۳-قابلیت های عملکردی
تعریف مفهومی:
قابلیت ها عملکردی عبارت است از قابلیت های عملیاتی، قابلیت ها در امور مالی، قابلیت ها در بازاریابی و قابلیت ها در منابع انسانی (اسورز و لیدون ، ۲۰۱۴).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش عبارت است از نمره ای که مدیران سازمان اتوبوسرانی از پاسخ دهی به سوالات شماره ۱ الی ۲۹ از پرسشنامه محقق ساخته در بعد قابلیت های عملکردی دریافت می نمایند.
۴- قابلیت های شخصی
تعریف مفهومی:
قابلیت های شخصی نیز عبارت است از شش شایستگی اصلی یکپارچگی فکری، حرکت از من به ما، روحیه گسترش سازمانی، ایجاد یک سازمان پایدار، توجه بهبود مهارت های کارآفرینانه و تقویت ریسک پذیری(اسورز و لیدون ، ۲۰۱۴).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش عبارت است از نمره ای که مدیران سازمان اتوبوسرانی از پاسخ دهی به سوالات شماره ۳۰ الی ۵۵ از پرسشنامه محقق ساخته در بعد قابلیت های عملکردی دریافت می نمایند.
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق
مقدمه
یکی از بخشهای مهم تحقیق، بخش مربوط به پیشینه و ادبیات تحقیق است؛ یعنی یکی از کارهای ضروری در هر پژوهشی، مطالعه منابع[۱۵] مربوط به موضوع تحقیق است؛ زیرا سرچشمه علوم را میتوان در پیشینه آنها کاوش. در بخش ادبیات تحقیق، محقق تعاریف مفاهیم و ادبیات مورد استفاده در پژوهش خود را متناسب با عنوان تحت بررسی در دستور کار خود قرار خواهد داد و ذهن مخاطب را با موضوع درحال مطالعه آشنا می سازد، در بخش مطالعه منابع نیز جان دیوئی[۱۶] اعتقاد دارد مطالعه منابع، به محقق کمک میکند تا بینش عمیقی نسبت به جنبههای مختلف موضوع تحقیق پیدا کند. مطالعه منابع، باید هم از منابعی باشد که به طور مستقیم، در رابطه با موضوع تحقیق میباشند و هم از منابعی باشند که به صورت غیرمستقیم با آن موضوع، ارتباط دارند(حافظ نیا، ۱۳۹۲).
در این فصل ابتدا به فلسفه شکل گیری القای کارآفرینی و فعالیت های کارآفرینانه در سازمان ها و بررسی انواع تعاریف گوناگون در خصوص کارآفرینی در شرکت ها پرداخته می شود و سپس برخی ویژگی های شخصیتی و جمعیت شناختی و تفاوت های کارکردی و عملیاتی کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی مورد مقایسه قرار می گیرد. سپس انواع استراتژی ها برای القای کارآفرینی درون سازمان ها و مدل های ایجاد آن بررسی گردیده و همچنین در ادامه به بررسی موضوع قابلیت های رهبری کارآفرینانه از منظرهای مختلف پرداخته شده که پایه اصلی تدوین مولفه های این پژوهش بوده است. همچنین لازم به ذکر است که در پایان نیز سوابق پژوهشی مربوطه آورده شده است.
تعاریف کارآفرینی
معادل واژه کـارآفرینی در فرانسـه Entrependre به معنای «متعهد شدن» می باشد. بنابر تعریـف واژه نامـه دانشگاهی وبستر[۱۷] ، کـارآفرین، کسـی اسـت کـه متعهـد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند. اقتصاددانان، نخستین کسانی بودند که در نظریـه هـای اقتصـادی خـود بـه تشـریح کـارآفرین و کارآفرینی پرداختند. موضوع کـارآفرینی در طـول زمـان همراه با تحول شیوه های تولیـد و ارزش هـای اجتمـاعی ، دچار دگرگونی فراوان و افزایش مفاهیم در برگیرنـده آن شده است. بررسی این تحولات و موارد کـاربرد ایـن واژه می تواند تا حد زیادی در راستای توسعه نظریه کارآفرینی و شناخت جوانب مجهول آن، امری مفید بـه شـمار رود(احمدپور داریانی، ۱۳۸۶).
کرکت[۱۸] (۲۰۰۵) کارآفرینی را فرایند پویایی از تغییر بینش و بصیرت با ابتکار و نوآوری می داند(کرکت، ۲۰۰۵).
عرفانیان (۱۳۸۶) معتقد است که کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب و کار و با بسیج منابع که با مخاطره مالی، اجتماعی و حیثیتی همراه است محصول یا خدمت با بازار ارائه می دهد. در تعاریف یاد شده چهار نکته وجود دارد.
