نبود اطمینان در مورد عرضه کنندگان سهام،
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
نگرانی در مورد وقایع غیرمنتظره،
نگرانی درباره نوسانات قیمتی سهام،
شفاف نبودن اطلاعات،
بی ثباتی و نقض قوانین و مقررات در کشور(ساهی و همکارن،۲۰۱۲).
الف) نبود اطمینان در مورد عرضهکنندگان سهام
این بعد از ریسک را اعمال کسانی که مسئول اداره یک سازمان هستند، به وجود میآورند (ریسک مدیریت) و منتج از تصمیمات بد تجاری- مالی است که خود منجر به پیدایش ریسک تجاری و مالی می شود.
ب) نگرانی در مورد وقایع غیر منتظره
صنایع مختلف و شرکتهای آن تحت تأثیر وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی جغرافیایی داخلی و خارجی میتوانند دچار رونق و رکود گردند؛ برای مثال در صورت بهبود قیمت جهانی نفت، صنایع وابسته به فرآورده های نفتی، تحت تأثیر قرار گرفته، سهام آنها رونق میگیرد یا در صورت بروز خشکسالی، صنایع وابسته به محصولات کشاورزی تحت تأثیر قرار گرفته، سهام آنها دچار رکود خواهد شد. بنابراین هر چه میزان وابستگی تولید یک شرکت به عوامل خارجی بیشتر باشد، ریسک سرمایهگذاری در آن شرکت بیشتر است.
عکس مرتبط با اقتصاد
ج) نگرانی درباره نوسانات قیمت سهام
مهمترین عامل برتری یک سهم، میزان سودآوری آن است. از آنجا که در اغلب تصمیمگیریها برای سرمایهگذاری، براساس روابط میان ریسک و بازده صورت میگیرند و یک سرمایهگذار همواره، به دو فاکتور ریسک و بازده در تجزیه و تحلیل و مدیریت سبد سرمایهگذاریهای خود توجه میکند، هر چه میزان انحراف سودآوری سالهای گذشته و یا سودهای احتمالی دوره های آتی نسبت به میانگین سود یا سود مورد انتظار بیشتر باشد، ریسک سهم، بالاتر و در مقابل، ارزش آن کمتر خواهد بود(اسپارا و تیکنن، ۲۰۱۱).
د) بیثباتی نقض قوانین و مقررات در کشور
دولت در جایگاه یک ناظر و سیاستگذار کلان نقش بسیاری در بازار سرمایه دارد و یکی از وظایف آن، ارائه برنامهای است که بتواند به بازار سرمایه رونق بخشد. به طور کلی تکثر مراکز قدرت و تصمیمگیری، ابهام نقش و رابطهای این مراکز با یکدیگر، تداخل قوای سهگانه کشور، شفاف نبودن قوانین و وجود برداشتهای متفاوت و متناقض از آنها، وجود قوانین نامناسب و دست و پاگیر، نبود آزادیهای اقتصادی و بیثباتی دولت موجب میشوند ریسک سیستماتیک افزایش و در نتیجه، سرمایهگذاری به شدت کاهش یابد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
تخصیص سرمایه
عبارت است از بخشی از سرمایه هر سرمایهگذار که در داراییهای خاصی سرمایهگذاری می شود(وانگ و همکاران، ۲۰۱۱).
