عنوان: بررسی رابطه مولفههای سبکهای یادگیری، آمادگی یادگیری خود راهبری و تفکر انتقادی با عملکرد تحصیلی دانشجویان
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی رابطه مولفههای سبکهای یادگیری، آمادگی یادگیری خود راهبری و تفکر انتقادی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تبریز در سالتحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ بود. بدین منظور تعداد ۳۸۰ نفر بعنوان نمونه از سه دانشکده علوم انسانی، علوم پایه ومهندسی، و معماری وهنر به روش تصادفی طبقهای نسبی انتخاب شدند. ابزار گرد آوری، پرسشنامه کلب برای شیوه های یادگیری، پرسشنامه فیشر برای آمادگی یادگیری خود راهبری و پرسشنامه ریکتس برای تفکر انتقادی استفاده شد. داده ها با بهره گرفتن از نرمافزار ۲۲SPSS و روشهای آماری همبستگی، رگرسیون، آنوا و مانوا تحلیل شدند. نتایج نشان داد که از بین مولفههای تفکر انتقادی و آمادگی یادگیری خود راهبری فقط مولفه مشاهده تاملی با معدل رابطه ضعیف و منفی داشت. خلاقیت همبستگی قوی و مثبتی به مولفههای خود کنترلی و رغبت برای یادگیری داشت ولی با خود مدیریتی همبستگی متوسط و مثبتی داشت. مؤلفه تعهد همبستگی قوی و مثبتی با خود کنترلی و خود مدیریتی داشت. تجربه عینی همبستگی ضعیف و منفی با خود کنترلی و خود مدیریتی داشت. مفهوم سازی انتزاعی با خود مدیریتی همبستگی ضعیف و مثبتی داشت. تفاوت سه دانشکده در تفکر انتقادی و آمادگی یادگیری خود راهبر تفاوت معناداری نبود. بین دانشجویان زن و مرد در تفکر انتقادی، آمادگی یادگیری خود راهبر و شیوه های یادگیری تفاوت معناداری وجود نداشت. مولفههای سبک های یادگیری، آمادگی خود راهبری و تفکر انتقادی در عملکرد تحصیلی نقشی ندارند.
کلید واژه ها : سبکهای یادگیری، آمادگی یادگیری خود راهبر، تفکر انتقادی، عملکرد تحصیلی، دانشجویان
۱-۱- مقدمه
هر جامعه ای برای پیشرفت و پیشبرد اهداف خود نیاز به نیروی انسانی متفکر، خلاق و ماهر دارد. در قرن بیست و یکم که قرن اطلاعات نام دارد و هر روز به صورت پر شتابی اطلاعات و علوم جدیدی افزوده می شود فرایند یادگیری اهمیت خود را نشان می دهد. یادگیری یک نیاز اساسی برای انسان محسوب می شود نیاز به یادگیری همچون نیازهای فیزیولوژیکی بوده و ادامه حیات انسان بدون آن امکان پذیر نیست. با توجه به تغییر و تحولات دائمی در کلیه عرصه ها، انسان باید یک یادگیرنده مادام العمر باشد تا بتواند زندگی کند، پیشرفت کند و جایگاه خود را بیابد. برای اینکه هر شخصی بتواند هماهنگ با روند رو به رشد جامعه پیش رود می بایستی حجم زیاد اطلاعات و علوم را در زمانی اندک بتواند کسب کند. این امر بصورت آموزش رسمی امکان پذیر نیست و لازمه ی آن یادگیرنده خود راهبر می باشد تا در طول عمر خود بتواند به تنهایی و یا با کمک همتایان مطالعه نموده و دانش خود را بیفزاید، نگرش خود را توسعه دهد و مهارت های مورد نیاز را بدست آورد.
آمادگی برای درگیر شدن در یادگیری خود راهبری[۱] یکی از اهداف آموزش عالی است و بهبود روش های مطالعه و یادگیری، کسب دانش شناختی و فراشناختی در یادگیری خود راهبری می تواند موثر باشد. شناخت و اصلاح شیوه های یادگیری باعث افزایش موفقیت تحصیلی می گردد.
