ادبیات و پیشینه تحقیق
بخش اول: تعاریف، اصول و مبانی نظری تحقیق
۲-۱ مقدمه
در این فصل به شرح مفاهیم، تعاریف واژگان کلیدی و ارائه ی خلاصه ای از دانش کلاسیک موضوع مورد نظر پرداخته ایم.
۲-۲ تعاریف
۲-۲-۱ برنامه ریزی
برنامه ریزی[۱] عبارت است از فرآیندی دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیمات برنامه ریزی فکر کردن راجع به آینده یا کنترل آن نیست بلکه فرآیندی است که می تواند در انجام این امور مورد استفاده قرار گیرد.
برنامه ریزی، تصمیم گیری در شکل معمول آن نیست بلکه از طریق فرایند برنامه ریزی، مجموعه ای از تصمیمات هماهنگ اتخاذ می شود برنامه ریزی می تواند برای زمان حال یا آینده انجام شود.
برطبق این تعریف، تصمیم گیری های مقطعی و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها برای پیشبرد سازمان در زمان حال یا آینده برنامه ریزی نیستند. برنامه ریزی متکی بر انتخاب و مرتبط ساختن حقایق است. حقایق مفاهیم واقعی، قابل آزمون و اندازه گیری هستند. دیدگاه ها، عقاید، احساسات و ارزشها به عنوان حقایقی تلقی می شوند که فرایند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده می شود. همانطور که اشاره شد برنامه ریزی صرفاً یک فرایند تصمیم گیری نیست بلکه فرآیندی شامل روشن ساختن و تعریف حقایق و تشخیص تفاوت بین آنهاست یا به عبارتی گونه ای فرایند ارزیابی است که در پایان آن، در انتخاب حقایق ارزیابی شده تصمیم گیری می شود]۲[.
برنامه بیانی روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصمیمات است. برنامه خروجی فرایند برنامه ریزی است اما برنامه ریزی یک فرایند پیوسته است که پیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه می یابد]۱۹[.
۲-۲-۲ استراتژی
استراتژی[۲] را به اعتبار معنی کلمه می توان سوق دادن، گسیل داشتن، فرستادن،بردن و پاییدن بیان کرد. گمان می رود این کلمه را در خصوص عطف به دانش و هنر یک ژنرال قدیمی یونانی به نام« استراتگوس[۳]» بکار برده شده است. مفهوم استراتژی سال های سال بعنوان یک مفهوم نظامی به کار برده شده است بنابراین استراتژی در یک جنگ برای رسیدن به نتیجه، علم و هنر آرایش و استقرار سپاه یکی از طرفین متخاصم است. استفاده از مفهوم استراتژی در حیطه سازمان و مدیریت این معنا را حمل می کند که تنظیم کننده روابط بین سازمان و محیط خود به منظور فراهم آوردن امکان برتری یافتن بر رقبایش منابع خویش را به حرکت وا می دارد]۵[.
هیل و همکارانش استراتژی را در اصطلاح عملکردی اش به این صورت تعریف می کنند:” فعالیتی که شرکت برای رسیدن به عملکرد والای خود انجام می دهد."]۱۹[.
از دیدگاه آقای هانگر و ال. ویلن نیز استراتژی عبارت است از “طرح جامع و مادر شرکت که نشان می دهد شرکت چگونه به سمت ماموریت و اهداف حرکت می کند."]۱[.
در تعریفی دیگر از آقای چندلر استراتژی به عنوان ” تعیین آماج و هدفهای دراز مدت در سازمان و برای تحقق پذیری این آماج تخصیص دادن منابع مورد نیاز و آماده نمودن برنامه های فعالیتی مناسب ” عنوان شده است]۴[.
۲-۲-۳ مدیریت استراتژیک
می توان مدیریت استراتژیک[۴] را بدین گونه تعریف کرد : “هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه که سازمان را قادر می سازد به هدف های بلند مدت خود دست یابد."]۳[.
دکتر علیرضا امیر کبیری در کتاب خود با عنوان مدیریت استراتژیک نیز این واژه را اینگونه تعریف می کند ” تصمیمات و فعالیت های یکپارچه در جهت توسعه استراتژی های موثر، اجرا و کنترل با ارزشیابی نتایج آنها است"]۵[.
