دای
دای مغز دستگاه نامیده می شود، زیرا شکل محصول نهایی توسط شکلدهی که در دای انجام می شود، تعیین میگردد. انواع زیادی از دای برای تولید محصولات اکسترود شده گوناگون در دسترس است. چیزی که در تمامی دایها مشترک است، نیاز به طراحی هندسه جریان داخلی مناسب است. اگر دای شکل جریان مناسب را نداشته باشد، امکان تولید محصول پلیمری بر مبنای مشخصات مورد نظر وجود نخواهد داشت.
برای فرایند بهینه، دایها بایستی سیستم کنترل دمایی مجزا داشته باشند. یک ناحیه کنترل دمایی معمولاً برای دایهای کوچک کافی است. دایهای بزرگتر ممکن است چندین ناحیه کنترل دمایی داشته باشند. بعلاوه، عایقسازی اطراف بدنهی دای اغلب به منظور کاهش اتلاف حرارت به هوای محیط و همچنین کاهش حساسیت دمای دای به تغییرات شرایط دمایی محیط مورد استفاده قرار میگیرد (کانتور، ۲۰۰۶).
عوامل مؤثر بر کیفیت عملکرد ماشین اکسترودر تابعی از قطر (D)، طول (L)، گام های پیچ، شکل و خشک بودن دانهها، سرعت چرخش و سرعت حرکت و طرح قالب (دای) است.
۲-۵-۲٫ نواحی عملکردی اکستروژن
در این بخش شش ناحیه در طول اکسترودر تشریح می شود که عملکردهای مختلف سیستم را انجام می دهند. درک نواحی عملکردی ترکیبی از دانش مواد پلیمری همراه با دانش سختافزار اکستروژن میباشد. با حرکت پلیمر در این نواحی عملکردی مختلف و در شکلهای مختلف (به عنوان مثال گرانول، بستری از جامد و یا مذاب)، با اجزای سختافزاری (به عنوان مثال محفظه خوراک، مارپیچ و ماردون) در نواحی عملکردی مختلف برهمکنش می کند. اگر هر یک از این عملکردها به درستی انجام نپذیرد، کیفیت محصول نهایی یا راندمان فرایند اکستروژن ممکن است کاهش یابد. به عبارت دیگر، برای بهینه سازی ظرفیت محصول اکسترودر، هر ناحیه عملکردی بایستی به صورت بهینه عمل کند (کانتور، ۲۰۰۶).
شش ناحیه عملکردی عبارتند از (شکل ۲-۱۶):
انتقال و جابجایی مواد جامد؛
ذوب کردن؛
پمپ کردن مذاب؛
مخلوط کردن؛
گاززدایی (یا رطوبت زدایی)؛
شکلدهی توسط دای (کانتور، ۲۰۰۶).
شکل ۲-۱۶. شش ناحیه عملکردی در اکسترودر
این موارد نبایستی با بخشهای هندسی اکسترودر شامل بخش خوراکدهی، بخش انتقال و بخش اندازه گیری اشتباه گرفته شوند. اگرچه بین بخشهای هندسی و نواحی عملکردی برخی وابستگیها وجود دارد، عملکردها توسط نواحی هندسی محدود نمیشوند. برای مثال، ذوب کردن تنها محدود به ناحیه انتقال نمی شود، ممکن است در بخش خوراکدهی آغاز شده و تا بخش اندازه گیری ادامه یابد. از طرفی، تمامی اکسترودرها شامل هر شش ناحیه عملکردی نمی شود. برخی از اکسترودرها توسط پلیمر مذاب خوراکدهی میگردند و در نتیجه نیازی به ناحیه انتقال جامد و ذوب کردن ندارد، و تعداد زیادی از اکسترودرها نیز ناحیه گاززدایی زا شامل نمیشوند.
۲-۵-۳٫ انواع اکستروژن
۲-۵-۳-۱٫ اکستروژن پروفیل (پروفایل)
پروفیل به شکلی گفته می شود که سطح مقطع ثابت دارد و به روش اکستروژن مذاب از یک دای که در انتهای اکسترودر قرار دارد، تولید می شود. سادهترین شکل دای یک صفحه فلزی است که سوراخ یا سوراخهایی روی آن ایجاد شده است که محصول خروجی از این دای یک میله توپر بوده که قطر آن معادل قطر سوراخ خواهد بود (شکل ۲-۱۷). از آن جا که این عمل در فشار نسبتاً پایین انجام می شود هزینه های تولید در آن پایین میباشد. همچنین با تعبیه کردن یک مانع مناسب در وسط سوراخ محصول خروجی به صورت لوله تو خالی یا تیوب خواهد شد. در نهایت پروفیلهای تولید شده به اندازه مناسب برش میخورند.
شکل ۲-۱۷. دستگاه اکستروژن پروفایل
۲-۵-۳-۲٫ اکستروژن پوششدهی سیم و کابل[۲۹]
برای فرایند پوششدهی سیم لخت و یا کابلی که شامل رشته های زیادی سیم نازک است با توجه به نوع کاربرد از مواد گوناگونی استفاده می شود. در این فرایند سیم لخت در هنگام عبور از دای مخصوص این کار در تماس مستقیم با پلیمر مذاب قرار میگیرد و مذاب پس از پوشش سیم به همراه آن از دای خارج شده و در ادامه فرایند خنک سازی انجام میگیرد تا پلیمر روی سیم تثبیت شود.
۲-۵-۳-۳٫ اکستروژن ورق و فیلم قالبگیری[۳۰]
اکستروژن ورق، مشابه اکستروژن پروفیل است با این تفاوت که دای مورد استفاده به شکل یک روزنه شیاری شکل است. این دای به عنوان دای T شکل یا رخت آویز شناخته می شود. فیلم خارج شده از این دای به سرعت به وسیله غلتکهای مسیر حرکت خود شکل گرفته و عریض می شود و همچنین عملیات سرد شدن و جامد شدن نیز به وسیله غلتکها انجام می شود. طول این نوع دایها بسته به نوع فیلم تولیدی ممکن است به چندین متر برسد. بر حسب ضخامت، محصول خروجی را فیلم یا ورق می نامند (شکل ۲-۱۸)، البته باید گفت تقسیم دقیقی بین این دو وجود ندارد. فیلمهای تولیدی با این روش به فیلمهای ریختهگری شده یا کست فیلم (Cast Film) معروف هستند. ورقهای ضخیمتر تولیدی با این روش برای ترمو فرمینگ یا دای کات (برش قالبی) استفاده میشوند و در صورت لزوم برای بعضی مصارف آنها را مانند جعبههای مقوایی تا میزنند. فیلمهای اکسترود شده نازکتر نیز به صورت یک لایه یا لمینیت شده با سایر مواد، در بسته بندیهای انعطاف پذیر استفاده گسترده دارند.
شکل ۲-۱۸. اکستروژن ورق و فیلم قالبگیری
۲-۵-۳-۴٫ اکستروژن فیلم های جهت یافته
خواص فیلمهای کست یا دمشی و همچنین ورقها را میتوان با جهت یافتگی فیزیکی مولکولهای پلیمر بهبود بخشید. ورقهای کست را میتوان در جهت کار دستگاه به کمک غلتکهایی که سرعت آنها بیشتر از سرعت خروج مذاب پلیمر از دای است، جهت یافته کرد. این عمل معمولاً با عبور فیلم کست از بین مجموعه ای از غلتکها انجام میگیرد، به طوری که سرعت هر غلتک به میزان مشخصی از سرعت غلتک قبلی آن بیشتر است. جهت یافتگی هم در جهت عرضی (Transverse Direction) و یا در هر دو جهت (Biaxial Orientation) انجام می شود، که از این دسته فیلمها میتوان به فیلم BOPP اشاره کرد که دارای خواص فوق العادهای است و کاربرد بسیار زیادی در صنعت بسته بندی دارد. تا سی سال قبل سلفونها بیشترین کاربرد را در صنایع بسته بندی داشتند ولی با ورود فیلم های BOPP به صنعت، این محصول به سرعت جایگزین سلفونها شد. فیلمهای BOPP دارای تکنولوژی بسیار پیچیدهای میباشند و حجم سرمایه گذاری آنها برای احداث یک واحد با ظرفیت اقتصادی حدود ۲۰ میلیون دلار است.
نوع دیگری از فیلمها با نام فیلم ارینت نشده، تخت یا ریختهگری نیز وجود دارند که هم به صورت ورق به روش نورد سرد (فیلم ریخته گری شده) و هم از روشهای متنوع لولهای تهیه می گردند. در هر مورد سرد کردن مذاب موجب می شود تا خواص بصری عالی ایجاد شود. اینگونه فیلمها را از رزینهای هوموپلیمر و کوپلیمر شده تهیه می کنند و معروف و پر کاربردترین آنها فیلم پلیپروپیلن ریختهگری شده CPP یا (Cast Polypropylene Film) است. این فیلم عمدتاً در بسته بندی منسوجات به کار میرود که در آن مجموعه ای از براقیت بالا، مه گرفتگی پایین و عدم خرابی رنگ مورد نظر است. فیلم ریخته گری شده PP برای لفافپیچی کامل کالاهای کاغذی نیز بکار می رود، فیلم ریخته گری شده به عنوان لایه سیل در ساختارهای لمینت مناسب برای حرارت دهی مثل ضد عفونی با اتوکلا و کاربردهای جوشاندن در کیسه نیز به کار میرود. ورق آن در شکل دهی حرارتی برای ظروف قابل ضدعفونی و بسته بندی مواد غذایی بکار برده می شود. از موارد کاربرد این فیلم بستهبندی منسوجات، لفاف پیچی کامل کالاهای کاغذی، شیرینی، شکلات، ماکارونی، سرنگ و لوازم جراحی است.
