اعمال صادره از جانب انسان فقط مربوط به یک سری اعمال فیزیکی و یا جسمی نیست بلکه شامل نیات و امور قلبی نیز می شود، «ممکن است پرسشی در این جا مطرح شود که : آیا می توان کلمه «عمل» را در مورد امور معنوی از قبیل ایمان به مبدأ، معرفت خداوند متعال، اعتقاد به نبوت پیامبران، نیت خالص و نظایر این امور به کار برد؟ پاسخ این پرسش مثبت است زیرا در سخنان اولیای دین کلمهی عمل در زمینه باورها و انگیزه ها و امور معنوی نیز به کار رفته که در این جا به عنوان نمونه به چند جمله از یک روایت اشاره می شود: ابوعمروزمیگوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم، ای عالم بزرگ من بگویید کدام عمل نزد خداوند افضل و برتر است حضرت در پاسخ فرمودند: آن عملی که خداوند هیچ یک از اعمال را بدون آن قبول نمی کند، گفتم آن عمل کدام است؟ فرمودند: ایمان به خداوندی که جز او معبودی شایسته پرستش نیست، عرض کردم آیا به من نمیگوید که ایمان، گفتن و عمل است یاگفتن است بدون عمل؟ پاسخ فرمودند: تمام ایمان عمل است و گفتن قسمتی از عمل است.» (اصفهانی، ۱۳۸۷، ص۶۳)
باتوجه به روایت مذکور در مییابیم که ایمان ارتباط مستقیمی با عمل دارد به طوری که میتوان از کلام امام صادق (ع) این چنین برداشت کرد که ایمان بدون عمل مثمر ثمر نخواهد بود، خود ایمان به عنوان یک امر معنوی، یک عمل محسوب می شود آن هم از نوع قلبی و درونی و تا ایمان در وجود انسان ریشه ندوانده باشد و از مرحله زبان عبور نکرده باشد به شکل عمل خالصانه نمود پیدا نخواهد کرد.
۲-۳ قلب مرکز انجام تمامی اعمال
برخی ها ممکن است این تصور را داشته باشند که اعمال انسان ها در مغز پردازش و دسته بندی میشوند و بعد توسط فرد و اعضای بدن از جمله دست و پا و… به مرحله ی اجرا میرسند و حال آن که واقعیت چیزی غیر از این میباشد. «واقع این است که اعضای تصرف انسان خیلی بیشتر از تصور ماست برای این که او خوب می تواند با نقاط مختلف بدن خود و با گوشه ها و چشم و اشارت های ابرو و لب ها و دندان ها کارهای زیادی به جا آورد و در جهان خیر و شر انجام بدهد. به طور کلی اعضای عمل اجزایی از بدن هستند که با اراده قلب در موجودات جهان تأثیر می کند و به آن ها تغییر می دهند و این که هیچ عضوی بدون خواست دل نمی تواند عملی اختیاری انجام دهد.» (رضوی، ۱۳۵۰، ص۸) این رویهی سهل و جامع از لسان قرآن «لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فی أَیْمانِکُمْ وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلیمٌ» (بقره، ۲۵۵)(خدا شما را به خاطر سوگندهاى لغوتان [که جدى و حقیقى نیست و عادتاً بدون قصد قلبى بر زبان جارى مىشود] مؤاخذه نمىکند، ولى شما را به خاطر آنچه دلهایتان [از سوگند جدى و حقیقى] مرتکب شده مؤاخذه مىکند؛ و خدا بسیار آمرزنده و بردبار است.) قابل توجه است.« قرآن کریم علاوه بر این که قلب را عضوی کارگر میداند او را فرمانده سراسر اعضای عامله هم میشمارد و تصریح می کند که هر چه در دل آدمی نهان است از اعتقاد های نیک و یا بد و اراده های پسندیده و یا ناپسند مانند اعمال دیگر او حساب و باز خواست دارد، ثواب یاعقاب دارد.» (رضوی، ۱۳۵۰، ص۸) آیات و روایات فراوانی در این مورد که خداوند به قلب و درون انسان توجه دارد، موجود است که به برخی از آن ها اشاره میکنیم:
«َ إِنْ تُبْدُوا ما فی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیَغْفِر لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ» (بقره، ۲۸۴) (اگر آن چه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان خداوند شما را بر طبق آن محاسبه می کند.)
