مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
بررسی دادرسی کیفری اطفال بزهکار در حقوق ایران و انگلیس- قسمت ۳
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

ب) سوالات تحقیق
پژوهش در خصوص «بررسی دادرسی کیفری حقوق بزهکاری اطفال در ایران و انگلیس» به منظور پاسخ به مهمترین سوالاتی که به ذهن متبادر می شوند عبارتند از:

 

سوال اول: آیا رسیدگی به جرایم اطفال با اصل عدم مسئولیت کیفری آنان تعارض دارد؟
سوال دوم: آیا پلیس در پیشگیری از جرائم کودکان و نوجوانان نقشی مفید و بازدارنده ایفا کرده است؟
سوال سوم: مجازات های جایگزین حبس برای اطفال بزهکار در حقوق ایران و انگلستان چه پیامد هایی به همراه داشته است؟
پ) فرضیه های تحقیق
در پاسخ به سوالات فوق، فرضیاتی به شرح ذیل ارائه شده است:
فرضیه اول: رسیدگی به جرایم اطفال با اصل عدم مسئولیت کیفری آنان معارض است و در قانون گذاری مختلف سعی بر آن گردیده است که با تعیین محدوده سنی خاص مسئولیت اطفال را در قبال اعمال معارض قانون آنان مشخص نماید.
فرضیه دوم: در دنیای امروز مدتهاست که متوجه اهمیت همکاری پلیس با دادگاه اطفال در مورد پیشگیری از جرائم کودکان و نوجوانان و مبارزه با گسترش آن گردیده اند.
فرضیه سوم: مهم ترین فایده و رسالت جایگزین ها، اصلاح و درمان بزهکار و باز اجتماعی کردن او و جلوگیری از تکرار جرم توسط وی می باشد. در سطح بین المللی نیز سالهاست که مجازات حبس مورد انتقاد شدید می باشد.

ت) اهداف و کاربرد ها
در پایان نامه حاضر سعی بر آن شده است که ضمن تبیین جایگاه حقوق دادرسی اطفال در حقوق ایران و حقوق انگلستان، تشکیلات، اصول و قواعد ناظر بردادرسی اطفال در ایران و انگلستان را بیان و مورد بررسی قرار دهیم و با ارائه پیشنهاداتی بر حمایت از اطفال بیفزاییم. همچنین اصلاح قوانین و مقررات و نیل آن به سوی افزایش کمی و کیفی حقوق اطفال در دادرسی، هدفی است که هر پژوهشگر حقوق اطفال آرزوی آن را دارد.
آثار چنین تحقیقی البته با حسن توجه مسئولان و محاکم می تواند موجب اصلاح رویه موجود در جهت حفظ منافع عالیه کودکان در فرایند دادرسی گردد. لذا امید می رود که با کمک و راهنمایی اساتید محترم راهنما و مشاور بتوانیم با ایجاد منابعی کامل و مفید در این زمینه نتایج آن را مورد استفاده محاکم، وکلا و حقوقدانان و دانشجویان کشور قرار دهیم.
ت) روش تحقیق
در پژوهش حاضر سعی شده است به توصیف موازین دادرسی ویژه اطفال در حقوق ایران و حقوق انگلستان بپردازیم، لذا نوع تحقیق حاضر بنیادی است که در آن از روش توصیفی – تحلیلی استفاده می شود. در این روش مطالعات اولیه به صورت کتابخانه ای و با مطالعه اسناد و مدارک فارسی و انگلیسی اعم از کتب، مقالات، پایان نامه ها، به عمل آمده و مطالب مورد نیاز به وسیله فیش برداری به دست آمده است و سپس با تحلیل و بررسی و نقد این منابع، نظر پیشنهادی ارائه می گردد.
ج) معرفی پلان
نوشتار حاضر مشتمل بر ۲ بخش می باشد:
در بخش نخست به مبانی، سیر تحول و سازمان دادرسی اطفال بزهکار در پایان نامه میپردازیم. ابتدا مبانی دادرسی اطفال بزهکار را در فصل نخست و در دو مبحث مورد بررسی وتبیین قرار خواهیم داد و درفصل دوم سیر تحول و سازمان دادرسی اطفال بزهکار را در دو مبحث جداگانه بیان خواهیم نمود.
در بخش دوم پژوهش سعی شده است که اصول دادرسی ناظر به اطفال بزهکار، ابتدا اصول دادرسی در مراحل مقدماتی را در دو مبحث بیان خواهیم کرد سپس اصول دادرسی در مرحله محاکمه و صدور حکم را در دو مبحث مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهیم داد و مراجع و مقامات صالح در این زمینه را در ایران و انگلستان توصیف می نماییم و سپس اصول و قواعد ناظر بر مراحل آیین دادرسی کیفری اطفال را (در مرحله محاکمه و مرحله صدور حکم) به صورت مفصل بررسی می کنیم.
بخش نخست:
مبانی، سیر تحول و سازمان دادرسی اطفال بزهکار
فصل نخست: مبانی دادرسی اطفال بزهکار
در این فصل که مشتمل بر دو مبحث می باشد: علل فاعلی یا تشدید کننده بحران در مورد اطفال و علل غائی یا جدا سازنده دادرسی اطفال مورد بررسی و تبیین قرار خواهد گرفت.
مبحث اول: علل فاعلی یا تشدید کننده بحران در مورد اطفال
این مبحث که شامل چهار گفتار می باشد، به بحث و بررسی درباره مهم ترین مسائل مربوط به افزایش جرائم اطفال، اصل عدم مسئولیت کیفری اطفال، گرایشهای اصلاح مدار و حمایتی در واکنش به بزهکاری اطفال و اختصاصی یا تخصصی بودن دادگاه اطفال می پردازد.
گفتار اول: افزایش جرائم اطفال
جوامع بشری در حال حاضر با این واقعیت غیر قابل انکار مواجه اند که در چند دهه اخیر، آمار جرایم کودکان و نوجوانان رو به افزایش نهاده است. در ریشه یابی علل و عوامل این افزایش، با جهات مختلفی مواجه می شویم که بنا به شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی موجود در هر جامعه، متفاوت می باشد. بی توجهی والدین به تربیت فرزندان، اعتیاد یا فساد اخلاقی والدین، بی اعتنایی به معنوییت، فقر فرهنگی و اعتقادی، ضعف مالی و اقتصادی، بیکاری، ابتلا به مواد مخدر، آزادی بی حد و حصر و بی بندو باری و… می تواند از عوامل برجسته این مهم به شمار آید. لیکن متأسفانه نتیجه شوم این عوامل گریبانگیر قاطبه افراد جوامع بشری می باشد.[۱]

پژوهشگران افزایش بزهکاری و خشونت نوجوانان را ناشی از علل گوناگون می دانند از آن جمله: برخی فقر، افزایش مواد مخدر و خشونت حاکم بر خانواده و جامعه را از جمله زنجیره ای از علل افزایش بزهکاری می دانند. فقر محرک طغیان و موجد بغض و کینه و محرومیتی است که شخص را متوجه سعی و کوشش و تلاش برای بهبود زندگی می کند، فقر موجب بزهکاری نیست، فقر فقط اشخاص بی استعداد را به بزهکاری وا می دارد.[۲]
اما فقر زاییده نابرابری های اجتمای و اقتصادی موجب می گردد بیشترین میزان خشونت از آن جوامعی باشد که بالاترین نا برابری های اجتماعی و اقتصادی را دارا هستند.[۳] فقر و طرد اجتماعی و بیکاری غالباً باعث حاشیه نشینی می شود و اطفالی که حاشیه نشین شده اند آمادگی بیشتری برای توسعه و حفظ رفتار بزهکارانه دارند. مرتون و دور کهایم در نظرات خود درباره فقر می گویند: فقر وقتی تأثیر مخرب خواهد داشت که در مقابل «فقر» «تصویر» یا «قول» آرزوهای بلند پروازانه ارائه شود، در آن صورت است که فقر غیر قابل تحمل می گردد.
کونیگ[۴] اشاره می کند که فقر کالاهای اقتصادی در واقع عاملی نیست که تولید آنومی بکند، بر عکس شکل سنتی پذیرفته شده از فقر وجود دارد که انسان به آن عادت کرده است. اما شرایط وقتی تغییر می کند که از طریق گسترش وسایل ارتباط جمعی (مثلا برنامه های تلویزیونی) تصویر یک نوع زندگی دیگر و مرفه تر تا اقصی نقاط جوامع رخنه کند. یعنی زمانی که نابرابری اجتماعی وجود دارد و مردم فقیر خود را با انسانها و گروه هایی که بر اساس برخی از خصوصیات شباهت هایی با آنها دارند مقایسه می کنند، احساس فشار و محرومیت بوجود می آید که منجر به رفتارها و فعالیت های مجرمانه می گردد. با توجه به متوسط جمعیت هر خانوار ایرانی که حدود ۸/۳ نفر است ۱۲ میلیون نفر زیر خط فقر به سر می برند که با توجه به تأثیر بحران اقتصادی جهانی و تأثیر خود فقر بر بی هویتی فردی می توان ابعاد و گستردگی این بحران را در سالهای آتی پیش بینی کرد[۵].
میزان بزهکاری ممکن است تحت تأثیر وضعیت اقتصادی کشور قرار گیرد. فقدان فرصت های اقتصادی مشروع و قانونی ممکن است فرد را به سوی قاچاق مواد مخدر، سرقت و خشونت سوق دهد. افزایش قاچاق مواد مخدر و تلاش سوداگران مرگ در بدام انداختن هرچه بیشتر نوجوانان، بخش عمده ای از جرایم خطرناک نوجوانان را در پی داشته است.[۶]
گروه های سازمان یافته قاچاق مواد مخدر، کودکان و نوجوانان را به کار می گیرند زیرا دستمزد آنها پایین تر است، از مجازات های کیفری سنگین در امانند و از خطر کردن و جرئت پذیرش خطر بالا بر خوردارند. بعلاوه نوجوانان معتاد برای تأمین پول مورد نیاز جهت تهیه مواد مخدر به سرقت، روسپیگری و خشونت مبادرت می ورزند. عامل مهم دیگر سلاح هایی است که نوجوانان در اختیار دارند. افزایش سلاح های سرد (چاقو، قمه، شمشیر و…) در سال های اخیر بر خشونت و بزهکاری نوجوانان دامن زده است. در آمریکا تعداد بی سابقه ای از نوجوانان مسلح هستند و از سلاح های خود در جرایم خشونت آمیز استفاده می کنند.[۷] برخی از هم پاشیدگی خانواده، انحراف و بزهکاری والدین یا یکی از اعضاء خانواده، سوء رفتار و بی توجهی والدین نسبت به فرزندان و تضاد خانوادگی را مسئول افزایش بزهکاری نوجوانان دانسته اند.
عدم نظارت والدین بر رفتار فرزندان و غیبت دائمی والدین یا یکی از آنها سبب تیرگی روابط خانوادگی و سردی کانون خانواده می گردد. در غیبت پدر و یا مادر کودکان (دختر یا پسر) کسی را ندارند تا خود را با او همانند سازند و این امر باعث پیدایش نا امنی عاطفی در کودکان، تیرگی روابط و زندگی نامتعادل خانوادگی می شود. نبود فردی که کودک بتواند خود را با او همانند سازد یکی از علل اصلی وجودی گروه های بزهکار در میان نوجوانان امروزی است. وقتی میان کودک و پدر و مادر «همانند سازی» وجود نداشته باشد، هر یک در دنیای متفاوتی زندگی می کنند و وجوه اشترک میان اعضاء خانواده بسیار کم خواهد بود. در حقیقت ارتباط نسلی وجود نخواهد داشت در نتیجه زندگی خانوادگی به حیاتی تبدیل می شود که افراد خانواده (والدین – کودکان) هیچگونه مقصود مشترکی ندارند و فاقد هدف مشترکی هستند که برای ایجاد احساس تعلق خاطر در کودکی ضروری است.[۸]
ایبراهمسن معتقد است: فقدان همبستگی و دلبستگی و احترام به بزرگتر ها باعث پیدایش حس عدم مسئولیت نسبت به بزرگترها بطور کلی می شود که منجر به فعالیت های ضد اجتماعی و مجرمانه نوجوانان می گردد و یکی از دلایل افزایش میزان اختلالات در میان جوانان امروزی است[۹]. کاهش نفوذ نهادهای قدرت مانند خانواده و مدرسه باعث شورش و نافرمانی و از دست دادن آرمانها و فقدان هدف در جوانان می شود.
میزان فشار روانی در جوانان نیز دلسرد کننده است، میزان خود کشی نوجوانان و اعتیاد در میان آنان رو به ازیاد است. با توجه به این تأثیرات مخرب، تعجبی ندارد که در چند دهه گذشته خشونت در میان جوانان افزایش یافته است. عدم امکان استفاده از امکانات تحصیلی به علت فقر خانواده، ضعف و ناتوانی در تحصیل، تحصیل در مدارسی با کمترین امکانات و ترک تحصیل از جمله مشکلاتی است که بسیاری از کودکان و نوجوانان با آن مواجه هستند. اگر چه همه نوجوانان در نظام آموزشی ممکن است با مشکلاتی مواجه باشند اما احتمال وجود این مشکلات برای فقرا، اعضای اقلیت های قومی و نژادی و خانواده های تازه مهاجر، بسیار بالا تر است.[۱۰]
یکی دیگر از علل افزایش بزهکاری نوجوانان مهاجرت افراد و افزایش جمعیت نامتجانس در شهرهاست. مردم با فرهنگها و سوابق گوناگون و متفاوت گردهم می آیند و امکان انحراف از نوع رفتاری که هنجار[۱۱] تلقی می شود بیشتر خواهد شد. وقتی به این واقعیت، جابه جا شدن اجتماعی و عاطفی خانواده، محلات فقیر نشین، شرایط اقتصادی و شغلی نا مساعد، تراکم جمعیت، آلودگی هوا و محیط و کمبود های فرصت های قانونی برای رسیدن به اهداف متعارف را اضافه می کنیم زمینه برای رشد فعالیت های ضد اجتماعی و مجرمانه مهیا خواهد بود.
گفتار دوم: اصل عدم مسئولیت کیفری اطفال
در آیاتی از قرآن کریم که به لفظ بلوغ اشاره شده، رسیدن به «حد نکاح، حلم و اشد[۱۲]» ملاک بلوغ قرار گرفته است و سن خاصی به عنوان ملاک بلوغ مطرح نشده است. با توجه به این آیات، بلوغ در زبان فقهی به معنی «رسیدن کودک به رشد قوای جسمی و حد توالد و تناسل» است و این رشد بیشتر در نشانه های جسمی ظهور پیدا می کند.[۱۳] البته برخی مفسرین مقصود از الفاظ حلم و اشد عقلی، توانایی جسمی و جنسی شروع آن را غالباً از ۱۸ سالگی می دانند. فقهای شیعه بر اساس روایات مختلف نشانه های مختلف را برای بلوغ ذکر کرده اند.[۱۴] برخی فقها نیز سن کمال عقل را جزء علامت های بلوغ می دانند اما سن خاصی را برای آن ذکرنکرده اند.[۱۵]
قانونگذار در قانون جدید مانند سابق یکی از شرایط مسئولیت کیفری را رسیدن به سن بلوغ می داند، افرادی را که به سن بلوغ نرسیده اند طفل نامیده و فاقد مسئولیت کیفری دانسته است و فقط برای آنها اقدامات تامینی در نظر گرفته است و سن بلوغ را در دختران ۹ سال تمام قمری در پسران ۱۵ سال تمام قمری اعلام کرده است. در زمینه سن بلوغ اختلاف در میان فقه زیاد است اما مشهور فقها همان سن ۹ و ۱۵ سال تمام قمری را ملاک قرار می دهند و مستنداتی هم برای آن ارائه می کنند. قانونگذار جدید هم به پیروی از نظر مشهور همین سن را ملاک بلوغ و در نتیجه ملاک ورود به سیستم کیفری قرار داده است. بر ملاک سنی اشکالاتی وارد است که به آن می پردازیم: اشکالی که به ذهن می آید این است که چرا حداقل سن بسیاری از اقدامات قانونی مانند اخذ گواهینامه رانندگی و گذرنامه و انجام معاملاتی رسمی و… در سن ۱۸ سال است و افراد پیش از رسیدن به سن ۱۸سال واجد شرایط جسمی و روحی و عقلی لازم تشخیص داده نمی شوند اما همین افراد در صورت ارتکاب جرم مسئول قلمداد می شوند[۱۶].
انتقاد دیگری که وارد است این است که قرار دادن حداقل سن ۹ سال برای وارد شدن به سیستم کیفری بسیار پایین است و از طرفی قرار دادن این سنها برای بلوغ و بار کردن مسئولیت کیفری بعد از رسیدن به آن عملاً باعث تبعیض و تفاوت در میان دختران و پسران و مسئولیت کیفری می شود. این عملکرد قانونگذار با موازین بین المللی هم مطابقت ندارد چون همانطور که در مقررات بیجینگ توصیه شده است سن مسئولیت کیفری نباید پایین تعیین شود. و لازم است با واقعیات مربوط به بلوغ عاطفی و ذهنی، عقلی کودک در نظر گرفته شود گرچه این توصیه برای کشور ها الزام آور نیست اما نوعی راهبرد کلی برای تعیین حداقل سن مسئولیت کیفری ارائه می دهد. بنابراین به جای توسل به سنت ها، سن مسئولیت کیفری باید بر اساس داده های زیست شناسی و مطابق با واقعیات های اجتماعی تعیین شود که متأسفانه این معیار ها در تعین حداقل سن کیفری در دختران در ایران رعایت نشده است. از طرفی سوال دیگری که مطرح است این است آیا وقوع احتمالی علائم جسمی در دختران در سن ۹ سال به معنای قدرت عقلی بالاتر نسبت به یک پسر ۱۴ سال است؟ علی رغم آنکه آموزه های دینی و تحقیقاتی علمی گویای آن است که دختران بیشتر از پسران در معرض تحریکات عاطفی و احساسی می باشند و پسران دارای رشد عقل بیشتری هستند و علی رغم آنکه مسئولیت های سنگین سیاسی، اجتماعی و قضایی بیشتر به مردان واگذار می شود تا زنان پس چگونه است که مسئولیت مدنی و کیفری دختران در سنین کمتر از پسران تحقق می یابد؟![۱۷]
در هر حال مهمترین عاملی که واکنش در برابر اطفال و نوجوانان را از بزهکاری بزرگسالان جدا می کند عامل سنی است که تعیین سن کودک و نوجوانان برای واکنش و مجازات موجب افزایش احترام کودک نسبت به بشر و آزادی های اساسی دیگران و نیز باعث افزایش خواست وی برای سازش با جامعه می شود. لذا قانون گذار در ماده ۱۴۶ قانون مجازات اسلامی اصل را بر عدم مسئولیت کیفری اطفال بصورت کلی پذیرفت و مقرر داشته است:
«افراد نا بالغ مسئولیت کیفری ندارند.»
این توجه به عدم مسئولیت کیفری اطفال غیر بالغ نشان دهنده یک واکنش تربیتی نسبت به آنها می باشد و مؤید نگرش حمایتی و تربیتی در مورد این افراد می باشد. لذا قانونگذار در تعیین سن مسئولیت کیفری برای اطفال و نوجوانان باید واقعیت های اجتماعی و فرهنگی آن جامعه را لحاظ نماید. بنابر این به نظر می رسد هر چند واکنش در برابر جرایم مهم این قشر کم تعیین شود باز طفل یا نوجوان خود را مقصر تصور نمی کند و خانواده و اجتماع را مسئول اعمال خود می داند لذا قاضی صلاحیت دار بایستی هدف از محاکمه را اتخاذ هر نوع تصمیم از قبیل مواظبت، راهنمایی، نظارت، مشاوره، آزادی با مراقبت، سپردن به خانواده دیگر، اجرای برنامه های آموزش عمومی و حرفه ایی و اقدامات دیگر باید در جهت اصلاح و تربیت، حفظ منافع منطبق با موقعیت طفل و جرم باشد.[۱۸]
گفتار سوم: گرایشهای اصلاح مدار و حمایتی در واکنش به بزهکاری اطفال
مدل بازپروری در جستجوی آن است که رویکرد ها و رفتارهای بزهکار را از طریق الگوهای حمایتی (اصلاحی)، آموزش علمی، فنی و حرفه ایی و برنامه های مشاوره تغییر داده و احتمال تکرار جرم توسط وی را کاهش دهد.[۱۹]
نظریه بازپروری بزهکاران، هدف نظام عدالت کیفری را باسازگاری کردن مجرمان می پندارد. اصلاح و درمان بزهکاران در برگیرنده مجموعه تدابیر نظام عدالت کیفری است که با واقع گرایی و توجه به وضعیت فردی و محیطی بزهکاران به دنبال اصلاح آنان و پیشگیری از تکرار بزهکاری است.[۲۰] باید توجه داشت که هدف از باز پروری مجرم بهبود اخلاقی او نیست و صرف بازگشت به زندگی عادی کافی است در واقع در این تعریف دو نکته مهم نهفته است یکی اینکه منظور از اصلاح در اینجا اصلاح اخلاقی نیست چرا که محدوده اش را نمی توان مشخص کرد و امکان ارزیابی آن وجود ندارد دیگر اینکه وقتی صحبت از اصلاح می شود اصلاح اجتماعی مدنظر است.[۲۱]
اندیشه بازپروری بزهکاران برای نخستین بار با الهام از دانش پزشکی، توسط پایه گذاران مکتب تحققی وارد گستره علوم جنایی شد بنیان گذاران این مکتب، سزار لمبروزو، معتقد بودند که بزهکاری نوعی بیماری زیستی – سرشتی است که باید بهره جستن از مجازات و ابزارهای بالینی – پزشکی زمینه های اصلاح و درمان شماری از بزهکاران از جمله مجرمان دیوانه را فراهم کند.[۲۲]
به تدریج و تحت تأثیر مطالعات و یافته های جرم شناسی برنامه های ترتیب مدار، حرفه آموز و غیره در کنار برنامه های بالینی- پزشکی گنجانده شده اند تا از رهگذر آنها باز پروری بزهکاران به شکل چند جانبه مورد توجه دست اندرکاران نظام عدالت کیفری قرار گیرند[۲۳] از این رو برنامه ها و روش های مناسب اصلاحی (درمانی) برای باز اجتماعی کردن مجرمان مورد توجه اندیشمندان علوم جنایی و سپس سیاست گذاران جنایی واقع شد. عدالت کیفری اطفال از نخستین گستره هایی است که رویکرد اصلاحی (درمانی) به آن راه پیدا کرد و بر پایه آن نظام پاسخ دهی به اطفال بزهکار از ماهیت باز پرورانه برخوردار باشد. کنگره ششم انسان شناسی جنایی در سال ۱۹۰۶، نخستین گام در راستای اصلاحی (درمانی) کردن نظام عدالت کیفری اطفال بود. چه اینکه در این کنگره مقرر شد:

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
 

 

قاضی باید بتواند بر حسب شرایط فردی – اجتماعی هر طفل، از اقدام ها و تدابیر متنوع نسبت به او استفاده کند.
 

هرگونه رفتار اصلاحی در قبال طفل باید با توجه به معاینات پزشکی – روان شناختی و بررسی سوابق خانوادگی نیاکان وی باشد.[۲۴]
 

از آن پس نظام های عدالت کیفری به سمت استفاده از پاسخ های باز پرورانه اصلاح مدار و حمایتی در قبال بزهکاری اطفال متمایل شده اند تا از آن رهگذر اسباب بازگشت آنان به زندگی سالم اجتماعی فراهم شود.
گفتار چهارم: اختصاصی یا تخصصی بودن دادگاه اطفال
براساس اصل لزوم رسیدگی اختصاصی به جرایم ارتکابی اطفال، نظام های حقوقی، گاهی شعب خاصی از دادگاه های عمومی را برای رسیدگی به بزهکاری اطفال اختصاص داده اند و گاهی با اقداماتی اصولی تر تشکیلات اختصاصی گسترده تری را برای این مهم پیش بینی و راه اندازی نموده اند.
در رویه و دیدگاه دوم سعی می شود تمامی اجزاء، نهادها و ابزار های لازم در راه اندازی یک تشکیلات اختصاصی به منظور اتخاذ سیاست جنایی تعریف شده نسبت به بزهکاری اطفال پیش بینی و به کار گرفته شود. به عبارت دیگر، علاوه بر دادگاه رسیدگی کننده، نهاد های دیگری چون دادسرای اختصاصی، ضابطین قضایی خاص، کانون اصلاح و تربیت یا محل های خاص نگهداری محکومین و اطفال تحت نظر، کارشناسان و مددکاران اجتماعی و… نقش بسزایی در راه اندازی تشکیلات اختصاصی مربوط به رسیدگی به جرایم اطفال خواهد داشت. اسناد بین المللی مربوط به حقوق کودک از جمله پیمان نامه حقوق کودک بند های مختلف ماده ۴۰ و همچنین در ماده ۱۴ از قواعد مربوط به بیجینگ تأکید فراوان بر راه اندازی این تشکیلات اختصاصی دارد.
درنظام حقوقی ایران به دنبال فسخ ضمنی قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار مصوب ۱۳۳۸ و تغییرات انجام گرفته در بعد از انقلاب اسلامی، یک بار دیگر مجدداً در قانون آئین دادرسی کیفری مصوب کمیسیون امور قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی در ۲۸/۶/۱۳۷۸ حقوق کیفری اطفال مورد توجه قرار گرفت.[۲۵]
این قانون موقت که با انقضاء مهلت چهارساله آزمایشی آن مجدداً تمدید اعتبار گردید طی مواد ۲۱۹ الی ۲۳۱، تشریفات و اصول اختصاصی ویژه ای را برای رسیدگی به جرایم اطفال پیش بینی و مورد تأکید قرار داد. مطابق حکم ماده ۲۱۹، شعب ویژه ای برای رسیدگی به کلیه جرایم اطفال اختصاص داده شده است. این ماده مقرر می دارد:
«در هر حوزه قضایی و در صورت نیاز، یک یا چند شعبه از دادگاه های عمومی برای رسیدگی به جرایم اطفال اختصاص داده می شود.» صرفنظر از تردید های جدی که نسبت به آثار این قانون در ایجاد یا عدم ایجاد دادگاه های اختصاصی وجود دارد؛ اختصاص مواد متعددی نسبت به نحوه تشکیل دادگاه های اطفال و تشریفات حاکم بر رسیدگی به جرائم ارتکابی، پیشرفت قابل ملاحظه ای در بازگشت به یک سیستم اختصاصی در رسیدگی به جرایم اطفال محسوب می گردد. در همین راستا، تبصره ۲ ماده ۲۱۹ مقرر می دارد:
«در حوزه هایی که چنین دادگاهی تشکیل نشده باشد دادگاه عمومی برابر مقررات این فصل به جرائم اطفال نیز رسیدگی خواهد کرد.» نظر به اینکه تشکیلات قضایی به ویژه در صلاحیت های اختصاصی عموماً از دو بخش، یکی دادسرا در مرحله تحقیقات مقدماتی و دیگری، دادگاه در مقام صادر کننده حکم تشکیل گردیده است. طبق اصول حاکم بر آئین دادرسی کیفری، چنانچه دادگاه های اختصاصی بر اساس صلاحیت های ذاتی خاص ایجاد گردند موجب ایجاد صلاحیت اختصاصی خواهند شد و الا صرفاً یک نوع تقسیم کار محسوب شده و قواعد آن از جمله قواعد آمره محسوب نمی شود تا نقض آن واجد آثار حقوقی گردد. به همین جهت، دادگاه های اختصای اطفال که از قانون آ.د.ک ۱۳۷۸ ناشی شده است را نمی توان از جمله دادگاه های اختصاصی در معنای اخص آن تلقی کرد. زیرا بلافاصله قانونگذار در ماده ۲۳۱ مقرر می دارد: «اختصاصی بودن بعضی از شعب دادگاه های عمومی مانع از ارجاع سایرپرونده ها به آن شعب نمی باشد.»[۲۶]
البته با تقویت ماده ۲۸۵ ق.آ.د.ک ۱۳۹۲ قانون جدید؛ در باب تحقیقات مقدماتی جرایم اطفال و نوجوانان بیان نموده است. در معیت دادگاه اطفال و نوجوانان و در محل آن شعبه ای از دادسرای عمومی و انقلاب با عنوان دادسرای ویژه نوجوانان به سر پرستی یکی از معاونان دادستان و با حضور یک یا چند بازپرس تشکیل می شود. تحقیقات مقدماتی جرایم افراد پانزده تا هجده سال به جزء جرائم مواد (۳۰۶) و (۳۴۰) این قانون که به طور مستقیم از سوی دادگاه صورت می گیرد، در این دادسرا به عمل می آید.
مبحث دوم : علل غائی یا جدا سازنده دادرسی اطفال
این مبحث که شامل دو گفتار می باشد. به طرح و بررسی در باره مهم ترین مسائل مربوط به لزوم شناسائی شخصیت بزهکار و علل بزهکاری و اجرای روش های خاص اصلاح ودر مان می پردازد.
گفتار اول: لزوم شناسائی شخصیت بزهکار و علل بزهکاری
هر رفتاری که از سوی انسان سر می زند از یک سری عوامل فردی یا محیطی سرچشمه می گیرد. بدین شکل که فرد در اثر تأثیر پذیری از این عوامل از خود واکنش نشان می دهد. رفتار بزهکارانه نیز به عنوان پدیده ای فردی – محیطی از جمله رفتارهای انسان است که تحت تأثیر عوامل فردی و محیطی پدید می آید.
عوامل فردی در برگیرنده مجموعه عواملی است که از ویژگی های فردی – انسانی بزه کار ناشی می شود. این می تواند جنبه سرشتی و یا اکتسابی داشته باشد. به دسته نخست، عوامل زیستی و به دسته دوم عوامل روانی می گویند. عوامل محیطی در بر گیرنده آن دسته عواملی است که از ویژگی های محیطی مانند: محیط سیاسی، محیط اجتماعی و غیره سرچشمه می گیرد. توجه به تأثیر گذاری عوامل محیطی بر پیدایش بزهکاری از دهه نخست قرن نوزدهم میلادی آغاز گردید. از آن هنگام تا امروز پژوهش های بسیاری در این زمینه انجام شده است.
در بررسی های روانشناختی مربوط به تحول شناخت، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی مباحث و نظریه هایی که مطرح شد، ناسازگاری ها ونا به هنجاری هایی مشاهده می شود که تحولی است و در فرایند اجتماعی شدن و انطباق پذیری های فرهنگی، از سرگذشتنی است. در عین حال مواجهه ناصحیح تربیتی، آموزشی و روانشناختی می تواند به تثبیت و ضد اجتماعی شدن این نابهنجاری ها منجر شود. فرایند تحول شخصیتی کودک و نوجوان، و تکوین رفتار های اجتماعی او باید در محور توجه و نظر قرار گیرد. امری که در بررسی های حقوقی و حقوق پایه، مغفول می ماند.[۲۷] در بررسی های اتیولوژیک جرم و بزه از سوی جرم شناسان نیز که نگاه وسویه ای روانشناختی دارند و اگرچه در حدود یک قرن است که از شیوه های کلاسیک مجازات نگر مبتنی بر انسان مسئول و مختار، دور شده اند، ولی همچنان فرایند تحولی رفتار و راسخ شدن یادگیری ها از جمله رفتار های بزهکارانه نادیده انگاشته می شود. به سان معرفت شناسی های فلسفی که از انسانی بزرگسال و منطقی آغاز می کنند و فرایند تکوین معرفت و معرفت شناسی کودک و نوجوانی را نادیده می انگارند. اینان نیز با نگاهی ایستا و اغماض از فرایند پویای شکل گیری رفتار و شخصیت در مراحل تحول، گویی تنها با بزرگسالان بزهکار مواجه اند. ممکن است برخی از رفتار های مرضی در سنین معینی بروز کنند و به تدریج و در اثر رشد، از میان بروند، مثل لکنت که حدود ۲/۳ سالگی بعضاً به وجود می آید و بی هیچ درمانی، بهبود می یابد و یا برخی رفتار های وسواسی و برخی رفتار های غیر اجتماعی نوجوانان و… بنابراین اختلال متناسب با سن مدنظر قرار می گیرد و چنین مواردی اختلال رفتاری و یا نهادهای آموزشی و تربیتی رسمی «مدارس و دانشگاه ها و…» و غیر رسمی (خانواده) آمادگی لازم را در شناخت این مقاطع سنی داشته باشند تا بتوانند در انتقال صحیح و به موقع رفتار بهنجار توفیق به دست آورند.
در روانشناسی و در اینجا روانشناسی جنایی به علت رفتار بزهکارانه و مجرمانه و شناخت و حذف آن نظر دارد. با از میان بردن علل رفتار های ضد اجتماعی می توان زمینه رفتار های بزهکارانه را در حد وسیعی تقلیل داد و در عین حال می توان به حق، مجرمان را که بر غم فقدان زمینه های عینی و علمی رفتار های مجرمانه و تنها به قصد سوداگری و زیاده طلبی های فردی، مبادرت به تعدی و تجاوز به حقوق دیگران و اجتماع، کرده اند، مواخذه و مجازات نمود. متاسفانه تمرکز بر روی زمینه های ایجاد بزه کاری ها و تلاش در تقلیل و رفع آن، در رشته های حقوقی محدود است.[۲۸]
گفتار دوم: اجرای روش های خاص اصلاح و درمان
هدف اصلی از رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان علاوه بر اجرای عدالت، بازسازی و تربیت و اصلاح و درمان است به همین علت هم تصمیماتی که دادگاه اتخاذ می نماید در همین راستاست.
 
 

نظر دهید »
بررسی کارایی واحدهای کنسانتره در استان آذربایجان غربی- قسمت ۳
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۱-۱-مقدمه
بی تردید انسان در تمامی دوران زندگی خود همواره با مشکلی بنام محدودیت و کمیابی و مواجه بوده است. این محدودیت و کمیابی در تمامی زمینه ها از جمله عوامل تولید و به تبع آن کالاها و خدمات کاملا محسوس است. از این رو بشر برای زندگی چاره ای جز استفاده هر چه بهتر از امکانات موجود جهت دسترسی به تولید بیشتر و با کیفیت بالاتر ندارد. در دنیای ما آنچه که به روشنی پاسخگوی این نیاز می باشد، مفهوم بالقوه کارایی و بهره وری است. (ابریشمی و نیاکان، ۱۳۸۹).
در جهان کنونی میزان تقاضای کالا نسبت به عرضه آن، به دلایلی همچون افزایش جمعیت، افزایش سطح توقعات و انتظارات مردم جامعه و غیره به طور فزایندهای رو به افزایش است، این در حالی است که عدم تعادل در تولید و مصرف غذا در جهان و خصوصاً در کشورهای جهان سوم مسئله بسیار مهمی است که خطر وابستگی را هر چه بیشتر تشدید مینماید، به عبارتی استقلال سیاسی و اقتصادی این کشورها را تهدید میکند. چرا که استقلال در گرو قدرت تولید مواد غذایی میباشد. در این راستا حتی کشورهایی که به منابع طبیعی و انرژی خود متکی هستند نیز در تلاقی فرایند افزایش جمعیت از یک سو، کاهش تولید و افزایش روز افزون قیمتها از سوی دیگر، امکانات خرید و تأمین غذای مورد نیاز را به تدریج از دست خواهند داد، مگر آنکه خود تولیدکننده مواد غذایی خویش بوده و از پتانسیلهای بالقوه به خوبی استفاده نمایند (رمضانی، ۱۳۸۸).