در هر دو دستگاهی که برای جهت یافتگی به کار می روند دمای پلیمر باید تا حدی بالا باشد. اگر فرایند کشش و سرد سازی به سرعت انجام گیرد، ابعاد اولیه فیلم یا ورق در حافظه آن باقی خواهند ماند و در صورت حرارت مجدد تمایل خواهد داشت به حالت اولیه برگردد که با بهره گیری از این خاصیت فیلمهای جمع شدنی (Shrink Film) تولید می شود. به منظور ارائه تصویر کاملتری از موارد کاربرد فیلمهای پلیمری چند لایه توضیحاتی پیرامون فیلمهای متالایز و فیلم دو سرپیچ (Twist) ضروری به نظر میرسد.
فیلم متالایز فیلمی است که با یک لایه نازک از آلومینیوم پوشیده شده است. به منظور تولید این فیلمها (که عمداتا ازCPP,PE,BOPP میباشد) ابتدا فیلم از حالت رول خارج میگردد تا در معرض بخار آلومینیوم قرار گیرد که در نتیجه لایهای نازک از این بخار روی فیلم را میپوشاند. در پایان لفاف تولید شده نه تنها ظاهری درخشندهتر و جالب توجه دارد بلکه مقاومت بیشتری در برابر نفوذ اکسیژن و بخار آب از خود نشان میدهد.
فیلم دو سرپیچ (Twist) به فیلمهایی اطلاق می شود که خاصیت پیچشی مطلوبی از خود نشان می دهند این فیلمها رفته رفته جایگزین فیلم های PVC مورد مصرف در صنایع تولید شکلات و شیرینی گردیدند که دلیل آن را میتوان در مضرات ناشی از حرارت فیلم های PVC هنگام دوخت بسته بندی دانست.
۲-۵-۳-۵٫ اکستروژن فیلم دمشی[۳۱]
این نوع فیلم به وسیله اکسترود کردن پلیمر از یک دای استوانهای شکل و تبدیل آن به یک حباب استوانهای شکل تولید می شود. با منبسط شدن حباب توسط بادی که از جداره دای خارج می شود، ضخامت مناسب فیلم به دست می آید. با کشیدن حباب باد شده از انتها (بالا) و افزایش پیوسته مذاب پلیمر از ابتدای آن، تولید فیلم نازک پلیمری به صورت پیوسته انجام می شود. جریان هوا در سطح بیرونی حباب علاوه بر این که سبب سرد شدن آن می شود با ایجاد یک بالشتک هوا از انحراف حباب جلوگیری می کند. پس از سرد شدن فیلم، برای تخلیه هوای داخل، آن را از یک شیار عبور می دهند و سپس توسط غلتکهای جمع کننده و کشنده جمع می شود. در برخی کاربردها حباب به صورت تیوب جمع می شود و در برخی موارد دیگر به صورت دلخواه برش خورده و یک سر آن با سیل حرارتی دوخته می شود و به عنوان کیسه پلاستیکی (نایلکس) استفاده می شود. در شکل ۲-۱۹ زیر تصاویری کلی از فرایند فیلم دمشی (Blow Film) آورده شده است.
علاوه بر دستگاههایی که برای کنترل اندازه و شکل استفاده میشوند، سایر واحدهای فرایند مانند چاپ و پوششدهی، شکلدهی و خلاء، برش و دوخت و تازدن را می توان در سیستم پایین دستی فرایند نصب کرد و خطوط تولیدی با محصولات یکنواخت و کامل ایجاد کرد. اکستروژن فیلم دمشی برای تولید تمام فیلم های پلی اتیلن به کار میرود. در این روش میتوان فیلمهایی با عرض زیاد و هزینه کم تولید کرد به عنوان مثال در صورتی که قطر حباب ۲ متر باشد، پس از باز کردن آن سطحی با عرض ۶ متر بدست می آید که اگر بخواهیم این کار را به روش فیلم کَست انجام دهیم بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود، همچنین باید گفت فیلمهایی که با مواد اولیه یکسان اما با این دو روش (فیلم دمشی و کست فیلم) تولید میشوند به سبب متغیر بودن مختصات حرارتی و مکانیکی، خواص متفاوتی نیز خواهند داشت. یکنواختی سطح و ضخامت در فیلمهای کست بیشتر از فیلمهای دمشی است، همچنین سرد کردن سریع به کمک غلتکهای سرد باعث تثبیت ساختار مولکولی آمورف (بی نظم) در ساختار مولکولی فیلم کست می شود، لذا فیلم تولیدی نرمتر بوده و شفافیت بالاتری خواهد داشت. در روش فیلم دمشی سرد کردن کند تر صورت میگیرد بنابراین پلیمرهای بلوری مانند PEوPP هنگام خروج از دای کاملاً شفاف و آمورف میباشند، اما قدری بالاتر از خروجی دای، با کاهش دما، پلیمر شروع به بلوری شدن می کند و تغییر از حالت شفاف به مات کاملاً مشخص است. همچنین کنترل ضخامت و یکنواختی سطح در این روش از روش کست فیلم مشکلتر است اما هزینه ماشین آلات و تولید به میزان قابل توجهی در روش اکستروژن فیلم دمشی پایین است و این در صنعت یک مزیت بسیار بزرگ است.
شکل ۲-۱۹. دستگاه اکستروژن فیلم دمشی
۲-۵-۳-۶٫ اکستروژن آمیزه ساز[۳۲]
از این روش برای تولید ترکیبات پیشرفته و بهینه سازی شده پلیمری و مستربچ (رنگدانه) سازی استفاده می شود. این روش اغلب توسط اکسترودرهای قدرتمند که دارای دو پیچ هستند انجام می شود.
فصل سوم
مواد و روشها
۳-۱٫ مواد اولیه
پتاسیم پرسولفات، اتانول، متانول، ۲و۲ دیفنیل-۱-پیکریل هیدرازیل[۳۳]، و ۲-۲ آزینوبیس -۳- اتیل بنزوسیزولین-۶- اسید سولفونیک[۳۴]، ۲-۶ دیکلروفنل ایندوفنل، تیوسیانات آمونیوم، پودر آهن، اسید کلریدریک، کلروفرم، پراکسید هیدروژن، کلرید باریم دو آبه، سولفات آهن هفت آبه، محیط کشت نوترینت آگار[۳۵] و محیط کشت پوتیتو دکستروز آگار[۳۶] از شرکت مرک خریداری شد. محلول رینگر، بیکربنات سدیم از شرکت سیگما خریداری شد. بادام زمینی از بازار محلی مشهد تهیه گردید. پلیمرهای LDPE[37] گرید ۲۰۰، از شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران و سدیم ال آسکوربات از شرکت دای جونگ کره جنوبی خریداری شدند.
۳-۲٫ روش تولید فیلمها
در اولین مرحله پلیمر LDPE به مدت یک ساعت در دمای ۸۰ درجه سانتی گراد، گرمخانه گذاری شد تا رطوبت آنها حذف شود. به منظور تولید فیلمهای فعال، سدیم اسکوربات (به صورت پودری با اندازه ذرات میکرو و نانو) به نسبت ۵، ۱۰ و ۱۵ درصد با پلیمر LDPE مخلوط گردید. فیلم حاصل از پلیمر LDPE به تنهایی به عنوان نمونه شاهد در نظر گرفته شد. فرایند تولید فیلمها با بهره گرفتن از دستگاه اکسترودر دو مارپیچه همسو (مدل ZSK، ساخت کشور آلمان) با قطر پیچ (D) 12 میلیمتر، طول پیچ (L/D) 24 میلیمتر، عرض دای ۲۰۰ میلیمتر و ضخامت ۲۵۰/۰ میلیمتر انجام گرفت. پروفایل دمایی از محل تغذیه تا دای به ترتیب ۱۰۰-۱۰۹-۱۰۹-۱۱۵ درجه سانتی گراد بود (طبق شکل ۳-۱). سرعت چرخش مارپیچ ۴۰ دور در دقیقه بود. پروفایل خارج شده از دستگاه در حوضچه آب سرد تا دمای تقریبی ۱۰ درجه سانتی گراد خنک شد و نوار بدست آمده توسط آسیاب دستگاه به صورت گرانولهای کوچک درآمد. گرانولهای تولیدی در آون فندار با دمای ۸۰ درجه سانتی گراد به مدت دو ساعت گرمخانهگذاری شد تا رطوبت اضافی آن گرفته شود. در مرحله بعد برای تولید فیلم، گرانولهای تولیدی به داخل دستگاه فیلم بلندر (Brabender، ساخت کشور آلمان) منتقل شد. پروفایل دمایی دستگاه به ترتیب از محل ورود مواد تا دای محل خروج ۱۱۰-۱۲۰-۱۲۵-۲۰۰ درجه سانتی گراد و سرعت چرخش مارپیچ ۲/۴۷ دور بر دقیقه بود. در مرحله بعد فیلم با بهره گرفتن از دستگاه کشش و جمع کن، با دور ۲۷ متر در دقیقه کشیده و جمع شد. ضخامت فیلمهای تولید شده ۵/۷ میکرون بود. فیلم-های تولیدی، تحت خلا بستهبندی شده و تا زمان انجام آزمایشات داخل یخچال نگهداری گردیدند.
شکل۳-۱. پروفایل دمایی اکسترودر
علاوه بر تولید فیلمهای فعال سدیم آسکوربات که به اختصار SA-LDPE نامیده می شود فیلم فعال حاوی ذرات نانو سدیم آسکوربات که به اختصار NSA-LDPE نیز به همان روش تولید گردید.
