۲-۶- گیرنده های حسی و عمقی
این گیرنده ها اجرای حرکت را کنترل کرده و موجب آگاهی شخص از وضعیتی که در آن قرار دارد، میشود که شامل دو دسته گیرنده به نام، دوکهای عضلانی و اندامهای وتری گلژی هستند.
۲-۶-۱- دوکهای عضلانی
از نظر ساختاری دوکهای عضلانی دارای دو سر نوک تیز است که هر دوک در اطراف تارهای درون دوکی قرار گرفته است. تارهای درون دوکی فاقد تارهای اکتین و میوزین هستند و قابلیت انقباض را ندارند.
گیرنده دوک عضلانی در مرکز دوک قرار داشته که تحریک این ناحیه از دوک باعث تحریک گیرندههای این قسمت میشود. یک نیروی کشش خارجی باعث کشش دوکهای عضلانی شده که این کشش در قالب یک پیام حسی به نخاع رفته و موجب انقباض گروهی از عضلات و مهار عضلات میشود که این فرایند به نام بازتاب کششی است. قدرت پاسخ دوکهای عضلانی به کشش، میزان کشش و سرعت کشیدگی بستگی دارد (سلیمانی، ۱۳۷۵).
۲-۶-۲- اندامهای وتری گلژی
این گیرنده ها در داخل وتر عضلات در محل اتصال وتر با اولین تارهای عضلانی قرار دارند. به طور متوسط هر اندام وتری گلژی به ۱۵- ۱۰ تار عضلانی متصل میشود. و با انقباض عضله این تارها تحریک میشود و این گیرنده ها بر خلاف دوکهای عضلانی نقش مهار دارند. اندامهای وتری گلژی به دلیل نقش مهاری که دارند از تنش عضلانی شدیداً جلوگیری کرده و مانع بروز آسیب در عضلات میشود (مایلر و همکاران، ۱۹۸۴).
۲-۷- تأثیرات مربوط به تمرینات پلایومتریک
همانطور که میدانیم در تمرینات پلایومتریک از پریدن، جهیدن و پرتاب کردن استفاده میشود. در این نوع از تمرینات بر خلاف بسیاری از تمرینات معمولی دیگر دو نوع انقباض درونگرا و برونگرا اتفاق میافتد به طوری که وقتی فردی شروع به پریدن میکند، در اثر پرش عضلات کشیده شده و باعث افزایش خاصیت ارتجاعی و تحریک سیستم عصبی و در نهایت باعث یک انقباض قوی میشود که از آن تحت عنوان بازتاب کششی نام بردیم (آدامز و همکاران، ۱۹۹۲٫ شیران و همکاران، ۲۰۰۸).
در واقع تمرینات پلایومتریک یک شیوه تمرینی است که میتوان از آن برای توسعه توان انفجاری ورزشکاران استفاده کرد. به طوری که چو و کراچل[۲۲] در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که اجرای حرکات و مهارتها با سرعت بالا مستلزم به کارگیری تمرینات مناسب به ویژه تمرینات پلایومتریک و ترکیبی است (شیرویه، ۱۳۸۳).
تأثیراتی که تمرینات پلایومتریک میتواند روی سیستم عصبی- عضلانی و قابلیت بدنی چون قدرت، سرعت و به ویژه توان بگذارد شامل؛ تشدید بازتاب کششی، کوتاه شدن زمان انقباض درون گرا و برون گرا که موجب افزایش نیروی ارتجاعی عضلات در زمان انقباض درون گرا، سازگاری سیستم اعصاب حرکتی، به کارگیری واحدهای حرکتی بیشتر، افزایش فشار روی فعالیت عضلانی چه در مرحله انقباض درون گرا و چه در زمان انقباض برون گرا ، تبدیل قدرت و سرعت عضلانی به توان انفجاری میشود (مایلر و همکاران، ۱۹۸۴، تایر، ۱۹۸۴).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۲-۸- طبقهبندی تمرینات پلایومتریک
تمرینات پلایومتریک بر اساس سنگینی و شدت کار به صورت زیر طبقه بندی میشوند:
– پرشهای درجا: در این تمرینات پرش از جایی شروع میشود که در همان مکان فرد انجام شده است. این تمرینات دارای شدت نسبتاً کمیاست که میتوان با کم کردن فاصله استراحت بین پرشها، شدت آن را افزایش داد.
