اعتقاد کارکنان مبنی بر اینکه فاقد مهارتها و توانائیهای لازم برای انجام کاری هستند
حجم بیش از حد کار از نظر کیفی
استرس
مثال:دانشجوی کالجی که در طول تابستان استخدام شده چون مشغله کمتری داردو میتواند کارها را سریعتر انجام دهد نسبت به کارمندان روز انجام میدهد.
کارکنان خسته میشوندچون آن ها به اندازه کافی کاری ندارندکه خود را با آن مشغول سازند.
حجم اندک کار از نظر کمی
وظایفی که توسط کارمند انجام میشود راکد و تکراری هستند و لذا خستگی گستردهای به وجود میآورد.
مثال:کارمندی که بایستی تمام روز رامشغول مرتب کردن اسناد و جابهجا کردن آن ها کند خستگی زیادی عارض وی
میشود.
حجم اندک کار از نظر کیفی
استرس
شکل ۲ ـ ۵:افراط و تفریط(رابینز،۱۳۷۶).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
ادراک نقش:
کوششهای مدیران و کارمندان بر اثر ادراکی که آن ها از نقشها دارند، به یکسان به سوی راه درست هدایت میشوند، به این معنی که آن ها میاندیشند که چگونه در نقشهای خود باید عمل کنند و دیگران چگونه باید در نقشهای خود عمل نمایند. چون مدیران نقشهای گوناگون بسیاری را اجرا میکنند، از این رو باید روش بسیار سازگار داشته باشند تا بتوانند به شتاب از نقشی به نقش دیگر بپردازند. سرپرستان بویژه، نیاز به دگرگونی سریع نقش را دارند، زیرا آنان بادیگر رؤسا، کارکنان فنی و غیرفنی سروکار دارند. هنگامی که دو تن چون یک مدیر و یک کارمند با هم به کنش متقابل بپردازند، هریک نیاز دارند تا دست کم از سد ادراک نقش طرف مقابل آگاهی یابند. این موضوع در شکل۲-۵ نشان داده شده است(جان نیو،۱۹۸۶).
کارمند
ادراک مدیر از نقش خود
مدیر
ادراک کارمند از نقش خود
ادراک مدیر
از نقش کارمند
ادراک کارمند
از نقش مدیر
ادراک مدیر از نقش مدیر دیدگاه
کارمند
خود
ادراک کارمند از نقش کارمند از دیدگاه مدیر
خود
شکل ۲-۶:ادراک نقش (جان نیو،۱۹۸۶).
تعارض در هدف
هرسازمانی برای موفقیت نیاز به همسوئی اهداف سازمان، مدیریت و کارکنان دارد. و عدم هم سوئی و تعارض در این اهداف منجر به فشار عصبی سازمانی میگردد. در نتیجه این عدم هم سوئی علاوه بر ایجاد فشار عصبی، خسارت هنگفت و ابطال سرمایه اثرات منفی است که تعارض اهداف به دنبال دارد.
همانطور که در(شکل۲-۶) دیده شد، میزان هم سوئی اهداف ( سازمان ـ کارکنان ـ مدیریت) اندک است و در واقع اهداف متعارض هستند که منجر به فشار عصبی سازمانی میگردد(الوانی،۱۳۸۲).
لذا در یک سازمان ، امید بر این است که فضائی بوجود آید که در آن افراد سازمان ( مدیران و زیردستان هر دو) یا هدفهای خود را با هدفهای سازمان یکسان درک و تلقی کنند یا، اگر هدفها متفاوت است، هدفهای خود را در نتیجه مستقیم کار کردن برای تحقق هدفهای سازمان، تحقق پذیر ببینند. در نتیجه، هر قدر مقاصد هدفهای فردی را بتوان به هدفهای سازمانی نزدیکتر کرد، عملکرد سازمان بهتر و بیشتر خواهد شد. ( شکل زیر) (علاقهبند،۱۳۸۰).
هدفهای مدیریت
هدفهای زیر دستان درجه تحقق هدف
هدفهای سازمان
شکل ۲-۷:« یگانگی هدفهای مدیریت، زیردستان و سازمان ـ تحقق زیاد هدفهای سازمانی(علاقهبند،۱۳۸۰).
– الزامات دروش شخصی
آخرین مجموعه از عوامل ایجاد کننده فشار عصبی الزامات درون شخصی یا نیازهای بین شخصی میباشد که میتواند در یک محیط سازمان مقابل خود قرار گیرد. فردی که نیاز شدیدی برای عدول از انتظارات گروه دارد ( مثلاً گرفتن ترفیع یا افزایش حقوق) به خصوص، اگر پذیرفته شدن در گروه برایش مهم باشد، با فشار عصبی شدیدی مواجه خواهد شد.
