ب) کنشهای معین افرادی را که درون ساختار هستند، تسهیل میکنند.
ازنظر کلمن، سرمایه اجتماعی مثل شکلهای دیگر سرمایه مولد است و دستیابی به هدفهای معینی را امکانپذیر میسازد که در صورت عدم وجود سرمایه اجتماعی دستیافتنی نخواهند بود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بهطورکلی سرمایه اجتماعی مانند سرمایه فیزیکی و انسانی قابل جایگزین کردن نیست؛ هرچند در برخی از فعالیتها میتوان آن را جایگزین نمود. شکل معینی از سرمایه اجتماعی که در تسهیل کنشهای خاصی ارزشمند است، ممکن است برای کنشهای دیگر بیفایده یا حتی زیانبار باشد.
برخلاف بوردیو که سرمایه اقتصادی را بهمثابه هدف غایی در نظر میگرفت. کلمن سرمایه انسانی را بهمنزله هدف غایی در نظر میگیرد و سرمایه اجتماعی را چون ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی مدنظر قرار میدهد. (الوانی و سید نقوی، ۱۳۸۱: ۵-۴).
عکس مرتبط با اقتصاد
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام[۲۱]
توینام سرمایه اجتماعی را مجموعه مفاهیمی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکهها میداند که موجب ایجاد ارتباطات و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده، درنهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد.
ازنظر وی، اعتماد و ارتباط متقابل اعضا در شبکه، منابعی را شکل میدهند که کنشهای اعضای جامعه را تسهیل میکند. پوتنام سرمایه اجتماعی را وسیلهای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در سیستمهای سیاسی گوناگون میدانست. تأکید عمده وی بر مفهوم اعتماد بود. به نظر وی با جلب اعتماد میان مردم و دولتمردان و نخبگان سیاسی، توسعه سیاسی ایجاد میشود.
تفاوت کار پوتنام با بوردیو و کلمن در مقیاسی است که برای تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی از آن استفاده کرده است. پوتنام برخلاف بوردیو و کلمن، سرمایه اجتماعی را در مقیاس کلان و با توجه بهنظام سیاسی حاکم بر جامعه موردمطالعه قرار داده است به همین خاطر با مشکلات و پیچیدگیهای خاص سیاسی و ملاحظات سیاسی روبرو شده است (الوانی و سید نقوی، ۱۳۸۱: ۶).
در کنار سه دیدگاهی که موردبررسی مختصر قرار گرفت، بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیدهای میداند که حاصل اثرگذاری نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است.
تجارب این سازمان نشان داده است که سرمایه اجتماعی، تأثیر قابلتوجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد (علوی ۱۳۸۰: ۳۴).
سرمایه اجتماعی برخلاف سایر سرمایهها بهصورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی است که افزایش آن در پایین آوردن سطح هزینههای عملیاتی سازمانها مؤثر است (شیروانی، ۱۳۸۳، ۴۷).
سرمایه اجتماعی توسط محققان بهطور گسترده بهمنزله یک دارایی که در روابط افراد، اجتماعات، شبکهها یا جوامع موجود است، شرح داده میشود.
علیرغم این شباهتها در طرقی که محققان، سرمایه اجتماعی را شرح میدهند، تفاوتهای اساسی و عمیقی نیز در دیدگاههای گوناگون وجود دارد که سه مورد از آن ها بهطور خاص شامل سطح تحلیل، کاربردهای هنجاری و برتری مزایا میشوند که مفهومسازیهای گوناگون از سرمایه اجتماعی را مشخص مینمایند.
تمایزات گوناگون در تعاریف سرمایه اجتماعی
تمایزات بر مبنای سطح تحلیل
محققان برای تشریح سرمایه اجتماعی از سطوح تحلیل متفاوتی استفاده میکنند. بهطور نمونه فوکویاما[۲۲] سرمایه اجتماعی را یک ویژگی ملتها یا نواحی جغرافیایی، پوتنام آن را ویژگی اجتماعات، برت[۲۳] ویژگی شبکههای فردی و بیکر[۲۴] ویژگی سازمانها در تعاملاتشان با دیگر سازمانها و بلیوین[۲۵] و دیگران سرمایه اجتماعی را بهمنزله ویژگی عاملان فردی میدانند.
