۱-۶-۱ تعاریف نظری:
خود آگاهی: یعنی آگاهی یافتن و شناختن اجزای وجود خود، شناخت خصوصیات ظاهری احساسات ،افکار و باورها ،ارزشها اهداف گفتگوهای درونی و نقاط قوت وضعف خود.(نیک نزاد، ۱۳۸۵).
حل مسئله :مهارت حل مسأله فرایندی شناختی – رفتاری است که افراد بوسیله آن راهبردهای موثر مقابله با موقعیت مسأله ساز در زندگی را کشف و شناسایی میکنند. بطورکلی حل مسأله به فرایند شناختی – رفتاری – ابتکاری فرد اطلاق میشود که بوسیله آن فرد میخواهد راهبردهای موثر سازگارانه مقابله ای برای مشکلات روزمره را تعیین، کشف یا ابداع کند ( دی زوریلا و شیدی[۱۰] ۱۹۹۲ ).
رضایت زناشویی :
نظریه عقلانی – هیجانی الیس: نظریه عقلانی هیجانی معتقد است که اختلال زناشویی به طور مستقیم به اعمال طرف دیگر یا به رفتار همسر مربوط نمی شود بلکه بیشتر به خاطر نظر و عقیده ای است که زن و شوهر در این رفتار دارند، بنابراین این نظریه در رابطه، به افراد توجه دارد. یعنی به جای اینکه تنها تعاملات یا تنها سیستمی که زن و شوهر در آن هستند موردنظر باشد این رویکرد افراد را مورد اصلی در اختلال می داند، احساسات و رفتارهای آشفته ای که در روابط وجود دارد صرفاً معلول رفتار غلط یکی از طرفین یا هر دو آنهاست. به عبارت دیگر این نظریه پیوسته به احساسات و اعمال زن و شوهر توجه دارد اما به طور اخص، به تفکر هر یک از آنها می پردازد. این تفکر است که درحد وسیعی منجر به خشم و دیگر هیجانات و تعاملات آشفته می شود. (الیس[۱۱]و همکاران ،۱۹۹۴٫ ترجمه: صالحی و یزدی، ۱۳۸۳)
براساس این نظریه الیس (۱۹۸۹) رضایت زناشویی احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و شوهر زمانیکه همه جنبه های ازدواجشان را در نظر می گیرند، معتقد است .اکستی[۱۲] (۱۹۹۸)، عقیده دارد که مدل تبادل اجتماعی مورد استفاده در امر زناشویی تعریف معناداری از رضایتمندی زناشویی ارائه می دهد، یعنی انطباق بین آنچه که فرد از زندگی زناشویی انتظار دارد و آنچه که در زندگی زناشویی تجربه می کند میزان رضایتمندی او را نشان می دهد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اعتیاد:وابستگی به هر نوع موادمخدر یا محرک می باشد. اعتیاد در واقع نوعی روش حل مسأله است. بوجود آمدن این روش و عادت کردن به انجام آن باعث می شود افراد برای قطع وابستگی به مواد چه در مرحله تصمیم گیری و چه بعد از اجرای تصمیم و قطع مصرف مواد دجار مشکل بشوند(جهانشاهی ۱۳۸۳).
۱-۶-۲ تعاریف عملیاتی
– آموزش مهارت خود آگاهی و حل مساله: منظور، آموزش مهارت خود آگاهی و حل مساله از کتاب مهارت های زندگی حسین ناصری به بیماران معتاد درطول درمان در کلینیک درمانی و بازتوانی پویا در طی ۶ جلسه ۶۰ دقیقه ای در یک ماه ونیم می باشد.)شرح حال کلیه فعالیتهای آموزش مهارت خودآگاهی و حل مساله در پیوست پایان فصل آورده می شود.)
– رضایت زناشویی: در این پژوهش رضایت زناشویی در واقع نمره ای کلی است که از جواب دادن آزمودنی ها به پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ[۱۳] به دست می آید.
– اعتیاد: شامل افراد مذکری( مرد) می باشند که به دلیل بیماری اعتیاد به کلینیک پویابندر لنگه برای درمان مراجع کرده اند و به صورت تصادفی در نمونه انتخاب و مورد پژوهش قرار می گیرند.