انسانهای صاحب اندیشه و کارا سرمایه محسوب می گردند. برای حل هر مشکلی در کلیه عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … نیاز به افرادی می باشد که دارای تفکر خلاق باشند و با نگرش سیستمی و چند بعدی بتوانند مسائل را تشخیص و تحلیل نمایند، بفهمند، تفسیر کنند و بطور منطقی(استدلال قیاسی و استقرایی) تصمیم گیری نمایند و نتیجه گیری نمایند. کلیه مهارت های ذکر شده اجزای اصلی تفکر انتقادی[۲] محسوب می گردند. تفکر انتقادی که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته قدمتی دیرینه دارد. سقراط ۲۵۰۰ سال قبل با روش تدریس و دیدگاه خاص خود تفکر انتقادی را در شاگردان خود ایجاد می کرد. روش پرسش و پاسخ سقراطی از بهترین راهبردهای آموزش تفکر انتقادی است.
عکس مرتبط با اقتصاد
۱-۲ – بیان مسئله
سیف(۱۳۹۱) بیان می دارد یکی از توانایی های فکری ارزنده ای که دانش آموزان باید در مدارس کسب کنند این است که شنیده ها، خوانده ها، اندیشه ها، و اعتقادهای مختلفی را که در زندگی با آنها روبه رو می شوند ارزشیابی کنند ودرباره آنها تصمیمهای منطقی بگیرند. و این توانایی ارزنده تفکر انتقادی نام دارد.
در حال حاضرصاحب نظران تفکر انتقادی را به عنوان برونداد اصلی نظام آموزش عالی به شمار می آورند. هدف از آموزش می بایستی چگونه فکر کردن و چگونه یاد گرفتن باشد.
مهارت تفکر انتقادی یک مهارت بسیار مهم در تفکرسطح بالا است که اغلب در فرایند تدریس-یادگیری مورد توجه متخصصان تعلیم وتربیت قراردارد. دانش، منش و اقتدار سه عامل بسیار مهم در ایجاد زمینه مناسب برای تدریس تفکر انتقادی است. اقتدار از فرهنگ جامعه نشات می گیرد. در نظام های آموزشی، سلسله مراتب اداری و آیین نامه ها تقویت و پرورش تفکر انتقادی را محدود می کند و موقعیت های به دست آمده برای فراخ اندیشی وچالش را از بین می برد. تا زمانی که نمره دادن عامل اقتدار معلمان است نمی توان انتظار داشت که زمینه رشد تفکر انتقادی در کلاس فراهم شود.(شعبانی، ۱۳۹۰)
سیف (۱۳۹۱) معتقد است که تفکر انتقادی مستلزم فرایندهای عالی ذهنی و داوری بر اساس شواهد و مدارک است. تفکر انتقادی نوعی حل مساله است، اما علاوه بر حل مساله دارای عناصری ازتوانایی های تحلیل و ارزشیابی امور نیز هست. منظور از تفکر انتقادی تفکر اندیشمندانه است نه گله مندانه یا شکایت آمیز.
تفکر انتقادی یکی از اهداف یادگیری خود-راهبرمی باشد. ناولز[۳] (۱۹۷۵) آمادگی یادگیری خود-راهبر را در فرایندی می بیند که در آن افراد بدون کمک به دیگران وبا تشخیص نیازهای یادگیری خود شروع به یادگیری می کنند، اهداف خود را شکل می دهند، منابع مادی و انسانی را شناسایی نموده یادگیری خود را ارزیابی می کنند.(نقل از فتحی آذر، ۱۳۸۹)
در هر شخصی تفکر انتقادی را میتوان از طریق آموزش افزایش داد یا ایجاد کرد. چگونگی یادگیری هر شخص در واقع سبک یادگیری او می باشد و آمادگی یادگیری خود راهبری نوعی یادگیری است.
راجرز[۴] ( ۱۹۶۹) معتقد است در یادگیری تجربی هر شخص خود باید دخیل باشد و نقش معلم فقط راهنما و تسهیل کننده یادگیری می باشد. یکی از اهداف اساسی معلم کمک به فراگیر برای نیل به استقلال است. ناولز (۱۹۸۹) بزرگسالان را به دلیل بلوغ ذهنی افرادی خود راهبر یا خود فرمان می داند که می توانند خودشان مسئولیت یادگیری خود را به عهده بگیرند ( نقل از جارویس، ۱۳۹۰).