بنابراین درحالیکه بعضی از محققان، سرمایه اجتماعی را یک جنبه ملت، جامعه یا ناحیه جغرافیایی میدانند در بعضی دیگر از مطالعات، سرمایه اجتماعی یک دارایی فردی است که در طول دوره کار کارکنان افزودهشده و مصرف میگردد. مثلاً برت، سرمایه اجتماعی را بهطور آشکار بر اساس ویژگیهای موقعیتی عاملان فردی و تواناییهای آن ها در انتقال اطلاعات بهصورت منحصربهفرد تعریف می کند که با توجه به موقعیت نسبی با جایگاهشان در گروه، باعث ایجاد مزایایی برای آن ها میگردد. بنابراین سرمایه اجتماعی، سطوح مختلف تحلیل را در بر میگیرد و با بهره گرفتن از دیدگاههای خرد و کلان شرح داده میشود.
تمایزات بر مبنای کاربردهای هنجاری
تفاوت دیگر بین محققان در استفاده از جنبههای هنجاری سرمایه اجتماعی است که بهطور ضمنی در چهار تئوری گوناگون بیان میگردد. نگرشهای متفاوت به سرمایه اجتماعی به صورتهای متنوعی بر شدت، فراوانی یا کارایی در تعاملات اجتماعی تأکید می کند. با توجه به این جنبه، محققان بر اساس توصیههای هنجاری ضمنیشان برای ایجاد سرمایه اجتماعی متفاوت هستند.
تمایزات بر اساس مزایای اصلی در مقابل مزایای ثانویه
سومین تمایز در رویکردهای متفاوت به سرمایه اجتماعی به مزایای سرمایه اجتماعی و اینکه چگونه این مزایا در میان یک واحد اجتماعی توزیع میشوند، میپردازد. هرچند در همه مدلها، افراد میتوانند از وجود سرمایه اجتماعی، منتفع گردند، تفاوتهایی در میزان مستقیم بودن این مزایا وجود دارد.
حکمن (۱۹۹۰) و فوکویاما (۱۹۹۵) بر جنبه «منفعت عمومی» سرمایه اجتماعی تأکید مینمایند و فرض میکنند که هنگامیکه یک جامعه یا گروه ازنظر میزان سرمایه اجتماعی در سطح بالایی هستند، مزایایی شامل حال افراد نیز میشود.
اما تئوریسینهای شبکهای مانند برت (۱۹۹۴) و محققانی از قبیل بلیوین و همکارانش (۱۹۹۰) ولین و همکارانش[۲۶] (۱۹۸۱) بر راههایی که افراد بهطور مستقیم از سرمایه اجتماعی خودشان سود میبرند، تأکید مینمایند. از دیدگاه این محققان، سرمایه اجتماعی بهمنزله یک دارایی است که افراد میتوانند برای بهبود موقعیت خود از آن استفاده نمایند. بنابراین در این دیدگاه، سرمایه اجتماعی یک منفعت عمومی نیست که بهطور گسترده در میان واحد یا شبکه اجتماعی توزیعشده باشد بلکه یک منفعت شخصی[۲۷] است، بدین معنا که با توجه به استراتژیهای موقعیتی و موقعیت فردی، متفاوت است (لین[۲۸] و وان بورن[۲۹]، ۱۹۹۹، ۹-۵۳۸).
رز[۳۰] (۱۹۹۹) تحلیلهای سرمایه اجتماعی را به سه نگرش گوناگون تقسیم می کند:
۱-تئوریهای موقعیتی[۳۱]: در این تئوری سرمایه اجتماعی بهصورت ابزاری و موقعیت تعریف میشود و از شخصی به شخص دیگر و موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت است.
۲-نگرش روانشناسی اجتماعی[۳۲]: در این نگرش سرمایه اجتماعی هر مجموعه عقاید و هنجارهای فرهنگی است. طرفداران این نگرش بیان میکنند که سازمانهای داوطلبانه بهمنزله پیامد اعتماد، ظهور مینمایند و برعکس آن را صحیح نمیدانند. سرمایه اجتماعی در این نگرش در اصل با اعتماد مساوی است. سرمایه اجتماعی از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. اما بهطور موقعیتی باثبات است.
۳-تئوری فرهنگی[۳۳]: فرهنگ، منبع اعتماد و همکاری است. سرمایه اجتماعی در میان افرادی که متعلق به یک فرهنگ هستند، همگن است و همچنین از موقعیتی به موقعیت دیگر باثبات است. این امر بیانگر این است که مشخص نمودن سرمایه اجتماعی برای یک کشور خاص بسیار ساده است ( لوند و اسوینسن، ۲۰۰۲[۳۴]).
