اقتضائات اسلامی پیشرفت در حوزۀ علم و فناوری چیست؟
محتوای لایحۀ الگوی اسلامی ـ ایرانیپیشرفت تا چه میزان به اقتضائات اسلامی پیشرفت در حوزۀ علم و فناوری توجّه کرده است؟
کدامیک از اقتضائات اسلامی پیشرفت در حوزۀ علم و فناوری، مبنای تدوین این لایحه نبوده است؟
۱-۶- روششناسی پژوهش
۱-۶-۱ نوع پژوهش
پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. روش اصلی این پژوهش، تحلیل محتوا میباشد.
۱-۶-۲ جامعۀ آماری
جامعۀ آماری این پژوهش، اساتید و صاحبنظران رشتههای مرتبط با فلسفۀ علم و فناوری، سیاستگذاری علم و فناوری، فلسفۀ اسلامی و همچنین دینپژوهی میباشند که آشنایی کافی با الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت و مبانی آن داشته باشند.
۱-۶-۳ نمونۀ پژوهش و روش نمونهگیری
نمونۀ این پژوهش، ۳۰ نفر از صاحبنظران و متخصصان در حوزههای فلسفۀ علم و فناوری، سیاستگذاری علم و فناوری، فلسفۀ اسلامی و دینپژوهی میباشد. منظور از متخصص در این قسمت، اشخاصی هستند که دارای مدرک دکتری بوده و یا دانشجوی دکتری باشند؛ تذکر این نکته ضروری است که ۱۳٫۳% افراد دانشجوی دکتری و ۷۶٫۷% دارای مدرک دکتری هستند. روش نمونهگیری، نمونهگیری هدفمند-دردسترس میباشد.
۱-۶-۴ روش گردآوری اطلاعات و دادهها
روش اصلی گردآوری اطلاعات در این پژوهش، کتابخانهای وپیمایشی میباشد؛ بدینصورت که در مرحله اول با مطالعه کتابخانهای و اسنادی، اطلاعات مورد نیاز در رابطه با پژوهش جمع آوری شد. محتوای جمع آوری شده هم به عنوان مبانی نظری و پیشینه تحقیق، مورد استفاده قرار گرفت و هم با جمع آوری این اطلاعات و تحلیل آن هامقولههای اصلی تحلیلمحتوا ساخته شد. این مقولهها دارای دوبخش اصلی هستند. بخش اول که همان اقتضائات نظری پیشرفت در حوزۀ علم و فناوری از دیدگاه اسلام میباشد، دارای مستندات قرآنی و روایی است و در نتیجه نیاز به اعتبارسنجی یا راستی آزمایی ندارند. ولی بخش دوم که اقتضائات عملی پیشرفت در حوزۀ علم و فناوری با جهانبینی اسلامی یا به عبارتی راهبردهای عملیاتی حرکت به سوی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت در حوزۀ علم و فناوری میباشد، از طریق پرسشنامه با نخبگان و متخصصان در حوزههای مرتبط اعتبارسنجی شد.
۱-۶-۵ روش تجزیه و تحلیل دادهها
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد که در تحلیلمحتوا از طریق شمارش فراوانی حضور رخداد مقولههای مورد نظر، پس از خواندن محتوا انجام میشود. برای هریک از مقولهها به تفکیک بخشهای اصلی لایحه و همچنین بندهای آن، جدول فراوانی تهیه شده و پس از بررسی فراوانیها و گرفتن درصد از آن هاَ، نتایج بدست آمده تفسیر شدهمچنین در انتها محقق با بهره گرفتن از اطلاعات بدستآمده و استدلال منطقی به تحلیل دادههای بدستآمده می پردازد و پیشنهادات لازم را ارائه داده شد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۱ـ۶ـ تعریف مفاهیم و واژههای اختصاصی پژوهش
لایحۀ الگوی اسلامی ـ ایرانیپیشرفت:
لایحهای که براساس ماده ۱ قانون برنامۀپنجم توسعه، توسط دبیرخانۀ مربوطه در معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی پس از مطالعات و هماندیشی ها و دریافت نظرات مراکز فکری، اعم از حوزوی و دانشگاهی و قوای مختلف تدوین شده است. این الگو پس از تصویب در مجلس شورای اسلامی، مبنای تدوین برنامۀ ششم و برنامه های بعدی قرار خواهد گرفت. این لایحه در ۲۱ ماده و ۲ تبصره تنظیم گردیده است.
