۲-۵ تقسیم بندی ارتباط بر اساس چگونگی برقراری و ایجاد
ارتباط مستقیم و شخصی: کامل ترین نوع ارتباط، دوستانه وصمیمی، محدودیت مکانی و زمانی، فرار به دلیل عدم امکان ثبت و ضبط گفتگوها،
ارتباط غیر مستقیم (غیرشخصی): عدم شناخت پیام دهندگان و پیام گیرندگان
۲-۶ ویژگی های کانال های ارتباط سنتی در مقابل ارتباط جمعی
غیرشخصی بودن و یکنواختی پیام های ارتباط جمعی در برابر ارتباط سنتی: ارتباط مستقیم و بدون کانال ارتباطی در برابر ارتباط ارتباط غیر مستقیم
نهادی بودن ارتباط جمعی: ارتباط سنتی و مستقیم بیشتر جنبه تصادفی در گروه دارد اما تکنیک های ارتباط جمعی به طور ارادی و عمدی و نهادینه شده در چارچوب نهادهای خاص اجتماعی صورت می گیرد.
وابستگی آنها نسبت به دیگر عناصر زندگی اجتماعی: وابستگی بین وسایل ارتباطی جدید با سطوح مختلف زندگی مانند سواد آموزی، تحصیلات و… و به عبارت دیگر رابطه ارتباط جمعی و توسعه مطرح می شود که ارتباط جمعی هم می تواند عامل توسعه باشد و هم معلول توسعه. توسعه ارتباط جمعی بدون توسعه اقتصادی امکان پذیر نیست.
ارتباط، در زبان لاتین از کلمه Communication مشتق شده است و معناهای گوناگونی مانند گزارش دادن، بیان نمودن، منتقل کردن، پیوند دادن، تماس گرفتن، منتشر کردن و شرکت دادن از آن استنباط می گردد (معتمد نژاد،۱۳۷۵). از نظر دستوری کلمه ارتباط مصدر عربی باب افتعال است و در فارسی بصورت مصدری و به معنای بستگی و پیوستگی به کار می رود. ادوین امری (۱۳۶۷) در کتاب مقدمه ای بر ارتباطات جمعی برای ارتباط این تعریف را ارائه می دهد:
ارتباط، عبارت است از: فن انتقال اطلاعات و افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر.
به طور کلی هر فرد برای ایجاد ارتباط با دیگران و انتقال پیام های خود به ایشان از وسایل مختلف استفاده می کند. برای مثال وقتی انسان می خندد با نگاه و لبخند، نشاط خود را به دیگری نشان می دهد. همچنین هنگامی که شخصی به شخص دیگر صبح به خیر می گوید با بیان شفاهی، دوستی و صمیمیت خویش را به او می فهماند. کلود شانون و وارن ویور در تعریف ارتباط می گویند: کلمه ارتباط معرف تمام جریان هایی است که بوسیله آن یک اندیشه می تواند اندیشه دیگری را تحت تأثیر قرار دهد به عبارت دیگر ارتباط سبب می شود که وجدان انسان در وجدان تصاویر، مفاهیم، تمایلات و رفتارها و آثار روانی گوناگونی پدید آورد. انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی درباره ارتباط تعریف زیر را ارائه نموده است: وقتی بحث ارتباط می شود منظور روزنامه ها، نشریه ها، مجله ها، رادیوها و تلویزیون ها، ارتباطات دور (تلفن، تلگراف و…) پست است.
همچنین ارتباط، چگونگی تولید و توزیع کالا و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیتهای فوق به عهده دارند و مطالعات و تحقیقات مربوط به محتوای پیام ها و نتایج و آثار آنها را در بر می گیرد. ریموند ویلیامز انگلیسی در کتاب ارتباطات خود درباره تعریف ارتباط چنین می نویسد: کلمه ارتباط در زبان انگلیسی از قدیم به معنای انتقال افکار، اطلاعات و رفتارها از شخصی به شخص دیگر به کار رفته است.
اما اکنون این کلمه به معنای راه و وسیله حمل و نقل از مکانی به مکان دیگر نیز استعمال می شود. البته بهتر است وسایلی را که جهت انتقال افکار و اخبار و رفتارهای انسانی از شخصی به شخص دیگر استفاده می شود، ارتباطات نامید. از جمله دستگاه های چاپ، تلفن، رادیو و تلویزیون.
