ج-منحرف کردن مجرمین : در اینجا سعی می شود از مواجهه مجرمین بالقوه با فرصت ارتکاب جرم جلوگیری شود . به عنوان مثال ، برای در امان ماندن مسؤولان از سوء قصد ، مسیر رفت و آمد آن ها به طور مداوم تغییر می یابد. یا اینکه به رستوران ها دستور داده می شود از ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب از پذیرش مشتری خودداری کنند.
د- حذف ابزار ارتکاب جرم : در اینجا سعی می شود به طرق مختلف ، از دسترسی به ابزار ارتکاب جرم جلوگیری شود . بارزترین این اقدامات وضع قوانین راجع به منع حمل ، نگهداری و استفاده از اسلحه است.
۲- افزایش خطر پذیر ارتکاب جرم: همان طور که پیش از این اشاره شد، یکی از نتایج اصلی سلب فرصت و ابزار ارتکاب جرم، افزایش بهای آن است. به این ترتیب، مجرمین بالقوه با محاسبه سود و زیان از ارتکاب جرم، به طور ارادی از آن منصرف خواهند شد. چهار شیوه برای پیاده سازی این ایده پیشنهاد شده است:
الف- بازرسی ورودی ها و خروجی ها: این اقدام به دو دلیل انجام می شود. اول این که از ورود یا خروج ابزارهای ارتکاب جرم جلوگیری می شود؛ ثانیاً با ممانعت از ورود یا خروج اشخاص مظنون، فرصت ارتکاب جرم از آن ها سلب می گردد.
ب- مراقبت رسمی: این اقدام رایج ترین شیوه در پیشگیری وضعی از جرایم است. در این جا با به خدمت گرفتن افسران رسمی ملبس با بهره گیری از ابزارهای مختلف کنترل و مراقبت، نظیر تلویزیون های مدار بسته، فرصت ارتکاب جرم از مجرمین سلب می شود.
ج- مراقبت غیر رسمی: در این جا اقدامات قسمت فوق توسط کارمندان یا پرسنل همان محیط، نظیر یک شرکت، به اجرا در می آید. هر چند امروزه در کشورهای پیشرفته مؤسسات امنیتی خصوصی دایر شده که حرفه آن ها حفاظت از جان و مال اشخاص است.
د- مراقبت های طبیعی: در این جا سعی می شود با ایجاد تغییرات خاصی در محیط مورد نظر که ببیشتر طبیعی جلوه می کند، فرصت ارتکاب جرم زایل گردد. به عنوان مثال، تأمین روشنایی پارک ها یا افزایش حضور مردم به ویژه خانواده ها در مکان های خاص، می تواند از جمله این اقدامات باشد.
۳- کاهش جاذبه از آماج ها یا قربانیان جرم: در این جا بر خلاف قسمت قبل که بر روی افزایش خطر پذیری جرم تکیه شده بود و هدف آن افزایش زیان های ناشی از جرم بود، در این جا سعی می شود منافع ناشی از جرم کاهش باید از بین برود تا مجرم بالقوه از ارتکاب جرم منصرف گردد. در این جا نیز چهار شیوه به اجرا در می آید:
الف- حذف آماج های جرم: در این جا سعی می شود شرایط یا اوضاع و احوالی که مستقیما فرصت ارتکاب جرم را در اختیار مجرمین بالقوه قرار می دهند، از بین بروند. به عنوان مثال، از والدین خواسته می شود فرزندانشان، به ویژه دخترانشان را با اشیای گران قیمت نظیر زیور آلات، به مکان های شلوغ یا کم امنیت نبرند. یا با فراهم آوردن امکان استفاده از کارت های اعتباری به جای پول نقد، زمینه سرقت آن ها از بین می رود.
ب- علامت گذاری اموال: این اقدام نوعی جاذبه زدایی از قشر خاصی از آماج های جرم است که بیش از همه در معرض آسیب قرار دارند. در این جا هر آن چه واجد ارزش مالی است، به نحوی از آن جاذبه زدایی می شود که یکی از مهم ترین اقدامات علامت گذاری آن هاست. به عنوان مثال، برخی کارخانه های ساعت سازی شوئیس با حک کردن شماره خاصی بر روی ساعت ها، آن را هویت دار کرده و عملاً امکان خرید و فروش ساعت های مسروقه را از بین می برند.