اقتضائات اسلامی پیشرفت در حوزۀ علم و فناوری:
اقتضائات اسلامی پیشرفت در حوزۀ علم و فناوری را در دو بُعد میتوان بررسی کرد:
بُعد نظری: قبل از توضیح این اصطلاح لازم است مقدمهای در اینباره بیان شود:
برای شکلگیری و توسعۀ دانش و فناوری، افزون بر شناخت وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب، مبانی بینشی و ارزشی که ریشه در مکتبهای فکری دارند نیز نقش مهمی را ایفا میکنند. در طراحی نظام علم و فناوری هر کشور، نمیتوان مبانی و زیرساختهای فکری را در آن کشور نادیده گرفت. در این بُعد منظور از اقتضائات اسلامی پیشرفت، در حوزۀ علم و فناوری، همان مبانی بینشی و ارزشی اسلامی است که میبایست ناظر بر ساختار نظام علم و فناوری باشد. مبانی بینشی ناظر به امور هستیشناسانه است که به صُوَرِ مختلف، نظام علم و فناوری را تحت تأثیر قرار میدهد و مبانی ارزشی بایدها و نبایدهای حقوقی و اخلاقیاند که به رفتارها در راه دستیابی به غایات سامان میدهند؛ متکفّل بیان مبانی ارزشی، مکاتب اخلاقی هستند که در آن هاهرآنچه به سود و کمال انسان باشد باارزشند و هرچه مانع رسیدن انسان به کمال مطلوب یا سعادت باشد ضد ارزش به شمار میآیند. آنچه در این پژوهش به عنوان مبانی بینشی و ارزشی اسلامی آورده میشود، مجموعۀ بینشها و ارزشهایی است که ریشه در منابع دین اسلام داشته و پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم آن ها را تبیین و تفسیر کردهاند و میبایست ناظر بر نظام علم و فناوری قرار گیرد (مجموعۀ مطالعات پشتیبان سند تحول راهبردی علم و فناوری کشور، ۱۳۸۹).
بُعد عملی: افزون بر شناسایی مبانی بینشی و ارزشی اسلامی که میبایستی ناظر بر نظام علم و فناوری در الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت باشد، راهبردهای حرکت به سمت تولید علم و فناوری با لحاظ آن مبانی نیز ضروری است؛ به عبارت دیگر، یافتن آن مبانی و ارائه آن، بدون تلاش در جهت حرکت به سمت تولید علم و فناوری بر اساس آن مبانی، کاری ابتر و بیثمر است. منظور از اقتضائات اسلامی پیشرفت در بعد عملی، همان راهبردهای حرکت به سمت تحقّق اهداف الگو میباشد. این راهبردها با الهام از نظرات نخبگان در حوزههای مرتبط بدستآمده و در این تحقیق از طریق پرسشنامه، اعتبارسنجی آن ها انجام میپذیرد و در نهایت لایحۀ مذکور از جهت توجه به این راهبردها مورد سنجش قرار خواهد گرفت.
