کنترل
08/0
0
با توجه به نتایج جدول 4-6 مشخص می شود که تمرینات ورزشی گسسته و پیوسته نتوانسته اند تاثیر معنی داری بر کاهش CRP آزمودنی ها نسبت به گروه کنترل بر جای بگذارند.
4-2-6- فرضیه ششم
آیا دو روش تمرین (گسسته و پیوسته) تاثیر متفاوتی بر میزان سیستاتین Cزنان میانسال غیر ورزشکار دارد؟
جهت آزمون این فرضیه و بررسی تاثیر تمرین برمقادیر سیستاتین C آزمودنی های تحقیق از آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج بررسی که درجدول 4-8 آمده است نشان می دهد بین میانگین سیستاتینC گروه های تحقیق تفاوت معنی داری وجود ندارد.
[P=0/96 و F(2,38) = 0/036]
جدول 4-7- اطلاعات تحلیل واریانس یک راهه گروه های تحقیق مربوط به متغیرسیستاتینC
آماره
گروه ها میانگین تفاضل انحراف معیار درجه آزادی مقدار F سطح معنی داری
تمرین گسسته 38و2 036/0 96/0
تمرین پیوسته
کنترل
با توجه به نتایج جدول 4-8 مشخص می گردد که تمرینات ورزشی از نوع گسسته و پیوسته تاثیر معنی داری بر کاهش سیستاتین C آزمودنی های تحقیق نسبت به گروه کنترل نداشته اند.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
در این تحقیق به بررسی و مقایسه تاثیر دو نوع شیوه تمرینی پیوسته و گسسته بر برخی عوامل خطرزای قلبی و عروقی زنان پرداخته شد. در بخش قبلی نتایج تحقیق به صورت توصیفی و استناطی ارائه گردید. در این فصل ابتدا به بیان خلاصه تحقیق می پردازیم و سپس نتایج کسب شده در مورد متغیرهای تحقیق ضمن مقایسه با تحقیقات پیشین بحث و بررسی
می شود. در انتها نیز پیشنهادهای کاربردی و پژوهشی تحقیق ارائه می گردد.
5-1- خلاصه پژوهش
هدف از تحقیق حاضر مقایسه تاثیر دو برنامه تمرین گسسته و پیوسته بر عوامل خطر زای قلبی عروقی زنان میانسال غیر ورزشکار بود. به این منظور 63 زن غیر ورزشکار ساکن شهر سیرجان که داوطلب شرکت در تحقیق بودند، تعداد 45 نفر که شرایط شرکت در تحقیق را داشتند به صورت هدفمند به عنوان آزمودنی های تحقیق انتخاب شدند. معیارهای ورود به تحقیق شامل عدم ابتلا به بیماری های اسکلتی عضلانی، بیماری های قلبی – عروقی و تنفسی و سایر مداخلات درمانی موثر بر تحقیق بود. آزمودنی های پژوهش سپس به صورت تصادفی به سه گروه تمرین گسسته ، پیوسته و کنترل(هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. یک هفته قبل از شروع عملیات اجرایی تحقیق آزمودنی ها در جلسه آشنایی شرکت کردند. ضمن آشنا شدن با اهداف و مراحل پژوهش فرم رضایت نامه آگاهانه را تکمیل کردند و اندازه گیری های پیکر سنجی در مورد آنان انجام شد.
روز قبل از آغاز برنامه ورزشی از کلیه آزمودنی ها با حضور در محل آزمایشگاه به صورت ناشتا خونگیری به عمل آمد. سپس دو گروه تمرینی به مدت هشت هفته، هفته ای سه جلسه با شدت 70-50 حداکثر ضربان قلب و به مدت 90-60 دقیقه به فعالیت ورزشی پرداختند.برنامه گروه تمرین پیوسته در یک جلسه انجام می شد ولی برنامه گروه تمرین گسسته با همان مدت زمان و حجم در دو جلسه صبح و عصر برگزار شد. در پایان 8 هفته کلیه اندازه گیری ها مشابه با پیش آزمون انجام گرفت.
اطلاعات بدست آمده با بهره گرفتن از تحلیل واریانس یک راهه در بین گروه های تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج زیر حاصل گردید:
1-فعالیت ورزشی گسسته باعث کاهش لیپوپروتئین کم چگال نسبت به گروه کنترل شد.
2-هر دو فعالیت گسسته و پیوسته باعث افزایش لیپوپروتئین پرچگال نسبت به گروه کنترل شدند.
3-هشت هفته فعالیت ورزشی گسسته باعث کاهش معنی دار در میزان تری گلیسیرید نسبت به گروه کنترل شد.
4-هشت هفته فعالیت ورزشی گسسته و پیوسته تغییر معنی داری در میزان کلسترول به وجود نیاورد.
5-هشت هفته فعالیت ورزشی تفاوت معنی داری معنی داری در میزان پروتئین واکنشگر C در میان سه گروه تحقیق ایجاد نکرد. مقایسه پیش آزمون و پس آزمون مقادیر پروتئین واکنشگر C در گروه تمرین پیوسته حاکی از کاهش معنی دار آن پس از هشت هفته بود.