در تعریفی بسیار موجز لاندبرگ، شراگ و لارسن، ارتباط را عبارت از: انتقال معانی یا پیام از طریق چندین نماد می دانند. به نظر این سه دانشمند زمانی که انسانها از طریق نمادهایی چند به تأثیر بر یکدیگر می پردازند در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته اند (ساروخانی،۱۳۷۱).
یکی از بهترین تعریف هایی که تاکنون درباره ارتباط بیان شده است، متعلق به چارلزکولی جامعه شناس آمریکایی به شرح ذیل است: ارتباط، مکانیسمی است که روابط انسانی بر اساس و بوسیله آن بوجود می آید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پایه آن توسعه پیدا می کند. ارتباط حالات چهره، رفتارها، حرکات، طنین صدا – کلمات، نوشته ها، تلگراف، تلفن و تمام وسایلی که اخیراً در راه غلبه بر مکان و زمان ساخته شده اند همه را در بر می گیرند (معتمدنژاد،۱۳۷۵). در تعریف کولی در مورد ارتباط که جامعترین تعریف محسوب می شد، چند عنصر وجود دارد که با تجزیه و تحلیل آنها اهمیت پدیده ارتباط و نقش وسایل ارتباطی در جوامع معاصر به خوبی آشکار می گردند. این عناصر عبارتند از:
نخستین اندیشه مهم موجود در این تعریف، آن است که ارتباط را مبنای روابط انسانی تلقی می کند.
اندیشه مهم دیگر آن معرفی ارتباط به عنوان جریان خاصی است که روابط انسانی به استفاده از آن عملاً برقرار می گردند.
در این تعریف به عنصر دیگری که می توان آن را نمادگذاری و مظهر سازی (کلمات، علامات، تصویر و مانند آن) نامید و لازمه برقراری ارتباط بین انسان ها نیز اشاره کرد.
آخرین عنصر، به وسیله انتقال است که موضوع و محتوای روابط انسانی (اطلاعات، افکار، تمایلات، تجربه ها و نظایر آن) را از شخصی به شخص دیگر یا از گروهی به گروه دیگر منتقل می کند.
از تعریف فوق، استنباط می شود که ارتباط رابطه انسانی را از حالت جوهر به مرحله وجود می رساند و از حالت بالقوه به حالت بالفعل در می آورد و به آن واقعیت تاریخی می دهد. به عبارت دیگر باید گفت رابطه انسانی بدون ارتباط مانند عکس یا تصویری است که هنوز ظاهر نشده یا مشخصات و حدود آن آشکار نگردیده است. یک موضوع دیگر در این تعریف، مکانیسم ارتباط است. کولی ارتباط را یک مکانیسم یا ترکیب و جریان خاصی می داند که معمولاً ضمن آن پیام های شخصی اشخاص یا گروه ها که منشأ و منبع ارتباط نامیده می شود. اغلب با نشانه ها و علامات مخصوص (رقم، کلمه، صدا و …) از طرف فرد یا مرکز فرستنده ارتباط گر یا تهیه کننده پیام ها رمزگذاری می گردند و با بهره گرفتن از یک وسیله مجزا یا شبکه ارتباطی منتقل یا پخش می شوند و پس از دریافت از طرف فرد یا مرکز گیرنده و تبدیل نشانه و رمز به زبان عادی به مخاطب یا مخاطبان ارائه می گردد. پس ارتباط، انتقال پیام به دیگری و اساس شکل گیری جامعه است. در فرایند آموزش، ارتباط عبارتست از: برقراری رابطه بین دو فرد، دو موضوع، دو اندیشه یا بیشتر و به عبارت بهتر، تفاهم و اشتراک فکر و اندیشه بین معلم و فراگیر یا فراگیران (شعبانی،۱۳۸۲).
به بیان دیگر ارتباط، عبارتست از: انتقال پیام از فرستنده (معلم) به گیرنده (فراگیر) مشروط بر آنکه محتوای پیام مورد نظر فرستنده به گیرنده پیام منتقل شود و بالعکس (احدیان، ۱۳۶۸). بر اساس مفاهیم و تعاریف ارائه شده اینگونه استنباط می شود که فقط انتقال یک پیام نمی تواند به مفهوم ارتباط باشد. در جریان انتقال باید نوعی اشتراک دانسته ها بین فرستنده و گیرنده پیام وجود داشته باشد تا این دو بتوانند یکدیگر را تحت تأثیر قرار دهند و تغییرات لازم را به وجود آورند. رسانه، هر نوع واسطه یا مجاری انتقال پیام است که از طریق فرستنده اعمال می شود. همچنین رسانه گاهی کانال نیز نامیده می شود. یک رسانه عبارت است از هر ابزاری برای برقراری ارتباطات. رسانه حامل یا واسط پیام است. بدین ترتیب واسط هم رسانه معنی می دهد و هم واسط ( اینگلیس، ۱۳۷۷: ۳۷).
