۱۴۸ جدول شماره ۷-۴: توزیع میزان حضور پرسششوندگان در فضای مجازی
۱۴۹ جدول شماره ۸-۴: نوع حضور پرسششوندگان در فضای مجازی
۱۴۹ جدول شماره ۹-۴: انگیزه و هدف پرسششوندگان از حضور در فضای مجازی
۱۵۰ جدول شماره ۱۰-۴: مشارکت فعالانه پرسششوندگان در فضای مجازی
۱۵۰ جدول شماره ۱۱-۴: توزیع پرسششوندگان بر حسب میزان مشارکت فعالانه در فضای مجازی
۱۵۱ جدول شماره ۱۲-۴: عامگرایی و خاصگرایی پرسششوندگان
۱۵۶ جدول شماره ۱۳-۴: توزیع پرسششوندگان بر حسب عامگرایی و خاصگرایی
۱۵۷ جدول شماره ۱۴-۴: عامگرایی ـ خاصگرایی پرسششوندگان بر حسب سابقه حضور در فضای مجازی
۱۵۸ جدول شماره ۱۵-۴: عامگرایی ـ خاصگرایی پرسششوندگان بر حسب حضور روزانه در فضای مجازی
۱۵۹ جدول شماره ۱۶-۴: عامگرایی ـ خاصگرایی پرسششوندگان بر حسب نوع حضور در فضای مجازی
۱۶۰ جدول شماره ۱۷-۴: عامگرایی ـ خاصگرایی پرسششوندگان بر حسب میزان مشارکت در فضای مجازی
۱۶۱ جدول شماره ۱۸-۴: عامگرایی ـ خاصگرایی پرسششوندگان بر حسب سطح تحصیلات
۱۶۱ جدول شماره ۱۹-۴: عامگر ایی ـ خاصگرایی پرسششوندگان بر حسب جایگاه شغلی
۱۶۲ جدول شماره ۲۰-۴: مدل رگرسیونی چندمتغیره عامگرایی ـ خاصگرایی پرسششوندگان
فهرست نمودارها
۱۲۴ نمودار شماره ۱: مدل قیاسی
۱۲۶ نمودار شماره ۲: مدل استقرایی
۱۲۹ نمودار شماره ۳: مدل شبکهای
چکیده
هدف: این پژوهش مدلی برای درک تأثیرات فضای شبکهای بر عامگرایی مخاطبان و کاهش گرایشهای خاصگرایانه در میان آنها پیشنهاد میکند تا زمینهای برای مطالعات آیندهنگرانه در مورد خاصگرایی و عامگرایی شهروندان فراهم آورد.
روش/ رویکرد پژوهش: به این منظور، با مطالعه و بررسی آراء مارشال مکلوهان، سورن کییرکگور، ژیل دولوز، مانوئل کاستلز، هربرت دریفوس و سایر اندیشمندان حوزههای فلسفه، علوم اجتماعی و علوم ارتباطات، مدلی مفهومی بر اساس سه نوع ساختار تاریخی ذهن و توصیف ویژگیهای هر یک و نقش فناوریهای نوین شبکهای در تغییر ماهوی ذهن انسان ارائه شده و بر آن مبنا پرسشنامهای برای سنجش نگرش کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در مواجهه طولانی با اینترنت طراحی گردیده است.
یافتهها: تحلیل آمارهای بهدستآمده نشان میدهد که میزان و شدت قرارگیری در معرض شبکه جهانی اطلاعات، بر رشد عامگرایی در مقابل خاصگرایی اثرگذار است، گرچه این اثرگذاری شدت قابل توجهی را نشان نمیدهد.
نتیجهگیری: عوامل متعددی بر عامگرایی و خاصگرایی افراد اثرگذارند و رشد فضای شبکهای، یکی از مهمترین آنهاست که علاوه بر آثاری که محتوای اطلاعاتی این شبکهها دارند، بخشی از این اثر به ماهیت و ساختار بنیادینِ شبکه برمیگردد و پژواک نظریه معروف مکلوهان را که «رسانه، همان پیام است»، در مورد شبکههای اطلاعاتی جدید طنین میافکند.
کلیدواژهها: فضای مجازی. عامگرایی. خاصگرایی. هویت. اینترنت. شبکه. مدرنیسم. پستمدرنیسم. ساختار ریشهای ـ درختی. ساختار ریزومی. اطلاعرسانی.