۳-۳٫ تهیه بستههای بادام زمینی
به منظور تهیه پاکتهایی مناسب برای نگهداری بادام زمینی، از فیلمهای تولید شده بستهبندیهایی در ابعاد ۱۰×۱۵ تهیه گردید. دوخت پاکتها با بهره گرفتن از دستگاه دوخت حرارتی خانگی با المنت تک سیم (مدل Vacupack 383، ساخت شرکت KPUPS) انجام شد.
۳-۴٫ آزمونها
۳-۴-۱٫ آزمونهای مربوط به فیلم بسته بندی
۳-۴-۱-۱٫ آزمون مهاجرت
(۷۶۱/۳۵۳)
پیامبراسلام می فرمایند:«آفرینش هریک از شما ،چهل روز درشکم مادر به صورت نطفه ،سپس چهل روز به صورت علقه ،سپس چهل روز به صورت مضغه است. آن گاه خداوند فرشته ای به سوی او فرستاده وبه چهار سخن اورا مأمور می کند و به او گفته می شود : عمل ، روزی ، عمر او و اینکه بدبخت است یاخوشبخت،بنویسد،آن گاه روح دراو دمیده می شود»(عابدینی مطلق ، ۱۳۹۲ ،۱۱۱)
۴-۲۴ عقل اول
عقل محبوبترین آفریدۀ پروردگار ،حجت باطنی انسان وموجد ایمان به خداوند و راهنما وکار گشا ی در زندگی آدمی است وانسان در پرتو نور عقل راه بهروزی را از سیه روزی تشخیص می دهد وبه مدد تفکر وتعقل وبا تمیزی بدی از خوبی و راه چاره بر ناتوانیها و نادانیها خود فائق می شود.
حکما به اولین قدرت فعالی که از هستی مطلق صادر می شود این نام را داده اند که به معنی عقل کلی است .به نظر آنان از یک فقط یک صادرمی شود وآن را عقل اول یا جوهر اول نیز می گویند.
در فلسفه و حکمت پارسی و حکمه الاشراق ،نور الانوار یا روشنی بی پایان ، درحکمت مشاء وجود واجب ودر اوستا اهورامزدا ـ همه اصطلاحاتی هستند که بر مبدأ اول اطلاق می شود . « آنگاه فلاسفۀ پارسی و اشراقی ،به استناد، قاعدۀ کلیه «از واحد صادر نمی شود جز واحد» وبه قاعدۀ امکان اشرف واخس ،می گویند،نخستین صادر آفریده شده است از مبدأ اول ،نخستین نور اسپهبدی می باشد که بهمن نامیده می شود .اما دراصطلاح حکمت مشاءنخستین صادر از واجب الوجود عقل اول است .
(رضی ،۱۳۸۴ ،۲۵۹ )
در قلب تعالیم هرمسی یک اندیشه ساده وبسیط وجود دارد: خداوند عقل اکبر است هرمس عقل اکبر خداوند را به مثابۀ چیزی وصف می کند که هر چیزی را وحدت می بخشد.
با این حال نور سایه ای انداخت،
عبوس ووحشت انگیز ،
که رو به پایین داشت ،
مانند رودهای خروشان گشت ،
آشفته وار مانند دود کف برون انداخت.
ومن صدای مویه ای شنیدم که نمی توان باز گفت
گریه ای مبهم از برای فراق
بعد از این ،نور کلمه ای گفت
که آب های خروشان را آرام ساخت
راهنمایم پرسید:
آیا اسرار این مکاشفه را دریافتی؟
من آن نورم ـ عقل خداوند
که پیش از تاریکی آشفتگی آب های توانایی وجود دارد
(فرک و گندی، ۱۳۸۴،۶۲)
شیخ محمود شبستری در این مورد چنین می گویند:
نخستین آیتش عقل کل آمد که در وی همچو باء بسمل آمد
(۲۰۵/۱۱۰)
شده ز و عقل کل حیران ومدهوش فتاده نفس کل را حلقه در گوش
(۸۲۷/۳۸۲)
از نظر شبستری عقل کل صادر اول است .در حدیثی آمده است :«اَوَلُ مَا خَلَقَ اللهُ العَقل»
آفرید آفآجاولین چیزی که خدا آفرید عقل بود.
۴-۲۵ امانت انسان
در سورۀ احزاب آیۀ ۷۲ خداوند می فرمایند: «ِانّاََ عَرَضَنا الاَمانَه عَلَی السَمواتِ و الاَرضِ و الجِبالِ فَأََبَینِ اِن یَحمَلنَها وَ اشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَها الاِنسانَ ِانّهُ کانَ ظَلوماً جَهولا»
ما امانت را برآسمان ها وزمین وکوهها عرضه کردیم وآنها از پذیرفتن آنها سرباز زدند واز آن هراسیدند ولی انسان ، آن را بر دوش گرفت وبه راستی او ستمگری نادان است . این امانت بردوش گرفتن موضوعی درادبیات عربی وفارسی است،چنانکه حافظ شیرین سخن می فرمایند:
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعۀ فال به نام من دیوانه زدند
(حافظ ،۱۳۷۸، ۳/۱۸۹)
البته از نظر تمام مفسرین هیچ جای تردید نیست که این امانت از نوع امور جسمانی ومادی نیست بلکه یک امر معنوی است که خدا اسم آن را امانت گذاشته است وهیچ کس استعداد آن را نداشت جزء انسان.
هرفیضی از جانب خدا بر مخلوقات عرضه می شود وتنها کسانی آن را می پذیرند که استعداد پذیرشش را داشته باشند.مانند علم و معجزه که خدا آن را به پیامبران و امامان عرضه داشت چرا که آنها استعداد آن را داشتند .وآن امانت تکلیف و وظیفه و قانون است که در غیر انسان وجود ندارد و تنها انسان است که خداوند آن را با اختیار و آزاد گذاشته است که راه را از چاه تشخیص دهد.
هرمس در این باره می گوید:
فانی و باقی به هم آمیختند و به هم پیوستند
به طوری که آدمی قادر به
برآوردن نیازهای هر دو سرچشمه سرشت خود گشت
نخست، خدمت خداوند
تکریم و تعزیز موجودات آسمانی
دوم اعانت و اداره موجودات روی زمین
(فرک و گندی، ۱۳۸۴،۱۲۰)
و اما شیخ محمود شبستری نظرش چنین است:
نظر کردم بدیدم اصل هر کار نشان خدمت آمد عقد زنّار
نباشد اهل دانش را معوّل زهر چیزی مگر بر وضع اول
این گسل یکی از گسلهای بزرگ و سراسری البرز میباشد و در جاهاییکه سنگهای دو سوی آن نرم باشد شیب آن خیلی کم شده و به حالت روراندگی در آمده است. به عنوان مثال جابجایی ۴۰۰۰ متری در ناحیه خطیرکوه بهعلت شیب ده درجهای در شمال بالا فوریه است.
گسل بشم:
این گسل سراسر ناحیه را در بر گرفته است و بهحالت روراندگی میباشد که در سمت غرب در دشت کندیان آثار آن محو می شود و دنباله آن در قسمت شرقی در ناحیه شورستان، رسم رودبار به کسل آبیک- شاهرود میپیوندد که پیشینه جابجایی قائم آن در ناحیه کبود دره به ۴۰۰ متر میرسد.
گسل انزاب:
قسمت غربی آن در شمال آبگرم در کوه چناران از میان رفته است و به سوی شرق پس از گذر از جنوب رضاآباد (ناحیه جام) در جنوب کوه آب اشرف به گسل سمنان میرسد. این گسل کم و بیش قائم است و پیشینه جابجایی این گسل در شمال لاج در کنار سنگهای کرتاسه بالا و دولومیتهای سطانیه نزدیک به ۴۰۰۰ متر میرسد که گسل چپگرد سنگسر آن را نزدیک به ۱۰۰۰ متر جابجا کردهاست.
گسل دیکتاش:
حالت راندگی این گسل گاهی به سوی جنوب میباشد و دنباله غربی آن در ناحیه آبگرم محو شده و گویا از بین رفتهاست و به سمت شرق پنداشته می شود که بعد از گذر چاه محمدعلی به گسل سمنان میرسد. پیشینه جابجایی این گسل نزدیک به ۳ کیلومتر است که گسل سنگسر و درجزین آن را جابجا کردهاست.
گسل عطاری:
این گسل چون از زیرآبرفتهای دشت سمنان میگذرد مشخص نیست که در ناحیه سرخه یا گسل سمنان برخورد کردهاست یا نه. در ناحیه جام رد آن مشخص است که هیچ جا با برونزدهای کهنسالتر از ائوسن همبری نداشته بنابراین جابجایی قائم آن چندان زیاد نیست (چند صد متر) و در سنگهای مزوزوئیک که در جنوب آن برونزد دارند با سنگهای همزمان د کوههای البرز و زون میان دو گسل سمنان و عطاری همرخساره نیستند.
