کاربردی است چرا که با بهره گیری از یک تئوری و نظریه علمی پیرامون تفکر استراتژیک مدیران سعی دارد تا میزان تاثیر ابعاد و شاخص های تشکیل دهنده مهارت های مدیریتی را بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری تبیین نماید.
۱-۹-۲- از لحاظ اجرا :
تحقیق توصیفی – پیمایشی است زیرا هدف از تحقیقات توصیفی – پیمایشی توصیف علمی و واقعی وضعیت موجود است و محقق در این تحقیق قصد دارد تا به شیوه عینی و واقعی میزان تاثیر مهارت های مدیریتی را بر سطح تفکر استراتژیک در بین مدیران شهرداری کاشان مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد .
۱-۱۰-قلمرو تحقیق
قلمرو های این تحقیق شامل موارد زیر است:
۱-۱۰-۱- قلمرو مکانی:
با عنایت به اینکه تحقیق حاضر در سطح مجموعه شهرستان کاشان انجام می گیرد، لذا گستره تحقیق حاضر مشتمل بر مجموعه شهرداری کاشان و سازمان های تابعه هفتگانه ان می باشد.
۱-۱۰-۲- قلمروهای زمانی تحقیق :
بازه قلمرو زمانی این تحقیق از ابتدای اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ تا مهرماه سال ۱۳۹۳ می باشد .
۱-۱۰-۳- قلمرو موضوعی
موضوع تحقیق حاضر در حوزه مدیریت می باشد که متغیر وابسته تحقیق، یعنی تفکر استراتژیک در قلمرو مدیریت استراتژیک و متغیر مستقل تحقیق، یعنی مهارت های مدیریتی در قلمرو مدیریت رفتار سازمانی قرار دارد.
۱-۱۱- جامعه ونمونه آماری تحقیق
جامعه اماری تحقیق حاضر شامل کلیه مدیران میانی و ارشد شاغل در مجموعه شهرداری کاشان و سازمان های وابسته ان می باشد که تعداد ان ها در زمان انجام تحقیق حاضر ۱۸۶ نفر بوده اند .که از این تعداد،۱۱۳نفر با بهره گرفتن از فرمول تعیین حجم نمونه مورگان و به صورت تصادفی ،به عنوان نمونه اماری تحقیق انتخاب گردیده اند.
۱-۱۲- ابزار و نحوه گردآوری داده ها
روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای – میدانی می باشد . در شیوه کتابخانه ای با بررسی متون علمی موجود مدل ها و تئوری های پیرامون ابعاد و عوامل تشکیل دهنده تفکر استراتژیک و مهارت های مدیریتی گردآوری شده و در شیوه میدانی – پیمایشی با طراحی و تدوین پرسش نامه ای به طور واقعی به سنجش مهارت های مدیریتی و پرسشنامه ای جهت سنجش تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان ( جامعه آماری مورد مطالعه) و همچنین میزان تاثیر مهارت های مدیریتی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران انجام می گیرد.
برای جمع آوری داده های کمی از پرسشنامه های محقق ساخته استفاده می شود.در تحقیق حاضر داده های واقعی از طریق طراحی و تدوین دو پرسشنامه انجام می شود یکی پرسشنامه محقق ساخته سنجش تفکر استراتژیک مبتنی بر مدل لیدکا (۱۹۹۸) و دیگری پرسشنامه محقق ساخته سنجش مهارتهای مدیریتی مبتنی بر مدل کاتز (۱۹۹۵) می باشد .
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
۱-۱۳- ابزار و نحوه تجزیه وتحلیل داده ها
در این تحقیق برای بررسی سوالات تحقیق در جامعه از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است.
الف)تجزیه و تحلیل توصیفی: در این تحقیق از آمار توصیفی برای نمایش اطلاعات جمعیت شناختی استفاده شده است. برای این منظور، اطلاعات جمعیت شناختی با بهره گرفتن از جداول فراوانی نشان داده خواهد شد.