رسانه ها بخصوص رادیو و تلویزیون نقش تسریع کننده نهادی[۳] را دارند . مطابق نظر هورنیک، برنامه هایی که مبتنی بر رسانه ها هستند، خصلتی ستاره وار دارند (ویندال، ۱۳۷۶: ۷۱). دنیای امروز به ارتباط مستمر یا کنش متقابل مردمی که بسیار جدا از یکدیگرند وابسته است. اگر ما تا این اندازه به ارتباط از راه دور وابسته نبودیم تعلیم و تربیت به صورت توده گیر نه ضروری بود و نه ممکن (گیدنز، ۱۳۷۳ :۴۷۲). امروز ما در کل جهان زندگی می کنیم. رسانه های همگانی، روزنامه ها، مجلات، سینما و تلویزیون، اغلب در ارتباط با سرگرمی در نظر گرفته می شوند و بنابراین در زندگی اکثر مردم نسبتاً کم اهمیت قلمداد می گردد. چنین دیدگاهی کاملاً گمراه کننده است. ژان بودریار استاد جامعه شناسی، معتقد است که رسانه ها در جوامع صنعتی پیشرفته، فرهنگ معاصر را در سرگرمی های نوین اطلاعاتی دچار اشباع واقعیت کرده اند. در این عصر تفاوت میان واقعیت و انگاره، نشانه ها و شبیه سازی واقعیت از میان رفته است. این امر به ایجاد آن چه بودریار صورت های خیال می نامد منجر شده است. یعنی باز تولید شبیه سازی واقعیت که تشخیص آن از واقعیت دشوار یا غیر ممکن است. نتیجه ظهور فرا واقعیت[۴] است . چیزی که در عین حال که واقعی نیست، واقعی تر از واقعی است (کیویستو، ۱۳۷۸ : ۱۹۴).
پرایس و رابرتز عقیده دارند که رسانه های همگانی با قرار گرفتن میان لشگران سیاسی و مردم دو کار اساسی را در فرایند افکار عمومی انجام می دهند. نخست آنکه نقش گزارشی خود را بازی می کنند. معنای این عبارت همانا تصویر ذهنی رخدادها و کنش های سیاسی است که رسانه ها به صورت اخبار و تفاسیر ارسال می دارند. دوم اینکه رسانه ها با منعکس کردن پاسخ های مردم به برخی پرسش ها، نقش نظر سنجی را به خود اختصاص می دهند، یعنی این امکان را فراهم می آورند که همه در جریان فضای ذهنی مردم قرار بگیرند. مطالعات اولویت گذاری رسانه ها[۵] به نقش افکار عمومی و رابطه آن با رسانه ها توجه دارند. رسانه ها حکم آینه را ندارند بلکه نقش نور افکن را بازی می کنند. مطالعاتی که به حمایت چند جانبه یا مارپیچ سکوت اشاره دارند، مشعر بر این امر است. رسانه ها نقش بالقوه معناداری در شکل گیری ادراک ها وافکار بازی می کنند. جهالت همه جانبه به وضعیتی مربوط می شود که در آن آحاد مردم همگی از همفکری خود در مورد یک موضوع نا آگاهند. نوئل نیومن در نظریه مارپیچ سکوت خود به ادراک اشتباه افکار عمومی پی برد. بنابراین نظریه، آنها که با مصرف برنامه های رسانه ای متوجه می شوند، که نظری بر خلاف نظر اکثریت دارند از تنها ماندن در جامعه بیم دارند و ترجیح می دهند ساکت بمانند. به این ترتیب هر چند ممکن است این اشخاص از نظر تعداد، اکثریت را تشکیل دهند. سکوت آنها در نهایت نظر اقلیت را تقویت می کند و لذا مارپیچ سکوت نظر حاکم در رسانه را به نسبت تقویت می کند و در نتیجه کار به تقویت وفاق عمومی می انجامد. به عقیده خانم نیومن، رسانه ها در این مکانیسم مسئولیت جدی دارند نه فقط برای اینکه منبع اصلی اطلاعات و شناخت را تشکیل می دهند، بلکه به این دلیل که نوعی تبانی و شبه توطئه میان خبرنگاران در قبال اطلاعی که باید پخش شود، وجود دارد. به علاوه رسانه ها به سبب حضور دایمی خود در زندگی و تکراری بودن پیام، ادراک گزینشی افراد را تضعیف می کنند و حق انتخاب را از آنان می گیرند و از این رو حس قضاوت آنها را محدود می سازند (لازار،۱۳۸۰: ۸ – ۱۴۳). رسانه ها، توانایی درک مسیر حرکت جامعه را به افراد و آحاد جامعه می دهند. رسانه ها با کاهش پیچیدگی ارتباطی میان مردم و مسئولین و مردم با مردم به ایجاد وفاق اجتماعی کمک می نمایند. چنانچه لومان می گوید، ایجاد وفاق اجتماعی مستلزم تحدید تنوع و کاهش پیچیدگی هاست (لازار،۳۷:۱۳۸۰).