گسل سمنان:
این گسل که جداکننده زون ساختاری البرز میباشد از شمال کوههای نوکه و چندران میگذرد و در بیشتر جاها در حالت راندگی است. دنباله غربی آن از کوهپایه جنوبی کوه نمکدان گذشته و کم و بیش از مرز جنوبی کوههای البرز میگذرد و دنباله شرقی پس از گذشتن از جنوب کوه ریان (ناحیه جام) کشیده شده و به گسل عطاری میرسد. مأخذ(طرح جامع و تفصیلی شهر مهدیشهر، ۱۳۸۶، ص۳۷)
۲-۷-۱-۳ پهنه بندی خطر نسبی زلزله:
بررسیهای تاریخی زمینلرزههای منطقه بیانگر آن است که تعداد و تراکم زلزلههای منطقه از شمال به جنوب کاهش یافته و تمرکز کانونهای زلزله در زون البرز بر اثر وجود گسلهای جنبان موجود بیشتر از محدودههای جنوبی شهرستان واقع در زون ایران مرکزی بوده است که خود می تواند بیانگر تاثیر مستقیم عملکرد گسلها در بروز رخدادهای زمینلرزهای در سطح منطقه میباشد چرا که تراکم گسلها نیز از شمال به جنوب یعنی منطقه واقع در زون فعال البرز بیشتر از پهنه جنوبی آن (زون ایران مرکزی) میباشد که نبایستی تاثیرات حرکات تکتونیکی زونهای البرز و ایران مرکزی را بهخصوص در پهنه زون تدریجی آن که کماکان منطبق بر خط گسلش گسل سمنان است نادیده گرفت.
با توجه به مطالب فوق و بررسی نقشه ریسک زلزله سازمان زمین شناسی کشور هرچند اطلاعات دقیقی درمورد زلزلههای تاریخی منطقه در دسترس نمی باشد لیکن میتوان به یک سلسله اطلاعات کلی که عموماً از همان نقشه ریسک استنباط می شود، بدین شرح دست یافت که منطقه شمالی شهرستان سمنان از خطر بالای ۸ درجه در مقیاس مرکالی برخوردار بوده که به سمت جنوب تا مرز ۶ درجه کاهش یافته و مجدداً روند مذکور سیر صودی خود را تا منطقه غرب گسل طرود طی نموده و سپس معکوس عمل مینماید. مأخذ: (طرح جامع و تفصیلی شهر مهدیشهر، ۱۳۸۶، ص۳۹)
۲-۳ اقلیم و آب و هوا
آب و هوا یکی از عوامل مهم در چگونگی بهره برداری از منابع آب و خاک و تثبیت جمعیت مناسب می باشد. این عامل می تواند در چگونگی معماری و شکل گیری فضاهای مسکونی و سایر کاربریها موثر واقع شود مطالعه آب و هوای منطقه نیز نتیجه ترکیب عوامل مختلفی است که تغییر یک یا چند عامل آن باعث پیدایش اقالیم مختلف و تنوع آب و هوایی می شود. و درنتیجه تفاوت بین محیطهای مختلف را سبب می گردد، و به این جهت برنامه ریزی های بلند مدت شناخت عناصر اقلیمی ، یکی از مسائل مهم به شمار می آید، چراکه عوامل و عناصر اقلیمی می تواند تاثیر مستقیم و غیر مستقیم همه جانبه ای را در پیشرفت و توسعه و یا عدم آن داشته و الگوی خاصی از محیط های زندگی و فعالیت انسانی را ارائه نماید، بنا براین شناخت آب و هوای هر ناحیه از این جهت که بیشترین تاثیر را بر فعالیت های مربوط به کشاورزی، نظام فعالیت ها، نظام فضایی، صنعت، پراکندگی گروه های انسانی، توزیع سکونتگاه ها، فعالیت های عمرانی و … دارد حائز اهمیت است. تاثیر این عوامل هنگامی آشکارتر می شود که بدانیم محور اصلی حیات اقتصادی در روستاهای شهرستان مهدیشهر را بخش کشاورزی شامل زراعت، باغداری و دامپروری تشکیل می دهد لذا بررسی کیفیت شرایط آب و هوایی حاکم در مطالعات برنامه ریزی مراکز سکونتی ضرورت پیدا می کند
۱-۲-۳ ویژگیهای اقلیمی
استان سمنان به دلیل دارا بودن ویژگیهای خاص جغرافیایی و توپوگرافی از نظر آب و هوایی متنوع بوده و اقلیم های متفاوتی در آن وجود دارد.
جهت بررسی ویژگی اقلیمی محدوده از داده های اقلیمی ایستگاه هواشناسی مهدیشهر و ایستگاه بارانسنجی چاشم استفاده شده است، به منظور شناسایی و بررسی شرایط اقلیمی منطقه طرح مهمترین عوامل اقلیمی موثر عبارتند از: دمای هوا، بارش، رطوبت، باد، تابش آفتاب. هر یک از این عوامل فوق به گونهای در میزان آسایش انسان در فضای بیرون و درون ساختمان و نیز در تعیین نوع اقلیم، رشد گیاهان، تعیین اقلیم ساختمان، جهتگیری ساختمانها و خیابانها، نوع مصالح و… موثر میباشد. (سازمان هواشناسی استان سمنان . سال ۱۳۹۴)
جدول : (۱-۳) کلیات محیطی روستا
توپوگرافی | نوع اقلیم | میانگین درجه حرارت | متوسط بارندگی سالانه | باد غالب | شیب عمومی | ارتفاع از سطح دریا | مخاطرات | نوع جاده ارتباطی |
کوهپایه ای | نیمه خشک سرد | ۳/۱۲ | ۶/۲۹۶ | غرب به شرق و شمال غربی به جنوب شرقی | شرق به غرب | حدود ۲۲۰۰ | زلزله و خشکسالی | آسفالت |
فصل پنجم
نتیجه گیری و ارائه پیشنهادها
۵-۱)مقدمه
تهیه و تنظیم خلاصه رساله شاید یکی از مشکل ترین بخش های رساله نویسی باشد که در آن محقق یافته ها و نتایج تحقیق خودرا به صورتی منظم ارائه می دهد و با نتایج تحقیقات دیگران در آن زمینه، در جهت رد یا تأیید فرض های تحقیق خود، مورد مقایسه قرار می دهد(نادری و سیف نراقی،۱۳۸۹). در این فصل، در قسمت اول خلاصه ای از تحقیق ارائه شده است. در قسمت دوم بحث در زمینه نتایج آن و تحلیل نتایج از طریق مقایسه آن با سایر تحقیقات انجام گرفته و در قسمت پایانی پیشنهادهای کاربردی و پیشنهادهایی برای تحقیقات آینده ارائه شده است.
۵-۲) -خلاصه پژوهش
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه بین هوش معنوی با انگیزه کاری دبیران درمدارس دولتی متوسطه دوره دوم شهرستان کامیاران بوده است. تعداد نمونه این پژوهش با توجه به جدول برآورد حجم نمونه کرجسی ومورگان ( دلاور، ۱۳۸۹) ۱۲۹ نفر می باشد. که از این تعداد ۶۲ نفر زن و ۶۷ نفر مرد می باشند. بنابراین، ۱۲۹ نفر به عنوان حجم نمونه با بهره گرفتن از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات از ۲ پرسشنامه استفاده شده است. ۱٫ پرسشنامه هوش معنوی هیلدبرانت (۲۰۱۱): این پرسشنامه شامل ۲۴ سوال در طیف ۵ درجه ای لیکرت می باشد که براساس مدل هوش معنوی کینگ (۲۰۰۸) در چهار بعد تهیه شده است. ۲٫ پرسشنامه انگیزه کاری محمد آقا جاری که شامل ۲۰سوال ۵گزینه ای می باشد برای محاسبه پایایی ابزارها از روش همسانی درونی آلفای کرونباخ استفاده شده است. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی فرضیات پژوهش از روش های آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار و فراوانی و درصد فراوانی) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون t مستقل) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین تمامی مؤلفه های هوش معنوی بجز آگاهی رابطه مثبت و معنی داری در سطح ۰۱/۰ وجود دارد، از لحاظ متغیرهای وابسته بین دو جنس تفاوت معنی دار وجود ندارد، بین دبیران دارای مدرک های تحصیلی مختلف از لحاظ مؤلفه های هوش معنوی تفاوت معنی داری وجود ندارد، بین دبیران دارای سوابق تدریس مختلف از لحاظ مؤلفه های هوش معنوی تفاوت معنی داری وجود ندارد، بین دو گروه مرد و زن از لحاظ انگیزه کاری تفاوت معنیداری وجود ندارد و بین دبیران دارای مدرک تحصیلی مختلف از لحاظ انگیزه کاری تفاوت معنی داری وجود ندارد.
۳- ۵- بحث و بررسی یافته ها
سؤال۱) وضعیت هوش معنوی دبیران مدارس دولتی متوسطه دوره دوم شهرستان کامیاران چگونه است؟
نتایج جدول (۵-۴) نشان میدهد میانگین هوش معنوی دبیران از میانگین آماری (۳) بزرگتر است؛ و این تفاوت در سطح۰۱/۰ معنادار است. بنابراین نتیجه می گیریم که میزان هوش معنوی دبیران مدارس دولتی متوسطه دوره دوم شهرستان کامیاران بالاتر از حد متوسط است.
