(همان ،۷۸:۱۳۶۹)
استیلای مغول بایران چنگیز خان از طرف ترکستان در اوایل قرن هفتم هجری شروع شد و منجر به تاسیس سلطنت احفاد او در ایران شد . با این حمله سلطنت سلجوقیان جای خود را خوازمشاهیان داده و آنان نیز گرفتار هجوم مغول گردیده و منقرض شدند . قریب نیم قرن بعد از انقراض مغول تیموریان که اصالتاً با مغول خویشاوند بودند بنای سلطنت را در ایران گذاشتند .
( همان ،۲۴۴:۱۳۶۹)
از حوادث مهم ادبی این عصر انتشار زبان فارسی بود درخارج از ایران است زیرا در نتیجه تشتت و مسافرت و مهاجرت ادبای ایران و به تاثیر بعضی از سلاطین تیموری و مغول در هند زبان فارسی در اطراف و ممالک مجاور هندوستان رواج یافت و نویسندگان و مولفان و سخنگویان فارسی درآن سامان پدید آمددند . ولی افسوس که اوضاع غیر طبیعی عصر مغول و تیموری زبان فارسی را نیز مخصوصا در نثر مصنوعی و غیر طبیعی وارد کرد و شیوه ساده و شیرین قدیم تا حدی متروک شد و شماری از نویسندگان به لفاظی پرداختند .( همان ،۱۳۶۹:و۲۴۷-۲۴۶)
بعد از تیموریان ،صفویان قریب دویست وچهل سال در ایران حکمرانی کردند به طوری که در روزگار آنان افغان ها به ایران هجوم آورده اصفهان را که پایتخت بود گرفتند . در این حال نادرشاه افشار ظهور کرد و افغان ها را از میان برد و سلطنت صفویه را منقرض ساخت . افشاریان به نوبه خود مقهور کریم خان زند شدند و رقیب زندیان نیز قاجاریان بودند که بعد از چندین سال مخاصمت سرانجام آنان را مغلوب کردند .
چون صفویان شیعی متعصب بودند تشیع را مذهب رسمی ایران قرار دادند از اینرو نظم و نثر مذهبی در این عصر ترقی کرد شعرا به جای مدح شاهان به نعت انبیا و اولیا پرداختند و مدح و مرثیه ی آل رسول را موضوع قرار دادند و امتیازات این دوره آنکه مسائل دینی را که سابقا به عربی نوشته می شد بیشتر به زبان فارسی تالیف کردند .
عصر صفوی را می توان بطور عمومی عصر انحطاط ادبی ایران محسوب داشت . نه تنها این دوره از وجود گویندگان بزرگ خالی بود بلکه موضوع مهم نظم پیشینیان یعنی غزل و شعر عرفانی متروک گردید زیرا نظم و نثر فارسی تنزل صریحی نمود و زینت های زاید لفظی بیشتر استعمال شد و مضامین مبتذل و نازک کاری های زننده در شعر معمول گردید و در اغلب احوال شاعر و نویسنده هم خود را به تشبیهات و جناس و ایهام و استعاره مصروف و نظرش را با افکار غریب و معانی عجیب معطوف داشت . با این همه نباید تصور کرد عصر صفوی از نظم و نثر خوب بکلی محروم بود بلکه در میانه شعرای آن عهد که عده آنان بسیار بود اشخاصی مانند صائب تبریزی و وحشی و کلیم و … اشعار نغز خوشایند سروده اند .
از مسائل مهم ادبی عصر صفوی نفوذ و انتشار زبان و ادبیات فارسی در ممالک مجاور خاصه هندوستان است . چنانکه می دانیم زبان اصلی ایران با زبان قدیم هند که سنسکریت باشد پیوند است و عقاید قدیم و داستان های باستان دو مملکت نیز بم شبیه و اغلب از یک منشا هستند.
(همان ،۱۳۶۹:ت۳۴۲-۲۳۹)
ادبیات ایران از اواخر قرن دوازدهم به این طرف نهضتی پیدا کرد و شیوه دوره مغول و سبک هندی رو به زوال ننهاد . شعرا و نویسندگان به تبع آثار متقدمین مانند منوچهری،عنصری،فرخی،معزی،اوری و خاقانی برخاستند و مضامین تود در تو و مکرر و عبارات مکلف بتدریج کمتر شد و سخن پردازانی مانند نشاط و قاآنی مقام و امثال و اقران آنان گذشتگان را احیا نمودند .