– پرش ایستاده: این پرشها عموماً به صورت عمودی و افقی انجام میشوند و بین هر بار پرش برگشت به حالت اولیه به طور کامل انجام میگیرد.
– پریدن: هدف از این تمرینات افزایش طول گام دویدن در مقایسه با حالت دویدن است و اغلب در مسافت کمتر از ۳۰ متر انجام میشود.
– پرشها و جهشهای چند گانه: این پرشها ترکیبی از پرشهای ایستاده و در جا میباشد که میتواند به تنهایی یا با یک مانع انجام شود.
– تمرینات جعبه: این تمرینات شامل پرشها و جهشهای چندگانه است که با پرش عمقی ترکیب شده و میزان شدت آن ها متغیر است، تعداد پرشها و ارتفاع جعبهها میتواند با توجه به شدت تمرین کم یا زیاد شود.
– پرشهای عمقی: در این تمرینات ارتفاع فرود، سطح و وزن ورزشکار جزء عوامل تعیین کننده در میزان شدت کار میباشند. در این تمرینات ورزشکار پس از پریدن از روی جعبه (یک ارتفاع)، به محض برخورد پا با زمین به سمت بالا میپرد. کلید اصلی در اجرای موفق این تمرینات، زمان استراحت بین فرود و جداشدن از زمین است.
– پرتاب توپ طبی: این تمرینات هم به صورت پرتاب ثابت و هم همراه با حرکت ورزشکار انجام میشود. به این صورت که فرد پس از پرتاب و برخورد توپ با زمین دوباره آن را در فواصل مشخص دریافت میکند (جیمز و همکاران، ۱۳۷۹٫ جیمز و همکاران، ۱۳۸۶).
در سال ۱۹۸۹ کیلر و همکاران، شکل دیگری از طبقه بندی تمرینات پلایومتریک را مطرح کردند. در این طبقه بندی تمرینات پلایومتریک به دو دسته تقسیم بندی میشوند (مایلر و همکاران، ۱۹۸۴).
– تمرینات تک پاسخی: در این تمرینات با هر تکرار، پا یک بار با زمین و یا وسایل مورد استفاده در تمرین تماس پیدا میکند. برای مثال، ورزشکاری که توپ طبی را در میان پاهای خود قرار داده و آن را از جلو به بالا پرتاب میکند.
– تمرینات چند پاسخی:در این تمرینات در هر تکرار پا دو بار یا چندین مرتبه با زمین یا وسایل تمرین تماس پیدا میکند. برای مثال، پایین پریدن از جعبه در پرشهای عمقی و بلافاصله با صرف کم ترین زمان پرش به سمت بالا و دوباره فرود آمدن بر روی زمین.
۲-۹- اصول بکارگیری تمرینات پلایومتریک
مربیان و ورزشکاران که از تمرینات پلایومتریک در برنامه کاری خود استفاده میکنند باید یک سری اصول کلی را در مورد این تمرینات رعایت کنند تا از اثرات مثبت آن بهره مند شوند. در این جا به مجموعهای از اصول که باید رعایت شود. اشاره میکنیم:
– تمرینات پلایومتریک، که یک ورزشکار یا مربی در برنامه تمرینی قرار میدهد باید مطابق با رشته ورزشی باشد (بومپا، ۱۹۹۳).
– در زمان به کارگیری تمرینات پلایومتریک باید توجه کرد که این تمرینات باید از حرکات ساده شروع شود و به تدریج بر شدت و سنگینی آن اضافه شود (جیمز و همکاران، ۱۳۷۹).
– هر برنامه تمرینی دارای یک شدت و حجم میباشد که این اصول باید متناسب با تواناییهای ورزشکار تنظیم شود (جیمز و همکاران، ۱۳۷۹).
– از آن جایی که تمرینات پلایومتریک به انعطافپذیری و چابکی نیاز دارد. بنابر این در این تمرینات باید یک زمان کافی و مناسب در شروع تمرینات برای گرم کردن و در پایان برای سرد کردن قرار داده شود (جیمز و همکاران، ۱۳۸۶).
– تمرینات پلایومتریک باید مطابق برنامه تمرینی پیش رود (بومپا، ۱۹۹۳).
– تمرینات پلایومتریک باید بر اساس اصل اضافه بار تدریجی قرار داده شوند (جیمز و همکاران، ۱۳۸۶).
– در تمرینات پلایومتریک باید از حداکثر نیرو در حداقل زمان استفاده شود مانند، پرتاب وزنه، که در مرحله اول فرد حداکثر نیرو را برای پرتاب اعمال کرده و در مرحله بعدی، حرکت را با سرعت بالا همراه با مسافت طولانی اجرا میکند (صالحی، ۱۳۷۹).