ج- تقلیل وسوسه انگیزی آماج ها و قربانیان جرم: این اقدام که در راستای اقدامات قبل است، زمینه ارتکاب جرم را کاهش می دهد. به عنوان مثال، به افراد توصیه می شود وسایل همراه خود را به نحوی نگهداری یا حمل نکنند که توجه مجرمین بالقوه به آن ها جلب شود.
د- وضع قواعد خاص: در این جا سعی می شود با تعیین قواعد خاص این واقعیت برای مجرمین بالقوه مسجل گردد که در صورت انجام فعل ممنوعه ای باید بهای سنگینی بپردازند. در مجموع شاید بتوان گفت این گروه را در زمره پیشگیری کیفری از جرایم نیز بر شمرد که با بیدار کردن حس ارعاب انگیزی مجازات، به مجرمین بالقوه این گونه تلقین می شود که در صورت ارتکاب جرم بهای سنگینی خواهند پرداخت.
پایان نامه حقوق
ج- ایرادات وارد بر پیشگیری وضعی:[۲۲] پس از آشنایی با مفهوم پیشگیری وضعی و ساز و کارهای آن، در این قسمت محدودیت ها و معایب آن را بررسی می کنیم تا شناخت جامع تری حاصل گردد. به طور کلی، ایرادات بر پیشگیری وضعی را می توان در سه قالب جرم شناختی، اقتصادی و حقوقی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد:
عکس مرتبط با اقتصاد
۱- ایرادات جرم شناختی: منظور از ایرادات جرم شناختی، محدودیت ها و معایبی است که از ماهیت پیشگیری وضعی نشأت می گیرند و از آن جا که این تدابیر خود شاخه ای از جرم شناسی کاربردی محسوب می شوند، لذا محدودیت های پیشگیری وضعی به عنوان یکی از زیر شاخه های آن در قالب مفاهیم جرم شناسی بررسی می شود. زیرا اگر قرار بر رفع این ایرادات است، باید از مجرای جرم شناسی چاره جویی شوند. مهم ترین ایرادات جرم شناختی وارد بر پیشگیری وضعی را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
تأثیر گذاری موقت: یکی از مهم ترین ایرادات پیشگیری وضعی، محدودیت نتیجه بخش بودن آن
به مکان و زمان اجرا است. به عبارت دیگر، تا زمانی که تدابیر و ابزار پیشگیرانه وضعی وجود داشته باشد، آماج ها و قربانیان جرم در امان هستند، اما اگر به هر دلیل کارآیی خود را از دست بدهند، سیبل های جرم به شدت آسیب پذیر خواهند بود. دلیلی که می توان برای این ایراد ذکر کرد با انگیزه بودن مجرمین بالقوه است که هر آن منتظرند با دست یافتن به فرصت و ابزار مناسب، به مقصود خود نائل شوند.
اثر انتقالی: همان طور که گفته شد، پیشگیری وضعی فقط در یک برهه زمانی مشخص در مکان
مشخص باعث عدم تحقق فرایند گذار از اندیشه به عمل مجرمانه می شود. اما از آن جا که مجرمین بالقوه هم چنان در عزم خود راسخ هستند، با صرف نظر از آن سیبل، دو رفتار قابل انتظار خواهد بود: یا از تعرض به آن سیبل خود داری می کنند و به دنبال سیبل های آسیب پذیر دیگری می روند، یا این که اگر آن سیبل به هر دلیل برای آن ها جذابیت دارد، سعی می کنند با تغییر شیوع مجرمانه خود، به هر ترتیب بر تدابیر امنیتی اعمال شده فائق آیند. لذا اثر انتقالی پیشگیری وضعی را می توان از دو جهت بررسی کرد:الف- انتقال سیبل؛ و ب-تغییر شیوه ارتکاب جرم.