ب) تجزیه و تحلیل استنباطی: در این تحقیق از ازمون های آماری، برای تجزیه و تحلیل داده ها و به عبارت دیگر ازمون فرضیه ها بهره گرفته می شود. به این صورت که از آزمون ضریب رگرسیون برای رد یا قبول فرضیه های تحقیق ،ازمون کولموگروف- اسمیرنوف برای سنجش میزان نرمال بودن داده ها و ازمون فریدمن برای اولویت بندی مهارت های فنی ،انسانی و ادراکی موثر بر سطح تفکر استراتژیک مدیران استفاده می گردد.
۱-۱۴- واژه های کلیدی تحقیق:
مهارت فنی: یعنی دانایی و توانایی در انجام دادن وظایف خاص که لازمه آن ورزیدگی در کاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است. مهارتهای فنی از طریق تحصیل، کارورزی و تجربه حاصل میشوند(برک،۲۰۰۱).
مهارت انسانی: یعنی داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همکاری و انجام دادن کار به وسیله دیگران، فعالیت مؤثر به عنوان عضو گروه، درک انگیزههای افراد و تأثیرگذاری بر رفتار آنان. مهارت انسانی در نقطه مقابل مهارت فنی است(همان ماخذ).
مهارت ادراکی :یعنی توانایی درک پیچیدگیهای کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیلدهنده کار و فعالیت سازمانی به صورت یک کل واحد (سیستم) به عبارت دیگر، توانایی درک و تشخیص اینکه کارکردهای گوناگون سازمان به یکدیگر وابسته بوده تغییر در هر یک از بخشها، الزاماً بخشهای دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد.(همان ماخذ)
تفکر استراتژیک:چشم انداز منسجمی از شرکت ویک فرایند سنتزذهنی است که از طریق خلاقیت وشهود، نمای یکپارچه ای از کسب و کار را در ذهن ایجاد میکند .(بام،۲۰۰۱).
شهرداری: سازمان محلی است که بر طبق اصل عدم تمرکز اداری و بهمنظور ادارۀ امور محلی از قبیل عمران و آبادی، بهداشت شهر و رفاه ساکنان آن شهر، تأسیس میشود. شهرداری نوعی سیستم ادارۀ شهر است که از دو واحد بنام شورای شهر و ادارۀ شهرداری تشکیل شده است(مظاهری،۱۳۷۸).
فصل دوم:
ادبیات تحقیق
۲-۱-مقدمه :
در شرایط امروزی که سازمانها با محیط رقابتی جهانی مواجهند، همواره نیاز به تغییرات ریشه ای و خلاقیتهای کاری احساس می شود. نیروی رقابتی جهانی، سازمان های امروزی را مجبور کرده است که بعد از دهها سال ادامه روشها و رویه های کاری ثابت خود، روش های کاری جدیدی را در پیش گیرند، به گونهای که دیگر سازمانها دارای ثبات کاری نیستند و از نوعی ثبات نسبی برخوردارند و برای اینکه از قافله عقب نیفتند اکثر این سازمانها از مهارتهای مدیریت تغییر بهره می گیرند و با شجاعت و جسارت خاصی سعی در ایجاد تغییرات بنیادی در درون سازمان دارند. در این میان مطلبی که باید مورد توجه قرار گیرد، توجه دائم سازمانها بر رویدادهای داخلی و خارجی و نظارت بر روندها می باشد تا بتوانند در زمان مناسب و بر حسب ضرورت در دوره های بلند مدت به شیوه ای موفقیت آمیز، خود را با شرایط در حال تغییر وفق دهند. در چنین شرایطی استراتژیستهای سازمانی تنها افرادی هستند که میتوانند مسئولیت موفقیت یا شکست سازمان را بر عهده بگیرند. آنها افرادی مانند: مدیر عامل، رئیس، مالک، رئیس هیئت مدیره، مدیر اجرایی، رئیس دانشگاه، رئیس دانشکده یا هر فرد دیگری هستند که در درون سازمان سه مسئولیت اصلی دارند: ۱- ایجاد یک بستر مناسب برای تغییر، ۲- ایجاد تعهد و احساس مالکیت و ۳- ایجاد توازن بین ثبات و نوآوری. از آنجایی که استراتژی به عنوان طرحی کلی برای دستیابی به هدف تعریف می شود و هدف از آن برقراری ارتباط بین اهداف، روشها و امکانات است، هدف از بکارگیری تفکر استراتژیک، شناخت و تعیین اهداف مهم سازمانی ، انتخاب بهترین روش رسیدن به این اهداف و استفاده اثربخش امکانات و وسایل موجود است. استراتژی نوعی طرح است و تفکر استراتژیک بهره گیری ازتفکر و تصمیم گیری مورد نیاز برای ایجاد یک طرح مؤثر است. مهارتهایی که برای مدیریت در سطح استراتژیک مورد نیازند، بسیار پیچیده تر و مبهم تر از مهارتهایی هستند که برای کارکنان غیر مدیر در سطوح فنی و عملیاتی مورد استفاده قرار می گیرد.