– تمرینات باید ۲ تا ۳ روز در هفته و هر روز ۳ تا ۱۰ مرحله با ۸ تا ۱۰ تکرار و زمان استراحت ۱ تا ۲ دقیقه بین هر مرحله انجام شود (جیمز و همکاران، ۱۳۷۹).
– شدت و فشار تمرین از بخشهای مهم در تمرینات پلایومتریک میباشد به همین خاطر سرعت اجرای حرکت در این تمرینات مهم و ضروری است (جیمز و همکاران، ۱۳۸۶).
– تمرینات پلایومتریک بهتر است تا آن جا که ممکن است روی سطح نرم مثل، زمین چمن یا تشکهای دارای انعطاف (تشک کشتی) انجام شود (جیمز و همکاران، ۱۳۸۶٫ شیران، ۱۳۸۵).
– افرادی که به بلوغ جسمینرسیده اند باید از تمرینات شدید پلایومتریک به خصوص تمرینات پرشی با وزنه و یا با بهره گرفتن از جعبه و سکو خود داری کنند. چرا که ممکن است با انجام این تمرینات دچار آسیبهای جدی شوند (جیمز و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۱۰- آسیبهای ناشی از تمرینات پلایومتریک
متخصصین و فیزیوتراپیستهای ورزشی با مطالعاتی که در زمینه تمرینات پلایومتریک انجام دادند، بیان کردند که تمرینات پلایومتریک جزء تمرینات آسیب رسان میباشند که علت آن را فشار زیاد این تمرینات روی سیستم عصبی- عضلانی، مفاصل و تاندون معرفی میکنند. نمونه ای از آسیبهایی که معمولاً در اثر تمرینات ایجاد میشوند شامل، ضرب دیدگی پاشنه پا، آسیب به زانو، درد مچ پا و ناحیه پایین کمر، فشردگی ستون مهرهها، آسیب به مینیسک زانو، کوفتگی عضلانی و … میباشند.
متخصصین علت اصلی بروز این آسیبها را نتیجه ، تعداد زیاد جلسات تمرین، تکرار زیاد پرشها در هر جلسه ی تمرینی، اجرای غلط و نادرست تمرینات و افزایش فشار تمرینی بدون در نظر گرفتن سازگاریهای عضلانی و تواناییهای فردی، میدانند (شیران، ۱۳۸۵). بنابراین توصیه میشود که ورزش کاران با اجرای یک برنامه تمرینی صحیح و اصولی تا آن جا که امکان دارد از بروز آسیبها جلوگیری نمایند.
۲-۱۱- توان بیهوازی
توان، کار انجام شده در واحد زمانی معین است. به بیان دیگر توانایی عضله یا گروهی از عضلات برای تولید نیروی زیاد با سرعت زیاد بر علیه یک مقاومت مشخص در یک دوره زمانی معین را توان میگویند (گایینی و رجبی، ۱۳۸۳).
توان یکی از عوامل مهم در برنامه آمادگی عضلانی و نشاندهنده ترکیب قدرت و سرعت میباشد. در واقع افزایش قدرت یا سرعت و یا هر دوی این عوامل، موجب افزایش توان میشود و افزایش توان باعث میشود که ورزشکار بتواند کار بیشتری را در مدت زمان کوتاهتری انجام دهد. بر این اساس لازم به ذکر است که به توان بیهوازی، قدرت انفجاری نیز گفته میشود و آن نیز با بیشترین نیرویی که عضله میتواند در مدت زمان نسبتاً کوتاهی (کمتر از ۶ ثانیه) تولید کند، تعریف شده است. قدرت انفجاری با انجام تمریناتی با میزان ۲۳ تا ۲۸ درصد یک تکرار بیشینه با ۸ تا ۱۰ تکرار، همراه با استراحت ۱ تا ۷ دقیقهای بین تکرارها بدست میآید (سلیمیف ۱۳۷۹).
آنچه در اینجا مهم و قابل قبول است، تفاوت اساسی بین توان بیهوازی و ظرفیت بیهوازی است که توان بیهوازی نشاندهنده بالاترین میزان رهاسازی انرژی بیهوازی است. در حالی که ظرفیت بیهوازی بازتاب تولید حداکثر انرژی بی هوازی است که فرد میتواند در حین انجام کار تا سرحد خستگی آن را نگه دارد(بانگسبو و همکاران، ۲۰۰۲).
