۶-۱) ادب از منظر روایات:
در مورد ادب روایات متعددی است که در اینجا به چند مورد آن اشاره می گردد.
حضرت علی(ع) در این مورد می فرمایند:
« باید از کسانی نباشی که پند دادن به آنها سود نرساند مگرهنگامی که به آزردن و رنجاندنشان بکوشی زیرا خردمند(عاقل) به ادب و یاد دادن پند می آموزد و چهارپایان پیروی نمی کنند مگر به کتک » (نهج البلاغه،۵۳۷)
این روایت در اهمیت و ارزش ادب به بحث میان ادب و عقل پرداخته است و همچنین امام می فرمایند:
(ای مؤمن علم و ادب، ارزش وجود توست در تحصیل علم کوشش نما چه به هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود قدر و قیمت تو افزایش می یابد)(ابوالفضل طبرسی،۲۶۷).
در این روایت هم نکته ای که درباره ادب دیده می شود ارتباط ادب با کمال انسانی است این که شخصیت آدمی مرتبط با ادب می باشد و هر قدر ادب افزوده گردد شخصیت آدمی نیز بالاتر می رود.
و امام سجاد(ع) می فرمایند:
(موظفی فرزندت را با ادب و اخلاق پسندیده پرورش دهی…) (حسن طبرسی،۲/۳۴۵).
در این روایت مهمترین نکته ای که باید مد نظر داشت آموزش ادب است وظیفه هر پدر و مادری این است که فرزند را ادب پسندیده بیاموزد.
۷-۱) اهمیت ادب از نگاه بزرگان:
امام خمینی(ره) یکی از منازل سیروسلوک را منزل عزم می دانند عزم به اینکه ظاهر و صورت انسان شرعی شود و برای این امر،انسان باید متأدب به آداب الهی شود.(شرح چهل حدیث،۷/۸)
آیت الله بهاءالدینی درباره اهمیت ادب می فرمایند:
«اسلام و کتاب یک دستور سازنده بشر است که او را از حیوانیت به آنجا می برد که ملائک هم می گویند ما قدرت نداریم با او هم پرواز شویم، این در صورتی است که به کتاب خدا عمل شود، با آداب اسلام عمل شود…»(نردبان آسمان،۵۷-۵۹).
و در کلام آیه الله جوادی آملی اهمیت ادب این گونه دیده می شود:
« انسان نورانی و روشن ، هم مسیر خود را می بیند و هم راه را به دیگران نشان می دهد… نشانه روشن شدن جان این است که انسان، هم نسبت به الله،ادب را رعایت کند هم نسبت به خودش و هم نسبت به دیگران»(جوادی آملی،۲۸-۳۷).
بنابراین می توان گفت یکی از اموری که در سیروسلوک باید رعایت شود ادب است.
۸-۱) اقسام ادب:
ادب بر ۲ قسم است: ادب با خدای عزوجّل و ادب با بنده های او.(امین،۲/۱۲)
علامه طباطبایی(ره) درباره وجود این دو قسم از گونه های ادب در سیره الانبیاء چنین می فرمایند:« ادب اعم است از ادب نسبت به خدا و ادب نسبت به مردم.» (المیزان۶/۳۷۴)
همچنین ایشان ادب نسبت به خداوند وادب در برابرمردم راادب فردی واجتماعی دانسته اند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
پس ادب فردی رعایت آداب عبودیت وبندگی در پیشگاه احدیت است و ادب اجتماعی رعایت آداب معاشرت با مردم می باشد.
۹-۱) فراگیری ادب:
در بسیاری از روایات به فراگیری ادب دستور داده شده است: امام علی(ع) درباره پیشوایان می فرمایند: «هر که خود را پیشوای مردم نمود… باید پیش از ادب کردن و آراستن دیگری به زبان، به روش و اعمال و رفتار خویش، او را ادب و آراسته سازد و آموزنده و ادب کننده نفس خود، از آموزنده و ادب کننده مردم، به تعظیم و احترام سزاوارتر است(چون پیرو هوا نیست)» (حسینی دشتی،۶۳۹)
بنابراین فراگیری ادب در درجه اول باید از خود انسان شروع شود و مبادرت به ادب خویش نماید و کسی که خود را ادب می کرد می تواند ادب کننده دیگری باشد و می توان با پیروی کردن از رفتارپسندیده و دوری کردن ازعملکرد زشت آنان خود را مؤدب به آداب نمود و از آن بهره مند گردید.
۱۰-۱) آثار ادب:
ادب از ارزشمندترین سرمایه ها و میراث های حیات آدمی ومنشأ آثار و برکات بسیاری است که در اینجا به گوشه ای از آثار ادب اشاره می گردد.
۱-۱۰-۱) پوشش ضعفها:
علی (ع) فرمود:«حُسن الأَدَب یسئِر قُبحِ النَّسب» (خوانساری۳/۳۸۳) (نیکویی ادب می پوشاند زشتی نسب را) یعنی هرگاه کسی را ادب نیکو باشد و نسب پستی،نیکویی ادب او را می پوشاند پستی نسب او را و با وجود آن به سبب آن ادب نیکو عزیز و محترم می گردد.
۲-۱۰-۱) کم شدن لغزشها:
ادب موجب مصونیت از خطاها و لغزشها می شود علی(ع) می فرمایند: «من کلف بِالاَدبِ قُلتُ مُساویَه» (خوانساری،۵/۲۶۳)
۳-۱۰-۱) حسن خلق:
ادب موجب خوش رفتاری ،تهذیب اخلاق و اصلاح عادتهای ناروا می شود همچنانکه حضرت علی(ع) می فرماید: « ثَمره الأَدب حُسن الخَلق» (همان،۳/۳۲۵)
هر کس با ادب همراه باشد سرانجام مؤدب به آداب الهی می شود و این ادب نیکو یاوری برای او می گردد.
امام هادی (ع) می فرمایند:
ادب یک بار گران است هر که این بار را به دوش کشید سرانجام بدان دست یافت (حسینی دشتی،۲/۴۴)
پس ادب ، نیکو یاوری است که انسان را در تمام مراحل زندگی هدایت می کند و رعایت ادب به زندگی او ظرافتی می بخشد که حدود الهی در آن محفوظ می ماند.
۱۱-۱) معنای لغوی دعا:
در مورد واژه دعا معنای متعددی بیان شده است که به اختصار به مواردی از آنها اشاره می گردد.
در لسان العرب آمده دعا مصدر(دَعا یدعو) و به معنای خواندن،فراخواندن،ندا،درخواست و استغاثه است(ابن منظور۴/۳۵۹).
دعا خواندن خواننده زیر دست باشد مانند بنده که پروردگار خود را خواند یا بزرگتر و مهتر که زیر دست را بخواند(شعرانی،۲۵۹؛طبرسی،۱/۲۴۰؛حسینی دشتی،۲۸۶).
راغب می گوید: دعا مثل ندا است مگر آنکه ندا ،گاهی خواندن است بدون ذکر اسم ولی دعا بیشتر با ذکر اسم می آید( المفردات،۱/۶۷۷).
و مقایس اللغه در خصوص مفهوم لغوی دعا چنین آورده است:
«الدُّعاء لُغهً مَأخُوذٌ مِنْ مادّهِ (د ع و) الَّتی تَدُلَّ فی الافعل عَلَی امالَهِ الشَّی إلیکَ بِصَوتٍ و کلامٍ یکون مِنّکَ و مِن هذا الاَصل الدُّعا عن مَعنی الرَّغبَهِ اِلَی الله عَزَّوجَلَّ»
( دعا در لغت که از ماده (د ع و) مأخوذ شده در اصل بر میل و انحراف داشتن چیزی به سوی تو باصدا و کلامی است که از تو می باشد و رغبت و توجه به خدای عزوجل نیز از همین اصل می باشد)(ابن فارس،۲/۲۸۰).
با توجه به نظرات مطرح شده در معنای لغوی دعا می توان بیان نمود که:
۱- دعا را به معنای خواندن و درخواست و استغاثه دانسته اند ۲- دعا را خواستن حاجت از خدای متعال می دانند اما در تمام این نظرات به نوعی به درخواست وحاجت ازخدواند سبحان اشاره گردیده پس می توان گفت دعا در اصل به معنای خواندن و حاجت خواستن و استمداد است.
۱۲-۱) دعا در اصطلاح:
نویسنده کتاب نثرطوبی چنین آورده که « دعا در اصطلاح مردم خاص خواستن حاجت از خداوند متعال است»(شعرانی،۱/۲۵۹).
و در کتاب عدهالداعی پس از تعریف لغوی دعا در مورد مفهوم اصطلاحی دعا، آمده است:
«واصطلاحاً طلبُ الاَدنی لِلفعلِ مِنْ اأَعَلَی جَهِهِ الخُضُوعِ وَ الإسْتمکانَهِ» ( حلی،۱۲).
( در اصطلاح [دعا] طلب[ موجودی] پائین تر برای انجام کاری، باحالت خشوع و تضرع از [وجودی] برتر و بالاتر است).
این مفهوم در مصباح المنیر اینگونه مطرح شده است:
در اصطلاح اهل شرع گفتگو کردن با حق تعالی، به نحو حاجت و درخواست حل مشکلات از درگاه او و یا به نحو مناجات و یاد صفات جلال و جمال ذات اقدس است(مشکینی،۱۳).
و در ارتباط با معنای اصطلاحی دعا التحفه السنیه می نویسد:
« دعا در اصطلاح شرعی روی آوردن به خدا و درخواست از خداوند با حالت تضرع و خضوع است و گاه تمجید و سپاس پروردگار نیز دعا گفته می شود،چه آدمی درکنار آن از خداوند طلب و درخواستی داشته باشد وچه هیچ حاجت و خواسته ای رابیان نکند» (فیض کاشانی،۲۵).
ابن منظور اصطلاحاً دعا و درخواست از خداوند را بر سه وجه می آورد:
۱- بیان یگانگی و ستایش خداوند ۲- درخواست آمرزش و رحمت ۳-در خواست بهره دنیوی به تمام این وجوه دعا گفته می شود(لسان العرب،۴/۳۵۹).
دعا و شناخت شرایط و مقدمات و الفاظ و قواعد و نتایج آن،دانش مستقلی است که شئون و اصول ویژه ای دارد،بلکه بالاترین و برترین علوم است زیرا دعا فی نفسه نزدیک شدن به پروردگار و شناخت خداوند است و اصل همان رابطه ای است که بین بنده و مولایش برقرار می شود(توسی،۳).
در معنای اصطلاحی«دعا» مخاطب فقط خداوند است و علاوه بر طلب و درخواست در گرفتاریها سپاس و ستایش در گشایش ها و نعمت های خداوند نیز دعا شمرده می شود(رشاد،۳۱۸).
بنابراین از مجموع تعاریف می توان نتیجه گیری کرد که دعا به خواندنی گفته می شود که به وسیله آن موجودی از خداوند متعال چیزی را بطلبد و درخواست نماید و منشاء دعا کردن نیاز است این نیاز است که آدمی را به سوی دعا می کشاند و او را به طرف درخواست از موجودی برتر و عالی تر سوق می دهد و در واقع نیازهای انسان موجب می شوند که آدمی برای برآورده کردن آنها به هر کار ممکن روی بیاورد و یکی از این کارها تقاضا و درخواست از کسی که بتواند آن نیازها را برآورده سازد و معلوم است که در این رابطه انسان همواره به بالاترین و مقتدرترین موجودی که می شناسد به او ایمان دارد و روی می آورد.
۱۳-۱) مفهوم دعا در کاربرد قرآنی:
«دعا»ومشتقات آن ۲۱۲ باردر معانی مختلف در قرآن کریم بکار رفته است(روحانی،۱/۴۲۶).
واژه دعا، در نوزده آیه،بیست بار در قرآن آمده است با بررسی واژه دعا در آیات با توجه به سبک وسیاق و فرهنگ قرآنی،کاربرد این واژه را می توان در معانی مختلف چون خواندن و طلب کردن چیزی و درخواست و… یافت.
بر اساس کتاب و شرح و تفسیر لغات قرآن،در اصل این واژه دارای معنی وسیعی است که در آیه ۴۹ فصّلت به معنای طلب کردن چیزی آمده است.
آیه می فرماید:« w ãNt«ó¡o ß`»|¡RM}$# `ÏB Ïä!%tæß Îöyø۹$# »(فصلت/۴۹).
(انسان از درخواست خیر خسته نمی شود) و در آیه ۵۱ همین سوره می خوانیم: ولی هرگاه مختصر ناراحتی به او برسد تقاضای فراوان و دعای مستمر برای برطرف شدن آن می کند.« !#sÎ)ur $uZôJyè÷Rr& n?tã Ç`»|¡SM}$# uÚtôãr& $t«tRur ¾ÏmÎ۷ÏR$pg¿۲ #sÎ)ur çm¡¡tB ¤³۹$# räsù >ä!$tãß <ÙÌtã » (فصلت/۵۱)، (و چون انسان را نعمت بخشیم روی برتابد و خود را کنار کشید، و چون آسیبی بدو رسد دست به دعای فراوان بردارد).<br />و آقای قرشی در قاموس قرآن در خصوص مفهوم دعا در قرآن اظهار داشته اند:<br />« در دعا به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد و گاهی مطلق خواندن از آن منظور است مثل«öNn=sù óOèd÷Ìt üÏä!%tæß wÎ) #Y#tÏù » (نوح/۶).<br />دعوت من جز بر گریزشان نیافزود و گاهی مراد همان درخواست واستمداد است مثل«ßôJysø۹$# ! Ï%©!$# |=ydur Í< n?tã Îy9Å۳ø۹$# @Ïè»yJóÎ) t,»ysóÎ)ur 4 ¨bÎ) În1u ßìÏJ|¡s9 Ïä!$tã$!$# » (ابراهیم/۳۹) .<br />(ستایش خدای را که در وقت پیری،اسماعیل و اسحاق را به من عطا کرد براستی پروردگار من شنونده ی دعاست) دَعْوَه نیز به معنی خواندن می باشد که آیات ۱۸۶ بقره و ۶۰ غافر این مطلب را بیان می کنند.<br />«#sÎ)ur y7s9r’y Ï$t6Ïã ÓÍh_tã ÎoTÎ*sù ë=Ìs% ( Ü=Å_é& nouqôãy Æí#¤$!$# #sÎ) Èb$tãy ( (#qç۶ÉftGó¡uù=sù Í< (#qãZÏB÷sãø۹ur Î۱ öNßg¯=yès9 crßä©öt »(بقره/۱۸۶).<br />(و چون بندگان من از تو درباره ی من بپرسند،همانا من[ به آنها] نزدیکم و دعای دعاکننده را وقتی که مرا بخواند پاسخ می دهم،پس آنها نیز دعوت مرا اجابت کنند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند).<br />«tA$s%ur ãNà۶/u þÎTqãã÷$# ó=ÉftGór& ö/ä۳s9 4 »(غافر/۶۰)<br />(پروردگارتان گفته است: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم).<br />از این دو آیه روشن می شود که هر کس خدا را بخواند حتماً خدا اجابت خواهد کرد و اینکه بیشتر دعاها به اجابت نمی رسند یا از آن است که اجابت آن صلاح بنده نیست و بنده نمی داند در این صورت دعا نیست که قبول شود بلکه نفرین است و یا اینکه اخلاص در دعا نیست چون خدا فرموده اذا دَعانی ـ اُدعونی تا انسان قطع از علایق مادی نکند و خدا را با اخلاص نخواند خدا را نخوانده است بلکه در حین دعوت به جاهای دیگر نیز تکیه نموده است وقتی که انسان خود را مضطر دید و از هر دری ناامید گردید و فقط به خدا روی آورد حتماً اجابت خواهد شد.« `¨Br& Ü=Ågä §sÜôÒßJø۹$# #sÎ) çn%tæy ß#ϱõ۳tur uäþq¡۹$# ö»(نمل/۶۲) ،( یا] کیست[ آن کس که در مانده را چون وی را بخواند – اجابت می کند ، و گرفتاری را برطرف می گرداند.) مراد از مضطر آن است که راه علاج را از هر بسته ببیند و کلمه مضطر روشنگر اخلاص در دعاست.