فصل دوم
مروری بر تحقیقات انجام شده
۲-۱ مقدمه
در این فصل ابتدا به بحث در مورد مهارتهای زندگی به ویژه مهارت خودآگاهی ومهارت حل مساله می پردازیم وسپس دیدگاه های نظری در مورد آن را شرح می دهیم حال در ادمه ،مهارت ها و تأثیر آن بر رضایت زناشویی و سپس متغییر دوم یعنی رضایت زناشویی و دیدگاه های نظری مربوط به آن مورد بحث قرار خواهد گرفت ودر پایان فصل پژوهش های مرتبط با موضوع پژوهش در دو بخش داخلی و خارجی اشاره خواهد شد که مهارت های زندگی و رضایت زناشویی را مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.
۲-۲ آشنایی با مهارتهای خودآگاهی و حل مساله
یافته های علمی گواه آن است که بهداشت روانی از جمله مهمترین نیازهای انسان امروزی است که برای تامین آن لازم است فرد دقیقاً خود را بشناسد، بتواند دیگران را درک کرده و روابط موثری با آنها ایجاد نماید .هیجانهای منفی و استرس های روزمره خود را شناسایی کرده و آنها را تحت کنترل در آورد، به شیوه ای موثر مشکلات خود را حل کرده و تصمیم های مناسبی را اتخاذ کند و دیگر اینکه کلیشه ای فکر نکرده و اطلاعات را بدون پردازش نپذیرد. لازمه ی برآورده شدن نیازهای اساسی فوق تسلط بر مهارتهای زندگی است. برخی از این مهارتها عبارتند از: مهارتهای خود آگاهی ، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای تصمیم گیری و حل مساله، مهارت مقابله با هیجان های منفی، مهارت مقابله با استرس، مهارت تفکر خلاق، مهارت تفکر نقادانه مهارت قاطعیت ،مهارت اعتماد به نفس.(ناصری ،۱۳۸۷)
فرد ماهر به کسی گفته می شود که توانایی انجام یک کار را به شکل درست داشته باشد. برای اینکه بتوان گفت کسی در کاری دارای مهارت است لازم است که دو عامل زمان و خطا نیز در نظر گرفته شود. بدین ترتیب به کسی راننده ماهر گفته می شود که هم برای رسیدن به مقصد، حداقل زمان را صرف کند و هم در حین رانندگی دارای کمترین خطا باشد. بدیهی است برای اینکه فردی بخواهد در هر زمینه ای به مهارت دست یابد نیاز دارد هم به دانش چگونگی آن عمل آگاهی داشته باشد و هم با تمرین های متوالی آن دانش را به رفتار و عمل تبدیل کند. دانش انجام یک کار را می توان از طریق مختلف کسب کرد ( ناصری، ۱۳۸۷).
در زندگی ما انسانها، واقعیت های متعددی وجود دارد که چه بخواهیم و چه نخواهیم با آنها مواجه خواهیم شد .زندگی مملو از مشکلاتی است که باید حل شوند و تصمیم هایی که باید گرفته شوند بنابراین مهم است که ما در مواجهه با موقعیت های مساله برانگیز یا تصمیم بر انگیز دارای روش و شیوه باشیم. مسایل و مشکلات و تصمیم گیری از جمله مواردی هستند که با مهمترین بخش مثلث دستگاه روانی انسان در ارتباط است :
مثلث دستگاه روانی
تفکر که کارکرد مغز ماست، موجب می شود که از عهده حل یک مساله برآییم ویا تصمیمی اتخاذ کنیم. حال اگر روش حل مساله و یا شیوه تصمیم گیری ما معیوب باشد بدیهی است که دیگر اجزای روانی ما یعنی احساسات و رفتار نیز به شکل ناکارآمد فعال خواهد شد (ناصری، ۱۳۸۷) .
مهم نیست افراد در زندگی با مشکل، دردسر، گرفتاری، انتخاب و … روبرو نشوند، بلکه مهم آن است که در مواجهه با این گونه موقعیت ها بتوانند به شیوه ای صحیح عمل کنند. بعضی افراد حتی قادر به برطرف کردن مسایل روزمره خود نیستند و در مقابل کوچکترین مسالها انتخاب، دچار پریشانی، دست پاچگی، آشفتگی و ناراحتی می شوند. در مقابل این گروه، افراد دیگری نیز وجود دارند که حل مسایل و مشکلات متنوع و مواجهه با موقعیت های مستلزم تصمیم گیری نه تنها دچار آشوب نمی شوند بلکه به این سطح از خود آگاهی دست می یابند که نقاط ضعف خود را بهبود بخشند. عمده ترین موفقیت این افراد آن است که به هنگام روبرو شدن با مشکلات و گرفتن یک تصمیم از روش منظم و مرحله به مرحله استفاده می کنند حال آنکه افراد گروه اول فاقد این توانمندی هستند (ناصری، ۱۳۸۷) .
