۱-۱- ۱ تهدید
تهدید یکی از مهم ترین مفاهیم در حوزه مطالعات امنیتی است ، تا جایی که بسیاری از نظریه پردازان و متفکران این حوزه امنیت را با تهدید معنا نموده اند و حتی رویکرد « نا امنی به جای امنیت » خود به یکی از رویکردهای مسلط مطالعات امنیتی تبدیل شده و در این چارچوب آنچه در مرکز مباحث قرار دارد ، تهدید است (عبداله خانی ، ۱۳۸۶ ؛ ۱۳)
تهدید از سه بخش اساسی «کارگزار یا عامل تهدید » ، «حوزه تهدید » و «موضوع تهدید» تشکیل شده است . عامل تهدید در واقع هویت ( شخص یا سازمانی ) یا چیزی است که به طور بالفعل یا بالقوه توانایی ایجاد ، انتقال یا پشتیبانی از تهدید را دارد ، در حال که حوزه تهدید هویت یا چیزی است که موجودیت و یا دارایی های حیاتی آن در معرض خطر قرار گرفته است و در نهایت موضوع تهدید ، وضعیت ، پدیده ، فعالیت یا رخدادی است که به نظر می رسد قابلیت های درونی و بیرونی انتقال ، پشتیبانی یا ایجاد خطر در موجودیت یا دارایی های حیاتی بازیگر مورد آماج را در خود دارد . بعنوان مثال در بحث حمله احتمالی آمریکا به جمهوری اسلامی ایران ، عامل تهدید آمریکا ، موضوع تهدید حمله نظامی و حوزه تهدید جمهوری اسلامی ایران می باشد (عبداله خانی ، ۱۳۸۶ ؛ ۲۱ و ۲۵)
تهدید به عنوان موقعیتی تعریف شده است که در آن یک کنش گر یا گروه توانایی یا نیت تحمیل پیامد منفی بر کنش گر یا گروه دیگری دارد . تهدیدها احتمالی هستند زیرا ممکن است تحقق پیدا کنند و یا شاید عملی نشوند . بطور گسترده تر می توان تهدیدها را به دو گروه تقسیم نمود ، تهدید علیه فرد و تهدید علیه مجموعه ای از افراد . در روابط بین الملل و سیاست خارجی ، تحلیلگران و سیاست گذاران بیشتر روی تهدیدهای جمعی متمرکز می شوند و تهدیدهای جمعی می تواند به سه نوع تهدیدهای نظامی ، تهدیدهای اقتصادی و تهدیدهای فرهنگی متجلی شوند ( لطفیان ، ۱۳۸۹ ؛ ۶)
لغتنامه های معتبر بین المللی از تهدید تعاریف کمابیش مشابهی ارائه نموده اند . لغتنامه وبستر[۴۱] برای تهدید دو تعریف ارائه نموده است ، نخست تهدید را بیان و ابراز قصد آسیب رساندن ، نابود یا تنبیه کردن دیگران از روی انتقام یا ارعاب می داند و در تعریف دوم ان را نشان دادن خطر ،آسیب و شرارت قریب الوقوع مانند جنگ تعریف کرده است .
لغتنامه لانگمن [۴۲] سه تعریف از تهدید ارائه نموده است ، نخست تهدید را بیان آشکار آسیب رساندن به کسی یا ناراحت کردن و به درد سر انداختن او میداند ؛ در تعریف دوم ، آن را احتمال وقوع حادثه ای بسیار بد معنا کرده و در تعریف سوم ، تهدید را شخص یا چیزی که به عنوان خطر شناخته می شود معرفی نموده است(عبداله خانی ، ۱۳۸۶ ؛ ۲۲)
ریچارد اولمان در تعریف تهدید می گوید : « تهدید نسبت به امنیت ملی عبارت از عمل یا پیامد یک سلسله از حوادث است که یا طی زمانی کم و بییش کوتاه ، کیفیت زندگی ساکنان کشور را مورد چالش قرار دهد و یا گزینه ها و دامنه اختیار فراروی حکومت ، دولت یا کنش گران غیر حکومتی را به شدت محدود کرده و آنها را در تنگنا قرار دهد ( افتخاری ، ۱۳۸۱ ؛ ۴۹ )
معناسازی تهدید با قدرت حمله یکی دیگر از تعاریف این واژه است . بر این اساس ، تهدید عبارت است از «سنجش قدرت حمله که با توجه به پارامترهایی نظیر توانایی و انگیزه تهدیدگر یا مهاجم و چگونگی اعمال آن بیان می گردد » .
