امام خمینی در مورد فطرت چنین می فرماید: «که عشق به کمال مطلق، که از آن منشعب شود عشق به علم مطلق و قدرت مطلقه و حیات مطلقه و اراده مطلقه و غیر ذلک از اوصاف جمال و جلال، در فطرت تمام عائله بشر است…»، در تشخیص کمال مطلق مردم متفرق و مختلف شدند. آنچه سبب اختلاف است در تشخیص متعلّق فطرت و مراتب آن تاثیر نموده و ایجاد اختلافات کثیره عظیمه نموده است، نه در اصل آن (امام خمینی،۱۳۶۸ ، صص ۱۸۲-۱۸۴).
تمام اموری که از عشق به کمال مطلق و انزجار از نقص نشأت می گیرد فطریات انسان است شامل: عشق و پرستش، ستایش و نیایش، زیبایی دوستی، حقیقت جویی خیر اخلاقی، خلاقیت و ابداع، دانش دوستی و علم جویی، بیزاری از جهالت و نادانی، آزادی دوستی و آزادگی، عدالت دوستی و عدالت خواهی و انزجار از ظلم و ستمگری، میل به رأفت و رحمت، انزجار از قساوت و خشونت، تنفر از ناپاکی و تباهگری، دوستی، رفق و مدارا، حق گرایی و حق پذیری، انزجار از تحبّر و تکبّر و … است.
حال در این فصل به ویژگی های انسان در ارتباط با خدا از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه پرداخته شده پیامدهای تربیت اخلاقی مرتبط با آن بیان می گردد.
۱- گرایش به خدا
بر این اساس فطرت توحیدی در آدمی شکل گرفته است و امام علی (ع) بر این حقیقت اشاره دارد که بر فطرت توحید تولد یافته اند.
«… فَإنی وُلدِتُ عَلَی الفِطرَهِ…» (نهج البلاغه: خطبه۵۷)«…که من بر فطرت توحید تولد یافته ام…»
انسان از نظر روان و فطرت خداجوست، و در روانشناسی امروز بعد مذهبی را یکی از ابعاد وجودی روح آدمی پذیرفته اند، اگر موانعی نباشد، انسان از نظر روان و فطرت به خدا گرایش دارد و خدا را در همه جا می جوید (دشتی، ۸۳، ص۲۵).
حال اگر حجابها برداشته شود فطرت حقیقی همان فطرت الله هویدا می شود، همان فطرت حقیقی است که هرچه از او صادر می شود حقیقت است و خود این فطرت مبدأ و منشأ خیرات و سعادت است خود خیر، بلکه خیر است. پس حقیقت فطرت عشق به کمال مطلق است و بستر تربیت اخلاقی آدمی به سوی سعادتش همین بستر است.
انسان به طور فطری و ذاتی با خداوند آشنا بوده است و لذا می توان همچنان امید داشت که بتواند این آشنائی خود را با خالق خویش که فطرتاً به او شباهت دارد حفظ نماید (علوی، ۱۳۸۹، ص ۲۵۸).
«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ »(روم: ۳۰) «سپس (تو ای رسول) مستقیم روی بجانب ائین پاک اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد…».
امام خمینی می گوید: «باید دانست که از فطرتهای الهی یک فطرت بر اصل وجود مبدأ-تعالی و تقدّس- است، و دیگر فطرت بر توحید است. و دیگر فطرت بر استجماع آن ذات مقدس است جمیع کمالات را» (چهل حدیث، صص ۱۸۲-۱۸۱).
حضرت علی (ع) درباره اشرف فطریات و برترین جلوه فطرت آدمی فرموده است:
« … وَ کَلِمَهُ الإخلاصِ فَإِنَّهَا الفِطرَهُ…» (نهج البلاغه: خطبه۱۱۰).
« … یکتا دانستن پروردگار مقتضای فطرت انسانی است».
پرستش خداوند یکتا بر اساس فطرت الهی انسان می باشد که رسالت همه پیامبران الهی این بوده است. یکی از موانع تربیت اخلاقی که مطرح می شود شرک است امام علی(ع) در مورد پرهیز از شرک می فرماید: « آن صفت ناپسند این است که شریکی برای خداوند در عبادت برگزیند» (نهج البلاغه: خطبه ۱۵۳).