مرحوم علامه طباطبایی (ره) با توضیحی که ذیل این آیه در تفسیر المیزان بیان کرده اند این معنا که قلب مرکز انجام تمام اعمال است را تأیید می کنند. «وقتى فعلى از کسى صادر شد، عقل هر کس از آن فعل کشف مىکند که فلان صفتى که مناسب با این فعل است در نفس فاعل وجود دارد. چون اگر این صفات و ملکات در نفس مستقر نبود، افعال مناسب با آن از جوارح صادر نمیشود. پس با صدور این افعال براى عقل روشن مىشود که منشأیی براى این افعال در نفس فاعل هست.» (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۲: ص۶۷۱) بنابر تفسیر شریف میتوان گفت که سر چشمهی اعمال انسان همان قلب اوست و حق است اگر خداوند طبق آن چه که در قلب میگذرد جزای انسان ها را بدهد.
همچنین درآیه پیش رو میبیینیم که هر آن چه که از اعمال انسان است از درون و سینه ی او سر چشمه میگیرد و بار دیگر این نکته را گوشزد می کند که قلب مرکز انجام تمامی اعمال است و خداوند نسبت به آن علم مطلق دارد.«وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ» (نمل، ۷۴) (و پروردگارت آنچه را در سینه هایشان پنهان میدارند وآنچه راآشکار می کنند به خوبی میداند.)
برای خداوند که علم مطلق است فرقی نمی کند که افراد عملی را آشکارا انجام دهند یا آن را مخفی نگه دارند او در هر صورت به اعمال انسان آگاه است و بر طبق آن، محاسبه می کند. منظور این است که علاوه بر اعمال ظاهری قابل مشاهده یک سری اعمال در درون انسان نیز اتفاق میافتد که خداوند به آن ها محیط است و انسان را طبق آن مؤاخذه خواهد کرد و همچنین مرکز انجام تمامی اعمال قلب انسان میباشد. این آیه «وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدُور» (عادیات، ۱۰) (و آن چه درون سینه هاست آشکار میگردد.) صراحتا به این نکته اشاره دارد که، قلب انسان نیز مرتکب اعمالی می شود که در روز جزا حساب رسی خواهد شد. همان طور که علامه طباطبایی (ره) فرمودند: «منظور از تحصیل ما فى الصدور، بر ملا شدن نهانهایى است که هر کس در باطن خود پنهان کرده، در آن روز این باطن ها ظاهر مىشود، که هر فردى همان طور که به حساب ظاهرش رسیدند، و جزاى اعمال ظاهریش را دادند، به حساب باطنش هم برسند، و جزاى آن را نیز بدهند.» (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۲۰: ص۵۹۲)در نتیجه میتوان گفت که «مغز درباره ی نیک و بد چیزی میاندیشد، چشم بر آن نگاه می کند، پا به سوی آن میرود دست هم آن را بر میدارد و هر عضو دیگر هم یاری مخصوص به خود را انجام میدهد ما را به این حقیقت میرساند که همه ی اعضای بدن تابع یک مرکز هستند به طوری که قدرت تخلف از آن ندارد و این فرمانده دل است، قلب انسان است.»(رضوی، ۱۳۵۰، ص۸)
در کلام ائمهی معصومین (علیهم السلام) این عبارت را که قلب فرمانده و کانون اصلی ایجاد عمل است نیز به چشم میخورد:
۱٫پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند «همانا کردارها با نیت های قلبی است و برای هر مردی همان هست که در دل میپروراند.»(عاملی، ۱۴۰۹، ج۱:ص۸)
همان گونه که پیامبر اکرم (ص) فرمودند دل کانون اصلی انجام اعمال است اگر دل حرم الله شد، اعمال و رفتار انسان نیز سامان مییابد و طبیعتا نتیجه ی آن هم خوشی وشادی در همه ی لحظات عمر و قطعا رضای پروردگار و همنشینی با اولیاء خدا خواهد شد.