مواجهه و چالش موفقیت آمیز با مشکلات بخشی از زندگی روزمره هر فردی می باشد. همه افراد در زندگی با مشکلات روبرو می شوند که باید برای آنها راه حل های صحیح و منطقی بیابند. برخی در برابر مشکلات راه حل های مناسبی را برمی گزینند. اما باید به خاطر داشت که با اندکی تامل و اندیشه می توان از میان دهها راه حل ممکن، بهترین آن را انتخاب کرد تا کمترین آسیب را در برابر مشکل ایجاد شده، تجربه نمود. اغلب مشکلات قابل حل بوده و استرس برای ما ایجاد نخواهند کرد. اکثر افراد خیلی برای حل مشکل خود وقت نمی گذارند و لذا بسیاری از راه حلهای موجود را نادیده می گیرند. اندیشه سطحی و تصمیم گیری های سریع عجولانه معمولا به حل کارآمد مشکل نمی انجامد چرا که در چنین تفکری مسایل عمیق ومهم از نظر دور می مانند(ناصری، ۱۳۸۷) .
۲-۳ مهارت خود آگاهی و اجزا آن:
توانای شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نیازها، نقاط ضعف و قوت، خواسته ها، ترس ها، احساسات، ارزش و هویت خود می باشد. رشد خود آگاهی به فرد کمک می کند روابط اجتماعی و روابط بین فردی مؤثر و همدلانه برقرار کند. از جمله مشکلات روانی – اجتماعی مرتبط با خود آگاهی ضعیف می توان به افسردگی احساس حقارت، اعتماد به نفس پایین، مشکلات ارتباطی، احساس تنهایی، سوء مصرف مواد و … اشاره کرد (سازمان بهداشت جهانی،۲۰۰۰، ترجمه فتی و همکاران، ۱۳۸۶) .
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
۲-۳-۱ شناخت ویژگی های جسمانی و بدنی :
شناخت ویژگی های ظاهری خود، لازمه خودآگاهی است. می توان با تکیه بر نقاط مثبت خود و احساس رضایت حاصل از آن در جهت برطرف نمودن نقاط ضعف خویش اقدام کرد ( فتحی، ۱۳۸۵)
۲-۳-۲ شناخت توانایی ها و مهارت های خود:
الف) شناخت نقاط قوت: ازجمله ویژگی ها و نقاط مثبت خود، شناخت توانمندی های خود، شناخت پیشرفتها و موفقیت های خود است .
ب) شناخت نقاط ضعف: این شناختها و پذیرش آنها و همچنین درونی ساختن این باور که هرکس می تواند اشتباه کند و از اشتباهات خود درس بگیرد کاملاً ضروری و شرط لازم برای پیشرفت است وقتی انسان خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بپذیرد آن وقت می تواند با تکیه بر این خودآگاهی با موفقیت و اعتماد حرکت کند ( فتحی، ۱۳۸۵ ) .
۲-۳-۳ شناخت افکار و گفتگوهای درونی :
محققان معتقدند در موقعیت های مختلف زندگی ( چه خوشایند و چه ناخوشایند ) در ذهن هریک از ما افکاری اتوماتیک وار فعال می شود و به شکل گفتگوهای درونی خود را نشان می دهد. این گفتگوها هم می توانند منفی باشد و به احساسات صدمه بزند و وی را در شک و ترسهایش باقی بگذارد و هم می تواند مثبت باشد و احساسات مثبت به وجود آورد، با شناخت گفتگوی درونی منفی خود، می توانیم در هر موقعیتی که این افکار شروع به فعال شدن می نماید را کنترل کرده و آن را به پیامدهای مثبت ذهنی تبدیل نمود ( جهانی، ۱۳۸۵ ) .