پس دوره قاجار از لحاظ ادبی بی اهمیت نبود و بازگشتی به سبک قدیم پدید آمد و فضلا و ادبای بسیار ظهور نمود . کتب تاریخی و علمی زیاد تالیف یافت . بعضی از شاهان و شاهزادگان قاجار ، خود شاعر و مولف بودند چنانکه فتحعلی شاه دیوان اشعار دارد و ناصر الدین شاه قصاید و غزلیات سروده است . خلاصه آنکه دوره قاجار را می توان از لحاظ سبک فارسی و کثرت شعرا و فضلا و وفور مولفان دوره ترقی ادبیات ایران نامید .
روابط زبانی بین ایران و فرنگستان عمده در این دوره شروع نمود و کتب و رسائلی در علوم و ادبیات و قصص و روایات از فرانسه به فارسی ترجمه ششد . دخول کلمات و روسی به زبان فارسی در این عهد آغاز شد . (همان ،۱۳۶۹:و۳۴۵-۳۴۴)
ظهور مشروطیت که فرمان آن در سال ۱۳۲۴ هجری قمی صادر شد و نتیجه یک سلسه مقدمات سیاسی و علمی و ادبی بود . اجمالاً می توان گفت که در این دوره ادبیات ایران گذاشته از دوام در موضوعات و طرزهای قدیم تازگی های نیز پیدا کرد که می توان آنها را بطرق ذیل تلخیص نمود :
۱-زبان های بیگانه خاصه زبان فرانسوی در ایران که از اوایل دوره قاجار شروع به انتشار نموده بود رواج یافت و راه آمد و شد بین ایران و فرنگستان بیشتر از سابق باز شد و تصانیف ادبی آن سرزمین از نظم و نثر و داستان و رمان در این دیار معروف گردید . در تاثیر این اختلاط نه تنها تعدادی از کتب فرنگی به فارسی ترجمه و مقداری لغات فرنگی داخل زبان فارسی شد بلکه برخی نویسندگان جدید در معانی و الفاظ تاحدی سبک و روش و طرز فکر مغرب زمین را اقتباس کردند.
۲- از موضوعات تازه ای که داخل ادبیات گردید افکار آزادی خواهانه و عقاید اجتماعی و سیاسی و فکر و تساوی حقوق سیاسی و مسئله ی آزادی افکار و حریم مطبوعات و احساسات وطن پرستان است .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۳- نظم و نثر فارسی از مقام شامخ ادبی قدیم که معمولا از حیات مردم دور و از ذوق و احتیاجات عامه مهجور بود کمی پائین آمده و بذهن و زندگانی توده نزدیک شده و برحسب احتیاجات جامعه در مضامین تازگی پیدا تازگی کرده و به مطالب اجتماعی گرویده است .
۴-احداث مدارس جدید و روزنامه ها و مجلات به توسیع و تعمیم معارف خدمت بزرگی کرده و ادبیات نسبت به عامه بیشتر مانوس و در دسترس واقع گشته و توجه به علم و ادب زیاد تر شد .
۵-تمایل در مردم و طبقه ی دانشمندان و مولفان نسبت به تالیفات علمی و ادبی متقدمان ایران پدید آمد .( همان ،۱۳۶۹:ف۳۸۱-۳۷۹)
دوره های تاریخی واژه پذیری در زبان فارسی
منشا زبانی که ما امرروز آن را فارسی می نامیم، در دوره ساسانی ، دریگ و در سده های نخستین پیش از اسلام ، فارسی دری بوده است . فارسی در دوره ی ساسانی به زبان رسمی آن دوره که ما امروز آن را پهلوی می نامیم ، اطلاق می شده است . پهلوی در اصل ، نام زبان منطقه ی پهله ،یعنی خراسان فعلی ، از حدود شهر مرو و نیشابور تا قومس و گرگان قدیم بوده که پس از دادن نام پهله به منطقه ی ری ، نهاوند ، همدان و آذربایجان و چند شهر دیگر در این حدود ، پهلوی برای نامیدن گویش های این منطقه نیز به کار رفته است . در حقیقت گویش های قدیم پهله ی اصلی ، یعنی خراسان فعلی ، با گویش های پنج شهر ری و قم و اصفهان و همدان و آذربایجان ، یک طیف را تشکیل می داده که در اصطلاح ، آنها را گویش های شمال غربی ایران ( پهلوی اشکانی یا پارتی ) می نامند ، در مقابل گویش های جنوب غربی ( پهلوی ساسانی یا پارسیگ ) که فارسی دری دوره ی اسلامی و فارسی امروز ما دنباله ی همان است .
