهارت های مربوط به حل مساله / تصمیم گیری.
مهارت های مربوط به سلامت جسمانی/ حفظ سلامتی.
مهارت های مربوط به رشد هویت/ هدف در زندگی.
طبق نظر بروکز (به نقل از گینتر[۶۰] ۱۹۹۹)، این طبقات کلی با هم ارتباط دارند. در ضمن دارای ماهیتی پویا هستند، به طوری که تغییر در یکی از زمینه ها و ابعاد می تواند تاثیر مثبت یا منفی روی زمینه های دیگر داشته باشد (آقاجانی،۱۳۸۱،ص ۶۱-۶۰). در برنامه آموزشی تدوین شده توسط دانشگاه ایالتی آیووا که برای نوجوانان سنین ۱۵ تا ۱۹ سال تدریس شده است، مهم ترین مهارت های زندگی در قالب موارد زیر مطرح شده است:
مهارت های تفکر
یادگرفتن یادگیری، تصمیم گیری، حل مسأله، تفکر منطقی، خدمات یادگیری[۶۱]
مهارت های مدیریت
تعیین اهداف، مهارت برنامه ریزی، مهارت سازماندهی، استفاده بخردانه از منابع، مهارت نگهداری، ثبت مدارک و یادداشت ها، آثار مدارک کتبی و گزارش ها[۶۲] و انعطاف پذیری[۶۳]
مهارت های ارتباط برقرار کردن
مهارت همکاری، مهارت های اجتماعی، مهارتهای حل تعارض، مهارت پذیرش تفاوت ها[۶۴] ، مهارت توجه به دیگران[۶۵] ، مهارت همدلی، مهارت مشارکت.
مهارت های مراقبت کردن[۶۶]
داوطلب شدن برای ارائه خدمات اجتماعی، مهارت رهبری، مهارت شهروندی مسئول، مهارت شرکت در گروه.
مهارت های کار کردن
مهارت باب بازار(مورد نیاز بازار)[۶۷]، مهارت کارتیمی، مهارت خودانگیخیتگی[۶۸]
مهارت های سلامت وجود
مهارت عزت نفس، مهارت خود مسئولیت پذیری[۶۹]، مهارت ابراز وجود مناسب[۷۰]، مهارت کنترل خود[۷۱] (خودانضباطی).
مهارت های زیستن
مهارت انتخاب سبک زندگی سالم، اداره استرس، مهارت پیشگیری از بیماری، مهارت ایمنی شخصی (رولینز[۷۲]،۱۹۹۶ ،به نقل از فتحی واجارگاه و اسفندیاری،۱۳۸۳،ص۲۱).
تجارب کشورهای مختلف نشان می دهد که ماهیت و تعریف مهارتهای زندگی، در کشورها و فرهنگ های مختلف، متفاوت بوده است. طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی(۱۳۷۷) از مهارت های زندگی،۱۰ مهارت اصلی و پایه ای عبارتند از، توانایی تصمیم گیری، توانایی حل مساله، توانایی تفکر خلاق، توانایی تفکر نقادانه، توانایی ارتباط موثر، توانایی روابط بین فردی، توانایی خودآگاهی، توانایی همدلی، توانایی مقابله با هیجان ها و توانایی مقابله با استرس.
طارمیان و همکاران (۱۳۸۳). طبقه بندی ذیل را از انواع مهارت های زندگی ارائه نموده اند:
مهارت تصمیم گیری ۲- مهارت روابط اجتماعی موثر
۳- مهارت حل مساله ۴- مهارت خودشناسی
۵- مهارت تفکرخلاق ۶- مهارت همدلی
۷- مهارت تفکر انتقادی ۸- مهارت مقابله با هیجانات و فشارهای روانی
صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف ۲۰۰۳) در مقاله ای با عنوان «کدام مهارت ها، مهارتهای زندگی هستند[۷۳]». انواع مهارت های زندگی را به شرح زیر طبقه بندی می کند:
الف)مهارت های ارتباط و روابط بین فردی[۷۴]
– مهارت های ارتباط بین فردی: ارتباط کلامی – غیرکلامی، گوش دادن فعال، ابراز احساسات، ارائه بازخورد (بدون سرزنش) و دریافت بازخورد.
– مهارت های مذاکره / امتناع[۷۵] (نه گفتن): مدیریت مذاکره و تعارض، مهارت های اعتماد به نفس، مهارت های امتناع.
– همدلی[۷۶] : توانایی توجه کردن و درک کردن نیازها و شرایط دیگران و بیان کردن آن.
– مشارکت و کارگروهی[۷۷] : احترام گذاردن به مشارکت دیگران، ارزیابی توانایی خود و شرکت کردن در گروه.