دانیل لرنر، رسانه ها را تکثیر کنندگان شخصیت متحرک و قالب ذهنی متناسب با آن می داند و معتقد است که رسانه ها محتوای مناسب را برای افزایش مصرف اقتصادی و مشارکت سیاسی به مردم انتقال می دهند (آنابل سر، ۱۳۷۰ : ۱۰). رسانه های جمعی به طور فزاینده ای اهمیت خویش را بعنوان انرژی دهنده نماد یک اجتماعات فرهنگی کوچک و بطور فضایی، اجتماعات فرهنگی پراکنده را کسب کرده اند، رسانه ها از دیدگاه گیدنز (۱۹۹۱) منبع هویت و امنیت هستی شناسانه هستند.
از دیدگاه یونسکو، رسانه ها نیروی محرک و تهدید کننده فرهنگ هستند. رسانه های جمعی خواه ناخواه در برابر فرهنگ، مسئولیتی عظیم بر عهده دارند زیرا تنها آن را انتقال نمی دهند بلکه محتوای آن را نیز انتخاب می کنند و سرچشمه آن هستند. رسانه ها بسیاری از برنامه هایی را که ارائه می دهند آن قدر مبتذل و قالبی است که به جای برانگیختن قوه ابتکار، آدمی را کودن می سازد. نفوذ منافع تجاری و آگهی های تبلیغاتی و نیز شکل های انطباق گرای فرهنگ که دیوانسالاران با آن موافقت دارند، زندگی فرهنگی را به نابودی و ضعف تهدید می کند (یونسکو ، ۱۳۶۹، ۶۷ ). از دیدگاه دروین، رسانه ها راه را هموار می سازند تا مردم با بهره گرفتن از آنها درباره جهان پیرامون خود آگاهی یابند (دروین، ۱۳۷۴ : ۷۶).
تکنولوژی رسانه ای حاصل پیشرفت بشر در عرصه دانش است. از دیدگاه آگبرن، هر تکنولوژی جدید فاصله ای در جامعه ایجاد خواهد کرد. این نوآوری های تکنولوژیک سبب خواهند شد تا همیشه عده ای از دیگران عقب بمانند، آگبرن این عقب افتادگی را با اصطلاح تأخّر فرهنگی[۶] مطرح کرده است. تمامی تکنولوژی رسانه ها از توان ایجاد دگرگونی در مفاهیم سنتی زمان و مکان برخوردارند. بدین ترتیب باید اذعان کرد که دگرگونی مهمترین عامل در ایجاد راه و رسم تازه از طریق تکنولوژی رسانه ها محسوب می شود.
در عصری که نه فقط عصر کامپیوتر و ارتباطات راه دور، بلکه عصر واقعیت مجازی و مهندسی تصویر سازی است. تکنولوژی ها نمایانگر پیوند حیرت آوری از تصویر و صدا هستند که تشخیص واقعیت از توهم، اغلب برای ما دشوار می شود. این تکنولوژی ها با ترفندهایی، مرده را با زنده، واقعیت را با افسانه، به چنان شیوه ای در هم می آمیزند که حقیقت واقعی اغلب با حقیقت نمایشی اشتباه گرفته می شود (کانسیداین، ۱۳۷۹ ،۲-۱).
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.