۲-۳-۴ شناخت افکار باورها و ارزشهای خود :
افراد براساس خانواده هایی که در آنها تربیت می شوند و دیگر اطلاعاتی که کسب می کنند، افکاری دارند مجموعه افکار باورها را می سازند و مجموعه ای از این باورها، ارزشها را به وجود می آورند. باورها، افکاری هستند که آنها را صحیح دانسته و بر مبنای آنها عمل می کنیم. ارزشها، ملاکهایی است که به وسیله آنها افکار و باورهایمان را مورد ارزیابی قرار می دهیم. باورها، ارزشها و به طورکلی نحوه نگرش ما نسبت به زندگی قابل تغییر است و ما می توانیم هر کجا که لازم باشد در افکار و باورهایمان به اصلاح وتعدیل ساختهای ذهنی خود بپردازیم (آقاجانی، ۱۳۷۵) .
۲-۳-۵ شناخت اهداف خود:
هدف جایی است که فرد می خواهد به آن برسد و برای رسیدن به آن برنامه ریزی می کند. هرچه شناخت فرد از خودش واقعی تر باشد، هدفی را هم که برای خود برمی گزیند واقع بینانه تر خواهد بود و احتمال دستیابی به آن بیشتر خواهد بود. برای دستیابی به اهداف باید آن را از قالب کلی و مبهم خارج ساخته و به اجزایش تقسیم کرد و مرحله مرحله پیش رفت. در طی این مراحل هم باید به توانمدیهای خود بیشتر آگاه شد و این آگاهی منجر به رفع اشتباهات می شود( آقاجانی، ۱۳۷۵).
۲-۴ عوامل مؤثر در رشد خودآگاهی
پذیرش خود: به طوری که خودمان، نقاط ضعف و قوتمان و در مجموع آنجه هستیم را بپذیریم. یکی از عوامل مؤثر در پذیرش خود، پذیرفتن اشتباهی است که از ما سر می زند و سپس بخشش خوداست. (سازمان بهداشت جهانی ۲۰۰۰، ترجمه. فتحی و همکاران، ۱۳۸۶) .
پذیرش دیگران: مهمترین عامل در نپذیرفتن دیگران، ناتوانی ما در پذیرش تفاوتهای بین فردی مان است. اگر بپذیریم هرفرد، انسانی منحصر به فرد و هریک از ما در برخی موارد به دیگران شبیه هستیم و در برخی موارد متفاوت، شناخت و پذیرش آن به خودآگاهی ما کمک می کند (میرخشتی ،۱۳۷۵).
۲-۴-۱ مسئولیت پذیری:
بدیهی است بهترین کسی که می تواند برای ما تصمیم گیری نماید، خود ما هستیم. اگر دیگران به جای ما تصمیم بگیرند، در واقع مسئولیت کارمان را نپذیرفته ایم، ترس از شکست نباید مانعی برای قبول مسئولیت باشد، این کار به خودآگاهی ما کمک می کند (باقریان نژاد، ۱۳۸۶) .
۲-۵ اهمیت خودآگاهی در روابط زوجین
عدم خودآگاهی زوجین و حتی یکی از آنها می تواند باعث مشکلاتی در روابط آنها شود. هرچه طرفین بیشتر سعی کنند خود را همانگونه که هستند بشناسند از زندگی لذت بیشتری خواهند برد. زوجین با خود آگاهی می توانند به این باور برسند که هر انسانی دارای نقاط قوت و ضعف می باشد، به همین دلیل از همسر خود این انتظار را ندارد که فرد کامل و بی عیب و نقصی باشد. عدم خودآگاهی در زوجین منجر به انتظارات و توقعات بیش از حد، کمال گرایی و غرور خواهد شد ( آقازاده، ۱۳۸۶ ) .
۲-۶ حل مساله :
مهارتی است که شما می توانید در هنگام برنامه ریزی برای برخورد با مشکلات زندگی از آن استفاده کنید. حل مسالهک مهارت مقابله ای عملی است که از نظر روانشناسی هم مفید است .
استفاده از روش های حل مساله موجب افزایش اعتماد به نفس شما می شود. وقتی شما بدانید که از مهارتهای حل مساله خوبی برخوردارید، احساس توانمندی و تسلط در شما تقویت می شود. همچنین مهارتهای موثر حل مساله با سازگاری شخصی ارتباط دارد.