دستهبندی سرمایه اجتماعی از دیدگاه گروه کندی
دستهبندی دیگری از ابعاد سرمایه اجتماعی توسط گروه کندی در دانشگاه هاروارد انجامشده است. این گروه مطالعاتی ابعاد زیر را مورد شناسایی قرار دادهاند.
اعتماد
گروه کندی مقوله اعتماد را بهصورت زیرگروه بندی کردهاند:
اعتماد اجتماعی: محور اصلی سرمایه اجتماعی، پاسخ به این سؤال است که آیا شما به سایر افراد اعتماد دارید؟
اعتماد میان نژادهای مختلف: این بعد به این امر میپردازد که تا چه حد به افرادی از نژادهای دیگر اعتماد دارید.
مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی عادی: این نوع مشارکت را میتوان از تعداد افراد رأی دهند. میزان مطالعه و حجم خرید روزنامه، اطلاعات شهروندان از مسائل سیاسی و مانند آن ها، مورداندازهگیری قرار دارد.
مشارکت سیاسی نقادانه؛ مطالعات نشان میدهد که ممکن است جامعهای ازلحاظ مشارکت سیاسی عادی در حد پایینی باشد اما درعینحال این جامعه ازلحاظ مشارکت سیاسی نقادانه در سطح بالایی باشد و افراد در فعالیتهایی مانند راهپیماییها، تجمعها و غیره حضور فعالی داشته باشند.
مشارکت و رهبری مدنی
رهبری مدنی: رهبری مدنی به میزان مشارکت افراد در گروهها، باشگاهها، انجمنها و امور شهر یا مدرسه و نظایر آن ها میپردازند، و آن سؤال را که افراد تا چه اندازه در این گروه و انجمنها، نقش رهبری را ایفا میکند. مدنظر قرار میدهد.
مشارکت مدنی: منظور آن است که افراد جامعه تا چه اندازه در انواع گروههای گوناگون، از قبیل گروههای مذهبی، گروههای حرفهای، مؤسسات خیریه و امثالهم، فعالیت میکنند.
پیوندهای اجتماعی غیررسمی[۳۵]
برخی از جوامع و اجتماعات، سعی در توسعه روابط غیررسمی داشته و عضویتها و مشارکتهای غیررسمی را بیشتر توضیح میدهند. درواقع این بعد به سنجش جنبههای غیررسمی سرمایه اجتماعی میپردازد.
دستهبندی لاک لی از سرمایه اجتماعی
درنهایت میتوان به طبقهبندی لاک لی[۳۶] از ابعاد سرمایه اجتماعی اشاره کرد که سعی خلاصه کردن طرحهای مختلف ابعاد سرمایه اجتماعی از مبانی نظری موضوع دارد.
لاک لی سرمایه اجتماعی را به دو بعد کیفیت و شبکههای ساختاری تقسیم نموده است که بعد کیفیت، روابط متقابل و اعتماد را در برگرفته و اعتماد نیز خود به دو نوع نهادی و اجتماعی تقسیم میشود. سازههایی که برای اندازهگیری این بعد در نظر گرفتهشده عبارتاند از: اعتماد اجتماعی، مشارکت سیاسی، رهبری مدنی، بخشش و روحیه داوطلبی، مشارکت مذهبی، شبکههای اجتماعی غیررسمی، تنوع در دوستیها و عدالت در مشارکت مدنی.
شبکههای ساختاری به انواع رسمی، غیررسمی، فضایی و رابطهای تقسیم گردیده و سازههای زیر برای اندازهگیری این ابعاد، در نظر گرفتهشده است.
اندازه شبکه تراکم[۳۷]، ناهمگنی[۳۸]، فشارهای شبکهای[۳۹]، نزدیکی[۴۰]، بینابینی[۴۱]
مزایای سرمایه اجتماعی
بنا به عقیده لینا و وان بورن، سرمایه اجتماعی از چهار طریق، منجر به پیامدهای سودمند میگردد:
۱-سرمایه اجتماعی بهمنزله یک مجوز برای تعهد فردی:
وقتی سرمایه اجتماعی سازمان، بالا است، افراد برای صرفنظر کردن از منافع فردی کوتاهمدت خود به نفع منافع و هدفهای بلندمدت سازمانی مبنا و دلیل عقلایی دارند.
اگر که افراد معتقد باشند که تلاشهایشان برای موفقیت کل سازمان، ضروری است، احتمال بیشتری وجود دارد تا به انجام کارهایی بپردازند که ازنظر سازمان و اعضای سازمان مفید است و احتمال انجام اعمالی که تنها منافع فردی آن ها را برآورده میسازد، کاهش مییابد.