لذا انسان بطور فطری به پرستش گرایش دارد، علت بعثت پیامبران نیز بوده است که انسان را از گمراهی نجات و جهت دهند و بسوی پرستش خدای یکتا نه موجود دیگر.
امام علی در مورد بعثت پیامبران چنین می گوید: «خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چند گاه متناسب با خواسته های انسان ها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند… و با ابلاغ احکام الهی حجّت را بر آنها تمام نمایند…» (نهج البلاغه: خطبه ۱).
انسان به ذات اهل پرستش است و انسان به فطرت اصلی خود عاشق معبود حقیقی و ذات مستجمع جمیع کمالات است.
در جایی دیگر می فرمایند: «إِنَّ أَفضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ المُتَوَسَّلُونَ إِلَی اللهِ سُبحانَهُ وَ تَعالی الإیمانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ الجِهَادُ فِی سَبیله…» (نهج البلاغه: خطبه ۱۱۰).
« همانا بهترین چیزی که انسان ها می توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و ایمان به پیامبر (ص) و جهاد در راه خداست، که جهاد قّله بلند اسلام و یکتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانی است…»
لذا با توجه به گفته ی امام علی(ع) ایمان را در خود تقویت کند که همان ایمان به خدا و پیامبر است که در همین خطبه نیات و اعمالی که باعث نزدیک شدن انسان به خدا و تقویت ایمان می شود را امام این گونه بیان کرده است: به یاد خدا باشید که نیکوترین ذکر است و آنچه پرهیزگاران را وعده دادند آرزو کنید که وعده خدا راست ترین وعده هاست. از راه و رسم پیامبرتان پیروی کنید که بهترین راهنمای هدایت است و رفتارتان را با روش پیامبر(ص) تطبیق دهید که هدایت کننده ترین روش هاست و قرآن را بیاموزید، که بهترین گفتار است و آن را نیک بفهمید که بهار دل هاست.. (نهج البلاغه: خطبه۱۱۰).
با توجه به بیانات امام علی(ع)، عواملی که در بحث های تربیت اخلاقی افراد جهت پرستش و نزدیکی به خداوند موثر است که انسان همواره یاد خدا باشد؛ توجه به کردار و رفتار انسان های پرهیزگار و الگو قراردادن آنان بعنوان یک انسان کامل است کسب دانش الهی و عمل به آن است.
امام علی(ع) در این زمینه خودشان را بعنوان یک الگوی کامل ایمان این چنین معرفی می کنند: « و همانا من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ سرزنشی نمی ترسند، کسانی که سیمای آنها سیمای صدیقان، و سخنانشان، سخنان نیکان است، شب زنده داران و روشنی بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنت های خدا و رسولش را زنده می کنند، نه تکبر و خودپسندی دارند، و نه بر کسی برتری می جویند، نه خیانتکارند و نه در زمین فساد می کنند، قلب هایشان در بهشت و پیکرهایشان سرگرم اعمال پسندیده است» (نهج البلاغه: خطبه ۱۹۳).
با توجه به آیه میثاق که خداوند می فرماید: «(ای رسول ما) بیاد آر هنگامیکه خدای تو از پشت فرزندان آدم ذریه آنها را برگرفت و آنها را بر خود گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم هم گفتند بلی ما بخدائی تو گواهی دهیم که دیگر در روز قیامت نگوئید ما از این واقعه غافل بودیم» (اعراف: آیه ۱۷۲).
چون انسان به فطرتش طالب کمال است همین منشأ فطرت آدمی بر توحید است و تلاش مربیان الهی بر این بوده است که مردمان را به خود آورند تا حجاب های فطرت را کنار زنند و به حقیقت فطرت توحیدی خود روی کنند که خمیره ذرات وجود آدمی، عشق به معبود حقیقی است (دلشاد تهرانی، ص۸۷).