فصل یکم: کلیاتپژوهش
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
مقدمه
اثر رسانه بر هویت، از موضوعات دامنهدار حوزه علوم ارتباطات است. این اثر از دو طریق بر مخاطب خود اعمال میشود: از طریق محتوا و از طریق شکل (فُرم). خنثی نبودن رسانه و تأثیر قالب رسانه بر هویت کاربران آن، یکی از دستاوردهای مهم مارشال مکلوهان است. به نظر مکلوهان مهمترین اثر رسانهها این است که بر عادات درک و تفکر ما اثر میگذارند و لذا، آثار پراهمیت رسانهها، از شکل آنها ناشی میشود، نه از محتوای آنها (سورین و تانکارد به نقل از دوران ۱۳۸۸: ۹۶). زمانی که مکلوهان تخیل خلاق خود را به کار گرفته بود تا همپایی تحول رسانهها را با تحول در عادات ذهنی مخاطبان آن نشان بدهد، هنوز رایانه و شبکه جهانی اطلاعات به وجود نیامده بودند و رادیو و تلویزیون در عرصه رسانههای الکترونی یکهتازی میکردند. از سوی دیگر، تحولات عمیق نظری در طرز فکر رایج انسان غربی و تحولات عظیم سیاسی از حدود دهه نود میلادی و پس از فروپاشی شوروی و نظام کمونیستی، تغییراتی پیچیده و بطیء را در نگاه مدرن به وجود آورد که از آن به پستمدرنیسم یاد میشود. تصادفی نیست که ویژگیهای بنیادین پستمدرنیسم با ساختار شبکهای رسانهها و از جمله اینترنت در سازگاری کامل به سر میبرد. از این رو، به نظر میرسد اینترنت یکی از حاملان نگاه پستمدرن به جهان باشد و بتواند کاربران خود را ــ آگاهانه یا ناآگاهانه ــ به طرز فکر و عادات ذهنی پستمدرن سوق بدهد. ویژگیهایی مثل بیمرکزی، افقی بودن ارزشها و فقدان مبدأ و معاد، نگاه تفسیری به جهان، اعتقاد به بیکفایتی عقل در کشف حقیقت و توصیف یکپارچه واقعیت، پوچگرایی، لذتجویی بیپایان و…
این پژوهش مدعی بررسی همهجانبه موضوعی بدین پیچیدگی نیست، بلکه در حد وسع خود میکوشد اثر حضور زیاد و طولانیمدت در فضای مجازی را بر عامگرایی و خاصگرایی کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با توجه به ویژگیهای ذهن پستمدرن (که در بالا برخی مصادیق آن ذکر شد) بسنجد. عامگرایی و خاصگرایی که بعدتر تعریف آن از نظر گذرانده خواهد شد، از موضوعاتی است که به شکلی برجسته در جریان درگرفتن بحث جهانی شدن در نوشتههای جامعهشناسان مطرح شده است. گرچه مباحث زیادی در خصوص «خاصگرایی اخلاقی»[۱] و «عامگرایی اخلاقی»[۲] از دهه هفتاد به این سو در میان فیلسوفان اخلاق درگرفته و به شاخههای دیگر دانش نیز نفوذ کرده است، اما این موضوع در مرکز توجه پایاننامه حاضر قرار ندارد، گرچه در بررسیِ پیشِ رو، جنبههای اخلاقی عامگرایی و خاصگرایی در نظر گرفته شده است. از آنجا که این پژوهش بینرشتهای است و ترکیبی از آموزههای جامعهشناسی و علوم ارتباطات را در خود جای داده است و نتایج آن را باید در حوزه فلسفه ذهن بسط داد، مباحث مربوط به فلسفه اخلاق در آن فرو گذاشته شده است.
در تعریف برخی از جامعهشناسان، عامگرایی به جریان مورد حمایت سرمایهداری جهانی اشاره دارد که میکوشد فرهنگهای مقاوم را از سر راه خود بردارد و وارثان آن فرهنگها را در دل یک فرهنگ مصرفی و لذتجو و بیتعصب حل کند تا راه برای گسترش بازار سرمایهداری باز شود و خطراتی که از سوی فرهنگ و مذاهب، سرمایههای آنها را به خطر میاندازد خنثی شود. خاصگرایی نیز اشاره به فرهنگهایی دارد که خطر را دریافتهاند و میکوشند با پناه بردن و صیانت (حتی در حد افراط) از ارزشهای ملی و مذهبی و بومی، خود را از هجوم این فرهنگ عامگرا حفظ کنند.