کارآفرین دارای ایده و فکر جدید است.
کارآفرین در پی ایجاد کسب و کار است(نه تنها طرح تجاری، بلکه جمع آوری منابع تشکیل تیم و راه انداری کسب و کار نیز بر عهده اوست).
کار آفرین یسک پذیر است.
کارآ،رین محصول یا خدمت جدید به بازار ارائه می نماید. یعنی کارآفرین باید نتیجه کار خود را در بازار ببیند. (عرفانیان، ۱۳۸۶).
کارآفرینی از نظر موریس[۱۹] و همکاران(۲۰۰۲) عبارت است از شناسایی فرصت ها، نوآوری برای استفاده از فرصت ها، و اقدام مخاطره آمیز برای ایجاد ارزش(به نقل از یداللهی[۲۰]، ۲۰۰۵).
پیترز و هیسریش[۲۱] (۲۰۰۶) نیز کارآفرینی را فرایند خلق چیزی جدید و با ارزش، با اختصاص زمان و
تلاش لازم و در نظر گرفتن ریسک های مالی، روانی و اجتماعی و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال تعریف کرده اند (بروش و هیسریش، ۲۰۰۶).
کار آفرینی سازمانی
کارآفرینی سازمانی از مفاهیم بسیار مهمی است که اهمیت و مزایای آن در سا های اخیر برای تعداد زیادی از سازمان ها و شرکت ها و بنگاه های تجاری در زیر بخدش های مختلف صنعتی، کشاورزی و خدماتی کاملا محسوس شده است(رضایی و همکاران، ۱۳۹۰).
کارآفرینی سازمانی یکی از شاخه های اصلی کارآفرینی است که سهم چشمگیری در توفیق و تعالی سازمان ها دارد (احمدپور داریانی، ۱۳۸۸).
کارآفرینی سازمانی را می توان بعنوان گستره ای تعریف کرد که در آن محصولات و یا بازارهای جدید توسعه می یابند و بر همین مبنا، سازمانی را کارآفرین می پندارند که بیش از دیگر سازمان ها به ایجاد محصولات و یا بازارهای جدید مشغول است. در کارآفرینی سازمانی با بکارگیری ظرفیت های نوآوری در سازمان، نیل به عملکرد بالاتر امکان پذیر می گردد. این امر با عرضه محصول جدید، معرفی روش جدید تولید، تشخیص بازارهای جدید، پیدا کردن منابع جدید، بهبود و توسعه کارکردهای محصول موجود و بهبود سازمان و مدیریت امکان پذیر می شود. برای ایجاد اثربخشی در فعالیت های کارآفرینی در سازمان، مدیران باید برنامه ریزی، هدایت، تخصیص منابع، اجرای ایده های نو، ارزیابی عملکرد و بهبود مداوم را در دستورکار خود قرار دهند(یداللهی ، ۲۰۰۵).
از اوایل دهه ۱۹۸۰ هجوم همزمان به سوی کارآفرینی و تاکید شرکت ها بر نوآوری برای بقاء و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شدند، موجب هدایت فعالیت های کارآفرینانه به درون شرکت ها شد. همراه با رسوخ فرآیندهای اداری و دیوان سالاری در فرهنگ شرکت ها، در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ کارآفرینی در سازمان های بزرگ به طور فزاینده ای مورد توجه مدیران ارشد شرکتها قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرایند اختراع، نوآوری و تجارت نمودن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند. با آغاز دهه ۱۹۸۰ و پیشرفت ناگهانی صنایع در عرصه رقابت های جهانی اهمیت تفکر و فرایندهای کارآفرینانه در شرکت های بزرگ، بیش از گذشته مورد تاکید قرار گرفت و محققین کانون توجه خود را به چگونگی القای کارآفرینی در ساختار اداری شرکت های بزرگ معطوف نمودند(احسانی، ۱۳۹۰).