حضرت علی (ع) با خدا چنین نیایش کرده بود:« اَللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ اَلْوَصْفِ اَلْجَمِیلِ وَ اَلتَّعْدَادِ اَلْکَثِیرِ إِنْ تُؤَمَّلْ فَخَیْرُ مَأْمُولٍ وَ إِنْ تُرْجَ فَخَیْرُ مَرْجُوٍّ اَللَّهُمَّ وَ قَدْ بَسَطْتَ لِی فِیمَا لاَ أَمْدَحُ بِهِ غَیْرَکَ وَ لاَ أُثْنِی بِهِ عَلَى أَحَدٍ سِوَاکَ وَ لاَ أُوَجِّهُهُ إِلَى مَعَادِنِ اَلْخَیْبَهِ وَ مَوَاضِعِ اَلرِّیبَهِ وَ عَدَلْتَ بِلِسَانِی عَنْ مَدَائِحِ اَلْآدَمِیِّینَ وَ اَلثَّنَاءِ عَلَى اَلْمَرْبُوبِینَ اَلْمَخْلُوقِینَ اَللَّهُمَّ وَ لِکُلِّ مُثْنٍ عَلَى مَنْ أَثْنَى عَلَیْهِ مَثُوبَهٌ مِنْ جَزَاءٍ أَوْ عَارِفَهٌ مِنْ عَطَاءٍ وَ قَدْ رَجَوْتُکَ دَلِیلاً عَلَى ذَخَائِرِ اَلرَّحْمَهِ وَ کُنُوزِ اَلْمَغْفِرَهِ اَللَّهُمَّ وَ هَذَا مَقَامُ مَنْ أَفْرَدَکَ بِالتَّوْحِیدِ اَلَّذِی هُوَ لَکَ وَ لَمْ یَرَ مُسْتَحِقّاً لِهَذِهِ اَلْمَحَامِدِ وَ اَلْمَمَادِحِ غَیْرَکَ وَ بِی فَاقَهٌ إِلَیْکَ لاَ یَجْبُرُ مَسْکَنَتَهَا إِلاَّ فَضْلُکَ وَ لاَ یَنْعَشُ مِنْ خَلَّتِهَا إِلاَّ مَنُّکَ وَ جُودُکَ فَهَبْ لَنَا فِی هَذَا اَلْمَقَامِ رِضَاکَ وَ أَغْنِنَا عَنْ مَدِّ اَلْأَیْدِی إِلَى سِوَاکَ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (نهج البلاغه: خطبه۹۱).
«خدایا! تویی سزاوار نیکو ستودن، وبسیار بی شمار ستایشت نمودن. اگر امید به تو بندند بهترین امید بسته ای، و اگر چشم از تو دارند، این چشمداشت را هرچه نیکوتر شایسته ای. خدایا! در نعمت بر من گشادی، و مرا زبانی دادی تا بدان مدح جز تورا نخوانم، و بر کسی غیر تو آفرین نرانم. بدان کسانی را نستایم که نومید کنند یا گمان آن بود که نبخشند، وزبان خود را بازداشتم از ستودن مردمان، و آفریدن راندن بر پروردگان و آفریدگان. بار خدایا! هر ثناگوی را بر ثنا گفته، پاداشی است: جزایی در خورد ثنای آفرین گوینده یا عطایی نیکو – سزاوار بزرگی پاداش دهنده. خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشی به اندوخته های آمرزش و گنجینه های بخشایش. خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست، یگانه ات می خواند و یگانگی خاص تو راست. جز تو کسی را نمی بیند که سزای این ستایشهاست. مرا به درگاه تو نیازیاست که آن نیاز را جز فضل تو به بی نیازی نرساند، و آن درویشی را جز عطا و بخشش تو به توانگری مبدّل نگرداند. خدایا! خشنودی خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم، و بی نیازمان خشنودی خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم، و بی نیازمان گردان از اینکه جز به سوی تو دست برداریم، که تو بر هر چیز توانایی».
پس انسان نیازمند نیایش است تا خدای خود را بیابد که در این صورت خود را می یابد و زمینه شکوفایی استعدادهایش فراهم می گردد (دلشاد تهرانی، ۱۳۸۸، ص۸۹).