کندی[۵] (۱۹۹۱)بیان می کند که فراگیران امکان دارد سطوح متفاوتی از خودراهبری را در موقعیت های یادگیری متفاوت از خود بروز دهند. بر طبق نظر وی امکان دارد فراگیران سطح بالایی از خودراهبری را در حوزه ای که به آن مأنوس هستند و دارای تجارب اولیه در ارتباط با آن هستند، داشته باشند. افراد موضوعات جدید را با سرعت و سطح دشواری متفاوتی یاد می گیرند و یکی از تئوری هایی که اغلب به بهبود اثربخشی یادگیری کمک می کند، نظریه سبک های یادگیری است. سبک های یادگیری از عوامل مربوط به خصوصیات یادگیرنده و عادات پردازش اطلاعات دریافتی افراد است و یکی از عوامل مؤثر در یادگیری است. محققان تعاریف متعددی برای سبک یادگیری ارائه کرده اند. وجه اشتراک تمامی این تعاریف تأکید برروش یادگیری فرد و به عبارت دیگر روشی است که فرد برای بهتر فهمیدن به کار می برد و ارتباطی با هوش آنان ندارد. سبک های یادگیری، مربوط به ترجیحات افراد در پردازش اطلاعات بیرونی و یا دانش و تجربه درونی است ( نقل از جعفری ثانی و همکاران، ۱۳۹۱).
۱-۳- ضرورت و اهمیت موضوع
در دانشگاه پیام نور به دلیل نیمه حضوری بودن سیستم، دانشجویان مجبور هستند تا قسمت اعظمی از مطالب درسی را خود مطالعه و یاد بگیرند. بنابر این نیاز اساسی دانشجویان آمادگی یادگیری خود-راهبری است. با توجه به اینکه دانشگاه های نیمه حضوری و مجازی رو به گسترش است و همچنین نظر به افزایش سریع اطلاعات در عصر حاضر، آمادگی یاگیری خود-راهبر و تفکر انتقادی از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است. و چون پژوهش در این زمینه بسیار کم صورت گرفته است و اکثر موارد پژوهشی دارای نتایج متناقض می باشند پس لازم است تا تفکر انتقادی و آمادگی یادگیری که خود متاثر از عوامل اجتماعی و فرهنگی می باشد در دانشگاه های کشورمان مورد بررسی قرار گیرد تا جامعه از نتایج آن بهره مند گردد. لازم به ذکر است که نه در داخل و نه در خارج از کشور رابطه هر سه متغیر سبک های یادگیری، آمادگی خودراهبر و تفکرانتقادی با عملکرد تحصیلی مطرح نگردیده است. این پژوهش در نظر دارد رابطه سبک های یادگیری، آمادگی خودراهبری و تفکر انتقادی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تبریز درسال تحصیلی ۹۲-۹۳ را مشخص نماید.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۱-۴- اهداف تحقیق
هدف کلی:
تعیین رابطه مولفه های سبک های یادگیری، آمادگی خودراهبری و تفکر انتقادی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تبریزدرسال تحصیلی ۹۲-۹۳ .
اهداف جزئی:
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
تعیین نقش مولفه های سبک های یادگیری، راهبردهای آمادگی خودراهبر و تفکر انتقادی در عملکرد تحصیلی دانشجویان.
مقایسه تفکر انتقادی دانشجویان علوم پایه، علوم انسانی وهنر.
مقایسه آمادگی خودراهبر دانشجویان علوم پایه، علوم انسانی و هنر.
مقایسه تفکر انتقادی دانشجویان به تفکیک زن و مرد.
مقایسه آمادگی خودراهبر دانشجویان به تفکیک زن و مرد.
مقایسه سبک یادگیری دانشجویان به تفکیک زن و مرد.