فصل دوم
ادبیات موضوع و مبانی نظری پژوهش
۲-۱ مقدمه
فصل حاضر دارای ۴ بخش اصلی است. بخش اول، به بیان مفاهیم و اصطلاحات مورد استفاده در این پژوهش پرداخته می شود. از آنجایی که شناخت مبانی علم و فناوری جدید و مقایسۀ آن با مبانی علم و فناوری از دیدگاه اسلام یکی از پیشنیاز های این پژوهش در نظر گرفته شده است، دربخش دوم، ابتدا با بهره گرفتن از منابع موجود و نظر اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی، به صورت خلاصه، علم جدید، شاخصهها، ویژگیها و در نهایت چالشها و پیامدهای آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با شناخت چالشها و پیامدهای علم جدید و در ادامه شناخت دین و جامعیت آن، ضرورت حرکت به سمت الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت در عرصۀ علم و فناوری یا همان تولید علم و فناوری براساس مبانی بینشی و ارزشی اسلامی تبیین خواهد شد. در مرحلۀ بعد با بهره گرفتن از آیات و روایات و منابع حکمت اسلامی و همچنین آراء دانشمندان اسلامی مفهوم علمدینی و فناوری دینی یا به عبارتی علم و فناوری ایجاد شده براساس مبانی بینشی و ارزشی اسلامی ارائه خواهد شد. در بخش سوم، مبانی بینشی و ارزشی اسلامی که میبایست در الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت ناظر بر علم و فناوری باشد، همراه با مستنداتشان که همگی، آیات و روایات رسول اکرم (ص) وامامان معصوم میباشد به صورت مفصل بیان میشود. از این مبانی به عنوان اقتضائات نظری پیشرفت علم و فناوری از دیدگاه اسلام، در فصل ۴ برای تحلیل لایحۀ الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت استفاده خواهد شد. بخش پایانی این فصل، به تحقیقات قبلی در رابطه با الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت اختصاص دارد. در این بخش خلاصهای از تحقیقات انجام شده همراه با نتایج آن ها، به عنوان پیشینۀ پژوهش ارائه خواهد شد.
۲-۲ مفاهیم و اصطلاحات:
پیش از ورود به بحث، در ابتدای کار میبایست به صورت مختصر به بیان تعاریف و اصطلاحات مورد استفاده در این پژوهش پرداخت. از آنجا که برخی از این واژگان ممکن است معانی مختلفی را برای خواننده تداعی کند، تبیین معنای مورد نظر پژوهشگر در آغاز این پژوهش ضرورت مییابد.
۲-۲-۱ لایحه
لایحه، پیشنهادی است که از سوی هیأت دولت به صورت قانونی به مجلس ارائه میشود. لوایح قانونی پس از تصویب در هیأت وزیران به مجلس ارائه میگردد.
۲-۲-۲ الگو
در رابطه با تعریف این واژه، اظهارنظرهای مختلفی وجود دارد ولی از مجموع اظهارنظرها میتوان برداشت نمود که الگو به یکی از چهار معنی زیر به کار میرود:
نقشه راه- پارهای اظهارنظرها دربارۀ مفهوم الگو به گونهای است که الگو را به مثابه یک نقشۀ راه در نظر گرفتهاست. از این اظهارنظرها میتوان برداشت نمود، در باور این افراد، الگو مجموعهای از برنامههای خرد و کلان و زمانمند برای رسیدن به نقطۀ مطلوب است. روشن است که این نگاه به مفهوم الگو، الگو را در حد یک برنامه و حداکثر یک برنامۀ بلندمدت تنزّل میدهد و به نظر میرسد از ظرفیت کافی برای برآوردن همهۀ آنچه از الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت انتظار میرود، برخوردار نیست.
سرمشق- گاه واژۀ الگو به معنای نمونهای قابل پیروی به کار میرود. در بسیاری از کاربردهای روزانه و در مواردی مانند الگو بودن معصومان علیهمالسلام و یا الگوی خیاطّی و مشابه آن، الگو به همین معنی مورد استفاده قرار میگیرد. این مفهوم واژۀ الگو نمیتواند مقصود از الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را بنمایاند، چرا که ما هنوز نمونۀ تحقّق یافتهای برای پیشرفت اسلامی ـ ایرانی پیش رو نداریم تا آن را سرمشق خود قرار دهیم.