۲-۴-۵-۲- ویژگیهای بازار سرمایه
عمده این ویژگیها که بر تصمیم سهامداران تأثیر میگذارد عبارت است از:
الف) بازده مورد انتظار
واضح است که قیمت سهام هر روز دارای نوسان است و این نوسانات مدام میتواند ریسک را تغییر دهد، به عبارتی اگر اطلاعات ما بر مبنای قیمت روزانه یک سهم باشد طبعاً تغییرات روزانه نیز بر این ریسک مؤثر خواهد بود، حال اگر اطلاعاتمان را بر مبنای بازده هفتگی یک سهم تنظیم کنیم، این بار نوسانات روزانه تأثیر کمتری بر ریسک مورد بررسی ما خواهد داشت و بالطبع هرچه این دامنه را بزرگتر نماییم، خواهیم توانست تا نوسانات کوچکتر را از معادلات حذف و ثبات بیشتری به روند تغییرات ببخشیم. اما باید توجه داشت که هرگز نمیتوان دامنه این نوسانات را به صفر تقلیل داد، اما میتوان هیجانات لحظهای را از تصمیمگیریها خارج ساخت. براساس تحقیقات انجام شده توسط متخصصین علوم آماری همیشه اطلاعات عددی دارای ارتباط منطقی با میانگین هستند، به نحوی که کلیه دادهها به سمت میانگین خود تمایل داشته و هر چه این اطلاعات بیشتر باشد، انتظارات در خصوص تمایل دادهها به سمت میانگین بیشتر خواهد گردید. در نتیجه میتوان اظهار داشت که همیشه احتمال تحقق میانگین بازده گذشته بسیار بیشتر از هر بازده دیگر خواهد بود. به کارگیری بازده انتظاری از آن جهت دارای اهمیت است که ممکن است چند شرکت دارای میانگین بازده برابری در طی یک دوره زمانی باشند، در حالی که روند تغییرات بازده آنها کاملاً متفاوت باشد. بنابراین لازم است که تأثیرات متقابل بازار و سهم (ضریب بتا) نیز لحاظ گردد و در واقع اینجاست که نیاز به محاسبه بازده مورد انتظار احساس خواهد شد. بازده مورد انتظار از طریق رابطه ذیل محاسبه میشود:
که در آن :
r = بازده خواسته شده
Km = بازده بازار
Rf = بازده بدون ریسک (بازده اوراق قرضه و سپرده نزد بانکهای دولتی از نمونههای بارز آن هستند). بدین ترتیب خواهیم دید فرمول کلی بازده مورد انتظار به صورت زیر خواهد بود (تهرانی و خوشنود، ۱۳۸۴):
ب) اطلاعات عملکرد گذشته
تصمیمگیری سریع و صحیح مستلزم وجود اطلاعات کافی، منظم و شفاف است. هر چه اطلاعات دورهای شرکت، منظمتر و شفافتر منتشر شوند، اثر آن در قیمت سریعتر بوده، سهم مناسبتری از نقد شوندگی خرید و فروش سهام را خواهد داشت و به تبع آن، ریسک سرمایهگذاری در سهام کاهش مییابد. بالطبع قبل از هرگونه سرمایهگذاری لازم است شناختی کلی در مورد صنایع موجود برای فعالیت به دست آید؛ چرا که فعالیت، در صنعتی که مزیت نسبی دارد، یقیناً بازدهای بالاتر از سایر صنایع خواهد داشت. پارامترهای تأثیرگذار بر انتخاب صنایع دارای مزیتی نسبی را میتوان به شرح ذیل طبقه بندی نمود:
۱- نرخ بازده گذشته (بازده تاریخی)
بازده در مجموع منافعی است که شرکت، در مقاطع مشخص، عاید سهامدارن خود نموده است که از آن جمله میتوان به سود هر سهم، منافع ناشی از افزایش قیمت سهام که مساوی تفاوت ارزش روز نسبت به قیمت پایهای آن اشاره کرد. کاملاً روشن است که وجود یک روند قابل تشخیص و اعتماد در بازده های تاریخی، تا حدود بسیاری میتواند در انتخاب سهام مناسب تأثیرگذار باشد.