در پژوهش حاضر ضمن بررسی منابع نظری موجود در این خصوص (که فهرستی از آنها در پایان تحقیق آمده است) مدلی برای سنجش میزان خاصگرایی و عامگرایی افراد بر اساس تعاریف مفهومی مندرج در فصل سوم ارائه شده و بر اساس شاخصهایی که در بخش پایانی فصل دوم برای عامگرایی و خاصگرایی ارائه گردیده است، تعدادی گویه پیشنهاد شده و در قالب پرسشنامه در اختیار حدود ۲۰۰ نفر از کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی قرار گرفته است.
۱٫۲٫ طرح مسئله
جهانی شدن[۳] را چه فرایندی[۴] طبیعی بدانیم و چه طرحی[۵] مشخص با یک مرکز فرماندهی متمرکز که توسط سران پیدا و پنهان سرمایهداری جهانی دنبال میشود، در این دو موضوع تفاوتی ایجاد نمیکند:
در جهانی شدن گرایشی به عام شدن برخی ارزشها (عامگرایی)[۶] دیده میشود. یعنی با توزیع جهانی کالاها و نظامهای اجتماعیِ همشکل و همگون، همه افراد و جوامعی که درون فضای جهانی شدن قرار میگیرند، کم و بیش به پندارها و رفتارهای مشابه متمایل میشوند.
فرایند یا طرح جهانی شدن برای نفوذ به فضای جهانی، ضرورتاً از فضای ارتباطی استفاده میکند. بنابراین منطقی به نظر میرسد که حضور بیشتر در فضای ارتباطی، بر عامگرایی کاربران بیشتر تأثیر بگذارد. این فضای ارتباطی ترکیبی است از امکانات متنوعی که فناوریهای ارتباطات و اطلاعات در اختیار ما میگذارند؛ اعم از وسایل ارتباطی محدود مثل تلفنهای ثابت و سیار، وسایل ارتباط جمعی مثل مطبوعات، رادیو و تلویزیون (بهویژه تلویزیون ماهوارهای)، و وسایل ارتباطی چندرسانهای که با ادغام تقریباً تمامی امکانات ارتباطی در فضای شبکه جهانی (اینترنت) متبلور شده است.
به رغم گسترش روزافزون پدیدههای جهانی و حضور بیشتر افراد در فضاهای ارتباطی، مجموعهای از رویدادهای سیاسی و اجتماعی در چنددهه اخیر، بهویژه پس از فروپاشی نظام کمونیستی، جهان را دستخوش حوادث و بحرانهایی کرده است که علیرغم پیشبینیها گسترش خاصگرایی[۷] به جای عامگرایی را نشان میدهد. در تبیین چرایی این پدیده نظریههای مختلفی ابراز شده است که زمینههای ایجاد و گسترش فرهنگ مقاومت در برابر جریان عامگرای جهانی شدن را توصیف میکنند. با وجود این، هنوز بهروشنی نمیتوان گفت که آیا شکلگیری مقاومتهای فرهنگی[۸] که از آن به خاصگرایی فرهنگی یاد میشود، امری پایدار است یا نشان از آخرین تلاشهای این فرهنگها برای حیات در دنیایی جهانیشده دارد و در درازمدت، پیشبینیهای نظری اندیشمندان بزرگ غربی از قرن هجدهم تا کنون به واقعیت خواهد پیوست.
افزایش انفجاری کاربران اینترنت در ایران و جهان (برای نمونه در سال ۲۰۰۰ تعداد کاربران ایرانی اینترنت ۲۵ هزار نفر بود که در سال ۲۰۰۵ به ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر رسید)، از سویی دسترسی شهروندان را به همه نوع اطلاعی امکانپذیر میسازد و ارتباطات آدمها و فرهنگهای گوناگون را تسهیل میکند و از سوی دیگر اثراتی خواسته یا ناخواسته بر سازوکارهای ذهنی و طرز فکر کاربران و در نتیجه بر هویت اجتماعی آنها میگذارد. سنجش و تبیین این آثار پیدا و پنهان چه برای دانشمندان رشتههای گوناگون علوم انسانی و چه برای دولت از اهمیت زیادی برخوردار است. بیم آن میرود که عدم درک تغییراتی که در لایههای زیرین ذهن و شخصیت افراد صورت میگیرد، برنامهریزیها و آیندهنگریهای مدیران جامعه را با اختلال مواجه کند و آثاری جدی در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برجای بگذارد.
۱٫۳٫ موضوع پژوهش
اینترنت به عنوان کاملترین جلوه فضای مجازی، همه پدیدههای رقومیشده[۹] جهانی را در مقابل همه کسانی که به این شبکه در هر نقطه از جهان منصلند قرار میدهد. تبدیل شدن فرد به یکی از گرههای این شبکه جهانی از دو سو بر هویت او اثر میگذارد: یکی از طرف محتوا[۱۰]ی پیامهایی است که در این فضا جریان دارند و دیگری از طرف فُرم[۱۱] یا پسزمینه[۱۲] فناورانهای است که به قول مکلوهان[۱۳] امتداد حواس ماست و حامل پیامی است که ذهن ما را اغلب ناخودآگاه تحت تأثیر قرار میدهد و در تغییر عادات ذهنی و در نتیجه طرز فکر ما اثر میگذارد. شدت اثر محتوای رسانه به حجم و چگونگی ارائه آن بستگی دارد. خاصگرایان هم در ترویج ارزشهای خود از همین ابزار استفاده میکنند و از این رو سنجش میزان اثر عامگرایی و خاصگرایی اینترنت بر اساس محتوای ارائهشده در آن دشوار است. اما پسزمینه فناورانه اینترنت، میتواند مستقل از پیامهای جاری در آن مورد ارزیابی قرار گیرد و اثر هویتی آن سنجیده شود. موضوع این پژوهش یافتن سنجهای مناسب برای تعیین عامگرایی و خاصگرایی کاربران اینترنت است با تلاش برای تبیین پسزمینه فناورانهای که مستقل از محتوای اینترنت بر عامگرایی و خاصگرایی هویت کاربران آن اثر میگذارد.
توجه به اثر شکلی رسانه بر ذهن، در پیشینه ورود فناوریهای غربی به کشور ما هم قابل ردگیری است؛ روحانیون بزرگ از صد سال گذشته به این سو که اولین پدیدههای فناورانه غربی وارد ایران شدند با این بینش که برساخته فناورانه ذهن غربی (و به زعم ایشان غیرمسلمان) فارغ از محتوای آن، بر سلامت نفس و خلق و خوی مؤمنان اثر میگذارد نسبت به ورود و استفاده از آنها واکنش نشان میدادند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پدیدههای فناورانه ظرفی خنثی در نظر گرفته شدند که هر محتوایی بهیکسان میتواند در آن جریان یابد و اثر پسزمینهای آن ــ سهواً یا عمداً ــ به فراموشی سپرده شد. یکی از معدود کسانی که این اثر پسزمینهای را با رجوع به آراء مکلوهان و آموزههای دینی مورد بررسی قرار داد، سیدمرتضی آوینی بود. او در کتاب آیینه جادو[۱۴] ذات فناوری را حامل پیامی بنیادین از تمدن غربی میدانست که اگر بهدرستی درک نشود و به قول او «ذات آن تکنولوژی به تصرف درنیاید»، کاربرد آن میتواند به نتایجی وارونه منتهی شود.
شأن پژوهش آن نیست که مبانی جانبدارانهای برای خود انتخاب کند، بنابراین در این پژوهش تلاش شده است توصیفی شِماتیک از اثرات پسزمینهای فناوری شبکهای بر عملکرد کلی ذهن صورت گیرد.
۱٫۴٫ ضرورت و اهمیت پژوهش
پژوهشهایی بنیادین ازایندست بینرشتهایاند و از این رو کمتر مورد اقبال دانشجویان و پژوهشگران قرار میگیرند. از سوی دیگر، غفلت از اینقبیل پژوهشها ما را در درک تحولات نامحسوس اما اساسیِ هویتِ افراد و جامعه دچار مشکل میکند و این ناهمزبانی به اختلال در ارتباط و مدیریت جامعه در سطوح خرد و کلان می انجامد، کما اینکه این عدم تفاهم همین حالا هم بین بخشهای عامگرا و خاصگرا و همینطور میان خاصگراییهای مختلف در جامعه ما دیده میشود و بهتدریج بر شدت آن افزوده میگردد.
حضور و عدم حضور در فضای مجازی، گسست نسلی را ــ که از مشکلات تاریخی جوامع بوده ــ وارد مرحلهای جدید و بسیار پیچیده کرده است و بیم آن میرود که به گسست کامل نسلی منجر شود که یک سوی آن بیش از آنکه در دنیای واقعی زندگی کند خود را به فضای مجازی سپرده است و سوی دیگر آن به طور کامل با فضای مجازی بیگانه است.
اثر فضای مجازی بر هویت و تغییراتی که در نظام ارزشی فرد و جامعه میگذارد میتواند اخلاق و فرهنگ عمومی جامعه و سرنوشت معنوی و مادی تکتک افراد جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. سرعت، پیچیدگی و حجم تحولات به گونهای است که اقدام به پژوهشهای بینرشتهای و بنیادین را به موضوعی حیاتی تبدیل کرده است. تأخیر تاریخی جامعه ما و جوامعی مشابه ایران در درک تحولات معرفتی و سیاسی جهان غرب و بهکارگیری شتابزده و التقاطی دستاوردهای تمدن غربی، آشفتگیای بیپایان در اداره این جوامع به وجود آورده است که غلبه بر این آشفتگی و بههمریختگی جز با شناخت دقیق، بموقع و حتی آیندهنگرانه، امکانپذیر به نظر نمیآید.. حال آنکه مروری بر پژوهشها و منابع موجود، فقر و کمبود پژوهش در این حوزه را نشان میدهد. انجام پژوهشهای سطحی و غیراصیل نیز دردی را دوا نمیکند و چه بسا مسیر انجام پژوهشهای بعدی را هم ناهموار کند یا به بهرهبرداران از این پژوهشها نشانی غلط بدهد و بر پیچیدگی و بغرنج شدن اوضاع بیفزاید.
مرور منابع محدودِ موضوعِ این پژوهش هم نشان میدهد که بخشی از ارزشمندترین این منابع را اندیشمندان ایرانی خارج از کشور تولید کردهاند، حال آنکه پژوهش در حوزه علوم انسانی از سرزمینی به سرزمین دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق میکند و به نظر، درست آن است که پژوهشگر حوزه علوم انسانی میباید در فضای انسانهایی که در مورد آنها به پژوهش میپردازد تنفس کند. همچنانکه برای درک عمیق فرهنگها و معرفتهای دیگر نیز حضور در زیستجهان آنها میتواند به فهم دقیقتر پژوهشگر کمک کند. به هر روی، هر تلاشی برای شناخت عمیق و چندجانبه تحولات موجود را باید قدر شناخت و در تنوع و گستردگی این پژوهشها تأکید نمود.
۱٫۵٫ اهداف پژوهش
هدف اصلی از این پژوهش به دست آوردن سنجهای برای ارزیابی میزان عامگرایی و خاصگرایی افراد است تا به وسیله آن بتوان رابطهای معنادار میان میزان و شدت حضور در فضای مجازی و میزان عامگرایی و خاصگرایی آنها تشخیص داد.
همچنین تلاش میشود با مرور نظریهها و ترسیم مدل مناسب، به بینشی برای پیشبینی وضعیت آینده کاربران فضای مجازی برسیم.
درک جایگاه فضای مجازی در میان سایر عواملی که بر خاصگرایی و عامگرایی فرهنگی افراد اثر میگذارند از اهداف فرعی این پژوهش است.
رابطه کیفیت حضور افراد در فضای مجازی (داشتن نقش فاعلانه یا انفعالی در اینترنت) و خاصگرا یا عامگرا بودن آنها نیز مورد سنجش قرار میگیرد.
۱٫۶٫ پرسشهای پژوهش
۶٫۱٫ آیا میان سابقه حضور افراد در فضای مجازی و شدت عامگرایی یا خاصگرایی آنها رابطه معناداری وجود دارد؟
۶٫۲٫ آیا میان مدت زمان حضور روزانه افراد در فضای مجازی و شدت خاصگرایی یا عامگرایی آنها رابطه معنیداری وجود دارد؟
۶٫۳٫ آیا میان کسانی که عامگرا یا خاصگرا هستند در نوع حضور در فضای مجازی تفاوت وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا عامگرایی یا خاصگرایی افراد بر نوع حضور آنها در فضای مجازی تأثیر آشکاری دارد؟
۶٫۴٫ آیا کسانی که در فضای مجازی حضور فعال و مشارکتجویانه دارند نسبت به کسانی که حضور انفعالی و غیرفعال دارند از خاصگرایی یا عامگرایی متفاوتی برخوردارند؟
۶٫۵٫ آیا میان سطح تحصیلات افرادی که در فضای مجازی حضور مییابند و خاصگرایی یا عامگرایی آنها رابطهای وجود دارد؟