نظریۀ سیاستی- مفهوم دیگری برای الگو در نظر گرفته شدهاست و از سوی برخی صاحبنظران و معطوف به الگوی اسلامیایرانی پیشرفت بیان شدهاست، الگو را به مفهوم نظریّهای برآمده از کلان نظرّیههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مانند آن در نظر گرفته است که معطوف به یک یا چند مسألۀ اجتماعی و راهکارهای مداخلۀ حکومت برای حل آن را پیشنهاد میدهد. به نظر میرسد این دیدگاه نیز بر آورندۀ مقصود ما نباشد، زیرا یک نظرّیۀ سیاستی هرچند مبتنی بر پایههای معرفتی و روششناختی ویژۀ خود است، اما اصراری برای تولید مبانی معرفتی ویژه ندارد بلکه از مبانی معرفتی موجود برمیآید و در موضوع الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت مسألۀ اصلی و نقطۀ عزیمت بازخوانی مبانی معرفتی موجود متناسب با نیازهایجدیدو به گونهای قابل اجرا در شرایط زمانی و مکانی کنونی است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مدل[۱]– برخی کاربردهای واژۀ الگو، این واژه را به معنای بازنمود مفاهیم مختلف و رابطۀ بین آن ها در نظر گرفتهاست. در این برداشت که بیشتر در پیوند با نظریّهها به کار میرود، الگو یک مدل برآمده از نظریه و نشانگر اجزای آن و چگونی پیوند میان آنهاست. به نظر میرسد این تعریف از الگو واقعگرایانهترین برداشت از این واژه متناسب با الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت باشد (الویری، (۱۳۹۱) صص ۱۴۳-۱۴۲) در این تعریف الگو در معنای راهنمای عمل میباشد، بدین صورت که تجویزهایی ارائه میدهد که در صورت عمل به آن ها، میتوان تصوّر نمود که ما را به هدفی که در آن الگو نهفته است، میرساند (تقوی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۳ اسلامی و ایرانی بودن الگو
در این تعریف وجه اسلامیّت الگو نیز نظرات مختلفی ارائه شده است که مهمترین آن ها موارد زیر میباشند:
اسلامیبودن الگو ناظر به مبانی اندیشه (جهانبینی) اهداف میانی و نهایی، ارزشها و روشهاست که از اسلام مایه میگیرد (مصباحی مقدّم، (۱۳۸۹) ص ۲۲۱).
دیگری بیان میدارد از آنجا که خاستگاه و مبدأ فکری این الگو مبانی و ارزشهای اسلام ناب محمّدی است و این مبانی میبایستی از منابع دینی- یعنی عقل و نقل- و با فرایندی اجتهادی و روشمند استنباط و استخراج شود و شاخصهها و مؤلفههای پیشرفت را در سطوح و لایههای مختلف تبیین کند و دلالتهای راهنما و راه گشا را برای الگو، در همۀ مراحل تحلیل و پژوهش، طراحی و معماری، اجرا و تحقّق و همچنین ارزیابی و داوری ارائه دهد، الگو متصف به صفت اسلامیِّت میباشد (ذوعلم، ۱۳۹۱).
قید ایرانی بودن نیز ناظر به ایناست که باید در زمینۀ پیشرفت، شرایط و زمان و مکان را نیز در نظر گرفت؛ به عبارت دیگر، اسلام خود کامل است ولی از آنجایی که در مقطع معیّنی این الگو اجرا میشود، باید ویژگیهای زمانی و مکانی و ظرف تحقّق آن نیز به دقت لحاظ شود (هادوی تهرانی، (۱۳۹۰) ص ۱۰). بنابراین اگر اسلامیبودن جامعیّت الگوست، ایرانی بودن، واقعیِّت آن را تأمین میکند (عرب، (۱۳۹۰) ص ۱۹۵).
با توجه به مطالب بالا میتوان الگوی اسلامی ـ ایرانی را الگویی دانست که بر اساس مبانی بینشی و ارزشی اسلامیبناشدهاست و قرار است در ظرف مکانی ایران و با توجه به شرایط زمانی فعلی این کشور به اجرا درآید.
۲-۲-۴ پیشرفت[۲]
واژه پیشرفت معادل واژه توسعه[۳] در ادبیات علمیکلاسیک و مرسوم است. واژه توسعه از ادبیات علمیغرب به عاریت گفته شدهاست. در این ادبیات توسعهیافتگی و راهبردهای آن که مبتنی بر شکّاکیّت و انکار خداوند، اصالت فرد، اصالت مادِّه، اصالت تجربه میباشد، تفسیر خاصی از سعادت انسان و جامعه، تفسیر و تبیین شده است. علّت انتخاب واژه پیشرفت به جای توسعه، احتراز از بار بینشی و ارزشی همراه واژه توسعه است.
در تعریفی عام که براساس همۀ بینشها و منشها درست است، پیشرفت عبارت است از حرکت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب. بر این اساس الگوی پیشرفت میبایست مشتمل بر سه امر باشد:
تحلیل وضعیت موجود؛
تبیین وضعیت مطلوب؛
راهبرد حرکت از وضعیّت موجود به سمت وضعیّت مطلوب.