فردی که رئیسی خودرای را که مخالف مشورت با زیردستانش میباشد به شدت احساس کند در حالی که او مشارکت با زیردستان رادر تصمیمگیری و فعالیت سازمان مفید می داند، در این حالت دچار فشار عصبی میگردد(مورهد، ۱۳۸۵).
به شرح ذیل چند مود از روابط بین شخصی که دارای تأثیر فراوان در محیط کار میباشد را اشاره میکنیم:
مقدار برخورد با دیگران
درهر سازمانی میزان تماس افراد با یکدیگر، میتواند موجب فشار عصبی و روانی گردد. در این خصوص برخی از مشاغل مانند گارد امنیتی، دانشمندان محقق دارای تماس کمتری نسبت به مشاغلی مانند معاونین مدیران، کارکنان اجرائی و پیش خدمت میباشند. در حالی که هر یک از دو مورد فوق منجر به ناراحتی افراد میگردد و فشار عصبی را به وجود میآورد، عدهای از افراد در سازمانها علاقمند هستند اوقات خود را به تنهائی سپری کنند، درمورد این افراد نیز باید گفت که دوری و پرهیز از تماس با دیگران منجر به فشار عصبی میگردد. فشار عصبی در اثر تماس با دیگران وقتی شدت مییابد که افراد در تماس با یکدیگر، پریشان و مضطرب باشند. از اینرو کارکنانی که در مشاغلی مانندپرستاری، آموزش و پرورش و اجرای قانون مشغول به کار هستند، دچار فشارعصبی بیشتری میگردند(صادقی،۱۳۸۷).
میزان تماس یا برخورد با افراد سایر بخشها
داشتن تماس با افراد سایر بخشها در داخل یک سازمان یا از یک سازمان با سازمان دیگر، نوعی بخصوصی از فشار عصبی را ایجاد میکند که معمولاً افراد در ادارات و بخش خود، درک شایستهای از مشاغل خارج از بخش خود ندارند. عدم شناخت افراد نسبت به مشاغل یکدیگر در محیط سازمان یا نسبت به سایر سازمانها منجر به فشار عصبی میگردد(صادقی،۱۳۸۷).
جوسازمانی
جوسازمانی به عنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد استرس سازمانی، محسوب میگردد. سازمانهایی که دارای جو ناسالم میباشد، میزان تماس و برخورد کارکنان در آن کاهش مییابد و اعتماد واطمینان افراد نسبت به یکدیگر از بین میرود. در این جو افراد همدیگر را پشتیبانی نکرده و جهت رفع مشکلات یکدیگر اقدامی نمیکنند. این گونه فشار عصبی در سازمانهائی که دارای جو سازمانی نامناسب باشند بسیار زیاد است (خدابنده شهرکی،۱۳۸۳).
فقدان حمایت اجتماعی
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
چنانچه با یک وضعیت پر از فشار مواجه شویم، به جای انجام کار به تنهائی، بهتراست کار با دیگران و با حمایت و پشتیبانی آنان انجام شود. بسیاری از افراد این شیوه را صحیح میدانند و لذا هنگامی که با فشار مواجه شدند، سعی در جلب مساعدت و حمایت سایرین مینمایند. و چنین به نظر میرسد که هنگامیکه افراد اعتقاد داشته باشند که از حمایت و دوستی سایرین در محیط کار برخوردارند، توانائیآن ها جهت مقاومت در مقابل اثرات مخرب فشار افزایش مییابد(صادقی،۱۳۸۷).
در محیطهای اجتماعی و سازمانی افراد به برقراری روابط اجتماعی نیازمند هستند. فقدان روابط اجتماعی در درک عامل یا موقعیت استرس زا و عوامل مختلف شغلی، تأثیرگذار است. به طوری که بسیاری از افراد، پس از مواجهه با استرس و سایر موقعیتهای نامساعد به دنبال جلب وکسب حمایتهای اجتماعی هستند. حمایتهای اجتماعی در زندگی روزمره را میتوان به حمایت سازمانی، حمایت خانوادگی، حمایت کلوپهای اجتماعی، حمایت گروههای مذهبی و حمایت صاحبان حرفه یا مشاغل تقسیمبندی کرد(سرمد، ۱۳۸۳).