هنسن[۱۴۱](۲۰۰۱) اشاره می کند که نیازهای دبیران به لحاظ حجم و نوع کار تغییر یافته است. سازمان های کنونی در صورتی موفق خواهند بود که به طور کامل به ابعاد زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی کارکنان توجه کنند. مدارس برای مواجهه با شرایط و مقتضیات حاکم و بهره مندی از دبیرانی با رفتار متعهدانه نیازمند مهارت ها و توانایی ها و ویژگی های بالاتر و متفاوت تر از وضعیت موجود می باشند. زمانی که هوش معنوی با زندگی کاری دبیران پیوند بخورد، نیروی قدرتمندی حاصل می شود که افراد تقریباً با هزاران ساعت کار می توانند لحظات لذت بخش تر، متوازن تر و معنادارتری را تجربه کنند. با توجه به این موضوع که انسانها یک ظرفیت معنوی درونی دارند، لذا دبیران با در آمیختن حرفه و معنویت، حرفه خود را به عنوان یک مأموریت و رسالت می دانند. هوش معنوی برای حل مشکلات و مسایل مربوط به معنای زندگی و ارزش ها مورد استفاده قرار می گیرد. مطالعات اسمیت[۱۴۲](۲۰۰۵) نشان داد که هوش معنوی لازمه سازگاری بهتر با محیط است و افرادی که هوش معنوی بالاتری دارند، تحمل آنان در مقابل فشارهای زندگی بیشتر بوده و توانایی بالاتری را برای سازگاری با محیط از خود بروز می دهند. از آنجایی که حرفه معلمی با سختی های فراوان به عنوان یک حرفه مهم و مقدس مطرح بوده بالا بودن هوش معنوی در این گروه معقول و منطقی به نظر می رسد. در سالهای اخیر خوب بر تفکر انتقادی، تعهد و هویت حرفه ای دبیران تأکید می شود و دبیران در صورتی می توانند به صورت موفق عمل کنند که آگاهی و معنای حرفه خود را ارزیابی کنند و یکی از ملاکهای حرفه ای بودن معلم رضایت خاطر شاگردان است. به عبارتی دیگر، تولید معنی، آگاهی بالا و دیگر مؤلفه های هوش معنوی لازمه حرفه معلمی است و با توجه به این همه تأکید بر معنویت بالای دبیران انتظار می رود که میزان هوش معنوی دبیران بالاتر از میانگین باشد.
سؤال۲) وضعیت انگیزه کاری دبیران مدارس دولتی متوسطه دوره دوم شهرستان کامیاران چگونه است؟
نتایج جدول (۶-۴) نشان میدهد میانگین انگیزه کاری دبیران از میانگین آماری (۳) بزرگتر است؛ و این تفاوت در سطح۰۱/۰ معنادار است. بنابراین نتیجه می گیریم که میزان انگیزه کاری دبیران مدارس دولتی متوسطه دوره دوم شهرستان کامیاران بالاتر از حد متوسط است. این نتیجه با پژوهش های پوشنه و همکاران (۱۳۸۷) و عباس زاده (۱۳۷۶) همخوان می باشد. در تبیین این یافته می توان بیان کرد که در مدارس دوره متوسطه اهداف مدرسه روشن و شفاف است و مدیران آموزشی و دبیران دارای اهداف مشخصی در رسیدن به انتظارات سازمان هستند، از سوی دیگر، بر اساس نظریه تعیین هدف انگیزش یک رفتار هدف مدار است مدیران و دبیران از طریق مدیریت بر فرایند هدفها انگیزه کاری دبیران را افزایش دهند. بنابراین، وجود هدفهای مشخص در مدارس از دلایل بالا رفتن انگیزه بالاتر از میانگین در دبیران است. همچنین، بر اساس نظریه ویژگی های شغل اگر کار یا شغل مورد نظر چندین ویژگی کلیدی را داشته باشد انگیزه کارکنان بیشتر خواهد شد. این ویژگی عبارت است از تنوع مهارت، شناخت شغل، اهمیت شغل و احساس مسؤلیت. به نظر می رسد این ویژگی های کلیدی در دبیران جامعه آماری در سطح بالایی قرار دارد چرا که در سالهای اخیر میزان شناخت و آگاهی دبیران از شغل افزایش یافته است و با توجه به جایگاه بالای معلمی در بین سایر شغلها اهمیتش برای دبیران بیشتر شده و احساس مسولیت آنها نیز افزایش یافته است.
فرضیه اصلی: بین هوش معنوی با انگیزه کاری دبیران در مدارس دولتی متوسطه شهر کامیاران رابطه وجود دارد.
آیا از طریق بخشنامه امکان توسعه دادن یا ضیق نمودن صلاحیت مرجع قضائی وجود دارد یا خیر؟ طبق اصول و قواعد حقوقی، با بخشنامه نمی توان صلاحیت مرجع قضائی را افزایش یا کاهش داد، در نتیجه با بخشنامه نمی توان صلاحیت دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت را نیز افزایش یا کاهش داد مگر اینکه افزایش یا کاهش صلاحیت دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت به تأیید مقام رهبری رسیده و سپس دادسرا و دادگاه دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت آن را طی بخشنامه ای اعلام کرده باشد.
۷- دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت، صلاحیت رسیدگی به کلیه اتهامات افرادی که ملبس به لباس روحانیت هستند، خواه صلاحیت پوشیدن لباس روحانی را داشته یا بدون داشتن صلاحت لازم، لباس روحانیون را پوشیده باشند را دارند. بنابراین اگر الف، بدون داشتن هرگونه صلاحیت لازم، لباس روحانیون را بپوشد و مرتکب جرم شود، در مرجع قضائی ویژه روحانیت، تعقیب و محاکمه می شود.[۵۲]
۸- آیا داشتن لباس روحانیت در حین ارتکاب جرم، شرط است؟ مثلاً اگر فردی در حین جرم، دارای لباسروحانیت نباشد و مرتکب جرم شود، دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت، صلاحیت رسیدگی به اتهام وی را ندارد؟ برای مثال فردی که ملبس به لباس روحانی است در هنگام رانندگی، لباس غیر روحانی می پوشد یا بعضاً در محل کار، بدون لباس روحانیت حاضر می شود. آیا اگر در چنین مواقعی، فرد مزبور، مرتکب جرم شود، دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت صالح به رسیدگی نیست؟
با عنایت به اینکه افراد هر چند در حین ارتکاب جرم، فاقد لباس روحانی باشند. اما عرفاً روحانی محسوب می شوند به همین خاطر در ماده۱۶ آئین نامه، تصریح شده است: اگر کسی ملبس به لباس روحانیت نیست و در حوزه علمیه نیز مشغول تحصیل نمی باشد اما عرفاً روحانی باشد، روحانی محسوب می شود، لذا افراد یاد شده چون عرفاً روحانی هستند، رسیدگی به اتهام آنها نیز در صلاحیت دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت است.
۹- اگر کسی در دادسرای عمومی و انقلاب، به طرفیت «الف» شکایت نماید و «الف» در دادگاه اعلام دارد، من طلبه هستم و در حوزه، مشغول تحصیل هستم. آیا صرف این اظهار، موجب می شود تا دادسرا قرار عدم صلاحیت صادر و پرونده را به دادسرای ویژه روحانیت، ارسال نماید یا خیر؟
نظر به اصل کلی صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب، خروج از شمول صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب، باید مقرون به دلایل و شواهدی باشد و صرف ادعا، موجب نمی شود. تا مورد از صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب خارج شود در نتیجه چنانچه فرد مزبور برای اثبات ادعای خویش ادله و شواهدی دایر بر اینکه طلبه است، اقامه نماید در این صورت، دادسرا باید قرار عدم صلاحیت صادر و پرونده را به دادسرای ویژه روحانیت ارسال نماید. در غیر این صورت باید به رسیدگی خویش ادامه داده و تصمیم قضائی مقتضی اتخاذ نماید.
۱۰- طبق ماده ۳۰۴ ق.آ.د.ک ۹۲، دادگاه اطفال صلاحیت رسیدگی به کلیه جرایم افراد زیر ۱۸ سال را دارد از طرفی با عنیات به ماده ۱۶ آئین نامه ویژه روحانیت از جمله روحانیون، افرادی هستند که در حوزه مشغول تحصیل می باشند و طبق ماده ۱۳ آئین نامه یاد شده، دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت، صلاحیت رسیدگی به کلیه جرائم روحانیون را دارد. با توجه به توضیحات فوق، اگر طلبه زیر ۱۸ سال که در حوزه علمیه، مشغول تحصیل است مرتکب جرمی شود، کدام مرجع قضائی، صالح به رسیدگی است، دادگاه عمومی یا دادگاه ویژه روحانیت؟
باتوجه به مرجع وضع قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ که مجلس شورای اسلامی است و مرجع تصویب کننده مقررات مربوط به دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت که مقام رهبری است، به نظر می رسد، ماده ۳۰۴ قانون آئین دادرسی کیفری، منصرف از روحانیون زیر ۱۸ سال می باشد. به عبارت دیگر، مجلس شورای اسلامی صرفاً صلاحیت دارد، مقرراتی را که خود وضع کرده است، نسخ نماید یا تخصیص زند اما نمی تواند مقرراتی که از ناحیه مراجع دیگر یعنی مقام رهبری یا مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است را نسخ کند یا دایره آن را ضیق نماید یا توسعه دهد. اختصار اینکه اگر روحانی زیر ۱۸ سال، مرتکب جرمی شود، صرفاً دادگاه ویژه روحانیت، صلاحیت رسیدگی را خواهد داشت.
۱۱- اشاره گردید که دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت، اصولاً صلاحیت رسیدگی به «اتهامات» روحانیون را دارند. چنانچه اشخاصی مدعی حقی، نسبت به روحانیون باشند باید با رعایت مقررات آئین دادرسی مدنی، دعوای حقوقی خویش را در دادگاه عمومی صالح اقامه کنند. اگر شخصی به طرفیت روحانی دعوایی به خواسته ده میلیون تومان در دادگاه عمومی اقامه کرده باشد و این دادگا پس از انجام تحقیقات و رسیدگی، حکم به محکومیت خانواده داده و حکم در مرجع تجدید نظر قطعی شده باشد. آیا طبق قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی می توان درخواست بازداشت روحانی موردنظر (محکوم علیه) را نمود یا خیر؟ ممکن است گفته شود:
۱۲- استنکاف از پرداخت محکوم به، جرم نیسیت از همین رو بازداشت محکوم علیه در اجرای قانون یاد شده نیز مجازات محسوب نمی شود. بنابراین درخواست بازداشت روحانی از دادگاه عمومی صالح و صدور دستور بازداشت از آن دادگاه قانونی می باشد.
