آدم بن اسحاق اشعری، حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی، حسن بن محبوب، حسین بن سعید اهوازی، عباس بن عامر قَصبانی، فضل بن شاذان نیسابوری، مفضّل بن عمر، ابراهیم بن هاشم قمی، علی بن ابی حمزه بطائنی، محمد بن سنان زاهری و… .[446]
آثار:
کتاب الحج، کتاب یوم ولیله، کتاب الزکاة و… .
70ـ أدهم بن امیه عبدی بصری
از شیعیان بصره است و در رکاب سیدالشهدا به شهادت رسید.[447]
71ـ عمر بن اُذَینه
او از چهرههای درخشان و بزرگان اصحاب و از ثقات جلیل است. برخی گفتهاند نام او محمد بن عمر بن اذینه بوده که به نام پدرش مشهور شده است. کشی او را کوفی و موالی عبدالقیس دانسته، ولی نجاشی بصری و از عبدالقیس معرفی نموده است.
باز به روایت کشی او از ترس مهدی عباسی به یمن گریخت و در همانجا درگذشت.
اساتید:
امام باقر، امام صادق، حسن بن ابی الحسن بصری، حسن بن شهاب، فضل بن عبدالملک بقباق، أبان بن ابی عیاش، بَکَیر بن اعین و… .
شاگردان:
عبدالله بن جَبَله، محمد بن ابی عُمیر، محمد بن اسماعیل بن بَزیع، محمد بن عیسی بن عبدالله اشعری، یونس بن عبدالرحمن و… .
او به جهت این نیز که، طریق کتاب سُلَیم بن قیس هلالی، از ابان بن ابی عیاش است، دارای اهمیت ویژه میباشد.
آثار:
له کتاب، کتاب الفرائض و…[448]
3. صحابه و راویان زن
«العبدیة» نسبت به قبیلۀ عبدالقیس بحرین است.[449] و ما در این کوتاه با تمرکز بر افراد قبیلۀ عبدالقیس کسانی از زنان را که با فعالیت مختصر حدیثی نامشان در اهل حدیث وارد شده است، نام میبریم.
1ـ قنواء بنت رُشَید الهجری
او از پدرش روایت دارد[450].
2ـ ام الأسود بنت زید بن صوحان
او به واسطۀ پدرش، از علی روایت دارد.[451]
3ـ ام المقدام الثقفیّه
از حویریة بن مسهر عبدی روایت میکند و عبدالواحد بن مختار انصاری از او حدیث رد الشمس را نقل میکند.
4ـ نضره بنت أبی خضره (منذر بن مالک) عبدی
از امام حسن بن علی، عایشه، ابونضره عبدی روایت دارد و تابعی محسوب میشود.[452]
5ـ اُم خالد العبدیه
او راوی از امام صادق است.[453]
6ـ اُم شوق العبدیه
او از نضرة الازدیة روایت معروفی را نقل میکند که چنین است:
«لما قتل الحسین بن علی مَطَرت السماء دماً فأصبح جرارنا وکلّ شیءٍ لنا ملأی دماً».[454]
او را اُم سوق و اُم شرف هم گفتهاند.[455]
7ـ ماایه بنت مُنقِذ (سعید) العبدیه
دربارۀ او گفتهاند: «امامیة تقیة لما روی عن ابی جعفر من انها تشیع وکانت دارها مألفاً للشیعة یتحدثون فیها».[456]
علامۀ شوشتری معتقد است، منظور از ابی جعفر، در این کلام برخلاف نظر علامۀ مامقانی، امام باقر نیست، بلکه منظور ابوجعفر طبری است. و به تاریخ طبری استشهاد کرده است که از ابو مخنف گزارش اجتماع شیعۀ بصره را، در خانۀ زنی از عبدالقیس به همین نام، گزارش میکند.[457]
8ـ اُم اوفی (افعی) العبدیه[458]
9ـ اُم شبیب العبدیه
او از عایشه روایت میکند[459] و عمر بن خفص از وی روایت دارد.[460]
10ـ اُم البنین بنت شَراحیل العبدیه
او از عائذ بن سعد الحبتری (سعید الجسری) روایت دارد.[461]
ج. روابط حدیثی با دیگر مناطق
بررسی و نمایاندن روابط حدیثی موجود بین محدثان بحرین با دیگر مناطق، نشان میدهد این حوزۀ حدیثی، نه یک محیطِ بسته بلکه دارای افرادی بوده است که به دلایل مختلف با غالب شهرهای اسلامیِ آباد آن روز، رابطه داشتهاند. به آنجا مسافرت کرده و گاهی در آن شهرها اقامت کردهاند.
