بوردیو معتقد است سرمایه اجتماعی به عنوان شبکه ای از روابط یک مفروض ذاتی یا اجتماعی نیست بلکه چیزی است که بر یک مبنای مداوم به وجود آمده است. سرمایه اجتماعی حاصل استراتژی های سرمایه گذاری فردی و جمعی می باشد که آگاهانه موجب حفظ و بازتولید روابط اجتماعی می شود. این روابط می تواند در همسایگی، محل کار و یا بین خویشاوندان باشد (بوردیو، ۱۹۸۶ و نیتر ۲۰۰۰ به نقل از عبد الصمدی ص۳۳) بوردیو «سرمایه اجتماعی» را چنین تعریف می کند: مجموع منابع واقعی و بالقوه که در نتیجه تصرف و مالکیت شبکه با دوامی از روابط کم و بیش نهادینه شده بین افراد و یا به عبارت ساده تر عضویت در یک گروه به وجود می آید که برای هر یک از اعضای خود به پشتیبانی سرمایه ای که مالکیت جمعی دارد، حمایت های اجتماعی فراهم می کند. در این تعریف، بر شبکه های اجتماعی که دستیابی به منافع گروهی را فراهم می کند، تاکید شده است. پیامد این سرمایه اجتماعی نهایتا پاداش اقتصادی است که از طریق مشارکت مداوم در شبکه ها به دست می آید. (وینتر۲۰۰۲ به نقل از عبدالصمدی۳۳)
بنابر این دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایه اجتماعی، یک دیدگاه ابزاری هدف است که موجب تثبیت و تقویت جایگاه اقتصادی افراد خواهد شد. از این نظر سرمایه اجتماعی ابزاری است برای کسب منابع و دارایی از طریق ارتباطات و تماس های اجتماعی. همان طوری که در جوامع سرمایه داری دنبال شده است (عبدالصمدی، ۱۳۹۰: ۳۳ و ۳۴)
“به نظر بوردیو، سرمایه هر منبعی است که در عرصه خاصی اثرگذارد و به فرد امکان دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد.” سرمایه از نظر بوردیو ۳ شکل اساسی دارد:
اقتصادی: که قابل تبدیل شدن به پول است و به شکل حقوق مالکیت قابل نهادینه شدن است.
فرهنگی: که در برخی شرایط به سرمایه اقتصادی تبدیل می شود و به شکل کیفیت آموزشی نهادینه می گردد.
اجتماعی: که از تعهدات اجتماعی ساخته شده است و تحت برخی شرایط قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی می باشد و یا ممکن است در شکل یک عنوان اشرافی نهادینه می شود (عبدالصمدی، ۱۳۸۹: ۳۵).
به اعتقاد بوردیو سرمایه اجتماعی به عنوان شبکه ای از روابط یک ودیعه طبیعی یا حتی یک ودیعه اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بی وقفه به دست می آید. به عبارت دیگر، شبکه روابط محصول راهبردهای سرمایه گذاری فردی یا جمعی، آگاهانه یا ناخودآگاه است که هدفش ایجاد یا بازتولید روابط اجتماعی است که مستقیما در کوتاه یا بلند مدت قابل استفاده هستند. بوردیو توجه خود را بر فوایدی که به برکت مشارکت در گروه ها نصیب افراد می شود، به تعبیر خود «معاشرت پذیری عمدی با هدف دسترسی به منابع اجتماعی» متمرکز می سازد، ولی معتقد است برخورداری افراد از منافع گروهی به واسطه موقعیت آن ها در گروه یکسان نیست (توسلی و موسوی، ۱۳۸۴: ۹)
جیمز کلمن
از نظر کلمن سرمایه اجتماعی شیء واحدی نیست بلکه تنوعی از اشیاء گوناگون است که دو ویژگی مشترک دارند:
۱٫ همه آنها جنبه هایی از ساخت اجتماعی هستند. ۲٫ بخش های معین افرادی را که در درون آن ساخت ها هستند، تسهیل می کنند (کلمن، ۱۳۷۷: ۴۶۲) کلمن بر این تاکید می کند که چگونه سرمایه اجتماعی در خانواده و شبکه های اجتماع، منبعی برای سرمایه انسانی افراد می باشد (وینتر۲۰۰۲) به نظر کلمن روابط اجتماعی هنگامی به وجود می آید که افراد کوشش می کنند از منابع فردی خود بهترین استفاده را به عمل آورند. وجود عنصر ساختاری در تعریف کلمن اهمیت زیادی دارد کلمن اشکال عمده سرمایه اجتماعی را تعهدات و انتظارات، ظرفیت بالقوه ی اطلاعات هنجارها و ضمانت های اجرای موثر روابط اقتدار، اعتماد، سازمان اجتماعی انطباق پذیر، سازمان تعهدی پیوندها می داند (همان، ۴۶۶) سرمایه اجتماعی، به نوبه ی خود، هنگامی به وجود می آید که روابط میان افراد، به شیوه ای دگرگون می شود که کنش را تسهیل می کند. سرمایه فیزیکی کاملا ملموس است. سرمایه انسانی کمتر ملموس است و در مهارت ها و دانشی که فرد کسب کرده است تجسم می یابد؛ سرمایه اجتماعی حتی کمتر از این محسوس است. زیرا در روابط میان افراد تجسم می یابد. سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی فعالیت تولید را تسهیل می کنند، خواهند توانست کارهایی بسیار بیشتر از گروهی که فاقد آن است انجام دهند. (کلمن، ۱۳۷۷: ۴۶۲ )
عناصر تعریف سرمایه اجتماعی از دید کلمن موارد زیر می باشد:
۱٫ وی سرمایه اجتماعی را به طور کارکردی تعریف می کند. سرمایه اجتماعی منبعی است که تولید کنش های معین را تسهیل می کند همانند اشکال دیگر سرمایه ای. سرمایه اجتماعی محصولی است که امکان دستیابی به اهداف معینی را که در صورت نبود آن قابل دسترسی نبود، فراهم می سازد. کارکردی که از طریق مفهوم سرمایه اجتماعی مشخص می شود ارزش آن جنبه های ساختار اجتماعی برای کنش گران است که به عنوان منابعی هستند که افراد می توانند از آن منابع برای دستیابی به منافع شان استفاده کنند (دراکر، ۲۰۰۳ به نقل از عبدالصمدی: ۳۷).
۲٫ سرمایه اجتماعی در ساختار روابط بین کنشگران جای گرفته است یعنی در ساختارهای اجتماعی و ویژگی کنشگران فردی یا خصوصیتی که فاقد روابط بین افراد است، نمی باشد سرمایه اجتماعی منبعی است که وجودش به خاطر روابط شخصی یا بخشش متقابلی است که گروهی از افراد وجود دارد.( عبدالصمدی، ۱۳۸۹: ۳۸).
پاتنام
پاتنام در آثار اولیه خود در بحث از سرمایه اجتماعی و دموکراسی، بیشتر به نقش انجمن ها و مشارکت های مدنی و اجتماعی مردم در کارآمدی دموکراسی پرداخته است و به تعبیر لوی منشا همه کارهای مهم در آثاراولیه او شهروندان هستند و اثر دولت در شکل گیری سرمایه اجتماعی و یا اعتماد ناچیز شمرده شده است. (گنجی و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۰)
از نظر پاتنام، اشکال سرمایه اجتماعی منابع اخلاقی کلی یک جامعه را تشکیل می دهند. نگاهی کلی به مجموعه آثار پاتنام، گویای این مطلب است که وی سرمایه اجتماعی را در مقیاسی متفاوت با دیگران توضیح می دهد. مقیاسی که شامل ارتباطات با مشارکت منطقه ای و ملی در نهادهای دموکراتیک و توسعه اقتصادی است که ممکن است در پی آن به وجود آید. (Mc Gonigal, 2007: 2)
رابرت پاتنام سرمایه اجتماعی را اینگونه تعریف می کند: «سرمایه اجتماعی به جنبه ای از سازمان اجتماعی اشاره دارد که شامل اعتماد، هنجارها و شبکه ها می شود به طوری که این موارد با تسهیل کنش های مشترک، باعث بهبود کارایی جامعه می شوند» به عبارت دیگر، عناصر سرمایه اجتماعی از نظر پاتنام در درون تعریف او از این مفهوم قرار دارد. این عناصر هستند که حکومت خوب و پیشرفت اقتصادی- سیاسی را تضمین می کنند. این عناصر عبارتند از: الزامات اخلاقی و هنجارها، ارزش های اجتماعی (خصوصا