الگوهای پیشرفت دست کم در یکی از این سه امر با یکدیگر اختلاف دارند (میر معزی، ۱۳۸۹). دلیل اصلی اختلاف نیز مبانی بینشی و ارزشی حاکم بر این الگوهاست؛ درجه و میزان پیشرفت را میتوان به میزان عینیّت یافتن چارچوب شناختی هنجاری در قالب نظام نظری، عملی تعبیر نمود (تقوی، ۱۳۹۱).
۲-۲-۴ چارچوب شناختی هنجاری[۴]
چارچوب شناختی-هنجاری مجموعهای از آموزههای کلی حاکی از هستی/نیستی و خوبی /بدی است که میتواند مبنایی برای نظریّه پردازی و همچنین روش یا شیوۀ عمل یا به عبارتی ایجاد نظام نظری-عملی قرار گیرد (تقوی، ۳۹۱۱). این چارچوب خود از مبانی بینشی و ارزشی یا همان مفاهیم پایهای یک جهانبینی خاص پدید میآید. با تحقّق و عینیّت یافتن یا به عبارتی انضمامیشدن چارچوب شناختی-هنجاری شاهد ایجاد نظام نظری-عملیِ آن چارچوب شناختی-هنجاری خواهیم بود.
۲-۲-۵ الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت
با توّجه به مطالب بالا میتوان الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت را اینگونه تعریف نمود:
«الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت الگویی است که از انضمامیشدن چارچوب شناختی -هنجاری برگرفته از مبانی ارزشی و بینشی اسلامی در قالب نظام نظری-عملی یا به عبارتی نظریه و روش، درشرایط زمانی و مکانی کشور ایران پدید خواهد آمد. الگویی که هدف آن برپایی تمدّن آرمانی اسلامی با تمام ویژگیهای آن و با لحاظ شرایط زمانی و مکانی کشور ایران است (تقوی، ۱۳۸۸)».
۲-۲-۶ علم
واژه علم، لفظ مشترکی است که هم در زبان فارسی و هم در زبان عربی، در معانی متعدّدی بکار میرود؛ از آنجا که خلط این معانی، احیاناً به مغالطاتی می انجامد، ضروری است تا معانی این واژه، خصوصاً معنای مقصود ما در ادامه مباحث توضیح داده شود.
۱٫ کلمه علم گاه به معنای (دانستن) بکار میرود؛ در این کاربرد (علم) در مقابل جهل واقع می شود و بر همۀ دانستنیها و آگاهیها، اطلاق می گردد، اعم از آنکه این آگاهیها، از سنخ علم حصولی باشند و بطریق حسی یا عقلی اکتساب شده باشند و یا آنکه این آگاهیها از قبیل علم حضوری بوده و از طریق کشف و شهود باطنی بدست آمده باشند؛ به هر تقدیر (علم) در این استعمال به معنای مطلق آگاهی و دانستن است، صرفنظر از اینکه متعلق این آگاهی، تصورات منفرد و تکگزارهها باشند یا رشتههایی از دانش.
۲٫ گاهی واژه علم به معنای قطع و یقین بکار برده میشود؛ در این اطلاق به هر گزارهایکه مورد یقین آدمی باشد، «علمی» گفته میشود، اعم از اینکه آن گزاره با واقع مطابق باشد یا کاذب یعنی خلاف واقع باشد؛ به این معنا که، در این تعریف علم صفتی نفسانی است نه مطابق با واقع بودن؛ روشن است که در این کاربرد، (علم) مقابل (جهل) نبوده بلکه (علم) در این استعمال مقابل شک و ظن و وهم قرار میگیرد؛ به همین جهت، علم به این معنا شامل جهل مرکّب هم میشود.
۳٫ علم مدرک صورت، ماهیت و ذات اشیاء که در این تعریف، واقعنمایی یا حقیقتنمایی از خصوصیات بارز صور ادراکی محسوب میشود. در نتیجه، به هر اندازه مطابق با واقعنمایی از آن استفاده گردد علمیتر خواهد بود، در مقابل، هر روشی که جنبۀ واقعنمایی نداشته باشد از علمی بودن خارج میگردد. بنابراین این تعریف، روشها، در علمی بودن یک گزاره نقش اساسی دارند. برای جلوگیری از برداشت ناصحیح از این واژه، در ادامه این نوشتار هر جا معنایی از علم مقصود و هدف ما باشد، از این نوع برداشت از علم استفاده می شود (بستان و همکاران، ۱۳۸۴) .