بررسی تاریخ و روند رشد کشورهای توسعه یافته و مقایسه آن با کشورهای در حال توسعه نشان می دهد که وجه تمایز و نقطه قوت این کشورها، استفاده بهینه از فرصت ها و امکاناتی است که در اختیار داشته اند. این مقایسه نشان می دهد که بررسی های مرتبط با بهره وری و کارآیی در جهت تحلیل وضعیت کنونی اقتصادی و صنعتی کشورهای مختلف و ارائه راه کارهای مؤثر در جهت رفع عقبماندگی، تا چه حد حائز اهمیت است. بیشتر کشورهایی که در سال اخیر رشد اقتصادی چشمگیری داشتهاند، این رشد را عمدتا” از طریق افزایش کارآیی و بهره وری عوامل تولید به دست آوردهاند، به طوری که سهم سرمایهگذاری جدید در این رشد در مقایسه با نقش افزایش کارآیی و بهره وری اندک بوده است (ابریشمی و نیاکان، ۱۳۸۹).
امروزه یکی از مهمترین روش های توسعه اشتغال و افزایش درآمد در مناطق روستایی، ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی است. این فرایندها میتوانند دربرگیرنده تغییرات فیزیکی، شیمیایی، نگهداری، بستهبندی و توزیع تولیدات کشاورزی باشد (وزارت جهاد کشاورزی، ۱۳۸۴).
صنعتی شدن کشاورزی و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی دارای ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر هستند و در تعامل با یکدیگر میتوانند مجموعهای از صنایع را برای دستیابی به توسعه پایدار مناطق روستایی، معرفی کنند (UNIDO,2003).
بخش کشاورزی یکی از اساسی ترین پایه های استقلال هر کشور به شمار می رود و نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشورها دارد. این نقش از نظر تأمین موادغذایی، ایجاد اشتغال، تأمین ارز درخور ملاحظه است و از این رو خودکفایی در زمینه محصولات کشاورزی همواره موردتوجه مدیران و برنامه ریزان بوده است. افزایش تولید محصولات کشاورزی می تواند از طریق افزایش کاربرد عوامل تولید (تا انتهای ناحیه دوم تولید)، تغییرات عمده تکنولوژی و یا بهبود کارآیی بهره بردارن صورت گیرد. افزایش کاربرد عوامل تولید و تغییرات عمده تکنولوژی با محدودیت هایی روبروست، از این رو در شرایط کنونی بهترین و عملی ترین راه افزایش تولید محصولات کشاورزی، بهبود کارآیی و بدست آوردن محصول بیشتر از مجموعه ثابتی از عوامل تولید است. (شفیعی و همکاران، ۱۳۸۵).
۱-۲- بیان مسأله
صنایع کنسانتره بخش مهمی از فرایند تولید در بخش کشاورزی است که به کمک تکنولوژی، مازاد تولید را به ارزش افزوده تبدیل کرده و افزایش درآمد کشاورزان را در پی دارد. توسعه این صنایع با توجه به استفاده از امکانات و قابلیت‌های موجود در روستاها، نقش مؤثری در توسعهی روستایی ایفا میکند.
افزایش کارآیی را میتوان به عنوان یک مکمل مناسب و بادوام برای مجموعهﻯ سیاستهایی که تولیدات داخلی را تشویق و حفاظت و هم چنین استفادهﻯ بهینه از منابع را ترویج میکند در نظر گرفت. کارآیی عامل بسیار مهمی در رشد بهره وری منابع تولید به ویژه در اقتصاد کشاورزی کشورهای در حال توسعه مانند ایران است. این کشورها از یک طرف با فرصتهای محدود برای توسعه و پذیرش فنآوریهای جدیدتر مواجهاند و از سوی دیگر از فنآوریهای موجود نیز به طور کارا استفاده نمیکنند. بنابراین هر مطالعه در زمینهﻯ کارایی کشاورزان در تولید محصولات کشاورزی و کوشش در جهت بهبود کارایی آنها، بهره وری عوامل تولید در کشاورزی را افزایش خواهد داد. با تجزیه و تحلیل کارآیی، از یک سو درجهﻯ موفقیت بهره برداران در استفادهﻯ بهینه از منابع مشخص میشود و از سوی دیگر امکان افزایش تولید محصولات با بهره گرفتن از مجموعهﻯ مشخصی از منابع و عوامل تولید مورد بررسی قرار میگیرد (حسن پور، ۱۳۷۶ ).
با توجه به امکانات و محدودیتهای موجود در تولید محصولات، مناسبترین راهکار برای افزایش درآمد و کاهش هزینه ها، تخصیص مطلوب عوامل تولید موجب بهبود کارآیی در تولید است. کآرایی، اثر بسیار زیادی بر افزایش عملکرد دارد و با تخمین کارآیی و شناسایی علل ناکآرایی در تولید، میتوان امید داشت که یکی از اهداف سیاست تولید محصولات یعنی بهبود کارآیی محقق گردد(حاجیانی و همکاران، ۱۳۸۴). از این رو، توجه به ارتقا و بهبود کارآیی هم در سطح خرد و هم در سطح کلان اقتصادی (ملی) از اهمیت شایان قابل توجهی برخوردار است. حتی در مقولهﻯ توسعهﻯ پایدار نیز، افزایش کارایی به منظور استفاده هر چه کمتر از منابع و نهادهها یک عنصر کلیدی در میان اهداف اقتصادی (رشد، عدالت، کارایی و اقتصاد سبز) زیست محیطی و اجتماعی به شمار میرود (بریم نژاد و محتشمی، ۱۳۸۸).

بخش کشاورزی به منظور ایفای هر چه بهتر نقش خود در توسعهی کشور و پاسخگویی به نیازهای روزافزون به موادغذایی، ملزم به افزایش تولید محصولات کشاورزی است. این امر موجب میگردد که تجزیه و تحلیلهای کمی تولید و افزایش تولید محصولات محصولات کشاورزی ارائه شده است، افزایش استفاده از منابع و نهاده های اساسی (مانند زمین، آب و …) و توسعه ی فنآوریهای جدید با مشکلات و تنگناهایی روبرو است. شاید مناسب ترین روش به کارگیری صحیح و بهینهی نهادهها در این بخش باشد (مهرابی بشرآبادی و پاکروان، ۱۳۸۸). افزایش کارآیی را میتوان به عنوان یک مکمل مناسب و بادوام برای مجموعهی سیاستهایی که تولیدات داخلی را تشویق و حفاظت و هم چنین استفادهی بهینه از منابع را ترویج میکند در نظر گرفت. کارآیی عامل بسیار مهمی در رشد بهره وری منابع تولید به ویژه در اقتصاد کشاورزی کشورهای در حال توسعه مانند ایران است. این کشورها از یک طرف با فرصتهای محدود برای توسعه و پذیرش فن آوریهای جدیدتر مواجهاند، و از سوی دیگر از فن آوریهای موجود هم به طور کارا استفاده نمیکنند. بنابراین هر مطالعه در زمینهی کارآیی کشاورزان در تولید محصولات کشاورزی و کوشش در جهت بهبود کارآیی آنها، بهره وری عوامل تولید در کشاورزی را افزایش خواهد داد. با تجزیه و تحلیل کارآیی، از یک سو درجهی موفقیت بهره برداران در استفادهی بهینه از منابع مشخص میشود و از سوی دیگر امکان افزایش تولید محصولات با بهره گرفتن از مجموعهی مشخصی از منابع و عوامل تولید مورد بررسی قرار میگیرد. (حسن پور، ۱۳۷۶).
۱-۳- فرق آبمیوه با کنسانتره میوه
به بیان ساده آب‌میوه اول خرید میوه و سپس شستشو و فشردن آن که باعث جداسازی آب از بافت میوه می‌شود. این فرایند می‌تواند به صورت دستی و یا به صورت صنعتی حاصل شود. کنسانتره میوه، حاصل خرید میوه و شستشو و آب‌گیری و فیلتراسیون (حداقل در دومرحله) و تغلیظ و یا پخت آب‌میوه و انبار نمودن آن در مخازن بزرگ است. به طور مثال میوه سیب بعد از آب‌گیری وارد مرحله فیلتراسیون می‌شود این فیلترها عموما یا تحت خلاء بوده یا به صورت سرامیکی عمل می کند.
آب سیب برای شفاف شدن باید تمام فیبرها و آنتی‌اکسیدن‌های خود را در پشت درام فیلترها یا استوانه‌های سرامیکی از دست بدهد و وقتی وارد برج‌های تغلیظ می‌شود کلیه آب (H2O) به انضمام اسانس‌ها و ویتامین‌های خود را در یک برج ۱۵ متری و در درجه حرارت ۱۸۰ درجه سانتی‌گراد از دست بدهد تا حجم آن به یک شش تا یک هفتم کاهش یابد. ماده‌ای که از پایین برج به دست می‌اید کنسانتره نام دارد. کنسانتره یا در مخازن و یا بشکه نگهداری می‌شود و سپس برای تولید آنچه آب‌میوه نامیده می‌شود، شش برابر آب و عطر و بو و اسانس و ویتامین از دست رفته را اضافه نموده و بسته بندی می‌نمایند. به همین جهت در تابستان آب پرتقال در بازار است که تاریخ تولید آن هیچ ربطی به تاریخ برداشت ندارد و یا در بهار آب سیب در بازار است که تولید آن هیچ ربطی به فصل برداشت سیب ندارد ( سازمان صنعت و معدن استان آذربایجان غربی، ۱۳۹۲).
۱-۴- فرایند تولید کنسانتره میوه
برای تولید آب میوه، نکتار و شربت میوه، ابتدا میوه را به کنسانتره تبدیل میکنیم و سپس از کنسانتره محصولات مورد نظر را بدست میآوریم. علت تبدیل آب میوه به کنسانتره و مجددأ تبدیل آن به آب میوه هایی که در دسترس مصرف کننده قرار میگیرند، سهولت نگهداری کنسانتره بدلیل حجم کمتر نسبت به آب میوه است و فرایند تولید کنسانتره میوه به شرح زیل است.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
 

 

 

ماده خام:
 

آلبالو، سیب، انگور و انار مواد خام اصلی برای تولید کنسانتره شفاف را تشکیل میدهند. گلابی و به، هم بصورت کنسانتره شفاف و همچنین کدر مورد فرایند قرار میگیرند.

 

 

شستشو:
 

به منظور جدا کردن خاک، شن، گرد و غبار، برگ، آشغال و غیره که توسط میوه حمل میگردند و نیز به منظور دور نمودن بقایای حشره کشهای موجود بر روی میوه ها انجام میگیرد. علاوه بر این، با انجام این عمل بار میکروبی میوه ها نیز تا حد معینی کاهش مییابد.

 

 

جداسازی:
 

میوه هایی که در تولید آب میوه مورد استفاده قرار میگیرند باید قابل خوردن باشند. از سوی دیگر، ترکیب میوه ها با توجه به درجه رسیدگی آنها، متفاوت بوده که روی ویژگیهای آب میوه مانند رنگ و طعم تاثیر میگذارد. بدین جهت، جداکردن میوه های پوسیده، له شده و غیره از ماده خام عملی است که باید قبل از همه فرایندهای دیگر انجام پذیرد.

 

 

دمگیری:
 

در مورد آلبالو و انگور اجرا میگردد. دستگاه دمگیری آلبالو، از تعداد زیادی غلطک کائوچوئی که در جهت مخالف هم حرکت نموده و فاصله آنها قابل تنظیم میباشد، تشکیل شده است. سیستمی که غلطکها بوجود میآورند شیب دار بوده و هنگام حرکت میوه ها در قسمت رویه غلطکها دم آنها در میان غلطکها گیر کرده و جدا میگردد.

 

 

خرد کردن:
 

قبل از پرس کردن باید بافت میوه متلاشی شده و دیواره سلول تا حدی تجزیه گردد. بدین منظور، آلبالو و انگور از میان دو غلطک که در جهت مخالف هم چرخیده و فاصله آنها قابل تنظیم میباشد عبور داده میشود. در آلبالو شکستن بیش از حد هسته ها سبب نفوذ آمیگدالین موجود در هسته به آب میوه میگردد. در اثر تجزیه، این گلوزید، همراه بنزآلدهید ( آرومای مخصوص بادام ) اسید ئیدروسیانیک بوجود میآید. بدین جهت این موضوع باید با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد.
سیب، گلابی و به در آسیاب میوه خرد می گردند. به میوه خردشده ” مش” گفته میشود.

 

 

گرم کردن مش:
 

به محض متلاشی شدن بافت، قهوهای شدن رنگ میوه شروع میگردد. این پدیده که قهوه ای شدن آنزیمی نامیده میشود توسط آنزیمهای ارتو- دی فنیل اکسداز، و پار- دی فنیل اکسیداز، که به طور طبیعی در میوه وجود دارد کاتالیز میگردد. ترکیباتی که به عنوان سوبسترا، در واکنش شرکت میکنند اکثرا دارای بافت ارتو- دی ئیدروکسی فنولیک می باشند.
یکی از روش های اساسی جلوگیری از این تغییرات نامطلوب، غیر فعال کردن حرارتی آنزیم ها میباشد. بدین منظور مش آلبالو و انگور در درجه حرارت ۸۵-۹۰ درجه سانتیگراد به مدت ۲-۴ دقیقه حرارت داده میشوند. به طور متداول برای این منظور از مبدلهای حرارتی لوله ای دو جداره استفاده میگردد. در این سیستم برای گرم کردن آب میوه از بخار و برای سرد کردن تا دمای ۵۰ درجه سانتیگراد با هدف فرمانتاسیون ( آنزیم زنی) از آب سرد استفاده میشود.
در مورد سیب، گلابی و غیره عموما عمل گرم کردن مش انجام نمیگیرد.

 

 

فرمانتاسیون مش:
 

فرمانتاسیون مش در حقیقت عمل آنزیم زنی میباشد. بدین منظور، آنزیمهای مورد استفاده علاوه بر فعالیت پکتولیتیک، دارای فعالیت سلولوتیک، همی سلولوتیک و پروتولیتیک نیز میباشند. بدین ترتیب، متلاشی شدن دیواره سلول هنگام پرس کردن اسان گشته و راندمان پرس افزایش مییابد. مقدار آنزیم مورد نیاز بسته به میزان فعالیت آن، به ازای هر تن مش در مورد آنزیمهای جامد ۱۰-۲۰ گرم و در مورد آنزیمهای مایع ۱۰۰- ۲۰۰ میلی لیتر میباشد. درجه حرارت مناسب برای این فرایند بین ۴۵-۵۰ درجه سانتیگراد و زمان تاثیر آن بسته به نوع آنزیم مصرفی بین ۱-۲ ساعت میباشد. مقدار بهینه آنزیم مورد نیاز بوسیله ” تست چکاندن ” تعیین میگردد.

 

 

پرس کردن:
 

متداول ترین روش برای استخراج آب میوه از مش، پرس کردن میباشد. دیفیوژن و آبگونه سازی کل روش های دیگری هستند که در این مورد میتوان بکار برد. به منظور استخراج آب میوه از مش، انواع مختلف پرس مورد استفاده قرار می گیرد که بر حسب طرز کارشان به دو گروه مداوم و غیر مداوم تقسیم می گردند. بسته به نوع پرس، ترکیب آب میوه و راندمان آن متفاوت میباشد. راندمان آب میوه در پرسها بستهای در مورد سیب، انگور و آلبالو ۶۵-۸۳ %، ۷۰-۸۵ و ۶۵-۷۵ % تغییر میکند.

 

 

آروماگیری:
 

عمل آروماگیری در مورد میوه هایی که می خواهیم آنها را تغلیظ نمائیم بایستی قبل از عمل تغلیظ انجام گیرد این عمل یا قبل از شفاف سازی و یا قبل از عمل تغلیظ انجام میشود. انجام آروماگیری قبل از شفاف سازی به دلیل تهیه آرومای طبیعیتر و بیشتر، مطلوبتر میباشد. این عمل در سیستمی به نام ” آروماگیر ” انجام می گیرد که از بخشهای اواپراتور، تجزیه جزء به جزء و سرد کن تشکیل شده است. از ۱۵۰- ۲۵۰ لیتر آب میوه کنسانتره به منظور تهیه آب میوه حدود ۱ لیتر (۰٫۴-۰٫۶ %) کنسانتره آروما بدست می آید. این آروما در موقع رقیق کردن کنسانتره به منظور تهیه آب میوه مجددا به آن اضافه میگردد.

 

 

شفاف سازی:
 

دمای آب میوه خروجی از آروماگیر ۹۰-۹۲ درجه سانتیگراد است که توسط مبدل حرارتی به ۴۵-۴۷ درجه سانتیگراد رسیده و به تانک های شفاف سازی منتقل میشود. ابتدا، به روش آنزیمی، پکتین و در صورت وجود نشاسته تحزیه میشود. سپس با افزودن مواد کمکی در همان دما و یا در دمای ۲۰-۲۵ درجه سانتیگراد فلوکاسیون (لخته) ایجاد میگردد. برای جدا کردن لخته آب میوه مدتی در داخل تانک نگهداری میشود تا لخته رسوب نماید و یا با اجرای عمل فلوتاسیون (شناورسازی)، از آب میوه جدا میگردد.

 

 

فیلتراسیون:
 

بعد از جدا کردن رسوب، عمل صاف کردن انجام میگیرد. برای صاف کردن آب میوه از صافیهای صفحهای و یا پوششی استفاده میشود. در سالهای اخیر، اجرای فیلتراسیون خلاء نیز رایج شده است.

