“
این دیدگاه٬ اصل کرامت ذاتی را پذیرفته٬ اما معیار کرامت را مبعوث شدن پیامبران برای انسان و عقل و قدرت تسخیر دیگر موجودات و قامت زیبا و دیگر ویژگی های ظاهری میداند. بنا بر این٬ مطابق این دیدگاه٬ معیارکرامت٬ ترکیبی از ویژگی های باطنی و ظاهری است.
۳. ویژگی های باطنی انسان
برخی مانند ابن عباس و ضحاک٬ احترام و کرامت را به عقل٬ نطق و تمیز می دانند. علامه طباطبایی در ذیل آیه لقد کرمنا [۷۶]می فرماید: «انسان در میان سایر موجودات عالم، خصوصیتی دارد که در دیگران نیست و آن٬ داشتن نعمت عقل است در مقابل٬ معنای تفضیل انسان بر دیگر موجودات این است که انسان به جز «عقل»٬ در دیگر خصوصیات و صفات٬ با دیگر موجودات مشترک است. منتها برتری از آنِ انسان است و حد اعلای هر کمالی که در دیگر موجودات هست٬ در انسان وجود دارد و این معنا (برتری انسان) در مقایسه بین انسان و دیگر موجودات در استفاده از خوراکی ها٬ لباس٬ مسکن و ازدواج کاملاً روشن می شود. همچنین نظم و تدبیری را که انسان در زندگی اجتماعی خود دارد٬ در هیچ موجود دیگری نمی بینیم».[۷۷] بنا بر این٬ انسان برای دستیابی به این اهداف٬ دیگر موجودات را به خدمت میگیرد٬ ولی دیگر حیوانات و نباتات و غیر آن دو٬ این توانایی را ندارند٬ بلکه دارای آثار و تصرفاتی ساده و یک نواخت و مخصوص به خود هستند.این ها از آن روزی که خلق شده اند تا کنون٬ از موقف و موضع خود قدمی فراتر نگذاشته و تحول محسوسی نداشته اند٬ حال آنکه انسان در تمامی ابعاد زندگی خود٬ قدم های بزرگی به سوی کمال برداشته است و همچنان بر میدارد. از این رو٬ بنی آدم در میان دیگر موجودات عالم٬ به دلیل بهره مندی از عقل٬ از دیگر موجودات جهان امتیاز یافته است و به وسیله آن حق را از باطل و خیر را از شر و نفع را از ضرر تمیز میدهد. فلاسفه معانی مختلفی برای عقل ذکر کردهاند. منظور از عقل در این جا٬ آن عقلی است که جزو قوای انسان شمرده می شود؛ عقلی که در وجود انسان٬ هم سر چشمه استدلال و هم منشأ دین و معنویت و هم آن چیزی است که میتواند انسان را به واقعیت برساند. عقل در تعریف کانت عبارت است از: «سر چشمه تمام عناصر و فاعل شناخت که دو جنبه نظری و عملی دارد؛ اما کانت به جنبه عملی عقل که بین تمام انسان هاست٬ توجه شایان دارد». [۷۸]
آیت الله جوادی آملی٬ کرامت ذاتی را به ظاهری و باطنی تقسیم میکند و می فرماید:
۱ . «کرامت ذاتی ظاهری مثل ایستاده راه رفتن٬ خوردن و آشامیدن با دستان٬ قدرت بر نوشتن٬ اعتدال مزاج٬ خوش ترکیبی٬ تسلط بر طبیعت٬ تهیه اسباب معاش و … که در کلام برخی مفسران آمده است».
۲. «تکریم معنوی انسان که به عقل است و بسیاری از تکریم های ظاهری از آن نشئت میگیرد و انسان را بر سایر حیوانات برتری می بخشد. این نعمت که بزرگ ترین و محبوب ترین نعمت خداوند است٬ انسان را در تشخیص حق و باطل٬ خیر و شر٬ صلاح و فساد راهنمایی میکند. تکامل زندگی بشر از این نعمت سر چشمه گرفته است».[۷۹]
ایشان نیز مانند علامه طباطبایی٬ در حقیقت٬ کرامت ظاهری را به باطنی و نیروی عقل بر می گرداند.