۱-سرمایه اجتماعی بهمنزله تسهیلکننده ایجاد یک سازمان کاری انعطافپذیر:
سرمایه اجتماعی میتواند به ایجاد انعطافپذیری در طریق انجام کارها بهجای سختی و عدم انعطاف، کمک نماید. سرمایه اجتماعی سازمانی با تأکید بر هویت و عمل جمعی و اتکا بر اعتماد ایجادشده، بهجای نظارت رسمی و مشوقهای اقتصادی، قابلیت انطباق و اثربخشی وظایف کاری انعطافپذیر در کنار عملکرد بالا را تسهیل می کند.
راه دیگری که سرمایه اجتماعی سازمانی ممکن است برای انجام اعمال و کارها به طرق انعطافپذیر، مؤثر باشد از طریق ایجاد دورانهای تصدی شغلی طولانی و اعتماد بیشتر است که اغلب در سازمانهایی که ازنظر سرمایه اجتماعی قوی هستند یافت میشود.
سرمایه اجتماعی به منزله ابزار اداره عمل جمعی
سرمایه اجتماعی سازمانی میتواند به انجام وظایف سازمان بهصورت جمعی، کمک شایانی نماید؛ زیرا بهعنوان یک عامل جایگزین برای قراردادها، مشوقها و مکانیزم های نظارت رسمی که در سیستمهایی با سرمایه اجتماعی کم یا بدون سرمایه اجتماعی ضروری هستند، عمل نماید. در زبان اقتصاددانان، سرمایه اجتماعی سازمانی هزینههای مبادله را کاهش میدهد و در زبان رفتار سازمانی میتواند بهعنوان جایگزینی برای رهبری عمل نماید.
۳-سرمایه اجتماعی بهمنزله تسهیلکننده ایجاد سرمایه مفهومی، ناهاپیت و قوشال (۱۹۹۸) شرح دادهاند که چگونه اشکال مختلف سرمایه اجتماعی، میتواند ایجاد سرمایه مفهومی درون سازمان را بهوسیله ارائه یک محیط سازنده برای ترکیب و مبادله اطلاعات و دانش تسهیل نماید. بر طبق نظر ناهاپیت و قوشال، این امر به چندین طریق اتفاق میافتد، مثلاً سرمایه اجتماعی میتواند ابزاری برای دستیابی و توزیع اطلاعات ارائه نماید که اغلب نسبت به مکانیزم های رسمی کاراتر بوده و هزینه کمتری دارد.
زبان و استعارهها و دیدگاههای مشترک، که اغلب در سازمانهایی با سرمایه اجتماعی بالا یافت میشوند، میتوانند ازجمله راههای مؤثر و کارای انتقال دانش و افزایش سرمایه مفهومی سازمان باشند.
از دیدگاه آدلر[۴۲] و کوان[۴۳] (۲۰۰۲) اولین مزیت مستقیم سرمایه اجتماعی، توزیع اطلاعات است. سرمایه اجتماعی دسترسی به منابع وسیعتر اطلاعات را تسهیل نموده و کیفیت، مربوط بودن، مناسبت و بهجا بودن اطلاعات را بهبود میبخشد.
به عقیده آن ها ایجاد کانالهای نفوذ و کنترل و قدرت را بهمنزله دومین مزیت سرمایه اجتماعی در نظر میگیرند.
همچنین بیان میدارند که انسجام، سومین مزیت سرمایه اجتماعی است. ازنظر این دو محقق، هنجارها و اعتقادات اجتماعی قوی که با درجه بالایی از به هموابستگی شبکه اجتماعی همراه است اطاعت از قوانین مرکزی را تشویق نموده و نیاز به کنترلهای رسمی را کاهش میدهد.
هزینههای بالقوه سرمایه اجتماعی
هنگامیکه سرمایه اجتماعی سازمانی، شرح داده میشود، عمدتاً از دیدگاه مثبتی به آن نگریسته میشود و بر مزایای آن برای سازمانها و اعضای آن ها تأکید میگردد. اما مانند هرگونه سرمایهای، سرمایه اجتماعی نیز بدون هزینه نمیباشد. سرمایه اجتماعی نیاز به حفظ و نگهداری دارد و هزینههای نگهداری سرمایه اجتماعی به دودسته هزینههای همراه با حفظ روابط و هنجارهای مستمر و هزینههایی که صرف حفظ منابع کمیاب میگردد تقسیم میگردد.