 

 

کنسانتره کردن ( تغلیظ کردن ):
 

آبمیوه شفاف اکثرا تغلیظ شده و نگهداری میشود. بدین ترتیب، هم در برابر فساد میکروبیولوژیکی و تغییرات شیمیایی مقاوم گشته و هم حجم آن کاهش مییابد. آب میوه تغلیظ شده، بعدا در تهیه آب میوه مورد استفاده قرار میگیرد.
در این رابطه سه روش تغلیظ به شرح زیر وجود دارد:
 
 

نظر دهید »
بدحجابی و مسائل مربوط به پوشش وآرایش و ظاهر اشخاص- قسمت ۱۴
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

فصل سوم:بررسی حجاب در حوزه اخلاق اجتماعی[۸۵]

مسئله دیگر اینکه مقوله پوشش ولباس او ویژگیهای منحصر بفرد انسان است، لذا این امر در میان سایر موجودات و از جمله حیوانات وجود ندارد و حیوانات با بهره گرفتن از قابلیت‌های فیزیکی اندام بدن خود از جمله پوست بدن، مو و پشم یا پر در پرندگان از خود در شرایط متنوع جوی و محیطی محافظت می کنند. لباس در زندگی امروزه انسانها کارکردهای گسترده و متنوعی دارد. از جمله کارکردهای فردی این مقوله، پاسخگوئی به نیاز فطری خود استتاری است. براساس این نیاز، انسان در هر شرایطی حتی در محیطی که کسی نباشد، تمایل درونی به برخورداری از حداقل میزان پوشش دارد و از برهنگی می پرهیزد. از سوی دیگر کارکردهای اجتماعی لباس را نمی توان نادیده گرفت. امروزه لباس هویت خاصی را به افراد و حتی جوامع بخشیده است. الگوهایمختلف پوشش ضمن ایجاد شخصیت و منزلت فردی می توانند بیانگر سنتها، ارزشها و نوع فرهنگ حاکم بر جوامع باشند. مهمتر از همه، لباس امروزه نماد فرهنگی جوامع و جزئی از پیکره آن محسوب میشود تا جائیکه باهنجارها و ارزشهای حاکم برجوامعگره خورده وبعنوان یکی از ابزار مهم درجهت شناسائی فرهنگهای مختلف وحتی تحول درساختارفرهنگی یک جامعه بکارگرفته میشود.
مبحث اول:بررسی آثار اجتماعی حجاب اسلامی
حجاب درکنار آثارفردی دارای تبعاتی اجتماعی نیز می باشد به همین دلیل در این گفتار درگفتار اول به ریشه یابی جامعه شناختی بی حجابی میپردازیم ودرنهایت در گفتار دوم وسوم به بررسی آثار مثبت ومنفی اجتماعی آن پرداخته می شود.
گفتار اول: جامعه شناختی بی حجابی
الگوی پوشش و کیفیت لباس در هر جامعه، بیش از هر چیز از ساختار باورها، ارزش‌ها، هنجارها و سلیقه‌های گروهی اثر می‌پذیرد. لباس، نشان دهنده ناخودآگاه فرهنگی جامعه است. لباس پوشیدن، نشانه اجتماعی بودن انسان است و مانند دیگر جنبه‌های اجتماعی بودن انسان بر اساس ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و انتظارات جمعی شکل می‌یابد. ضرورت هم‌نوایی با اقتضاهای فرهنگ غالب و رعایت انتظارات جمعی، کمترین هزینه‌ای است که زندگی اجتماعی در ساحت‌های مختلف بر افراد تحمیل می‌کند. این هم‌نوایی برخلاف تصویر خام و ابتدایی آن، به معنای پذیرش قطعی اشکال متعین و تمکین بی‌چون و چرا در برابر الزامات انعطاف پذیر و تسلیم نشدن در برابر اراده و خواست جمعی نیست، بلکه به معنای هم‌نوایی صوری، تشبه و هم‌آوایی ظاهری و تخلف نکردن آشکار از حداقل‌های هنجاری جامعه است. در حوزه پوشش نیز جامعه، انتظار خویش را نه در چارچوب‌های معین، بلکه در قالب‌ گزینه‌های متنوعی مطرح ساخته است که امکان اعمال گزینش‌های فردی همواره وجود خواهد داشت. در جامعه ما، به دلیل حساسیت‌های خاص درباره الگوی پوشش بانوان گزینه‌های محدودتری فراروی آنها قرار دارد و دخالت سلیقه کمتر است.
به دلیل الزامات ارزشی و هنجاری جامعه، پوشش، اجباری و گریز‌ناپذیر است و افراد در هر شرایطی باید از آن برخوردار باشند. رعایت این حداقل، نیازمند حضور و مشارکت اجتماعی است و رعایت نکردن آن، به عنوان تخلف اجتماعی، واکنش‌هایی را برخواهد انگیخت. درجه این واکنش را میزان حساسیت و آستانه صبر جامعه تعیین خواهد کرد. هر جامعه به طور متوسط، از میرانی از تخلف و ناهم‌سویی، با نگاه به سطح انتظار، در همه عرصه‌های رفتاری پوشش، چشم‌پوشی و آن را تحمل می‌کند یا واکنش به آن را بنا به ملاحظاتی به تاخیر می‌اندازد. پیوستگی با هنجارها و ارزش‌های جمعی اجباری نیست، بلکه موجب ایجاد محدودیت در مسیر انتخاب و تصمیم اعضای اجتماع خواهد شد.  هم‌نوایی نسبی، همواره با امکان استفاده از حاشیه آزادی و برخورداری از خودمختاری همراه خواهد بود. از این رو، رخ دادن رفتارهای ناهم‌خوان و ناهم‌سو با انتظارات جامعه و ظرفیت‌های هنجاری آن، چندان خلاف انتظار نیست.[۸۶]
گفتار دوم:آثار مثبت اجتماعی رعایت حجاب وعفاف
رعایت حجاب وعفاف درجامعه علاوه بر آثار مثبت فردی دارای تبعات وآثارمثبت متعددی در اجتماعی باشد که به مهمترین این آثار می پردازیم:
بنداول:کاهش چشمگیر جرایم و جنایات جنسی و جرایم مرتبط با امور جنسی
به لحاظ جرم شناختی وقتی زنان ودختران جوان باعفاف وحجاب د رجامعه حضوریابند در این صورت تحریکات نامشروع جنسی به حداقل ممکن خود می رسد ونتیجه این امر کاهش چشمگیر روابط نامشروع جنسی،تجاوزات جنسی وجنایات ناشی ازاین تجاوزات ونیز جرایم مرتبط با امور جنسی است. برای اثبات این مدعا ی خود باید بگوییم که آمارنشان می دهد در کشورهای غربی درفصول سرد که پوشش بانوان بیشتر است آمارتجاوزات وجنایات جنسی بسیار کاهش می یابد ودرمقابل در فصول گرم که پوشش بانوان کمتر ونازکتر می گردد آمار تجاوزات وجنایات جنسی بسیار افزایش می یابد[۸۷].
بند دوم:کاهش انحرافات جنسی
یکی از معضلات اجتماعی عصر حاضر شیوع روز افزون انواع انحرافات جنسی انحرافات جنسی د رمیان افراد خصوصا نسل جوان و نوجوان است به لحاظ جرم شناختی علت اصلی این موضوع،تحریکات جنسی نامشروع است که ریشه در بیح جابی وخودنمایی زنانودختران دارد. با رعایت حجاب وعفاف از سوی بانوان تحریکات نامشروع جنسی به حداقل خودخواهد رسید که نتیجهء طبیعی آنکاهش انواع انحرافات جنسی در سطح جامعه خواهدبود.
بندسوم: استحکام بنیان خانواده وکاهش آمارطلاق
در جامعه‎ای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسه‌ی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشه‌ی خانوده را می‎سوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن می‎زند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهره‎اش شکفتگی خود را از دست می‎دهد و روی در خزان می‎گذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوان‎تری از راه می‎رسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسه‎ای می‎دهد؛ و این مقدمه‎ای می‎شود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ پس وقتی مرد دربیرون ازمنزل باجاذبه های زنانه روبرونشود وفقط این جاذبه ها رادر وجود همسر خود بیابد رغبت و علاقه بیشتری به همسرخود خواهدداشت وازسوی دیگر زمانی که جامعه پاک از تحریکات نامشروع جنسی باشد دراینصورت به لحاظ جرم شناختی آمارروابط نامشروع وبدنبال آن خیانت درهمسران بهیکدیگر به حداقل ممکن کاهش می یابد وهنگامی که روابط جنسی وعاطفی همسران به یکدیگر اختصاص یافت خانواده ازاستواری واستحکام بیشتری برخوردار خواهدبود چراکه غریزه جنسی یکی از مهمترین دلایل گرایش افرادبه ازدواج وتداوم آن است و هنگامی که خانواده ها از استحکام لازم برخوردار باشند طلاق د رجامعه کاهش خواهد یافت.
بند چهارم:افزایش امنیت عمومی و سلامت اخلاقی
به لحاظ جرم شناختی ،وقتی جامعه از انواع تحریکات نامشروع جنسی،مزاحمت نوامیس،تجاوز به عنف،ربودن دختران وزنان برایانگیزه های جنسی ،انحرافافت جنسی،و…،بهحداقل ممکن کاهش می یابدودر نتیجه ،امنیت د رجامعه به ویژه برای خواهران برقرار می شود وبه لحاظ اخلاقی جوی سالم وپاک بر اجتماع حاکم خواهد شد.لذا یکی ازطرق افزایش امنیت عمومی وسلامت اخلاقی جامعه رعایت عفاف وحجاب از سوی خواهران میباشد.
بند پنجم: فراهم شدن بسترهای رشد وپیشرفت در عرصه های گوناگون
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بی‎حجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذت‎های جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه می‎گردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافه‎های محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش می‎یابد وقتی تحریکات وروابط نامشروع جنسی به حداقل خودکاهش یابدوارضاء تمایلات جنسی فقط منحصربه کادرقانونی ازدواج گرددوامنیت،عفت وسلامت اخلاقی بر جامعه حاکم شود آن زمان است کهافراد خصوصا جوانانانرژی های مثبت،توانایی ها، واستعدادهای خود را در زمینه های گوناگون علمی،پژوهشی ،هنری،ورزشی ،اقتصادی و…،به کاربسته وشکوفا خواهند نمود،چراکه جامعه ای که عاری از بی قیدی وبی بند وباری باشد بسترمناسبی است برای رشد وشکوفایی درعرصه های مختلف.

