برای اندازه گیری کیفیت سود براساس مدل پایداری سود از رگرسیون چند متغیره استفاده خواهد شد که طبق آن مورد انتظار است که ضریب سود سال جاری برای شرکتهایی که دارای روابط قوی تری بین سرمایه گذاری و سود خالص هستند بزرگتر باشد سود این شرکتها پایدارتر است طبق مدل ۵-۱ داریم:
(Eit+1/TAt−۱) = α۰ + α۱(Eit/TAt−۱) + α۲EQit + α۳ R + α۴ ACCRUALS+ α۵ DIV +α۶ EQit (Eit/TAt−۱) +α۷ R (Eit/TAt−۱) + α۸ACCRUALS (Eit/TAt−۱) + α۹DIV(Eit/TAt−۱) + εit
ACCRUALS عبارت است از مقدار اقلام تعهدی که از تفاوت بین سود حسابداری و جزء نقدی ان حاصل می شود.
R بازده سهام
DIV سود سهام پرداختی که عدد(۱) میگیرد، اگر پرداخت شده باشد وعدد(۰) اگر پرداخت نشده باشد
مدل (۷) یکبار با بهره گرفتن از EQ1 و یکبار با بهره گرفتن از EQ2 تخمین زده خواهد شد.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
مدل سوم با بهره گرفتن از مدل اهلسون
مدل دیگری که برای پایداری سود در این تحقیق استفاده می شود، مدل اهلسون می باشد.
مدل ۶-۱
Z=β۰+β۱A+β۲B+β۳C+β۴D+β۵E+β۶F+β۷G+β۸H+β۹I
A : لگاریتم (کل داراییها به شاخص تولید ناخالص ملی(GNP) بر مبنای ده؛
B: نسبت کل بدهیها به کل داراییها؛
C: نسبت سرمایه در گردش به کل داراییها؛
D: نسبت بدهی جاری به دارایی جاری؛
E: عدد یک اگر بدهی کل بیشتر از دارایی کل شودوگرنه عدد صفر؛
F: نسبت سود خالص به کل داراییها؛
G: نسبت وجوه نقد حاصل از عملیات به کل بدهیها؛
H: عدد یک اگر سود خالص برای دوسال گذشته منفی باشدوگرنه عدد صفر؛
I: نسبت میزان تغییر در سود خالص به مجموع قدر مطلق سود هردو سال
۱-۲-۷- متغیر وابسته
درماندگی مالی و ورشکستگی شرکت ها به هدر رفتن منابع و عدم بهره گیری از فرصت های سرمایه گذاری منجر می شود. پیش بینی درماندگی مالی با طراحی شاخصها و الگوهای مناسب می تواند شرکت ها را نسبت به وقوع درماندگی مالی و ورشکستگی آگاه سازد تا باتوجه به این هشدارها سیاست مناسبی را اتخاذ نمایند. گردون[۱۳] ( ۱۹۷۱ ) در یکی از نخستین مطالعات علمی بر تئوری درماندگی مالی آن را به عنوان کاهش قدرت سودآوری شرکت معرفی می کند که احتمال عدم توانایی بازپرداخت بهره و اصل بدهی را افزایش می دهد. ویتاکر[۱۴] ( ۱۹۹۹ ) درماندگی مالی را وضعیتی در نظر می گیرد که در آن جریان های نقدی شرکت از مجموع هزینه های بهره مربوط به بدهی بلندمدت کمتر است. از نقطه نظر اقتصادی، درماندگی مالی را می توان به زیان ده بودن شرکت تعبیر نمود که در این حالت شرکت دچار عدم موفقیت شده است. در واقع، در این حالت نرخ بازدهی شرکت کمتر از نرخ هزینه سرمایه می باشد. حالت دیگری از درماندگی مالی زمانی رخ می دهد که شرکت موفق به رعایت کردن یک یا تعداد بیشتری از بندهای مربوط به قرارداد بدهی مانند نگاه داشتن نسبت جاری یا نسبت ارزش ویژه به کل دارایی ها طبق قرارداد نمی شود که به این حالت نکول تکنیکی گفته می شود. حالات دیگری از درماندگی مالی عبارتند از زمانی که جریانات نقدی شرکت برای بازپرداخت اصل و فرع بدهی کافی نباشد و نیز زمانی که ارزش ویژه شرکت عددی منفی شود (وستون و همکاران[۱۵] ، ۱۹۹۲).
به شرکتهایی که از نظر بورس اوراق بهادار تهران مشمول ماده۱۴۱قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷هستند یعنی شرکتهایی که به علت حجم زیانهای انباشته ورشکسته تلقی می گردند ولی این وضعیت آنان به اعلام انحلال و فروش داراییها وتقسیم وجوه نقد منجر نشده است.
