۲- تنوع اقلیمی مناسب
۱-۲- شهرستان آمل از نظر اقلیمی شامل سه منطقه ییلاقی (لاریجان ) ، میان بند (چلاو ) و جلگه ای (شهر آمل و اطراف) که هر نوع اقلیم شرایط ویژه و ممتاز برای پرورش دارند می باشد.
۳- نزدیکی به بازار مصرف بزرگ (بازار تهران – بازار ساحلی)
۲-۴- اقتصاد تولید کشاورزی با تاکید بر اقتصاد تولید مرغداری
تولید کالاها و خدمات متناسب با نیازهای رو به افزایش جمعیت دنیا از اساسیترین محورهای بحث در علم اقتصاد است. به ویژه محدودیت منابع در دسترس، متعدد بودن خواستههای انسان امروز، مطرح بودن برخی از ارزشهای اعتقادی، اجتماعی و حتی سیاسی در امر تولید و مواردی از این قبیل همراه با رشد سریع جمعیت، به خصوص در کشورهای در حال توسعه، لزوم توجه بیشتر به تولید را ایجاب میکند.
از جمله ویژگیهای مربوط به تولید، توجه به پدیدههایی مثل توسعه پایدار است که در برگیرنده اصولی مثل جلوگیری از آلودگیهای محیط زیست و حفظ حقوق نسلهای آینده از منابع موجود است. به همین جهت در نظر گرفتن این قبیل اصول به همراه اصول اقتصادی تولید از اهمیت بالایی برخوردار است. اما آنچه از دیرباز در بحث تولید مورد نظر نظامهای اقتصادی بوده است، پاسخ به سؤالات اساسی زیر بوده است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
چه محصولاتی تولید کنیم؟
چگونه تولید کنیم؟
چه مقدار تولید کنیم؟
البته اگرچه غالباً سؤالات دیگری نیز مطرح میشود ولی آنچه در این قسمت حایز اهمیت است یادآوری این مطلب مهم است که در تمامی سؤالات بر روی تولید تأکید شده است.
اما تولید[۱۱] چیست؟
شناخت و به کارگیری صحیح مفاهیم اقتصادی لازمه درک بهتر مباحث وابسته به این علم است. بنابراین یادآوری و تشریح دقیق مفهوم تولید در ابتدای بحث ضروری است.
۲-۴-۱-مفهوم تولید
تولید عبارت از یک جریان یا پروسه[۱۲] است. تولید عمل تبدیل نهادههای تولید به کالاها و خدماتی است که برای مصرف یا سرمایهگذاری مورد نیاز است.
علاوه بر این همراه با تولید، کیفیت آن نیز مطرح میشود. در واقع این که چه کالاها و خدماتی را باید تولید کرد بستگی به عوامل مختلفی دارد که یکی از آن ها ارزشهای حاکم بر جامعه است. البته در مواردی نیز ملاحظات سیاسی و اجتماعی تعیین کننده نوع و کیفیت تولید است. همچنین شرایط محیطی و طبیعی و میزان عوامل تولید در دسترس نیز عامل مؤثر در این رابطه است. از دیدگاه اسلام تولید بایستی دارای مشخصات خاصی باشد. بعضی از این شرایط را میتوان در مقولات زیر بررسی کرد:
۱- تولید و کیفیت آن در اقتصاد اسلامی تابع شرایطی است که تحت آن ارزشها و کرامت انسانی حفظ شود. به بیان دیگر در محیط تولید، انسان یا نیروی کار به عنوان یک ماشین تولیدکننده نیست.
۲- تولید نباید به منابع طبیعی و حیاتی لطمه بزند. در حقیقت چون منابعی مثل جنگلها، معادن و غیره جزو اموال عمومی به حساب میآید لذا شیوه تولید بایستی به نحوی باشد که باعث نابودی آن ها نشود و برای استفاده نسلهای بعدی نیز محفوظ بماند.
۳- خط تولید باید انعطافپذیر باشد. به عبارت دیگر واحد تولیدی باید به گونهای طراحی شود که در شرایط مختلف قادر به تغییر آن باشیم. این بدان معنی است که اگر به علتی شرایط بازار کالای تولیدی یک واحد به ضرر آن تغییر یافت، توان تغییر نوع و خصوصیات کالای تولیدی وجود داشته باشد.
۴- تولید نباید عامل سلطهپذیری یا سلطهجویی باشد. این امر هم بین کارگر و کارفرما و هم در بعد وسیعتر و بین کشورها مطرح است.
۵- تولید باید هماهنگ با نیازهای حیاتی جامعه باشد. به عبارت دیگر نوع تولید بایستی جامعه را به سوی اهداف متعالی انسان سوق دهد و باعث ایجاد یک فرهنگ مصرف کاذب در جامعه نشود. در این رابطه ذکر دو مطلب ضروری است. اولاً بایستی از امکانات تولیدی در جهت نیازهای حیاتی و واقعی جامعه استفاده کرد. ثانیاً افزایش یا کاهش تولید محصولات نیز بایستی براساس همان هدف و نه براساس سیاستهای غلط اقتصادی باشد. در واقع اعمال سیاستهایی مثل از بین بردن مقدار زیادی گندم تولید شده در آمریکا به خاطر حفظ سطح قیمت آن خلاف مقررات اسلام است.
۶- تولید نباید انحصاری باشد. انحصار تولید کالاها به ویژه اگر از نوع استراتژیک باشد، نهایتاً باعث تسلط سیاسی تولید کننده میشود. در سطح جهان تراستها و کارتلهای اقتصادی از طریق انحصاری کردن تولید برخی کالاها، به خصوص فرآوردههای تسلیحاتی، نبض اقتصادی کشورهای مصرف کننده را به دست گرفتهاند.
۷- تولید باید متنوع باشد. تنوع تولید با رعایت صادرات برخی از کالاهای تولید شده، باعث کاهش ریسک[۱۳] تولید و نیز کاهش میزان آسیبپذیری جامعه میشود. در واقع وقتی جامعهای صرفاً به تولید یک کالای خاص مبادرت ورزد به شدت تحت تأثیر رکود بازار مصرف آن کالا خواهد بود. یادآوری میشود تنوع تولید علاوه بر آن که ریسک تولید را کاهش میدهد باعث استفاده بهتر از تمامی عوامل تولید موجود در جامعه نیز میشود.
علاوه بر موارد ذکر شده، نوع و کیفیت تولید از نظر اسلام باید دارای ویژگیهای دیگری نیز باشد که همگی در جهت تحقق آرمانهای تعالی انسان است.
از دیدگاه سایر نظامهای اقتصادی ویژگیهای تولید در بعضی موارد حتی کاملاً متضاد با نظریات اسلام است. به عبارت دیگر تولید کالاهایی صرفاً به منظور کسب هرچه بیشتر سود، تولید به منظور تسلط بر سایر جوامع و مواردی از این قبیل اساس تولید را در بسیاری از نظامهای اقتصادی تشکیل میدهد.
با وجود این اصول و تئوریهای اقتصادی عمدتاً به طور مستقل عمل میکنند و علاوه بر این توجه به اصولی مثل حفظ محیط زیست و رعایت حقوق نسلهای آینده از منابع موجود که در دنیای امروز مورد توجه علمای اقتصادی قرار گرفته است از دیر باز در دین مبین اسلام مطرح گردیده است و در واقع اقتصاد اسلامی آن را مدنظر قرار داده است.
۲-۴-۲- اقتصاد تولید[۱۴]
به طور خلاصه به کارگیری اصول علم اقتصاد در جریان تولید در مبحث «اقتصاد تولید» بررسی میشود. برای درک بهتر این مفهوم ابتدا اصطلاحات مهم و کلیدی علم اقتصاد یادآوری شده است. درک توأم «اقتصاد» و «تولید» معنای دقیقتر اقتصاد تولید را بیان خواهد کرد.
یکی از تعاریف موجود در رابطه با اقتصاد به این صورت است:
اقتصاد علمی است که عوامل تولید کمیاب را به گونهای بین یک سری فعالیتهای رقیب تخصیص میدهد که در زمان مشخصی اهداف خاصی حاصل شود.
واژههای کلیدی در تعریف فوق را میتوان در برگیرنده عوامل تولید کمیاب، فعالیتهای رقیب و تخصیص دانست. در این جا به تشریح مختصر هر یک از این اصطلاحات پرداخته شده است.
عوامل تولید به هر آن چه که در جریان تولید به کار برده میشود، اطلاق میگردد.
مع الوصف وقتی عامل تولید اقتصادی است که دارای خصوصیت «کمیابی»[۱۵] باشد. به عبارت دیگر در صورتی که میزان در دسترس نهاده محدود باشد، آن نهاده اقتصادی است. قابل ذکر است که محدودیت منابع در دسترس به عنوان عاملی معرفی میشود که اساس علم اقتصاد را تشکیل میدهد.به بیان دیگر اگر محدودیت نبود، اقتصاد یا صرفهجویی نیز مطرح نمیشد.
بسیاری از فعالیتها و تولید محصولات بر سر استفاده از عوامل تولید محدود با یکدیگر رقابت میکنند.
به عبارت دیگر از آن جا که تعداد کالاها و خدماتی که در یک جامعه تولید میشود و یا میتواند تولید شود، متعدد بوده و علاوه بر آن منابعی که آن جامعه در اختیار دارد، محدود و معین است، لذا وقتی تمام یا قسمتی از عوامل تولید محدود به منظور تولید یک یا چند کالا و خدمت اختصاص یافت، امکان تولید سایر کالاها و خدمات از طریق آن نهادهها کاهش مییابد. این بدان معنی است که کالاهای تولید شده برای سایر فعالیتها رقیب محسوب میشوند.
بنابراین با در نظر گرفتن شرایط ثابت امکان تولید هر کالایی به طور نامحدود وجود ندارد و تولید بیشتر یک یا چند کالای خاص، همراه با صرف نظر کردن از تولید یک یا چند کالای دیگر خواهد بود. از این رو «تخصیص»[۱۶] عوامل تولید بین فعالیتهای مختلف مطرح میشود که در معنای اخص خود عبارت از به کارگیری هر کالایی و از جمله هر عامل تولید به بهترین وجه ممکن است. در اقتصاد به این عمل «بهینهسازی»[۱۷] گفته میشود.
مبنای اقتصاد تولید بر آن است که به وسیلهی ابزارهای ویژه از عوامل تولید در دسترس در تولید آن کالاهایی استفاده شود که اهداف معینی به دست آید. در واقع از طریق این شاخه از علم اقتصاد با به کارگیری تکنیکهای بهینه سازی به سه سؤال اصلی اقتصاد پاسخ داده میشود.
الف – چه محصول یا محصولاتی تولید شود؟
از دیدگاه اقتصادی مهمترین عامل تعیین کننده در رابطه با نوع محصولی که باید تولید شود، میزان عوامل موجود و نوع رابطه بین محصولات است. آیا باید محصولات دامی تولید کرد یا محصولات زراعی و یا ترکیبی از آن دو؟ آیا باید گندم تولید کرد یا چغندر؟ آیا باید شیر تولید کرد یا گوشت؟ آیا باید گندم تولید کرد یا اسلحه؟ سؤالاتی از این قبیل علاوه بر آن که تحت تأثیر ارزشهای غیراقتصادی جامعه است، از نظر اقتصادی به «رابطه محصول – محصول»[۱۸] بستگی دارد.
در فصول بعدی پاسخ به این سؤال به این ترتیب دنبال میشود که چه مقدار از نهاده موجود را به تولید هر یک از محصولات اختصاص دهیم تا سود حداکثر شود.
ب – چگونه تولید کنیم؟
بعد از آن که نوع محصول مشخص گردید، چگونگی تولید آن مطرح میشود. به ویژه آن که برخی از محصولات را میتوان به روش های مختلف و با بکارگیری ترکیبات متفاوت نهادهها تولید کرد. مثلاً برخی کالاها را با به کارگیری سرمایه بیشتر و نیروی کار کمتر و یا برعکس میتوان تولید نمود. در اقتصاد پاسخ به این سؤال به طور عمده به رابطه بین این نهادهها بستگی دارد. این رابطه به اختصار به «رابطه نهاده – نهاده»[۱۹] معروف است.
در فصول بعدی روش هایی ارائه شده که از طریق آن ها برای تولید مقدار معینی محصول، ترکیبی از نهادهها کمترین هزینه یا بیشترین سود را در بر دارد، بکار برده میشود. به بیان دیگر «چگونه تولید کنیم» مترادف است با «چه ترکیبی از نهادههای تولید به کار برده شود؟»
ج – چقدر تولید کنیم؟
با توجه به محدود بودن عوامل تولید بایستی مقدار تولید هر یک از محصولات نیز مدنظر واقع شود. زیرا تحت شرایط محدود بودن نهادهها، تولید یک واحد بیشتر از یک کالا همراه با کاهش تولید یک یا چند محصول دیگر خواهد بود. در اقتصاد پاسخ به این سؤال بستگی به روابط بین نهادهها و محصول دارد که به اختصار به آن «رابطه نهاده – ستاده»[۲۰] یا «رابطه عامل تولید – محصول»[۲۱] گفته میشود.
۲-۴-۳-اهمیت تولید محصولات کشاورزی
فرآوردههای کشاورزی اعم از محصولات زراعی و دامی که اصطلاحاً به آن ها «تولیدات کشاورزی» اطلاق میشود، در بدو امر به خاطر تأمین اساسیترین کالاهای مورد نیاز بشر یعنی مواد غذایی حایز اهمیت است.
در کنار این امر همانگونه که تجربه برخی کشورها مثل استرالیا و کانادا نشان میدهد بخش کشاورزی را میتوان به عنوان نقطه شروع توسعه اقتصادی در نظر گرفت. علاوه بر این کشورهای توسعه یافته با در دست گرفتن سهم عمدهای از تولید و تجارت محصولات کشاورزی (مثل غلات) در سطح جهان توانستهاند علاوه بر دستیابی به ارز قابل توجه در هر سال، از نظر اقتصادی و سیاسی نیز بر سایر جوامع تسلط یابند.
این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دیگر که بخش عمدهای از جمعیت فعال آن ها در بخش کشاورزی است سالیانه مبالغ عمدهای بابت واردات این محصولات اختصاص مییابد.
به خصوص از آن جا که نرخ رشد جمعیت در جوامع اخیر معمولاً بالاتر از سایر کشورهاست و لذا تأمین غذای جمعیت رو به افزایش غالباً به عنوان یک مسأله جدی قلمداد میشود.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بحران فعلی غذایی حاکم بر جهان امروز که از سال ۲۰۰۵ روند صعودی خود را آغاز کرده است شاهد این مدعا است. براساس گزارشات بانک جهانی، در حالی که میزان ذخیره جهانی غلات طی چهار دهه اخیر به پایین ترین سطح خود رسیده است تقاضا برای آن ها افزایش یافته و سبب افزایش سریع قیمت محصولات کشاورزی شده است.
بر این اساس، قیمت جهانی مواد غذایی طی سه سال اخیر بیش از ۸۳ درصد رشد داشته و قیمت برنج و گندم در بازار جهانی دو برابر شده است. در یک سال گذشته، یعنی از اوایل ۲۰۰۷ تا اوایل ۲۰۰۸، قیمت جهانی گندم، ۱۳۰ درصد و قیمت جهانی برنج، ۷۴ درصد افزایش یافته و همچنین قیمت ذرت در دو سال گذشته دو برابر شده است.
سیاستگذاران و رسانهها عوامل متعددی را برای افزایش قیمت جهانی مواد غذایی بر شمردهاند که از آن جمله میتوان به تغییر عادتهای غذایی در هندوچین و در سایر کشورهای در حال توسعه اشاره کرد که منجر به افزایش مصرف مواد غذایی شده است.
برای مثال، از جمله این که مقدار مصرف غذا در چین از دهه ۱۹۸۰ تا کنون ، یکصد و پنجاه درصد بالا رفته و در هند نیز در پانزده سال اخیر، مصرف چهل درصد بالا رفته است. تقاضا برای گوشت در کشورهای در حال توسعه نیز از دهه۱۹۸۰ تا کنون دو برابر شده است. رشد قشر متوسط در کشورهای چین و هند باعث بالا رفتن تقاضا برای پروتئین حیوانی شده است که تأمین کردن آن به مقدار زیادی غله نیاز دارد.
همچنین برخی از کارشناسان رکود اقتصادی آمریکا در سالهای اخیر را نیز در افزایش قیمتها مؤثر میدانند. زیرا اقتصاد آمریکا یک پنجم اقتصاد جهان را تشکیل میدهد و هرگونه تغییر در سیستم اقتصادی این کشور دیگر کشورها را نیز تحت الشعاع خود قرار میدهد.
از سوی دیگر، سیاستهای ناشی از بالا رفتن مصرف جهانی انرژی و افزایش قیمت نفت خام و فرآوردههای نفتی، باعث شده است تا برخی کشورها به استفاده از سوختهای زیستی یا بیوانرژی روی آورند برای تولید آن ها بخش قابل توجهی از زمینهای کشاورزی را به کشت محصولاتی مانند ذرت اختصاص دهند.
از جمله دولت آمریکا برنامهریزی کرده است که با کشت محصولاتی مانند ذرت تا سال ۲۰۱۷، پانزده درصد از خودروهای این کشور را با سوخت زیستی حرکت کنند.
اتحادیه اروپا نیز، مصرف این نوع سوخت را برای شش درصد از خودروهای این منطقه تا سال ۲۰۱۰ برنامه ریزی کرده است. در نتیجه تقاضا برای ذرت،ماده اولیه تولید این نوع سوختها، در بازار افزایش یافته و قیمت آن نیز برای دستیابی به این هدف، بالا رفته است.
گرانی نفت، طبعاً به طور مستقیم نیز منجر به اضافه شدن مخارج تولید کشاورزی و حمل و نقل محصولات غذایی شده است. صندوق بین المللی پول در گزارش چشم انداز اقتصادی جهان در سال ۲۰۰۸ اعلام کرد که تولید انرژیهای جدید عامل اصلی رشد ۵۰ درصدی مصرف مواد غذایی طی سال ۲۰۰۷-۲۰۰۶ به شمار میرود.
براساس این گزارش، افزایش تولید انرژیهای جدید در آمریکا و اتحادیه اروپا، موجب رشد تقاضای دانههای روغنی و غلات شده است. گرچه انرژیهای تولیدی از محصولات کشاورزی تنها ۵/۱ درصد کل سوخت مایع جهان را تشکیل میدهد ولی بیش از ۵۰ درصد رشد مصرف محصولات کشاورزی را طی سالهای مذکور در بر داشته است. بنابر آورد صندوق بین المللی پول، تولید سوخت اتانول از ذرت در آمریکا دست کم نیمی از افزایش تقاضای جهانی برای غله در سه سال گذشته و افزایش قیمت آن را باعث شده است.
علاوه بر این، با توجه به افزایش قیمت نفت، هزینههای حمل و نقل نیز به شدت افزایش یافته است و رساندن مواد غذایی و محصولات کشاورزی تولید شده توسط کشاورزان به بازارهای مصرف، مستلزم صرف هزینههای بالای حمل و نقل است.
رشد قیمت محصولات کشاورزی و بالا رفتن هزینههای تولید از جمله هزینه بنزین و در نتیجه حمل و نقل، و یا هزینه کود شیمیایی به ضرر کشاورزانی خواهد بود که قادر به افزایش تولید نیستند و موجب کاهش تولید کشاورزان خواهد شد. در واقع کمبود تولید و عرضه موجب افزایش قیمتها و در نتیجه سود دلالان و واسطهها و سرمایهگذاران بینالمللی (و نه تولیدکنندگان) میشود که به سوی بازار محصولات کشاورزی روی آوردهاند.
همچنین پدیده گرم شدن زمین و بروز خشکسالیها و سیلابها بر روند کشت و زراعت در سراسر جهان تأثیر منفی گذاشته و به نابودی مزارع هزاران خانوار کشاورز و در واقع از بین رفتن منبع تغذیه میلیونها نفر انجامیده است. تغییرات آب و هوایی مانند سیل، توفان و سرمای شدید هوا موجب کاهش چشمگیر تولید محصولات کشاورزی و در نتیجه کمبود مواد غذایی در کشورهای در حال توسعه و به تنهایی موجب رشد ۴۰ تا ۱۷۰ میلیون نفری افراد دچار سوء تغذیه در جهان خواهد شد. کمبود عوامل مهم تولید و به ویژه آب نیز به شدت تولید محصولات کشاورزی را تحت تأثیر قرار داده است.