گفتار سوم: آثار منفی اجتماعی عدم رعایت حجاب وعفاف
به لحاظ جرم شناختی بی حجابی وبیعفتی زنان ودختراندرسطح جامعه آثارمنفیوتبعات سوءبسیاری بدنبال دارد ما در این فرصت اندک به مهمترین آنها می پردازیم:
بند اول:افزایش جرایم و جنایات جنسی وجرایم مرتبط با امور جنسی ودر نتیجه کاهش آمارازدواج
به لحاظ جرمشناختی درصورت حضورغیرعفیفانه وبدون حجاب خواهران ،سطح تحریکات نامشروع جنسی درجامعه بالامیرود زیرا مردان به محرکهای شهوانی بینایی حساسیت بیشتری دارندونتیجه طبیعی این موضوع،افزایش جرائم مرتبط با امورجنسی است.جرائم جنسی همچون:زنا،لواط،تجاوز به عنف، روابط نامشروع،وحتی مساحقه،و…«جنایات جنسی»همچون: قتل،ضرب،جرح،نقص یاقطع عضو وشکنجه روحی، جسمی وجنسی فرد موردتجاوزو …،واما جرائم مرتبط با امور جنسی از قبیل:قوادی،دایر کردن اماکن و مرکزفسادوفحشا،ترغیبمردم به فساد یافحشاء، ساختن ،نگداری،فروش،واردات،صادرات،انتشار انواع تصاویر، نوشته،طرح،نقاشی،علایم،فیلم،و…،خلاف عفت واخلاق عمومی؛آدمربایی به منظور انگیزه های جنسی، مزاحمت های تلفنی،مزاحمتنوامیس،خریدوفروش واستعمال انواع مشروبات الکلی،سقط جنین های غیرقانونی، بچه کشی،رها کردن نوزادان واطفال در معابر عمومی،قذف و… .
واضح است باکشیده شدن روابط جنسی ازرابطه مقدس همسران به اجتماع و همچنین سهل الوصول بودن زنان برایمردان درجامعه آمار ازدواج پایین خواهد آمدچراکه افرادآماده ازدواج به آسانی قادر به اطفاءغریزه جنسی خود در سطح اجتماع خواهند بود و این برای آن دسته از افرادکه یکی ازمهمترین دلایل آنها برای ایجادپیوند زناشویی ارضاءتمایلات جنسی شان است دیگرمثمر ثمر نخواهد بود.
بند دوم:سست شدن بنیان خانواده و افزایش آمار طلاق
بدیهی است که یکی از علل مهم گرایش افرادبه ازدواج ارضاءمشروع انگیزه های جنسی وعاطفی است،وجود غریزه جنسی موجب احساس نیاز همسران به یکدیگرو درنتیجه ،تقویت روابط عاطفی وجنسی آنها می گردد.اما در جامعه ای که تحریکات و روابط نامشروع جنسی وعاطفی به طورنگران کنندها رو به افزایش است طبیعی است که نیازهای جنسی وعاطفی ازروابط خاص همسران پافراتر گذاشته وبه دامن اجتماع کشیده میشودآنجاست که روابط همسران به سردی می گرایدوبنیان خانواده سست می شود،وناگفته پیداست که طلاق ثمره ء تلخ سست شدن بنیان خانواده است
بند سوم:کاهش امنیت و آرامش عمومی وسلامت اخلاقی به دلیل شیوع فساد و فحشاء.
با شیوع فساد وفخشاء امنیت عمومی درجامعه تقلیل می یابد.چراکه به دلیل افزایش تحریکات نامشروع جنسی ،روابط نامشروع،تجاوز به عنف،زناو… افزایش می یابد وروشن است که علت افزایش تحریکات نامشروع جنسی ،شکستن حریم عفاف وحجاب خواهدبودو قدر مسلم وقتی تحریکات جنسی وفشار ناشی از آن افزایش می یابد سطح آرامش عمومی کاهش تنزل می یابد.
بندچهارم:افزایش آمار فرزندان نامشروع
به لحاظ جرم شناختی یکی از تبعات سوء روابط نامشروع جنسی،تولدفرزندان نامشروع است.مسلم است که چنین فرزندانی از همان کودکی دچارمشکلا ت عدیدهای در زمینه های مختلفخواهندبود. احساس حقارت،عدم احساس امنیت وآرامش روانی ،محرومیت از آغوش پرمهرمادر وسایهءامن پدر،بی بهره گی از کانون مقدس خانواده، و…، تنها گوشه ای از آنهاست.یکی از مهم ترین واساسی ترین دلایل تولد فرزندان نامشروع، بی حجابی وبی عفتی میتواند باشد.
مبحث دوم: بدحجابی درحوزه اخلاق اجتماعی
گفتار اول: بد حجابی ؛مرز میان انحراف ،جرم وگناه
درابتدالازم است قبل ازبررسی این موضوع بامشخص بودن تعریف جرم و گناه تعریف روشنی از انحراف اجتماعی داده شود تا درادامه بتوان درک صحیحی راازاین موضوع رابرداشت نمود.
انحراف یا کجروی[۸۸] به رفتار یا کنشی اطلاق می‌شود که هنجارهای مقبول جامعه را زیرپا می‌گذارد. در هر جامعه‌ای برحسب موقعیت‌های گوناگون، انتظارات خاصی از اعضای جامعه وجود دارد. بی‌توجهی به این انتظارات به معنای انحراف از آن‌ ها محسوب می‌شود. این انتظارات و هنجارها بسته به اهمیتی که جامعه برای آن‌ ها قائل است، می‌تواند واکنش‌های متفاوت اجتماعی را در قبال نقض آن‌ ها برانگیزد؛ بر این اساس، هنجارهای اجتماعی را به سه دسته کلی می‌توان تقسیم‌بندی نمود:
۱)ـ شیوه‌های قومی[۸۹]؛ شیوه‌های قومی به آن دسته از هنجارهای اجتماعی اطلاق می‌شود که نقض آن‌ ها هرچند نامطلوب و نابهنجار تلقی می‌شود، ولی واکنش شدید مردم را در پی ندارد و واکنش در حد عدم تأیید آنان محدود می‌ماند.[۹۰] مانند کسی که چشم‌چرانی کند، این رفتار گرچه امری نامطلوب تلقی می‌شود ولی معمولاً مردم با مشاهده آن چندان واکنشی نسبت به فرد مزبور نشان نمی‌دهند.
۲)ـ رسوم اخلاقی[۹۱]؛ یعنی هنجارهای نیرومندی که از نظر اخلاقی مهم محسوب می‌شود و مجازات متخلفان از آنها، شدیدتر وشامل جریمه‌های مالی و فیزیکی می‌شود.[۹۲] برای مثال در جامعه ما حفظ حریم و احترام بانوان از هنجارهای مهم به شمار می‌رود و اگر کسی با گفتن متلک و سایر اذیت‌های کلامی این هنجار را نقض کند، سایر افراد شاهد قضیه به شدت با وی برخورد خواهند کرد.
۳)ـ قانون[۹۳]؛ قانون آن دسته از هنجارهای اجتماعی است که جامعه، آن‌ ها را چنان برای بقای خود حیاتی می‌داند که هنگامی تخلفی در مورد آن صورت بگیرد، دولت و ابزارهای حکومتی را به مقابله با آن‌ ها وامی‌دارد و متخلف از آن‌ ها ممکن است به زندان، محرومیت از حقوق اجتماعی یا اعدام محکوم شود؛ مانند ارتکاب زنای به عنف.[۹۴]
در این نوشتار مقصود از انحرافات اجتماعی، انحراف از هنجارهای اجتماعی نوع دوم و سوم است، یعنی انحراف‌هایی که واکنش‌های نسبتاً شدید اجتماعی را ایجاد می کند.
انحراف اجتماعی مورد تبیین‌های مختلفی قرار گرفته است، از قبیل: تبیین‌های زیست‌شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی. در تبیین زیست‌شناختی، محور اصلی‌موضوع، ویژگی‌های بیولوژی و زیست‌شناسی فرد منحرف است که در آن ساختمان بدن تا عوامل ژنتیک شخص کجرو، مورد توجه و بررسی قرار می‌گیرد.[۹۵] در تبیین روان‌شناختی بر تفاوت‌های فردی اشخاص در شیوه تفکر و احساس درباره رفتار خویش تأکید می‌شود.[۹۶] در تبیین اجتماعی که اینجا صرفاً این موضوع مورد بحث قرار می‌گیرد، انحراف اجتماعی نوعی کنش اجتماعی محسوب می‌شود؛ بنابراین برای شناخت آن لازم است، مروری کوتاه به رویکردهای کلی و مهم در تبیین کنش اجتماعی شود تا در پرتو آن، پدیده انحراف اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
از آنجا که کنش، از یک عامل انسانی دارای آگاهی و اراده سرمی‌زند، نقش فرد کنشگر را نباید از نظر دور داشت.
بامروری برنظریه‌هایگوناگون دراین حوزه، رویکردهای عمده ومهم دراین زمینه به قرار ذیل می‌باشد:
الف ـ رویکرد گزینش عاقلانه
رویکرد گزینش عاقلانه[۹۷]، یک اصل محوری دارد و آن «این است که رفتار آدمیان، هدفدار و سنجیده (سنجشگرانه) است…آدمیان در چند راهی‌ها راهی را که با اغراضشان موافق است اختیار می‌کنند، برای رفتن به هر راهی محاسبه سود و زیان می‌کنند… عملی عاقلانه و سنجیده است که در چارچوب اطلاعات مشخص از شقوق مختلف، وسیله مناسبی برای رسیدن به هدفی باشد.»[۹۸] بنابراین، رفتار منحرفانه نیز نوعی تصمیم‌گیری فردی و گزینش عقلانی فایده‌گرایانه است که پس از سنجش پیامدهای مثبت و منفی رفتار منحرفانه صورت می‌گیرد؛ به علاوه، در این رویکرد اصل بر این است که امکان گزینش و تصمیم‌گیری برای همه افراد به یکسان وجود دارد.[۹۹]
در قلمرو جرم‌شناسی، نقطه اوج این نوع تبیین را در آغاز می‌توان در قرن هفدهم میلادی در ایده‌های مکتب کلاسیک در حوزه جرم‌شناسی مشاهده نمود. اصول این تفکر با پیدایش تفکر پوزیتیویستی در حوزه علوم طبیعی و انسانی به دست فراموشی سپرده شد. از اواسط دهه ۱۹۷۰ به بعد نیز می‌توان شاهد طرح تدریجی این دست تبیین‌ها بود؛ در این تبیین‌ها از نو، بزهکاران کنشگرانی اندیشه‌ورز تلقی می‌شوند که برای ارتکاب رفتارهای انحرافی خود برنامه‌ریزی‌های خاص دارند، از جمله آن‌که قبل از هرچیز، آماج‌های رفتار خویش را مورد توجه قرار می‌دهند و اگر ضررها و خطرهای عمل مورد نظر را بیش از منافع حاصل از آن ببینند، از ارتکاب آن چشم می‌پوشند.[۱۰۰]
ب ـ رویکرد عرضه و تقاضا
اهمیت رویکرد گزینش عاقلانه در حوزه تبیین‌های خرد از رفتار منحرفانه در این است که اساس و مبنای نظریه‌ها و رویکرد‌های متفاوتی در این زمینه شده است. یکی از اساسی‌ترین و قدیمی‌ترین این‌ها، رویکردی است که رابطه منحرفانه و کجروانه را به صورت بازار عرضه و تقاضا تصویر می‌کند و فرد کجرو را در جایگاه «عرضه‌کننده» می‌نشاند.[۱۰۱] بدین‌سان روشن می‌شود که این روایت از رویکرد گزینش عاقلانه، یک گام از روایت قبل جلوتر است؛ چرا که تحلیل خود را صرفاً بر شخص خاطی متمرکز نمی‌سـازد بلکه به نقش‌آفرین بزه‌دیده در جریـان انحراف و کجروی صحه و تأکیـد می‌گذارد. . به تصریح برخی محققان[۱۰۲] در خلال دهه ۱۹۹۰، «در میان جدیدترین معارف جرم شناختی، دیگر مسأله عمده، مجرم نیست بلکه بزه‌دیده است، یعنی کسی که شیوه زندگی و فعالیت‌های روزمره وی ممکن است او را در برابر جرم آسیب‌پذیرکند.»[۱۰۳] اینبیانگرچه به طورمشخص درموردشکستن هنجارها ازنوع قانون(نوع سوم از تقسیم‌بندی هنجارهای اجتماعی) ابراز شده ولی به راحتی می‌توان آن را به سایر هنجارهای اجتماعی نیز تعمیم داد.
بدحجابی در رویکرد عرضه و تقاضا
تبیین‎های مختلف از انحراف اجتماعی، به طور عام و نظریه مبتنی بر ایده بازار عرصه و تقاضا به طور خاص، جنبه تبیینی دارند؛ بدین معنا که به دنبال تعیین مقصر اصلی در کنش منحرفانه و هنجارشکنانه نیستند. از این‎رو، برحسب این نظریه، کسی که عامل انحراف تلقی می‌شود (در صورتی که انحراف در حد نقض قانون باشد)، از نظر حقوقی مسئول شناخته نمی‌شود و لازم نیست بار مجازات را تحمل کند. زیرا همان‌طور که گفته شد، مقصود اصلی این است که در عین اذعان به مسئولیت فرد منحرف و متخلف نسبت به عمل خود، شناسایی زمینه و عوامل کوچک و بزرگی که موجب پدیدآمدن و تحقق کنشی کجروانه شده‎اند، فراهم گردد تا بدین ترتیب، سیاست‌هایی که در جهت کاهش انحراف پیشنهاد و اجرا می‌شود، نسبت به برخی عوامل بروز انحراف دچار بزرگ‌بینی بیش از حد و نسبت به برخی دیگر دچار غفلت و جهل نگردد.
برای مثال در مورد گفتار اصلی این نوشتار که در حوزه حجاب و پوشش وظاهر زنان می باشد، به طور قطع هیچ جامعه‌ای را نمی‌توان یافت که در این مورد کاملاً فاقد هنجار و قواعد رفتاری باشد. نقض این هنجارها نیز بسته به اهمیت هنجار نقض شده، واکنش متناسب با خود را در پی خواهد داشت. برطبق نظریه‌عرضه و تقاضا، در راستای حفظ هنجارها، حریم‌ها و ارزش‌های حاکم بر جامعه و نیز به دنبال راهکارهایی برای کاهش یا حذف انحرافات علاوه بر اینکه مجازات متوجه فرد منحرف می‎شود، شخص بزه‌دیده هم (که در این موارد جنس زن است)، از این سرزنش و سیاست در امان نمی‎باشد، چرا که او هم صرفاً منفعل نبوده است. چون زنان به علت مطلوبیت‌های طبیعی‌ که خواه‌ناخواه در ظاهر و جسم خود، در نظر مردان دارند و نیز به علت مطلوبیت‌ها و جذابیت‌هایی که می‌توانند آگاهانه یا ناآگاهانه (براساس تربیت نادرست) به رفتار خود در منظر مردان ببخشند، در بخش عرضه قرار می‌گیرند. این در حالی است که در وضع عادی، جذابیت‌ها و مطلوبیت‌های مردان برای زنان از سنخ امور ظاهری و جنسی نیست و از این لحاظ آنان عرضه کننده نیستند بلکه متقاضی هستند.
بنابراین، هرقدر این اقسام زیبایی‌ها از جانب زنان، بیشتر در دسترس مردان باشد، به معنای عرضه بیشتر آن‌ ها در برابر انظار متقاضیان است. اقتضای چنین وضعی، بیانگر این پیام (هرچند معمولاً ناخواسته) از جانب زنان بالقوه بزه‌دیده به مردان بالقوه کجرو است که آن‌ ها به راحتی به این نوع زنان دسترسی پیدا کنند. در این صورت امکان نقض هنجار سهل‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌گردد. آنچه در این میان مانع بروز کنش کجروانه می‌شود، یکی هزینه بالای کجروی‌ به علت مجازات سنگین قانونی یا اجتماعی و دیگری، کاهش آگاهانه یا ناآگاهانه عرضه از طریق وجود الگوهای رفتاری صحیح در میان زنان است.
با چنین مقدمه‌ای روشن می‌شود که بی‌حجابی یا بدحجابی به معنای عام، عرضه هرچه بیشتر است. یکی از راه‌های کاهش عرضه، رعایت حجاب به معنای عام آن (پوشش اندام و زباندار نبودن رفتار) است، چرا که فرصت‌های هنجارشکنی را از دست کجروان می‌گیرد. البته این نکته نیز شایان ذکر است که این پوشش و محافظت نباید چنان افراط‌آمیز باشد که خود از سویی دیگر به جلب توجه و در نتیجه، به نوع دیگری از عرضه منجر شود. به طور کلّی اساس حد و مرز افراط و تفریط در این باب بیشتر به عادات فرهنگی هر جامعه یا اجتماعات کوچکتر برمی‌گردد. برای مثال در اجتماعات روستایی، بیرون ماندن مقداری از موی سر زنان در برابر مردان نامحرم شاید عرضه و مایه جلب توجه نباشد (به همین دلیل برخی مراجع از جمله حضرت امام (ره) در رساله‌های علمیه خود هرچند با احتیاط بسیار، این مقدار را از شمول وجوب ستر استثنا کرده‌اند)، ولی معلوم نیست، همین امر در غیر روستا چنین وضعی داشته باشد.
محدود شدن تقاضا
خداوند متعال در این آیه تکلیف مرد نامحرم را در عرصه اجتماع و به هنگام برقرار کردن ارتباط با زن نامحرم مشخص ساخته است. خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) دستور می‌دهد که به مردان مؤمن ابلاغ کند که از خیره شدن به زنان بپرهیزند و دامان خود را از گنـاه حفظ کننـد. (یـا بر طبق تفسیر دیگری، فرج خـود را از دیـدگان دیگران بپوشانند.)
محدود شدن عرضه
زنان مؤمن همچون مردان باید نگاه خویش را کنترل نمایند. اما آن‌ ها علاوه بر این تکلیف مشترک، موظف به انجام تکالیف دیگری نیز هستند. این تفاوت و تکلیف اضافی، نه از روی تبعیض ناروا بین زن و مرد است بلکه متناسب با تفاوت ذاتی این دو جنس است. مرد متقاضی است و همواره از طریق دیدن به دامن خطا می‌افتد، بر خلاف زن که چنین نیست. خطای زن در نحوه عرضه زیبایی‌های خویش است که همان خودنمایی و جلب نظر است؛ از این رو، شارع مقدس با تشریع حجاب در نظر داشته که عرضه، به حیطه خاصی (محیط امن خانواده) محدود شود. محدودیت عرضه، در اصل موجب محدود گشتن تقاضا می‌گردد. زیرا زنان با رعایت و حفظ حجاب، خود را از هوس‌بازی‌های مردان در امان نگه می‌دارند و می‌توانند آزادانه در جامعه حضور پیدا کنند، بدون اینکه مورد اذیت و آزار قرار بگیرند و خود را به راحتی و ارزان در عرضه تماشای مردان قرار دهند.
همان‌طور که در مفهوم‌شناسی حجاب ذکر گردید، عرصه حجاب محدود به یک زمینه نیست، بلکه دامنه آن فراتر از حفظ پوشش ظاهری است وشامل گفتار ورفتار هم می‌گردد.
آنچه از ملاحظه آیات شریفه در این دو سوره مذکور به دست می‌آید، این است که در تمام این آیات، بیش از همه بر حفاظت زنان از خود در پوشش، رفتار، سخن و …، و تأثیر آن در پیشگیری از وقوع انحراف در مرحله عمل (و حتی در مرحله نیت و خطورات ذهنی) تأکید شده و فقط در یکی از این آیات به راهکار کنترل از طریق اعمال زور و سیاست‌های بازدارنده راهنمایی شده است. همین امر به ما نشان می‌دهد که در یک جامعه اسلامی، برابر تعالیم دینی و نتایج تحقیقات جدید علمی، در امر کنترل انحرافات اجتماعی و اخلاقی در روابط زن و مرد، نقطه تأکید باید بر مقاوم‌سازی بزه‌دیدگان (زنان) در برابر افراد آماده جرم و انحراف و کنترل عرضه در برابر افراد متقاضی، از طریق کار فرهنگی سنجیده و بلند مدت در زمینه ترویج معنای صحیح حجاب صورت گیرد.
در مجموع با ذکر مطالبی که گذشت چنین می توان برداشت داشت که:
بی‌حجابی از مصداق‌های انحراف و کج‌روی اجتماعی است. بی‌حجابی، رفتاری ناسازگار با هنجارها و انتظارات جامعه، خلاف فرهنگ جاری و قانون‌مندی‌ها و انتظارات مطلوب جامعه و موجب تنش‌ها و تضادهایی است که به نگرش‌های سرزنش‌آمیز می‌ انجامد و واکنش‌هایی نظیر مجازات، طرد و انزوا را به همراه دارد.
از منظر حقوقی نیز ناهم‌سویی یا مخالفت با هنجارهای قانونی معتبر جامعه، جرم و سزاوار مجازات‌های متناسب خواهد بود. از این رو، نقض قانون مملکتی در اثر عمل خارجی، در صورتی که انجام وظیفه و یا اعمال حقی، آنرا تجویز نکند و مستوجب مجازات هم باشد، جرم نامیده می‌شود.
قانون تعزیرات اسلامی نیز بی‌حجابی را در کنار برخی رفتارهای هم‌سنخ از جمله انحراف‌ها، سزاوار برخورد قضایی دانسته است که آن رفتارها عبارتند از: رعایت نکردن حجاب در معابر عمومی ( ماده ۶۳۸)، انجام فعل حرام ( ماده ۶۳۸)، تشویق یا انجام فساد و فحشا ( ماده ۶۳۹)، استفاده از وسایلی که عفت عمومی را جریحه‌دارمی‌سازد.(ماده۶۴۸)
از این رو، بی‌حجابی به اعتبار نقض هنجارهای اجتماعی، کج‌روی و انحراف و به اعتبار ناهم‌سویی و تخلف از قوانین نظام، جرم شمرده می‌شود.وبه لحاظ شرعی حجاب از ضروریات دین و بی اعتنایی به این ضروریات گناه و مستوجب عقوبت الهی است.
گفتار دوم:بدحجابی:پدیده یامعضل اجتماعی؟
جامعه ایران، جامعه ایی اسلامی و دینی با فرهنگ و تمدن هزارساله با مردمی با اصالت و متدین است. مردان و زنان ایران چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام دارای حجاب و پوشش مناسب بوده اند زیرا پوشش را برای خود یک ارزش و فرهنگ دانسته و همواره سعی در اجرای قوانین و هنجارهای اجتماعی داشته اند و در واقع این هنجارها و قوانین از بطن فرهنگ و اجتماع آنها بیرون آمده و این همان عقیده و نظر خود مردم است.
باید اذعان کرد که با ورود اسلام به ایران پوشش و حجاب طبق دستورات و فرامین دینی برای زنان و مردان مسلمان امری ضروری و لازم و یک ارزش دینی و اجتماعی محسوب شده است. زنی که خواستار فعالیت در عرصه اجتماع است، برای در امان ماندن از آسیب های اجتماعی سعی در حفظ حجاب و پوشش خود دارد.
زنان ایرانی همواره نشان داده اند که الگو فرهنگی مناسبی برای زنان سایر ملل هستند.
در آن زمان که رضاخان با کمک بیگانگان کشف حجاب را در کشور رایج کرد، این زنان مبارز و متدین بودند که با مبارزه علنی با این پدیده اعتراض و نارضایتی خود را از این وضعیت نشان دادند و در واقع با نشان دادن رفتار مناسب مانند خارج نشدن از منزل و یا بیرون رفتن با مردان و محارم نارضایتی خود را از جو فاسد نشان دادند و این همان زنان مسلمان ایرانی بودند که توانستند خواسته خود را بر آن غربزده ها تحمیل کنند.
این زنان، دختران امروزی را تربیت کرده اند و با آموزش فرهنگ اسلامی و آموزه های دینی، فرهنگ حجاب را برای دختران و فرزندان خود درونی کرده و وقتی رفتار و فرهنگی برای یک فرد یا قومی درونی شود، یعنی تبدیل آن به ارزش، هنجار، قانون، و در مقابل هر نوع آسیبی که این هنجار و قانون را تهدید کند واکنش نشان می دهد.

 

برای
 
 

نظر دهید »
آثار حقوقی الحاق ایران به موافقت نامه تریپس- قسمت ۱۶
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

گفتار نخست : حقوق مادی
الف ) انواع حقوق مادی
در کنوانسیون برن ، به حقوق انحصاری که برای مولّفان در نظر گرفته شده است ، پرداخته و موارد زیر را به خود اختصاص داده است :
۱ – حق ترجمه ؛[۱۵۵]
۲ – حق تکثیر ؛[۱۵۶]
۳ – حق عرضه و اجرای آثار نمایشی و موسیقی ؛[۱۵۷]
۴ – حقوق مرتبط به پخش اثر از وسایل ارتباط جمعی ؛[۱۵۸]
۵ – حق گزارش عمومی ؛[۱۵۹]
۶ – حق اقتباس ، تنظیم یا سایر اصلاحات دیگر ؛[۱۶۰]
۷ – حق اقتباس سینمایی و تکثیر و توزیع و انتقال عمومی چنین اقتباسی ؛[۱۶۱]
۸ – حق برخورداری از منافع حاصل از منافع فروش ؛ [۱۶۲]
الف ۱ ) حق تکثیر و انتشار
در کنوانسیون برن ماده ۹ به حق تکثیر اختصاص یافته و در بند ۲ آمده است « … مشروط بر اینکه چنین تکثیری به بهره برداری عادی اثر لطمه وارد نکرده و به منافع قانونی پدیدآورنده زیان غیر موجه وارد نسازد » .
الف ۲ ) حق تعقیب
از دیگر مواردی که به عنوان حقوق مادی پدیدآورندگان بیان شده است و در ماده ۱۲ بند ۳ به آن پرداخته شده است ، حق تعقیب می باشد . در این ماده آمده است : « واردات و ضبط های صورت گرفته وفق بندهای ۱ و ۲ این ماده بدون اجازه طرف های ذی نفع در کشورهای دیگر که در آن مجاز نیست ، قابل توقیف است .
ماده ۱۴ سوم نیز به حق تعقیب در آثار هنری و نسخه های خطی اختصاص داشته که در بند ۱ مقرر می کند : پدیدآورنده یا پس از مرگ او اشخاص یا نهادهایی که به موجب قوانین ملی مجاز می باشند ، در ارتباط با آثار هنری اصیل و نسخه های خطی اصیل نویسندگان و مصنفان موسیقی ، از حقی برخوردارند که عبارت است از سهیم شدن آنها در حاصل فروش اثری که پس از نخستین واگذاری توسط پدیدآورنده صورت می گیرد ».
الف ۳ ) حق اجاره[۱۶۳] :
علاوه بر این موارد ، موافقت نامه تریپس حقوق مادی خاص دیگری نیز مقرر نموده و مصادیق جدیدی را تحت عنوان حق اجاره بر مصادیق سابق برای پدیدآورندگان یا وراث تولید کنندگان برنامه های رایانه ای ، آثار سینمایی و فونوگرام مورد توجه قرار داده است ، مطابق بند ۱ ماده ۱۰ موافقت نامه ، برنامه های رایانه ای[۱۶۴] چه به صورت کد اصلی ( منبع )[۱۶۵] یا کدهای دیدنی (موضوعی )[۱۶۶] مطابق کنوانسیون برن به عنوان اثر ادبی حمایت می نماید .در بند ۲ ماده ۱۰ نیز حمایت از گزینش و تالیف داده ها را مورد توجه قرار داده است .[۱۶۷] « مجموعه داده ها ، مطالبی دیگر ، چه از طریق ماشین یا به شکلی دیگر قابل خواندن باشند ، که به دلیل انتخاب یا ترتیب محتویاتشان جزو تولیدات فکری به شمار آیند ، به همین صورت مورد حمایت قرار خواهند گرفت . به موجب ماده ۱۱ موافقت نامه که مقرر کرده است : دست کم در برنامه های رایانه ای و آثار سینمایی ، عضو باید برای مولف یا وارث او حق اجاره دادن یا منع اجاره اقتصادی کپی رایت آثار اصلی خود یا کپی آنها به عموم را مقرر دارد . عضو می تواند از اجرای این تعهد در خصوص آثار سینمایی استثنا شود ، مگر اینکه اجاره برای تکثیر گشترده چنین آثاری ، اساساً حق انحصاری تولید مجدد را که به مولف یا وارث او داده شده است ، مخدوش کند . در خصوص برنامه های راپانه ای ، در موردی که خود برنامه ها موضوع اساسی اجاره نباشد ، این تعهد در اجاره اعمال نخواهد شد .« در خصوص برنامه های کامپیوتری حق اجاره یا ممانعت از اجاره تجاری ، حقی است که در هر حالتی به مولف برنامه های کامپیوتری تعلق می گیرد به جز در مواردی که خود برنامه موضوع اساسی اجاره نباشد بلکه موضوع اساسی اجاره محصولی باشد که برنامه مزبور ضمن آن درج شده است ».[۱۶۸]