غیر ارادی بودن: خاصیت تدابیر پیشگیرانه وضعی این گونه است که به شکل فنی و غیر هوشمند به
اجرا در می آیند. لذا بسیار اتفاق می افتد که این تدابیر سوای از نقض حقوق مشروع افراد، آن ها را از تصمیم گیری آگاهانه جهت مقابله با جرایم باز می دارد. به عنوان مثال، مالکی که برای حفاظت از ملک خود ابزارهای امنیتی را به خدمت گرفته، تصور می کند دیگر ضرورتی به اتخاذ تدابیر آگاهانه جهت مقابله با خطرات احتمالی نخواهد بود، در حالی که ممکن است آن ملک با نواقص امنیتی دیگری مواجه باشد که وی از توجه به آن ها غافل به آن ها غافل مانده است. در این زمینه مثال های بسیاری در حوزه پیشگیری وضعی از جرایم سایر قابل طرح است که در جای خود توضیح داده خواهند شد.
تأثیر گذاری معکوس: هدف اصلی پیشگیری وضعی این است که با اتخاذ تدابیر مناسب، فرصت و
ابزار ارتکاب جرم زایل گردد. اما گاهی اوقات، در این کار چنان مبالغه می شود که حتی اشخاص عادی را به کشف ماهیت شیء یا شخص تحت حفاظت بر می انگیزد. این در حالی که اگر آن شیء یا شخص با حالت عادی در محل خود ظاهر می گردید، شاید با آن شکل مورد توجه قرار نمی گرفت و آسیب پذیر نمی نمود. قابل توجه این که عده ای از مجرمین حرفه ای، که در زمره خطرناک ترین آن ها هم محسوب می شوند، جهت حفظ موقعیت خود در میان اطرافیانشان، سعی می کنند آماج ها یا قربانیانی را انتخاب کنند که از تدابیر امنیتی بالایی برای حفظ آن ها استفاده شده است. لذا توصیه می شد تدابیر پیشگیرانه وضعی به نحوی اجرا نشوند که اثر معکوس داشته باشند.
ایرادات اقتصادی: همان طور که از ماهیت پیشگیری وضعی بر می آید، مستلزم سرمایه گذاری اساساً
تا بتوان جهت نیل به اهداف پیش بینی شده، نیروی متخصص استخدام کرد و ابراز و وسایل پیشرفته در اختیارشان قرار داد. بی تردید، این هزینه های هنگفت از عهده هر کسی بر نمی آید و می توان گفت فقط قشر ثروتمند، از دولت گرفته تا اشخاص توانمند، توانایی بهره گیری آن را دارند که این خود باعث بروز تبعیض میان اشخاص و چالش هایی در زمینه رعایت موازین حقوق بشر می گردد.
از سوی دیگر، با توجه به توضیحاتی که درباره ویژگی های پیشگیری وضعی داده شد، به نظر می رسد نمی توان چندان به سرمایه گذاری در این حوزه امیدوار بود. واقعیت این است که یک فن یا ابزاری که جهت حفظ آماج به کار می رود، در اختیار مجرمین بالقوه بی شماری قرار می گیرد تا بالاخره یکی از آن ها بتواند پس از آزمون و خطاهای بسیار، آن را خنثی کند و در این جا است که باز متصدیان امر به فکر ارتقای آن فن یا ابزار یا جایگزینی برای آن می افتند و باز هم این تسلسل ادامه دارد. این در حالی است که با پیشرفت خیره کننده علم و فناوری در عصر حاضر، امید به کارایی یک ابراز یا فن امنیتی ممکن است حتی به یک روز هم نرسد. کما این که در خبرها همواره شاهد نقض سیستم ها یا برنامه های شرکت مایکروسافت پس از یک یا چند روز از ارائه آن به بازار هستیم. این در حالی است که این شرکت جهت تولید محصولات خود از متبحرترین افراد استفاده می کند. لذا باید دید آیا هزینه های هنگفتی که در این حوزه می شود نسبت به نتایجی که به دست می آید قانع کننده است یا این که اگر در حوزه های دیگر به ویژه پیشگیری اجتماعی سرمایه گذاری شود، نتایجی به مراتب مؤثرتر عاید جامعه خواهد شد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ایرادات حقوقی: شاید بتوان گفت نتیجه واقع گرایانه و منطقی که می توان از تدابیر پیشگیرانه وضعی
