رشد فردی
آموزش
شایستگی فردی
عملکرد (موفقیت، دستاورد، کارآمدی)
احساس بهزیستی فیزیکی
سلامت
فعالیت جسمی زندگی روزمره
فراغت
حق تعیین سرنوشت خود
مشارکت اجتماعی
نقش های اجتماعی
حمایت های اجتماعی
حقوق
حقوق بشر (احترام، منزلت، برابری)
حقوق قانونی
مأخذ: Schalock, 2004: 206
۲-۵-۴-۱- رویکرد ذهنی
شاخص های رویکرد ذهنی سعی دارند میزان رضایت مندی و رفاه شهروندان را از جنبه های مختلف شهری کمی و قابل اندازه گیری کنند و برای توصیف شیوه های زندگی مردم اوضاع اطرافشان را درک و ارزیابی می کنند، طراحی شده است (مانند رضایت از شغل) در این رویکرد با بهره گرفتن از شاخص های ذهنی، کیفیت زندگی شهری مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد. در این رویکرد به جای استفاده از داده های ثانویه، شهروندان به طور مستقیم (از طریق پرسشنامه، مصاحبه و…) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و میزان رضایت مندی آن ها از جنبه های مختلف زندگی شهری بررسی می شود. سنجش کیفیت زندگی شهری با بهره گرفتن از این رویکرد مشکل تر بوده و وقت و هزینه بیشتری را نسبت به رویکرد عینی به خود اختصاص می دهد لیکن نتایج حاصل از آن منطقی تر بوده و بیشتر به واقعیت نزدیک می باشد (لطفی، ۱۳۸۸: ۷۵). به طوری که چانگ (chaung, 2003) بر این باور است که ابعاد ذهنی کیفیت زندگی به مراتب از ابعاد عینی، برای برنامه ریزی و سیاست گذاری مناسب تر است، زیرا بازخوردهای قابل پذیرشی را فراهم می نماید (پوراحمد و همکاران، ۱۳۹۱: ۲۳). البته دیدگاه ذهنی نقاط ضعف مشخصی دارد. سطح بهزیستی یا رضایت از زندگی اصولاً به تفاوت بین نیازهای فرد یا سطح انتظارات و ملاکهای او برای زندگی و وضعیت واقعی او بستگی دارد. اگر کیفیت زندگی تنها بر اساس رضایت ذهنی از زندگی ارزیابی شود و وضعیت واقعی زندگی و نیازها و ملاکهای او برای زندگی مدنظر قرار نگیرد، نتایج به دست آمده سوال برانگیز خواهد بود (میرزا حسینی، ۱۳۸۴: ۷۵).
کیفیت زندگی در بعد ذهنی، به داشتن استقلال عمل در افزایش رفاه ذهنی شامل لذت جویی، رضایت مندی، هدف داری در زندگی و رشد شخصی رشد و شکوفایی در مسیر سعادت و دگرخواهی اجتماعی و مشارکت گسترده در فعالیت های اجتماعی اشاره می کند (غفاری و امیدی، ۱۳۸۷: ۱۳). در واقع بعد ذهنی شامل ادراکات و ارزشیابی های افراد از وضعیت زندگی شان می باشد (رضوانی و همکاران، ۱۳۸۷: ۳۷).
۲-۵-۴-۲- رویکرد عینی
شاخص های عینی اشاره به جنبه های عینی و قابل لمس زندگی شهری دارند و در ابعاد مختلف قابل تعریف می باشند. از جمله می توان به تعداد بیمارستان های یک شهر، نرخ بیکاری، تعداد وقوع جرم، میزان فضاهای سبز شهری و… اشاره کرد.
شاخص های عینی سنجش کیفیت زندگی، شرایط مشاهده پذیر محیط زیستی را مد نظر قرار می دهند (ربانی خوراسگانی و کیان پور، ۱۳۸۶: ۷۳) و نشان دهنده شرایط بیرونی زندگی، مانند آموزش، مسکن و مانند آن می باشد.
شاخص های عینی مربوط به حقایق قابل مشاهده هستند که غالباً از داده های ثانویه به دست می آیند و کیفیت عینی زندگی، شرایط بیرونی زندگی را نشان می دهد. کیفیت عینی زندگی با بهره گرفتن از شاخص های عینی که مرتبط با واقعیات قابل مشاهده و ملموس زندگی هستند اندازه گیری می شود (رضوانی و همکاران، ۱۳۸۸: ۹۵-۸۸). کیفیت زندگی نمی تواند تنها با بهره گرفتن از رویکرد عینی ارزیابی گردد بلکه در نظر گرفتن ذهنیت افراد نیز دارای ضرورت می باشد (Tuan Seik, 2000: 34).
شاخص های رویکرد عینی آن هایی هستند که سعی بر توصیف محیط های فیزیکی و اجتماعی دارند که مردم در آن ها زندگی و کار می کنند (مثل تدارکات خدمات بهداشتی، آموزشی، نرخ بیکاری، فعالیت های فراغت یا وضعیت مسکن). این گونه شاخص ها بر اساس فراوانی یا کمیت فیزیکی اندازه گیری می شوند. در این دسته از شاخص ها محیط های زندگی و کار افراد و گروه ها توصیف می شود.
لازمه ی کیفیت زندگی فردی در بعد عینی، تأمین نیازهای اساسی و برخورداری از منابع مادی جهت برآوردن خواست های اجتماعی شهروندان است. بعد عینی وضعیت ظاهری و ملموس زندگی را نشان می دهد.
جنبه عینی کیفیت زندگی به نوبه خود به دو امر دلالت دارد: اول، اوضاع و احوال محیط زیست آدمی همچون آلودگی محیط، مسکن، منابع مالی، تفریحات و مانند آن. دوم، برخی از مشخصات افراد جامعه همچون تندرستی، دستاوردهای آموزشی، انسجام خانوادگی، سلامت روانی و مانند آن.
بدین گونه میتوان گفت که کیفیت زندگی هم جنبه های عینی-کیفی مانند دسترسی به امکانات و فرصت ها و هم جنبه های ذهنی-کیفی مانند روابط اجتماعی، رضایت از زندگی مشارکت و احساس همبستگی اجتماعی را در بر می گیرد. اگرچه ممکن است همبستگی میان ابعاد چندان روشن نباشد چرا که رابطه میان شرایط عینی جامعه با چگونگی ارزیابی آن از سوی افراد جامعه به دلیل عدم وجود رابطه خطی بین پدیده های اجتماعی از پیچیدگی ها جامعه شناسی است. اگر میزان انتظارات مردم با سرعت بیشتری از شرایط عینی زندگی رشد کند، ممکن است میزان رضایت آنان از زندگی شان را نیز کاهش دهد (قرنجیک، ۱۳۸۹: ۲۷).
۲-۵-۴-۳- رابطه بین کیفیت ذهنی و عینی
ادراک ذهنی افراد از بهزیستی اغلب به وسیله تجارب شان تحت تأثیر قرار می گیرد. بسیاری از عوامل از قبیل، ویژگیهای اجتماعی مانند سن، درآمد، تحصیلات و سلامت بین جهانی عینی و ارزیابی ذهنی از آن دخالت می کنند، و اینها ممکن است به صورت فیلترهایی برای تغییر شکل دادن شرایط عینی عمل کنند. همچنین تجربه فردی یک عامل کلیدی است که بر ادراک فرد از یک قلمرو ویژه تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، فردی که قربانی یک جنایت بوده، این عمل دارای تأثیر عمیق و ماندنی بر روی ادراک فردی وی از امنیت در آن محل است که ممکن است بسیار متفاوت با نرخ جرم و جنایتی باشد که در آن محل به وسیله شاخص های عینی اندازه گیری شده است. عامل دیگری که می تواند در رابطه عینی-ذهنی مهم باشد، سطح انتظارات و توقعات فردی است. پایین بودن سطح انتظارات باعث به وجود آمدن رضایتمندی نسبتاً بالای اظهار شده به وسیله فردی که موقعیت عینی اش تقریباً ضعیف است، می گردد. تصور انطباق عامل دیگری است که می تواند رابطه بین شرایط عینی و ذهنی را تحت تأثیر قرار دهد. اینگلهارت می گوید، آرزوها به طور طبیعی با وضعیت فرد تطابق می یابند و از این طریق سطح رضایت فرد افزایش می یابد. به نظر وی رضایت ذهنی از هر جنبه خاص زندگی بازتاب شکاف بین سطح آرزوهای او و وضعیت عینی وی است. اما سطوح آرزوهای فرد به تدریج با وضعیت او تطابق می یابد (عبدی و گودرزی، ۱۳۷۸). از عوامل دیگری که در رابطه بین شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی دخالت می کند، زمینه فرهنگی افراد است که استاندارد مقایسه را در مقابل شرایط عینی اندازه گیری شده، تولید می کند (قرنچیک و بدری، ۱۳۹۳: ۴۷). توافق عمومی در میان محققان کیفیت زندگی وجود دارد که از طریق یکپارچه کردن ابعاد عینی و ذهنی کیفیت زندگی امکان به دست آوردن تصویر کامل تر و مفیدتری از کیفیت زندگی در مقیاس های گوناگون مکانی و زمانی وجود دارد.
در واقع مناسب است که رویکرد عینی و ذهنی با هم ترکیب شوند، زیرا شاخص های ذهنی این اجازه را می دهند که بینشی از رضایت فرد و هر آنچه که برای مردم رضایت بخش است به دست آید؛ و شاخص های عینی نیز برای سنجش ابعادی از محیط که سنجش آنها مشکل است، مناسب می نماید (Kamp et al, 2003: 11). بنابراین هر ارزیابی جامعی از کیفیت زندگی باید در برگیرنده ی جنبه های عینی و ذهنی باشد. سنجش کیفیت زندگی بدین شکل می تواند از توان هر دو رویکرد برای رسیدن به اطلاعات قابل اعتماد و قابل اطمینان تر درباره کیفیت زندگی استفاده کند. با این وجود، بحص های متناقضی در مورد شدت رابطه بین کیفیت عینی و ذهنی زندگی وجود دارد. مثلاً برتون و همکاران (Berreton et al, 2008: 393) نشان دادند که رابطه قوی بین این دو نوع شاخص وجود دارد. در حالیکه مک کری (McCrea et al, 2006: 79) و همکاران و داس (Das, 2008: 308) به این نتیجه رسیدند که رابطه ای ضعیف بین کیفیت عینی و ذهنی زندگی وجود دارد (رضوانی و همکاران، ۱۳۸۸: ۹۵).
گسترده ترین و رایج ترین تمایز در بررسی کیفیت زندگی، تمایز میان کیفیت زندگی ذهنی و عینی است. علاوه بر این می توان میان کیفیت زندگی فردی و نیز کیفیت زندگی جمعی نیز قائل شد. به عنوان مثال شاخص های کیفیت زندگی عینی جمعی می توانند شامل درآمد سرانه، میانگین مصرف کالری، درصد باسوادان، نرخ جرایم، امید به زندگی و مجموعه ای از دیگر شاخص ها باشد (نوغانی و همکاران، ۱۳۸۷: ۱۱۴).
جدول ۲-۴- دسته بندی انواع کیفیت زندگی بر حسب ذهنی-عینی و فردی-جمعی
کیفیت زندگی
عینی
ذهنی