هم چنین بند ۴ ماده ۱۴ موافقت نامه مقرر کرده است : مقررات ماده ۱۱ در خصوص برنامه های رایانه ای ، با تغییرات لازم ، در مورد تولیدکنندگان آثار صوتی و سایر دارندگان حق در مورد آثار صوتی به نحو مقرر در قوانین یک عضو ، قابل اعمال خواهد بود . چنانچه یک عضو از روش خاصی برای پرداخت عادلانه به دارندگان حق در خصوص اجاره آثار صوتی استفاده کند می تواند این روش را حفظ نماید ، مشروط بر اینکه اجاره تجاری آثار صوتی به حقوق انحصاری دارندگان حق برای تکثیر لطمه ای وارد نیاورد . « بنابراین صاحبان آثار یعنی صاحبان برنامه های رایانه ای ، صاحبان آثار سینمایی و صاحبان صوت نگاشت ها یا وارثان آنها می توانند اصل یا کپی آثار خود را اجاره تجارتی دهند یا از اجازه دادن آن جلوگیری کنند . البته این حمایت در موارد مختلف ، متفاوت است ، مگر اینکه موضوع اساسی اجاره محصولی باشد که برنامه رایانهای در پمن آن قرار دارد . در مورد آثار سینمایی ، اجاره محدود کپی های اثر که منجر به تکثیر گسترده نشود ، استثنا شده و مجاز است و در خصوص اثار صوتی طبق بند ۴ ماده ۱۴ ، امکان رزرو آن از سوس کشورهایی که تا امضای موافقت نامه ، قانون محلی حافظ حقوق انحصاری صاحبان برنامه های صوتی داشته اند ، وجود دارد ».[۱۶۹]
ب ) شرائط تحقق حقوق مادی
در کنوانسیون برن در قسمت (الف)و (ب) بند ۱ ماده ۳ ، همین معیار ولی بصورت دیگری بیان شده است و تابعیت نویسنده و محل نشر را از شرائط برخورداری از حمایت قرار داده و اعلام کرده است :
« ۱ ) پدیدآورندگان تبعه یکی از کشور های عضو اتحادیه نسبت به آثار منتشر شده یا منتشر نشده آن ؛
۲ ) نویسندگانی که تبعه یک از کشورهای عضو اتحادیه نیستند اما آثارشان برای اولین بار در یکی از کشوریا به طور هم زمان در یکی از کشورهای عضو و غیر عضو منتشر می شوند ».
همچنین در بند دو این ماده آمده است : بر اساس این معاهده ، پدیدآورندگانی را که تبعه کشورهای عضو اتحادیه نیستند اما در یکی از آن کشورها سکونت معمولی دارند همانند پدیدآورندگان تبعه آن کشورها تلقی می نمایند . در ماده ۴ به معیار حمایت از آثار سینمایی ، آثار معماری و برخی آثار هنرهای گرافیکی و تجسمی اختصاص یافته است مقرر شده : اشخاص زیر مشمول حمایت این معاهده خواهند شد اگر چه شرایط مقرر در ماده ۳ فراهم نباشد :
۱ ) پدیدآورندگان آثار سینمایی که مرکز اصلی تولید کننده یا محل سکونت معمولی او در یکی از کشورهای عضو اتحادیه باشد ؛
۲ ) پدیدآورندگان آثار معماری ای که در یکی از کشورهای عضو بنا شده است و یا آثار هنرهای گرافیکی و تجسمی که در ساختمان مستقر در یکی از کشورهای عضو اتحادیه به کار رفته است .
گفتار دوم : حقوق معنوی
کنوانسیون برن در ماده ۶ مکرر که شامل ۳ بند می باشد به حقوق معنوی پرداخته است . در این ماده کشورهای عضو را ملزم به اعطای تضمین حقوق ذیل به نویسنده ( صاحب اثر ) می کند .
در بند ۱ آمده است : « مستقل از حقوق مالی پدیدآورنده و حتی پس از انتقال این حقوق ، پدیدآورنده دارای حق ولایت نسبت به اثر است و می تواند به هر گونه تحریف ، حذف یا هر نوع تغییر اثر یا هر نوع لطمه دیگر نسبت به آن که موجب خدشه دار شدن اعتبار یا شهرت او شود ، اعتراض کند » . به موجب این بند حق معنوی شامل حق ولایت بر اثر یا صاحب اثر شناخته شدن نویسنده و حق اعتراض به هرگونه جعل و تحریف و تغییر برای نویسنده به رسمیت شناخته شده است . « ماده ۶ مکرر ، حق حرمت اثر را دارای دو وجه دانسته است :
اول ) منع اعمال تحریف کننده ، ناقص کننده و تغییر دهنده ؛
دوم ) منع اعمال تجاوزکارانه که به شهرت و حیثیت پدیدآورنده لطمه وارد کند ؛
قید تجاوز به شهرت و حیثیت در بند ۱ ماده ۶ مکرر نشان می دهد که اصلاحات و تغییرات جزیی اگر به حیثیت پدیدآورنده لطمه نزند مشمول منع کنوانسیون نیست » .[۱۷۰]
بند ۲ به منتفعین حمایت حقوق معنوی پرداخته و مدت زمان آن را مورد توجه قرار داده است . « حقوق مقرر برای پدیدآورنده وفق بند ۱ یاد شده دست کم پس از مرگ تا انقضای حقوق مالی حفظ می شود و توسط اشخاص یا نهادهایی که به موجب قوانین ملی کشور محل تقاضای حمایت صلاحیت دارند ، اجرا می گردد . با وجود این ، کشورهایی که قوانین حاکم آنها در زمان تصویب یا الحاق به این معاهده فاقد مقررات حمایت پس از مرگ ، مقرردر بند ۱ ماده یاد شده هستند می توانند مقرر کنند که برخی از این حقوق بعد از مرگ پدیدآورنده باقی نمی ماند ». بنابراین حقوق معنوی که مستقل از حقوق مادی برای پدیدآورنده بوجود می آید ، حتی بعد از نقل و انتقال حقوق مالی و اقتصادی آن ، برای صاحب اثر باقی می ماند . بدیهی است که حقوق معنوی غیر قابل انتقال بوده و تنها می تواند برای اشخاص حقیقی منظور گردد ، حتی اگر شخص دیگری مالک حقوق مالی آن اثر شناخته شده باشد . در هر صورت تولید کننده اثر هنری یا ادبی است و اشخاص حقیقی یا حقوقی سفارش دهنده و طرف قرارداد نمی تواند صاحب حق معنوی اثر ادبی و هنری سفارش شده خود باشد . در این کنوانسیون حمایت از حقوق معنوی را لاقل تا پایان مدت حقوق مادی ضروری دانسته است .[۱۷۱]
در موافقت نامه تریپس بدلیل اینکه یک سند تجاری محسوب می شود و هدف و غایت آن تجاری بودن مالکیت فکری می باشد تنها به حقوق تجاری و اقتصادی توجه شده است و از حقوق معنوی مالکیت فکری ذکری به میان نیامده است و مقرراتی نیز در این باره وضع ننموده است . اما از آنجایی که اعضای موافقت نامه ملزم به رعایت اصول ۱ تا ۲۱ کنوانسیون برن می باشند ، موافقت نامه در بند ۱ ماده ۹ اعضاء را از پذیرش حقوق معنوی در قوانین داخلی خود معاف کرده است . « … البته اعضاء طبق موافقت نامه حاضر حقوق یا تعهداتی در خصوص حقوق اعطایی به موجب ماده ۶ مکرر این کنوانسیون یا حقوق ناشی از آن ندارند ». بنابراین اعضای موافقت نامه ، تنها شامل بند فوق می شود اما اگر کشوری هم عضو موافقت نامه بوده و هم به کنوانسیون برن پیوسته است به استناد ماده ۶ مکرر کنوانسیون ، مکلف به رعایت حقوق معنوی پدیدآورندگان است. صرف نظر از منطق صرف اقتصادی تریپس ، دلیلی که در مقررات موافقت نامه را بدین سمت سوق داده است شاید توجه به مقررات داخلی کشورهایی است که در قوانین آنها مقررهای خاص در مورد حقوق معنوی نداشته باشد یا اگر وجود دارد مطابقتی با معیارهای ماده ۶ ندارد .[۱۷۲] « با قبول استثناء ماده ۶ مکرر کنوانسیون برن در موافقت نامه تریپس ، تعدادی از مواد دیگر کنوانسیون برن راجع به حقوق معنوی نیز از شمول موافقت نامه تریپس خارج می شود. مانند بند ۳ ماده ۱۰ ،[۱۷۳] بند ۲ ماده ۱۱ ،[۱۷۴] و بند ۳ ماده ۴ ضمیمه .[۱۷۵] پیامد دیگری با مستثنی دانستن ماده ۶ مکرر کنوانسیون برن پیش بینی می شود ، این است که « کشورهای عضو نمی توانند نقض حقوق معنوی را در هیات حل اختلاف سازمان تجارت جهانی مطرح نمایند ».[۱۷۶]
مبحث سوم : آثار الحاق در حقوق پدیدآورندگان
از آنجا که موافقت نامه تریپس یک موافقت نامه تجاری محسوب و مقررات وضع شده به بعُد مادی مالکیت فکری توجه خاص دارد ؛ لذا از شرائط حصول حقوق مادی مقرر شده که بر قوانین ایران می تواند تاثیر گذار باشد اصلاح ماده ۲۲ قانون حمایت حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان است که از قسمت (ب) بند ۱ ماده ۳ موافقت نامه متاثر خواهد گردید .
در ماده ۱۵ کنوانسیون برن ، به آثاری اختصاص یافته که با نام مستعار انتشار یافته و هیچ تردیدی در خصوص هویت پدیدآورنده باقی نباشد . قوانین ایران در باره آثار فاقد نام یا با نام مستعار ، مقرره ای نداشته و با پیوستن به تریپس ، قوانین تحت تاثیر ماده ۱۵ قرار خواهد گرفت .
« در موافقت نامه تریپس برای پدید آورندگان نرم افزارهای رایانه ای و آثار سینمایی حقوق اجاره ای نیز از مصادیق حقوق مادی ذکر شده است ، در حالی که در قانون نرم افزارها و قوانین مرتبط با آثار سینمایی این مصداق دیده نمی شود و تنها در مواد خود به به حق نشر ، عرضه ،اجرا و حق بهره برداری مادی و معنوی را به پدیدآورنده اثرها دانسته است . ضمن اینکه قانون ما بر خلاف تریپس ، به مقوله استیفای حق اشاره نکرده است ».[۱۷۷]
در مورد حقوق مادی و معنوی آثار سینمایی ایرانی در خارج از کشور، آنها می توانند از حمایت های تریپس بهر ه مند شده و اعضای موافقت نامه موظفند نسبت به تکثیر ، توزیع و پخش غیر مجاز آنها جلوگیری به عمل آورند .
علاوه بر حقوق مادی مورد اشاره در کنوانسیون برن ، در ماده ۹ ، ۱۱ و ۱۴ از موافقت نامه تریپس به ترتیب حق تکثیر و حق عرضه واجرای اثر ، حق پخش از وسائطل ارتباط جمعی ، حق بازخوانی و انتقال عمومی ، حق اقتباس و سایر تغییرات و همچنین حق برخورداری از منافع حاصل از بازفروش یا حق تعقیب به عنوان مصادیق جدیدی از حقوق مادی برای پدیدآورنده اثر را مورد حمایت قرار گرفته اند .
در قانون ۱۳۱۰ در حقوق مادی پدیدآورندگان تنها دو حق مقرر شده است که به حق تکثیر و حق پاداش پرداخته شد ؛ اما با الحاق به موافقت نامه حقوقی مانند ایجاد هرگ.نه اثر اشتقاقی ، پخش اصل یا نسخه اثر ، در اختیار عموم قراردادن اثر برای اثرهای ادبی و هنری و همچنین حق تکثیر ، ایجاد اثر اشتقاقی شامل ترجمه و اقتباس اثر ، پخش عمومی یا نسخه اثر از طریق فروش ، عاریه عمومی و اجاره ، پخش رادیو تلویزیونی اثر و سایر صور انتقال برای دارندگان حقوق مرتبط لحاظ گردیده است .
از موارد دیگر آثار الحاق از معیار حمایت می توان نام برد . قانونگذار ایران در صورتی از اثرهای ادبی و هنری حمایت می کند که اثر برای اولین بار در ایران چاپ ، پخش ، نشر یا اجرا شده باشد اما اگر این اثر متعلق به ایرانی باشد و در خارج از کشور برای اولین بار انتشار ، پخش و یا اجرا شده باشد از آن اثر حمایتی به عمل نخواهد آورد که با الحاق ایران به موافقت نامه تریپس این حمایت ها شامل تبعه هر یک از کشورهای عضو موافقت نامه خواهد شد چه این اثر در ایران منتشر شده یا منتشر نشده باشد . دومین گروهی که از حمایت برخوردار خواهد شد ، پدیدآورندگانی هستند که تبعه یکی از کشورهای عضو موافقت نامه نبوده اما اثرشان بطور همزمان در یکی از کشورهای عضو موافقت نامه و یکی از کشورهای غیر عضو نشر ، پخش یا اجرا شود . سومین گروه پدیدآورندگانی هستند که تبعه ایران نبوده ولی در یکی از کشورهای عضو موافقت نامه سکونت معمولی خواهد داشت . همچنین در آثار دیداری – شنیداری که دفتر مرکزی یا اقامتگاه و یا محل سکونت معمولی تهیه کنندگان آن در ایران واقع شده باشد . در آثار معماری ، آن دسته آثاری که در ایران بنا شده اند و سایر آثار هنری گنجانده شده در بناها واقع در ایران از حمایت های قانونی برخوردار خواهند شد با توجه به نقائص فراوانی که در مقررات وضع شده در قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرم افزارهای رایانه ای مشاهده می شود ، باید نسبت به رفع آن مطابق با قانون حمایت حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان و قانون ترجمه و تکثیر نشریات و کتب و آثار صوتی صورت پذیرد کما اینکه در بخش پایانی لایحه جامع چنین اقدامی صورت پذیرفته و نواقص برطرف خواهد گردید.
« به طور کلی در مقایسه موافقت نامه تریپس و قانون ایران (۱۳۷۹) باید گفت که دایره محدودیت ها و استثناهای حقوق پدیدآورنده نرم افزار ، در موافقت نامه تریپس به تبعیت از کنوانسیون برن ، وسیع تر از حقوق ما است چرا که :
۱ – بر اساس بند ۲ ماده ۲ مکرر کنوانسیون که برای اعضای تریپس لازم الاتباع است ، کشور های عضو می توانند شرایطی را مقرر کنند که به موجب آن ، عرضه عمومی برنامه رایانه ای به عموم با هدف آگاه سازی عمومی توسط جراید و رادیو و تلویزیون بدون لزوم کسب اجازه از دارنده حق ، مجاز باشد . این شرایط در قوانین داخلی ما از جمله قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرم‌افزارهای رایانه‌ای پیش بینی نشده است .
۲ – بحث صدور مجوز اجباری و اقسام آن در خصوص پخش آثار ادبی و هنری توسط رادیو و تلویزیون و عرضه عمومی آنها که در بند ۲ ماده ۱۱ مکرر کنوانسیون برن پیشبینی شده و هم چنین پیش بینی شرایطی برای عرضه نرم افزار با هدف آگاه سازی عمومی توسط روزنامه ها و مجلات ، رادیو و تلویزیون بدون لزوم کسب اجازه از دارنده حق ، در حقوق ایران دیده نمی شود ».[۱۷۸]
الف) از نقض حقوق مالکیت فکری اعضای سایر کشورهای عضو موافقت نامه در ایران چنانکه امروز بسیار رایج می باشد جلوگیری بعمل خواهد آمد .
ب) اتباع سایر اعضای کشورهای عضو موظف به رعایت و پای بندی به اصول موافقت نامه بوده و آثار اتباع ایرانی در خارج از مرزهای کشور ، مورد حمایت جدی قرار خواهد گرفت .
ج) هیچ یک از اعضای کشورها و قوانین آنها تا مادامی که عضو موافقت نامه تریپس می باشند حق نقض حقوق پدیدآورندگان ایرانی را نخواهند داشت ؛ ضمن اینکه با توجه به حضور فراوان اندیشمندان ایرانی در خارج از مرزها ، حقوق مادی فراوانی را در پی خواهد داشت .
د) در مورد حقوق مادی و معنوی آثار سینمایی ایرانی در خارج از کشور، آنها می توانند از حمایت های تریپس بهر ه مند شده و اعضای موافقت نامه موظفند نسبت به تکثیر ، توزیع و پخش غیر مجاز آنها جلوگیری به عمل آورند .
فصل چهارم : مدت حمایت
مبحث نخست : در قوانین ایران
گفتار نخست : در حقوق مادی
الف ) در اثرهای عمومی
یکی از مواد تاثیر گذار موافقت نامه تریپس بر حقوق ایران در صورت الحاق به موافقت نامه ، بحث مدت زمان حمایت از آثار ادبی و هنری می باشد . « منظور از مدت حمایت ، مدت زمانی است که اثر در قلمرو مالکیت خصوصی قرار دارد و حقوق مادی برشمرده شده در انحصار پدیدآورنده اثر یا انتقال گیرندگان و پس از مرگ نیز در اختیار وراث یا موصی له می باشد و در صورت نقض این حقوق ، دارندگان حق می توانند دعوای شخصی در خصوص مطالبه حقوق تضییع شده اشان اقامه نمایند . با انقضاء مدت حمایت ، اثر هنری و ادبی در قلمرو عموم قرار می گیرد و حقوق فردی به نفع حقوق جامعه ساقط می شود و از این پس هر کسی می تواند بدون نیاز به کسب مجوز از آن استفاده نماید ».[۱۷۹] مدت حمایت از حقوق مادی پدیدآورندگان بی انتها نبوده بلکه در قوانین مختلف کشورها و مجامع مربوطه مدت زمان معینی را به کار می گیرند که در خلال آن دوره برای پدیدآورنده حقوقی متصور می شود . این مدت می تواند به صور مختلف محاسبه گردد .
در قوانین ایران حقوق مادی پدیدآورندگان بر اساس ماده ۱۲ قانون حمایت از حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان که « به موجب وصایت یا وراثت منتقل می شود از تاریخ مرگ پدیدآورنده سی سال است و اگر وارثی وجود نداشته باشد یا بر وصایت به کسی منتقل نشده باشد برای همان مدت به منظور استفاده عمومی در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار خواهد گرفت ».
بر اساس اصلاحیه ای که مجلس شورای اسلامی در این باره در تاریخ ۳۱/۰۵/۸۹ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و در تاریخ ۰۷/۰۷/۸۹ توسط ریاست محترم جمهور جهت اجرا به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ابلاغ شده است تغییراتی را به دنبال خواهد داشت : اولین قسمت از این مصوبه از نظر حقوقی ، حقوق مادی مولف ، مصنف و هنرمند که به موجب وصایت و یا وراثت منتقل می شود را از سی سال به پنجاه سال افزایش داد که این قدمی مهم در راستای هماهنگ نمودن قوانین مالکیت فکری با کنوانسیون برن و موافقت نامه تریپس می باشد . دومین تغییر ؛ اینکه در قانون ، درصورت عدم وصایت یا وراثت ، اثر برای استفاده برای استفاده عموم دراختیار وزارت فرهنگ قرار می گرفت که از تاریخ این مصوبه در اختیار حاکم اسلامی ( ولی فقیه ) قرار خواهد گرفت .
قانون ترجمه و تکثیر کتب ،نشریات و آثار صوتی هم به دنبال قوانین فوق الاشاره در ماده ۱ ، مدت استفاده از این حقوق که به وارث منتقل می شود را از تاریخ مرگ مترجم به مدت سی سال دانسته است . حقوق مذکور در این ماده قابل انتقال به غیر است و انتقال گیرنده از نظر استفاده از این حقوق قائم مقام انتقال دهنده برای استفاده از بقیه مدت از این حق خواهد بود .
لایحه جامع قانون حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط نیز در ماده ۴۴ مدت حمایت از حقوق مادی پدیدآورنده را از زمان خلق اثر تا پنجاه سال پس از مرگ او پیش بینی نموده است .
ب ) در اثرهای مشترک
در قانون حمایت حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان در ماده ۶ به تعریفی از آثار مشترک پرداخته و آن را عبارت از « اثری که با همکاری دو یا چند پدیدآورنده بوجود آمده باشد و کار یکایک آنان جدا و متمایز نباشد و حقوق ناشی از آن حق مشاع پدیدآورندگان باشد » ، دانسته است . در تبصره ماده ۱۲ به مدت حمایت از آثار مشترک اشاره شده و مقرر می دارد : « مدت حمایت اثر مشترک موضوع ماده ۶ این قانون سی سال بعد از فوت آخرین پدیدآورنده خواهد بود . به موجب ماده ۱۱ آئین نامه اجراییی حمایت از نرم افزارهای رایانه ای هرگاه اشخاص متعدد در پدیدآوردن نرم افزار مشارکت داشته باشند، چنانچه سهم مشارکت هر یک در پدیدآوردن نرم افزار مشخص باشد، حقوق مادی حاصل از آن به نسبت مشارکت به هر یک تعلق می گیرد. در صورتی که کار یکایک آنان جدا و متمایز نباشد اثر مشترک نامیده می شود و حقوق ناشی از آن حق مشاع پدیدآورندگان است.پس از تصویب اصلاحیه ماده ۱۲ در مجلس شورای اسلامی که اکنون لازم الاجرا گردیده است ، مدت حمایت اثر مشترک موضوع ماده ۶ به پنجاه سال بعد از فوت آخرین پدیدآورنده تغییر یافته است . بنابر این ماده ۴۵ قانون لایحه جامع که مدت حمایت از حقوق مادی اثر مشترک را از زمان خلق اثر تا پنجاه سال پس از مرگ آخرین پدیدآورنده پیش بینی شده است ، تحقق یافته است . قانون ترجمه و تکثیر ، مدت حمایت از آثار مشترک در ترجمه وتکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی مقرره ای ندارد .
قابل ذکر است در مصوبه اخیر مجلس مشخص نشده است که مدت حمایت ۵۰ سال شامل پدیدآورندگان نرم افزارهای راینه ای نیز خواهد شد یا خیر ؟
ج ) دراثرهای بی نام یا با نام مستعار
در این خصوص هیچ یک از قوانین ایران در بعد مالکیت ادبی و هنری به آن اشاره نکرده اند . و لذا در صورتی که اثری بی نام یا با نام مستعار ارائه گردد مطابق قاعده کلی ، ‌حقوق مادی برای پدیدآورنده اثر سی سال می باشد . اما در لایحه پیش نویس در مواد ۴۷ و ۴۸ به آن پرداخته است . در ماده ۴۷ مقرر شده است : « در خصوص اثر مستعار یا اثر بی نام ، مدت حمایت از حقوق مادی پنجاه سال از تاریخ انتشار مجاز اثر می باشد . هر گاه قبل از انقضاء مدت مذکور ، هویت پدیدآورنده افشا یا در مورد هویت او تردید زایل شود ، حسب مورد ، مفاد مواد این فصل اعمال خواهد شد . همچنین ماده ۴۸ ، اختصاص به عدم انتشار اثر در مدت مقرر دارد و اشعار می دارد : « در مورد ماده فوق ، در صورت عدم انتشار اثر در مدت یاد شده ، شروع مدت حمایت از زمان خلق اثر محاسبه خواهد شد .
در قانون ایران مدت حمایت بر اساس قرارداد را نیز مقرر داشته است . بر اساس ماده ۱۴ قانون حمایت حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان « اگر بهره برداری مالی از اثر به موجب قرارداد به دیگری منتقل شده باشد ، انتقال گیرنده می تواند تا سی سال پس از واگذاری اثر از آن بهره برداری کند ، مگر اینکه برای مدت کمتری توافق شده باشد ». « پس از انقضای مدت مذکور در صورت حیات پدیدآورنده ، حق متعلق به خود او و در غیر این صورت تا سی سال پس از فوت پدیدآورنده ، متعلق به ورثه یا موصیٌ له خواهد بود ».[۱۸۰]
د ) در آثار عکاسی
« در مورد آثار سینمایی یا عکاسی و هم چنین هر گاه اثر متعلق به شخص حقوقی باشد یا حق استفاده از آن به شخص حقوقی واگذار شده باشد ، حقوق مادی پدیدآورنده به مدت سی سال از تاریخ نشر یا عرضه اثر مورد حمایت خواهد بود ».[۱۸۱] قانون تشکیل سازمان نظام سینمایی و حمایت از حقوق مادی و معنوی آثار سینمایی ، مدت حمایت از آثار سینمایی را در ماده ۷۸ به مدت حمایت از حقوق مادی می پردازد : « مدت استفاده از حقوق مادی پدیدآورنده موضوع این قانون که به موجب وصایت منتقل می شود از تاریخ مرگ پدیدآورنده پنجاه سال و استفاده به موجب وراثت از تاریخ مرگ پدیدآورنده ، سی سال است و در صورت مشاع بودن ، فوت آخرین شریک ملاک محاسبه می باشد و چنانچه وارثی وجود نداشته باشد و یا به وصایت به کسی منتقل نشده باشد برای مدت سی سال به منظور استفاده عمومی در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار می گیرد ». در ماده ۷۹ حمایت همین قانون نیز آمده است : « حقوق مادی آثار سینمایی که به سفارش شخص حقیقی یا حقوقی پدید آمده باشد از تاریخ نشر تا سی سال متعلق به سفارش دهنده است مگر آنکه توافق کمتری شده باشد ». این ماده نیز علاوه بر حمایت از شخص حقیقی ، مدت حمایت را شامل شخص حقوقی نیز دانسته است .
ه ) در اثرهای سفارشی
مدت حمایت از اثرهایی که در نتیجه سفارش پدید می آید تا سی سال از تاریخ پدید آمدن متعلق به سفارش دهنده است ، مگر آن که برای مدت کمتری یا ترتیب محدود تری توافق شده باشد .[۱۸۲] « پس از اتمام این مدت ، حقوق مذکور در صورت حیات پدیدآورنده ، متعلق به خود او و در غیر این صورت تا مدت سی سال بعد از فوت پدیدآورنده ، از آن ورثه او یا موصیٌ له خواهد بود ». در قانون ترجمه و تکثیر به مدت حمایت در این زمینه اشاره نکرده است . قانون جامع حمایت در ماده ۴۶ در خصوص اثر عکاسی و اثرهای جمعی آورده است : « در خصوص اثر عکاسی ، اثر دیداری – شنیداری ، اثر ناشی از سفارش و اثر ناشی از استخدام ، اثری که حق استفاده آن به شخص حقوقی واگذار شده باشد ، اثر متعلق به شخص حقوقی و اثر جمعی ، مدت حمایت از حقوق مادی پنجاه سال از تاریخ پدید آمدن اثر ، تاریخ نشر یا عرضه هرکدام که آخرین تاریخ باشد ، است . نرم افزار ممکن است به سفارش شخص حقیقی یا حقوقی پدید آمده باشد. بر اساس ماده ۱۰ حقوق مادی نرم افزارهائی که مطابق ماده (۶) قانون پدید می آیند به مدت مقرر در ماده (۱) قانون (۳۰ سال) متلعق به سفارش دهنده است، مگر اینکه برای مدت کمتر یا ترتیب محدودتری توافق شده باشد ولی حقوق معنوی نرم افزارها متعلق به پدیدآورنده است.
و ) در نرم افزارهای رایانه ای
در قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرم افزارهای رایانه ای مدت حقوق مادی سی سال از تاریخ پدیدآوردن نرم افزار دانسته اند. ماده ۹ایین نامه اجرایی هم حقوق مادی و معنوی نرم افزار به پدیدآورنده تعلق دارد. استفاده از تمام یا قسمتی از حقوق مادی موضوع قانون برای مدت ۳۰ سال یا کمتر، با قید شرط یا بدون شرط به اشخاص دیگر قابل نقل و انتقال می باشد. اشخاصی که به ترتیب فوق اجازه نشر یا عرضه یا اجرای نرم افزاری را که دیگری پدیدآورده است به دست آورده اند مکلفند نام پدیدآورنده را نیز در نسخ عرضه شده ذکر نمایند مگر اینکه با پدیدآورنده به گونه ای دیگر توافق شده باشد.
گروهی معتقدند علت کوتاه بودن مدت زمان حمایت از برنامه های رایانه ای ، کوتاه بودن عمر مفید این برنامه ها قانون گذار را مجاب کرده است که در مقایسه با دیگر آثار ادبی و هنری ، مدت زمان کوتاه تری را برای حمایت از حقوق مادی لحاظ کند ».[۱۸۳] لایحه جامع در ماده ۱۵۵ مدت زمان را با هماهنگی بیشتر با کنوانسیون برن و موافقت نامه تریپس تا پنجاه سال پس از انتشار اثر و در صورت عدم انتشارتا پنجاه سال پس از خلق اثر مقرر داشته است . ماده ۱۵۶ همین لایحه مدت حمایت برای اثرهایی را که توسط رایانه پدید آمده باشد را ۵۰ سال پس از خلق اثر دانسته است .