اعتماد) و شبکه های اجتماعی (به ویژه انجمن های داوطلبانه) بن مایه اصلی اندیشه پاتنام در این است که اگر منطقه ای دارای نظام اقتصادی کارایی باشد و ازسطح بالایی از یکپارچگی سیاسی نیز برخوردار باشد، باید آنها را نتیجه انباشت موفقیت آمیز سرمایه اجتماعی در آن منطقه دانست. از نظر وی، سرمایه اجتماعی به مثابه هسته بنیادی است که در طی قرون متمادی در دل تاریخ یک جامعه حفظ و تقویت شده و پایه لازم را برای دستیابی آن جامعه به توسعه سیاسی و اقتصادی پایدار فراهم می آورد؛ چنانچه تاکید می کند «هر جا اعتماد و شبکه های اجتماعی شکوفا شوند، افراد، شرکت ها، محله ها و حتی ملت ها پیشرفت می کنند» (Putnam, 200: 20)
طبق نظر او، یافته های تاریخی نشان می دهند که رفاه اقتصادی اجتماعات، ریشه در مدنیت آنان دارد نه چیز دیگر. او سپس نتیجه گیری می کند «سرمایه اجتماعی شامل هنجارها و شبکه هایی از همکاری های مدنی است که به نظر می رسد پیش شرطی برای توسعه اقتصادی و سیاسی باشد همان طور که پیش شرطی برای حکومت کارآمد است» (عطار، ۱۳۸۸: ۱۳۵)
پاتنام از سرمایه اجتماعی «درون گروهی» برای انجمن هایی استفاده می کند که با تاکید بر انسجام درونی، به حذف غریبه ها می پردازند و سرمایه اجتماعی «میان گروهی» را برای سرمایه اجتماعی ای به کار می برد که به انجمن ها کمک می کند تا با گروه های دیگر (غریبه ها) در جامعه ارتباط برقرار کنند. در کل می توان در مورد مفهوم سرمایه اجتماعی، هم سو با نگرش پاتنام چنین گفت که «سرمایه اجتماعی، همچون سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی (ابزار و آموزش هایی که بهره وری فردی را افزایش می دهند) به ویژگی سازمان اجتماعی از قبیل شبکه ها، هنجارها و اعتماد اشاره دارد که هماهنگی و همکاری برای کسب سود متقابل را تسهیل می کند و باعث بهبود کارایی جامعه و در نهایت، پیشرفت و توسعه آن می شود» (عطار، ۱۳۸۸: ۱۳۵)
پاتنام سرمایه اجتماعی را به عنوان مجموعه ای از ارتباط های افقی بین افراد می بیند که همکاری در جهت کسب منافع متقابل را در اجتماع تقویت می کند. (شریفیان، ۱۳۸۰: ۱۲)
پاتنام ریشه نابرابری را در ذات سرمایه اجتماعی نمی بیند. از منظر وی سرمایه اجتماعی، خصوصا سرمایه اجتماعی در شکل جمعی آن هنجارهای همیاری و اعتماد، می تواند افراد جامعه را در حل مشکل کنش جمعی یاری برساند و در آن صورت همه افراد جامعه از برکات آن برخوردار می گردند. (گنجی و همکاران، ۱۳۸۴: ۱۹)
تئوری سرمایه اجتماعی بر اساس شبکه اجتماعی استوار است. پاتنام می گوید: یک وجه سرمایه اجتماعی را می توان شبکه اجتماعی دانست که بر اساس هنجارهای متقابل، کمک های شخصی و اعتماد شکل گرفته است این شبکه اجتماعی دارای ارزشهای واقعی برای تمام کسانی است که عضو این شبکه هستند. عضو یک شبکه اجتماعی بودن ارزشهای فردی و گروهی را اعتلا می دهد و خود تبدیل به یک ارزش می شود، اما در عین حال این سرمایه ابزاری و یا سرمایه شخصی (تحصیلات و هنرها) که دارای ارزش های مختلف (از مثبت تا منفی) هستند، می توانند چهره های متضادی از خود ارائه دهند. پاتنام می گوید: «فن آوری نقش اساسی را در خصوصی شدن فزاینده ی تجربه دارد که به نوبه خود منجر به شکل گیری جامعه ای متفرق و بی سامان می شود، جامعه ای که در آن حفظ روابط سنتی دشوارتر است و روابط بین انسانها متزلزل تر می شود.» (عبدالصمدی، ۱۳۸۹: ۳۸).
پاتنام چنین عقیده ای دارد که مردمی که ارتباطات فعال و اعتماد آمیز با یکدیگر دارند چه فامیلی، چه دوستان یا بازیکنان بولینگ خصوصیات شخصیتی مفید به حال جامعه در آنها گسترش می یابد. این افراد بردبارتر هستند، کمتر بدبین و خودخواه هستند و بیشتر با مشکلات دیگران همدلی دارند. بدین ترتیب از نظر پاتنام تاثیر درونی سرمایه اجتماعی بر جامعه مدنی و گسترش دموکراسی، افزایش شهروندانی با جهت گیری معطوف به اجتماع و قانون مدار می باشد که با دولت بهتر همکاری می کنند. (کاظمی پور، ۱۳۸۱: ۲۱)
پاتنام سرمایه اجتماعی را با دلیل در انواع مختلف تعریف می کند و ارائه می دهد:
سرمایه شبکه ای: برقراری رابطه با دوستان، همسایگان، خویشاوندان و همکارانی که تبادل کالاها و خدمات، اطلاعات و مفهومی از تعلق را به طور چشمگیر تامین می کند.
سرمایه اشتراکی: مشارکت در سیاست و سازمان های خیریه که فرصت هایی برای مردم در راستای تعهد به ایجاد دستاوردهای مشترک و نیل به بیان نیازها و تمایلاتشان فراهم می کند.
تعهد اجتماعی: تعهد اجتماعی نیز سرمایه اجتماعی است که فراتر از رسیدگی و بحث کردن از احساسات شخصی بین فردی و مشارکت سازمانی است. هنگامی که افراد از نگرش و طرز تفکر تعمیم یافته و احساس مسئولیت و تعلق خاطر نسبت به جامعه برخوردارند، به طور موثر تر و با رغبت بیشتری سرمایه اجتماعی شان را به جریان در خواهند آورد (عبدالصمدی، ۱۳۸۹: ۳۹).
با جمع بندی نظرات ابراز شده می توان سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از شبکه ها، هنجارها، ارزشها و درکی دانست که همکاری درون گروه ها و بین گروه ها را در جهت کسب منافع شخصی تسهیل می کند و این نوع از سرمایه با نرخ مشارکت افراد در زندگی جمعی و وجود عامل اعتماد در بین آنان بیان می شود (پاتنام، ۱۹۹۳: ۱۵۲)
به طور کلی تئوری های مربوط به سرمایه اجتماعی را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:
الف- در گروه اول به تبعیت از پاتنام (۱۹۹۳)، سرمایه اجتماعی به عنوان یک پدیده فرهنگی تعریف می شود که نشان دهنده میزان اهمیت و توجه اعضای جامعه نسبت به امور مدنی بوده و بیانگر وجود هنجارهای اجتماعی مروج کنش جمعی و میزان اعتماد به نهادهای عمومی می باشد.
ب- در گروه دوم بر خلاف تعریف پاتنام، و به تبعیت از دیدگاه پیر بوردیو (۱۹۹۳) سرمایه اجتماعی نوعی سرمایه گذاری افراد در شبکه های اجتماعی تلقی می شود. در این معنا، سرمایه اجتماعی یک کالای خصوصی و شخصی می باشد که می تواند به سرمایه فرهنگی تبدیل شده و بیانگر پایگاه اجتماعی فرد می باشد. لذا اندوخته سرمایه اجتماعی فرد بیانگر قدرت او در جامعه می باشد. کلمن نیز به همین سیاق بر مزایای سرمایه اجتماعی برای فرد یا برای شبکه افراد تاکید دارد. (شارع پور، ۱۳۸۵: ۴۱).