طبق ماده۱۴۱قانون تجارت اگر بر اثر زیانهای وارده حداقل نصف سرمایه ازبین برود هیات مدیره مکلف است بلا فاصله مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام را را دعوت نماید تا در موضوع انحلال یا بقای شرکت مورد شور واقع شود ما در این تحقیق برای شناسایی شرکتها به ورشکسته و غیر ورشکسته از مدل تعدیل شده آلتمن استفاده می کنیم که مبتنی بر ارقام دفاتر و صورتهای مالی است :
مدل آلتمن : مدل مورد استفاده،مدل (Z’-SCORE) آلتمن است.این مدل که از پنج نسبت مالی: سرمایه در گردش به کل دارایی (X1) ،سود انباشته به کل دارایی (X2) ،درآمد قبل از بهره و مالیات به کل دارایی (X3) ،ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری بدهی (X4) ،فروش به کل دارایی (X5) تشکیل شده به صورت زیر است:
مدل ۷-۱
(Z= 0/717 X1+0/847 X 2+3/107 X 3+0/420 X 4 +0/998 X 5′
در این مدل اگر Z′( شاخص کل )محاسبه شده برای شرکتهاکمتراز۲۳/۱باشد، احتمال ورشکستگی شرکتها خیلی بالا واگر بین ۲۳/۱و۹/۲ باشد، شرکت در ناحیه ورشکستگی،واحتمال ان وجود دارد.
همچنین اگر Z′( شاخص کل )محاسبه شده بالاتر از ۹/۲ باشداحتمال ورشکستگی شرکت خیلی کم است آلتمن با این مدل به۹۴درصدپیش بینی صحیح دست یافت.(آلتمن[۱۶]، ۲۰۰۰)
۱-۳-۷- متغیرهای کنترلی
۱-۱-۳-۷- اندازه شرکت
اندازه شرکت یکی از متغیرهایی است که میتواند بر دوره تصدی حسابرس اثرگذار باشد. بزرگی و کوچکی شرکت بر فعالیت حسابرس تاثیر گذار است و همین امر نیز ممکن است باعث شود که یک حسابرس برای درک بهتر از فعالیت صاحبکار و همچنین از طرف دیگر برای کاهش هزینه های حسابرسی علاقه مند به تمدید قرار داد از سوی صاحبکار باشد. برای اندازه شرکتها لگاریتم جمع دارائیهای هر شرکت را مد نظر قرار می دهیم.
۲-۱-۳-۷- اهرم مالی
میانگین جمع بدهیها به میانگین جمع دارائیها.
۱-۸- مدل تحقیق
مدل ۸-۱
Bankruptcy = α۰ +β۱ Earnings persistence +β۲ Control Var +з
Bankruptcy ورشکستگی
Earnings persistence پایداری سود
Control Var متغیرهای کنترلی
جامعه ی آماری این تحقیق کلیه ی شرکتهای پذیرفته شده در بورس هستند، و انتخاب نمونه از روش حذف سیستماتیک استفاده می شود. شرایط انتخاب نمونه در زیر آمده است :
پایان سال مالی آنها پایان اسفند ماه باشد.
جزء شرکتهای سرمایه گذاری و مالی نباشد.
از تمامی صنایع انتخاب صورت می پذیرد.
از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰در بورس پذیرفته شده باشند.
تحلیل نتایج بر اساس مدل تحقیق و نیز مبانی نظری صورت خواهد پذیرفت و در این راستا از آزمونهای آمار توصیفی مثل میانکین و میانه و واریانس و انحراف معیار متغیر ها استفاده خواهد شد علاوه بر این برای ازمون فرضیه ها از رگرسیون چند متغیره استفاده خواهد شد و از ازمونهای F, T برای معنادار بودن ضرایب و خطی بودن روابط استفاده خواهد شد البته آزمونهایی چون دوربین واتسون و گلموگروف اسمیرنف و نرمال سنجی متغیر وابسته صورت خواهد پذیرفت این آزمونها بوسیله نرم افزارSPSS استفاده خواهد شد. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده از نرم افزار Excel و برای آزمون فرضیه ها و همچنین آزمونهای تکمیلی به دلیل دو بعدی بودن جداول و وجود شرایط لازم از آزمون فیشر برای بررسی ارتباط بین متغیر ها و فرضیه ها استفاده نمودیم.