مانند دیگر روابط انسانی، روابط در سازمانها نیز مستلزم حفظ و نگهداری است، همچنین تمرکز به عمل جمعی بهجای عمل فردی، ممکن است مشوقهای فردی برای نوآوری را کاهش داده و بهکارگیری فعالیتهای بهبود مستمر یا ایجاد تغییرات استراتژیک را که برای سازمان سودمند خواهد بود، دشوار سازد. همچنین سازمانهایی که ازنظر میزان سرمایه اجتماعی در سطح بالایی قرار دارند. ممکن است نهتنها توسط راههای نهادینهشده تفکر، بلکه توسط ترتیبات قدرت بهصورت ایستا نیز مشخص گردند که منجر به رفتارهای سیاسی غیر کارکردی میشود (لین و بوران، ۱۹۹۹، ۵۰۰-۵۵۱).
مقدمهای بر رفتار شهروندی سازمانی
شهروند، انسان آزاد و مختاری است که فقط در میان یک جمع زندگی نمیکند بلکه با آن ها جامعهای را تشکیل میدهد که انواع روابط و پیوندها آن ها را به یکدیگر متصل میکند.
آن ها بهواسطه همین زندگی اجتماعی خلقوخوهای خاصی را پیدا میکنند که تا حدودی تحت تأثیر طبیعت و شرایط اجتماعی فرهنگی منطقه موردنظر است. زندگی اجتماعی و فواید آن نافرمانی یا شورش مدنی علیه سازوکارهای جاری است، اما اگر شهروندان از همه حقوق شهروندی خود محروم باشند.
حق نافرمانی از حاکمان و نه نقض اصول مدنیت را پیدا میکنند.
شهروندان بهعنوان افرادی که تشکیلدهنده اجتماعات مختلف بشری هستند، هرچند در سالهایی نهچندان دور مورد بیتوجهی و بیمهری حاکمان و مدیران بودند، امروزه کانون توجه همهکسانی هستند که میخواهند به نحوی در زندگی انسان نقش داشته باشند. قدرتمندان برای مشروعیت خود محتاج رأی شهرونداناند. بازرگانان، تجار، صاحبان صنایع، نویسندگان و بهطورکلی همه تولید گران حاضر در صحنه زندگی بشر، نیازمند توجه به دغدغههای ذهنی و مطالبات شهروندان هستند. سیاست شهروندان اولویت اول هستند تا چندی قبل سیاست رایج کشورهایی بود که نگاره خود را از درون بوروکراسی دولتی برگرفته و به بیرون پرداخته بودند (الوانی و دیگران، ۱۳۸۰، ص ۲۹۵) ولی در وضعیت امروزی، این سیاست جهانی شده است و همه دولتها برای حفظ ثبات و تحقق اهداف خود، شهروندان را در رأس امور میبینند. توجه به شهروندان نهتنها در حوزه سیاست و مدیریت با اهمیت تلقی شده است بلکه در سایر حوزههای مختلف علمی نیز، به شهروندان توجه جدی شده است. بنابراین آشکار است که شهروندان در دنیای امروز از منابع بسیار مهم سازمان محسوب میگردند و رفتار آن ها برای مدیران، بسیار با اهمیت تلقی میگردد و ازاینرو است که محققین بسیاری به تجزیهوتحلیل رفتار شهروندی پرداختهاند.
از انسان بهعنوان شهروند سازمانی انتظارات خاصی وجود دارد. این توقف وجود دارد که رفتار کارمند بهرهوری باشد که بیش از الزامات نقش و فراتر از وظایف رسمی در خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. تحقیقات تجربی در مورد رفتار شهروندی سازمانی و نظامیافته معمولاً بر اساس ارزشهای آمریکایی قابلاستفاده برای تمام کشورها در نظر گرفته میشود. درحالیکه رفتار شهروندی سازمانی مبتنی بر فرهنگ و ویژگیهای خاص هر کشور است. این امر نشان میدهد بررسی رفتار شهروندی در یک جامعه بدون در نظر گرفتن فرهنگ خاص آن جامعه منجر به ارائه نتایج ناقص میشود. رشد روزافزون رفتار شهروندی سازمانی (نظامیافته) در کشورهای غیر از آمریکا تغییر دیگری بر نیاز توجه بیشتر به موضوعات میان فرهنگی و کاربرد آن ها در تئوری رفتاری است.
بااینوجود لازم به ذکر است درک ما نسبت به رفتار شهروندی سازمانی در جوامع غیر آمریکایی درکی ناقص است و آنچه جای خالی آن احساس میشود درکی فراگیر و یکپارچه از رفتار شهروندی نظامیافته در جوامع غیر آمریکایی است.