اما زبان فارسی دری را امروز ززبان نشات یافته از خراسان می دانند . به علت این امر نیز این است که در اواسط دوره ساسانی ، زبان فارسی میانه بتدریج همراه دیوانیان و سپاهیان از تیسفون یا مداین ، یعنی پایتخت ایران، به خراسان منتقل شد و رفته رفته جای زبان پهلوی آن جا ( یعنی پهلوی پارتی ) را رفت .آن چه در حقیقت به خراسان منتقل شد شکل تحول یافته ی فارسی میانه بود که در پایتخت رایج و دری نامیده می شد . طبق اسناد و شواهد موجود ، زبان پارتی در اواخر دوره ی ساسانی زبانی مرده بوده است که مانویان و دیگران طبق سنت به آن می نوشتند . ولی زبان دری هنگام انتقال به خراسان ( در اواسط دوره ساسانی ) از زبان آن جا یعنی از پهلوی اشکانی یا پارتی به شدت تاثیر پذیرفت و بسیاری از واژه های آن مانند«شهر»،«مهر»،ژرف»،ژاله»،«اشک»، و غیره را پذیرفت . همچنین حرف بی صدا «ژ» که در زبان فارسی جنوبی وجود نداشت از زبان پارتی وارد زبان فارسی دری شد .
در آغاز فتح ایران ، یعنی در سده ی نخست هجری ، سپاهیان مسلمان عرب ، به ماروراءالنهر یعنی آسیای مرکزی امروز ،حمله ور شدند و بتدریج آن جا را فتح کردند . زبان فارسی نیز بتدریج با این سپاهیان به ماوراءالنهر منتقل شد . ساکنان آن منطقه که سغدی زبان و خوارزمی زبان بودند ، این سپاهیان و سایر کوچنده های داخل فلات ایران را که فقط سرداران آنان عرب بودند ، عرب می پنداشتند و از این جهت آنان را تاجیک نامیدند ، یعنی تازی . زبان سغدی تا اواسط سده ی چهارم هجری در ماوراء النهر رایج بود ، ولی پس از آن زبان فارسی به کلی جای آن راگرفت و تنها در برخی در برخی منطقه های روستای سغدی باقی ماند .
امروزگویش یغنابی در دره ی رودخانه ی یغناب ، از شاخه های رودخانه زرافشان در تاجیکستان باقی مانده و تحول یافته ی سغدی است . زبان فارسی دری در زمان انتقال به ماوراء النهر برخی کلمه های سغدی را به وام گرفت . کلمات «نغز»،«جغد»،«چرخشت»،«ترت و مرت» به مقدار «تارومار» که در شعر رودکی آمده و غیره همه کلمات سغدی است . البته تماس پیدا کردن فارسی دری با سایر گویش های شرق ایران نیز موجب وارد شدن تعدادی کلمه از این گویش ها به فارسی شد . با روی کار آمدن سلسله های ایرانی در خراسان و ماوراء النهر در قرن های یوم و چهارم هجری ، زبان این منطقه ، یعنی فارسی دری ، زبان دربارها و زبان متون ادبی و علمی شد و از آنجا به تدریج به سایر نقاط ایران منتقل شد . این زبان هنگام فتح ایران ایران به دست اعراب به تدریج تحت تاثیر زبان عربی قرار گرفت و کلمات قرضی زیادی از عربی وارد آن شد . بی شک کلماتی مانند «کافر»،«حج»،«زکات»،«خمس»،«اذان» و غیره از اولین کلماتی هستند که وارد فارسی شده اند ، اما بعد ها دبیران و نویسندگان و دانشمندان برای تفنن و تزیین نوشته های خود تعداد زیادی کلمات غیر ضروری را نیز وارد فارسی کردند . مقداری از کلمات قرضی عربی نیز کلمات و اصطلاحات علمی ای هستند که واضع آنها خود ایرانیان بودند که به عربی می نوشتند . تعداد کلمات عربی در نوشته های فارسی تا اواسط قرن ششم به حدود پنجاه و گاهی شصت درصد می رسید .
با هجوم ترکان آسیای مرکزی به ایران و تشکیل سلسله های ترک زبان و ورود غلامان ترک به دربارها و سپاه ایران ، برخی کلمه های ترکی نیز رفته رفته وارد فارسی شد . نگاهی به تاریخ بیهقی و سیاست نامه و غیره نشان می دهد که در این دوره شمار کلمه های ترکی راه یافته به فارسی بسیار اندک بوده است ، اما با حمله ی مغولان ، که بدنه ی سپاهیان آنان ترک بودند ، هجوم کلمه های ترکی همراه با کلمه های مغولی به زبان فارسی شدت گرفت . با استقرار قبیله های ترک در آذربایجان و تشکیل سلسله های ترک زبان آق قویونلو و قره قوه یونلو ، و به دنبال آنها با روی کار آمدن صفویان که سپاه یا قشون آنها را قبیله های قرلباش تشکیل می دادند که از هفت قبیله ی ترک تشکیل شده بود ، ورود کلمه های ترکی به فارسی باز هم بیشتر شد .