انتظار داشت ایجاد یک دژ امنیتی در جامعه است تا مجرمین نتوانند به آن نفوذ کنند. بدیهی است این اقدامات استیفای حقوق و آزادی های مشروع دیگر افراد جامعه را نیز محدود می کند. همان طور که از توضیحات راجع به تمامی شیوه های اجرای پیشگیری وضعی مشخص بود، اقتضای آن ها به گونه ای است که عرصه را برای دیگر افراد نیز تنگ می کند، به نحوی که آن ها برای بهره مند شدن از آزادی های مشروع خود با چالش هایی مواجه می شوند. حتی جالب است بدانیم میان تدابیر پیشگیرانه و اقدامات کیفری رابطه تنگاتنگی وجود دارد، زیرا به راحتی می توان از اطلاعات به دست آمده در اثر اجرای بسیاری تدابیر پیشگیرانه وضعی، به ویژه ابزارها و نیروهای نظارتی، در تعقیب و پیگرد متهمین استفاده کرد. لذا همان طور که مشاهده می شود، از آن جا که در بسیاری کشورها وظیفه عمومی پیشگیری وضعی به نهاد یا نهادهایی سپرده می شود که مسؤلیت کشف، تعقیب و پیگرد جرایم را هم به عهده دارند، بسیار اتفاق می افتد که با تمسک به دلایل به دست آمده در اثر اجرای تدابیر پیشگیری، متهمین دستگیر طبق مقررات و قواعد حقوقی، اختیارات مجریان قانون در حوزه پیشگیری بسیار فراتر از فرایند کیفری است و ملزم نیستند مقررات سخت و لازم الاجرای آن را رعایت کنند. لذا به کرات مشاهده شده با تمسک به اختیارات پیشگیری، خلوت افراد نقض می شود یا دیگر حقوق آن ها مورد تعرض قرار می گیرد.
مبحث دوم: پیشگیری از وقوع بزه و ارتباط آن با انسان شناسی
گفتار اول: انسان شناسی؛ مقدمه و مبنای تحقیق در علوم مرتبط با انسان
شناخت «راز هستی» و حقیقت انسان به عنوان دو محور اساسی، مبنای تمامی تفکرات، تأملات، و تلاشهای علمی اندیشمندان در طول تاریخ بوده است.
در این میان، انسان از جنبه های گوناگون موضوع مطالعه و تحقیق در علوم مختلف قرار گرفته است؛ روان شناسی؛ جامعه شناسی؛ تاریخ؛ پزشکی زیست شناسی؛ اخلاق؛ حقوق و از جمله جرم شناسی؛ همگی علومی هستند که هر یک از دیدگاه و منظر خویش، وجود انسان را مورد بحث و بررسی قرار می دهند. اما چیزی که در این میان اهمیتی ویژه دارد، شناخت پیچیدگی روحی و اسرار درونی اوست. بر این اساس، بسیاری از اندیشمندان به خوبی دریافته اند که در شناخت انسان با پدیده ای همسان با سایر پدیده ها رو به رو نیستند، بلکه با موجودی معمایی و اتهام آمیز مواجه اند که هر گونه اظهار نظر در مورد آن را به ورطه ی احتیاط و تردید بدل می نماید.
دعوت به شناخت و این موجود پنهان و پیچیده از اصلی ترین تعالیم بسیاری از ادیان و مکاتب فلسفی و عرفانی به شمار می آید.
در ادیان توحیدی به ویژه دین مبین اسلام، تأکید و اصرار خاصی بر معرفت و شناسایی نفس و لزوم تهذیب آن وجود دارد؛ به گونه ای که خویشتن شناسی، به عنوان سودمندترین معارف مورد شناسایی قرار گرفته[۲۳] و آگاهی یافتن و شناخت حقیقت انسانی، مصادف با رسیدن به بزرگترین رستگاری دانسته شده است. بالاتر از آن این که بر حسب برخی از آموزه های دینی، معرفت مفس و میزان آشنایی با حقیقت وجود آدمی، پیش در آمد و عامل درک حقیقت مطلق وجود حق تعالی بر شمرده شده است.[۲۴]
با توجه به اهمیت انسان شناسی و مباحث مرتبط با آن، در این قسمت از نوشتار بر آنیم تا در طی چند مبحث، خصوصیات انسان را در نظر گاه مکاتب مختلف به طور اجمالی بررسی نموده، دیدگاه اسلام را نیز در این مورد بیان نماییم؛ چرا که همان طور که بیان خواهد شد، مطالعه و تحقیقی در علوم مختلف مرتبط با انسان و ارائه نظریه های ارائه شده، تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم خواهد داشت و این امر در بحث مورد بررسی ما (پیش گیری از وقوع بزه و جایگاه اخلاق و کنترل های درونی در آن) نیز صادق خواهد بود.