امام علی در نامه خود به امام حسن (ع) در مورد دعا و نیایش چنین می گوید: «… هرگاه او را بخوانی، ندایت را می شنود، و چون با او راز دل گویی راز تو را می داند. پس حاجت خود را با او بگوی، و آنچه در دل داری نزد او بازگوی، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم های تو را برطرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند» (نهج البلاغه: نامه۳۱).
همچنین امام در مورد اثر تربیتی دعا و نیایش اینگونه می گوید: از گنجینه های رحمت او چیزهایی را درخواست کن که جز او کسی نمی تواند عطا کند مانند عمر بیشتر، تندرستی بدن و گشایش در روزی…» (نهج البلاغه: نامه۳۱).
امام علی(ع) همچنین در مورد اجابت دعا چنین می فرماید: « خداوند… که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هرگاه می توانی با دعا درهای نعمت خدا را بگشایی، تا باران رحمت الهی بر تو ببارد…» (نهج البلاغه: نامه۳۱).
انسان به فطرت خود عاشق یگانه جمیل است که تنها از او سزاوار پرستش و ستایش و نیایش است و تلاش مربیان الهی در جهت تربیت اخلاقی بشر پیوسته بر این بوده است که آدمیان را متوجه تنها معبود شایسته تقدیس کنند و عامل موثردر ارتباط انسان با خداوند نیایش است که موجب نزدیکی بیشتر به خداوند می شود. راه نیایش را به آنها بیاموزند تا این نیاز فطری انسانها به درستی پاسخ یابد.
۲- گرایش به زیبایی
زیبایی مطلق اوست و او منشاء هر زیبایی است و همه عالم جلوه زیبایی اوست؛ و انسان به فطرت خود اهل زیبایی و زیبایی دوستی است و هرچه در این جهت سیر کند به کمال والاتری دست می یابد. امیرمؤمنان (ع) مردمان را بدین حقیقت متوجه می نماید و پیوسته درسی زیبا شناسی می دهد.
توجه به زیبایی های جهان آفرینش ما را در جهت تربیت اخلاقی صحیح خود ودیگران سوق می دهد.
امام علی(ع) در مورد زیبایی آفرینش چنین می فرماید: «آنچه را آفرید با اندازه گیری دقیق استوار کرد و با لطف و مهربانی نظم شان داد، و به خوبی تدبیر کرد. هر پدیده را برای همان جهت که آفریده شد به حرکت درآورد، چنان که نه از حد و مرز خویش تجاوز نماید و نه در رسیدن به مراحل رشد خود کوتاهی کند. و این حرکت حساب شده را بدون دشواری به سامان رساند، تا بر اساس اراده او زندگی کند. پس چگونه ممکن است سرپیچی کند در حالی که همه موجودات از اراده خدا سرچشمه می گیرند؟ (نهج البلاغه: خطبه۹۱).
امام علی(ع) در مورد زیبایی های زمین نیز این چنین می فرماید: «پس زمین به وسیله باغ های زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرده، با لباس نازک گلبرگ ها که بر خود پوشید، هر ببننده ای را به شگفتی واداشت. و با زینت و زیوری که از گلوبند گل های گوناگون، فخرکنان خود را آراست، هر بیننده ای را به وجد آورد…» (نهج البلاغه: خطبه۱۹۱).
توجه به حیوانات و پرندگان در دنیا انسان را متحیر می سازد که هر کدام شکل و رنگ متفاوت دارند بطور مثال امام علی(ع) درباره آفرینش شگفت انگیز طاووس می فرماید:
« و شگفت انگیزتر آن پرندگان در آفرینش، طاووس است که آن را در استوارترین هیأت پرداخت، و رنگهای آن را به نیکوترین ترتیب مترب ساخت، با پری که نای استخوانهای آن را به هم در آورد، و دمی که کشش آن را دراز کرد. چون به سوی ماده پیش رود، آن دم در هم پیچیده را وا سازد و بر سر خود برافرازد، که گویی بادبانی است برافراشته و کشتیبان زمان آن را بداشته. به رنگهای خود می نازد، و خرامان خرامان دم خود را بدین سو و آن سو می برد و سوی ماده می تازد».