۱-۵- پرسش ها
آیا بین مولفه های سبک های یادگیری، آمادگی خودراهبری و تفکر انتقادی با عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه ای وجود دارد؟
آیا مولفه های سبک های یادگیری، راهبردهای آمادگی خود راهبر و تفکر انتقادی در عملکرد تحصیلی نقش (سهم) دارند؟
آیا بین دانشجویان علوم پایه، علوم انسانی وهنر مرکز تبریز از لحاظ تفکر انتقادی تفاوتی وجود دارد؟
آیا بین دانشجویان علوم پایه، علوم انسانی و هنر مرکز تبریز از لحاظ آمادگی خودراهبر تفاوتی وجود دارد؟
آیا بین دانشجویان به تفکیک زن و مرد از لحاظ تفکر انتقادی تفاوتی وجود دارد؟
آیا بین دانشجویان به تفکیک زن و مرد از لحاظ آمادگی خودراهبر تفاوتی وجود دارد؟
آیا بین دانشجویان به تفکیک زن و مرد از لحاظ سبک های یادگیری تفاوتی وجود دارد؟
۱-۶- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
تعریف مفهومی
سبک یادگیری: روشی است که یادگیرنده در یادگیری خود آن را به روش های دیگر ترجیح می دهد (سیف، ۱۳۹۱).
آمادگی خودراهبر: فیشر[۶]( ۲۰۱۰) میزان برخورداری از نگرش ها، توانایی های فردی و ویژگی های شخصیتی لازم جهت خود راهبری در یادگیری تعریف کرده است.
تفکر انتقادی: تفکری است با بهره گرفتن از راهبردها یا مهارت های شناختی، که احتمال دستیابی به بازده مطلوب را بالا می برد(شعبانی، ۱۳۹۰).
عملکرد تحصیلی: بعنوان یک مولفه میزان دستیابی دانشجویان به اهداف آموزشی از پیش تعیین شده است) سیف، ۱۳۹۱).
تعریف عملیاتی متغیرها
سبک های یادگیری: پرسشنامه کلب برای تعیین وسنجش میزان چهارمولفه سبک ها یا شیوه های یادگیری بکار رفت.
آمادگی خودراهبری: از پرسشنامه آمادگی برای یادگیری خود راهبری فیشر که متشکل از سوالاتی در خصوص سه مولفه خود مدیریتی، خودکنترلی و رغبت برای یادگیری است، استفاده شد.
تفکر انتقادی: از پرسشنامه ریکتس که حاوی سوالاتی در مورد سه مولفه خلاقیت، بالیدگی و تعهد است استفاه شد.
عملکرد تحصیلی : معدل کل دانشجویان استخراج شده از سیستم نرم افزاری دانشگاه.
۲-۱- مقدمه
در این فصل طی ۶ بخش به شرح مبانی نظری متغیرها و پژوهش های داخلی و خارجی مرتبط و جمع بندی مبانی نظری و عملی پرداخته شده است.
۲-۲- سبک های یادگیری
سبک های یادگیری (ترجیحات یادگیری) عبارت است از راه های مورد پسند فرد برای مطالعه و یادگیری. دانشمندان سبک های یادگیری را به انواع مختلفی تقسیم بندی کرده اند که یک نوع تقسیم بندی بوسیله دیوید کلب (۱۹۸۴، ۱۹۸۵) انجام گرفته است. لی – دیویس[۷] (۲۰۰۷) کلب سبک های یادگیری را به چهار دسته سبک های همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده تقسیم می کند. این دسته بندی براساس یک چرخه چهار مرحله ای به نام چرخه یادگیری تجربهای بنا نهاده شده است. شکل ۱-۲ بنا به نظریه کلب، تجربه (تعامل بین یادگیری و محیط) در یادگیری نقش مهمی ایفا می کند.
شکل ۱-۲: چرخه یادگیری تجربهای (اقتباس از سیف، ۱۳۹۱)
در این چرخه یادگیری در چهار مقوله تجربه عینی، مشاهده تأملی، مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال قرار میگیرد ابتدا تجربه عینی فوری اساس مشاهده و تفکر (تأمل) را میسازد. بعد این مشاهده و تأمل به صورت مفاهیم و تعمیم های (نظریه ها) انتزاعی در میآیند. سپس از این انتزاعیات میتوان رهنمودهایی برای عمل استخراج کرد. این رهنمودها را میتوان بعنوان فرضیه هایی تصور کرد که اعمال را هدایت می کنند و می توان آنها را در موقعیتهای عینی تازه آزمون کرد و تجربه های عینی جدیدی به دست آورد. این چرخه همچنان ادامه مییابد، (نقل از سیف، ۱۳۹۱).