۲٫امام صادق (علیه السلام) «بدانید که حتما نیت، عمل است.»(قمی، ۱۴۱۴، ج۲: ص۶۲۸)
۳٫پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) «خداوند به صورت های شما نگاه نمی کند ولی به دل های شما نگاه می کند.» (تر جمه اسرار الصلاه، ص۲۴) بنابر روایاتی که گذشت انسان باید مراقب باشد که در درونش چه میگذرد، اجازه ورود هر فکر و وهمی را به آن ندهد و دروازهی دلش را فقط به سوی خوبی ها ونیکی ها باز بدارد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۲-۴ چگونگی جلوه اعمال
اعمالی که انسان ها مرتکب میشوند دارای نمود های خاصی میباشد، ممکن است که این اعمال در قالب نعمت های اخروی و یا در قالب نقمت ها نمود پیدا کند، چگونگی نمود آن ها در نظر علما متفاوت است در واقع در این راستا نظرات متفاوتی هست که برای روشن شدن بحث به بیان آن ها میپردازیم «دسته ای از علما معتقدند که جزای اعمال، قرار دادی است یعنی چنان که در این جهان برای هر جرمی، کیفری از طرف قانون گذاران تعیین شده است خداوند بزرگ، برای هر عملی کیفر و پاداش خاصی معین نموده است و هرگونه پاداش و کیفر مخلوق خداوند است، و ارتباطی با انسان ندارد. دسته ی دیگری معتقدند که تمام کیفر ها و پاداش ها مخلوق نفس و روح انسانی است که نفس انسانی بی اختیار در آن جهان آن ها را خلق می کند، آنان میگویند کردار نیک و بد در این جهان در نفس انسانی بی اختیار ملکات خوب و بد را ایجاد مینماید. دسته ی سوم، تمام پاداش ها و کیفرها حقایق اعمال دنیوی ماست، هر کرداری از ما یک صورت دنیوی دارد که ما آن را مشاهده مینمایم و یک صورت اخروی دارد که هم اکنون در دل آن عمل نهفته است، در روز رستاخیز پس از تحولات و تطوراتی که در آن رخ میدهد شکل کنونی و دنیوی خود را از دست داده و با واقعیت اخروی و روز باز پسین خود جلوه می کند، جزاء اعمال هر انسانی عین اعمال او خواهد بود.»(اصفهانی،۱۳۸۷:ص۵۷و۵۸)
پایان نامه حقوق
آیات و روایات نظریه ی اخیر راتأیید می کنند، همانطور که قرآن میفرماید«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»(آل عمران، ۳۰)(روزی که هر کس آن چه را از کار نیک انجام داده حاضر میبیند وآرزو می کند میان او و آن چه از اعمال بد انجام داده فاصله زمانی زیادی باشد.)
این آیه به این نکته اشاره دارد که همه اعمال چه خوب و چه بد در صحنه قیامت حاضر خواهد بود و در قالب نعمت ها و نقمت ها نمود خواهد کرد، به عنوان مثال خوردن مال یتیم در قیامت به شکل خوردن آتش نمود پیدا خواهد کرد. «إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً »(نساء، ۱۰) (کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم میخورند تنها آتش میخورند و به زودی در شعله های آتش میسوزند.)
این آیه به نوعی به تجسم اعمال هم اشاره دارد و در واقع میخواهد بیان کند که خوردن مال یتیم در این دنیا، چیزی جز آتش در آن دنیا نیست. «از این آیه استفاده می شود که اعمال ما علاوه بر چهره ظاهرى خود، یک چهره واقعى نیز دارد که در این جهان از نظر ما پنهان است، اما این چهرههاى درونى، در جهان دیگر ظاهر میشوند و مسئله تجسم اعمال را تشکیل می دهند قرآن در این آیه مىگوید: آن ها که مال یتیم مىخورند گرچه چهره ظاهرى عمل شان بهرهگیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار می شود.چهره واقعى عمل همیشه تناسب خاصى با کیفیت ظاهرى این عمل دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او، قلب او را مىسوزاند و روح او را آزار مىدهد چهره واقعى این عمل آتش سوزان است.» (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۳: ص۲۸۱) روایات زیادی نیز به تجسم اعمال انسان اشاره دارد، و این که هر عمل دارای نتیجه ی خاص خودش است و برای همه ی افراد نمود خواهد کرد و استثناء پذیر هم نخواهد بود. این معنی در روایت زیر از پیامبر (ص) به چشم میخورد:
«اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُمَاتُ یَوْمِ الْقِیَامَهِ.»(از ستمگری بپرهیزید، زیرا ستم در روز قیامت به صورت تاریکی ها نمایان خواهد شد.) (کلینی، ۱۴۰۷، ج۲: ص۳۳۲)
روایتی که گذشت صراحتا تجسم اعمال در روز جزا را یادآوری می کند «اعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجِلِهِمْ»(آن چه بندگان در دنیا می کنند در آخرت جلوی دیدگانشان خواهد بود.) (نهج البلاغه، ح۷) انسان تا در این دنیاست با محدودیت هایی برای دیدن حقایق و انعکاس اعمال رو به رو است اما با مرگ تمامی اعمال و تجسم هر کدام، در مقابلش قرار خواهد گرفت. «اعمال بندگان خدا در آخرت جلو چشمان شان قرار مىگیرد یعنى آشکارا در برابر چشمان شان قرار مىگیرد نفوس مردم تا وقتى که در دنیاست، هم نقش خوبى و هم بدى دارد، لکن در پوشش هایى از اشکال جسمانى و موانعى که از درک واقعیّت ها وجود دارد، امّا وقتى که این پوشش ها با جدایى از دنیا به یک طرف روند، تمام امور روشن مىشود، و در نتیجه، هر کار خوبى را که انجام داده و زمینه هر کار بدى را که داشته است، در مىیابد.» (بحرانی، ۱۳۷۵، ج۵: ص۴۰۴) همان طورى که خداوند متعال فرموده است: «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ» (ق، ۲۲) (پس ما پرده بىخبرى را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیدهات امروز بسیار تیزبین است.) و همین طور آیه «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً» (آل عمران، ۳۰) (روزى که هر کس آن چه را از کار نیک انجام داده و آنچه را از کار زشت مرتکب شده حاضر شده مىیابد.)
این روایت از امام صادق (ع) تجسم اعمال را به زیبایی برای ما به تصویر کشیده است «وقتی انسان مؤمن را در قبر میگذارند دری از جهان غیب به روی او گشوده می شود و او جایگاه خود را در بهشت خواهد دید، و در این حال مردی را با چهره ی زیبا مشاهده می کند که هرگز زیباتر از او را ندیده است، پس به او میگوید: تو کیستی؟ او در پاسخ میگوید :أنا رایک الحسن الذی کنت علیه و عملک الصالح الذی کنت تعمله.من نیت پسندیده و عمل شایسته تو میباشم، آن گاه درباره انسان کافر هم یادآوری می شود که او نیز عقیده ی باطل و کردار ناشایست خود را به صورت زشت رو ترین انسان مشاهده می کند.»(کلینی، ۱۴۰۷، ج۳: ص۲۴۲)
۲-۵ انقطاع عمل با مرگ
یکی دیگر از موضوعاتی که با اعمال انسان ارتباط مستقیم دارد، مرگ است. کانال مرگ مسیری است که بعد از آن، انجام عمل را به کلی متوقف می کند و به انسان می فهماند که فرصتش به اتمام رسیده و هم اکنون زمان برداشت عمل است.«دنیای آدمی دار تکلیف و عمل است و نمی تواند محل ثمر و نتیجه باشد ظرف نتیجه باید با ظرف عمل متفاوت باشد و عمل و ثمر نمی تواند در یک عالم بگنجد، چون محل عمل دنیاست ونمی شود نتیجه نیز در آن باشد و عمر آدمی نمی تواند در ظرف عمل ثمرهایی داشته باشد، عالم دیگری باید باشد تا جزای کردار خوب و بد را در یابد که در لسان شرع و دین از آن عالم با عنوان عالم آخرت تعبیر می شود.» (نکونام، ۱۳۸۵، ص۳۵)
با مرگ انسان، اعمال او چه خوب و چه بد منقطع خواهد شد و هیچ کس توان انجام عمل را ندارد به همین دلیل است که کافران از خداوند در خواست بازگشت به دنیا را برای انجام عمل دارند اما این خواسته آن ها هرگز محقق نخواهد شد.«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعین» (بقره، ۱۶۱) (کسانی که کافر شدندودر حال کفر از دنیا رفتند لعنت خداوند وفرشتگان وهمه مردم برآن ها خواهد بود.)
دراین آیه و آیات بعد میخواهد بیان کند، کسانی که عمل کفر را انجام داده اند و بدون توبه و در حال کفر از دنیا رفتند، در همان حال وارد صحنه قیامت خواهند شد چرا که مرگ یک فرایند غیر قابل بازگشت است و با ورود به آن همه چیز برای انسان تمام خواهد شد و هیچ گونه فرصتی به او برای انجام هیچ عملی اعم از توبه یا انجام اعمال صالح و…داده نخواهد شد.
آیات زیر مؤیدی برای گفتار فوق است:
«وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ إِنَّهُم کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ » (توبه، ۸۴) (هرگز بر مرده ی هیچ یک از آنان نماز نخوان وبر کنار قبرش نایست چرا که به خدا ورسولش کافر شدند ودر حالی که فاسق بودند از دنیا رفتند.)
«وَ أَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ » (توبه، ۱۲۵)
(و اما آن ها که در دل هایشان بیماری است پلیدی بر پلیدی شان افزود واز دنیا رفتند در حالی که کافر بودند.) با مراجعه به تفاسیر این آیات به این نکته خواهیم رسید که با مرگ فرصت برای بازگشت و انجام اعمال از انسان گرفته خواهد شد و زندگی اخروی او در گرو اعمال انجام داده خواهد بود «کسانی که قلب شان دچار مرض شده همانند کتمان کنندگان حق گرفتار لعن خدا و فرشتگان و مردم میشوند با این تفاوت که چون تا آخر عمر بر کفر، اصرار ورزیدهاند طبعا راه بازگشتى بر ایشان باقى نمىماند. آن ها جاودانه در این لعنت الهى و لعنت فرشتگان و مردم خواهند بود، بى آن که عذاب خدا از آن ها تخفیف یابد و یا به آن ها مهلت و تأخیرى داده شود.» (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱: ص۵۵۴)
برخی از اعمال هستند (خوب و یا بد) نتایج آن ها بعد از مرگ نیز ادامه دارد و دائما عامل عمل را تحت تأثیر خود قرار میدهد که به آن ها اعمال ماتأخر گفته می شود. روایات زیر مؤید کلام ماست:
امام صادق (علیه السلام) :«شش خیر است که بعد از مرگ مؤمن به او میرسند: فرزندی که برایش آمورزش بطلبد و قرآنی که بعد از او بماند و کشت که آن را بکارد و چاه آبی که آن را بکند و صدقه ای که در جریان گذارد و طریقه ی نیکویی که بعد از او آن را بگیرند و بروند.» (عاملی، ۱۴۰۹، ج۲: ص۶۵۲) ازظاهر روایت میتوان دریافت که همهی اعمال ما دارای جنبه های باطنی بوده، که انسان ها قادر به دیدن آن نیستند و ممکن است اثرات آن را در این دنیا و بعد از مرگ نیز ادامه داشته باشند. این نکته در روایت زیرنیز بیان شده است: «سه فضیلت به دنبال مرد پس از مرگ می رود: صدقه ای که در زندگی خویش برای خدا به جریان گذارد بعداز وفات او برایش جاری خواهد بود و طریقه و هدایتی که آن را معمول نماید و پس از وفاتش بر طبق آن عمل شود و فرزند صالحی که برایش دعا نماید.» (همان)
این روند در مورد اعمال ناپسند نیز وجود دارد «امام باقر (علیه السلام) :«آنان که باب ضلالتی را به مردم یاد دهند به اندازه وزر و وبال کسانی که بر آن عمل نمایند برایشان وزر و وبال خواهد بود و اینان از اوزار آنان چیزی نمی کاهند.» (همان، ص۴۹۶)
این روایت به این نکته اشاره دارد، همان گونه که ثمرات کار خیر ادامه دارد اعمال زشت و ناشایست نیز دارای نتایج خاص خود هستند و همواره بنیان گذار خود را تحت تأثیر قرار خواهند داد.
۲-۶ نامه اعمال
یکی دیگر از مباحث بسیار مهم در رابطه با اعمال انسان وجود حقیقتی است به نام نامه اعمال. طبق آیات قرآن و روایات امامان معصوم (علیهم السلام) برای هر فرد یک نامه ی اعمال متصور است، نامه ای که تمامی اعمال انسان ها را از کوچک تا بزرگ در بر میگیرد در واقع این نامه در روز قیامت به عنوان یک سند معتبر در مقابل انسان گشوده می شود، در آن هنگام است که انسان متحیر می شود، و با خود میگوید این چه کتابی است که هیچ چیزی رافرو نگذاشته است وهمه چیز در آن ثبت شده است، در واقع حال هر کس متناسب با اعمالی که انجام داده است طبق آیات قرآن متفاوت خواهد بود «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه» (الحاقه، ۱۹) (پس کسی که نامه اعمالش را به دست راستش دهند فریاد میزند که نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید.)کسانی که در دنیا در مسیر بندگی خداوند متعال بود ه اند و در نامه اعمالش جزء اعمال صالح ثبت نشده است در هنگام دادن نامه اعمال از شدت شعف وشادی فریاد بر میآورد و دوست دارد همگان نامه اعمال او را ببینند.
«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ» (الحاقه، ۲۵) (و.اما کسی که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند میگوید ای کاش هرگز نامه اعمالم رابه من نمیدادند.) اما کسی که سرمایه ی عمر خویش را تباه ساخته است هنگام گرفتن نامه عملش با حسرت و ناراحتی میگوید ای کاش نامه ی اعمالم را نمیدیدم.
خداوند متعال برای این که در روز جزا حجت را بر انسان ها تمام کند و به آن ها نشان دهد که چه اعمالی را انجام داده اند، دو ملک را به عنوان کاتب اعمال بر ایشان گمارده است و «ازجمله اموری که بدان معتقد هستیم، ثبت اعمال میباشد که در چند جای قرآن صریحا میفرماید که کرام الکاتبین اعمال را مینویسند« فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا کُفْران لِسَعْیِهِ وَ إِنَّا لَهُ کاتِبُونَ» (انبیاء، ۹۴) (پس کسى که برخى از کارهاى شایسته را انجام دهد در حالى که مؤمن باشد، نسبت به تلاشش ناسپاسى نخواهد شد، و ما یقیناً [تلاشش را] براى او مىنویسیم.) ظاهر آیه این را میرساند که قطعا اعمال انسان نوشته و ثبت خواهد شد اما کیفیت وچگونگی آن را کسی نمی داند. و در جای دیگر از این دو ملک به رقیب و عتید تعبیر میفرماید «کلمه رقیب به معناى محافظ، و کلمه عتید به معناى کسى است که فراهم کننده مقدمات آن ضبط و حفظ است، خلاصه یکى مقدمات را براى دیگرى فراهم مىکند تا او از نتیجه کار وى آگاه شود.» (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۸: ص۵۲۱).«که حتی کوچک ترین حرفی را یاداشت مینمایند البته به چه کیفیت است ،با قلم و کاغذ است یا جور دیگر، ما چه دانیم! اجمالا از هر چه که فرض کنید صرف نظر نمی شود حتی قصد خیر راهم می نویسند.» (دستغیب، ۱۳۶۲، ص۵۷)
این مطلب هم از امامان معصوم (علیهم السلام) مورد سؤال قرار گرفته است «راوی از امام (علیه السلام) می پرسد:از نیت خیر چگونه اطلاع پیدا می کنند که یاداشت نمایند؟حضرت فرمودند: شخص نیت خیر که می کند بوی عطرش بلند می شود و آن ها می فهمند، گاهی هم نیت شر می کند، بوی گندش ایشان را می آزارد. اگر کسی نیت خیر کرد، حسنه ای برایش نوشته می شود، اگر به جا آورد، ده حسنه، اما گناه یکی بیشتر نوشته نمی شود، آن هم اگر به جا ی آورد. لطف دیگر آن که هرگاه کسی گناه کرد عتید میخواهد بنویسد، رقیب میگوید:مهلتش ده شاید پشیمان شد و توبه کرد، تاپنج یا هفت ساعت به او مهلت میدهند، اگر توبه نکرد، میگویند چقدر بنده ی بی حیایی است و گناهش ثبت می شود.» (همان)
۲-۶-۱ اقامه میزان و سنجش اعمال
یکی از مراحلی که در روز قیامت پیش روی انسان هاست اقامه میزان برای سنجش اعمال است. میزان یعنی ترازو، در آن جاست که انسان هر آن چه را که در دنیا انجام داده اند مقابل خویش می بیند واکنون باید آماده ی حسابرسی باشد، این مرحله حقیقتا یکی از سخت ترین مراحل قیامت میباشد، چرا که همه ی اعمال انسان از ریز تا درشت بررسی خواهد شد آیات قرآن نیز بر آن تأکید کرده است «وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفى بِنا حاسِبینَ (انبیاء، ۴۷) (و ترازوهاى عدالت را در روز قیامت مىنهیم و به هیچ کس هیچ ستمى نمىشود؛ و اگر [عمل خوب یا بد] هم وزن دانه خردلى باشد آن را [براى وزن کردن] مىآوریم، و کافى است که ما حسابگر باشیم.)
میزان وترازوی خداوند حق است وبه هیچ کس ظلم نخواهد شد «از جمله اموری که بایستی به آن اعتقاد داشت میزان است. میزان اعمال در روز قیامت بر پا می شود و کارهای هر کس سنجیده می شود که آیا کارهای خوبش بیشتر است یا کارهای بدش. اعمال خیر و شر را میسنجند تا کدام یک بچربد: « فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون» (آن هایی که برتری براعمال خیرشان است رستگارند.) برعکس بدبختانی که شر در ایشان غالب شده آن ها زیان کارانند: « وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم» آن هایند که برخودشان ظلم کرده و زیان رسانیده انید.» (دستغیب، ۱۳۶۲: ص۵۹) باتوجه به کلام فوق راه فلاح و رستگاری پر کردن کوله بار آخرت از اعمال صالح میباشد و در مقابل هر مقدار از خوبی و نیکی ها فاصله بگیریم به همان اندازه دچار خسران خواهیم شد.
۲-۶-۲ امام علی (علیه السلام) میزان حق
در روز جزا یک معیار و میزانی باید باشد که اعمال انسان ها طبق آن سنجیده شود «میزان عدل الهی که سر سوزنی انحراف ندارد علی بن ابی طالب (ع) است.نماز اولین و آخرین را بیاورند میزانش نماز علی است. از حضرت صادق (ع) مروی است که فرمودند«الموازین هم الأنبیاء و الأولیاء»موازینی که بر پا می شود تا عبادات و افعال خلق سنجیده شود انبیاء و اوصیایند، البته نه این که مطابق علی (ع) باشد، آن که محال است نه بلکه رو به جهت مخالف نباشد» (همان)
همان طور که قبلا اشاره کردیم انسان باید حقیقتا بر اعمال صادره از خویش مراقبت ویژه ای داشته باشد، واعمال خویش را تا می تواند به اعمال امام (ع) نزدیک تر سازد، راه امام (ع) را بشناسد و بر طریقه ی ایشان حرکت نماید چرا که میزان و معیار سنجش اعمال آدمی امیرالمومنین علی (ع) میباشد. هر کس که اعمالش مشابه مولا باشد سعادت را برای خویش رقم زده است در غیر این صورت شقاوت در انتظارش میباشد.