۱۳- با عنایت به ماده ۱۳ اصلاحی آیین نامه ویژه روحانیت که اعمال خلاف روحانیون را نیز در صلاحیت دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت قرار داده است و چون استنکاف محکوم علیه از پرداخت دین مسلم و قطعی، خلاف شرع محسوب می شود، درخواست بازداشت روحانی یاد شده باید از دادسرای ویژه روحانیت صالح به عمل آید.
۱۴- «ملاک و مناط صلاحیت برای دادگاه ویژه روحانیت، هم تاریخ وقوع جرم و هم تاریخ و زمان رسیدگی است.» (محمدزاده،۱۳۸۴،چ۱، ۵۵) بر این اساس اگر کسی پیش از روحانی شدن، مرتکب جرمی شده و پس از آن جرم وی کشف گردد، دادگاه ویژه روحانیت صلاحیت رسیدگی را دارد.
تأملی بر آئین نامه دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت:
۱- بر اساس آموزه های حقوقی، قواعد آئین دادرسی کیفری، آمره محسوب و «اصل قانونی بودن بر آن حاکم است.» یعنی هر تصمیم و اقدام قضایی که موجب تعطیل، تحدید یا تضییع حقوق متهم شود باید مطابق نص قانون باشد. در صورت سکوت یا اجمال قانون و حدوث شک، باید فرض را بر عدم صلاحیت قاضی درتعطیل و تضییع حقوق متهم قرار داد. در آیین نامه دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت، وظایف و اختیارات قضات و نیز حقوق متهم، به خوبی تعیین و تبیین نگردیده است. از این رو امکان اعمال سلیقه از ناحیه قضات مراجع مزبور و تعدی به حقوق متهم وجود دارد.
طبق ماده ۱۸ آئین نامه یاد شده: «هر فعل یا ترک فعلی که مطابق قوانین موضوعه یا احکام شرعیه، قابل مجازات یا مستلزم اقدامات تأمینی و تربیتی باشد، جرم محسوب می گردد.»
ماده مرقوم، مخالف اصل ۱۶۷ قانون اساسی است.[۵۳] زیرا طبق اصل مزبور، مقنن تکلیف کرده است تا قاضی بدواً به قوانین مدون مراجعه و در صورت سکوت، یا نقص اجمال و یا تعارض قوانین، به منابع معتبر اسلامی و فتاوی معتبر فقهی مراجعه کند. از ماده مزبور چنین ترتبی، مستفاد نمی گردد.
گر چه مطابق منابع شرعی، رعایت اوامر و نواهی شرعی، بر هر متشرعی لازم است اما تشخیص اینکه کدام فعل یا ترک فعل افراد از مصادیق احکام تحریمی می باشد، همواره آسان نیست. قانون اساسی چاره کار را در صورت عدم وجود قانون، مراجعه به منابع معتبر اسلامی و فتاوی معتبر دانسته است اما اینکه مراد از فتوای معتبر چیست، روشن نمی باشد. گفته شد منظور از فتوای معتبر یعنی فتوای که شهرت داشته باشد، اما آیا شهرت فتوای به تعداد فتوا دهنده است یا به شهرت فتوا دهنده یا شهرت فتوایی،معلوم نیست. مثلاً آیا اگر صاحب فتوا، شیخ انصاری یا مرحوم کاشف الغطا یا امام خمینی باشد، موجب اشتهار فتوا می گردد (دیانی، ۱۳۸۶،چ۲، ۴۶) یا تعداد فتوا دهنده گان، موجب شهرت فتوا می شود؟ طبق نظر مشهور فقهاءقتل عمد،صرفاً جنبه خصوصی دارد اما قانون مجازات اسلامی بر خلاف نظر مشهور، قتل عمد را واجد دو جنبه عمومی و خصوصی دانسته است. یا بنابر نظر مشهور، ازاله بکارت در وطی مطاوعی ، موجب استحقاق زانیه نیست اما امام خمینی معتقد به مهر المثل است. (دیانی،همان، ۵۳) در این موارد و نظایر اینها ، قاضی بر چه مبنایی تصمیم خواهد گرفت؟
با مقایسه مفهوم حقوقی «جرم» و مفهوم فقهی «گناه» ملاحضه خواهد شد،بین جرم و گناه از حیث ناصر متشکله جرم و نیز قلمرو و غیره تفوت وجود دارد. از این رو گفته شد: «هر گناهی جرم نیست چنانچه هر جرمی گناه نمی باشد.» (حسینی،۱۳۸۳،چ۱، ۶۵۰) برای مثال، طبق نصوص شرعی، صرف «نیت سوء»، گناه می باشد (در حالیکه در حقوق، مجرد قصد ارتکاب جرم، جرم محسوب نمی شود) و یا «قصد ریا در اعمال» از گناهان بزرگ بشمار می رود تا آنجا که ریا در اعمال عبادی، نه فقط موجب بطلان عمل بلکه موجب قلب عمل عبادی به معصیت می گردد. (همان، ۶۵۲) مثلاً اگر کسی نماز یا حج یا روزه را با ریا انجام دهد، نه تنها اعمال مزبور باطل بلکه مکلف، مرتکب معصیت و گناه نیز شده است. ماده ۱۸ آیین نامه یاد شده عقیده کسانی را پذیرفته است که قایل به وحدت مفهوم گناه و مفهوم جرم هستند. این نظر در عمل تبعات مناسبی را به دنبال نخواهد داشت.
با توجه به آیین نامه دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت، برای قضات دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت، داشتن درجه اجتهاد، شرط نشده است. بر این اساس افرادی که در مراجع مزبور به قضاوت می پردازد، احاطه کامل بر ادله شرعی ندارند و فاقد قدرت استنباط و اجتهاد لازم در تشخیص اینکه آیا عمل متهم ناقص اوامر یا نواهی شارع می باشد، هستند. از طرفی ممکن است مجتهدی در دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت، به خاطر فعل یا ترک فعلی، مجرم تصور شود در حالیکه عمل ارتکابی به تخیص مجتهد متهم، مباح و جایز باشد (قاضی که شأن علمی او کمتر از متهم موصوف است می تواند عمل متهم را شرعاً جرم تصور کند و حتی بر اساس نظر خود و بدون استناد به شرع و قانون، مجتهد مزبور را محکوم به مجازات کند.) تبصره ۴۲ آیین نامه دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت
برای آنکه اسلام عزیز پاس داشته شود و حرمت اشخاص حفظ گردد و حدود اختیارات قضات به صوت منجز، معین باشد، پیشنهاد می شود قضات دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت همچون سایر قضات، ملزم به رعایت قانون آیین دادرسی کیفری و سایر قوانین جزایی باشند.
۳-۷- نقش جنسیت در فرایند دادرسی و تعیین مجازات
۳-۷-۱- تفاوت در نوع و میزان مجازات
این موارد شامل تفاوت در برخی از اقسام حد زنا، حد همجنس بازی، حد قوادی و حد ارتداد است. البته این مقاله درصدد توجیه مقدار این تفاوت نیست، بلکه اصل تفاوت مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۳-۷-۱-۱- تفاوت در حد زنا
الف: زنای به عنف
امکان پذیرش ادعای اکراه به زنا در مورد مرد زناکار وجود دارد، اما در مقام مجازات زنای به عنف، بند ت ماده ۲۲۴ ق.م.ا. مجازات اعدام را فقط برای مرد زناکار مرد پیش بینی نموده است. یعنی مجازات زانیه مکره (در صورت خالی بودن از سایر کیفیات مشدده) همان مجازات زنای ساده یعنی ۱۰۰ ضربه تازیانه است. برخی حقوقدانان در توجیه این تفاوت بیان نموده اند: «تجاوز به عنف نسبت به زن آثار وخیم حیثیتی بیشتری نسبت به همین عمل از سوی زن بر مرد دارد». (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶،چ۱، ۵۰۰) به نظر می رسد، اگر چه مجرمیت زن با مرد در این جرم یکسان است (شدت ذهنی جرم) اما به لحاظ نتیجه و اثری که جرم بر مجنی علیه بر جای می گذارد (شدت عینی جرم) زیان زن مکره بیشتر از مرد مکَره بوده و در مجموع شدت جرم از سوی مرد بیشتر از زن است. لذا رعایت «اصل تناسب» اقتضا می کند که مجازات مرد شدیدتر از زن باشد. با این توضیح تفاوت مزبور نه تنها مغایر با اصل عدم تبعیض نیست، بلکه نوعی برابری و رعایت عدالت در مجازات است.