شاید نتوان این ارتباطها را «رَحلات الحدیثیة» نامید ولی تبیین دقیق روابط موجود میان محدثان بحرین و دیگر مناطق، جز از بررسی شرح حال و تراجم محدثان بحرین و غیر آنها ممکن نیست.
در این کوتاه با توجه به ش
واهد موجود و پسوند نام محدثان، به ذکر این مناطق و رابطۀ موجود میپردازیم.
1. کوفه
شکلگیری شهر کوفه به این ترتیب بود که خلیفۀ دوم، به سعد بن ابی وقاص دستور داد تا محلی را برای هجرت مسلمانان برگزیند، که بین او، و آن شهر، دریا فاصله نباشد.[462]
سعد، سلمان فارسی و حذیفة بن یمان را، برای مکان یابی فرستاد و آنها به ریگزاری با شنهای سرخ رسیدند و آنجا را انتخاب کردند. سعد نیز در محرم سال هفدهم هجری، از مداین به کوفه آمد و آنجا را طراحی کرد.[463]
در سالهای بعد، با افزایش جمعیت در کوفه، سعد به نسبشناسان دستور داد تا ساکنان را دستهبندی کنند و در نتیجه مردم کوفه به هفت گروه تقسیم شدند.
طبری به روایت سیف بن عمر، این گروه ها را نام میبرد که یک دسته از آنها ایاد، عک، عبدالقیس، اهل هَجَر و ایرانیان هستند.[464]
باز طبری روایتی را از ابومخنف نقل میکند، که فهرست گروه های ساکن در کوفه، در زمان خلیفه سوم و امیرالمؤمنین علی است و در این گزارش نیز قیس بن عَیلان و عبدُالقیس یکی از آن گروه ها هستند.[465]
بلاذری، از قول عامر بن شراحیل شعبی، جمعیت قبایل نزاری (که عبدالقیس و دیگر بحرینیها از آنها هستند) را در کوفه، هشت هزار نفر مینویسد.[466]
بدین ترتیب، میتوان گفت جمع زیادی از مردم بحرین، که دوستدار خاندان پیامبر بودند، در کوفه حضور داشتند و حضور اینان باعث میشد به تعبیر اشپولر ـ محقق آلمانی ـ کوفه مرکز اصلی تبلیغ شیعیان باشد.[467]
بررسی تأثیر و تأثر بحرینیها در کوفه، در سالهای بعد، مجال وسیعتری را میطلبد. در این کوتاه تنها به ذکر کوفیهایی که اصالت بحرینی داشتند یا به تعبیری «بحرینیهایِ کوفی» بسنده میکنیم.
صعصعة بن صوحان در کوفه خطبه خوانده و روایت نقل کرده است.[468]
حسین بن حماد عبدی کوفی[469]
حسین بن رماس عبدی کوفی[470]
حفص بن سلیم عبدی کوفی[471]
حُمید بن سری عبدی[472]
حُریث بن سری عبدی کوفی[473]
خالد بن سری عبدی کوفی[474]
خلیل عبدی کوفی[475]
خلاد بن عامر مسلمی عبدی کوفی[476]
سلیمان بن عبدالرحمن عبدی (عنزی) کوفی[477]
سفیان بن مصعب عبدی کوفی[478]
عبدالله بن ابی یعفور عبدی کوفی[479]
عبدالعزیز عبدی کوفی[480]
عبدالصمد بن بشیر عُرامی عبدی کوفی[481]
عبدالرحمن بن منذر عبدی کوفی[482]
عبدالعزیز بن عبدالله عبدی کوفی[483]
بشر بن صلت عبدی کوفی[484]
بکر بن محمد عبدی کوفی[485]
رقید بن مصقله عبدی کوفی[486]
نجم بن حطیم عبدی غنوی کوفی[487]
سفیان بن سعید عبدی کوفی[488]
شریس بن أبو عماره عبدی کوفی[489]
عبد الأعلی بن زید ابو شاکر عبدی کوفی[490]
برای