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
 
 
 

نظر دهید »
بررسی اثربخشی درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی و کاهش نشانه های افسردگی درافراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان مراکزMMT شهر تهران- قسمت ۸
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

الف. طبقه بندی بر اساس علت شناسی
از نظر علت شناسی افراد افسرده را به دو نوع تقسیم می کنند:

۱ . افسرده واکنشی
۲ . افسردگی درونزاد
تعاریف
هر تغییر فعال که تحت تاثیر یک عامل خارجی در ارگانیزم به وقوع بپیوندد واکنش نامیده می شود. افسردگی واکنشی آن است که به نظر برسد آن عوامل خارجی یا محیطی استرس زا باشد و در واقع این اختلال واکنشی است در مقابل عوامل خارجی فشار زا. همچنین افسردگی درونزاد را به نوعی می گویند که بدون رابطه با عوامل استرس زای محیطی ظاهر می گردد و به همین جهت آن را درونزاد گویند.
علایم
در افسردگی واکنشی الگوهای خاص وجود دارد که از جمله اضطراب، تحریک پذیری، نوسان شدید، غم و اندوه، احساس گناه نسبت به رویدادی که افسردگی را اشکار ساخته، حساسیت، عدم اعتماد به نفس، کاهش فعالیت­ها، نا امیدی و دو سو گرایی نسبت به فردی که از دست رفته، کم خوابی و بد خوابی(کاپلان سادوک،۱۳۸۹).
در افسردگی درونزاد هم علایم مشخصی وجود دارد که مهم ترین آنها عبارتند از: صبح زود تر از معمول بیدار شدن، بی اشتهایی، کاهش وزن، یبوست، کاهش میل جنسی، تغییر نادرست نظر دیگران نسبت به خود، افکار پارا نوییدی، کندی تفکر و رفتار و احساس طرد شدگی گرچه سالهای طولانی این تقسیم بندی مورد حمایت بوده ولی اخیرا بسیاری از روان پزشکان صاحب نفوذ بر این عقیده اند که معدودی از بیماران را می­توان بر این اساس طبقه بندی کرد (کاپلان سادوک، ۱۳۸۹).
ب. طبقه بندی بر اساس سیر بیماری
امیل کراپلین در هم جوش دادن مانی و افسردگی را از طول سیر بیماری اخذ کرد . او متوجه شد که سیر بیماری خواه افسردگی باشد یا مانی اساسا یکسان است و به همین جهت آنها را در یک طبقه قرار داد و مانیک­دپرسیو نامید.
این نظریه به شدت مورد قبول واقع شد تا اینکه در سال ۱۹۶۲ لئونارد و همکارانش تصمیم گرفتند که تقسیم ­بندی به سه گروه زیر باشد:
۱ . بیمارانی که فقط اختلال افسردگی داشتند(یک قطبی)
۲ . بیمارانی که فقط مانی داشتند(مانی یک قطبی)
۳ . بیمارانی که افسردگی و مانی را با هم داشتند(دو قطبی)
امروزه از اصطلاح مانی یک قطبی استفاده نمی شود، بلکه چنین مواردی در گروه در گروه دو قطبی قرار داده می­ شود به این دلیل که همه کسانی که مانی دارند بالاخره روزی افسردگی را تجربه می کنند به عبارت دیگر خود نشان نداده است. به نظر می­رسد تقسیم بندی یک قطبی، دو قطبی بهترین نوع پیشنهاد شده تا به امروز است(پورافکاری، ۱۳۸۵).
ج. طبقه بندی بر اساس نشانگان
غالباً برای تشخیص افسردگی از طبقه بندی بر اساس نشانه ها استفاده می­ شود. نشانه­ های افسردگی اگر چه در منابع به اشکال مختلف ذکر شده اما می­توان گفت آخرین و معتبرترین نشانه­ های افسردگی مربوط به چهارمین مجموعه تشخیص آماری تجدید نظر شده انجمن روان پزشکان امریکا DSM-4-TR می­باشد.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
 

۲ – ۵ – ۴- ملاکهای DSM-4-TR در مورد دوره افسردگی اساسی
 

حداقل پنج تا از علایم زیر همزمان در یک دوره دو هفته­ای وجود داشته باشد و نشانه تغییری در کارکرد قبلی باشد حداقل یکی از علایم خلق افسرده یا بی علاقگی و بی لذتی باشد.
۱٫ خلق افسرده در اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها، چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش و چه طبق مشاهده دیگران.
۲٫ کاهش واضح علاقه ­مندی یا لذت بردن از همه یا تقریبا همه فعالیت­ها، اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها.
۳٫ کاهش چشمگیر وزن بدون اجرای برنامه رژیم خاصی برای لاغری یا افزایش وزن، یا کاهش یا افزایش اشتها تقریبا همه روزها.
۴٫ کم خوابی با پرخوابی به طور تقریبا هر روزه.
۵٫ سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی در تقریبا همه روزها.
۶٫ احساس خستگی یا از دست دادن انرژی تقریبا همه روزها.
۷٫ احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط یا نامتناسب تقریبا هر روز.
۸٫ کاهش قدرت تفکر یا تمرکز ، یا احساس بلا تصمیمی ، تقریبا هر روز.
۹٫ افکار عود کننده ­ای درباره مرگ، فکر مکرر خودکشی بدون هیچ نقشه خاصی، اقدام به خودکشی، یا داشتن نقشه­ای معین برای انجام خود کشی.
نکته:
الف. علایم مذکور واجد ملاک­های دوره مختلط نباشد.
ب. علایم از نظر بالینی رنج و عذاب چشمگیری برای بیمار ایجاد کرده باشد.
پ. علایم ربطی به اثرات جسمی مستقیم یک ماده یا یک بیماری طبی عمومی نداشته باشد.
ت. داغدیدگی توجیه بهتری برای علایم نباشد(کاپلان سادوک، ۱۳۸۹).

 

۲ – ۵ – ۵- خصایص بالینی
 

علایم اختلالات خلقی دو الگوی کلی دارد: یکی مربوط به افسردگی است و دیگری مربوط به مانیا(شیدایی). دوره­ های افسردگی، هم در اختلال افسردگی اساسی ممکن است روی دهد و هم در اختلال دو قطبی نوع یک. پژوهشگران در مطالعات بسیاری کوشیده­اند تفاوت­های پایا میان دوره­ های افسردگی اختلال دو قطبی نوع یک و دوره­ های افسردگی اختلال افسردگی اساسی بیابند، اما تفاوت چندانی پیدا نشده است. در موقعیت­های بالینی تنها با بهره گرفتن از سابقه بیمار، سابقه خانوادگیش و سیر آتی بیماریش می­توان این دو را از هم افتراق داد. برخی از بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک حالات مختلطی دارند که هم خصایص مانیا را دارد هم خصایص افسردگی را. همچنین برخی از این بیماران در حین دوره­ های مانیا، دوره­ های گذرایی از افسردگی هم پیدا می­ کنند که از چند دقیقه تا چند ساعت طول می­کشد( کاپلان سادوک، ۲۰۰۷).
در مورد وضعیت روانی افسردگی که کاپلان به آن اشاره کرده است کندی عام روانی حرکتی شایع­ترین علامت است. مالیدن دستها به هم و کشیدن مو شایع­ترین علایم سراسیمگی است. نمای شناخته شده بیمار افسرده عبارت است از فردی با وضعیت خمیده، بدون هیچ گونه حرکت خود به خود و با نگاهی خیره به پایین. و البته باید به علایم مربوط به احساسات، خلق، تکلم، اختلالات ادراکی، هذیانها و توهمات همخوان با خلق افسرده ونحوه فکر توجه کرد. همچنین از مقیاسهای تسونگ(zung) و راسکین(raskin) وهمیلتون(Hamilton) برای برآورد عینی افسردگی استفاده می­ شود.