ضرورت کارآفرینی در سازمان
امروزه بسیاری از شرکت ها به لزوم کارآفرینی شرکتی پی برده اند. درواقع اینگونه تغییر گرایش در استراتژی، در پاسخ به سه نیازی است که بر شرکتها تحمیل گردیده است:
افزایش سریع رقبای جدید
ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیریت سنتی در شرکتها
خروج بهترین نیروهای کار از شرکتها و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل
در خصوص نخستین مورد یعنی رقابت باید اشاره نمود که این عامل با شتابی که در سال های اخیر به خود گرفته تمامی شرکت ها را به ستوه آورده و حتی صنایعی را که در فناوری های پیشرفته[۲۲] فعالیت دارند نیز امروزه با رقبای بسیاری مواجه نموده است. سرعت نوآوری و ارائه محصولات جدید به قدری سرعت یافته که تغییرات، ابتکارات و بهبودها به امری عادی در بازارهای فروش تبدیل شده است. از این رو شرکت ها یا باید به نوآوری بپردازند یا اینکه محکوم به فنا می باشند. دوم اینکه با توجه به حرکت سریع محیط به سوی پیچیدگی بیشتر و عدم پایداری در شرایط محیطی و بازار، شیوه های سنتی مدیریت نمی تواند پاسخگوی اینگونه چرخش های شدید در محیط بوده و عدم تطبیق سریع آن با شرایط تصمیم گیری در چنین محیط های جدیدی، نوعی بی اعتمادی را نسبت به سبک های مدیریت سنتی ایجاد نموده است. سومین مشکل، ترک شایسته ترین افراد شرکت برای اقدام به کارآفرینی مستقل می باشد. از علل اصلی تشویق افراد به ترک شرکت های خود می توان به پاداش های حاصل از کارآفرینی مستقل همچون رفاه اقتصادی و اجتماعی، شهرت و استقلال در تصمیم گیری اشاره نمود و همین عوامل سبب می شود تا کارکنان جوان و با سابقه شرکت ها بیش از پیش به کارآفرینی ترغیب شوند. از سوی دیگر شکل گیری بازارهای سرمایه به صورت یک صنعت نوین و تمایل آن به سرمایه گذاری مخاطره آمیز[۲۳] سبب شده تا کارآفرینان با سهولت بیشتری نسبت به گذشته برای تحقق فکرها و اجرای پروژه هایشان به منابع مالی دست پیدا کنند(میلز و همکاران[۲۴]، ۲۰۰۹). به طور کلی پیشرفت سریع دانش و فناوری، تغییر روندهای جمعیت شناختی[۲۵] همچون افزایش سطح تحصیل، اشتغال زن و مرد به کار در خانواده ها، و افزایش طول عمر و سالخوردگی جمعیت و حضور اثربخش بازارهای سرمایه و آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده کارآفرینی سبب گردیده تاگرایش به کارآفرینی در استراتژی های شرکت ها شدیداً مورد تاکید باشد(کوراتکو و هاجتس[۲۶]، ۱۹۸۹).
مقایسه ویژگی های شخصیتی و جمعیت شناختی کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی:
تاکنون محققین بسیاری به مقایسه ویژگی ها و رفتار کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی پرداخته اند. از میان این دسته محققین، مطالعات گروه «کاکس»، «کوپر» و «جنینگز» (۱۹۹۴) از دیگران کاملتر و جامعتر بوده است. این محققین با انتخاب دو دسته از کارآفرینان مستقل و کارآفرینان سازمانی که از میان کارآفرینان بسیار موفق انتخاب شده بودند، به مطالعه جامع ویژگی های شخصیتی و عوامل جمعیت شناختی و شخصی آنها و مقایسه مقابله ای آنها پرداختند. روش مطالعه و جمع آوری اطلاعات آنها از طریق مصاحبه حضوری با ۱۹ کارآفرین سازمانی موفق و ۲۲ کارآفرین مستقل موفق و پرسشنامه های متفاوت صورت گرفته است(یداللهی، ۱۳۸۷).
الف) ویژگی های شخصیتی
در جدول ۲-۵ ویژگی های شخصیتی کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی مقایسه شده است.
ب) ویژگی های شخصی و جمعیت شناختی
دسته دیگری از ویژگی ها که مورد توجه و مطالعه این محققین قرار گرفت، ویژگی های شخصی می باشد که در ادامه، برخی از مهمترین آنها بررسی می شود.
دوران کودکی: تجربیات کودکی کارآفرینان مستقل بسیار متفاوت از یکدیگر می باشد. آنها در دوران کودکی خود، محرومیت های بسیاری را تجربه کرده اند و روابط نزدیکی با مادران خود داشته اند و بیشتر آنها در کودکی پدر خود را از دست داده اند و یا اینکه پدر آنها حضور فیزیکی در خانه نداشته است. و به طور کلی دوران کودکی پرتلاطمی را گذرانده اند. برعکس، کارآفرینان سازمانی دوران کودکی آرامی را گذرانده اند و پدر آنها در دوران کودکی حضور پر رنگی در خانواده داشته است. (یداللهی، ۱۳۸۷)
جدول ۲-۱: مقایسه ویژگی های شخصیتی بین کارآفرینان مستقل و کارآفرینان سازمانی
ویژگی شخصیتی | کارآفرین مستقل | کارآفرین سازمانی |