کلب و فرای[۸] (۱۹۷۵)، با توجه به الگوی یادگیری شکل ۲-۲، دو بُعد و چهار شیوه یادگیری معرفی کرده اند.
بعد اول شامل دو شیوه یادگیری تجربه عینی در مقابل مفهوم سازی انتزاعی است. بعد دوم شامل شیوه یادگیری آزمایشگری فعال در مقابل مشاهده تأملی است. سبک یادگیری تفکر همگرا از ترکیب دو شیوه با مرحله یادگیری مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال تشکیل می شود. کسانی که این سبک یادگیری را ترجیح می دهند در استفاده عملی از نظریه ها کارآمدترند و برای یافتن راه حل مسائل متمرکز میشوند و در کارهای تخصصی و تکنولوژی موفق اند. سبک یادگیری واگرا از ترکیب دو شیوه تجربه عینی و مشاهده تأملی تشکیل گردیده است. افرادی که از این سبک استفاده می کنند اندیشه های گوناگونی میتوانند ابراز کنند و از قدرت تخیل قوی برخوردارند و در فعالیت های هنری و امور تفریحی موفق ترند. سبک یادگیری جذب کننده از دو مرحله مفهوم سازی انتزاعی و مشاهده تأملی تشکیل می شود. کسانی که دارای این سبک یادگیری هستند در کسب و درک اطلاعات و خلاصه کردن دقیق و منطقی توانا هستند و در مشاغل علمی و اطلاعاتی موفق اند.
شکل ۲-۲: شیوه های یادگیری و سبک های یادگیری نظریه کلب
(اقتباس از سیف، ۱۳۹۱)
سبک انطباق یابنده از ترکیب دو شیوه تجربه عینی و آزمایشگری فعال حاصل گردیده است. اشخاصی که دارای این سبک یادگیری هستند در انطباق یافتن با موقعیت های جدید توانا هستند. در حل مسائل به اطلاعات دیگران وابسته اند و در مشاغل عملی از جمله بازار یابی و فروشندگی موفق ترند.
هر یک از سبک های یادگیری فوق دارای نقاط قدرت و ضعف میباشند و یادگیرنده ایده آل و کامل کسی است که بتواند در موقعیت های مختلف از سبک های یادگیری متناسب استفاده کند و چهار شیوه یادگیری را ادغام نماید (نقل ازسیف، ۱۳۹۱)
سبک یادگیری برخلاف هوش و استعداد، توانایی نیست و میتوان سبک های موثرتر در هر موضوع درسی را به یادگیرنده آموزش داد ولی در هر حال هر سبک یادگیری یک ویژگی شخصیتی است که ممکن است برای یادگیرنده مناسب ترین باشد. (سیف، ۱۳۹۱)
نتیجه تصویری برای موضوع هوش
۲-۳- تفکر
۲-۳-۱- تفکر و اجزا آن
سانترک[۹](۲۰۰۴) معتقد است تفکر یا اندیشیدن[۱۰] فرایندی است که توسط آن یادگیریهای گذشته دستکاری و سازمان دهی میشوند. در واقع تفکر ، دخل و تصرف و ایجاد تغییر در اطلاعات ذخیره شده در حافظه است. همچنین عدهای از دانشمندان معتقدند تفکر عبارت است از بازآرایی یا تغییر شناختی اطلاعات به دست آمده از محیط و نمادهای ذخیره شده در حافظه دراز مدت … این تعریف انواع مختلف تفکر را در برمیگیرد. بعضی از انواع تفکر نمادهایی را بکار میگیرند که دارای معانی شخصی هستند. این نوع تفکر خودگرا نامیده میشوند مثلاً رویا. نوع دیگر تفکر، تفکر هدایت نشده است حل کردن مسئله و خلق چیزهای بدیع (نقل از سیف، ۱۳۹۱).