با توجه به مطالب بیان شده در مورد زیبایی جهان آفرینش انسان را به تفکر در خودش وادار می سازد و که انسان باید در جهت بحث های تربیت اخلاقی خودش از جهان آفرینش درس بگیرد و بتواند همانند جهان آفرینش تواضع، نظم، طاعت و بندگی خداوند را در خود ایجاد کند و این زیبایی را در اخلاق و رفتارش بروز دهد تا بتواند خود را به سمت کمال خودش به پیش رود.
امام علی (ع) در این مورد می فرمایند: «إنَّ الدُّنیا دارُ صِدقٍ لِمَن صَدَقَهَا، وَ دَارُ عَافِیَهٍ لِمَن فَهِمَ عَنهَا، وَ دَارُ عِنیً لِمَن تَزَوَّدَ مِنَها وَدَارُ مَوعِظَهٍ لِمَن اتَّعَظَ بِهَا، مَسجِدُ أحِبَّاءِ اللهِ وَ مُصَلّی مَلَائِکَهِ اللهِ وَ مَهبِطُ وَحی اللهِ وَ مَتجَرُ اولیاءِ اللهِ. اکتَسَبِوُا فِیها الرَّحمَهَ وَ رَبِحُوا فِیها الحَبَّه. فَمَن زَایُدُمُّهَا وَ قَد اذنتَ ببینها؟ …» (نهج البلاغه: حکمت ۱۳۱).
« همانا دنیا سرای راستی برای راستگویان، و خانه تندرستی بر دنیا شناسان،و خانه بی نیازی برای توشه گیران، و خانه پند، برای پند آموزان است. دنیا سجدگاه دوستان خدا، جای نماز فرشتگان الهی، فرودگاه وحی خدا، و جایگاه تجارت دوستان خداست، که در آن رحمت خدا را به دست آورند، و بهشت را سود بردند. چه کسی دنیا را نکوهش می کند؟»
می توان فهمید که فرد در جهت تربیت اخلاقی خود نباید دنیا را نکوهش کند بلکه از دنیا در جهت تعالی خویش بهره ببرد و برخوردش بادنیا بر اساس صداقت و نگاهش به دنیا زیبا باشد رفتار کند و به اوج کمال خود برسد و امام به شدت توبیخ کردند مردی که دنیا را نکوهش می کرد و چنین فرمودند: ای نکوهش کننده دنیا! که خود به غرور دنیا مغروری و با باطل های آن فریب خوردی! خود فریفته دنیایی و آن را نکوهش می کنی؟ آیا تودر دنیا جرمی مرتکب شده ای؟ یا دنیا به تو جرم کرده است؟ کی دنیا تو را سرگردان کرد؟ و در چه زمانی تو را فریب داد…» (نهج البلاغه: حکمت ۱۳۱).
امام علی(ع) در خطبه همام در ارتباط افراد پرهیزگار با دنیا چنین می فرماید: «امّا پرهیزگاران! در دنیا دارای فضیلت های برترند، سخنانشان راست پوشش آنان میانه روی، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است، چشمان خود را بر آنچه حرام خدا حرام کرده می پوشانند، و کوشش های خود را وقف دانش سودمند کرده اند… در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده، تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند، تجارتی پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده، دنیا می خواست آنها را بفریبد اما عزم دنیا نکردند، و می خواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان خود را آزاد ساختند» (نهج البلاغه: خطبه ۱۹۳)
این نشان می دهد که انسان در تربیت خودش، مسئولیت دارد و اگر مرتکب خطا شود خودش مقصر است نه خداوند دنیا. لذا امام علی توجه انسان را در امر تربیت خودش به این توجه داده است که چه اعمال و رفتارهایی زیبا و زشت است که در تربیت اخلاقی فرد موثر است.