تفکر راهبردی ، فرایندی است برای اثرگذاری بر موفقیت مطلوب چشم انداز که به وسیله رهبران مورد استفاده قرار می گیرد و با تأثیرگذاری بر فرهنگ سازمانی، تخصیص منابع، هدایت از طریق سیاست گذاری و اجماع بر سر محیط جهانی پیچیده، مبهم، غیر قابل اطمینان و فرّار که با فرصتها و تهدیدها مشخص میشود، همراه است. این نوع تفکر شامل نوعی تصمیم گیری استراتژیک است که با در نظر گرفتن کلیه تمایلات، تفاوتهای شخصیتی، برنامه ها، ذینفعان سازمان و فرهنگهای مختلف، تحقق مییابد. برنامههایی که مدیران طرحریزی میکنند باید عملی بوده، خوشایند و مقبول ذینفعان سازمان و نمایندگیها و شرکای ملی و بین المللی سازمان قرار گیرند. به طور کلی، تفکراستراتژیک یعنی توانایی یک مدیرارشد و با تجربه، که دارای چشم انداز و معرفتی مطلوب برای ایجاد و اجرای طرحها و تصمیم گیریهای نتیجهگرا در محیطی استراتژیک، پیچیده، مبهم، نامطمئن و متغیر است.
۲-۲-ضرورت شناخت انسان
در آموزه های تمام ادیان الهی، شناخت انسان پس از خداشناسی بیشترین اهمیت را دارد، تا آنجایی که یکی از اهداف اساسی انبیاء توجه دادن انسان به خویشتن بوده است. بسیاری از مشکلات فرا روی انسان معاصر به دلیل همین غفلت از حقیقت خود و توجه بیش از حد به بعد غیر معنوی خویش است که علت اصلی آن را می توان در نادیده انگاشتن دین و آموزه های دینی جستجو کرد.
“سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق اولم یکف بربک انه علی کل شی ء شهید” (فصلت ،۵۳):
به زودی نشانه های خود را در افق های گوناگون در دل هایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزی است ؟
با عنایت به ایات نورانی قران کریم می توان دریافت که مهمترین مولفه برای شناخت ذات و فطرت انسان اینست که او دارای عقل و اندیشه و تفکری است که خداوند در وجود او قرار داده است، لذا انسان به واسطه داشتن عقل است که در روی زمین و آسمانها اشرف مخلوقات شناسایی می شود. به واسطه داشتن عقل است که به انسان راه سعادت و شقاوت نموده شده است تا وی دست به انتخاب بزند و به واسطه داشتن عقل است که انسان در قیامت به واسطه اعمالش بازخواست می گردد.
همان طور که می بینید، در این مباحث نیز به بعد عقلانی انسان اشاره شده است. از سوی دیگر نیز در قرآن آمده است که : “لا یکلّف الله نفساً الّا وسعها” (بقره ، ۲۸۶)
خداوند هیچ کس را جزبه اندازه توانایی اش مکلف نمی سازد.