۲-۳-۶-۲)الگوهای حمایت اجتماعی
– الگوی اثر اصلی
الگوی اثر اصلی بر ارتباطات و پیوندهای اجتماعی بنیادی، تأکید فراوان دارد و آن ها را به منزله ساختار حمایت اجتماعی میداند. این ساختار عوامل گوناگونی را در بردارد، مثلاً وضع تأهل، عضویت در سازمانهای اجتماعی، نقشهای اجتماعی و حضور در کلیسا، برای نمونه، عضویت در گروههای اجتماعی نمونهای از حمایت ساختاری است. برپایه این الگو عضویت در این گروهها از بهزیستی فرد در برابر فشار روانی محافظت می کند.
در یک مطالعه همهگیری شناسی، برکین و سیمم رابطه میان پیوندهای اجتماعی و میزان مرگ و میر را بررسی میکردند. در این مطالعه وضع تأهل، تماس با دوستان و خویشاوندان نزدیک، عضویت در کلیسا، عضویت در انجمنهای گروهی رسمی و غیررسمی، معیار پیوندهای اجتماعی شمرده شدند. بررسی نشان داد که صرف نظر از جنسیت و سن، میزان مرگ و میر در افرادی که پیوندها و ارتباط های اجتماعی زیادی دارند، کمتر از میزان مرگ و میر در افرادی است که تماسها و ارتباطهای اجتماعی اندک دارند.
– الگوی ضربهگیری
الگوی ضربهگیری به آن دسته از امکانات میان فردی اشاره دارد که با برآوردن نیازهایی که رویدادهای روانی فشارزا بر فرد تحصیل نمودهاند، وی را در برابر اثرهای منفی فشار روانی، محافظت میکنند. به عبارت بهتر، در این الگو حمایت کارکردی از حمایت ساختاری اهمیت بیشتری دارد. براساس این الگوچندین نوع حمایت کارکردی وجود دارد:
۱-حمایت ابزاری ۲-حمایت اطلاعاتی ۳- حمایت کارکردی
حمایت ابزاری
کمکهای مستقیمی هستند که به شکل قرض دادن، هدیه دادن، یا دیگر خدمات از سوی دیگران به فرد داده میشود. از آنجا که این نوع حمایت مستقیماً به حل مشکل فرد می انجامد و یا برای فرد آرمیدگی فراهم میکند، میتواند باعث کاهش فشار روانی شود. برای نمونه کسی که به ما پول قرض میدهد، مقاله را تایپ میکند، یا هنگام بیماری به عیادت ما میآید، در واقع از ما حمایت ابزاری کرده است (فتی ،۱۳۸۵).
حمایت اطلاعاتی:
اطلاعات ، پیشنهادها و بازخوردهایی است که دیگران در مورد چگونگی غلبه بر فشار روانی به فرد میدهند. این نوع حمایت باعث میشود تا فرد مشکلات خود را راحتتر تشخیص دهد و بر آن ها غلبه نماید.
حمایت کارکردی:
حمایت از راه محترم شمردن و ارزش نهادن است. این نوع حمایت نوعی احساس ارزشمند بودن و احترام داشتن را در فرد پدید میآورد. از این رو عزت نفس نقش بسیار مهمی در کنترل فشار روانی دارد. هوبفول و لیبرین در پژوهش خود دریافتند عزت نفس بالا نقش مهمی در کاهش افسردگی پس از زایمان دارد. کسب احترام و ارزش در ارتباطهای صمیمی و اطمینان بخش با دیگران باعث میشود تا به فرد احساس درست داشتن واهمیت داشتن دست بدهد(فتی ،۱۳۸۵).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
۲-۳-۷)پیامدها ( عوارض) فشار عصبی و روانی
۲-۳-۷-۱) پیامدهای فردی
فشارعصبی دارای پیامدهای نیز میباشد. همانطور که پیش از این گفته شد، اگر فشار عصبی مثبت باشد، ممکن است نتیجه آن فعالیت، جدیت و انگیزش بیشتر باشد. البته آنچه بیشتر مورد توجه میباشد، پیامدهای منفی فشار عصبی است. همانطور که ملاحظه میشود بیشتر این عوامل از درون وابسته هستند. به عنوان مثال استفاده از مشروبات الکلی یکی از پیامدهای فردی فشار عصبی است. هر پیامد برحسب عامل ایجاد کننده اولیه خود دسته بندی شده است(مورهد، ۱۳۸۵).
۲-۳-۷-۲)پیامد فیزیولوژیکی