با روی کار آمدن سلسله ی قاجار و تماس و رفت و آمد با روسیه ، بتدریج راه ورود کلمه های روسی نیز به زبان فارسی باز شد . البته ارتباط با روس ها به دوران های قدیم باز می گردد ، اما در زمان صفویه با رفت و آمد ایلچیان ، یعنی سفرا ، میان روسیه و ایران این تماس ها بیشتر شد و ورود نخستین کلمه های قرضی روسی به فارسی به آن دوران باز می گردد . آغاز آشنایی عمیق تر با روسیه و رفت و آمد بیشتر به روسیه به زمان فتحعلی شاه و عباس میرزا بر می گردد که عده ای برای یاد گرفتن فنون جدید به روسیه اعزام شدند . در همین ایام ، رفت و آمد به انگلستان و فرانسه نیز آغاز شد . میرزا ابوالحسن ایلچی شیرازی و میرزا صالح شیرازی از نخستین کسانی بودند که به انگلستان رفتند و با انگلیسی آشنا شدند . در زمان عباس میرزا به غیر از روس ها عده ای از نظامیان فرانسه نیز برای آموش سپاهیان ایران به استخدام دولت ایران در آمدند . خود عباس میرزا نیز به آموختن زبان فرانسه و انگلیسی روی آورد .پس از وی،،در دوران پادشاهان قاجار ، به ویژه از زمان ناصر الدین شاه به بعد، اعزام محصلان ایرانی به کشور فرانسه آغاز و در دربارها نیز مترجمان فرانسه به کار مشغول بودند . اعتماد السلطه ، وزیر ناصر الدین شاه نیز فرانسه دان بود . تقریباً از این زمان به بعد زبان دوم درس خواندگان ایرانی زبان فرانسه شد و مترجمان بسیاری آغاز به ترجمه ی کتاب های علمی و ادبی از این زبان کردند . این راه ورود کلمه های فرانسوی را به زبان فارسی باز کرد و نخست بیشتر واژه های علمی جدید در نوشته ها به زبان فرانسه بود ،ولی برخی از متخصصان آغاز به برگرداندن آنها به اصطلاحات عربی کردند . در این دوره شماری از کلمه های روسی متروک شد و جای آنها را بتدریج برابر های فرانسه گرفت .
بعد از جنگ جهانی دوم و جایگزین شدن زبان انگلیسی به جای زبان فرانسه ، رفته رفته کلمه های انگلیسی نیز وارد زبان فارسی شد . از این دوره به بعد آموزش زبان فرانسه در دبیرستان ها و دانشکده ها بتدریج کنار نهاده شد و جای آن را آموزش زبان انگلیسی گرفت . با این همه ، روند ورود کلمه های فرانسه به فارسی به فارسی تا اواخر دهه ی سی همچنان ادامه داشت ، اما از اوایل دهه ی چهل و بازگشتن درس خواندگان کشورهای امریکا و انگلستان به ایران و ورود شماری از آنان به دانشگاه ها و ترجمه ی کتاب های انگلیسی ، ورود کلمه های انگلیسی به زبان فارسی شتاب بیشتری گرفت .