 

۲ – ۵ – ۶- سیر و پیش آگهی افسردگی
 

حدود پنجاه درصد از بیمارانی که دچار نخستین دوره اختلال افسردگی اساسی­اند پیش از آن­که این دوره اول هم شناسایی شود، علایم چشمگیری از افسردگی داشته اند. دوره افسردگی بدون درمان شش تا سیزده ماه و با درمان در اکثر اوقات حدود سه ماه طول می­کشد. حدود پنج تا ده درصد از بیمارانی که در ابتدا تشخیص­شان اختلال افسردگی اساسی است، شش تا ده سال پس از نخستین دوره افسردگی دچار دوره مانیا می­شوند. سن متوسط این تغییر سی و دو سالگی است و اغلب پس از دو تا چهار دوره افسردگی پیدا می­ شود.

 

۲ – ۵ – ۷- معنای نابهنجاری
 

بررسی مفاهیم مختلف بیماری یا اختلال روانی مستلزم آن است که در ابتدا، اصطلاح اختلال یا بیماری تعریف شود. بهنجاری و نابهنجاری را می­توان از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داد. به عنوان مثال دیدگاه مرضی یا آسیب شناختی بر این فرض استوار است که رفتار نابهنجار نتیجه حالتی مرضی و یا اختلالی است که بر اساس نشانه های بالینی قابل تشخیص باشد. یا دیدگاه آماری معتقد است که مرتبه بهنجاری دو سوم تا سه چهارم(۶۶ تا ۷۵ درصد) حد میانی منحنی اکثر گروه های مورد مطالعه را در بر می­گیرد و افرادی که خارج از این چارچوب قرار می­گیرند، نابهنجار یا برتر قلمداد می­شوند. دیدگاه فرهنگی نیز معتقد است که رفتار و یا بازخوردهای یک فرد بر حسب محیط اجتماعی که در ان زندگی می­ کند، بهنجار یا نابهنجار است. دیدگاه آرمانی­نگر، تعریف بهنجاری را از راه توسل به یک الگوی فرضی(یک نظام بهنجار آرمانی) مطرح می­ کند. و در نهایت دیدگاهی که بهنجاری را به منزله یک فرایند سازشی یا ظرفیت واکنش برای بازیافتن تعادل از دست رفته پیشین تلقی و معنی می­ کند(دادستان، ۱۳۸۳).

 

۲ – ۵ – ۸- مفهوم افسردگی
 

افسردگی از زمان­های بسیار دور در نوشته­ها و مدارک طبی قدیم وجود دارد. داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد و هومر هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند. کرنلیوس سلسوس در کتاب مدیسین افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را روان پزشکان دیگر از جمله ارسطو(۲۰ تا ۱۸۰ سال بعد از میلاد) و جالینوس(۱۲۹ تا ۱۹۹ بعد از میلاد) نیز به کار برده اند (پورافکاری، ۱۳۸۵).
براساس پژوهشی که توسط دکتر ایرون بک[۱۳۰] انجام شده، بیش از ۸۰ درصد بیماران افسرده خود را انسان بی­ارزشی می­دانند(برنز، قراچه داغی ۱۳۸۶) متاسفانه مسأله به اینجا ختم نمی­ شود، تحقیقات دکتر بک نشان داد که بیماران افسرده بخصوص در زمینه­هایی مثل هوش، موفقیت، اشتغال، جذابیت، سلامتی و توانایی که برایشان بیشترین ارزش­ها را دارد، احساس ناتوانی می­ کنند. هنگام افسردگی شخص نه تنها به شایستگی و لیاقت خود تردید می­ کند بلکه دوستان، افراد خانواده و حتی روانپزشک را به قبول این طرز باور سوق می دهد(نقل از برنز ۱۳۸۶). افسرده خود را آدم بی­ارزشی می­داند و در این میان، شدت افسردگی هر چه بیشتر باشد، احساس بی­ارزش بودن هم بیشتر است. تصویر ذهنی افسردگی را می­توان در چهار احساس مغلوب، علیل، بی کفایت و محروم توضیح داد(برنز، ۱۳۸۶).
تبدیل پدیده افسردگی به موقعیتی قابل درک از طریق پرسیدن و رسیدگی به مضامین گفته­های بیماران امکان پذیر است. شخص افسرده احساس می کند از عنصری که برای خوشبختی لازم دارد محروم شده است. با پرداختن به موضوع از دست دادن به این نتیجه می­رسیم که اختلال روانی با یک مسئله شناختی در ارتباط است. در برخورد با مفهوم از دست دادن باید به نقش قطعی معانی و ارتباط ها توجه کنیم. با توجه به این باخت­ها و احساس اندوه ناشی از ،ن، عارضه های افسردگی به وجود می­آیند(بک، ۱۳۸۷).

 

۲ – ۵ – ۹- عارضه­های افسردگی
 

عارضه­های افسردگی عبارتند از: الف. کمبود عزت نفس و انتقاد از خود، ب. بدبینی، ج. افزایش اندوه، د. تغییرات انگیزه، ه. میل به خودکشی.
آنچه به اختصار عنوان گردید حاصل تجربه های بالینی و استناد به صحبت بیماران افسرده است که توسط دکتر بک انجام گرفته در ادامه به عنوان مثال یک نمونه به اختصار توضیح داده می­ شود.
در باب کمبود عزت نفس و انتقاد از خود:
بیمار افسرده با رجوع به نتایج ناخوشایند حوادث(جدا شدن، طرد شدن­ها، شکست خوردن و مطابق انتظار ظاهر نشدن می خواهد از تاثیر این تجربه ها بر خود آگاه شود. او ممکن است تقصیر­ها را به گردن خود بیندازد ، در نتیجه نه تنها به خاطر ضرر و زیانی که متحمل شده ناراحت می شود ، بلکه در خود نقصی را احساس کرده و این نقص را برای خود بزرگ کرده و احساس جراحت، اندوه و حقارت می کند(بک، ۱۳۸۷).

 

۲ – ۵ – ۱۰- ویژگی­های افراد افسرده
 

هر فردی از بابت این­که در چه شرایط و خلق خویی قرار دارد دارای ویژگی­های مخصوص به خود و البته برخی ویژگی­های مشترک میان دیگر افراد است که افراد افسرده هم از این قایده بیرون نیستند. در اینجا ویژگی­های افراد افسرده را بر می­­شمریم.
الف. ویژگی­های بالینی
خلق افسرده و بی­علاقه شدن به لذات قبل از این از علایم کلیدی افسردگی است. بیمار ممکن است بگوید احساس اندوه، نا امیدی، غمگینی یا بی­ارزشی می کند. فرد اغلب علایم افسردگی را نوعی درد مشقت بار روحی توصیف می­ کند و گاه از این شکایت می­ کند که نمی ­تواند گریه کند، علامتی که با بهبود بیمار رفع می­ شود(کاپلان سادوک، ۱۳۸۹).
حدود دو سوم از کل بیماران افسرده به فکر خود کشی می­افتند و حدود ده تا پانزده درصد از آنها نیز دست به خود کشی می­زنند. تقریبا همه بیماران افسرده(حدود ۹۷ درصد) از کم شدن کار مایه(انرژی) خود که موجب می شود نتوانند وظایف خود را به راحتی انجام دهند شکایت می­ کنند. حدود ۸۰ درصد از بیماران از اشکال در خواب به ویژه سحرخیزی(بی­خوابی انتهایی[۱۳۱] و بیدار شدن های مکرر در طول شب که در طی آن دایم به مشکلات خود فکر می­ کنند)، شکایت دارند. بسیاری بیماران دچار کاهش اشتها و وزن می­شوند، اما برخی نیز افزایش اشتها و وزن و خواب پیدا می­ کنند. اضطراب از علایم شایع افسردگی است که ۹۰ درصد بیماران را گرفتار می­ کند. بیماری طبی نظیر دیابت، افزایش فشار خون، بیماری انسدادی مزمن ریه و بیماری قلبی همراه با افسردگی تشدید می­شوند. سایر علایم نباتی افسردگی عبارتند از: غیر طبیعی بودن قاعدگی و کاهش علاقه و عملکرد جنسی که ممکن است فرد را به غلط به جلسات مشاوره ازدواج[۱۳۲] یا درمان اختلالات جنسی[۱۳۳]سوق دهد. حدود ۵۰ درصد از کل بیماران ذکر می­ کنند که علایم­شان در طول روز تغییر می­ کند[۱۳۴]، به این شکل که شدت آنها در صبح بیشتر است و هرچه رو به غروب می رویم، کمتر می­ شود.
افسردگی در کودکان و نوجوانان: هراس از مدرسه و چسبیدن بیش از حد به والدین ممکن است علایمی از افسردگی در کودکان باشد. ضعف عملکرد تحصیلی، سوء­مصرف مواد، رفتار ضد اجتماعی، ولنگاری­جنسی و ترک خانه ممکن است علایم افسردگی در نوجوانان باشد.
افسردگی در سالخوردگان: افسردگی در افراد مسن شایع تر از کل جمعیت است. در مطالعات مختلف میزان شیوع افسردگی در سالخوردگان از ۲۵ تا ۵۰ درصد گزارش شده.
ب. تغییرات عصبی، روانشناختی در افسردگی:
تخریب معمولاً در طیف وسعی از قلمرو عصبی روانشناختی از جمله توجه، یادگیری، حافظه و کارکرد اجرایی مشاهده می­ شود. ممکن است نقص در کارکرد اجرایی در افسردگی به طور خاص، بارزتر باشد. علایم شناختی افسردگی عبارت است از احساس ذهنی ضعف تمرکز( ۸۴ درصد از بیماران در یک مطالعه) و مختل شدن تفکر(۶۷ درصد بیماران در مطالعه ای دیگر) ( کاپلان، سادوک، ۱۳۸۹).
ج. وضعیت روانی در حملات افسردگی:
کندی عام روانی حرکتی شایع ترین علامت است. البته سراسیمگی روانی حرکتی نیز به ویژه در سالخوردگان دیده می­ شود. مالیدن دست­ها به هم و کشیدن مو شایع­ترین علایم سراسیمگی است. رخ شناخته شده در بیمار افسرده عبارت است از فردی با وضعیت خمیده بدون هیچگونه حرکت خود به خود و با نگاهی خیره به پایین.
تکلم: کاهش سرعت تکلم و درجه صدا و پاسخ دادن به سوالات به صورت یک کلمه ای و یا دیر، در بسیاری از بیماران افسرده مشهود است.
فکر: بیمار افسرده دیدگاهی منفی راجع به جهان و خودش دارد. محتوای فکر این گونه بیماران تشکیل شده در مورد از دست دادن، گناه، خودکشی و مرگ. حدود ۱۰ درصد از کل بیماران افسرده، علایم برجسته ای از کل فکر را دارند.
حافظه: حدود ۵۰ تا ۷۵ درصد از کل بیماران افسرده دچار نوعی اختلال شناختی هستند که گاه از آن با عنوان دمانس کاذب ناشی از افسردگی[۱۳۵]یاد می شود . شکایت شایع این بیماران مختل شدن تمرکز و فراموش کاری است .
نظارت بر تکانه : حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از کل بیماران افسرده دست به خودکشی می­زنند و حدود دو سوم از آن­ها نیز فکر خودکشی دارند. به همین دلیل از نظر بالینی عاقلانه نیست که برای بیمار افسرده داروی ضد­افسردگی به ویژه داروهای سه حلقه ای نسخه شود.
قضاوت و بصیرت: بصیرت بیماران افسرده به اختلالاشان اغلب افراطی است. یعنی علایم اختلال و مشکلات زندگی­شان بیش از حد مورد تاکید قرار می­دهند. به سختی می­ شود این گونه بیماران را به ممکن بودن بهبودشان متقاعد ساخت.
قابل اعتماد بودن: در هرگونه اطلاعاتی که از بیمار افسرده گرفته می­ شود تاکید مفرط بر جنبه­ های بد و بی­اهمیت جلوه دادن جنبه­ های خوب وجود دارد، نمی ­تواند هیچ گونه اطلاعات امیدوارکننده ­ای را باور کند.
د. تغییرات خواب در افسردگی:
خواب آشفته مشخصه افسردگی می­باشد.

 

۲ – ۵ – ۱۱- همه گیر شناسی
 

به طور کلی، تحقیقات مختلف با توجه به تنوع نشانه­شناسی افسردگی در خلال تحول نشان داده اند که تقریباً ۲درصد کودکان چهار تا شانزده ساله به اختلال افسردگی اساسی مبتلا می شوند. این فراوانی در خلال نوجوانی به طور تقریبی ۷ درصد است. تحقیقات مختلف به تفاوتی در افسردگی پسران و دختران قبل از سن یازده سالگی دست نیافته­اند اما در حدود سن شانزده سالگی تعداد دختران افسرده را دو برابر پسران گزارش کرده ­اند (دادستان، ۱۳۸۵). اختلال افسردگی عمده اختلال شایعی است که شیوع مادام العمرش حدود ۱۵ درصد و در زنان شاید ۲۵ درصد است و تقریبا در سراسر جهان و در همه کشورها و فرهنگ ها دیده می­ شود که شیوع اختلال آن در زنان دو برابر مردان است. طبق فرضیه ­های ارائه شده دلایل این امر تفاوت­های هورمونی، اثرات زایمان، تفاوت روانی اجتماعی زنان و مردان و الگوهای رفتاری مربوط به درماندگی آموخته شده می­باشد. متوسط سن شروع اختلال افسردگی عمده حدود چهل سالگی است و حدود ۵۰ درصد از کل این افراد بیماریشان از ۲۰ تا ۵۰ سالگی شروع می­ شود(کاپلان، سادوک، ۲۰۰۷).

 

۲ – ۵ – ۱۲- تحریف­های شناختی در افسردگی:
 

پایه و اساس افسردگی تحریف­های شناختی است. این تحریفات عبارتند از(برنز، ۱۳۸۶):
۱- تفکر همه یا هیچ: همه امور را سیاه یا سفید می بینید. اگر نتیجه کارتان عالی نباشد خود را ناکام و شکست خورده می­دانید. این تفکر شروع و پایه اساس کمال­گرایی است. نهایت­گرایی، برداشت واقع بینانه­ای از زندگی نیست. اشتباه ادراکی تفکر دوبخشی هم نامیده می­ شود، سایه و خاکستری وجود ندارد.
۲– تعمیم مبالغه آمیز: جزیی ترین اتفاق منفی را به حساب شکست همیشگی می­گذارند و اشکالات ناشی از تعمیم مبالغه آمیز بسیار زیاد است. بدون ان ناراحتی کم دوام و زود گذر می­ شود مانند لعنت به این زندگی، دیگر برای همه عمرم کافی است.
۳– فیلتر ذهنی: شبیه قطره جوهری که بر دهانه لیوان آب بیافتد، همه آب را رنگی می کند. حوادث جزیی را به قدری بزرگ می­ کند که حقیقت در سایه­اش محو می­ شود. در برخورد با موارد منفی، آن آنچنان در ذهن بزرگ می­ کند که انگار هر چه است منفی است.
 
 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 162
  • 163
  • 164
  • ...
  • 165
  • ...
  • 166
  • 167
  • 168
  • ...
  • 169
  • ...
  • 170
  • 171
  • 172
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • تاثیر بازاریابی حسی بر جذب مشتری در صنعت هتل و رستوران- قسمت ۱۴- قسمت 2
  • مطالعه تطبیقی مسئولیت مدنی ناشی از تصادفات با عابرین پیاده در کشورهای ایران ، انگلیس و فرانسه- قسمت ۱۰
  • دانلود فایل ها در رابطه با مطالعه و بررسی تطبیقی روشهای عبور عابرین پیاده شهر تهران از ...
  • مطالعه تطبیقی استراتژیهای توسعه فناوری اطلاعات وارتباطات درسه کشورچین،کره شمالی وجمهوری اسلامی ایران
  • اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان- قسمت ۸
  • بررسی تاثیر تحولات اقتصادی اجتماعی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ...
  • بررسی میزان اثربخشی نظام ارزیابی عملکرد جدیدکارکنان ازدید مدیران وکارکنان اداره ...
  • ویژگی های فیزیکی ای که در تقطیر بنزین موتور بایتس مورد اندازه گیری- ...
  • بررسی الگوهای منجر به بارش بیش از ۱۰۰ میلی متر در یک روز (ایستگاههای انزلی- رشت-آستارا)- قسمت ۲۹
  • بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده مشتریان از خدمات بانکداری اینترنتی (مطالعه موردی شعب بانک پاسارگاد استان البرز)- قسمت ۱۲
  • تاثیر شوک های نفتی بر رشد اقتصادی در کشور های نفت خیز منا۹۳- قسمت ۴
  • شناساندن مبانی نظری و منابع حقوقی تاسیس حقوقی اعاده حیثیت در حقوق جزای عمومی و سابقه تاریخی آن- قسمت ۵
  • مقایسه انگیزه مشارکت مردان و زنان مشهد به ورزش پرورش اندام- قسمت ۳- قسمت 2
  • تاریخ‌ نگاری دوران افشاریه- قسمت ۹
  • بررسی تطبیقی مدل تأویلی غزلیات دیوان حافظ از آیات قرآن مجید با هرمنوتیک شلایرماخر- قسمت ۶
  • بررسی میزان و نوع استفاده معلمان از برنامه درسی مبتنی بر فناوری اطلاعات ...
  • پایان نامه حسابداری ۴- قسمت ۹
  • تبیین مبانی مسئولیت کیفری ناشی از سوء مصرف مسکرات و مواد روانگردان- قسمت 9
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع تصویر سازی با صفات شاعرانه در اشعار نیما یوشیج و ...
  • منظومه¬های سیاسی طنز در انقلاب مشروطه- قسمت ۱۴
  • تحلیل نامه ی امام علی (ع) به حارث همدانی- قسمت ۶
  • بررسی فقهی حقوقی ملاک عمد در قتل عمد با تاکید قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲- قسمت ۵
  • سنتز، شناسایی کمپلکس¬های جدید دارویی از گالیم، قلع و تیتانیم و مطالعات کلینیکی تعدادی از آن¬ها در درمان برخی رده¬های سلول¬های سرطانی- قسمت ۴- قسمت 2
  • تاریخ‌ نگاری دوران افشاریه- قسمت ۸
  • بررسی تاثیر اقلام تعهدی و اقلام نقدی در پیش بینی ورشکستگی شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی- قسمت ۶
  • تعيين ارتباط بین کیفیت زندگی کاری (QWL) و تعهّد سازمانی کارکنان بانک ملی استان گیلان در سال 90-91- قسمت 6
  • پایان نامه_۴- قسمت ۲
  • ضمانت اجراهای کیفری نقض حقوق مالکیت فکری در ایران- قسمت ۵
  • بررسی اندیشه‎ها و درون ‎مایه‌ی اشعار شمس لنگرودی- فایل ۵۰
  • تحولات تقنینی مربوط به فرزند خواندگی- قسمت ۷

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان