شکل، اندازه و نحوه قرارگیری حروف چاپی
در انتخاب قلم مناسب به نکتههای زیر توجه کنید:
در انتخاب قلم باید به ارزش شناختی آنها توجه نمود و قلمهایی را انتخاب کرد که از نظر دیداری چشمنواز باشند.
بهتر است قلم با توجه به لحن یا نگرشی که مطلب مورد نظر میخواهد القا کند انتخاب شود.
بهتر است از به کارگیری طرح قلمهای بسیار متعدد در یک کتاب خودداری شود. برخی از متخصصان توصیه می کنند که بیش از دو طرح قلم در هر صفحه استفاده نشود.
کاربرد حسابشده و معقولانه طرح قلمهای متنوع به خواننده در دستهبندی و تفکیک اطلاعات و پیشروی در متن کمک می کند.
کاربرد دو یا چند قلم مشابه در یک صفحه برای جدایی مطالب از هم یا برجسته کردن قسمتی از متن مناسب نمی باشد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
قلمها بخشی از طرح کلی کتاب بوده و باید طوری انتخاب شوند که با سبک طراحی کتاب همخوانی داشته باشند. در کتابهای درسی، خوانایی و طراحی مناسب از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
الف. تراز کردن
علاوه بر انتخاب قلم مناسب برای نگارش متن، لازم است پس از اینکه متن نوشته شد، آن را مرتب کرد، این عمل را تراز کردن[۵۶] متن مینامند. تراز کردن متن در چارچوبهای متن[۵۷] به رنگمایه و ظاهر متن کمک خواهد کرد.
خواندن متن فارسی که از سمت راست تراز شده راحتتر از خواندن متنی است که از سمت چپ تراز شده باشد، بنابراین از تراز کردن متن از سمت چپ به خصوص در کتابهای درسی بپرهیزید، مگر اینکه این کار در جهت القای مفهومی باشد و یا طراحی بخش خاصی از صفحه ضروری باشد. به طور کی متون بدون سطربندی شده به متونی گفته می شود که هم از راست و هم از چپ تراز شده باشند. به عبارت دیگر در طراحی صفحه بهتر است که متن از هر دو سمت تراز شود تا سطرها به صورت یکنواخت و مناسبی در صفحه تنظیم شوند.
ب. استفاده از نشانه های شاخص تورفتگیهای آویخته
در کتابهای درسی گاهی لازم است که سطرهایی از محتوا برجسته شوند ویا نکتههای کلیدی مورد تآکید قرار گیرند. برای این منظور از دو روش نشانه های شاخص و یا تورفتگیهای آویخته میتوان استفاده کرد. در نشانه های شاخص معمولأ یک عنصر گرافیکی به عنوان چاشنی به متن اضافه می شود و نکتههای کلیدی را برجسته مینماید. در کتابهای درسی تنها به نشانه های شاخص استاندارد، که به شکل گلولهای سیاه است نباید اکتفا کرد. در میان صورتهای نمادین لازم است آرایهای جستجو شود که با پیام مورد نظر بیشترین همخوانی را داشته باشد. اگر متن کتاب تمیز و ساده بوده و فقط چند نکته را در آن باید با نشانه های شاخص مشخص کرد، استفاده از آرایههای مناسب جالب خواهد بود. فقط باید دقت کرد متن شلوغ نشود (کیانی و شریف، ۱۳۸۵).
وقتی در فهرست شمارهگذاری شده با عددها یا نشانه های شاخص، مواردی وجود دارند که طولشان از یک سطر تجاوز می کند، رسم براین است که سطرهای بعدی را نسبت به شماره یا نشانه تورفته[۵۸] کنند. یک نکته که در این قسمت باید برآن تأکید شود، برجستهسازی عنوانها درون متن است. در انتخاب قلم برای عنوانها گزینه های بسیار بیشتری از نظر سبک و ویژگی وجود دارد. میتوان استدلال کرد که عنوانها مهمترین قسمت هر کتاب درسی هستند. اگر فراگیر عنوانها را در نگاه اول درست بفهمد، قطعأ بقیه متن را نیز خواهد خواند. صرفنظر از اینکه خواندن بقیه مطالب متن کتاب درسی چقدر آسان یا سخت باشد.
ج. طراحی عنوانها در کتاب درسی
عنوان را میتوان در مرکز صفحه قرار داد، راستچین کرد، یا به اندازه چند پیکان از سمت راست جلو «عنوان وسط» یا «وسط در وسط» و به عناوینی که از سمت راست تنظیم میشوند «عنوان راست» گفته می شود. به نظر میرسد عنوانهای وسط، که متن پیوسته را میشکنند زمانی بهترین توازن با متن را پیدا می کنند که فضای خالی بالای آنها سه برابر فضای خالی پایینشان باشد.
عنوانهای راست از لحاظ گرافیکی به دو صورت طراحی میشوند. عنوانهای شانهای[۵۹] که بر روی سطر مجزای مربوط به خود، راست چین شده و در بالا و پایینشان فضای خالی وجود دارد. این عنوانها بالاتر از سطر اول متن قرار میگیرند. دسته دوم عنوانهایی هستند که بر روی سطر متن راستچین میشوند و متن از آنها ادامه پیدا می کند این عنوانها را عنوانهای جانبی[۶۰] مینامند.
در کتابهای درسی باید توجه داشت که عنوانهای تراز دوم و سوم از نظر اهمیت را به صورت شانهای طراحی نمود، در اینجا هم بهتر آن است که فضای خالی بالای این عنوانها دو یا سه برابر فضای خالی پایینشان باشد. اگر قرار است که عنوانها در کتابهای درسی وظیفه خود را به درستی انجام دهند باید آنها به گونه تایپ شوند که تشخیصشان از متن اصلی به سرعت و سهولت امکان پذیر باشد. در متن فارسی از حروف سیاه، ایتالیک، و زیرخطدار برای این منظور استفاده می شود (کیانی و شریف، ۱۳۸۵).
د. نظریه لشین در طراحی متن
لشین و دیگران (۱۳۸۳) عملیاتی کردن راهبردها و فنون آموزش برای متون متکی بر چاپ را به عنوان یک مبارزهطلبی برای طراحان مطرح می کند. وی معتقد است شش عنصر اصلی باید در طراحی نظامهای متکی بر چاپ مورد ملاحظه قرار گیرد: همسانی، شکل، سازماندهی، علاقه، اندازه حروف و استفاده از فضای سفید. لشین در رابطه با این شش عنصر توصیههای زیر را ارائه میدهد:
در تمام صفحهها شکل همسانی به کار ببرید. اندازهها و شکلهای مختلف را با هم نیامیزید.
بکوشید در فاصلهها همسانی رعایت شود.
اصول طراحی گرافیک
عناصر گرافیکی به عنوان ادوات مورد نیاز باید در کنار هم قرا گیرند و با شکل گیری خود قادر به انتقال پیامی برای فراگیران باشند. این عناصر اجزای ساده و تجزیهناپذیر رسانه های دیداری هستند و مواد خام و سادهایاند که ارتباط و تفکر دیداری با استفاده آنها شکل میگیرد. عناصر گرافیکی در عین سادگی و صراحت، قابلیت فوقالعادهای در انتقال اخبار به صورت دیداری دارند. «سوزانه لانگر[۶۱] در مقالهای با نام تصویر پرتحرک[۶۲] مینویسد: یک اثر هنری، ترکیبی است متشکل از فشار و انحلال آنها، تعادل و بیتعادلیها، رویهم ساختن است و منسجم و موزون، وحدتی است پر فراز و نشیب ولی متداوم. جیانی است طبیعی و به همینگونه، فشارها و تعادلها، وزنها ضربان حیات را، که ناآرام و یا پر از احساس در خود احساس میکنیم، در واقع شامل همینهاست» (داندیس، ۱۳۸۳، ص۱۳۸).
همانگونه که در برقراری ارتباط کلامی با کمک دستور زبان فارسی، کلمهها و جملهها را طوری در کنار یکدیگر قرار میدهیم تا معنی و مفهوم خاصی را به گیرنده منتقل نماید، برای طراحی نیز باید از اصول و دستور زبان طراحی که اصطلاحأ به آن فن ترکیببندی[۶۳] گفته می شود، استفاده نمود. البته ترکیب بندی از اصول گرافیک میباشد و گرافیک یعنی فن بکارگیری کلیه عوامل و زبان تصویری برای بیان یک فکر یا ایده و یا به عبارت دیگر, گرافیک خلاصه علایم بصری است که با کمک آن میتوان مفاهیم و اطلاعات خاصی را توسط ترکیبی از تصویرها، علامتها، شکلها، واژه ها و عددها خلاصه نمود و منتقل کرد (شمسایی، ۱۳۸۲).
در این بخش اصول طراحی گرافیکی را به عنوان قسمتی از دستور زبان طراحی، ارائه شده است، اصول مورد بحث در طراحی گرافیک کتابهای درسی قواعد کلی میباشند
توازن نه قواعد مطلق، بنابراین موارد نقض دارند اما در بیشتر شرایط قابل اجرا هستند.
چنانچه هر یک از اشکالی را که در طراحی بر روی صفحه قرار میگیند به تناسب حجم و ابعاد و ظاهرش، وزنهای محسوب گردد، باید موقعیت و محل قرار گرفتن و توزیع این وزنهها بر روی سطح طرح به گونه ای باشد که سنگینی یکنواخت، متناسب و متعادلی در تمام روی طرح احساس گردد و همه وزنهها در یک گوشه یا یک قسمت طرح جمع نشود. در صورتی که اصل تعادل[۶۴] در طراحی صفحههای کتاب درسی رعایت نشود، کتاب حالتی ناپایدار پیدا می کند و فرد در هنگام مطالعه خیلی زود خسته می شود. معمولآ در طراحی کتابهای درسی مطلوب است که از توازن رسمی استفاده شود چرا که استفاده از توازن غیررسمی در بین عناصر گرافیکی می تواند نتایج و آثاری را بر روی مخاطب به جای گذارد که شاید مورد نظر مؤلف نباشد.
تباین
تباین[۶۵] در لغت یعنی تفاوت و جدایی میان دو چیز، فرق نمایان اختلاف در نتیجه مقابله، مخالف هم بودن، تفاوت داشتن، با اختلاف جلوه کردن. وجود تباین در طراحی کتاب درسی موجب می شود که پیام خوب دریافت گردد. این امر در آموزش بسیار حائز اهمیت است. اصل تباین در نظریه یادگیری گشتالت[۶۶] به صورت اصل «شکل و زمینه» مطرح میباشدکه «ارزش آموزشی آن عبارت است از: موضوع یادگیری باید از زمینهای که در قرار دارد برجستهتر و بارزتر جلوه کند تا بهخوبی آموخته شود» (سیف، ۱۳۸۳، ص۲۶۸).
تاکید
چنانچه تنها یک یا معدودی از اجزای طرح از دیگر اجزای آن متمایز شود، از تأکید[۶۷] را میتوان با بهره گرفتن از شیوه های زیر در طرح ایجاد کرد:
با بزرگتر نمودن جز مورد نظر ؛
با بهره گرفتن از اختلاف رنگها (نور و تاریکی یا سایه روشن)؛
با کمک اختلاف شکلها مانند مثلث در مقابل تعدادی دایره؛
توسط خط بسته (جزء مورد نظر را در داخل خط بسته یا دایره قرار دادن)؛
با بهره گرفتن از علایم جهتدهنده مثل پیکان یا فلش؛
با قرار دادن جزء مورد نظر در قسمت فوقانی طرح.
وحدت
وحدت[۶۸] در طرح به معنای آن است که عناصر مختلف به نحوی با یکدیگر ادغام شده باشند که همه آنها روی هم تبدیل به یک واحد یکپارچه شوند، قسمت های مختلف را باید به گونه ای طراحی نمود که عناصر و واحدهای دیداری مکمل یکدیگر باشند و باعث ایجاد پراکندگی نشوند. اگر در طرح عناصر و واحدهای دیداری هریک خصوصیات فردی خود را حفظ کند حالت پراکندگی نشوند. اگر در طرح عناصر و واحدهای دیداری هر یک خصوصیات فردی خود را حفظ کند، حال پراکندگی ایجاد می شود که باعث میگردد، بیننده با مشاهده طرح احساس کند که هریک از اجزا به طور تصادفی و بدون محاسبه در طرح قرار گرفتهاند و هیچ رابطه منطقی بین آنها وجود ندارد (اسمیت[۶۹]، ۱۹۶۰).
هماهنگی
عبارت از یکدستی، همنوایی و عدم ضدیت و تضاد در عناصر و اجزا تشکیلدهنده طرح از نظر رنگ، شکل، اندازه، رنگمایه، خط، حرکت و … است. هماهنگی[۷۰] موجب می شود که کلیه قسمت های مربوط به ترکیببندی و عناصر و اجزا تشکیلدهنده طرح با هم سازگای داشته و یکدیگر را تایید نمایند و از افت زیبایی طرح جلوگیری شود. در طراحی کتابهای درسی باید هماهنگی علاوه بر عناصر صفحهها، بین تک تک اجزا و بخشهای کتاب نیز موجود باشد تا کتاب از زیبایی قابل ملاحظهای بهرهمند شود. عدم وجود هماهنگی بین صفحهها و بخشهای مختلف کتاب آن را به یک سمفونی ناهماهنگ تبدیل می کند (کارستن[۷۱]، ۲۰۰۱).