لذا فرد باید راستگو باشد، اعتدال داشته باشد، متواضع و فروتن باشد، تسلیم فرمان های الهی باشد، بدنبال کسب دانش الهی و سودمند باشد، صبور باشد، اجازه ندهد ظواهر و زیبایی های دنیا او را فریب دهد، که این چنین فردی قابل ستایش است.
امام علی(ع) می فرماید: «… اگر در تعصب ورزیدن ناچارید، برای اخلاق پسندیده، افعال نیکو و کارهای خوب تعصب داشته باشید، همان افعال و کرداری که انسان های با شخصیت، در آنها از یکدیگر پیشی می گرفتند. یعنی اخلاق پسندیده، بردباری به هنگام خشم فراوان و کردار و رفتار زیبا و درست، و خصلت های نیکو! پس تعصب ورزید در حمایت کردن از پناهندگان، و همسایگان، وفاداری به عهد و پیمان، اطاعت کردن از نیکی ها، سرپیچی از تکبر و خودپسندی ها، تلاش در جود و بخشش، خودداری از ستمکاری، بزرگ شمردن خونریزی، انصاف داشتن بامردم، فرو خوردن خشم، پرهیزاز فساد در زمین تا رستگار شوید» (نهج البلاغه: خطبه ۱۹۲).
با توجه به این خطبه که نشان می دهد که انسان در جهت تربیت اخلاقی خود باید تلاش کند و تعصب بورزد تا موفق شود، خود را به خالق زیبایی ها نزدیک کند که هدف نهایی تربیت اخلاقی است.
۳- گرایش به خیر اخلاقی
انسان به فطرت خود گرایش به خیر اخلاقی دارد، یعنی گرایش به اموری که فراتراز سودجویی و زیان گریزی است.
هر چه فطرت از حجابهای مرتبه طبیعت پاکتر گردد یعنی انسان وجودش را از صفات ناپسند و رذایل اخلاقی پاکتر کند فضایل و کرامتها در آدمی بیشتر جلوه می یابد در نتیجه تربیت اخلاقی انسان در جهت صحیح پیش می رود، امیرمؤمنان علی(ع) مردمان را به تربیت اخلاقی خودشان و دفع موانع آن فراخوانده و فرموده است: «ای بندگان خدا! آن کس که نسبت به خود خیر خواهی او بیشتر است، در برابر خدا از همه کس فرمانبردارتراست، و آن کس که خویشتن را بیشتر می فریبد، نزد خدا گناه کارترین انسانها است. زیانکار واقعی کسی است که خود را بفریبد. و آنکس مورد غبطه است و بر او در شک می برند که دین او سالم باشد. «سعادتمند کسی است که از زندگی دیگران عبرت آموزد». و شقاوتمند کسی است که فریب هوا و هوس ها را بخورد. آگاه باشید! « ریاکاری و تظاهر، هرچند اندک باشد شرک است» و همنشینی با هواپرستان ایمان را به دست فراموشی می سپارد، و شیطان را حاضر می کند. از دروغ بر کنار باشید که با ایمان فاصله دارد. راستگو در راه نجات و بزرگواری است، اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاکت و خواری است. حسد نورزید که حسد ایمان را «چونان آتشی که هیزم را خاکستر کند نابود می سازد» « با یکدیگر دشمنی و کینه توزی نداشته باشید که نابود کننده هرچیزی است». بدانید که آرزوهای دور و دراز عقل را غافل و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. آرزوهای فاروا را دروغ انگارید و که آرزوها فریبنده اند و صاحبش فریب خورده» (نهج البلاغه: خطبه ۱۶).
که در این بیانات امام علی(ع) فرد برای تربیت اخلاقی خود را جهت دهد باید از بسیار کارهایی که با فطرت او سنخیت ندارد دوری کند مثل: نفاق و دروغ، حسد و آرزوهای ناروا و … از خود دور کند و خود را فریب ندهد تا بتواند راه سعادت را طی کند.
لذا آن حضرت نیز مردمان را به خیرهای اخلاقی برانگیخته است و چنین فرموده است: « قَدرُ الرَّجُلِ عَلَی هِمَّتِهِ، وَ صِدقُهُ عَلَی قَدرِ مُرُءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدرِ أَنفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَی قَدرِ غَیرَتِهِ» (نهج البلاغه: حکمت ۴۷).
« ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگویی او به میزان جوانمردی اش و شجاعتت او به قدر ننگی است که احساس می کند، و پاکدامنی او به اندازه غیرت اوست».
و نیز امام علی(ع) می فرماید: ««خدا را اطاعت کنید و از فرمان خدا سرباز مدارید، اگر خیری دیدید برگزینید و اگر شرّ و بدی دیدید از آن دوری کنید».
می توان چنین نتیجه گفت انسانی که اهل معرفت است و خلوص نیت دارد (با توجه به اوصاف متقین در خطبه همام) این انسان در تربیت اخلاقی خویش سعی و تلاش می کند چرا که بطور فطری گرایش به خیر اخلاقی دارد پس تمایل ذاتی به فضیلتها و کرامتها دارد، مانند گرایش به راستی و درستی از آن جهت که راستی و درستی است و انزجار از ناراستی و نادرستی؛ گرایش به پاکی و پاکدامنی و انزجار از ناپاکی و تباهگری، گرایش به پرواپیشگی و انزجار از پرده دری؛ گرایش به احسان و نیکوکاری و انزجار از تنگ نظری و بدکاری؛ گرایش به شجاعت و دلیری و انزجار از بزدلی و خواری پذیری؛ گرایش به دیگر دوستی و فداکاری و انزجار از خودخواهی و خودکامگی دارد» (مطهری، ص۵۳).
۴- گرایش به آزادی
انسان به فطرت خود آزادی دوست است و میل به آزادگی دارد، و این مهمترین گوهر وجود آدمی در جهت اهداف تربیتی اخلاقی است، چنانکه امیرمؤمنان علی (ع) به امام مجتبی (ع) یاد آورد شده است:
« … وَ لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّاً … » (نهج البلاغه: نامه ۳۱).
« … بنده دیگری مباش که خداوند آزادت آفریده است…»
بر مبنای همین آزادگی فطری است که امام علی (ع) مردمان را به آزادی از سخت ترین موانع تربیت آدمی یعنی دنیای نکوهیده فراخوانده و فرموده است:
« أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّمَاظَهَ لأَهلِها؟ إِنَّهُ لَیسَ لِاَنفُسِکُم ثَمَنٌ إِلَّا الجَنَّهَ، فَلَا تَبِیعُوهَا إِلّا بِهَا» (نهج البلاغه: حکمت ۴۵۶).
« آیا آزادمردی نیست که این لقمه جویده حرام دنیا را به اهلش واگذارد؟ همانا بهایی برای شما جز به بهشت نیست به کمتر از آن نفروشید!»
آزادی معنوی انسان در گرو پرواپیشگی و پرهیزگاری اوست و فطرتش او را بدین آزادی فرامی خواند؛ به بیان امیرمؤمنان علی (ع):
«فَإِنَّ تَقوَی اللهِ مِفتاحُ سَدادٍ، وَ ذَخِیرَهُ مَعَادٍ، وَ عِتقٌ مِن کُلِّ مَلَکَهٍ، وَ نَجَاهٌ مِن کُلِّ هَلَکَهٍ» (نهج البلاغه: خطبه ۱۰۳).
« همانا تقوای الهی کلید درستکاری و رستگاری و اندوخته روز بازپسین و آزادی از هر بندگی و رهایی از هرتباهی است».
آزادیهای فردی، اجتماعی و سیاسی همه بر مبنای همین آزادی دوستی و آزادی فطری آدمی شکل می گیرد و جزء حقوق ذاتی مردمان شمرده می شود، چنانکه امیرمؤمنان علی (ع) بیعت با خود را متوقف به انتخابی آزادانه کرد و به هیچ وجه اجازه ندارد در بیعت با او اجبار و اکراه راه یابد در این باره فرمودند: « وَ بَا یَعَنی النَّاسُ غَیرَ مُستَکرِهِینَ وَ لَامُجبرینَ، بَل طائِعینَ مُخَیَّرینَ» (نهج البلاغه: نامه۱).
برای