ب: زنا با زن پدر
اگر مردی با زن پدر خود زنا کند، مطابق بند ت ماده ۲۲۴ ق.م.ا. زانی اعدام می گردد. حال اگر عکس این حالت اتفاق بیفتد یعنی زنی با شوهر مادر خود زنا کند، با سکوت قانون باید این مورد را نیز به مثابه زنای ساده (در صورت خالی بودن از سایر کیفیات مشدده) در نظر گرفت که مجازات زن ۱۰۰ ضربه شلاق است. شاید علت این تفاوت در مفهوم عرض و ناموس در عادات و رسوم ایرانیان باشد، اساساً بر مبنای فرهنگی تاریخی، عرض و ناموس، بیشتر برای مردان است. بر این اساس وقتی مردی این عمل را انجام می دهد، به ناموس پدر خود تجاوز کرده، زیرا ناموس زن در حکم ناموس خود تلقی می شود. اما وقتی مشابه این عمل توسط زن صورت می گیرد به ناموس مادر تجاوزی نشده یا کم تر تعرض شده، زیرا عرض و ناموس مستقل ندارد.(آزمایش،پیشین، ۱۰۰) در نتیجه اگر تفاوتی به نفع مجازات زن دیده می شود، بدین علت است که آسیب وارده به حیثیت پدر به مراتب بیشتر از آسیبی است که به حیثیت مادر وارد می شود. اینکه چنین فرهنگ، آداب و رسومی ریشه در خلقیات طبیعی زن و مرد داشته باشد، جای تأمل و بررسی است.
ج: زنا با نابالغ
مطابق تبصره ماده۲۲۸ ق.م.ا. «زنای زن محصنه با نابالغ موجب حد تازیانه است:[۵۴] (حال آنکه مجازات همین عمل با بالغ اعدام (رجم) است). اما اگر مرد محصنی با دختر نابالغی زنا کند، این زنا علاوه بر این که مجازات زنای محصنه را خواهد داشت، ممکن است از باب زنای به عنف نیز مشمول حکم تعدی معنوی جرم گردد که در هر حال مجازات هر دو عنوان، اعدام است. بدین ترتیب وضعیت خاص (عدم بلوغ) مجنی علیه در مورد زن زناکار کیفیت مخففه ای در مجازات است، اما برعکس برای مرد زناکار نه تنها تخفیفی ایجاد نمی کند، بلکه ممکن است منجر به تشدید در مجازات گردد. به عقیده برخی «این تخفیف جایز نبوده و حتی باید به جهت شناعت و قبح بیشتر این عمل نسبت به زنای زن محصنه با مرد بالغ، مجازات بیشتری هم داشته باشد». (مولاوردی، ۱۳۸۷،چ۱، ۱۴۳) اگر موضوع را از بعد مقایسه این دو عمل با جنسیت متفاوت مرتکب، بررسی شود، به نظر می رسد همان توجیهی که در خصوص زنای به عنف بیان شد، در این مورد نیز صادق است. یعنی شدت نتیجه جرم و اثری که بر مجنی علیه بر جای می گذارد، در زنای یک زن با پسربچه خیلی کم تر از اثر زنا توسط مرد با دختر بچه است. آن چه یک دختر بچه بزه دیده ی زنا از دست می دهد، خیلی بیشتر از چیزی است که یک پسربچه قربانی زنا از دست می دهد. پس مجازات متفاوت برای مرد و زن از این حیث موجه است.
اما در مقام مقایسه جرم با مرتکب مشابه نسبت به مجنی علیه، متفاوت یعنی وقتی که این جرم توسط زنی با مرد بالغ و نابالغ صورت گیرد، شاید توسل به مفاهیم صرفاً استحقاقی جوابگو نباشد. اگر مبنای مجازات حدی، بیشتر فایده گرایانه از نوع بازدارندگی باشد، شاید پاسخ مسأله داده شود، در مفهوم ارعاب و بازدارندگی برای این که مجازات اثر بازدارنده داشته باشد، باید اثر رنج آور آن با نفعی که مجرم از جرم تحصیل کرده، قابل قیاس باشد. در این حال نفع جرم، لذت جنسی است. لذتی را که یک زن در زنای با مرد بالغ می برد، بیشتر از لذت این عمل با یک پسربچه است، لذا برای مرعوب شدن وی در وضعیت زنا با نابالغ، نیاز به مجازات کم تری است، چون نفع حاصل از جرم نیز کم تر است.[۵۵] شاید همین تحلیل در توجیه تفاوت مجازات زن و مرد نیز قابل استفاده باشد. بدین معنی که لذت و نفع جنسی مرد در این مورد بیشتر از زن می باشد. لذا برای تحذیر مرد، مجازات بیشتری لازم است. به علاوه وقتی مجازاتی برای حالت کامل جرمی تعیین شد، عقل حکم می کند، برا یحالت ناقص باید به قدر متقین اکتفا شده و مجازات را کاهش داد. خصوصاً اگر این مجازات مربوط به نظامی باشد که تردید در آن برای رفع مجازات کافی است.
د: زنای متأهل
ماده ۲۲۹ ق.م.ا. مجازات زنای مرد متأهل یعنی مردی که قبل از نزدیکی با همسر خود، مرتکب زنا شده، علاوه بر شلاق، تراشیدن موی سر و تبعید می داند. مفهوم مخالف ماده این است که برای زن متاهل چنین مجازاتی وجود نداشته و مشمول حکم زنای ساده (۱۰۰ ضربه شلاق) می شود. در نتیجه مجازات مرد شدیدتر از مجازات زن خواهد بود. شکی نیست که ارتکاب این نوع زنا نسبت به زنای ساده قبیح تر است، یعنی فردی که با وجود داشتن همسر (زوجه یا زوج) مرتکب زنا می شود، گرچه هنوز عمل زناشویی با همسر خود انجام نداده، اما قابلیت سرزنش بیشتری دارد. حال چرا زن و مرد در این خصوص یکسان نیستند؟ برای این سوال پاسخ های متعددی می توان در نظر گرفت:
شاید بخشی از این تفاوت به سرزنش پذیری کم تر زن نسبت به مرد برگردد. اساساً ابتکار عمل زناشویی بیشتر با مرد است. حیاء زنان و جنبه انفعالی زن مانع می شود که بتواند آن گونه که مایل است از همسر مشروع خود تمتع جنسی داشته باشد. حال آنکه در مورد مردان این امر کمتر اتفاق می افتد. بنابراین قبح زنای مرد متاهل بیشتر از زن متاهل است، در نتیجه مجازاتش نیز باید بیشتر باشد. اما از بعد دیگر می توان به مسأله نگریست و آن توجه به نوع مجازات های اضافی پیش بینی شده برای مرد است. مجازات تراشیدن موی سر که یک مجازات ترذیلی و علیه حیثیت و آبروست برای زن به مراتب شدیدتر از مرد است. مو برای زنان جنبه زیبایی بیشتری نسبت به مردان دارد.[۵۶] اگر قرار بود این مجازات برای زن نیز باشد، به خاطر این تفاوت طبیعی، بر زنان اجحاف می شد. در مورد مجازات تبعید نیز به همین ترتیب است «مجازات تبعید برای زنان دردناکتر از مردان است. رنج انزوا و احساس تنهایی که دامنگیر بسیاری از زندانیان است در مورد زنان به اوج خود می رسد». (بستان، ۱۳۸۸،چ۱، ۲۰۸) «این مسئله شاید به تفاوت های روحی و روانی زن و مرد برگردد، وابستگی زن و استقلال مرد به لحاظ روانی امری طبیعی است، زیرا موقعیت فیزیکی متفاوت زنان و مردان، روانی منساب با خود را می طلبد». (حسینی، ۱۳۸۴،چ۲، ۴۴۱) به علاوه در مورد بسیاری از زنان مجازات تبعید موجب جدایی آنان به عنوان یک مادر از فرزندانشان می گردد. امری که برای اغلب مادران غیرقابل تحمل است. در فرهنگ ایرانی اسلامی زن دارای نقش خانوادگی خاصی است که مجازات تبعید به جهت ممانعت از حضور وی در خانواده منجر به آسیب به کانون خانواده خواهد شد، مردان نوعاً وظیفه نان آوری در خارج از منزل را بر عهده دارنند و عمدتاً زنان عهده دار وظیفه نگهداری و تربیت فرزندان هستند. لذا اعمال چنین مجازاتی بر زن قطعاً معارض با نقش خانوادگی وی می باشد، حال آنکه حفظ کیان خانواده یکی از مهمترین مبانی جرم شناختن جرایم جنسی در نظام حقوق اسلام است. حتی می توان مدعی شد، شارع برای حفظ اصل شخصی بودن مجازت نخواسته با اعمال مجازت بر زن، خانواده بی گناه وی را نیز مجازات کند. البته تبعید مرد بر خانواده هم اثر سوئی دارد، اما اثر منفی تبعید زن بیشتر است.[۵۷] به جهت وضعیت خاصی که یک زن دارد، احتمال اینکه تبعید زن موجب ترویج اینگونه جرایم در محل تبعید و توسعه فساد شود، بیشتر از حالتی است که در مورد تبعید مرد اتفاق می افتد، بنابراین احتمالاً نوعی پیشگیری وضعی از بزهکاری نیز در این زمینه مد نظر شارع بوده است.
۳-۷-۱-۲- همجنس بازی
در ماده ۲۳۳ ق.م.ا. حد همجنس بازی را برای مردان (لواط) اعدام و در ماده ۲۳۹ ق.م.ا. برای زنان (مساحقه) ۱۰۰ ضربه شلاق تعیین نموده است.[۵۸] حال آیا نسبت به مردان تبعیض روا داشته می شود؟ درست است که عنوان هر دو جرم، همجنس بازی است، اما با در نظر گرفتن سایر احکام فقه اسلامی، همجنس بازی مردان بسیار شنیع تر از زنان است. از آنجا که همجنس بازی یک انحراف جنسی، غیراخلاقی و جرم محسوب می شود، اخلاق اقتضا می کند، انسان میل جنسی خود را به طور طبیعی و از مجرای معمولی ارضاء نماید. چون ارضاء این میل به طور طبیعی برای زنان در جامعه مشکل تر از مردان است، لذا انحراف از این مسیر طبیعی برای زنان قبح کمتری نسبت به مردان دارد. به بیان دیگر زنان برای ازدواج معمولاً باید منتظر مردان باشند، حال آنکه مردان با چنین محدودیتی مواجه نیستند. هم چنین امکان تعدد زوجات (دائم یا موقت) برای مردان وجود دارد. اما برای زن بیش از یک شوهر ممنوع است. پس اگر مردی به عمل انحرافی روی آورد، قباحت اخلاقی عمل وی بسیار بیشتر از مشابه این عمل توسط یک زن است. لذا مساوی بودن مجازات این دو خلاف موازین عدالت می باشد.