۲-۷نتایج اعمال در داستان های قرآنی
۲-۷-۱نجات حضرت یونس (ع)
در قرآن کریم در سوره های زیادی از جمله سوره انبیاء آیه ۸۷ به نتایج اعمال بسیاری از اقوام اشاره شده است که از جمله آن قصه ی نجات یونس است که آن را این گونه بازگو می کند « وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ» (انبیاء، ۸۷) (و صاحب ماهى [حضرت یونس] را [یاد کن] زمانى که خشمناک [از میان قومش] رفت و گمان کرد که ما [زندگى را] بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس در تاریکىها [ى شب، زیر آب، و دل ماهى] ندا داد که: معبودى جز تو نیست تو از هر عیب و نقصى منزّهى، همانا من از ستمکارانم.)
دقت در این آیه ما را به این نکته سوق میدهد که نتیجه اعمال برای انبیاء و رسولان نیز محقق خواهد شد.«براستی یونس از فرستادگان ما بود، آن گاه که از قوم خود به کشتی پر جمعیتی گریخت (کشتی به خطرافتاد) قرعه زدند و قرعه به نام وی افتاد او را به دریا انداختند، ماهی بزرگ او را بلعید و او خود را سرزنش میکرد اگر او اهل تسبیح نبود تا روز قیامت در شکم ماهی میماند، بعد از آن یونس را از شکم ماهی در حالی که بیمار و ناتوان بود به صحرای خشکی افکندیم ،آیات به وضوح دلالت دارد براین دارد که سبب نجات یونس (ع) از شکم ماهی تسبیح و تقدیس او بود.» (سبحانی فخر، ۱۳۸۱، ص۲۳)
۲-۷-۲حضرت زکریا و حضرت مریم (س)
از دیگر داستان هایی که به نتایج اعمال آن در قرآن اشاره شده است داستان حضرت زکریا و حضرت مریم (س) میباشد که در آیه ۳۷آل عمران ذکر شده است « فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقا قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ» (آل عمران، ۳۷) (پس پرودگارش او را به صورت نیکویى پذیرفت، و به طرز نیکویى نشو و نما داد، و زکریا را کفیلِ [رشد و تربیت معنوى] او قرار داد. هر زمان که زکریا در محراب [عبادت] بر او وارد مىشد، رزق ویژهاى نزدش مىیافت. [روزى در کمال شگفتى] گفت: اى مریم! این رزق ویژه براى تو از کجاست؟! گفت: از سوى خداست، یقیناً خدا هر کس را بخواهد، رزق بىحساب مىدهد)
در این آیه نتیجه پاکدامنی حضرت مریم (س) مورد اشاره قرار گرفته است و آن هم بهره مندی از نعمات الهی میباشد. «از افرادی که به نقل قرآن کریم از روزی غیر منتظره بهره مند گردید، حضرت مریم بود، مریم زنی بسیار عفیف و پاک بود و پیوسته در محراب عبادت به پرستش آفریدگارش مشغول بود، شایستگی و تقوای زیاد او باعث سرازیزشدن نعمت های مادی و معنوی خدا گشت.از امام باقر (علیه السلام) نقل شده :در فصل تابستان میوه ی زمستانی و در فصل زمستان میوه ی تابستانی نزد مریم آماده میشد و وقتی حضرت زکریا این کار خارق العاده را مشاهده کرد، با اینکه همسرش نازا بود و خودش پیرمرد بود ازخدا فرزند خواست و دعایش مستجاب شد.»(سبحانی فخر،۱۳۸۱،ص۲۳)
۲-۷-۳قوم لوط
دیگر قومی که نتایج اعمال زشت خود را در قالب عذاب الهی مشاهده کردند قوم لوط بوده است «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَهَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ» (عنکبوت، ۲۸) « و لوط را [نیز فرستادیم]، آن گاه به قومش گفت: شما کار بسیار زشتى مرتکب مىشوید که پیش از شما هیچ یک از جهانیان آن را انجام نداده اند»« أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبیلَ وَ تَأْتُونَ فی نادیکُمُ الْمُنْکَرَ فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ (عنکبوت، ۲۹) (آیا شما با مردان آمیزش مىکنید و راه [توالد و تناسل] را قطع مىنمایید و در محفل عمومى خود [در انظار یکدیگر] این کار بسیار زشت را مرتکب مىشوید. پس جواب قوم او جز این نبود که گفتند: اگر تو از راستگویانى عذاب خدا را براى ما بیاور) «این قوم جمعیتی بودند که پیامبران خدا را تکذیب کردند و بر خلاف طبیعت و فطرت، به عادت زشتی گرفتاربودند که شهوت جنسی خود را با جنس موافق ارضاء میکردند قرآن کریم به این عمل شنیع اشاره کرده است ،خداوند هم به جهت این گناه زشت ، باران عذاب را برسرشان فرود آورد » (همان، ص۱۶۸و۱۶۹)