– مهارت های حمایت: مهارت های تاثیر گذاشتن و قانع سازی، مهارت های انگیزش و شبکه بندی.
ب) مهارت های تصمیم گیری و حل مسأله، مهارت های جمع آوری اطلاعات، ارزیابی کردن، پیامدهای آینده اعمال حاضر برای خود و دیگران، تعیین کردن راه حل های متفاوت برای مسائل، تحلیل مهارت ها با توجه به ارزش ها و نگرش های خود و دیگران درباره انگیزش.
– مهارت های تفکر انتقادی: تحلیل تاثیر همسالان و رسانه ها، تحلیل نگرش ها، ارزش ها، هنجارهای اجتماعی و باورها و عوامل تاثیرگذار برای آنها، شناسایی اطلاعات و منابع اطلاعاتی مربوط.
۲-۵- مؤلفه های مهارت های زندگی
به هر حال، توجه و تأمل در دیدگاه های مطرح شده فوق، بیانگر تعدد و تکثر مواضع و دیدگاه های صاحب نظران در مورد انواع مهارت های زندگی می باشد. در این تحقیق، پژوهشگر با توجه به دسته بندی های ارائه شده و مطالعاتی که بر روی انواع مهارت های زندگی داشته است، مجموع مهارت های مذکور را در قالب شش مهارت که شامل مهارت حل مساله، تصمیم گیری، شهروند جهانی، برقراری ارتباط، مشارکت و همکاری و فناوری اطلاعات می باشد، تلخیص و توضیح و تببین می نماید.
۲-۵-۱ مهارت حل مساله
فرایندی است که شخص با توجه به تجارب عملی و توانمندی های ذهنی خود بتواند در جهت حل مسالها مشکل قدم برداشته و به نتیجه مطلوب دست یابد (حنیفی،۱۳۹۰، ص ۱۳). این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبرو است، شناسایی و بررسی راه حل های موجود، برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مساله تا به این ترتیب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راه های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند (فتی و همکاران، ۱۳۸۵). حل مساله نیازمند یک سلسله فعالیت های تخصصی و داشتن بسیاری از توانمندی های شخصیتی است، برخی مسائل رو در روی آدمی دارای راه حل های واضح هستند و بعضی راه حل های زیاد روشنی ندارند. راه حل های ساده متاثر از تجربیات و دانسته های قبلی آدمی است، اما آن دسته از مسائل که به سادگی قابل حل نیستند موید آن است که یافتن راه حل در حوزۀ دانش و تجربه فرد نیست لذا، باید اطلاعات جدیدی فراهم آید. حل موفقیت آمیز مسائل زندگی به اعتماد نقس بیشتر و آرامش فرد منجر می شود. حل مسأله فرد را قادر می سازد به طور سازنده با مشکلات زندگی خود مواجه شود. حل مسأله مستلزم چندین فعالیت است به طوری که ابتدا باید مسئله را با دقت و صحت تعریف کرد و سپس راه حل های متفاوت را در کنار هم قرار داد و در نهایت، راه حل مناسب را از میان راه حل های ممکن انتخاب و اجرا کرد ( خنیفر، ۱۳۸۷).
تلاش برای رسیدن به هدف از مسیرهای خاص، یافتن بهترین راه و استفاده از راهبردهای مفید و موثر در حل مسئله، چاره کار در مسائلی دانسته می شود که راه حل زیاد روشنی ندارند. بدین ترتیب باید ابتدا زمینه های مناسب برای درک و فهم سوال یا مسأله را فراهم آورد و به فرد کمک نمود تا اطلاعات لازم را ( از طریق مجاری مناسب) برای حل مشکل کسب و اطلاعات اصلی و کمکی را از اطلاعات جنبی یا فرعی (که یاریگر او نیستند) جدا نماید. در این مرحله فرد باید ترغیب شود تا به راه حل های متفاوت بیندیشد و برای هر راه حل نتایج نهایی را پیش بینی نماید. انتخاب بهترین روش و بازبینی فعالیت پسندیده در حل یک مساله از دیگر اقدامات در دستیابی به موقعیت بهینه است. روش حل مسأله، خود بیانگر آن است که بهتر است این روش ها در دوران کودکی و نوجوانی به طور منظم به افراد آموزش داده شوند تا در بزرگسالی و در زمان تعاملات اجتماعی بیشتر، از آسیب های فردی و اجتماعی به دور باشند (خرازی،۱۳۸۵).
گام های حل مساله شامل، شناسایی یا طرح مسئله: در الگوی حل مساله فرد نخست از وجود مساله آگاه می شود. تعریف دقیق مسئله: هر مساله باید به طور دقیق و صریح، تعریف شود. جمع آوری اطلاعات: منابع موجود و مهمی را که با مساله در ارتباط هستند، شناسایی کنیم. تولید راه حل های مختلف: در این مرحله فرد باید نقشه یا طرحی را برای حل مساله انتخاب کند. بررسی راه حل های مختلف و انتخاب بهترین راه حل، ارزیابی راه حل انتخاب شده و اجرای آن می باشد (شعبانی، ۱۳۸۲).