۲-۱۱-۱- عوامل مؤثر بر توان بیهوازی
عوامل مختلفی بر توان بیهوازی اثر میگذارند که برخی از آنها عبارتند از: وراثت، سن، جنس، تمرین، نحوه توزیع تارهای عضلانی، ATP .
۱- وراثت: ظرفیتهای فیزیولوژیکی و عملکردی تا حد زیادی تحت تأثیر وراثت قرار میگیرند. بطوریکه حتی با بهترین برنامه تمرینی، بهبود قابلیتهای عملکردی محدود به استعدادهای وراثتی خواهد بود. تقریباً توان عضلانی نیز همانند حداکثر اکسیژن مصرفی در جنس مذکر به میزان ۲/۹۲ درصد زمینه وراثتی داشته، در حالی که زمینه وراثتی توان عضلانی در جنس مونث ناچیز است. این عقیده که دستگاه لاکتیک تا حدودی وراثتی است، دارای زیربنای علمی و تحقیقاتی بوده و متخصصین تربیت بدنی بارها آنرا مورد تأکید قرار دادهاند (فاکس و ماتیوس، ۱۳۸۷).
۲- سن و جنس: طبق تحقیقات انجام شده توسط دیویس و همکاران بر روی مردان و زنان ۶ تا ۲۵ ساله، اختلاف اندکی بین دو جنس زن و مرد وجود دارد. همچنین توان بیهوازی مردان و زنان پس از ۲۵ سالگی کاهش می یابد(فاکس و ماتیوس، ۱۳۸۷).
بر اساس گزارشات دی پرام پرو (۱۹۸۴) متوسط حداکثر توان بیهوازی بیلاکتیک، در مردان حدود ۲۰ – ۱۵ درصد بیشتر از زنان است و افراد ۶۰ ساله در حدود ۶۰ درصد حداکثر توان بیهوازی بیلاکتیک افراد ۲۰ ساله را دارند (میناسیان، ۱۳۷۶).
۳- تمرین: تمرین سبب تغییرات فیزیولوژیکی در سیستمهای بدنی میشود. مهمترین این تغییرات شامل افزایش ظرفیت دستگاه فسفاژن و دستگاه بیهوازی میباشد. در دستگاه فسفاژن، افزایش ذخایر ATP و PC عضلانی و تغییر آنزیمهای کلیدی این دستگاه باعث افزایش ظرفیت دستگاه فسفاژن میشود. محققان نشان دادهاند که بعد از یک برنامه تمرینی هفت ماهه دوی استقامت، شامل ۲ الی ۳ روز تمرین هفتگی، ذخایر ATP عضلانی به مقدار تقریبی ۲۵ درصد افزایش یافته است. همچنین تراکم PC در عضلات نشان دادهاند که فعالیت آنزیمهای فسفاتاز، میوکناز و کراتین کیناز از ۸ هفته برنامه تمرین سرعتی به ترتیب به میزان ۳۰، ۲۰ و ۳۶ درصد افزایش یافته است (فاکس و ماتیوس، ۱۳۸۷).
لازم به ذکر است که نوع تمرینات برای افزایش توان بیهوازی با نوع تمرینات جهت افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی متفاوت است. بطور کلی تمرینات انفجاری، کوتاه مدت و سریع از طریق افزایش ظرفیت دستگاههای فسفاژن و گلیکولیتیکی باعث افزایش توان عضلانی میشود.
۴- ATP: میزان و درجه سوخت و ساز ATP با میزان و درجهای که تارهای عضلانی قادر به تبدیل انرژی به کار مکانیکی هستند، میتواند قابلیت عضله را در تولید توان محدود سازد (رئیسی، ۱۳۷۴).
