قوانین تفکرو تغییر
قوانین کنترل خارجی
قوانین کنترل شخصی
دانش صریح و ضمنی
قوانین کنترل شخصی سطح
دانش
دانش صریحوضمن
سطح دانش
سلسله مراتب دانش
هر دانشی- در هر سطحی از این سلسله مراتب- دانشی ضمنی است یا دانش کانونی، اعم از آنکه به صورت ضمنی مورد استفاده قرارگیرد.بنابراین، دانش چه کانونی وچه ضمنی مقوله ها یا سطوحی در سلسله مراتب دانش نیستد، بلکه در عوض دو بعد ازهمان دانش میباشند. بیان وانتقال مهارتها افرادبسیار مشکل است، زیرا دربرگیرنده قسمت زیادی از دانش ضمنی هستند.(لطیفی،۱۳۸۶)
۲-۲-۶ مدیریت دانش از دیدگاههای مختلف :
به دلیل جوانی و نو پا بودن مدیریت دانش، تعاریف و واژههای مختلفی برای آن ارائه شده از دیدگاه های مختلف به آن پرداخته شده است. البته این ابهام در تعاریف گوناگون باعث سردر گمی فراوان شده است، به خصوص در بین پژوهشگران این سوال مطرح میشود که برای پیاده سازی سامانه مدیریت دانش در سازمانشان چه کارهایی باید انجام دهند: نه اهدافی که می توانند برای مدیریت دانش تنظیم شوند، نه استراتژیها، نه لیست جامعی از ابزارها ونه شیوههای پیادهسازی این ابزارها هیچ کدام به طور واضح مشخص نیستند.پژوهشگران در این زمینه تلاش میکنند تا خطوط اصلی ومتداول توسعه و طبقه بندی شیوههای مدیریت دانش را استخراج کنند.
نمودار ۲- ۱۳ مدیریت دانش رااز دیدگاههای مختلف نشان میدهد.
نمودار۱۳-۲دیدگاه انسان گرای مدیریت دانش در مقابل دیدگاه فناوری گرا(رونالدمایر،۲۰۰۳)
استراتژی
چرخه حیات سازمانی
دیدگاه فنا اوری گرای مدیریت دانش دیدگاه انسان گرای مدیریت دانش
فرایندهای دانشی و تجاری
ابزارهای یکچارچه سازی
۲-۲-۶-۱ تعاریف بر پایه فرایندهای مدیریت دانش:
در این شیوه مدیریت دانش به زیر وظایف، زیر رویهها وزیر فرایندها شکسته میشود. هدف مدیریتدانش، ارتقای این زیرفرایندهادر ایجاد یا سازماندهی، دریافت، تشخیصوجداسازی، اعتبارسنجی و بررسی، تدوین و بایگانی، پالایش و توسعه، انتشار، انتقال یا اشتراک، نمایش، الگوبندی، بکارگیری وارزیابی دانش است که با کمک ابزارهای خاص میسر میباشد. در این دیگاه مدیریت دانش،از تمامی فرایندهاو نوآوریهایی که برای بهینه سازی محصولات فناوری محور، تولید دانش و بکارگیری آن در سازمانها مناسب هستند پشتیبانی می کند(شاپل،۱۹۹۶).
۲-۲-۶-۲ تعاریف استراتژیک یا مدیریت محور:
این تعاریف بر اساس بعد مدیریت در مدیریت دانش وارتباط استراتژیک آن با مفاهیم اولیه وبرنامه های مدیریت دانش، توسعه یافته است. برای مثال به کارگیری مدیریت دانش در سراسر سازمان نیاز به دیدگاه سیستماتیکی دارد که نقش استراتژیک دانش وارتباط آن با تصمیمات کلیدی وفرایندها را به درستی درک نماید وبه ارتقای تولید، اشتراک واستفاده از دانش کمک نماید(اسکایرمه و آدیمون،۱۹۹۷).
۲-۲-۶-۳ تعریف فناوری محور:
این دیدگاه برپایه مفاهیم مدیریت داده و اطلاعات می باشد واز دیدگاه فناوری اطلاعات به مسئله نگاه می کند. نویسندگان این شیوه معمولا موضوع مدیریت اطلاعات راطوری گسترش میدهند که شامل دانش نیز میشود. ازاین دیدگاه، اطلاعات ودانش موجود در ذهن افراد باید به کمک سامانههای اطلاعاتی و ارتباطی ذخیره شده ومنتشر شود(کلینهاس،۱۹۸۹و رائوروکرمار، ۱۹۹۶).علاوه بر این ها بعضیاز نویسندگان، سامانه های مدیریت دانش یافناوریهایی را که مدیریت دانش حمایت میکنند. تلویحا به عنوان مدیریت دانش تعریف میکنند. مدیریت دانش، مدیریت داده، اطلاعات و فرایندهای دانشی را در سازمان با هم ترکیب می کند. دانش و اطلاعات میتوانند به صورت عمومی در ابزارهای ذخیره سازی دانش یا اطلاعات ذخیره شوند.البته لازم به ذکر است که مدیریت دانش نمی تواند مانند مدیریت داده واطلاعات فقط در حوزه فناوری محصور شود، بلکه شامل مدیریت دانش نهفته شخصی، سازمانی و فرایندهای مربوط به آن ها نیزخواهد شد. به طور کلی میتوان بیان کرد که مدیریت دانش وظایفی بس به مراتب سنگینتر از آنچه را که در حوزه مدیریت منابع انسانی رخ میدهد، به عهده دارد.
نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
۲-۲-۶-۴ تعریف بر اساس دانش سازمانی و جمعی:
نگاه به مدیریت دانش از این منظر که تمامی استراتژیهای سازمانی به منظور خلق سازمان هوشمندتوسعه داده میشوند، اساس این تعریف میباشد.این استراتژیها گزینههای زیر را با هم ترکیب میکنند(ویلک،۱۹۹۸) :
۱- احترام به رقابتها، تحصیلات، و تواناییهای اشخاص برای یادگیری در سطح سازمان.
۲-در نظر گرفتن سازمان به عنوان یک سامانه مولد، مصرف کننده و توسعه دهنده استعداد جمعی.
۳- توجه به زیرساختهای فناوری برای توسعه آنچه به عنوان ICTدر سازمان استفاده میشود.(اخوان،۱۳۸۹)
۲-۲-۷ ارائه یک چارچوب مفهومی برای مدیریت دانش:
تا کنون چارچوبهای فراوانی برای مدیریت دانش ارائه شده است که هر یک مدیریت دانش را از زوایای خاص مورد بررسی قرار میدهند. در این بخش به ذکردوچهار چوب می پردازیم. در ابتدا چهار چوب پرابست و پس از ان چهار چوب مفهومی مدیریت دانش مورد بررسی قرار می دهیم.
معرفی چهار چوب مدیریت دانش پرابست:
پرابست وهمکاران(۲۰۰۰) در کتاب مدیریت دانش(اجزای سازنده موفقیت)، مباحث مرتبط با مدیریت دانش را مورد بررسی قرار میدهند.ازجمله موارد مورد بحث میتوان به چالشهای مدیریت دانش، تعریف اهداف دانشی، اجرای تشکیل دهنده مدیریت دانش، تشخیص دانش، توسعه دانش، اشتراک دانش، استفاده از دانش و ذخیره واندازه گیری دانش اشاره کرد. نویسندگان کتاب فوق بر این عقیدهاند که یک چهارچوب مناسب برای مدیریت دانش باید در برگیرنده خصوصیات زیر باشد:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
مسائل و مشکلات سازمان را به مسائل دانشی ترجمه نمودهو اثرات تصمیمها را روی سرمایههای دانشی سازمان ارزیابی نماید.
از ارائه راه حل های عمومی اجتناب کرده و در درک مسائلی که مشخصا با مقوله مدیریت دانش سروکار دارند کمک نماید.
توجه سازمان را به مشکلات ومسائل موجود هدایت کرده و واقع گرایانه باشد.
ابزارهای کافی و عملیاتی برای تجزیه و تحلیل ها فراهم آورد.
معیارهایی برای اندازهگیری موفقیت ارائه نماید.
باسیستمهای موجود تطابق داشته وبا تلفیق و یکپارچگی به راحل های مناسب دسترسی پیدا کنند.
به نحوی توسعه داده شده باشدکه در فعالیتهای روزمره سازمان نیز قابل استفاده باشد.
در شکل ۱۴-۲ چهارچوب پرابست با محوریت فرایندهای اصلی مدیریت دانش ارائه شده است. این چهار چوب نشان دهنده ارتباط تنگاتنگ هر یک از فرایندهای اصلی با یکدیگر (و با در نظر داشتن بحثارزیابیدانش)میباشد.(اخوان،۱۳۸۹)
نمودار۲-۱۴: چهارچوب مدیریت دانش با محوریت اجزا اصلی تشکیل دهنده(پرابست و همکاران، ۲۰۰۰)
ارزیابی
اهداف دانش
نگهداری دانش
تشخیص دانش
استفاده دانش
جمع اوری دانش
انتشار دانش
توسعه دانش
معرفی چهارچوب مفهومی مدیریت دانش:
در اینجا یکی دیگر از چهارچوب های ارائه شده برای مدیریت دانش (جعفری، اخوان، فشارکی، ۲۰۰۶)را مورد بررسی قرار میدهیم این چهارچوب مفهومی (شکل ۱۵-۲) از سه لایه اصلی تشکیل شده است. این لایه ها به طوری تنظیم شدهاند که هر یک بخشی از فعالیتهای مرتبط را پوشش میدهند. لایه اصلی که داخلیترین لایه الگوی مذکور میباشد. مفاهیم اصلی مدیریت دانش و به عبارت بهتر مفاهیمی که مستقیما در ارتباط با بحث مدیریت دانش می باشند را پوشش می دهند.(اخوان، ۱۳۸۶)
شکل۲-۱۵ چهاچوب مفهومی مدیریت دانش (جعفری، اخوان، فشارکی، ۲۰۰۶)