کادر
نقش کادر در عرصه هنریهای دیداری بسیار مهم است و از ضرورت ترکیببندی میباشد. کادر[۷۲] معیاری است جهت ارزیابی روابط بین اجزاء تشکیلدهنده طرح یا اثر هنری، ترسیمی؛ علاوه بر اصولی که ذکر شد در طراحی کتاب درسی اصول گرافیکی دیگری نیز وجود دارند که باید رعایت شوند. در جدول زیر بعضی از اصول گرافیکی که در طراحی یک کتاب درسی و بخشهای آن مورد توجه قرار میگیرند آمده است.
تصویر در کتاب های درسی
تصویر یکی از مهمترین رسانه های آموزشی است. وقتی تصویر به طور شایسته در متن کتاب درسی قرار گیرد، می تواند انگیزش، ادراک و توانایی بازخوانی دانش آموزان را افزایش دهد (تاتوم[۷۳]، ۲۰۰۵). «به سختی میتوان تصویر را به کلمهها تبدیل کرد. تصویرها میتوانند به تعداد افرادی که از آنها استفاده می کنند تفسیر شوند و هیچکس نمیداند تفسیرهای افراد از تصویرها بر چه اساسی است» (وایزانن[۷۴]، ۲۰۰۶، ص ۲۹۷).
وجود تصویر در متن بر مبنای نظریه رمزگردانی دوگانه[۷۵] فرایند یادگیری را تسهیل و درک و فهم را افزایش میدهد. برای مثال، اگر شما بخواهید آتشفشان را نشان دهید، استفاده از واژه ها برای بیان مرحله آرامش و فعالیت آن بسیار دشوار است. با تصویر بهراحتی میتوان این مسأله را برای دانش آموزان توضیح داد، حتی دانش آموزانی که حتی یک بار هم آتشفشان را ندیدهاند.
چهار نظریه پردازش اطلاعات[۷۶]، رمزگردانی دوگانه، ادراک دیداری[۷۷] و چند رسانهای[۷۸] از وجود تصویر در متن کتابهای درسی پشتیبانی می کنند. «نظزیه پردازش اطلاعات توسط اتکینسون و شیفرین[۷۹] (۱۹۶۸) ارائه شده است. پردازش اطلاعات فرایندی است که طی آن اطلاعات دریافت و از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت منتقل میشوند» (سیف، ۱۳۸۳، ص۳۰۶). نظریه رمزگردانی دوگانه را پایویو[۸۰] در سال ۱۹۹۰ مطرح ساخت. برطبق این نطریه دو سیتم شناختی متمایز ولی مرتبط در زمینه پردازش و ذخیرهسازی اطلاعات تصویری و کلامی وجود دارد.
نظریه ادراک دیداری بیان می کند یادگیرندگان معنی را از آنچه که میبینند بر اساس تفسیر شخصی خودشان استنتاج می کنند (باری و رونیان[۸۱]، ۱۹۹۵). در نهایت در نظریه چندرسانهای مایر[۸۲] (۲۰۰۳) بیان می کند که تصویرها و واژه ها به همراه یکدیگر به یادگیرنده در انتخاب،سازماندهی و ترکیب اطلاعات کمک می کند.
لوی و لیتنز[۸۳] (۱۹۸۲) پژوهشی را در زمینه بررسی نقش تصویرها بر یادگیری دانشجویان برنامه ریزی اجرا نمودند. دراین پژوهش داده های ۱۵۵ مطالعه دیگر مورد فراتحلیل[۸۴] قرار گرفت. در این مطالعه دانشجویان با کتابهای حاوی تصاویر و بدون تصویر آموزش دیده بودند. نتایج این فراتحلیل نشان داد استفاده از تصاویر برای شرح دقیق متن درس می تواند به یادگیرنده در درک و یادآوری مطالب کمک کند.
تصویرهای آموزشی نقش مهمی را در انتقال پیام در کتاب درسی بازی می کنند. برخی معتقدند که تصویرهای آموزشی باید به طبیعت وفادار باشند و مانند آینه عمل کنند.بر مبنای نظریه ادراک دیداری، واقعگرایی در تصویرهای آموزشی به مفهوم رونوشتبرداری از از شکل واقعی اشیا و افراد در طبیعت نیست. طراحان کتابهای درسی باید به جای دقت در درجه واقعگرایی تصویررها، بر روی دریافت عمق و تاثیرهای روانشناختی آنها بر مخاطبان متمرکز شوند. (توبیاس[۸۵]، ۲۰۰۵).
جدول ۱-۲٫ بنیانهای نظری بهره گیری از تصویر در کتاب درسی
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محفو