افزایش قیمت مواد غذایی نه تنها ثبات سیاسی دولتها را تهدید میکند بلکه موجب گسترش فقر و گرسنگی فقرا خواهد شد و برطبق هشدار بانک جهانی، روند فعلی افزایش قیمت مواد غذایی بیش از ۱۰۰ میلیون نفر از مردم جهان را با فقر شدید روبرو کرده و اکثر کشورهای فقیر، که در آن ها رژیم غذایی به شدت به غلات و محصولات کشاورزی از قبیل دانههای روغنی، روغن خوراکی و شیر وابسته است، را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
از آنجا که خانوادهها و کشاورزان فقیر آمادگی کمی در برابر نوسانات شدید قیمت مواد غذایی دارند و چون این افراد عموماً بخش عمدهای از درآمد خود را صرف مواد غذایی میکنند لذا افزایش قیمت مواد غذایی موجب گسترش فقر و گرسنگی فقرا خواهد شد. این امر به ویژه در کشورهای فقیر وارد کننده مواد غذایی حادتر است.
زیرا در شرایط فعلی بخش قابل توجهی از درآمدهای صادراتی این کشورها صرف واردات میشود. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته مثل آمریکا مردم به طور نسبی بخش کمی از درآمدشان را برای تهیه غذا میپردازند اما در بسیاری از کشورها، این رقم حتی به ۷۰ درصد نیز میرسد. علاوه بر این، با توجه به گران شدن مواد غذایی در سطح جهان، هزینه واردات و صادرات غذا در کشورهای در حال توسعه به صورت بی سابقهای افزایش یافته و مخارج خانوارها را در کشورهای فقیر به مراتب افزایش داده است.
بدیهی است که افزایش جمعیت نیز عامل مهمی در افزایش قیمتها است. برطبق برآوردهای موجود، جمعیت دنیا در سال ۲۰۲۵ به حدود ۸ میلیارد و در سال ۲۰۵۰ به بیش از ۹ میلیارد نفر میرسد و لذا تا سال ۲۰۳۰ میزان نیاز به مواد غذایی در حدود ۶۰ درصد افزایش مییابد.
در همین راستا، دبیر کل سازمان ملل در اجلاس اضطراری اخیر فائو در رم به نیاز بیشتر مواد غذایی جهان اشاره و ادعا نمود که تا سال ۲۰۳۰ میلادی با ید تولید مواد غذایی را تا ۵۰ درصد افزایش داد.
در مجموع گرچه این بحرانها کشورهای فقیر و نیز فقرا را در داخل این کشورها با شدت بیشتری تحت تأثیر قرار میدهد اما در بلندمدت دامنگیر همه کشورها و همه اقشار میشود. بر این اساس، بانک جهانی به کشورهای ثروتمند پیشنهاد کرده است برای افزایش تولید زراعی در کشورهای آفریقایی، سرمایهگذاری نمایند.
همچنین رئیس صندوق بینالمللی پول خواستار آن شده که کشورها برای جلوگیری از کمبود مواد غذایی بودجههای کشاورزی خود را افزایش دهند.
در کشور ما نیز محصولات کشاورزی و همچنین مسأله جمعیت به ویژه در سالهای اخیر به عنوان محورهای اساسی بحث بودهاند و اتکا به تولیدات داخلی برای تغذیه جمعیت رو به رشد همواره جزو سیاستهای مهم اقتصادی تلقی شده است. اما با عنایت به بحران غذایی موجود در سطح جهان، ضرورت دارد به این مهم بیش از پیش توجه شود. نگاهی گذرا به برخی از آمار و ارقام موجود گویای لزوم تأکید بر این موضوع است.
۲-۴-۴-اهمیت اقتصاد تولید کشاورزی
بخش کشاورزی به عنوا ن یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد کشور نه تنها وظیفه تأمین مواد غذایی مردم را به عهده دارد بلکه در روند توسعه به طرق مختلف ایفای نقش میکند، لذا استفاده بهینه از عوامل تولید در این بخش در جهت افزایش تولید محصولات کشاورزی حایز اهمیت است.
بنابراین همراه با رعایت نکات فنی تولید و اتخاذ سیاستهای مربوط به بالا بردن راندمان تولید در این بخش، اقتصادی بودن تولید این محصولات نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
اقتصاد تولید کشاورزی یا رعایت اصول اقتصاد تولید در بخش کشاورزی ابزارهایی را در اختیار اقتصاددانان کشاورزی قرار میدهد تا از طریق آن منابع تولید کمیاب را به نحو احسن بین فعالیتهای مختلف تخصیص دهند.