با اشاره به این آیه می توان چنین گفت انسان قادر است و توانایی دارد که در برابر میلهای درونی خود ایستادگی کند و فرمان آنها را اجرا نکند. این توانایی را انسان به حکم یک نیروی دیگر دارد که از آن به “اراده” تعبیر می شود. اراده به نوبه خود تحت فرمان عقل است؛ یعنی عقل تشخیص می دهد و اراده انجام می دهد. بر همین اساس انسان از آنجا که به نیروی عقل و اراده مجهز است قادر است در مقابل میلها مقاومت و ایستادگی کند و خود را از تحت تأثیر نفوذ جبری آنها آزاد نماید و بر همه میلها حکومت کند. انسان می تواند همه میلها را تحت فرمان عقل قرار دهد و برای آنها جیره بندی کند و به هیچ میلی بیش از میزان تعیین شده ندهد و بدین وسیله آزادی معنوی را که با ارزش ترین نوع آزادی است کسب نماید. انسان به واسطه عقل و اراده است که “مالک خویشتن” می شود و شخصیتش استحکام می یابد. ( مطهری، ۱۳۷۵)
۲-۳-نقش مدیران استراتژیک در سازمان
یکی از ویژگیهای اصلی مدیران استراتژیک، تصمیم گیری بر اساس تغییرات دائمی محیط استراتژیک خارجی و داخلی سازمان و چگونگی تأثیر آنها بر تخصیص بهینه منابع و اعضای سازمان است. اما محیط استراتژیک چیست؟ محیطی است متشکل از چهار بخش مجزا و مرتبط به هم شامل: محیط های محلی، ملّی، نظامی و بینالمللی. رهبران استراتژیک در چنین محیطی باید به عوامل و بازیگران زیادی توجه داشته باشند.با وجودی که اجزای تشکیل دهنده محیط استراتژیک هم مکمل و هم متضاد یکدیگرند، ولی مدیرانی که تصمیمات استراتژیک می گیرند نمی توانند اجزای آن را به صورت جداگانه در نظر آورند.
ماهیّت مدیریت استراتژیک، بدین گونه است که این مدیران مستقیماً بر افراد تأثیر نمی گذارند، بلکه از طریق تأثیرگذاری بر سیستمها و فرایندهای سازمانی به نتایج مطلوب و مورد نظر می رسند. یکی از این روشها تأثیرگذاری از طریق فرهنگ سازمانی است. فرهنگ معمولاً طریقه درست انجام کارها را به کارکنان نشان میدهد، ولی اگر این طریقه انجام کار با چشم اندازهای آتی سازمان مغایرت داشته باشند به عنوان مانعی در سر راه ایجاد تغییر در خواهد آمد. بر این اساس عده ای از محققان، مدیریت استراتژیک را در حکم مغز متفکری اسمی برای سازمان یا واحدهای فرعی آن مطرح کرده اند که بر کل سازمان متمرکز است. مسئولیت چنین رهبری (در نقش مغز متفکر اسمی) ایجاد سازمانی اثربخش و اجزای اصلی این نوع سبک مدیریت مسیر یابی و فرهنگ سازی است. مدیریت از طریق مسیر یابی، سازمان را با محیط خارجی مرتبط می سازد و همزمان با آن از طریق فرهنگ سازی، افراد مناسب را برای دستیابی به اهداف سازمانی تربیت می کند. چنین مدیری باید تعیین کند که سازمان به کجا می رود و برای این منظور چگونه سازمانی باید باشد.
نکته قابل توجه در سبک مدیریت استراتژیک این است که ایفای نقش مغز متفکر سازمان فقط محدود به مدیران ارشد سازمان نیست، یعنی همه مدیران سازمان می توانند در حیطه مسئولیت خود نقش مدیریت استراتژیک را بازی کنند .آنان متعلق به هر سطح سازمانی که باشند، باز هم اجزای اصلی این نقش مدیریتی ، مسیر یابی و فرهنگ سازی است. بدون توجه به این که واحد سازمانی آنان چقدر کوچک است، همه مدیران باید به فراتر از عملیات روزانه خود توجه کنند و بهترین روش را بیابند (مسیر یابی) و جوّ مناسبی برای اجرای آن ایجاد کنند (فرهنگسازی) تا اثربخشی واحد سازمانی خود را در انجام کارهای درست، بهبود دهند.
۲-۴- اهمیت و ضرورت بکارگیری تفکر و بصیرت درکارها
با عنایت به مطالب گفته شده درباره علت وجودی و ماهیت انسان و توجه به این نکته که انسان صاحب عقل و تفکر است و بکارگیری عقل و تفکر را در انجام کارها به خصوص در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های خود باید الزامی بداند، مدیران در سازمان ها نیز باید همواره یک دیدگاه راهبردی و بلند مدت داشته باشند و در اتخاذ تصمیمات خود ،تفکر و تدبر در امور را از یاد نبرند که این امر مورد تاکید اسلام نیز می باشد.و لذا داشتن تفکر و بصیرت در انجام کار های سازمانی از جمله برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها باید مورد عنایت ویژه قرار گیرد.
در یک روایت زیبایی پیامبر بزرگوار اسلام به ابن مسعود سفارش می کند به اینکه : “یابن مسعود اذا عملت عملا فاعمل بعلم عقل و ایاک ان تعمل عملا بغیر تدبیر فانه جل جلاله یقول”ویا:” ولا تکونوا کا للتی نقضت غزلها من بعد قوه انکاثا”.( نحل، ۹۴)
ترجمه: (ای پسر مسعود آنگاه که کاری انجام می دهی با آگاهی و عقل انجام بده و مبادا که کار را بدون برنامه ریزی و آگاهی انجام دهی. همانا خداوند متعال می فرماید: مانند زنی نباشید که رشته های خود را پس از محکم تابیدن وا تابید. این نمونه ای از یک کار بی هدف و بدون برنامه میباشد و خداوند متعال دستور میدهدکه انسان ها از چنین کار پرهیز نمایند.
۲-۵-ویژگی های تصمیمات و برنامه های مبتنی بر تفکرو بینش استراتژیک
اگر یک مدیری بخواهد دیدگاه استراتژیک و همراه با بصیرت و تفکر راهبردی داشته باشد باید در تصمیم گیری های اتیه خود، موارد زیر را مورد توجه قرار دهد (جاسبی ، ۱۳۷۸) .
۲-۵-۱- اتکال به خداوند و طلب یاری از او در امر تصمیم گیری
با عنایت به اینکه اتخاذ تصمیمات هدفمند و دقیق،بگونه ای که نتایج مطلوبی را در بر گیرد ،نیازمند ابزار و امکانات لازم است و مهمترین عنصر در موفقیت تصمیمات شاید به خود تصمیم گیرنده یعنی مدیر بر می گردد لذا مهارت و تجربه و ظرفیت های درونی مدیر می تواند نقش بسزایی را در اتخاذ تصمیمات مناسب و شایسته ایفا نماید.
در دین اسلام ، یک مدیر اسلامی ضمن داشتن شایستگی های مذکور، بنا بر ساختار اعتقادی و ارزش ذهن خویش به سوی استعانت از خداوند برای فائق آمدن بر متغیرهای محیطی غیر قابل کنترل با تصمیم خود متمایل است . این است که خداوند متعال میفرماید: “… در کارها مشورت کن لیکن آنچه تصمیم گرفتی آن را با توکل به خدا انجام ده که خدا آنان را که به او اعتماد کنند دوست دارد” (ال عمران،۱۶۹)
۲-۵-۲-مشارکت و مشاوره در تصمیم گیری
از جمله مواردی که می تواند زمینه بهبود تصمیمات و مشروعیت ان ها را افزایش دهد و سبب شود تا عملکرد کلی سازمان بهبود یابد ،استفاده از عقل و خرد و تجربیات دیگران است که این امر شاید بتوان گفت، نقطه شروع تفکر استراتژیک تلقی شود چراکه در حوزه تفکر استراتژیک ،نگرش سیستمی و کلی نگری وجود دارد و مدیر باید از مجموعه کل سیستم سازمان کمک بگیرد، از سوی دیگر برای بهره گیری از فرصت ها مسلما نیاز به مشورت و مشارکت همه نیرو های سازمانی وجود دارد .به دلیل همین امر است که اسلام نیز، مدیران و مسئولین امر را به استفاده از عقل و اندیشه دیگران ،توصیه جدی می نماید:
“فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک فاستغفر لهم و شاورهم فی اللمر و اذا عزمتَ فتوکل علی الله”. (آل عمران، ۱۵۹ ) “ پس به خاطر رحمت و محبتی که ما در تو قرار دادیم تو برای این مردم نرم خو شدی و اگرشخصی قصی القلب بودی همانا مردم تورا تحمل نمی کردند و از گرد تو متفرق می شدند پس برای آنان طلب آمرزش و با آنها در امور مشورت کن و هرگاه تصمیم گرفتی و عزم انجام آن را داشتی بر خدای توکل کن“ .