۳-۷-۱-۳- حد قوادی
ماده ۲۴۳ ق.م.ا. مجازات قوادی را برای مرد شدیدتر از زن قرار داده و علاوه بر ۷۵ شلاق، تبعید تا یک سال را نیز در نظر گرفته است. این تفاوت از منظر توجه به مفهوم جرم و در راستای ماهیت مجازات اضافی می توان بررسی نمود. در بعد اول دو مقدمه لازم است:
اولاً مطابق ماده ۲۴۲ ق.م.ا. قوادی عبارت از به هم رساندن دو یا چند نفر برای زنا یا لواط است. پس ماهیتاً قوادی نوعی معاونت خاص در جرم است. به طور طبیعی هر وقت که مرتبط کردن برای عمل زنا صورت گیرد، واسطه (قواد) می توناد از هر دو جنس مرد و زن باشد، اما در عمل لواط، واسطه معمولاً مرد است و کم تر پیش می آید که زنی واسطگی دو مرد را نماید. از طرفی برای لواط به جهت انحرافی بودن آن نیاز به معاونت شخص ثالث بیشتر احساس می شود. پس در مجموع با تعریف موجود، قاعدتاً آمار قوادهای مرد، بیشتر از قوادهای زن است. ثانیاً مجازات اضافی پیش بینی شده، تبعید است که از نظر کارکردی نوعی مجازات طرد کننده و خنثی کننده ی باشد. به لحاظ مفاهیم جرم شناختی، وقتی جرمی توسط گروه خاصی (اینجا جنس مرد) بیشتر صورت می گیرد، با مجازات بیشتر آن گروه، می توان به هدف ناتوان سازی انتخابی به عنوان یکی از مکانیزم های فایده گرایانه مجازات دست یافت. به همین جهت مجازات مرد قواد بیشتر از زن قواد است تا با دور کردن وی از محل زندگی، آمار این جرم کاهش یابد.
اما در بعد دوم همان مطالبی که در خصوص تبعید زنای متأهل بیان شد، این جا نیز صادق است. شاید سوال شود پس چرا در حد محاربه، چنین مجازاتی (تبعید) برای زن پیش بینی شده است؟ اولاً محاربه با توجه به تعریف آن (دست بردن به سلاح برای ایجاد وحشت در جامعه) جرمی توأم با خشونت است که کم تر توسط زنان صورت می گیرد. ثانیاً به فرض ارتکاب این جرم توسط زن، کیفیت اجرای تبعید محاربه با تبعید سایر حدود متفاوت است و همین تفاوت عامل اشتراک زن و مرد در مجازات محاربه است. صراحت ماده ۲۸۵ق.م.ا. محاربی که تبعید می شود، باید تحت مراقبت قرار گیرد و با دیگران معاشرت و مراوده نداشته باشد.[۵۹] حال آن که در سایر حدودی که مجازات تبعید دارند، محکوم ممنوع از معاشرت با دیگران نیست. به عبارت دیگر اگر قرار باشد محکوم در تبعید با هیچ کس مراوده نداشته و به نوعی محبوس شود، چه تفاوتی می کند که چه نقشی به لحاظ خانوادگی دارد، زیرا اصلاً فرصت ایفای نقش را پیدا نمی کند. در حقیقت فلسفه تبعید در محاربه با سایر تبعید ها یک تفاوت اساسی دارد که چون مرتکب آن خطرناک تر است، برای خنثی کردن خطر وی علاوه بر تبعید، باید در محل تبعید نیز تحت مراقبت قرار گیرد تا طرد کامل باشد. در حقیقت نفع و مصلحت جامعه بر نفع مجرم یا سایر اعضای خانواده ترجیح دارد.
۳-۷-۱-۴- حد ارتداد
از دیگر موارد تفاوت در مجازات زن و مرد، حد ارتداد است. اگر چه قانونگذار متعرض این حد نشده، اما در منابع فقهی، به این حد اشاره شده و مجازات مرتد مرد و زن نیز متفاوت تعیین شده است. در کتب فقهی مجازات مرتد فطری (فردی که از اصل مسلمان بوده و بعد کافر شده) «اگر مرد باشد، اعدام، ولی اگر زن باشد، مجازات نوعی حبس با اعمال شاقه است تا زمانی که توبه کند و اگر توبه نکرد، این حبس تا زمان مرگ وی ادامه خواهد یافت». (شهیدثانی ،۱۳۷۱،ج۲۸، ۳۴۲) به نظر برخی «این تفاوت به خاطر جبران اجحافی است که در طول تاریخ بر زنان روا شده و اسلام برای رفع این ستم و نشان دادن کرامت زن به جامعه، این تبعیض را قائل شده است». (موسوی بجنوردی،۱۳۴۸،چ۱-۸۸) برخی دیگر «این تفاوت را حمل بر امتیازاتی کرده اند که خالق برای زن در نظر گرفته تا با توجه به ارزش ها، خصوصیات و ویژگی هایی که در زن به ودیعه نهاده شد، بار دیگر فرصت اصلاح خویش را پیدا کند. (جهانگیری، ۱۳۸۵،ش۳۹، ۳۲۰) به نظر می رسد برای یافتن پاسخی دقیق باید به تعریف جرم ارتداد و وضعیت طبیعی زن توجه نمود. در تعریف، ارتداد را کفر بعد از ایمان دانسته اند. (شهیدثانی،پیشین، ۳۱۶) «لذا برای تحقق این جرم به عنوان یک جرم عمدی نیاز به احراز عنصر معنوی به صورت سوءنیت قطعی در کافر شدن است».[۶۰] از طرفی به لحاظ خصوصیات روان شناختی بین زنان و مردان این تفاوت وجود دارد که زنان احساساتی، دمدمی و متلون هستند. (کی نیا، ۱۳۷۳،ج۱، ۱۵۸) «لذا آسان تر از مردان تحت تأثیر قرار گرفته و تغییر عقیده می دهند». (جهانگیری،پیشین، ۳۵۲) «شخصیت زن چون موج در تلاطم است و بالا وپایین می رود و این صعود و نزول رفتارهای روانی در جنس زن، با اساس فیزیولوژیک بدن وی در ارتباط است، بر خلاف هورمون های مردان که ترشحی دایمی و یکنواخت دارند و موجب ثبات خلق و عاطفه می شوند، هورمون های زنان در نوسان است و همین نوسان هورمونی حالات روانی متفاوتی را در آنان پدید می آورد». (حسینی و دیگران، ۱۳۸۴،چ۲، ۴۳۱)
شاید به همین علت شارع برای تحمیل مجازات سنگینی چون اعدام، احتیاط نموده، چون ممکن است، تغییر عقیده از ایمان به کفر، مبتنی بر احساسات موقت و زودگذر باشد، مجازات اعدام را از زنان رفع کرده، چون امکان بازگشت آنها را به دین محتمل دانسته و بحث توبه را مطرح نموده است. قرینه دیگر برای تقویت استدلال فوق این است که در مرتد ملی نیز چون اسلام آنها سابقه کفر دارد، مجازات اعدام برداشته شده، زیرا در این مورد نیز تغییز عقیده از کفر به ایمان و سپس از ایمان به کفر، نشان از عدم ثبات عقیده مجرم دارد. ممکن است دلیل مذکور اخص از مدعا باشد چون همه زنان تحت تأثیر احساسات و عواطف تصمیم نمی گیرند. (مرعشی، ۱۳۷۹،ج۲، ۱۸۸) اما باید توجه داشت که قانونگذار احکام را با توجه به غالب مخاطبین وضع می کند و تحت موارد خاص و استثنایی نیست، به ویژه اگر توجه به وضعیت غالب مبتنی بر تخفیف در مجازات، مطابق با اصل برائت، احتیاط در «دماء» و «درء» در حدود باشد.
۳-۷-۲- تفاوت در معافیت از مجازات
در معافیت از مجازات نیز بین زن و مرد تفاوت هایی دیده می شود، البته این تفاوت ها بر مطلق جنسیت بنا نشده، بلکه به خاطر صفتی است که بر جنس خاص عارض گشته است. مطابق با منابع فقهی که قانونگذار نیز از آن پیروی کرده، در برخی جرائم معافیت هایی برای برخی مردان در نظر گرفته شده که برای زنان چنین معافیتی وجود ندارد. پدر بودن یا شوهر بودن مرد عامل این معافیت هاست.
۳-۷-۲-۱- پدر و معافیت از مجازات
معافیت در حدود، قصاص و تعزیرات عبارتند از:
الف: «معافیت پدر یا جد پدری از حد قذف به خاطر قذف فرزند».
ب: «معافیت پدر از حد سرقت به خاطر مال فرزند.»
پ: «معافیت پدر یا جد پدری از قصاص به خاطر قتل یا جرح فرزند»
ت: «معافیت پدر از تعزیر ربا به خاطر ربا دادن یا گرفتن از فرزند»