فخر رازی٬ بیست دلیل بر اثبات اشرفیت و ارزش ذاتی انسان – به دلیل قوه عاقله خود نسبت به دیگر اشیا ذکر میکند. [۸۰] این استدلال ها نشان میدهد وی٬ کرامت و ارزش ذاتی انسان را در نیروی عقل او میداند. آیت الله مصباح یزدی نیز منشأ و معیار کرامت ذاتی انسان را نعمت عقل و شعور میداند که با استفاده صحیح از این نعمت٬ میتواند خشکی و دریا را به تسخیر خویش در آورد و از هر کدام به تناسب نیازها و شرایط٬ از ابزار لازم خودش بهره بگیرد. آیه «لقد کرمنا» در صدد بیان این نکته است که خداوند به انسان٬ عقل٬چشم٬ گوش و … داده است تا او در پی سپاسگزاری از خداوند و استفاده شایسته از این نعمت ها باشد و در مقام بیان این مطلب نیست که کرامت و نعمت های ممتازه انسان٬ موجب اثبات حقی برای اوست که هرگز و در هیچ شرایطی نباید از آن چشم پوشی کرد.[۸۱]به این ترتیب٬ بیشتر مفسران و اندیشمندان اسلامی٬ معیار کرامت ذاتی انسان را قدرت عقل و اراده می دانند و از آیه شریفه «لقد کرمنا» چنین تفسیری ارائه دادهاند. برخی از همین مفسران٬ به نقد معیار های ظاهری پرداخته و ایراد هایی بر آن ها وارد کردهاند. برای نمونه٬ علامه طباطبایی در نقد دیدگاه کرامت انسان بر اساس معیار های ظاهری می فرماید:
«اما اینکه مفسرین گفته اند و یا روایتی هم بر طبق آن رسیده که مقصود از آن خصیصه (معیار کرامت انسان)٬ مسئله «نطق و گویایی» است و یا «بر دو پا راه رفتن»٬ و … است٬ هیچ کدام صحیح نیست٬ بلکه در روایات٬ این ها به عنوان مثال ذکر شده٬ نه اینکه مراد از آن خصیصه٬ این امور باشند. چون بعضی از آن ها که شمرده شد٬ بعد از داشتن عقل٬ پیدا می شود؛ یعنی ابتدا باید عقل وجود پیدا کند و سپس «خط» و «نطق» و «تسلط بر سایر مخلوقات» مطرح می شود. بعضی دیگر آن ها از مصادیق تفضیل است٬ نه تکریم و ربط به کرامت ندارد؛ چون در سایر مخلوقات هم درجه و اندازه کمتر آن وجود دارد و بعضی دیگر آن ها اصلاً از اصول مدلول و مفاد آیه خارج است٬ مانند «آفریده شدن پدر آدمیان به دست خدا»٬ و یا «قرار گرفتن خاتم انبیا (علیهم السلام) در میان آنان»؛ چرا که این ها همه جزو تکریم های معنوی و آخرتی است و آیه شریفه پیرامون خصیصه های مادی و دنیوی سخن میگوید.»[۸۲]
همچنین برخی دیگر از صاحب نظران در مورد اینکه ملاک کرامت ذاتی انسان٬ عقل و درک اوست٬ نه بقیه صفات و خصایصش٬ استدلال کردهاند. برخی حیوانات نیز از ویژگی هایی برخوردارند که انسان ندارد؛ مانند راه رفتن اسب٬ قدرت بدنی فیل٬ شجاعت شیر و… . پس اگر قرار باشد٬ راست قامت بودن انسان٬ غذا خوردن با دست و مسائلی از این قبیل موجب کرامت انسان باشد٬ حیوانات هم ویژگی های ممتازی دارند که در انسان نیست و حیوانات نیز باید بر انسان برتری داشته باشند.[۸۳]
بدین ترتیب٬ تنها ویژگی ای که در انسان هست و هیچ موجود دیگری آن را ندارد و همین امر سبب تکریم اوست٬ عقل و درک است. انسان دارای کرامت ذاتی و اکتسابی میباشد و کرامت ذاتی او هیچ ربطی به افعال و رفتار او ندارد و ثانیاًً معیار کرامت ذاتی عقل٬ درک و روح الهی او میباشد. بنا بر این٬ دیدگاه اسلام در مورد معیار کرامت انسان٬ شفاف و روشن است. البته اینکه آیا رفتار مجرمانه و اعمال کیفر٬ نافی کرامت ذاتی است یا نه٬ در جای خودش بررسی می شود.
ب) معیار کرامت در اسناد حقوق بشری
“