حق آزادی نهتنها آزادی جسمی و ایمنی در برابر بازداشتها و تبعیدهای غیر قانونی و منع بردگی و خرید و فروش انسانها را در بر میگیرد، بلکه از آزادی حقوقی یعنی شناخت و شخصیت حقوقی انسان و تضمین حق دفاع در برابر دادگاهها، حق مراجعه به دادگاهها در مقابل خودسریها و سوء استفادهها و قانون شکنیها و عطف به ماسبقشدن قوانین کیفری و مادههای ۱۸-۲۱ آن اعلامیه، و آزادیهای عمومی و حقوق سیاسی سخن میگوید.
پایان نامه رشته حقوق
۱-۱-۲- پرسش اصلی تحقیق
بردگی در اسلام و حقوق بشر معاصر دارای چه احکامی است؟
چه تفاوت و شباهتهایی در فقه امامیه و حقوق بشر معاصر در خصوص بردگی وجود دارد؟
۱-۱-۳- فرضیههای تحقیق
بردگی در اسلام حرام و در حقوق بشر معاصر ممنوع میباشد.
در اسلام و حقوق بشر معاصر بردگی ممنوع است. در اسلام بردگی به لحاظ کرامت انسانی و در حقوق بشر معاصر بردگی بر مبنای آزادی انسان میباشد.
۱-۱-۴- اهداف تحقیق
بررسی دیدگاه فقهای امامیه در خصوص بردگی.
بررسی دیدگاه حقوق بشر معاصر در خصوص بردگی.
بررسی نکات اشتراک و افتراق فقه امامیه و حقوق بشر معاصر در خصوص بردگی.
۱-۱-۵- سوابق تحقیق
در عربستان پیش از اسلام، بردگان در تملک کامل صاحبانشان قرار داشتند. با ظهور اسلام، محمد(ص) پیروانش را به خریدن و آزاد ساختن بردگان تشویق کرد. در مدت کوتاهی از بعثت محمد(ص)، بردگانی چون عمار یاسر، بلال حبشی، هلال حبشی، ابوفهیره و کنیزانی چون لبینه، زنیره، نهدیه و امعبیس آزاد گشتند.
اسلام تمام افراد را با هم برابر دانست و تنها ملاک برتری را تقوا دانست (قرآن ۴۹:۱۳).
۱٫ قرآن نیز بندگی غیرخدا را ممنوع ساخت (قرآن ۱۷:۲۳) و تمام انسانها را با یکدیگر برادر دانست (قرآن ۴۹:۱۰).
اسلام، بردهداری را ممنوع نکرده، اما اقدام چشمگیری که اسلام در احیای حق بردگان انجام داد، ملاطفت با ایشان بود چنانچه رفتار با ملاطفت همراه با انسانیت را به صاحبان بردگان توصیه کرد، در جامعهی اسلامی برده به مثابه عضو خانواده تلقی شدهاست، پیامبر اسلام بردهای به نام زید بن حارث را به فرزند خواندگی خود برگزید، امامان مذهب شیعه نیز رفتار همراه با مهربانی با غلامان و کنیزان پیشه کردهاند و همواره سر یک سفره با ایشان غذا میخوردند، ولی اربابان بردگان در به خدمت گرفتن و نیز کام جویی جنسی از بردگان آزاد بودهاند (سیرت رسولالله، ص ۲۲۶).
پیغمبر اسلام، کسی را که بندهی خودش را بزند از بدترین مردم خوانده بود و وقتی نیز توصیه کرد که بندگان را عبد نخوانید بلکه مرد جوان(فتی) بخوانید. پیغمبر اسلام با این سخن که بدترین مردم آناست که مردم را میفروشد، مخالفت اسلام را با تجارت برده علنی کرد (همان، ص۲۲۷).
در مورد تبیین جایگاه بردگی در اسلام، قبل از هر چیز توجه به این نکته مهم ضروری است که اسلام بردگی را ابداع نکرده است؛ بلکه در عصری که مسئلهی بردگی با تار و پود جوامع بشر آمیخته بود، به عنوان امری که وجود دارد، آن را پذیرفته و با بیان دستورهایی چند، در جهت رهایی بردگان قدم برداشته است. ما معتقدیم که اسلام در برنامه ای هدفمند و حساب شده مسیری را در پیش گرفت که امر ناپسند بردهداری در زمانی کوتاه از فرهنگ اجتماعی جامعه اسلامی رخت بربندد و به فراموشی سپرده شود که البته در این امر، اسلام و برنامهریزیاش بسیار موفق بوده است. این که چرا اسلام به یکباره و به صورت انقلابی در جهت رهایی بردگان گام بر نداشت، بلکه در جهت رهایی تدریجی آنان کوشید، سؤال مهمی است؛ اما پاسخ آن این است که رهایی دفعی، مشکلاتی را به دنبال داشت که اگر نظام غلطی در بافت جامعهای وارد شود، ریشه کن نمودن آن به زمان و برنامهی حساب شدهای نیاز دارد. در غیر این صورت، نمیتوان آن را ریشه کن نمود؛ درست مانند انسانی که به بیماری خطرناکی مثل اعتیاد مبتلا شده و بیماریاش کاملاً پیشرفت نموده است. آزادی دفعی بردگان، ممکن بود مفاسدی را در پی داشته باشد (ابوزیدآبادی، ۱۳۸۵، ص۷۸).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اگر اسلام یک باره و به طور کلی بردگی را لغو میکرد، نظام اقتصادی و اجتماعی مردم به ناگاه از هم میپاشید. در این صورت، بردگان که فاقد کار و زندگی و خانه و مسکن بودند، ممکن بود از جهت معیشتی و اقتصادی جامعه را به بحران سوق دهند. این مسئله، هم به ضرر بردگان بود و هم به ضرر دیگران (همان، ص۷۹).
عکس مرتبط با اقتصاد
اگر بردگان به یک باره آزاد میشدند، با توجه به ظلم و ستمی که در طول سالیانی دراز متحمل شده بودند، به انتقام جویی روی میآوردند و سرانجام امنیت عمومی، وضع سیاسی جامعه و شرف انسانی متحمل خسارات فراوانی میشد (همان، ۸۱).
اسلام در مسیر حرکت تکاملی خویش، خواه ناخواه با جنگ هایی رو به رو میشد و اسیر میگرفت. حال اگر اسیران را یک باره آزاد میکرد، ممکن بود بار دیگر توطئه نمایند و با مسلمانان دیگر بار بجنگند. اسلام راه بهتری را انتخاب نمود؛ اوّل اسیران جنگی را به صورت غلامان و کنیزان وارد خانه مسلمانان نمود و به مسلمانان سفارش نمود که با آنان خوش رفتاری نمایند، تا از نزدیک خوبیهای مسلمانان را بنگرند و به تدریج با فرهنگ و اخلاق اسلامی آشنا شوند و از دشمنی با اسلام دست بردارند و کم کم آزاد شوند. در این صورت، نه تنها با اسلام و مسلمانان دشمنی نمیورزند، بلکه به یاوران و سربازان اسلام تبدیل میشوند. اسلام برای از بین بردن پدیدهی بردگی، برنامه هایی را ارایهی دادهاست. اینک به بیان برخی از این برنامهها میپردازیم: الف) لغو همه راههای بردگی، جز یک راه: در عصر بعثت رسول، برای بردگی راههای متعددی وجود داشت؛ یعنی از راههای مختلف، انسان آزاد تبدیل به برده میشد؛ مانند: اسارت در جنگ؛ حکم و خواست حاکمان وقت برای برده گرفتن افراد آزاد؛ طفلی که از ام ولد (مادری که کنیز است) به دنیا میآمد، هرچند پدرش آزاد بود؛ کسی که از رفتن به جنگ امتناع میکرد یا از جنگ فرار میکرد، تبدیل به برده میشد؛ کسانی که از کشور فرار میکردند و به کشور و قلمرو حکومت حاکم دیگر پناهنده میشدند، حاکمان آن سرزمین آن ها را برده قرار میدادند؛ کسی که مرتکب جرایمی مانند قتل و دزدی میشد، یا به واسطهی فقر گاهی انسان آزاد خود یا فرزندش را در معرض فروش قرار میداد یا همسرش را به عنوان کنیز به فروش میرسانید یا از طریق آدم ربایی و دزدیدن فرد آزاد او را برده قرار میداد یا اگر کسی در قمار میباخت و خود را گرو قمار میداد، بعد از باخت در قمار، برده دیگری میشد. اسلام تمام این راهها را ملغی نمود و فقط بردگی را از طریق اسارت در جنگ را قبول نمود. (مکارم شیرازى، ۱۳۷۴، ج ۲۱، ص ۴۱۷) بنابراین، افراد در حقیقت اسیر جنگی هستند؛ اما شیوهی نگهداری متفاوت و خیلی بهتر از روش معمول یعنی زندان، و استفاده از لفظ غلام و کنیز، نباید این ذهنیت را ایجاد کند که همان نظام بردهداری است. لطفاً به این نکته توجه شود. ب) زشت شمردن انسان فروشی: حال که یک سرچشمه بردگی آن هم به ناچار مورد پذیرش قرار گرفت، ممکن است از همین راه مردم سوء استفاده کنند و سایهی شوم بردگی را بر جامعه اسلامی چیره گردانند. برای این که چنین اتفاقی نیفتد، اسلام خرید و فروش بردگی را بدترین و منفورترین معاملات اعلام کرد. پیامبر(ص) فرمود: «شرّ النّاس مَن باع النّاس؛ (کلینی، بی تا، ج۵، ص ۱۱۴) بدترین مردم، کسی است که انسانها را بفروشد». ج) رفتار انسانی با بردگان: اسلام در مورد رفتار انسانی با بردگان بسیار سفارش نموده است. پیامبر(ص) فرمود: «کسی که برادرش زیردست او است، باید از آنچه میخورد، به او بخوراند. از آنچه میپوشد، به او بپوشاند. زیادتر از توانایی به او تکلیف نکند». (علامهی مجلسی، بیتا، ج ۷۱، ص ۱۴۱) امام علی (ع) به غلامش، قنبر گفت: «از خدا شرم دارم که لباسی بهتر از تو بپوشم». (همان، ص ۱۴۴) همچنین اسلام برای بردگان شخصیت انسانی بیان کرد؛ تا آن جا که از نظر شخصیت انسانی، هیچ تفاوتی میان بردگان و افراد آزاد نمیگذارد و معیار ارزش را تقوا قرار میدهد. (حجرات/ ۱۳) همچنین اسلام راه های فراوانی را برای آزادی بردگان در نظر گرفته است که با توجه به این راهها، خواه ناخواه بردگی از جامعهی بشری زدوده میشود. این راهها به دو دسته تقسیم میشود: اول: راه استحبابی و سفارش های اخلاقی: دربارهی پسندیده بودن آزاد نمودن بردگان، در سخنان رسول اکرم و امامان معصوم(ع) بسیار سفارش و تأکید شده است. پیامبر فرمود: «هر که بردهی مسلمانی را آزاد کند، خداوند او را از آتش جهنم آزاد میسازد». (کلینی، بیتا، ج ۴، ص ۱۳۴) دوم: راه وجوبی و دستورهای قانونی: اسلام افزون بر سفارش های اخلاقی و ارزش نهادن به آزاد نمودن بردگان، در موارد متعددی با دستورهای الزامی، مسلمانان را به آن وادار نموده است. اینک نگاهی اجمالی به راه های قانونی برای آزادی بردگان: آزادی بردگان از راه معاهده و مکاتبه (مکاتبه مشروط یا مطلق)، عتق تدبیر، تبعیت اشرف ابوین، عتق برای تملک انثی بر احد العمودین، عتق برای تملک ذکر بر احد العمودین یا محارمی از زنان، عتق سرایت، عتق استیلاد (ام ولد)، عتق مرضی همانند: کوری، جذام، لنگ و زمین گیر، مسلمان شدن عبد قبل از این که مولایش در محیط کفر مسلمان شود؛ اگر مولا وارث نداشته باشد، برده با مال او آزاد میشود؛ آزادی به واسطه عهد و نذر و قسم؛ آزادی به واسطه کفاره در موارد مختلف مانند کفاره روزه و قتل خطایی. (محقق حلّى، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۶) اما در این میان، مهمترین راهکار همان تلاش فرهنگی و تغییر رویکرد رفتار و نگرش مردم نسبت به بردگان بود که این امر بدون وجود الگوهای عملی، امکان پذیر نبود. به همین جهت، پیامبر و ائمه – علیهم السلام – خود برده و کنیزانی را میخریدند. به واسطهی رفتار انسانی خود و کرامتی که در حق آنان روا میداشتند، به صورت عملی شیوهی نگرش و برخورد جامعه با بردگان را تصحیح کرده، تغییر میدادند. دستورات اسلام در خصوص بردگان را خود به بهترین شکل محقق مینمودند و زمینهی تشویق دیگران به این امر میشدند. به عنوان مثال، کنیز در جامعه آن روز از ارزش و حرمتی برخوردار نبود؛ اما پیامبر که دارای کنیزانی به نام های جویریه و صفیه بودند، هر دو را آزاد کرده و سپس با آن دو ازدواج نمودند. (شیخ مفید، ۱۳۶۴، ص۳۰۵) این رفتار، تأثیر شگرفی در نوع رفتار و برخورد مردم با کنیزان داشت؛ چون مردم میدیدند زنی که تا دیروز همچون حیوانات خرید و فروش میشد، به ناگاه همسر پیامبر و ام المؤمنین گشته، از بالاترین مقام و منزلت اجتماعی برخوردار شده است. اصولا رفتار و سیرهی اهل بیت دربارهی بردگان، از درخشان ترین فضایل اسلام در برخورد با زیر دستان میباشد. همین رفتار شایسته، سبب شده بود غلامان و کنیزانِ ائمه، از آزادی خود خوشحال نشوند و تقاضا کنند برای همیشه غلام آن بزرگواران باقی بمانند. بیش تر بردگان در خانهی اهل بیت با معارف دینی و احکام الهی آشنا میشدند و از محضر آنان استفاده های علمی و عملی بسیاری مینمودند. در نتیجه، این افراد پس از آزادی، انسان هایی نمونه، مؤمن و حقیقت جو بودند و در مسیر ترویج حقیقت و اسلام ناب میکوشیدند. به علاوه، بهترین راه برای ریشه کن ساختن بردهداری، آزاد ساختن آنان بود. اسلام آزاد ساختن بردگان را بسیار ستود. آن را کفارهی بعضی گناهان قرار داد. رسول خدا و اهل بیت، به این سنت حسنه بسیار مقید بودند. مجلسی در بحار الانوار از سید بن طاووس و او از امام صادق – علیه السلام – روایت میکند که امام زین العابدین – علیه السلام – در آخرین شب ماه رمضان، غلامان و کنیزان خود را گِرد میآورد و میفرمود: من از بدی های شما در گذشتم. آیا شما از رفتار بدی که با شما کردم، در میگذرید؟ میگفتند: آقای ما! تو به ما بدی نکردهای و ما از تو گذشتیم! حضرت میفرمود: بگویید: خدایا! علی بن حسین از ما گذشت. تو نیز از او درگذر و چنان که ما را آزاد کرد، از آتش دوزخ آزادش کن! میگفتند: آمین! آن گاه حضرت میفرمود: بروید! از شما گذشتم و به امید بخشش و آزادی، شما را در راه خدا آزاد کردم! چون عید میشد، به آن ها پاداش گران میبخشید. حضرت در پایان هر رمضان، دست کم بیست تن برده و کنیز را که خریده بود، در راه خدا آزاد میکرد؛ چنان که غلامی را بیش از یک سال نزد خود نگاه نمیداشت و گاه در نیمهی سال او را آزاد میساخت. (مجلسی، بیتا، ج ۴۶، ص۱۰۳) داشتن غلام و کنیز برای رسول خدا و ائمه را نمی توان در تضاد با ناپسندی بردهداری در اسلام دانست؛ زیرا این نوع بردهداری به رابطهی پدر و فرزندی بیش تر شباهت دارد تا به رابطهی مولا و برده! در نتیجه، غلام و کنیز داشتن این بزرگواران، بالاترین تبلیغ در مسیر آزادی بردگان یا لااقل آموزش رفتار صحیح و درست با ایشان و فرهنگ سازی درست در این زمینه بود. با جمع بندی همه این موارد، روشن میشود که اسلام منطقی ترین و عادلانه ترین شیوه و روش را در خصوص مقوله بردگان اعمال نمود تا در نهایت، این سنت زشت به طورکلی از جامعه محو شود و چنین نیز شد و تاریخ به روشنی گواهی میدهد که بعد از چند قرن، در هیچ یک از ممالک اسلامیدیگر بردهداری وجود نداشت؛ در حالی که در بیش تر جوامع به اصطلاح متمدن غربی، تا حدود ۱۵۰ سال قبل، بردهداری به طور کاملاً رسمی و قانونی رواج داشت.
در زمینهی بردگی در فقه امامیه، فقها بخشی از کتب فقهی خود را به این موضوع اختصاص دادهاند. آقای رسول جعفریان (۱۳۷۳) در کتاب سیرهی رسول الله بخشی از این کتاب را به بردگی اسیران جنگی اختصاص دادهاست.
عبدالرضا ابوزیدآبادی (۱۳۸۵) در مقالهای با عنوان بردگان از جاهلیت تا اسلام، به بررسی وضعیت بردگان در اسلام پرداخته است. این مقاله نظرات فقها را به طور اجمالی بیان کرده است اما نظرات فقهای متقدم و متأخر را مورد بحث و بررسی قرار نداده است.
محمد علی گرامی (۱۳۵۱) در مقالهی خود با عنوان نگاهی به بردگی، بردگی را از منظر تاریخی، مورد بررسی قرار دادهاست.
پایاننامهی حاضر قصد دارد بردگی را از منظر حقوقی و فقهی و با مقایسه نظرات فقهای امامیه با نگاهی به حقوق بشر معاصر مورد بررسی قرار دهد.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
۱-۱-۶- جنبهی نوآوری تحقیق
گرچه در زمینهی بردگی هم در کتب فقهی و هم در کتب حقوقی بحث های کوتاه و گاه مفصل آمده است ولی تا کنون کتاب و یا پایان نامه ای تحت عنوان بررسی تطبیقی بردگی در فقه امامیه و حقوق بشر معاصر به رشته تحریر درنیامده است بنابراین تحقیق مورد نظر جدید میباشد.
۱-۱-۷- روش تحقیق
روش استدلالی و تحلیل منطقی و عقلانی که از ویژگی تحقیقات نظری میباشد در این تحقیق به کار گرفته شده است، همچنین با بهره گرفتن از منابع و مطالعات کتابخانهای از جمله کتب، مقالات، پایاننامهها، کتابخانهی الکترونیک و. .. مطالب جمع آوری و مورد استفاده واقع گردید.
۱-۱-۸- محدودیتها و مشکلات
جهت تهیه منابع فقهی مورد نظر با سختیهایی مواجه شدم. همچنین ترجمه سلیس متون عربی به فارسی از جمله مشکلاتی بود که با آن مواجه شدم.
۱-۲- تعاریف
برده: برده یا بنده کسی است که وجودش متعلق به دیگری باشد و مالک حق استفاده و تمتع از کار او داشته و قابل انتقال و خرید و فروش باشد و جزء دارایی و ماترک محسوب بشود (سنجابی، ۱۳۴۲، ص ۳۲۳). در شریعت اسلام بردگی خاص به کفاری است که با مسلمانان جنگ کرده و اسیر شوند، خواه اصلاً حربی باشند یا در ذمه دولت اسلام بوده، یاغی شوند و به شرایط ذمه عمل نکند و امام معصوم حق دارد اسیران را بفروشد و ببخشد یا عفو کند و بنده گرفتن غیر اهل حرب جایز نیست. اسرای جنگی را در زندان و بیکار نگهداشتن و قوت لایموت از بیتالمال دادن و سلب اختیار کردن، در شریعت اسلام جایز نمی باشد (علامه حلی، شرایع الاسلام، کتاب عتق، ص ۵۹۷).
عتق: در لغت به معنای خلوص یعنی خلاص شدن و خالص شدن و خالص بودن و از آلودگی برکفر ماندن است و در اصطلاح شرعی، خلاصی برده و مملوک یا پارهای از اوست از رقیت و بندگی (شهید ثانی، شرح لمعه، ج۲، ص ۳۳۸).
ولاء: در لغت به معنای ضرب و نزدیکی است و مراد از آن در کتاب ارث، نزدیکی یکی از دو شخص است با دیگری به وجهی که موجب میراث بردن شود، بیآنکه میان آنان قرابت نسبی و یا زناشویی وجود داشته باشد ( علامه حلی، شرایع الاسلام، کتاب عتق، ص ۵۹۷).
ولاء عتق: در کتاب ارث بدین معنی است که هر گاه کسی بنده خود را آزاد کند از او میراث میبرد و به سه شرط: اول اینکه او را به رضا و رغبت آزاد کرده است، دوم اینکه کاری نکرده باشد که بنده به سبب آن آزاد شود. سوم اینکه از جنایاتی که از آن بنده صادر می شود، در وقت آزاد کردن او خود را مبری نکرده باشد.
بردگی در حقوق: به نحوی که در قرارداد بردگی مورخ ۱۹۲۶ تعریف شده به معنای وضع کسی است که اختیارات ناشی از حق مالکیت، کلاً یا بعضاً نسبت به او اعمال میشود برده کسی است که در چنین حال یا وضعی باشد. (ماده هفتم قرارداد تکمیلی منع بردگی و برده فروشی، مصوب ۳/۱۲/۳۷ مجموعه قوانین دوره نوزدهم قانونگذاری، ج سوم، ص ۱۵۲).
فصل دوم
بردهداری در فقه امامیه
۲- بردهداری در فقه امامیه
موضوع بردگى از نظر اسلام همواره از موضوعات مهم و بحث برانگیز درحوزهی اندیشه اسلامى، به ویژه در باب حقوق بشر است. موضوع بردگى در اسلام بسیار پردامنه و ابعاد و جوانب گوناگون فقهى، فکرى و تاریخى دارد.
موضوع «بردگى در اسلام» گرچه به دلیل عدم کارآیى آن در ساحت عمل به موضوعى فراموش شده در پژوهش هاى اسلامى تبدیل شده و از گردونه اجتهادهاى نوین فقهى خارج شده است، اما از آن جا که موضوع حساس تاریخى است پژوهشگران مسلمان و غیرمسلمان به آن توجه داشته و گاه دستاویزى براى عیب جویى و شبهه افکنى دشمنان کج اندیش و مخالفان اسلام قرار گرفته است.
برخى با نادیده انگاشتن سهم اسلام در مبارزهی فکرى و عملى با بردهدارى و تلاش وسیع و پیگیر رسول خدا(ص) در حل این معضلِ ریشه دار اجتماعى، مبارزه تدریجى اسلام با بردهدارى و پذیرش اجبارى آن را در موارد خاص به طرفدارى همه جانبه اسلام از بردهدارى تفسیر کرده اند، به ویژه رفتار حاکمان و دولت هاى ظالمى که به نام اسلام بر مردم حکومت مىکرده اند را نیز به پاى اسلام نوشته و انتقاد خود را از دولت هاى اسلامى متوجه اصل دین اسلام کرده اند. حال آن که اگر واقعیات و شرایط اجتماعى عصر ظهور اسلام به خوبى تبیین شود و به سابقهی بسیار طولانى بردهدارى در میان ملتها و دولتها و بدرفتارى با بردگان در جهان توجه شود، به تلاش وسیع اسلام در حل این معضل اجتماعىِ تاریخ بشر و تحول در وضع زندگى و خوشبختى بردگان پى خواهیم برد.
۲-۱- بردگى در جاهلیت
بردهدارى با سابقه بسیار طولانى در میان تمام ملل و اقوام و کشورهاى جهان باستان رایج و متداول بود و پس از آن نیز همواره ادامه یافت. در مناطق تمدن خیز شبه جزیرهی عربستان، به ویژه جنوب آن که خاستگاه تمدنها و حکومت هاى کهن بوده، نظام بردهدارى از سوى حاکمان اجرا مىشده است. علاوه بر این، مجاورت عربستان با حکومت ایران و روم که از دولت هاى برده دار آن دوره بودند و هم چنین سکونت قبایل یهودى و مسیحى در عربستان که بردهدارى ازاصول فرهنگى اجتماعى آن ها بود، در آشنایى مردم عرب با بردهدارى بى تأثیر نبوده است. به هر حال، جامعه جاهلى، جامعه اى برده دار بوده و سیستم اقتصاد بردهدارى بر آن حاکم بوده است (ابوزیدآبادی، ۱۳۸۵، ص۷۸).
۲-۱-۱- اسباب وعوامل بردگى در جاهلیت
بردگى مانند سایر پدیده هاى اجتماعى، معلول علت واحدى نیست، بلکه عوامل متعدد فکرى، اجتماعى، اقتصادى، قانونى و… در پیدایش این پدیده، نقش داشته است. برخى از این عوامل نه تنها زمینه ساز پیدایش بردگى در تاریخ بوده، بلکه عامل بقاى آن در جهان معاصر نیز به شمار مىآید. در میان عوامل متعدد بردگى، چند عامل در جزیره العرب پیش از اسلام رایج و فراگیرتر بود که به مهم ترین آن ها اشاره مىکنیم:
۲-۱-۱-۱- اسارت در جنگ
جنگ از شاخصههاى عرب جاهلى به حساب مىآید؛ نزاع میان قبایل به صورت سنتى جارى در میان عرب درآمده بود و به طور دایم، ذهن آنان را به خود مشغول مىکرد. بسیارى از جنگهاى عرب، ریشه در فقر اقتصادى و کمبود منابع تولید، از جمله آب و چراگاه داشت. زندگى در بادیه و ضرورت تعلیف احشام و اغنام اقتضا داشت تا قبیله در مکانهایى اقامت گزیند که از نظر زیستى، شرایط آماده داشته باشد. اقوام عرب براى حفظ جان خود و به دست آوردن آب و غذا دست به جنگ مىزدند. البته عوامل دیگرى، نظیر برترى طلبى، کسب افتخار و شرف و مسایلى چون عشق به دختران یک قبیله و… نیز از عوامل جنگ و درگیرى در جاهلیت بود (جواد على، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۵، ص ۴۰۳).
در این جنگها اسیرانى به دست مىآمدند که یا کشته مىشدند و یا فدیه هاى سنگینى در قبال آزادى آن ها گرفته مىشد و یا آنان را به بردگى مىکشاندند و در کمتر مواردى اسیران را آزاد مىکردند. معمولاً با اسرا برخورد خشونت بار و تحقیرآمیزى داشتند (همان، ص ۴۶۷).
غارت هاى پى درپى قبایل عربى که هیچ گاه در صحراهاىشام و عراق پایان نمى پذیرفت از زمینه هاى مهم گسترش بردگى بود. قبایل عرب همواره به روستاهاى فارس و شهرهاى مرزى که مشرف به صحرا بودند حمله مىکردند و اسیرانى به دست مىآوردند (فیلیپ حتى، تاریخ عرب، ص ۳۵).
زید بن حارثه از جمله کسانى بود که در جریان همین غارت هاى قبیله اى اسیر شد و در بازار برده فروشان توسط رسول خدا(ص) خریدارى و آزاد شد (ابن هشام، السیره النبویه، ج ۱، ص ۲۶۴ و محمدهادى یوسفى غروى، موسوعه التاریخ الاسلامى، ج ۲، ص ۵۴۶).
شاید یکى از عواملى که باعث مىشد عربها دختران خود را زنده به گور کنند ترس از اسیر شدن و سپس بردگى آن ها در جنگها بود که کنیزىِ دختران خود و صاحب فرزند شدنش را از دشمن براى خود ننگ مىدانستند. بنابراین، برخورد غالب با اسیران جنگى، همان برده کردن آن ها بود که براى قبایل عرب منافع و سود فراوانى را به همراه داشت. اسیر جنگى، ملک طلق فرد پیروز به شمار مىآمد. او مىتوانست اسیر را بفروشد یا براى خود نگهدارى کند و یا به کسى هدیه کند و از او به عنوان ابزارى در جهت رفاه، توسعهی اقتصادى و امنیت و بالا بردن جایگاه اجتماعى خود بهره ببرد.
۲-۱-۱-۲- تجارت
بعد از جنگ، تجارت برده از عوامل مهم گسترش بردگى در دوران جاهلیت به حساب مىآمد. در شهر تجارى مکه تعداد بردگان با توسعه حرکت هاى تجارى ارتباط مستقیم داشت. تاجران ثروت مند قریش گسترش دهندهی بردگى در عربستان بودند. برده، کالاى مصرفى مورد نیاز همهی خانوادهها بود. در مکه هیچ خانه اى نبود که از برده تهى باشد، به ویژه ثروت مندان و تاجران نیاز بیشترى به بردگان داشتند (یوسفى غروى، موسوعه التاریخ الاسلامى، ج ۲، ص ۵۴۶).
تجارت برده، تجارت پر سود و رایجى بود و تاجران برده از این راه به ثروت و سرمایه فراوانى دست مىیافتند. در بازارهاى برده فروشى عربستان، برده هاى فراوانى از کشورهاى ایران، شام، عراق، مصر و… به فروش مىرفت. این بازارها، مخصوصاً در آستانه مراسم عمومى و مناسبت هاى بزرگ، رونق فراوان مىیافت.بازارهاى عراق و شام از مهم ترین بازارهاى جزیرهی العرب در خرید بردگان سفید بود. اما سواحل افریقا به تجارت برده سیاه اختصاص داشت (همان، ج ۶، ص ۴۵۴).
اما جریان غالب در میان بردگان نزد عرب دو نوع سیاه حبشى و زنگى بود و عربها علاقهی خاصى به بردگان حبشى داشتند، زیرا آن ها ملاحت خاصى داشتند. سفرهاى تابستانى تجار قریش به یمن نیز در ورود بردگان حبشى به عربستان بى تأثیر نبود. غالباً این دو گروه از بردگان، از راه اصلى مصر و یمن وارد جزیرهی العرب مىشدند، چون این دو شهر دست رسى فراوانى به این گروه از بردگان داشتند. البته راه یمن نقش مؤثرترى داشت و این باعث مىشد تا بردگان حبشى بیش از زنگىها در شهرهاى عرب یافت شوند. علت آن هم نزدیکى خاستگاه بردگان حبشى با یمن و فاصلهی جغرافیایى یمن و سواحل افریقایى مقابل بود (همان، ص ۶۱).
به علت فراوانى برده و اهمیت اقتصادى آن در عربستان، دلالان برده، جایگاه اجتماعى اقتصادى بالایى داشتند. بازرگانان بزرگ مکه، نظیر عبدالله بن جدعان، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن ابى ربیعه و حکیم بن حزام، مالک شمار بسیارى برده بودند (ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج ۳، ص ۲۴۴).
۲-۱-۱-۳- فقر
فقر از عوامل بردگى در جاهلیت بوده است؛ افرادى براى نجات خود یا فرزندانشان از گرسنگى به بردگى تن مىدادند. نقل است که عوائل بن باعت فرزندان پسر و دختر خود را به سبب فقر و تنگ دستى فروخت (جواد على، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۷، ص ۴۵۶). برخى از کسانى که فرزندان خود را مىفروختند شرط مىکردند که حق ولاء[۱] براى آن ها ثابت باشد. حق ولاء یکى از اسباب ارث به حساب مىآمد.
۲-۱-۱-۴- بدهکارى
بدهکارى که از پرداخت وام و بدهى خود در مىماند، بردهی فرد بستانکار مىشد (جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ج ۴، ص ۲۳).
در شهرهایى، نظیر مکه، یثرب و طائف که تجارت رونق داشت و معاملات ربوى رایج بود، در بازار برده فروشى، بین بردگان ناشى از بدهى با بردگان ناشى از جنگ، رقابت وجودداشت (فاضل انصارى، العبودیه، ص ۴۸).
برخى اوقات در برد و باخت قمار، شخص آزاد، برده فرد برنده مىشد. مثلاً موقعى که ابولهب با عاص بن وائل به همین شرط قمار کرد، عاص قمار را باخت و بنده و شترچران ابولهب شد (جرجى زیدان، همان، ج ۴، ص ۲۳). و ابولهب او را به جاى خود به جنگ بدر فرستاد (ابن ابىالحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۴، ص ۹۵ و ابن هشام، السیرهالنبویه، ج۲، ص ۴۴۳).
۲-۱-۱-۵- سرقت (آدم ربایى)