اما در مقابل جریان ورود واژه های خارجی ، از اوایل سلطنت رضا شاه ، به دنبال تمایلات ملی گرایانه که بتدریج در ایران راه پیدا می کرد ، عده ای به فکر پاک کردن زبان فارسی از واژه های بیگانه افتادند . در این جریان ، ابتدا هدف اصلی بیرون راندن لغات ترکی و عربی بود . نخست عده ای که بیشتر آنها نظامی بودند شروع به ساختن کلمات «ارتش »،«دژبان»، «ستوان»،«پادگان »، و واژه های دیگری در برابر «قشون»، «قلعه بیگی »،«نایب»،«ساخلو» و غیره کردند و چنانکه می دانیم همه ی این لغات امروز جزء لغات رسمی هستند . سپس گروه دیگری آغاز به ساختن واژه های فارسی در برابر واژه های عربی کردند و دامنه ی این کار در گسترش بود تا دانشمندانی از قبیل فروغی و همفکران او به این فکر افتادند که ساختن واژه را به نهادی رسمی که سپس فرهنگستان نامیده شد بسپارند . از این رو ، در سال ۱۳۱۴ ش سازمانی به نام « فرهنگستان ایران » به وجود آمد که فروغی و شماری از دانشمندان بنام آن زمان عضویت آن را داشتند و ساختن واژه های نو در برابر اصطلاحات علمی قدیم ( بیشتر فرانسه برخی واژه های عربی و ترکی ) را در دست گرفتد . ( صادقی ،۱۳۵۲،مقاله پژوهشی)
تاثیر زبان های اروپایی در زبان فارسی امروز
نفوذ و تاثیر زبان و فرهنگ اروپایی درکشور ما به صد و پنجاه سال اخیر باز می گردد . از زمانی که روابط سیاسی ، فرهنگی و علمی ایران با کشورهای غربی افزایش یافته ، نفوذ زبان و ادبیات آنان در زبان فارسی رو به فزونی گذاشته است . در میان این زبان ها ، نخست فرانسه و پس از آن انگلیسی ، نفوذ بیشتری در فارسی داشته اند . نخستین زبانی که تدریس آن در ایران متداول شد ، زبان فرانسه بود . نخستین کسانی که برای تحصیل به خارج از کشور رفتند ، کشور فرانسه را که کانون تمدن و فرهنگ آن زمان بود ، انتخاب کردند . میسیونرهای کاتولیک مذهب که برای تبلیغ دین مسیح و یا سفر به هند و چین به ایران آمدند ، زبان فرانسه را در آغاز سده ی چهاردهم میلادی ، به ایران آوردند
با این حال ، تاثیر زبان فرانسه در فارسی با وجود تاثیرات عمیقی که بر جای گذاشته ، مربوط به گذشته است . از جنگ جهانی دوم به بعد ، با گسترش فرهنگ انگلیسی و امریکایی در ایران ، زبان و فرهنگ انگلیسی ، جای زبان و فرهنگ فرانسه را گرفت . ترجمه و آموزش زبان انگلیسی ، رونق فراوان یافت و یادگیری این زبان ، یکی از ارزش های مثبت جامعه به شمار آمد.(نشریه ایران ،۱۳۸۰،شماره۲۲)
اقتباس الفاظ بیگانه
اقتباس الفاظ بیگانه امری است که در همه ی زبان ها بسیار رایج است . همینکه ملتی یکی از محصولات کشاورزی یا صنعتی را از کشور دیگر به دست آورد ، یا بعضی از قواعد و آداب تمدن و فرهنگ را از ملت های دیگر اقتباس کرد لفظی را که بر آن معنی دلالت داشته نیز عیناً یا با مختصر تغییری می پذیرند . در هر زبانی می توان فهرست های کم و بیش مبسوط و مفصلی از لغاتی که مقتبس از زبان های دیگر است تدوین کرد . این فهرست به فصل هایی قابل تقسیم است . از جمله :
۱-محصولات طبیعی :اسم بعضی از محصولات طبیعی چه کشاورزی و چه معدنی همراه با مسمای خود از کشوری به سرزمین های دیگر رفته و در زبان ملت های مختلف راه یافته است . مانند کلمه ی«چای» از چین آمده است ، «فلفل» اصل هندی دارد ،«تنباکو» صورتی است از لفظی در زبان بومیان امریکا که از آن جا با اصل گیاه به همه ی زبان های جهان راه یافته است .
۲-محصولات صنعتی : این محصولات که بوسیله ی بازرگانی از کشوری به کشور دیگر برده می شوند غالباً نام خود را هم همراه می برند . مانند اتومبیل،تلفن،تراکتور،تلگراف،گرامافون،رادیو و…
۳-لغات مربوط به تمدن و فرهنگ: برای این مورد می توان اصطلاحات خاص دین اسلام که در فارسی نبوده و همراه با مفاهیم آنها از زبان عربی به فارسی در آمده است را نام برد . مانند : زکات ،حج،قبله،سجود و …
۴-لغات مربوط به سازمان های اجتماعی و اداری: امروز در فارسی بسیاری از اصطلاحات مربوط به سازمان های کشوری و اجتماعی از زبان های اروپایی و امریکایی اخذ شده است . مانند : گمرک،بانک،ژاندارم،پست،سمینار و …
۵-اصطلاحات علمی : این اصطلاحات نیز غالبا همراه با معانی و قواعد هر علم از زبانی به زبانی دیگر می رود و در فارسی امروز شماره ی این گونه کلمات که از زبان های اروپایی گرفته شده بسیار است مانند : پماد،پلی کلنیک،پلاسمه و …( ناتل خانلری،۱۳۴۹:ئ۱۳۷ -۱۳۵)
پدیده قرض گیری در زبان
نظام زبان یکی از پیچیده ترین نظام هایی است که بشر در طول زندگی خود با آن سرو کار دارد . بدین معنی که انسان می تواند با تعداد معدودی قاعده زبانی و نیز واژگان محدودی که در ذهن خود جای داده که بخشی از دانش یا توانش زبانی او را تشکیل می دهند تعداد بی شماری جمله تولیید کند و آنها را در شرایط مختلف بکار ببندد و به همین ترتیب ، جمله هایی را که دیگر سخنگویان تولید می کنند شنیده و ادراک نمایند . بدیهی است که این نظام پیچیده دارای ویژگی های خاص خود می باشند که آن را از سایر نظام های ارتباطی بشر متمایز ساخته و در جایگاه برتر قرار می دهد . از جمله این ویژگی ها ، می توان به فرایند تغییر زبان اشاره نمود .( افراشی ،۸۴:۱۳۸۶)
منظور از این فرایند این است که بخش های مختلف زبان از قبیل بخش آوایی یا تلفظ ، بخش واژگانی و حتی بخش نحوی دستخوش تغییرات موجود در زبان می گردند . البته ، چنان که ملاحظه می شود این تغییرات بیشتر در سطح واژگان اتفاق می افتد و همواره کلماتی در زبان خلق شده و به فهرست واژگان آن زبان اضافه می گردند در حالی که بعضی از کلمات با گذشت زمان از این فهرست حذف می شوند . امروزه ، واژه هایی همچون داروغه ،گزمه،آجودان ،بلدیه و دیگر در زبان فارسی بکار نمی روند زیرا تقریبا معادل آنها در فرهنگ جوامع فارسی زبانان به فراموشی سپرده شده است . این در حالی است که واژه هایی چون پلیس، سینما،رستوران،کافه و غیره به فهرست واژگان اضافه شده است . دلیل این واقعیت را می توان در این امر جستجو کرد که واژه های فارسی انعکاسی از پدیده ها و عناصر مادی و غیر مادی فرهنگ جامعه ی سخنگویان این زبان هستند .( همان ،۸۵:۱۳۸۶)
با ایجاد یک مقوله یا عنصر فرهنگی واژه ای به آن افزوده و با حذف یک عنصر فرهنگی واژه معادل آن در زبان فارسی نیز از بین خواهد رفت . بنابراین ، تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر چگونگی سیر و تکامل زبان امری اجتناب ناپذیر است . در بسیاری از موارد ، فارسی زبانان برای حل این مشکل به زبان های دیگر مراجعه کرده در صورت لزوم به منظور پر کردن خلاهای واژگانی کلماتی را از این زبان ها در گفتار خود وارد می نمایند . این پدیده را در اصطلاح قرض گیری زبان می نامند . قرض گیری زبانی به معنی انتقال بعضی از عناصر زبانی بخصوص واژگان از یک زبان به زبان دیگر است . به عبارت دیگر ، هر زبان در صورت لزوم ممکن اسنت بعضی از عناصر زبانی را از سایر زبان ها به عاریه گرفته و در اختیار سخنگویان خود قرار دهد .( همان ،۸۶:۱۳۸۶)
زبان فارسی با قرض گیری [۱]واژه های از زبان های مختلف بر مجموعه ی واژگانش افزود است . قرض گیری واژه ها در همه ی زبان ها روی می دهد و ظاهراً امری احتزاز ناپذیر است؛ هر چند میزان آن را می توان با تقویت فرایند های واژه سازی تعدیل کرد عوامل متفاوتی وجود دارند که به بروز قرض گیری دامن می زنند . تحولات سیاسی ، پیشرفت های فناوری ، گسترش تعاملات فرهنگی از جمله ی این عوامل به شمار می آیند . برای نمونه ، تحت تاثیر پیشرفت های اخیر فناوری رایانه و اتصال به شبکه ی جهانی ، واژه هایی مانند «وبلاگ» و«چت روم» به واژگانی نوجوانان و جوانان راه یافته است .عدم معادل گزینی به موقع برای واژگان تخصصی حوزه های مطالعه ی متفاوت نیز به ورود و تثبیت واژگان قرضی می انجامد . مثلاً کاربرد قرضی «تراشه» در معنی «حفاری آزمایشی » نزد باستان شناسان از این دست است . واژه های قرضی طی قرض گیری دچار تحول آوایی می شوند . برای نمونه واژه ی «ساندویچ» از انگلیسی و واژه «لوسر» از فرانسه «فلفل» از هندی و «قاشق » از ترکی تحول آوایی یافته اند .( همان ،۸۸:۱۳۸۶)
ترجمه ی قرضی [۲] نیز نوعی قرض گیری محسوب می شود . با این تفاوت که در ترجمه ی قرضی ساخت آوایی یک صورت زبانی از زبان دیگر وارد نمی شود ، ترجمه ای تحت الفظی از صورت های زبانی از یک زبان به زبان دیگر راه می یابد . عبارت هایی مانند «دوش گرفتن » و « تماس گرفتن » از فرانسه و واژه هایی مانند « تخته سیاه » و «چشمگیر » از انگلیسی در نتیجه ی عملکرد فرایند ترجمه ی قرضی شکل گرفته اند . ( همان ،۸۹:۱۳۸۶)
انواع قرض گیری
الف- قرض گیری آوایی: پدیده ای که چندان معمول نیست و زمانی اتفاق می افتد که تعداد افراد دو زبانه که هر دو زبان قرض دهنده و قرض گیرنده سخن می گویند قابل ملاحظه باشد . مثل واج (z~) در انگلیسی در واژه ruz(rouger) نتیجه گیری قرض گیری از فرانسه است
ب-قرض گیری واژگانی : معمولا واژگان بی ثبات ترین بخش هر زبان هستند و آزادنه می توانند از زبانی به زبان دیگر وارد شوند و بدون اینکه اثر قابل توجهی بر دستور یا واژگان زبان قرض گیرنده داشته باشند . مثل : بادیه از عربی – اتاق ترکی – چمدان از روسی – اتومبیل از فرانسه – کارت پستال از انگلیس که وارد زبان فارسی ما شده . اینها نمونه ای از صدها واژه قرضی ما هستند . به طور کلی می توان گفت که معمول ترین نوع قرض گیری ، قرض گیری واژگانی است که بیشتر به عنوان راه حلی برای نامیدن پدیده های قرضی فرهنگی به کار گرفته می شود یعنی هنگامی که یک پدیده جدید مادی و غیر مادی وارد فرهنگی می شود لزوم نامگذاری آن نیز مطرح می گردد .( باطنی،۱۶۰:۱۳۸۸)
روش های مختلف واژه سازی برپایه ی قرض واژگانی
زبان نظامی است زایا و تمام زبان های بشری از جمله زبان فارسی این توانایی را دارند که با خلق واژه های جدید سخنگویان خود را در نامگذاری کالاها و ابزارهای جدید علمی و صنعتی یاری نمایند .روش های مختلف قرض گیری واژگانی که زبان ها می توانند با بهره جستن از آنها به تولید واژه های جدید پرداخته و به هنگام نیاز مورد استفاده قرار دهند به شرح زیر است : ( باطنی،۱۷۷:۱۳۸۸)
۱-واژه ی قرضی (word loan)
در این روش ، واژه بدون هیچگونه تغییر و حتی تلفظ اصلی خود از زبان خارجی گرفته شده و در زبان فارسی مورد استفاده قرار می گیرد . کلماتی چون تلویزیون ،رادیو، سینما، کافه ، رستوران و غیره بدین گونه وارد زبان فارسی شده اند و امروزه بخش وسیعی از واژگان زبان فارسی ر ا به خود اختصاص می دهند . این روش از جمله روش هایی است که استفاده مکرر و فراوان آن می تواند صدمات جبران ناپذیری به زبان قرض گیرنده وارد آورده و آن زبان را از درون تهی سازد .
فارسی از جمله زبان هایی است که تا به حال از روش «واژه ی قرضی » که روشی بسیار ساده و بی دردسر به نظر می رسد استفاده ی فراوانی داشته است .(حق شناس ،۱۲۹:۱۳۶۵)
۲-ترجمه ی قرضی(translation loan)
در این روش، با ورود کالاهای خارجی و فراورده های علمی و صنعتی به داخل کشور عناوین و نام آنها در زبان مقصد ترجمه شده و همان ترجمه ی تحت الفظی آن به عنوان واژه ای جدید در زبان قرض گیرنده مورد استفاده قرار می گیرد . واژگانی همچون «دوچرخه» بجای «bicycle»و «بلندگو» بجای «lond speaker» و «آسمانخراش» بجای «skyscraper» از این نمونه می باشند . البته میزان استفاده از این روش با توجه به ساخت ویزگی های زبان ها متغییر می باشد .این روش واژهسازی در زبان المانی مورد استفاده بیشتری نسبت به سایر روش ها دارد .
در فارسی در موارد معدودی روش ترجمه ی قرضی توسط سخنگویان فارسی زبان بکار رفته است . اما ، متاسفانه میزان استفاده از آن نسبت به روش نخست بسیار اندک بوده است .(باطنی ،۱۶۴:۱۳۸۸)
۳-تغییر قرضی (shift loan)
در این حالت ، واژه مستقیماً از زبان خارجی قرض گرفته نمی شود و ترجمه ای نیز از آن صورت نمی پذیرد . بلکه در این روش فارسی زبانان تلاش می کنند که بجای استفاده از کلمات خارجی برای کالاهای و ابزارهای جدید به گذشته زبان فارسی مراجعه کنند و بعضی از کلمات مناسب را که امروز دیگر در زبان فارسی کاربردی ندارد مجدداً زنده نموده و به عنوان کلمه ای جدید به فهرست واژگان زبان فارسی بیفزاید . برای مثال ، هنگامی که وسیله ای به نام «refegirator» وارد کشور ما شد سخنگویان فارسی زبانان ترجیح دادند که بجای استفاده از این کلمه خارجی واژه ای « یخچال» را که از واژگان قدیمی فارسی بکار گیرند « یخچال » در لغت به معنی گودال سر پوشیده یا سردابه ای است که از آب سرد آن در تابستان استفاده می کرده اند . امروزه پیشنهاد می شود که به جای واژه ی «کامپیوتر» از کلمه « رایانه» استفاده شود . رایانه واژه ای است متعلق به فارسی میانه به معنی تخمین و محاسبه .
بنابراین ، منظور از تغییر قرضی به عنوان روشی جهت قرض گیری واژگانی یکی از دو مورد زیر می باشد :
الف : بکارگیری مجدد واژگان قدیمی در زبان فارسی . مانند رایانه و یخچال
ب: ایجاد وسعت در یکی از واژگان متداول و گنجاندن معنای دوم در آن . مانند واژه ی « دفتر» در زبان فارسی با معنای متداول خود وسعت معنایی پیدا کرده و به عنوان معادلی برای واژه office در انگلیسی به معنی « اتاق کار » دراداره ها نیز بکار می رود .
به نظر می رسد این روش بسیار مناسب و ایده ال است و از آنجایی که در آن خلاقیت زبان فارسی به عنوان ابزار طراحی اصلی در تولید کلمات جدید استفاده می شود می تواند وسیله ای مفید در خدمت رشد هر چه بیشتر زبان فارسی باشد .( صادقی ،۷۳:۱۳۷۲)
۴-تعبیر فرضی (interpretation loan)
همان طور که از عنون آن پیداست ، در این روش با مشاهده ی دقیق شکل و صورت ابزار و کالاهای خارجی و با توجه به نقش و عملکرد آنها و نوع کاری که انجام می دهند واژه ای مناسب در زبان فارسی برای آنها تولید می گردد . به عبارت دیگر ، در این روش ، واژه خلق شده نوعی تفسیر از شکل و یا عملکرد کالا می باشد تا بتوان از آن به عنوان نامی برای آن کالا بهره جست . واژه ی«چراخ راهنمایی» به جای indicator در زبان انگلیسی به وضوح نشان دهنده ی واقعیت است که در خلق این واژه مدلول آن کاملا تعبیر شده و سپس این واژه برای آن مناسب تشخیص داده شده است . کلماتی چون چرخ گوشت ،پلوپز،رنده،مخلوط کن و … در زبان فارسی نیز نمونه ای از تعبیر قرضی به شمار می رند .(همان،۷۴:۱۳۷۲)
۵-ترجمه و تعبیر قرضی (interpretation and loan translation)
در این روش، بخشی از واژه خارجی به زبان فارسی ترجمه شده و بخش دیگر واژه نیز تعبیر و تفسیر می شود . در واژه «فضا نورد » به جای spaceman به معنی « فضا» ترجمه شده است و برای جزء دوم ، مدلول آن ( انسانی که در فضا راهپیمایی می کند ) تعبیر گردیده و بدین معنی صورت کلمه «فضا نورد» در زبان فارسی جایگزین واژه spacemanشده است .
(همان،۷۵:۱۳۷۲)
علل وعوامل ورود زبان های بیگانه به ایران
تمام مطالبی که در پایین بیان می شود نشان دهنده چگونگی ورود زبان های بیگانه به زبان فارسی می باشد :
الف) ورودپدیده های علمی،صنعتی و فرهنگی
هر گاه پدیدهای نوین از کشوری به کشور دیگر رسوخ پیدا می کند واژه مربوط به آن را نیز با خود می برد مثل ( کالسکه – اپارات – کامپیوتر- فکس).
برای