افراد توانمند در حل مساله، قادر به تشخیص احساسات و افکار منفی خود و کنترل آنها هستند، هنگام تصمیم گیری و در برخورد با مشکلات، خود را سرزنش نمی کنند. روش معمول این افراد رویارویی با مسائل و مشکلات است، می توانند نتایج تصمیم گیری ها و راه حل های خود را پیش بینی کنند، در افکار، احساسات و رفتارهای خود متعادل هستند (برزآبادی فراهانی، ۱۳۸۹، ص ۱۲۵).
زندگی روند مواجهه شدن پیاپی با مسائل و تلاش برای حل آنها است. حل موفقیت آمیز مسائل زندگی به اعتماد نفس بیشتر و آرامش فرد منجر می شود. مواجهه سازنده با مشکلات مهارت فوق العاده ارزشمندی است که آموزش آن به دانش آموزان کاملا لازم و ضروری است، با آموزش این مهارت به دانش آموزان، آنها را قادر می سازیم تا به طور موثرتری مسائل زندگی خود را حل نمایند، همواره با فکر و بدون عجله عمل کنند، در مقابل با مسائل و هنگام تصمیم گیری احساس درماندگی و ناامیدی نکنند، مسائل مهم زندگی اگر حل نشده باقی بمانند تنش روانی و به دنبال آن مشکلاتی برای جسم در پی خواهند داشت.
۲-۵-۲ مهارت تصمیم گیری
این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحو موثر در مورد مسائل زندگی خود تصمیم بگیرد، چنانچه نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمال خود تصمیم بگیرند، جوانب مختلف راه هایی که می توانند انتخاب کنند را بررسی و پیامد هر انتخاب را ارزیابی نمایند، آنگاه خواهند توانست از سطح بیشتری از سلامت روانی برخوردار شوند (شیرزداد،۱۳۸۷،ص ۶۳). تصمیم گیری ابزاری است برای شکل دادن به آینده مثبت و فرایندی است پیچیده، شامل انواع توانایی های فکری و نیز داشتن اطلاعات در مورد تصمیمی که می خواهیم بگیریم (نیازآذری و همکاران، ۱۳۸۹، ص۲۲). انسان در مسیر زندگی همواره نیازمند تصمیم گیری های مختلف است و موفقیت در زندگی در گرو تصمیم گیری درست و به جای اوست. مهارت تصمیم گیری به فرد کمک می کند تا با اطلاعات و آگاهی کافی با توجه به اهداف واقع بینانه خود، از بین راه حل های مختلف بهترین راه حل را انتخاب کرده و به کار گیرد و پذیرای پیامدهای آن نیز باشد (برزآبادی فراهانی، ۱۳۸۹).
ایجاد مهارت در تصمیم گیری، یکی از پایه ترین مهارت های زندگی به شمار می رود. زندگی در جوامع پیچیدۀ امروزی با گسترش ارتباطات، انتخاب های فزاینده را در مقابل افراد قرار داده است. انتخاب رشته تحصیلی، شغل و همسر از جمله موارد مهم تصمیم گیری در زندگی هستند که می توانند موجبات سعادت و شادکامی و یا تیره روزی افراد را فراهم آورند. تصمیم های صحیح و عقلانی در این موقعیت ها، نتیجه ای موثر در زندگی فرد بر جای خواهند گذاشت و از تعارضات و تنش های روانی فرد، خواهند کاست. تصمیم گیری های غیرمنطقی و نادرست باعث اضطراب و ایجاد افسردگی خواهد شد و تصمیم گیری عاقلانه آینده ای روشن را به وجود خواهد آورد ( خنیفر، ۱۳۸۹).
مراحل تصمیم گیری، شامل تعریف مساله، جمع آوری اطلاعات، شناسایی منابع، جمع آوری حقایق و داده ها و آگاهی از محدودیت هاست. در تعریف مساله، برای رسیدن به هدف موانع موجود را شناسایی می کنیم. در جمع آوری اطلاعات، منابع موجود که با مساله در ارتباط هستند را شناسایی می کنیم. در جمع آوری حقایق و داده ها، می توان از منابع، پژوهش و تحقیق، بررسی نتایج آزمایش ها، مصاحبه با صاحب نظران و متخصصان فراهم ساخت. محدودیت ها، گاهی برای یک راه حل موانعی وجود دارد که اگر برطرف نشود خود آن موانع به یک مساله تبدیل می گردد (خورشیدی و همکاران، ۱۳۸۹).