۲-۲-۴ برنامه ریزی استراتژیک
در کتاب آقای دکتر سید مهدی الوانی برنامه ریزی استراتژیک[۵]، فرآیندی عنوان شده است که ضمن آن اهداف و خطوط کلی فعالیت ها و ماموریت های سازمان در دراز مدت تعیین می شود. در این نوع برنامه ریزی خصوصیاتی دیده می شود که مورد اتفاق نظر صاحب نظران قرار گرفته و ذیلا اشاره ای به آن خواهیم داشت.
الف) برنامه ریزی استراتژیک ارزش های حاکم بر جامعه، همچنین جهان بینی، اعنقادات و سنت های جامعه می باشد. جهان بینی ها، اعتقاد ها، و سنت های جامعه در برنامه ریزی جامع منعکس می شوند.
ب) برنامه ریزی استراتژیک معطوف به سوالات اصلی و مسائل اساسی سازمان است، در برنامه ریزی استراتژیک سوالاتی از قبیل، برنامه های امروز سازمان چیست؟ برنامه آتی چه باید باشد؟ امروز کجا هستیم و جهت گیری های آینده چیست؟ امکانات و منابع سازمان در آینده چه وضعیتی دارند و باید مصروف چه اهدافی گردند؟ مطرح می شوند.
ج) برنامه ریزی استراتژیک چهارچوبی برای برنامه ریزی و تصمیم گیری عملیاتی فراهم می آورد، در این نوع برنامه ریزی، مدیران به کمک خطوط تعیین شده قادر به اخذ تصمیمات سریع و صحیح در جهت اهداف اصلی سازمان می شود.
د) برنامه ریزی استراتژیک دارای دید بلند مدت بوده و افق های دورتری را در سازمان مطرح می نماید، و در این نوع برنامه ریزی به آینده های دور اشاره می شود تا موقعیت سازمان در بلند مدت ترسیم شود.
ه) برنامه ریزی استراتژیک در سطح عالی سازمان شکل می گیرد زیرا در این سطح است که تقریبا بطور همه جانبه ای اطلاعات لازم در مورد امکانات، منابع ، سازمان و انتظارات و توقعات در آن متمرکز است.
و) برنامه ریزی استراتژیک عملیات و اقدامات سازمان را در دوره های زمانی طولانی هماهنگ نموده و به آنها پیوستگی و انسجام می بخشد.
ز) برنامه ریزی استراتژیک فراگیر بوده و برنامه ریزی عملیاتی سازمان را در بر می گیرد و به آنها جهت می بخشد]۱۳[.
برنامه ریزی استراتژیک فرآیندی رسمی با مجموعه ای از فرآیندهاست که برای تعیین استراتژی های یک سازمان بکار گرفته می شود]۱۹[.
برایسون بر اساس نظرات السون و ایدی برنامه ریزی استراتژیک را تلاشی منظم در جهت اتخاذ تصمیم ها و انجام اقدامات بنیادینی تعریف می کند که موجب آن اینکه یک سازمان چه می کند و چرا اموری انجام می دهد مشخص خواهد شد]۶[.
۲-۲-۵ استراتژیست
استراتژیست ها[۶] افرادی هستند که مسئول موفقیت یا شکست سازمان می باشند. در هر سازمان استراتژیست ها عهده دار سه مسئولیت اصلی هستند. ایجاد بستر برای تغییر، ایجاد تعهد و احساس مالکیت و ایجاد توازن بین ثبات و نوآوری ]۳[.
۲-۲-۶ بیانیه مأموریت
بیانیه مأموریت[۷] سندی است که یک سازمان را از سایر سازمان های مشابه متمایز می نماید. مأموریت سازمان نشان دهنده طیف فعالیت، از نظر محصول و بازار می شود. در بیانیه مأموریت پرسشی که پیش روی همه استراتژیست ها وجود دارد، این است که:« ما به چه کاری مشغول هستیم؟»]۳[.
۲-۲-۷ چشم انداز
چشم انداز سازمان« بیان آینده مطلوب و امکان پذیر از سازمان است» و حالت مشخص تری از مأموریت با ابعاد و قید زمانی است.