فصل دوم
مرورمنابع/ ادبیات تحقیق/پیشینه تحقیق
مقدمه:
گسترش فزاینده فعالیتهای اقتصادی و پیچیدگی روز افزون آنها از یک طرف و لزوم توجه به اطلاعات دقیق حسابداری و صورتهای مالی از سوی دیگر، سبب ابداع رو شهای تحلیلی و مدیریتی نوین در حسابداری شده است. یکی از مهمترین این تغییرات، تأکید و توجه بیشتر به صورت سود و زیان به جای ترازنامه بود که سبب شد تا مقوله ای به نام مدیریت سود متولد و مطرح شود. مدیریت سود به عنوان فرایند برداشتن گامهای آگاهانه در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری برای آوردن سود گزارش شده به سطح مورد نظر تعریف شده است. اگرچه مدیریت سود در ادبیات حسابداری پیشنهاد شده، ولی قطعیت نیافته است. عمل نزدیک کردن سود گزارش شده به سطح سود هدف، از طریق دستکاری[۱۷] انجام می شود. سود، از جمله برترین شاخص های اندازه گیری فعالیت های یک واحد اقتصادی است. درک و شناخت رفتار سود حسابداری، مقوله ای است که بر اثر گسترش فنون کمی مدیریت و ضرورت توجه به نیاز استفاده کنندگان صور تهای مالی شکل گرفته است. باید توجه داشت ارقام و گزارشهای مالی، بخش مهمی از داده ها و اطلاعات مورد نیاز این فرایند محسوب می شوند.
۱-۲- مبانی نظری
۱-۱-۲- مدیریت سود[۱۸]
در سالهای اخیر در حوزه تحقیقات حسابداری، موضوع مدیریت سود مورد توجه محققان قرار گرفته است. مدیریت سود عبارت از مداخله هدفمند در فرایند گزارشگری مالی با توجه به محدودیت های اصول پذیرفته شده حسابداری برای به دست آوردن سطح مورد انتظار سود است. با توجه به مقاصد مدیریت، مدیریت سود می تواند به صورت افزایش، کاهش یا هموارکردن سود گزارش شده باشد. دلایل احتمالی زیادی برای مدیریت سود وجود دارد. برای مثال، اگر شرکتی سود باثباتی گزارش کند، سهامداران احساس اطمینان بیشتری خواهند کرد ، مدیریت سود تاثیر مطلوبی بر ارزش سهام و هزینه سرمایه دارد، یا سهامداران اطلاعات بیشتری از اعلام سود به دست خواهند آورد.(لی جونگ و همکاران[۱۹]، ۲۰۰۷) بنابراین، با توجه به اهمیت سود و محتوای اطلاعاتی بالایی که سود دارد مدیران همواره در تلاشند که در راستای اهداف خاصی که دنبال میکنند، مبلغ سود گزارش شده را دستکاری نمایند.
پیش بینی سود توسط مدیریت (به صورت اختیاری و یا اجباری) یکی از مکانیزم هایی است که مدیریت از طریق آن اطلاعاتی را درباره ی وضعیت سودآوری آتی شرکت ارائه می کند. ارائه این اطلاعات یکی از ابزارهایی است که از طریق آن مدیران، انتظارات بازار نسبت به سودآوری شرکت، اعتبار شرکت درخصوص شفافیت اطلاعاتی و نیز دقت اطلاعات ارائه شده را مدیریت می کنند. (هیرتز[۲۰]، ۲۰۰۸)
مدیریت سود موضوع بسیاری از پژوهش های حسابداری بوده، تعاریف مختلفی از آن به عمل آمده است. واتز و زیمرمن، مدیریت سود را به کارگیری آزادی عمل مدیر روی ارقام حسابداری با فرض وجود یا عدم وجود محدودیت در این زمینه می دانند. تلاش برای حداکثر یا حداقل نشان دادن سود گزارش شده این جنبه از مدیریت سود را نشان می دهد که آن را از رفتار هموارسازی سود به عنوان تلاش برای کاهش نوسانات سود گزارش شده متفاوت می سازد . یکی از اهداف گزارشگری مالی، ارائه ی اطلاعاتی است که برای سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و دیگر کاربران فعلی و بالقوه در تصمیم گیریهای سرمایه گذاری و اعتباردهی و سایر تصمیمها سودمند باشد .