افرادی که با موفقیت مشکلات زندگی را حل و فصل می کنند به این واقعیت واقفند که غلبه بر مشکلات زندگی مستلزم تلاش و کوشش شخصی است. ( دی زوریلاونزو[۱۴] ،۱۹۸۲ ) .
هر نظریه حل مساله اجتماعی باید سه مفهوم عمده را تعریف کنند: ۱- حل مساله ۲ – مساله ۳- حل کردن. همچنین برای نظریه، پژوهش و عمل، تمایز دو مفهوم، حل مساله و به کاربری راه حل مهم است، تعاریفی که در زیر آمده است مبتنی بر تعاریفی است که قبلا ً توسط دی زوریلاونزو(۱۹۸۲) و دی زوریلا و گلدفرید[۱۵] (۱۹۷۱) ارائه شده است. این تعریف مشخص می سازد، اینجا حل مساله بعنوان یک فعالیت هوشیار، عقلانی پرتلاش و هدفمند مد نظر قرار می گیرد .
پیش از پرداختن مراحل و گام های فرایند حل مساله توجه شما را به چند نکته مهم جلب می کنیم :
۱ – اغلب افرادی که احساس درماندگی و ناتوانی می کنند به دلیل این است که به طور انعطاف ناپذیری تنها از یک راه حل برای مشکلات مختلف زندگی استفاده می کنند. وقتی این راه حل مؤثر واقع نمی شود، آنها راه حل های دیگر را امتحان نمی کنند. واضح است که اگر ما نتوانیم چیزی را با چکش محکم کنیم، احتمالاً متوسل شدن به پتک راه حل بهتری نخواهد بود. با این حال، وقتی ما در زندگی روزمره مان با چالشها و مشکلاتی روبرو می شویم اغلب این حقیقت را از یاد می بریم ( بامگاردنر، هپن[۱۶]ر وآرکین، ۱۹۸۶ ).
۲ – گاهی استفاده از یک راه حل جدید و کاملاً متفاوت در برخورد با مشکلات زندگی بسیار سودمند و مؤثر است. این امر بخصوص در برخورد با دیگران صدق می کند. بنابراین بعد از این هرگاه در تلاش برای حل مشکلی درارتباط با افراددیگر ناتوان شدید به یک کارغیر منتظره دست بزنید. منظور این نیست که به طرز خطرناک و مضری عمل کنید بلکه به خاطر داشته باشید بهترین مساله گشاها کسانی هستند که خلاقانه و از زوایای مختلف به مشکل می نگرند .
۳ – حل مساله نیازمند اتخاذ رویکردی فعال[۱۷] و نه منفعلانه[۱۸] است. دو سبک مقابله ای در برخورد با مشکلات زندگی زیاد مفید نیستند، عبارتند از: پاسخ سرکوبگرانه[۱۹] و واکنشی[۲۰] و شتاب زده به مسایل (هپنر، کوک، رایت و جانس، ۱۹۹۵ ) .
۲-۷ حل مساله اجتماعی و روانشناسی بالینی
در زمینه روانشناسی بالینی، مشاوره و سلامت ( حل مساله اجتماعی ) به عنوان مهمترین واژه برای این پدیده بکار می رود ( دی زوریلاونزو[۲۱] ، ۱۹۸۲ ) و لغت اجتماعی بدین معنا نیست که مطالعه حل مساله را به نوع بخصوصی از مساله محدود کند، بلکه در جهت روشن کردن این واقعیت است که کانون مطالعه، در مورد حل مساله ای است که درون محیط اجتماعی طبیعی رخ می دهد. بنابراین نظرات و پژوهش در مورد حل مساله اجتماعی با انواعی از مشکلات از جمله مشکلات شخصی ( مثل پول، دارایی )، مشکلات فردی/درون فردی ( شناختی، هیجانی، رفتاری، سلامتی ) و مشکلات اجتماعی ( مثل خدمات عمومی و جرم ) سرو کار دارد. یک مسالها موقعیت مساله زا به عنوان هر موقعیت یا تکلیف زندگی می باشدکه نیازمندپاسخی برای کنش سازگارانه است .
نیازمندیها در یک موقعیت مساله زا ممکن است اساساً در محیط (مثل خواسته های تکالیف مهم ) یا در درون فرد باشد. موانع ممکن است شامل تازگی، مبهم بودن، غیر قابل پیش بینی بودن، محرکهای تعارض برانگیز، کمبود مهارت در عملکرد باشد. یک مشکل ویژه ممکن است یک واقعه زمانی و خاص ( مثل از دست دادن سرویس اداره، یا یک بیماری حاد ) یک مجموعه از وقایع مشابه یا مرتبط (تخطی دختر نوجوان از وظایف خود ) یا یک موقعیت مستمر و مداوم ( مثل درد مداوم، احساسات تنهایی یا ملامت ) باشد. یک راه حل، پاسخ یا الگوی پاسخ مقابله ای ویژه ( شناختی یا رفتاری ) است که برای یک موقعیت مساله ساز ویژه بکار رود .
یک راه حل مؤثر راه حلی است که هدف حل مساله را ارتقا می دهد ( مثل تغییر موفقیت و یا واکنش های هیجانی فرد به آن، به طوری که دیگر به عنوان یک مساله مد نظر نباشد ) و در همان زمان باعث افزایش پیامد های مثبت و کاهش پیامد های منفی می شود .
این پیامد های مربوط، علاوه بر تاثیر خود فرد، بر دیگران نیز تاثیر می گذارد و پیامد های بلند مدت آن همچون پیامد های کوتاه مدت، مطلوب هستند. همچنان که اشاره شد یک نظریه حل مساله اجتماعی باید بین دو مفهوم (( حل مساله )) و (( به کاربری راه حل )) تمایز قایل شود. این دو فرایند از لحاظ مفهومی متفاوت بوده و مستلزم مجموعه های متفاوتی از مهارتهاست. (( حل مساله )) اشاره به فرایند یافتن راه حل مساله های ویژه دارد.به نظر می رسد مهارتهای حل مساله کلی باشند،درحالی که انتظار میرود مهارتهای بکاربری راه حل با توجه به نوع مساله و راه حل، در میان موقعیت گسترده و متنوع باشند. به علت متفاوت بودن آنها، مهارتهای حل مساله و بکاربری راه حل همیشه با هم همبسته و مرتبط نیستند. از این رو ممکن است برخی بیماران و مراجعان در مهارتهای (( حل مساله )) مشکلاتی داشته باشند اما مهارتهای ((کاربری راه حل)) خوب و مطلوبی ازخود نشان بدهند.(دی زوریلاونزو، ۲۰۰۰، به نقل از چانگ[۲۲]، ۲۰۰۴).
۲-۸ فرایند حل مساله شامل ۵ گام است
ادراک خویشتن[۲۳]، تعریف مساله[۲۴]، تهیه فهرستی از راه حلهای مختلف[۲۵]، تصمیم گیری[۲۶] در مورد مناسب ترین راه حل، امتحان کردن راه حل انتخابی[۲۷] .
۲-۸-۱ ادراک خویشتن:
قدم اول در حل موفقیت آمیز مسایل این است که این ادراک و باور را در خود پرورش دهیم که (( من می توانم مشکلم را حل کنم )) مساله گشاهای موفق موقعیت مشکل زا را به عنوان بخشی از زندگی تلقی می کنند و به این واقعیت واقفند که مقابله منطقی و آرام با چالش ها مهمتر بهتر از برخورد تکانشی و بدون فکر با مشکلات است. برای ایجاد نگرش حل مساله ای در خود باید بتوانید به خودتان بگویید ((بخشی از زندگی مواجه شدن با مشکلات است، وقتی با مشکلی مواجه می شوم باید آرام و خونسرد باشم و برای انتخاب بهترین راه حل ممکن بر مهارتهای حل مساله خود تکیه کنم )) ،(ال[۲۸]، ۱۹۹۹، ترجمه، محمد خانی ،۱۳۸۹ ) .
۲-۸-۲ تعریف مساله :
اولین کاری که در مواجه شدن با یک تهدید یا چالش می توانید انجام دهید، شناخت دقیق مساله است. مشکلات و تعارضات اساسی را مشخص و سپس فهرستی از اهداف خودتان را تهیه کنید. در این مرحله از حل مساله، افراد حمایت کننده نظیر دوستان و اعضای خانواده می توانند با تربیت شما برای اتخاذ نگرشی عینی و در نظر گرفتن تمام جنبه ها مساله مفید و موثر واقع شوند. (ال. ۱۹۹۹: ترجمه، محمد خانی :۱۳۸۹).
۲-۸-۳ تهیه فهرستی از راه حل های مختلف:
در این مرحله است که شما طرح های الف، ب و ج را مشخص می کنید. برای ایجاد طرح ها و برنامه های خوب شما باید انعطاف پذیر باشید. قبل از انتخاب یک شیوه عمل، بهتر است که تمام راه حل های احتمالی را بررسی کنید. هر طرح احتمالی را که مناسب تر است یاداشت کنید. خلاق باشید و تا آنجا که می توانید راه حل های زیادی را مطرح کنید ،به این ترتیب شما عقاید و ایده های زیادی را در اختیار خواهید داشت که می توانید از طریق آنها اقدام کنید. در این مرحله نیز افراد حمایت کننده می توانند در بارش فکر وسیال سازی ذهنی به شما کمک کنند تا از چسبیدن به یک روش ثابت خودداری کنید و به دنبال راه های جدید باشید .
۲-۸-۴ تصمیم گیری :
پس از آن که وقت کافی برای تعریف مشکل و بررسی راه حل های مختلف صرف کردید، اکنون آماده اید تا درباره یک شیوه کار تصمیم بگیرید. اگر از مشکلاتی که پیش رو دارید، شناخت تاملی داشته باشید و فهرستی از راه حل های مختلف نیز تهیه کرده باشید، تصمیم گیری بسیار ساده و آسان تر خواهد بود. برای این کار یک نگاه اجمالی به پاسخ های احتمالی بیاندازید، کدام یک علمی تر و امکان پذیر است. پس از انتخاب مناسب ترین پاسخ نتایج احتمالی آن را پیش بینی کنید. به یاد داشته باشید که در بیشتر موقعیت ها فقط یک راه حل درست وجود ندارد. پاسخ های ما به چالش های زندگی، دارای نقاط قوت و ضعف هستند. اگر اولین انتخاب شما مؤثر واقع نشد باید انعطاف پذیرباشید و طرح های دیگر را امتحان کنید(ال[۲۹].۱۹۹۹،ترجمه، محمدخانی :۱۳۸۹).
۲-۸-۵ امتحان کردن راه حل انتخابی :
اگر راهکاری برای حل مشکل انتخاب کرده اید موفقیت آمیز بود چه بهتر، در غیر این صورت، باید مراحل حل مساله را مجدداً مرور کنید. آیا مشکل را بدرستی شناسایی و تعریف کرده اید ؟ آیا تمام راه حل های ممکن را در نظر گرفته اید ؟ شما باید پذیرای همه راه حل ها باشید و همیشه به خاطر داشته باشید که یک مساله گشا هستید. (ال. ۱۹۹۹: ترجمه، محمد خانی :۱۳۸۹).
۲-۹ چهارچوب نظری
حل مسأله، یک استراتژی آموزشی می باشد ک در یک یادگیری گروهی به کار برده می شود. محققان بسیاری، این استراتژی را به شیوه های متفاوت تعریف کرده اند که در زیر به چند مورد از مفاهیم حل مسأله از دیدگاه های مختلف می پردازیم.
(آلتن[۳۰]، ۲۰۰۳)، حل مسأله را پاسخی میداند که فرد به موقعیتهای سخت و مهم که نیازمند تفکر انتقالی است.
(هیرنل[۳۱]، ۲۰۰۰، به نقل از آلتن، ۲۰۰۳)، حل مسأله را مهارتی پایه و اساسی برای شناسایی یک مسئله می داند وی، حل مسأله را یک فرایند سیستماتیک می داند که برروی تحلیل موقعیت دشوار تمرکز می کند و معمولاً شامل مرحله تصمیم گیری است.
یک رویکرد سیستماتیک در حل مسأله به فرد در شناخت بهتر خود و نشان دادن عکس العمل مناسب به موقعیت های دشوار کمک می کند.
(دزوریلاونزو، ۱۹۹۹) مسئله گشایی را فرایندی می داند که به وسیله آن فرد می کوشد یک راه حل مناسب برای یک مشکل پیدا کند. آنها مسئله گشایی را، یک فرایند خود محور می دانند که شامل استراتژیهایی برای غلبه بر مسئله است. این فرایند شامل سه جزء است: ۱- مسأله یا مشکل ۲- یک راه حل ۳- فرایند مسأله گشایی.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.