حضرت علی (ع) سه مولفه اساسی در تصمیم گیری را به عنوان عوامل تاثیر گذار بر هم قبول داشتند و هم عمل می کردند:۱- مشورت با صاحب نظران و رایزنی با کارشناسان، ۲- حق محوری، ۳- توکل به خداوند متعال و تکیه بر اراده او لیکن توکل در تصمیمات او نقش محوری داشت و در بحث عمل، جدیت داشت با اتکا به خداوند تصمیم می گرفت و این از امتیازات اوست. (محمدی ، ۱۳۸۷)
۲-۵-۳-موقع شناسی، تدبیر و آینده نگری در تصمیم گیری
مدیر نه تنها باید از وضع و شرایط جاری مطلع باشد، بلکه باید دوراندیش و آینده نگر بوده وآینده را در آیینه ببیند. به عبارت دیگر یک مدیر استراتژیک بایستی دارای یک تفکر استراتژیک بوده و فرصت طلبی هوشمندانه داشته باشد کمااینکه امام صادق (ع) می فرماید: هر کاری که بر تو عرضه می شود درباره آن بیاندیش تا آغاز و پایان آن را به دست بیاوری، پیش از آنکه در پشیمانی فروروی. (نهج البلاغه، حکمت۱۸) از امام محمدباقر(ع) روایت شده است که: هنگام تصمیم گیری، قبل از هر گونه اقدام و عملی تدبر کن و عاقبت اندیش باش. پس اگر کاری به آفرین وکمال زا بود انجامش ده والا طردش کن. (مشبکی، ۱۳۷۷)
۲-۵-۴-ثبات، پایداری و قاطعیت در تصمیم گیری
ازان جایی که مدیر در راس هرم سازمان قرار دارد و وبر حسب موقعیت اجرایی خود و مسئولیتی که بر عهده دارد، مرکز ثقل اندیشه ها، طرح ها و پیشنهادها است و در حقیقت آخرین مرجع برای تجزیه و تحلیل و جمع بندی و اتخاذ تصمیم برای عمل است. از این جهت به لحاظ موقعیت خود به اراده نیرومندی نیازمند است تا پس از بررسی تمام جوانب تصمیمی قاطع بگیرد و هر نوع تردید و دو دلی را کنار بگذارد و با اعتماد و عنایت الهی نظر خود را صادر کند (همان منبع). خداوند متعال می فرماید: ” ای فرزند عزیزم نماز برپا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و بر این کار از مردم نادان هر آزار بینی صبر پیشه گیر که این صبر و تحمل در راه تربیت و هدایت خلق نشانه ای از تصمیم ثابت مردم (بلندهمت) در امور لازم عالم است.”(لقمان،۱۷)
۲-۶-ابعاد تفکر استراتژیک
ابعاد تشکیل دهنده تفکر استراتژیک از دیدگاه اندیشمندان متعددی مورد توجه قرار گرفته است ولی در تحقیق حاضر برای شناسایی این ابعاد از نظریه لیدکا (۱۹۹۸ )استفاده شده است زیرا تناسب بیشتری با جامعه اماری تحقیق که شهرداری کاشان است دارد.