توضیح آن که هر نظریه ای که در علوم مختلف مرتبط با انسان بدان پرداخته می شود، آگاهانه یا نا آگاهانه بر پیش فرض های انسان شناسی خاصی بنا نهاده شده است که این امر موجب می شود که در میان عالمان این علوم، نگرش های کاملاً متفاوت و متضادی نسبت به انسان را شاهد باشیم. این نگرش های از هم بیگانه – که به جهت پیچیده بودن و ناشناخته ماندن ماهیت و روان آدمی ایجاد شده اند – به طور طبیعی باعث تشتت و عدم سازگاری نظریه پردازی ها و تئوری های علمی می شوند[۲۵] بدین لحاظ به نظر نگارنده، لازم است که در جهت نظم و نسق بخشیدن به این پیش فرض ها مبنایی کامل، جامع، قابل اعتماد و دارای اتقان و استحکام برگزیده شود تا به مانند رشته ی تسبیح، علوم مختلف مربوط به انسان را همانند دانه های تسبیح به هم پیوسته و سازگار با هم نماید. این مهم نیز به لحاظ پیچیدگی ذات انسانی، جز از طریق تعالیم و آموزه های دینی الهی و بدون تحریف که از سوی صانع و خالق بشر و اگاه به تمامی ابعاد و شخصیت و وجود آدمی آمده باشد، امکان پذیر نیست؛ چه آن که هر آن چه جز این، به لحاظ عدم احاطه بر تمامی ابعاد وجود آدمی، نه تنها بر گشایش راه نمی انجامد، بلکه خود به سردرگمی دو چندان در این مسیر خواهد انجامید؛ مسیری که علوم انسانی در دوره ی علمی خود بدان مبتلا شده است.[۲۶]
خلاصه ی سخن آن که بدون استمداد از تعالیم الهی در زمینه علوم مختلف انسان شناسی، نمی توان به کاهش دامنه ی اختلاف ها و تضادهای موجود در علوم اجتماعی و انسانی امید داشت؛ وضعیتی که حاصل آن جز به محرومیت جامعه ی علمی از دستیابی به شناختی جامع و کامل از انسان نمی انجامد و موجب می شود که هر روز نظریه هایی بدیع پا به عرصه وجود گذارند؛ نظریه هایی که گاه در چرخشی کامل، در جهت عکس نظریه های ما قبل خود اظهار عقیده می نماید.
یکی از مهم ترین مباحث انسان شناسی، بحث در مورد سرشت و طبیعت آدمی است که در طی قرون متمادی، اذهان بسیاری از متفکران را به خود معطوف کرده است. ابهام آمیز و پر رمز و راز بودن حقیقت وجودی انسان، از یک سو و فقدان یک روش شناختن متقن و معتبر از سوی دیگر، مایه ی تحیر و سردرگمی اندیشمندان در این زمینه گردیده و عکس العمل ها و بازتابهای گوناگونی را در پی داشته است. وجود یا عدم وجود طبیعت و ذات مشترک انسانی (فطرت و سرشت) و در پی آن امکان یا عدم امکان شناخت طبیعت انسانی، هر یک موضوعی پیچیده و مناقشه برانگیز است که اظهار نظرهای متفاوتی را در اخلاق و ارزش های اخلاقی دارد که می تواند در چگونگی رویا رویی ما با مقوله ی پیشگیری از بزه، نقشی مبنایی و اساسی ایفا نماید.
مراد از طبیعت و سرشت انسانی مشترک، مجموعه ای از استعدادها، قابلیت ها، ویژگی ها- اعم از جسمانی و روانی- و برخی فعلیت ها است که به طور طبیعی و در بدو تکون و خلقت انسان و پیش از تأثیر محیط مادی و اجتماعی، به طور غیر اکتسابی در انسان وجود دارد. این استعدادها و خاصیت های آغازین در افراد نوع انسان به طور عام و تا حد زیادی به طور یک سان و ثابت از بدو خلقت انسان تاکنون موجود بوده است.[۲۷]