۵- نحوه توزیع تار عضلانی: عضلات اسکلتی از واحدهای حرکتی تشکیل شدهاند که این واحدهای حرکتی با یک روش مشابه انجام وظیفه میکنند و همه واحدهای حرکتی قادرند تحت شرایط هوازی و بیهوازی فعالیت کنند. اما بعضی از آنها برای انجام اعمال بیهوازی و برخی دیگر جهت انجام اعمال هوازی مناسبتر هستند. بطور کلی ورزشکاران استقامتی گرایش به داشتن تارهای کند انقباض بیشتر و قهرمانان رشتههای سرعتی گرایش به داشتن تارهای تند انقباض بیشتری دارند. دلیل این موضوع آن است که تارهای تند انقباض نسبت به تارهای کند انقباض دارای ظرفیت نسبی بیهوازی بیشتر، ذخایر فسفوکراتین بالاتر و فعالیت آنزیمی گلیکولیتیکی و انعطاف پذیری کمتری هستند. دوندگان سرعت و پرشکنندگان ارتفاع دارای بیشترین درصد تارهای تند انقباض (۶۱ درصد) و قهرمانان راهپیمایی (۴۱ درصد) و صحرانوردی (۳۱ درصد) دارای کمترین درصد از این نوع تار بودهاند (فاکس و ماتیوس، ۱۳۸۷).
۲-۱۲- چابکی
چابکی، توانایی تغییر وضعیت و تغییر مسیر حرکت بدن، به صورت دقیق و با حد اکثر سرعت ممکن و بدون از دست دادن تعادل است. چابکی ممکن است عمومی و یا ویژه (با توجه به مهارتهای ویژه ورزشی) باشد (گایینی و رجبی، ۱۳۸۳).
در تقسیمبندی دیگر چابکی، ممکن است به چابکی درجا و چابکی حرکتی تقسیم شود.چابکی درجا یا چابکی در تغییر شکل و وضعیت بدن، نوعی از چابکی است که با «سرعت تغییر وضعیت بدن به صورت درجا» تعریف شده است. و چابکی حرکتی عبارت است از «توانایی عضلهها برای تغییر مسیر حرکت بدن در حین دویدن به صورت ارادی» (کاشف، ۱۳۸۳).
در فعالیتهای ورزشی که تغییرات سریع تمام بدن یا یکی از اعضاء آن نیاز است، چابکی از اهمیت خاصی برخوردار است. شروعهای سریع، جهشها، پرشها، توقفهای ناگهانی و تغییرات سریع در مسیر حرکت همه به عنوان پایه و اساس و عوامل مهم چابکی می باشند.
ماهیت حرکات چابکی بسیار به سرعت نزدیک است. در واقع چابکی یکی از اجزاء سرعت است که بر اساس چرخه کشش – کوتاه شدن برای افزایش سریع نیرو، یعنی انتقال منحنی نیرو – زمان به سمت چپ و بالا صورت میگیرد. اما در چابکی نسبت به سرعت خطی، تأکید بیشتری بر کاهش شتاب، واکنش سریع در تغییر جهتها و شتاب گیری مجدد، همراه با حفظ تعادل در تمام مراحل، میشود (گایینی و رجبی، ۱۳۸۳).
۲-۱۲-۱- عوامل مؤثر بر چابکی
شکل بدن: بطور کلی میتوان گفت که افراد عضلانی با عضلاتی هماهنگ و قوی از چابکی بیشتری نسبت به افراد استخوانی یا چاق برخوردارند.
سن: در نوجوانان تا سنین ۱۴ سالگی چابکی افزایش مییابد و این افزایش تا قبل از بلوغ ادامه مییابد.
جنس: در خلال سالهای قبل از بلوغ، پسران نسبت به دختران چابکی کمتری دارند، ولی بعد از بلوغ پسران نسبت به دختران بطور قابل ملاحظه ای چابک تر میشوند.
وزن: از جمله عواملی که با چابکی رابطه معکوس دارد وزن است، هر قدر وزن بدن سبکتر باشد بدن نیز چابکتر بوده و سرعت بیشتری دارد (سلیمی، ۱۳۷۹).
خستگی: خستگی از جمله عواملی است که تا حد زیادی باعث کاهش چابکی میگردد. زیرا خستگی اثرکند کننده بر روی اجزای تشکیل دهنده چابکی از قبیل قدرت، زمان عکسالعمل، سرعت حرکت و هماهنگی دارد.
قد: قد بلند با چابکی را بطه معکوس دارد.
۲-۱۲-۲- عوامل مؤثر در گسترش دامنه چابکی
هماهنگی: هماهنگی در حرکات از جمله عواملی است که به عنوان جزئی از چابکی اهمیت زیادی دارد.
قدرت: قدرت به میزان عامل جلوبرنده و محرک بدن توصیف شده است.
سرعت عکسالعمل: عملی است که فرد بایستی به تحریک خارجی پاسخی سریع بدهد.
هماهنگی عصبی – عضلانی: فرایندی است که بوسیله آن هر عضله به شیوهای خاص منقبض شده تا حرکتی انجام گردد.