۳-۸-۱۰- ت ای خوه مُ اِی برا زیــادی تُ اِی کجــا
To ey xovh mo ey berā zeyādi to ey kojā
(تو از خواهر من از برادر زیــادی تـــو از کجـا است)
۳-۸-۱۱- جایی نخوس که یاو زیرت بگرده
Jāyi naxovs ke yāw ziret begare
(جایی نخواب که آب زیرت بگرده)
۳-۸-۱۲- چِن چِنَک زَنون کُشتار مردان
Čen čenak zanon koštār mardon
(سخن چینی زنان، کشتار مردان) .هنگامی که زنان عامل جنگ و درگیری باشند.
۳-۸-۱۳- چیزُن دَرُن، لم خَرُن
Čezon daron lame xaron
(چیزهای مردمان دیگر غذای خران). کسی که به مال مردم اهمیت نمی دهد و آنها را ضایع می کند.
۳-۸-۱۴- خرِه اِی جو جکیده
Xareh ey jue jekede
(خرش از جو پریده: یعنی مشکلش حل شده و کسی را نمی شناسد)
۳-۸-۱۵- خر مرده سرگ نازن
Xar morda sareg nāzan
(خر سر و صدا و فضولی ندارد) .هنگامی که عامل اصلی کاری را کسی بدبخت و ضعیف بداند.
۳-۸-۱۶- خدا اَدیستیه که نهداری
Xodā adīstiyeh ke nahdār
(خدا می دید که به تو نداد). برای آدم خسیس به کار می رود. مترادف آن«خدا خر را می دید که به آن شاخ نداد».
۳-۸-۱۷- دلم خوشی که نُم زنم گلکی
Delom xwašy ke nom zanom golaki
(دلم خوش است که نام زنم گل است).هنگامی که انسان بزرگی به کار بزرگی دست می زند، اما سودی ندارد و مورد پسندش نیست.
۳-۸-۱۸- رو مَده ای روباری پا نُهنه ای دوماری
Rū mada ey rubāri pa anohne ey domāri
(به رودباری رو مده که به خواستگاری می آید).
۳-۸-۱۹- زن بیوه بِگر که مال داره شونیم شو برات چنگال داره
Zone biva beger ke māldāre šow nim šow barāt čangāl dāre
(زن بیوه بگیر که مال دارد، شب و نیمه شب برایت حلوا آماده می کند)
۳-۸-۲۰- سُک سُک هر روزی یا سَرِت اَزن یا روزی
Sok soke har ruzi yā saret azan ya ruzi
(حرفها و حکایتهای هر روز (مرافعه) یا به سر می زند یا به مال و روزی).انسانهای قدیم اعتقاد داشتند که دعوا و مرافعه یا به جان انسان و یا به مال انسان ضرر می رساند . هنگامی که در خانواده ای زیاد جنگ و دعوا باشد به کار می رود.
۳-۸-۲۱- سوار خَرِن شوهاذ خَرِن
Sovar xaren šohāz xaren
(سوار خر است، دنبال خر است) .هنگامی که وسیله ای همراه یا دست انسان باشد و به دنبال آن بگردد.
۳-۸-۲۲- کُت کُوته جُو گن یا و پَل رو گن
Kot kote jugen yaw pale rugen
(این همه صدای هاون، آخرش غذا آب فلفل و روغن است)
۳-۸-۲۳- لشکرت گز ببو ولی بَز ببو
Laškaret gaz bebu valy baz bebu
(لشکر و خویشاوندان هرچه باشند ولی باید مثل جنگل گز زیاد باشند)
۳-۸-۲۴- مَنا نکن به مردم بَن اَگری اِی شَنکُن
Manāy makon be mardom ban agerī ey šankon
(به گرفتاری مردم طعنه مزن که خودت هم گرفتار خواهی شد). هنگامی که از سر طعنه دیگران را مورد سر زنش قرار دهند.
۳-۸-۲۵- هَر کَه برابرن برادرن
Har ka barābaren barādaren
(هرکه در مشکلات برابر است برادر است).هنگامی که افراد در مشکلات فرد یا خانواده ای همکاری کنند.این مثل را برای طعنه اقوام او می گویند.
۳-۸-۲۶- هَر مَن یارتی چند پَتیرِن
Har man yārti čon patīren
(هر من آردی چند چانه است) .بطور کنایی به نوجوانی که خبر از دخل، خرج و نان خانه ندارد گفته می شود.
۳-۸-۲۷- هر وِیدی سوار خَر بودی لنگت بُجُمن
Har veydie sovār xar būdi lengonet bojaman
(هر وقت سوار خر شدی پاهایت را تکان بده).برای کسی که هنوز به جایی نرسیده می گوید این و آن می کنم.
۳-۸-۲۸- یا دُز بَ یا دُز بِگِر
Yā doz ba yā doz beger
پژوهش های پیشین با موضوع بررسی فرهنگ بومی- محلی و ادبیات شفاهی قوم میرشکار منطقه سندرک میناب- فایل ...