چنانچه سیستمی معتقد باشد که ملل و دولت های دشمن از عوامل تهدید هستند ، در اینجا باید از طریق معیارهای مورد نظر به تعیین ملل یا دولت های دشمن بپردازد ، برای مثال ممکن است جمهوری اسلامی ایران در تعیین ملل یا دولت های دشمن معیارهای زیر را به کار گیرد :
-
- ملت ها و دولت هایی که براندازی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران یکی از اهداف و دغدغه های مهم آنان است .
-
- ملت ها و دولت هایی که از کشور و ملت ایران متنفر هستند و برای نابودی آنها به صورت نظام مند تلاش می کنند .
-
- ملت ها و دولت هایی که حذف شیعیان یا نابودی جامعه شیعیان و شیعه کشی را در برنامه های اصلی خود گنجانده و به آن عمل می کنند .
-
- ملت ها یا دولت هایی که به دنبال تجزیه سرزمین ایران هستند .
-
- ملت ها یا دولت های غیرمسلمانی که به زور سرزمین های اسلامی را غصب و مسلمانان آن دیار را به صورت سیستماتیک قتل عام می کنند .
با تعیین ملل و یا دولت های دشمن می توان به این نتیجه رسید که آنان به صورت بالقوه تهدید هستند ، لذا اقدامات دشمن از هر نوع و شکلی که باشد ، در درجه اول به صورت تهدید نگریسته می شود ، مگر آنکه خلاف آن اثبات گردد .
نکته دیگر در خصوص تهدید ، انگیزه تهدید است که به چهار دسته اصلی بشرح ذیل تقسیم بندی
می گردد :
-
- انگیزه های ایدئولوژیک
-
- انگیزه های منفعت محور(سود)
-
- انگیزه های فردی
-
- انگیزه های ملی
این انگیزه ها می توانند به صورت ترکیبی باشند و می توان انگیزه های دیگری را به این مجموعه اضافه نمود اما بنظر می رسد اصلی ترین انگیزه ها نزد عوامل تهدید موارد فوق باشند . مثلاً ممکن است انگیزه
رژیم صهیونیستی و آمریکا از تهدید جمهوری اسلامی ایران ایدئولوژیک تعیین گردد . انگیزه های منفعت محور بیشتر به منظور حفظ دارایی های مادی یا توسعه آنها تحریک می شوند . انگیزه های ملی نیز بیشتر به مسئله بقاء سرزمین و یکپارچگی و هویت ملی باز می گردد (عبداله خانی ، ۱۳۸۶ : ۲۸-۳۳)
نکته مهم دیگری که بایستی در خصوص تهدید به آن اشاره و در تعیین تهدیدات امنیت ملی به آن توجه نمود ، تقسیم بندی تهدی به دو نوع تهدیدات بالقوه و تهدیدات بالفعل است که برای شناسایی هر یک شاخص هایی بشرح ذیل در نظر گرفته شده است :
تهدیدات بالقوه
تهدیدات بالقوه یا خطرهای احتمالی را می توان بر اساس شاخصه های زیر مورد شناسایی قرار داد :
-
- هنوز پدیده ، روند ، وضعیت یا فرایند از هویتی مستقل در چارچوب موضوع و عامل تهدید امنیتی برخوردار نشده است . یعنی پدیده ، روند یا وضعیت هنوز در چارچوب هویت های دیگر قرار داشته و تعریف می گردد .