۲- درجه نقدشوندگی سهام در گذشته
درجه نقدشوندگی یک ورقه سهام به معنای امکان فروش سریع آن است. هر چه بتوان سهامی را سریعتر و با هزینه کمتری فروخت، قابلیت نقدشوندگی آن بیشتر است. اوراق بهاداری که به طور روزانه و به دفعات متعدد معامله میشوند، نسبت به اوراق بهاداری که با تعداد کم یا در دفعات کم معامله میشوند، قابلیت نقدشوندگی بیشتر و در نتیجه ریسک کمتری دارند. قابلیت نقدشوندگی یک ورقه سهام، تا حدود بسیاری به تعداد سهام در دست عموم آن بستگی دارد. هر چه تعداد سهامی که در دست عموم قرار دارد، بیشتر باشد، حجم معاملات و سرعت گردش معاملات افزایش یافته، بازار قیمت منصفانهتری برای آن پیدا میکند. و هر چه تعداد سهام در دست عموم کمتر باشد، رکود بیشتری برای معاملات سهام حاکم شده، در صورت معامله، قیمتها شکلی یک طرفه (صعودی یا نزولی) خواهند داشت(گوپا و جیتندرانتان[۷۰]، ۲۰۱۱۲).
۳- ثبات نسبی سودآوری سهام در گذشته
استناد به سود سالانه هر سهم، لزوماً مبنای صحیحی برای ارزیابی سهام نیست؛ زیرا ممکن است سود سال بعد، بسیار کمتر از آن باشد. معیار مهم دیگری که هنگام استفاده از نسبت بازده جاری سهام باید مدنظر داشت، ثبات سودآوری هر سهم است. همانطور که در بحث ریسک اشاره شد، هر چه میزان انحراف سودآوری سالهای گذشته و یا سودهای احتمالی دوره های آتی، نسبت به میانگین سود یا سود مورد انتظار بیشتر باشد، ریسک سهم، بالاتر و در مقابل، ارزش آن کمتر خواهد بود.
۴- ساختار مالی شرکت
ساختار سرمایه شرکت که ترکیب بدهیها و حقوق صاحبان سهام آن را تعیین میکند، آثار هزینهای و ریسکی بر عملکرد شرکت دارد؛ برای مثال هر چه میزان بدیهی در ترکیب تأمین مالی شرکت بیشتر باشد، خطر ناتوانی مالی شرکت بیشتر خواهد شد؛ ولی به دلیل تأثیر مالیاتی هزینه بهره بدهی، سودآوری شرکت بالاتر خواهد بود. روش های مختلف تأمین مالی برای شرکتهای مختلف، در موقعیتهای متفاوت،اثرات متفاوتی خواهد داشت (آقایی و مختاریان، ۱۳۸۳).
استندراد[۷۱] و همکاران در سال ۲۰۰۶ مهمترین عوامل روانی و غیرمالی تأثیرگذار بر تصمیمات سرمایهگذاران را بصورت زیر عنوان کردهاند:
د) عوامل سیاسی کشور
عوامل سیاسی اهمیت بسیار زیادی برای سرمایهگذاران دارد. این عامل بالاخص در کشورهای جهان سوم اهمیت تعیینکنندهای نزد سرمایهگذاران دارد. چون در این کشورها سرعت تغییرات قانون و مقررات بسیار بالاست. در واقع میتوان گفت که ثبات سیاسی باعث تداوم سرمایه گذاری میشود. زمانی که اوضاع سیاسی اثرات منفی بر روی بازار بورس دارد، معمولاً بیشترین تأثیر را بر سهامی میگذارد که ارزش ذاتی کمتری دارند، بنابراین چنانچه سرمایهگذاران دید درازمدتی در سرمایهگذاریهایشان داشته باشند، موجب میشود که سهامی با ارزش ذاتی بالاتر را انتخاب کرده و افت و خیزهای مقطعی آن، نگرانی کمتری برای آنان به همراه داشته باشد. البته از سوی دیگر عدم ثبات سیاسی و وجود تغییرات زیاد، تصمیمگیریهای بلندمدت را برای سرمایهگذاران مشکل میکند. به عنوان مثال یکی از تأثیرات عوامل سیاسی بر بازار بورس این است که با مثبت شدن جریان مذاکرات هسته ای شاخص سهام در بورس اوراق بهادار تهران، افزایش مییابد.