براساس این مدل ابعاد تشکیل دهنده تفکر استراتژیک برای مدیران سازمان ها توجه به پنج مقوله :دیدگاه سیستمی ،عزم استراتژیک،پیشروی براساس اصول علمی ، فرصت طلبی هوشمندانه و تفکر در زمان است که ذیلا در باره هر کدام به طور مختصر شرح داده می شود:
۲-۶-۱-دیدگاه و جهت گیری سیستمی:
جهت گیری سیستمی بیانگر این است که بازیگران اصلی سازمان به طور گسترده درباره وابستگی درونی متغیرهای سازمانی فکر می کنند(نوایس، ۱۹۹۵).افراد مختلف بخش ها و نواحی سازمان باید دید واضحی نسبت به اهداف سازمان داشته باشند و بدانند که چگونه می توان به توسعه دادن اهداف کمک کرد.( لی[۳] ، ۱۹۹۹).سازمان باید به عنوان سیستمی در نظر گرفته شود که هرچند از بخش های مختلف و با کارکرد خاصی ساخته شده اما به صورت کلی با همدیگر کار می کند.( لئونارل و بارلون[۴] ، ۱۹۹۲).
اهمیت تفکر سیستمی در پژوهش های سازمانی قابل توجه است به ویژه اهمیت آن در مطالعه اقتباسی از تکنولوژی های مورد نظر است. سنگه( ۱۹۹۰) این ویژگی را جزو اولین و مهم ترین ویژگی یک سازمان یادگیرنده طبقه بندی کرده است. در یک سازمانی که بر جهت گیری سیستمی تأکید دارد تمام فعالیت های سازمان از جمله اقتباسی تکنولوژی های جدید در یک سبک کل گرا و یکپارچه به طور مستمر تعریف شده و ارزیابی می شوند تا در فرایندهای تجاری به صورت یک زنجیره خلق ارزش عمل کنند(لئونارد، بارتون[۵]، ۱۹۹۵).
این وابستگی درونی باید برای هر بازیگر سازمانی مشخص و تعریف شود(هالت وفریل، ۱۹۹۷، نوایس، ۱۹۹۵)، تا منافع و مزایای تصمیم های فناوری که اخیرا اقتباس شده کاملا مورد بهره برداری قرار گیرند. بنابراین سازمان ها با کمک جهت گیری تصمیم ها در مقایسه با سازمان هایی که چنین جهت گیریی را ندارند، دراین که چگونه اشکال یک فناوری جدید می تواند برای فرایندها و افراد سازمانی و کل سازمان ارزش افزوده ایجاد کند، موفق تر هستند. از سوی دیگر تصمیم گیرندگان سازمان ها که تقریبا در یک شرایط یکسان تصمیم گیری می کنند، اگر بر جهت گیری سیستمی به طور مستمر تأکید داشته باشند، احتمالا می توانند نوآوری های تکنولوژیکی بیشتری داشته باشند. بنابراین،جهت گیری سیستمی، به میزانی که سازمان را می تواند در حرکت به سمت یادگیری تقلیدی که یادگیری بنیادی و خود جوش سوق دهد، بسیار با اهمیت و حیاتی است چرا که بدین وسیله فرضیات، اعتقادات و مبانی دانش یک سازمان متحول می شوند(سنگه، ۱۹۹۰).
۲-۶-۲-عزم استراتژیک:
تغییرات سریع محیطی، حیات بسیاری از سازمان ها را تهدید میکند و اقتصاد جهانی با فشارهای اقتصاد منطقه ای به جلو رانده می شود. نظریه تکامل زیست محیطی حاکی از آن است که محیطهای متغیر و نامطمئن، سازمان های مختلف و متنوعی را می طلبند که همزمان با تغییرات محیطی از انعطافپذیری بالایی برخوردار باشند. سازمان ها به انعطاف پذیری به منظور پاسخگویی به موقع بر روی فشارهای محیطی نیاز دارند. داشتن تفکر استراتژیک، راهبرد افزایش عملکرد و تأمین بقای سازمان است. داشتن هدف وعزم استراتژیک باید به عنوان مهمترین عنصر در تصمیم گیری و تفکر استراتژیک در نظر گرفته شود. عزم استراتژیک می تواند شامل یک سری از مواردو نکات مهمی باشد که در زیر به مهمترین ان ها اشاره می گردد:
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۶-۲-۱-داشتن چشم انداز،اهداف و ارمان های روشن و گویا