-
- پدیده ، وضعیت ، روند یا موضوع هنوز از نظر ظرفیت ، قابلیت و یا جهت گیری برای آسیب رسانی به اهداف مرجع امنیتی صاحب صلاحیت و واجد شرایط بالفعل نیست .
-
- هنوز در خصوص امنیتی بودن یا نبودن موضوع تهدید تردیدهای جدی از سوی نخبگان تصمیم ساز و تصمیم گیر امنیتی مطرح می شود .
-
- ظرفیت ها و قابلیت های موضوع در حال حاضر حداکثر در وضعیت توان آسیب رسانی غیر مستقیم به اهداف مرج امنیتی قرار گرفته اند و نیز به صورت بالفعل توان آسیب رسانی به اهداف مرجع غیرامنیتی را دارند .
تهدیدات بالفعل
معیارهای عمومی برای قرار گرفتن یک تهدید در طیف خطر- تهدیدات بالفعل به شرح ذیل می باشند :
-
- تهدید ، اهداف مرجع امنیتی یا زیرساخت های دارایی های حیاتی را نشانه رفته است .
-
- وجود میزانی از آسیب پذیری در حوزه تهدید در برابر موضوع و عامل تهدید
-
- عدم کفایت قابلیت ها و توانمندی ها در حوزه تهدید برای ایجاد موازنه با تهدید
-
- حمایت طیف وسیعی از تصمیم سازان و تصمیم گیران استراتژیک برای امنیتی کردن تهدید
-
- تبدیل شدن مقابله با تهدید به عنوان عاجل ترین و وفری ترین اقدام (عبداله خانی ، ۱۳۸۶ : ۴۷-۵۴)
۱-۱-۲ امنیت ملی
امروزه مفهوم امنیت ملی نه تنها در جهان سیاست بلکه در اقتصاد ، فرهنگ و اجتماع به کار می رود و به واژه و مفهومی پرقدرت تبدیل شده است که دولت ها با این مفهوم نسبت به ارزیابی تهدیدات و تعیین راهبرد خود اقدام می نمایند .
پیدایش مفهوم امنیت ملی پس از شکل گیری نظام برآمده از کنگره وستفالیا (۱۶۴۸ م ) که طی آن
حکومت های پراکنده فئودالی و امپراتوری ها جای خود را به دولت – ملت ها دادند ، صورت گرفت .
با قدرت گرفتن دولت – ملت ها ، بحث امنیت ملی نیز رفته رفته جایگاه ویژه خود را به دست آورد . با این حال این مفهوم تا پس از جنگ جهانی دوم در محافل علمی و دانشگاهی مورد مطالعه جدی قرار نگرفت و تعریف عملیاتی از آن ارائه نگردید . تکوین امنیت ملی به صورت آکادمیک تا حد زیادی متاثر از تغییرات اساسی در آمریکای پس از جنگ جهانی دوم می باشد (رازانی ،۱۳۸۴ : ۲۳ )
اما مفهوم امنیت ملی به رغم قدمت و کاربرد فزاینده اش در ادبیات روابط بین الملل ، همچنان توسعه نیافته ، مبهم، نارسا ، ماهیتاً جدال برانگیز و متباین و متناقض است ( تاجیک ، ۱۳۸۱: ۳۷) برخی مانند «شولتز» معتقدند به دلیل ماهیت همین ویژگی ها ، تلاش برای تعریف عام و جهان شمول این مفهوم به نتیجه دقیقی نمی رسد . «آرنولد ولفرز» با کاربرد صفت «نماد مبهم» درباره امنیت ملی ، از فقدان هرگونه معنای دقیقی از آن سخن می گوید و دیگری آن را مفهومی نارسا و «باری بوزان» آن را مفهومی توسعه نیافته معرفی کرده است . به رغم درستی این اوصاف ، به خاطر الزامات روش شناختی ، تعریف عملیاتی آن لازم است که به دلیل وجود ادبیات غنی از تعاریف مفهومی ، به بیان تعریف برگزیده این مفهوم که ملهم از تعاریف صاحب نظران گوناگون است ، بسنده می شود :