ه) شفاف سازی اطلاعات مالی
اطلاعات مالی صحیح و شفافی که از سوی شرکتها ارائه میشود برای سرمایهگذاران از اهمیت بالایی برخوردار است. برخی از شرکتها اطلاعات نادرستی در اختیار سرمایهگذار قرارا داده و موجب گمراهی و انتخاب نادرست از طرف آنان میشوند. بطور کلی، میتوان گفت که سرمایهگذاران تمایل به خرید سهام شرکتهایی دارند که اطلاعات مالی دقیق و صحیحتری نسبت به سایرین اعلام کردهاند.
و) نوع صنعت
هر شرکتی در فضای صنعتی خاصی مشغول به کار است، با آنها رشد میکند، توسعه مییابد و سرانجام افول خواهد کرد. بررسی نوع و وضعیت خاص هر صنعت و در نتیجه در تصمیمگیری سرمایهگذاران جهت خرید یا فروش سهام مؤثر است. وجود بحران در یک صنعت در اثر عوامل مختلفی همچون واردات، کاهش تقاضا و غیره میتواند شرکتهای موفق را نیز تحت تأثیر قرار دهد. طبق نتایج تحقیقات، سرمایهگذاران صنعتی را ترجیح میدهند که در حال رشد بوده و علاوه بر آن نرخ سودآوری بیشتری نسبت به سایر صنایع داشته باشد(میدلتون و همکاران[۷۲]، ۲۰۰۷).
ز) حجم معامله یک سهم
هر چه حجم معامله سهام بیشتر باشد، قیمتها به صورت منصفانه و معقولتر درآمده و در واقع میتوان گفت بازار به کارایی بالاتر نزدیکتر می شود و این امر کمک بهتری به تصمیمگیری سرمایهگذاران میکند. بیشتر سرمایهگذاران تمایل به خرید سهامی دارند که حجم معاملات آن در سطح بالا باشد.
ح) نوع مالکیت شرکتها
مالکیت شرکتهای پذیرفته در بورس به صورت شرکتهای خصوصی میباشد.
ط) مدیریت شرکت
نقش مدیریت شرکت از عوامل مهمی است که در بسیاری از زمینه ها تأثیرگذار است. سیاست تقسیم سود، کارایی شرکت، اطلاعرسانی صحیح و به موقع و بسیاری از عوامل دیگر، همگی تحتالشعاع مدیریت شرکت قرار میگیرند. همچنین ثبات مدیریت نشان دهنده موفقیت شرکتهاست اگر چه همه کارکنان در اداره شرکت نقش دارند، اما تصمیم گیرنده نهایی مدیران آن شرکت هستند.
ی) نرخ بهره و سود بانکی
تغییر در نرخ بهره، تغییر در بازدهی اوراق بهادار را به دنبال خواهد داشت. این تغییرات معمولاً در جهت عکس یکدیگر قرار دارند، به این معنی که در شرایط ثابت، بهای اوراق بهادار در خلاف جهت نرخ بهره حرکت میکند و هر چه نرخ بهره افزایش یابد موجب کاهش بهای اوراق بهادار میگردد.
ک) نرخ تورم
نرخ بازده مورد انتظار سهامداران نیز متأثر از نرخ تورم است، هر چه نرخ تورم افزایش یابد، نرخ بازده مورد انتظار نیز افزایش خواهد یافت، زیرا با افزایش تورم و کاهش ارزش پول، سرمایهگذاران توقع بیشتری از سود سرمایهگذاری دارند.