۲-۲-۸ هدف های بلند مدت
هدف های بلند مدت به صورت نتیجه های خاصی هستند که سازمان می کوشد در تأمین مأموریت خود به دست آورد. مقصود از دوره بلند مدت، دوره ای است که بیش از یک سال باشد. از آن نظر این هدف ها برای موفقیت سازمان لازم و ضروری هستند که تعیین کننده مسیر شرکت می باشند. هدف های بلند مدت می توانند چالشگر، قابل سنجش، باثبات، معقول و روشن باشند. در یک شرکت بزرگ این هدف ها باید بر حسب کل شرکت، بخش ها و واحد های وظیفه ای تعیین شوند]۳[.
۲-۲-۹ نقاط قوت و ضعف داخلی
نقاط قوت و ضعف داخلی در زمره فعالیت های قابل کنترل سازمان قرار می گیرند که سازمان آنها را به شیوه ای بسیار عالی یا بسیار ضعیف انجام می دهد. آنها در سایه فعالیت های مدیریتی، بازاریابی، امور مالی(حسابداری)، تولید (عملیات)، تحقیق و توسعه و سیستم های اطلاعات رایانه ای بوجود می آیند. یکی از فعالیت های اصلی و ضروری مدیریت استراتژیک این است که نقاط قوت و ضعف دوایر و واحد های سازمان را شناسایی و آنها را ارزیابی کند]۳[.
۲-۲-۱۰ فرصت ها و تهدیدات خارجی
مقصود از فرصت ها و تهدیدات خارجی رویداد ها و روند های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بوم شناسی، محیطی، سیاسی، قانونی، دولتی، فن آوری و رقابتی است که می توانند به میزان زیادی در آینده به سازمان منفعت یا زیان برسانند. فرصت ها و تهدیدات به میزان زیادی خارج از کنترل یک سازمان است، از این رو از واژه خارجی استفاده می کنند]۳[.
۲-۲-۱۱ تجزیه و تحلیل محیطی
تجزیه و تحلیل محیطی یکی از روش های مورد استفاده در برنامه ریزی استراتژیک است که به منظور ارزیابی نقاط قوت و ضعف/ محدودیت ها ، فرصت ها و تهدید ها ی موجود در یک پروژه و میزان ریسک و خطر پذیری یک کسب و کار بکار گرفته می شود]۲۲[.
۲-۳ ضرورت برنامه ریزی استراتژیک
اخیرا مدیران دریافته اند که با تعیین و تبیین اهداف و ماموریت های سازمان در دراز مدت بهتر می توانند برنامه های خود را به ثمر رسانند. سازمان بهتر کار می کند و نسبت به محیط خود واکنش های مناسب تری نشان می دهد ، بدین جهت استفاده از برنامه ریزی استراتژیک بعنوان یک ضرورت در سازمان ها مطرح گردیده است. با کمک این برنامه ریزی ، مدیریت قادر می شود جهت گیری های خود را در آینده معین ساخته و سازمان را در مقابل تغییرات و تحولات فردا مجهز سازد. برنامه ریزی استراتژیک به مدیر کمک می کند تا تصویر روشنی از سازمان و هدف های آن بدست دهد و فعالیت های سازمان را در هوای استراتژی واحدی هماهنگ سازد. لذا با تغییرات و تحولات تکنولوژیک، اجتماعی و سیاسی پیچیده شدن محیط خارجی سازمان، ارتباطات گسترده و متعدد سازمان با محیط و وسعت و گستردگی اغلب برنامه ها، طویل المدت بودن آنها، همه زیمینه هایی هستند که برنامه ریزی استراتژیک را برای سازمان ضروری و اجتناب ناپذیر ساخته اند.
۲-۴ مزایای برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک مزایای زیادی است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
قبل از پیش آمدن مشکلات احتمالی از وقوع آنها خبر می دهد.
به علاقمند شدن مدیران به سازمان کمک می کند.
تغییرات را مشخص کرده و شرایط عکس العمل در برابر تغییرات را فراهم می کند.
هر نیازی را که برای تعریف مجدد سازمان ضروری است تعیین می کند.
برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بستر مناسب ایجاد می کند.
دیدی هدفمند از مسائل مدیریت ارائه می دهد.
شناخت فرصتهای بازارهای آینده را آسان تر می سازد.
قالبی برای بازنگری اجرای برنامه و کنترل فعالیتها ارائه می دهد.
به مدیران کمک می کند تا در راستای اهداف تعیین شده تصمیمات اساسی را اتخاذ کنند.
نگاهی به پژوهشهای انجامشده درباره : برنامهریزی استراتژیک شرکت صنعت چوب شهید باهنر با استفاده از ...