کوهن (۱۹۹۹) از آن لحاظ که نظریه وی می تواند محملی برای محافظه کاران باشد و بار همه خدمات اجتماعی را از طریق فعالیت های داوطلبانه شهروندان به دوش جامعه بیندازد، مشکوک می شمرد و بیان می دارد، پاتنام به دلیل تاکید زیادش برمشارکت شهروندان در انجمن های افقی متشکل از همسانان، عملا نقش قانون و نهادهای سیاسی را در شکل گیری و حفظ سرمایه اجتماعی نادیده گرفته است. در حالی که بدون مشارکت نهادهای سیاسی و کمک قانون، هیچ مکانیسم دیگری نمی تواند اعتماد شکل گرفته میان افراد را در گروه های کوچک دارای روابط چهره به چهره، به اعتماد عمومی میان فرد و سایر افراد جامعه تبدیل کند (کاظمی پور، ۱۳۸۱: ۲۱)
در یک طبقه بندی کلی دو رویکرد فردی و جمعی در نظریه سرمایه اجتماعی قابل تشخیص است. در رویکرد فردی، سرمایه اجتماعی جنبه خصوصی می یابد و منافع آن به گروه یا طبقه خاص و نهایتا فرد تعلق می گیرد. همچنان که کلمن حضور اجتماعی در شبکه های خانوادگی و اجتماع را منبعی برای سرمایه انسانی افراد قلمداد می نماید و اصولا آن را ویژگی های ساختاری اجتماعی معرفی می نماید که می تواند به عنوان منبعی برای افراد و تسهیل کنش های هدفمند آنان عمل نماید. حال آنکه در رویکرد جمعی سرمایه اجتماعی، شبکه های افقی و یا هموار به ترتیب، در نظریات فوکویاما و هنجارهای اعتماد و همیاری درون این شبکه ها، منابع سرمایه ای هستند که ذاتا اجتماعی بوده و با حل مشکل کنش جمعی، توسعه اقتصادی و سیاسی را در سطح منطقه و کشور موجب می گردند. موارد متعدد دیگری نظیر کاهش نرخ جنایت، کاهش مراجعات و محکومیت های بزهکارانه، برابری اقتصادی، مدنی و جنسیتی، همگی از مصادیق کارکردهای سرمایه اجتماعی در سطح جامعه و به نفع عموم و نه فرد یا گروه خاص می باشند (گنجی و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۸)
سرمایه اجتماعی در خانواده باعث فراهم آوردن شبکه حمایت برای اعضای خانواده می شود که در مواقع فقر و بیکاری به کمک می آید. (موسر و هلند، ۱۹۹۷ به نقل از شریفیان: ۷).
بر اساس تحقیقی که به منظور اندازه گیری سرمایه اجتماعی در پنج اجتماع مختلف در استرالیا انجام شده است (یولن و انیکس، ۱۹۹۹)، هشت عنصر معرف سرمایه اجتماعی شناسایی می شود:
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
مشارکت در اجتماع محلی
کنشگرایی در یک موقعیت اجتماعی
احساس اعتماد و امنیت
پیوندهای همسایگی
پیوندهای دولتی و خانوادگی
ظرفیت پذیرش تفاوتها[۱۷]
بها دادن به زندگی
پیوندهای کاری
از موارد فوق، چهار مورد: مشارکت در اجتماع محلی ، پیوندهای همسایگی، پیوندهای خانوادگی و پیوندهای کاری به مشارکت و پیوندها مربوط می شود و چهار مورد دیگر یعنی: کنشگرانی که در یک موقعیت اجتماعی، احساس اعتماد و امنیت، ظرفیت پذیرش تفاوتها و بها دادن به زندگی، سنگ بنای سرمایه اجتماعی هستند. (شریفیان ثانی، ۱۳۸۵: ۹)
نگرش اخلاقی نسل های آینده با ایجاد توازن بین منافع خود و دیگران مرتبط است و رشد اخلاقی جامعه در گذر از خودخواهی به دگرخواهی و درک صحیح شهروندی معنی می شود، در خصوص جوانان ایرانی نتایج تحقیقات نشان می دهد که «تلقی عمودی» از روابط و موقعیت شهروندی، ناآشنایی با حقوق اجتماعی و فرهنگی و نداشتن انتخاب در بازآفرینی مدل رفتاری مرجع جوانان، در تقویت انفعال و احساس حاشیه نشینی اجتماعی آنها موثر است. از طرف دیگر فردی شدن، استقلال طلبی، خردخرد شدن هویت، غیرخطی شدن مسیر گذار و تغییر اولویت و اهمیت مولفه های آن، کیفیت و میزان سرمایه اجتماعی که جوانان به عنوان یک گروه اجتماعی از آن برخوردارند، نقش مهمی در مرزبندی های آنها از عرصه ی خصوصی و عمومی به دنبال آن، رفتار شهروندی آنان دارد. (ذکایی، ۱۳۸۲: ۷)
شهروندی در یک جامعه مدنی، اول از همه با مشارکت فعال در امور عمومی مشخص می شود. فقدان فضیلت مدنی در «خانواده گرایی غیر اخلاقی» تجسم یافته است که ادوارد بنفیلد[۱۸] آن را اخلاق مسلط شهر مونتگرانو[۱۹] می داند. او در مورد این نوع اخلاق می گوید «هدف، به حداکثر رساندن منافع مادی و کوتاه مدت خانواده ی هسته ای است، چرا که فرض براین است که دیگران نیز همین کار را انجام می دهند» (بنفیلد، ۱۹۵۸، به نقل از روشنفکر و ذکایی: ۱۱۹)
در این رهیافت شهروندان جامعه مدنی ملزم به نوع دوستی نیستند، اما در جامعه ی مدنی شهروندان چیزی را دنبال می کنند که توکویل آن را «نفع شخصی درست درک شده»[۲۰] می نامد؛ یعنی نفع شخصی که در متن نیازهای عمومی وسیع تر تعریف شده، نفع شخصی که «روشنفکرانه» است و نه کوته بینانه، نفع شخصی که بقایش به منافع دیگران بستگی دارد. (روشنفکر و ذکایی، ۱۳۸۵: ۱۱۹)
پیپا نوریس (۲۰۰۱) معتقد است که تئوری پاتنام از طریق مرتبط ساختن تفکرات سرمایه اجتماعی با تفکر ضرورت انجمن های مدنی و سازمان های داوطلبانه در دستیابی به دموکراسی، مشارکت سیاسی و کارآمدی حکومت تکوین یافته است. تعداد زیادی از جامعه شناسان معاصر از نتایج کارهای پاتنام ایده هایی را در خصوص نقش آفرینی سرمایه اجتماعی در کنش های اخلاقی اخذ کرده اند. اریک آسلانیر (۱۹۹۹) بیان داشته که «رویکرد سرمایه اجتماعی بر الزام نسبت به سایرین فراتر از توجه به منافع شخصی مان تاکید دارد و شامل یکسری ایده ها و نظرات درباره ارزش ها و روابط اجتماعی و تعهدات مدنی است» آسلانیر معتقد است که سرمایه اجتماعی کمک می کند افراد مشکل عمل جمعی شان را که یکی از عناصر اصلی رفتار اخلاقی است، حل کنند و اخلاقی تر عمل کرده و از سود خود به جهت خیر عمومی صرف نظر کنند. (روشنفکر و ذکایی، ۱۳۸۵: ۱۲۲)
تحقیق آسلانیر در مورد آمریکا نشان می دهد که در کل حمایت قابل توجهی از (تاثیر) شبکه ی سرمایه اجتماعی وجود دارد و ارزش ها (اعتماد) و روابط اجتماعی تعیین کننده های اصلی تایید استانداردهای اخلاقی قوی رفتار هستند. (روشنفکر و ذکایی، ۱۳۸۵: ۱۲۳)
در یکی از پژوهش های پاتنام (۲۰۰۱) که به بررسی رابطه ی سرمایه اجتماعی و دیگر خواهی در آمریکا می پردازد، نتایج نشان می دهد که روند انجام اعمال نوع دوستانه در طول دوره مورد مطالعه (از ۱۹۲۹ تا ۱۹۹۸) از یک الگوی با معنا در ارتباط با میزان سرمایه اجتماعی پیروی می کند و تصادفی نیست. پاتنام می نویسد «در دیدگاه ما دیگر خواهی (به معنی کار خوب کردن برای مردمان) بخشی از تعریف سرمایه اجتماعی نیست، اما حداقل در آمریکا و شاید در جاهای دیگر، نتایج تجربی ثابت می کند که یک پیش بینی کننده بسیار قوی برای دیگرخواهی، اتصالات اجتماعی است» (روشنفکر و ذکایی، ۱۳۸۵: ۱۲۳)
با بررسی نظریات کلمن، بوردیو، پاتنام و فوکویاما نیز می توان دریافت که عوامل موثر بر سرمایه ی اجتماعی مورد نظر آنان، ذیل نظریات جامعه پذیری و نظریه های رفاه و موفقیت قرار می گیرد. به عقیده کلمن، در هر ساختاری اگر به واسطه تغییر روابط اجتماعی تسهیل کنش امکان پذیر شود، سرمایه اجتماعی نیز دگرگون می شود (فاین، ۱۳۸۵: ۱۴۴). سرمایه اجتماعی هنگامی ایجاد می شود که روابط میان افراد به شیوه ای تغییر می یابد که کنش را آسان کند. به نظر بوردیو، سرمایه اقلام با ارزش میدان اجتماعی است و تبیین ساختار و کارکرد جهان اجتماعی بدون درک سرمایه در تمام اشکالش امکان پذیر نیست. از نظر وی، سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل تبدیل به یکدیگرند. به نظر بوردیو، خانواده می تواند تعیین کننده ترین سرمایه گذاری را برای انتقال و بازتولید سرمایه، به ویژه سرمایه فرهنگی صورت دهد. پاتنام بین دو ویژگی عامگرا و خاصگرا تمایز قائل شد. به عقیده او کاهش یا نبود چهره به چهره نشانه ی کاهش ذخیره سرمایه اجتماعی است. پاتنام همچنین فناوری های سرگرم کننده را به همراه ارزش های خود محور که گاه توسط والدین تثبیت شده اند، از عوامل موثر درکاهش سرمایه اجتماعی می داند. فوکویاما نقش خانواده را در اعتماد کردن به دیگران و توسعه اقتصادی مهم می پندارد. از دیدگاه فوکویاما، خانواده یکی از منابع اصلی تولید سرمایه اجتماعی در سطح جهانی است. (ساعی و کاکاوند، ۱۳۸۸: ۹۴- ۹۵)
نظریه پردازان جامعه پذیری و امکانات خانوادگی و وراثتی را در انتقال و بازتولید سرمایه اجتماعی و فرهنگی مؤثر می دانند .همچنین عنصر زمان را اغلب پیش نیاز انتقال سرمایه اجتماعی می دانند. اگرچه نظریه پردازان سرمایه اجتماعی به ابعاد ارتباطی و هنجاری بین والدین و فرزندان و تاثیر خانواده بر انتقال سرمایه اجتماعی توجه داشته اند. (ساعی و کاکاوند، ۱۳۸۸: ۹۵)
جنسیت و سرمایه اجتماعی
جامعه شناسان تمایز مهمی میان جنس[۲۱] و جنسیت[۲۲] قائلند. اصطلاح جنس بر تفاوت های بیولوژیک و فیزیکی میان مردان و زنان دلالت دارد، حال آنکه جنسیت ناظر بر ویژگی های شخصی و روانی و تفاوت های اکتسابی فرهنگی، اجتماعی و روان شناختی میان زنان و مردان می باشد که جامعه آن را تعیین می کند (گیدنز، به نقل از باستانی و همکاران، ۱۳۸۶: ۶۹) پسر یا دختر به دنیا آمدن، پیامد مهمی برای همه جنبه های زندگی خواهد داشت. مردانگی و زنانگی که در طی جریان جامعه پذیری شکل می گیرد منجر به تمایزات و تفاوت های گوناگون بین زنان و مردان خواهد شد. تمایزات جنسیتی بین ز نان و مردان تبعاتی را به دنبال خواهد داشت که یکی از آن ها مسأله نابرابری و تبعیضات[۲۳] جنسیتی است که در اغلب جوامع، پیامدهای بسیار گسترده ای را به وجود آورده است. (باستانی و همکاران، ۱۳۸۶: ۶۹)
ارزش های اجتماعی
برخی از ذخایر ارزشمند که گاه از آن به عنوان ارزش های اجتماعی یاد می شود عبارتند از: صداقت، حسن تفاهم، همدردی، دوستی، دلسوزی، همبستگی و … به عبارتی دیگر «سرمایه اجتماعی» مجموعه منابع مادی یا معنوی است که به یک جزء یا گروه اجازه می دهد تا شبکه پایداری از روابط کم و بیش نهادینه شده و شناخت متقابل را در اختیار داشته باشد. (بوردیو و ککوانت، ۱۹۹۲؛ به نقل از گنجی و همکاران، ۱۳۸۹: ۱۲۹) بنابراین می توان سرمایه اجتماعی را مجموعه هنجارهای موجود در سیستم اجتماعی دانست که موجب ارتقای همکاری اعضای آن جامعه شده و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادل و ارتباطات می شود. (گنجی و همکاران، ۱۳۸۹: ۱۲۹)
کلمن سرمایه اجتماعی را انرژی های نهفته در جامعه می داند که سبب فعال شدن ارتباطات در میان مردم می شود. وی این منابع را اعتماد، همدلی، تفاهم و ارزش های مشترکی می داند که شبکه انسانی و اجتماعی را به هم متصل می سازد. او از اعتماد، اختیار، تعهدات، انتظارات و هنجارها به عنوان عناصر سرمایه اجتماعی یاد می کند (وحیدا و دیگران، ۱۳۸۳: ۲۰)
گونه شناسی سرمایه اجتماعی
با بررسی ادبیات مربوط به سرمایه اجتماعی، مشخص می شود که این سرمایه؛ دارای دو جزء است:
الف) پیوندهای عینی بین افراد: نوعی ساختار شبکه ای عینی، می باشد می بایست برقرار کننده ارتباط بین افراد باشد. این بخش از سرمایه اجتماعی حکایت از آن دارد که افراد در فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند دارند.
ب) پیوندهای ذهنی: پیوندهای بین افراد می بایست دارای ماهیت متقابل، مبتنی بر اعتماد و دارای هیجان های مثبت می باشد. (عبدالصمدی، ۱۳۸۹: ۴۰).
لذا می توان گفت که سرمایه ی اجتماعی دارای دو جزء اعتماد و پیوند است این دو جزء معرف تقسیم بندی سنتی موجود در نظریه اجتماعی بین ساختار و محتواست (زیمل، ۱۹۷۱، به نقل از عبدالصمدی: ۴۱) از بعد دیگر می توان گفت که این دو جز بیانگر جنبه های کیفی و کمی در سرمایه اجتماعی است (شارع پور، ۱۳۸۱: ۱۱۰)
اعتماد
اولین جزء سرمایه اجتماعی به نوع ارتباط بین افراد مربوط می شود. اعتماد عبارت است از تمایل فرد به ریسک در یک موقعیت اجتماعی، که این تمایل مبتنی بر حس اطمینان به این نکته است که دیگران به گونه ای که انتظار می رود عمل نموده و شیوه ای حمایت کننده را در پیش خواهند گرفت. (شارع پور، ۱۳۸۵: ۴۳).
در فرایند توسعه اجتماعی میزان عضویت اعضای جامعه در گروه ها، سازمان ها و انجمن های مختلف افزایش می یابد و آمادگی اعتماد اجتماعی متقابل تعمیم می پذیرد.
پاتنام، اعتماد اجتماعی را ناشی از دو منبع مرتبط یعنی هنجارهای معامله متقابل و شبکه های مشارکت مدنی می داند. اعتماد همکاری را تسهیل می کند و هر چه سطح اعتماد در جامعه ای بالاتر باشد، احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود. همکاری نیز اعتماد را ایجاد می کند. (شارع پور، ۱۳۸۵: ۴۵).