ل) شایعات منتشر شده در بورس
م) توصیه کارگزاران
از جمله وظایف کارگزاران، ارائه خدمات و راهنمایی به سهامداران برای خرید و فروش سهام میباشد. یک کارگزار در حقیقت واسطهای است میان اوراق بهاداری که معامله میشوند با بازارهایی که این اوراق بهادار در آنها خرید و فروش میشوند. نتایج تحقیقات نشان داده است که سرمایهگذاران، برای سفارشات کارگذاران اهمیت زیادی قائل هستند. کارگزاران سهام نباید در رساندن توصیه های درست و سودمند به مشتریان خود هیچ گونه شک و شبهای داشته باشند. به خصوص توصیه ها در مورد ریسکهای مالی بسیار لازم است. توجه سرمایهگذاران به جراید مالی برای تصمیمگیری نیز در نوع خود جالب توجه است (ابراهیمی و سعیدی، ۱۳۸۹).
ن) ارتباط کلامی
سرمایهگذاران در بازار سهام در مورد سهام با درآمد بالا، تغییرات قیمت سهام و چگونگی مقابله با آن، وضعیت شرکتهای فعال و یا چگونگی معامله در بازار با گروه هایی که با یکدیگر سنخیت بیشتر دارند مشورت میکنند و از یکدیگر یاد میگیرند. افراد از صحبت در مورد آنچه که در بازار سهام اتفاق میافتد، لذت میبرند، و به جمعآوری و تسهیم اطلاعات میپردازند و یه این ترتیب، هزینه جمعآوری تجربه را کاهش میدهند.
س) رفتارهای مبتنی بر تجربه و آزمون و خطا
رفتار و تصمیمگیری براساس تجارب مستندات گذشته است. این رفتار به چند دسته تقسیم میشوند که عبارتند از:
۱- دنبالهروی
دنبالهروی در مفاهیم مالی رفتاری و بازارهای مالی به معنی تصمیمگیری همسان گروهی از افراد به صورت همزمان است. در این حالت، سرمایهگذاران سعی میکنند با پیروی از نظرات رهبران، تصمیمگیری کنند. ایجاد صفهای خرید و فروش و یا نظرات افرادی که مورد اعتماد سرمایهگذاران هستند، گواه این امر است. سرمایهگذاران در بازار سرمایه با دنبال کردن این صفها و پیروی کردن از رهبران عقیده در تصمیمگیریهای خود تغییرات و تعدیلاتی را ایجاد میکنند و با توجه به آنچه که میشنوند در تصمیمات خود تجدید نظر میکنند. آنها سعی میکنند با هماهنگ کردن خود با گروه مرجع به خیال خویش، میزان باخت خود را به حداقل برسانند. اگرچه این عمل ممکن است الزاماً به تصمیمگیری بهینه منتهی نشود، اما اتفاقی است که در بازار سرمایه شاهد آن هستیم(لو، ۲۰۱۱).
۲- اعتماد بیش از حد و عکس العمل بیش از اندازه و کمتر از اندازه
یکی از کلیدیترین عوامل رفتاری در درک ناآرامیهای بازارهای مالی اعتماد بیش از اندازه افراد به شایستگیها و قابلیتهای خود است. اعتماد بیش از حد و خوشبینی، افراد را وادار میکند که به دانش خودشان و اعتبار آن بیش از حد تکیه داشته و ریسک را کمتر از حد تخمین بزنند و این ممکن است گاهی باعث افزایش حجم معاملات و قیمتگذاریهای غیرواقعی شود. ایده دیگری که در بازارهای مالی شناخته شده است عکسالعمل بیش از اندازه است. افراد نسبت به رویدادهای غیرمنتظره بیش از حد احساساتی میشوند. تجربه دیگری نشان میدهد که در افقهای زمانی یک تا دوازده ماهه سرمایهگذاران نسبت به اخبار عکسالعمل کمتر از حد نشان میدهند و در افقهای بالاتر از یک سال این عکسالعملها بیشتر میشود.
۳- یافتن نقطه اتکا
تصمیمگیرندگان بخشی از اطلاعات را به عنوان مرجعی برای تصمیمگیری قرار میدهند و آخرین تجربیات خود را به عنوان نقطه اتکای تصمیمگیری در نظر میگیرند.