6-مقادیر سیستاتین C آزمودنی های گروه های تحقیق تفاوت معنی داری را پس از هشت هفته فعالیت ورزشی نشان نداد.
5-2- بحث و بررسی
5-2-1- تاثیرفعالیت ورزشی بر مقادیر لیپوپروتئین کم چگال
یافته های تحقیق حاضر نشان داد که هشت هفته تمرین گسسته باعث کاهش مقادیر لیپوپروتئین کم چگال نسبت به گروه کنترل گردید.نتایج این مطالعه با یافته های کوداما و همکاران،2007؛ اونیس و همکاران،2008؛ حقیقی و همکاران،1389؛ رحمان سوری و همکاران،1385؛ فرامرزی و همکاران،1390؛ مقدسی و همکاران ،1390؛ ثالثی و همکاران،1386 و عسکری اسرا و همکاران ،1391 همسو و با یافته های مایل و همکاران ،2003؛ سردار و همکاران،1387؛ سردرودیان و همکاران،1389و حجتی و همکاران ،1387 ناهمسو بود.
کوداما و همکاران (2007) به بررسی تاثیر تمرین هوازی بر سطوح LDL سرم پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی باعث کاهش در سطح LDL سرم آزمودنی ها شد. محققان حداقل حجم تمرین هفتگی برای کاهش LDL را 900 کیلو کالری هزینه انرژی در هفته یا 120 دقیقه تمرین در هفته تخمین زدند.
سردار و همکاران (1387) تاثیر 8 هفته فعالیت بدنی ه
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
وازی بر عوامل خطر زای قلبی عروقی مردان دیابتی بررسی کردند. یافته های تحقیق پس از 8 هفته تمرین هوازی با شدت 60-80 درصد ضربان قلب ذخیره تغییر معنی داری را در لیپوپروتئین کم چگال مشاهده نکردند.محققان مدت برنامه تمرین را از علل اصلی تاثیر کم یا بی تاثیر بودن نتایج دانستند و عنوان داشتند که ممکن است با ادامه فعالیت بدنی این تاثیرات بارزتر شود.
عسکری اسرا و همکاران (1391)تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطح لیپید و لیپوپروتئین های سرم زنان را مورد بررسی قرار دادند.آنان در انتهای تحقیق اعلام کردند که تمرینات هوازی سبب کاهش درصد چربی زیر پوستی ،کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال پلاسما در زنان غیر ورزشکار میشود.
لیپوپروتئین کم چگال یکی از مهمترین پیش بین ها در میان عوامل خطر زای قلبی عروقی است که کاهش آن روند درمان بیماران را تسریع می کند. نتایج تحقیقات حاکی از تاثیر رژیم های غذایی کم چرب در کاهش معنی دار لیپوپروتئین کم چگال است، اما در مورد تاثیر فعالیت بدنی نتایج هنوز متناقص است (لئون و سانچز،2001). محققان اعلام کردند که لیپوپروتئین کم چگال تحت تاثیر گیرنده های بسیار حساس LDL قرار دارد و هنگامی که شمار اسن گیرنده ها در سلول بالا باشد غلظت های پایین LDL تثبیت می گردد. در این میان عواملی همچون رژیم غذایی پر چرب یا سرشار از کلسترول در کاهش تعداد گیرنده های LDL که منجر به افزایش لیپوپروتئین کم چگال می شود، نیز موثرند(براون و همکاران،2000).
به علاوه فعالیت ورزشی به خصوص از نوع هوازی با افزایش فعالیت آنزیم لیپوپروتئین لیپاز و تولید کمتر استیل کوا در کبد روند سنتز LDL را محدود میکند.همچنین با کنترل مداوم رژیم غذایی و عدم مصرف غذاهای پر چرب میتوان بخشی از افت LDL را توجیه کرد،ضمن آنکه استرس های شدید ذهنی و مشکلات روحی نیز میتواند در افزایش LDL خون موثر باشد (نایت و همکاران،2002 ).
5-2-2- تاثیر فعالیت ورزشی بر مقادیر لیپوپروتئین پرچگال
یافته های تحقیق حاضر نشان داد که مقادیر لیپوپروتئین پرچگال در هر دو گروه تمرین پیوسته و گسسته نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری را داشته است.نتایج تحقیق با یافته های کوداما و همکاران،2007؛ لیرا و همکاران،2010؛ مایل و همکاران،2003؛اونیس و همکاران،2008؛ زارع و همکاران ،1390؛ فرامرزی و همکاران،1390؛ کاظمی نسب و همکاران ،1391 همسو وبا یافته های سردار و همکاران ،1387؛ثالثی و همکاران ،1386؛ حجتی و همکاران،1387؛ سردرودیان و همکاران،1389 و قنبری نیاکی و همکاران،1389 ناهمسو بود.