با توجّه با آنچه از علم در این رویکرد اراده شده، مهمترین ویژگی علم، خصلت کاشفیّت و ارزش جهانشناختی علم و اینکه علم واقعنما و خارجنما است، میباشد.
۴٫ چهارمین معنایی که از علم استفاده میشود آن است که در دورۀ معاصر به کار گرفته میشود: علم در این اصطلاح، عبارت است از مجموعۀ آگاهیهایی که: اولاًّحصولیاندو نه حضوری و شهودی، ثانیاًبر مبنای تجربۀ حسّی مستقیم بدست آمدهاند؛ در این کاربرد، علم مقابل (جهل) حساب نمیشود؛ بلکه علم، مقابل همهی آگاهیهایی واقع میشود که به طریق تجربهی حسی مستقیم بدست نیامده و قابل آزمون تجربی نیست (چالمرز، ۱۳۸۵). تحولّی که در علمجدید پدید آمدهاست، ناشی از تحوّل در ماهیّت علم میباشد و در سه بعد قابل بررسی میباشد:
موضوع علم؛
روش علم؛
غایت علم؛
به همین جهت، علم جدید، موضوعش تبیین و توصیف مادی از طبیعت، روش آن ریاضی و تجربی و غایت آن در جهت تصرّف و کنترل طبیعت میباشد (قراملکی، (۱۳۹۱) ص ۵۹).
به عنوان نمونه تعریفی که چالمرز[۵] از علم بیان میکند اینگونه است:
معرفت علمیمعرفتی اثبات شدهاست. نظریههای علمیبه گونهای دقیق از یافتههای تجربی که با مشاهده و آزمایش بدست آمدهاند، اخذ میشوند. علم بر آنچه میتوان دید و شنید و لمس کرد و امثال اینها بنا شدهاست. عقاید و سلیقههای شخصی و تخیّلات نظری هیچ جایی در علم ندارند. علم، عینی است. معرفت علمی، معرفتی قابل اطمینان است، زیرا به طور عینی اثبات شدهاست. به نظر من اینگونه اظهارات گوهر تلقّی متداول معاصر از معرفت علمی است (چالمرز، (۱۳۸۵) ص ۱۳).
۲-۲-۷ فناوری
۲-۲-۷-۱ فناوری به عنوان ابزار
در این تعریف فناوری را ابزار میدانند. ابزار چیزی است که توان علّی[۶] لازم برای تحقّق هدفی مشخّص را دارد. این تعریف از فنِاوری به فهم عمومیاز آن نزدیکتر است. دربارۀ تعریف فناوری به عنوان ابزار، باید به این نکته توجه کرد که هر ابزاری در عرف عام فناوری به حساب نمیآید. برای تکمیل این تعریف باید صفت مصنوع را به ابزار اضافه کرد (تقوی، (۱۳۹۱) صص ۲۹-۳۰).
۲-۲-۷-۲ فناوری به عنوان بهکارگیری ابزار
در این تعریف، از آنجا که فناوری امری معطوف به هدف است پس نمیتوان آن را صرفاً ابزار دانست، چرا که ابزار به تنهایی معطوف به هدف نیست. ابزار میبایست به کارگرفته شود تا هدف محقّق شود. فناوری بکارگیری ابزار است؛ فناوری نوعی فعالیّت انسانی محسوب میشود. به همین دلیل پیت[۷] فناوری را «انسانیِت در مقام کار (پیت، (۲۰۰۰)، ص ۱۱)» تعریف میکند. «کار» در نظر وی، طراحی و ساخت عامدانۀ ابزارها برای تغییر محیط، متناسب با اهداف و نیازهای انسانی است. در نگاه پیت، ابزار هم شامل ابزار فیزیکی میشود و هم شامل ابزار اجتماعی (تقوی، (۱۳۹۱) ص ۳۲).
۲-۳ علم جدید، شاخصهها و ویژگیها
۲-۳-۱ شاخصهها و ویژگیهای نگرشی علم جدید