۲-۸تقسیم بندی اثرات اعمال از نگاه قرآن
طبق آیات قرآن اعمال افراد از جهت فردی و اجتماعی دارای تأثیرات مختلفی هستند که در سه گروه قابل تقسیم میباشند:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲-۸-۱«آیات ناظر به اعمال فردی انسان
در آیه ی شریف زیر قرآن به بیان تأثیر عمل فرد بر روح و جان خود به تنهایی نه دیگران و یا جامعه، اشاره دارد«دسته ی اول ناظر به اعمال فردی است و اینکه افراد تأثیر اعمال خود را در زندگی خویش مشاهده می کنند:بر اساس آیات در این گروه هر فردی خودش نتیجه ی عمل نیک و زشت خویش را میبیند که برخی از این نتایج در زندگی دنیا به آن میرسد.»(معارف و مهدی نژاد، ۱۳۸۹، ص۸۱)
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون» (نحل، ۹۷) (هر کس کار شایسته ای انجام دهد خواه مرد باشد یازن در حالی که مومن است او را به حیاتی پاک زنده میداریم وپاداش آن ها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند خواهیم داد.)
۲-۸-۲آیات ناظر بر اعمال اجتماعی و گروهی انسان
این دسته اعمال به صورت گروهی بوده و نتایج آن هم به صورت جامع بر همه ی افراد جامعه بوده است «بر اساس آیات گروه دوم، تغییر وضعیت زندگی دنیای ساکنان یک اجتماع انسانی، با دگرگونی آن جامعه ارتباط یافته است به معنای دیگر ایمان آن ها و اعمال صالح آنان ارتباط عمیقی با وضعیت زندگی آنان دارد. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» (اعراف، ۹۶) (واگر اهل آن شهرها وآبادی ها ایمان میآورند وتقوا پیشه میکردند برکات آسمان و زمین را بر آن ها میگشودیم ولی تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.) (معارف،مهدی نژاد،۱۳۸۱ ، ص۸۱)
۲-۸-۳آیات ناظر بر اعمال فردی انسان اما اثر گذار بر سر نوشت جامعه
این گروه نیز نتیجه اعمال یک شخص دامن گیر همهی افراد یک جامعه می شود «و یا قَوْمِ هذِهِ ناقَهُ اللَّهِ لَکُمْ آیَهً فَذَرُوها تَأْکُلْ فی أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذابٌ قَریب»(هود، ۶۴)( و اى قوم من! این ناقه خداست که براى شما [در اثبات صدق نبوّت من] نشانهاى [عظیم] است، پس بگذاریدش در زمین خدا بچرد، و هیچ آسیب و گزندى به او نرسانید که عذابى زود هنگام شما را خواهد گرفت.)در آیه ای که گذشت خداوند قوم صالح(ع) را از پی کردن ناقه بر حدر میدارد و در واقع نوعی هشدار به آن ها داده است که اگر نسبت به فرمان خدا نافرمانی کنید نتیجه آن را خواهی دید. « فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فی دارِکُمْ ثَلاثَهَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ »(هود، ۶۵) (پس آن را [از روى طغیان و سرکشى] پى کردند. پس صالح گفت: سه روز [فرصت دارید که] در خانههایتان از زندگى برخوردار باشید این وعدهاى بىدروغ است.) «آیاتی است که عمل یک فرد از افراد جامعه رابه تمام افراد آن جامعه نسبت می دهند و پاداش و عقوبت آن نیز از آن تمام افراد آن جامعه است برای نمونه در ماجرای قوم حضرت صالح (ع) یک نفر شتر حضرت صالح را پی کرد اما به دلیل آن که تمام قوم او به عمل پی کننده ی شتر راضی بودند، این عمل به حساب همگان نوشته شد و در پی آن تمام قوم حضرت صالح عذاب شدند.»(معارف و مهدی نژاد، ۱۳۸۱، ص۸۱)
فصل سوم:
بررسی نتایج حسنات اخلاقی
بررسی نتایج حسنات اخلاقی