و چون پیروز میگردد. برخلاف منشی که نسبت به پهلوانانی چون رستم نشان میدهد خداوند را از یاد نبرده؛ یک هفته به نیایش میپردازد.
۸۵۸
وز آن پس بیامد به جای نماز | همی گفت با داور پاک راز | |
به یک هفته بر پیش یزدان پاک | همی با نیایش بپیمود خاک |
(همان، ۱۲۳)
پس از اینکه کاووس بزرگترین گناه زندگیاش یعنی به آسمان رفتن را مرتکب میشود، به دنبال سقوط از آسمان و سرزنشهای تند گودرز، وقتی که به کاخ خویش باز میگردد؛ چهل روز گوشهنشینی اختیار میکند و این باعث میشود که خداوند او را ببخشد.
۴۴۰ چو آمد بر تخت و گاه بلند دلش بود زان کار مانده نژند
چهل روز بر پیش یزدان به پای بپیمود خاک و بپرداخت جای
همیریخت از دیدگان آب زرد همی از جهانآفرین یاد کرد
ز شرم از در کاخ بیرون نرفت همی پوست گفتی برو بر بکفت
همیریخت از دیده پالوده خون همی خواست آمرزش رهنمون
ز شرم دلیران منش کرد پست خرام و در بار دادن ببست
پشیمان شد و درد بگزید و رنج نهاده ببخشید بسیار گنج
همی رخ بمالید بر تیره خاک نیایشکنان پیش یزدان پاک
چو بگذشت یکچند گریان چنین ببخشود بر وی جهانآفرین
(همان، ۱۵۵-۱۵۶)
هنگامی که کاووس از پادشاهی کنارهگیری کرده و کیخسرو را به جانشینی خود میپذیرد مانند مراسم تحلیف حاکمان امروزی از او میخواهد تا به دادار خورشید و ماه سوگند بخورد که از داد روی نگرداند؛ پیوسته کینجوی افراسیاب بوده و به خویشی با او ننگرد؛ فریفتهی مال دنیا نشود و به بدی متمایل نگردد. که این پیمان گرفتن و سوگند خواستن هنگام بر تخت نشستن نیز بیشتر وظیفهی موبدی را به خاطر میآورد تا خویشکاری شاهانه را.
۸۷ کنون از تو سوگند خواهم یکی نباید که پیچی ز داد اندکی
که پرکین کنی دل ز افراسیاب دمی آتش اندر نیاری به آب
ز خویشی مادر بدو نگروی نپیچی و گفت کسی نشمری
به گنج و فزونی نگیری فریب همان گر فراز آیدت گر نشیب
به تاج و به تخت و نگین و کلاه به گفتار با او نگردی ز راه
بگویم که بنیاد سوگند چیست خرد را و جان تو را پند چیست
بگویی به دادار خورشید و ماه به تیغ و به مهر و به تخت و کلاه
به فرّ و به نیکاختری ایزدی که هرگز نپیچی به سوی بدی
میانجی نخواهی جز از تیغ و گرز منش برز داری و بالای برز
چو بشنید زو شهریار جوان سوی آتش آورد روی و روان
به دادار دارنده سوگند خورد به روز سپید و شب لاژورد
(همان، ج۴، ۱۳-۱۴)
گویی کیکاووس مستجابالدعوه است چون شاهی نیرومند و فرمند چون کیخسرو نیز برای پیروزی از تورانیان از او التماس دعا دارد و پس از فرار مجدد افراسیاب گیو را برای طلب دعا نزد کاووس به قاصدی میفرستد.
چو بر پیش یزدان گشایی دو لب نیایش کن از بهر من روز و شب
کشیدیم لشکر به ماچین و چین و زآن روی رانم به مکران زمین
و زآن پس بر آب زره بگذرم اگر پای یزدان بود یاورم
در گرماگرم نبرد با توران برای کین کشیدن از افراسیاب، کیخسرو پیوسته به کاووس نامه مینویسد و گزارش فراز و نشیبهای جنگ را بدو میرساند و کاووس در پیشگاه خداوند بر خاک میافتد. گاه خدا را به خاطر پیروزیهایی که بخشیده سپاس میگوید و گاه برای پیروزی سپاه ایران دعا میکند.
۱۷۷۱ فرود آمد از تخت کاوس شاه ز سر برگرفت آن کیانی کلاه
بیامد بغلتید بر تیره خاک نیایشکنان پیش یزدان پاک
وز آن جایگه شد به جای نشست بگرد دژ آیین شادی ببست
(همان، ۳۳۹)