یکی از معیارهای مهمی که گروه های یاد شده برای برآورد قدرت سودآوری شرکت، پیش بینی سودهای آینده و ریسک های مربوط به آن و همچنین ارزیابی عملکرد مدیریت استفاده می کنند، سودهای جاری و گذشته شرکت است. سود نیز خود متشکل از اقلام نقدی و تعهدی است. اقلام تعهدی به دو دسته غیرعادی[۲۱] (غیرمنتظره یا اختیاری) و عادی[۲۲] (منتظره یا غیراختیاری ) تفکیک می شوند. اقلام تعهدی غیرعادی اقلامی هستند که مدیریت می تواند آنها را کنترل کند؛ به بیان دیگر، اقلام تعهدی غیرعادی آنهایی هستند که مدیریت بر آنها کنترل داشته، می تواند آنها را به تأخیر بیاندازد، حذف کند و یا ثبت و شناسایی آنها را تسریع نماید. اقلام تعهدی عادی اقلامی هستند که مدیریت نمی تواند آنها راکنترل کند. از آنجا که اقلام تعهدی غیرعادی ، در اختیار مدیریت و قابل اعمال نظر توسط مدیریت است، از این اقلام به عنوان شاخصی در کشف مدیریت سود استفاده می شود. (هلاج و مهرانی، ۱۳۸۸)
حال یکی از راه هایی که می توان از سرمایه گذاران و اعتباردهندگان در برابر دستکاری سود به وسیله اقلام تعهدی غیرعادی حمایت کرد، حسابرسی است. به گفته ای یکی از را ههای کاهش مدیر یت سود ارتقای کیفیت حسابرسی است؛ زیرا شرکت هایی که سود را دستکاری و مدیریت می کنند، بیشتر مستعد گزارش حسابرسی تعدیل شده (غیرمقبول) هستند. با این پیش فرض، منطقی است که یک رابطه بین اقلا م تعهدی غیرعادی (معیار مدیریت سود) و نوع اظهارنظر حسابرسی پیش بینی کنیم. در بسیاری از پژوهش ها، پژوهشگران از جانشین هایی برای تمایز میان مؤسسه های حسابرسی با کیفیت بالا از مؤسسه های حسابرسی با کیفیت پایین استفاده می کنند. اندازه مؤسسه های حسابرسی ، قدمت و شهرت آنها از معیارهای متمایزکننده کیفیت این گونه مؤسسه ها است؛ یعنی مؤسسه های بزرگ تر و همچنین مؤسسه هایی که دارای نام تجاری مشهورتری نسبت به مؤسسه های دیگر هستند دارای کیفیت کاری بالاتری می باشند. از طرفی احتمال کشف رویه های حسابداری سؤال برانگیز مانند اقلام تعهدی غیرعادی بالا (معیار مدیریت سود)، توسط حسابرسان با کیفیت بالا (مؤسسه- های حسابرسی بزرگ) در مقایسه با حسابرسان با کیفیت پایین (مؤسسه های حسابرسی غیر – بزرگ)، بیشتر است. (ابراهیمی کردلر و سیدی، ۱۳۸۷)
نتایج پژوهش های پیشین نشان می دهد، اعلام سود پیش بینی شده مدیریت به بازار بر قیمت سهام و قیمت های پیشنهادی برای خرید و فروش سهام تأثیر می گذارد. (پاون آل[۲۳]، ۲۰۰۸)
مدیریت سود مجموعه اقدامهایی است که به وسیله مدیران به منظور آراستن اطلاعات منعکس در صورتهای مالی و گزارشگری سود در سطح مورد نظر برای دستیابی به هدفهایی خاص انجام می شود. مدیریت سود، گزینش سیاستهای حسابداری یا فعالیتهای واقعی تاثیرگذار بر سود است تا شرکت از این طریق به هدفهای ویژه گزارشگری سود دست یابد. برخی از محققان اذعان داشته اند که هیچ گونه خطا و اشتباهی در مدیریت سود وجود ندارد؛ چرا که در محدوده اصول و استانداردهای حسابداری قرار دارد. (واتز و زیمرمان[۲۴] ،۱۹۸۶). با این حال، برخی دیگر بر این باورند که مدیریت سود نه تنها یک عمل غیراخلاقی، بلکه شکل دیگری از تقلب در گزارشگری مالی است. (ولز[۲۵] ،۲۰۰۹)
افزون بر این، انتشار سود پیش بینی شده مدیریت باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت شرکت و سرمایه گذاران می شود. همچنین پژوهش ها نشان داده است که میزان دقت (خطا) سود پیش بینی شده توسط مدیریت عامل مهم و تعیین کننده ای برای تأثیرگذاری آن در بازار سهام است. نتایج پژوهش ها نشان می دهد، فقط چنانچه دقت (خطای) سودهای پیش بینی شده قبلی بالا (کم) باشد، این پیش بینی ها مورد توجه سهامداران و سرمایه گذاران قرار گرفته و در صورت وجود خطا در سودهای پیش بینی شده قبلی، اعلام سود پیش بینی شده مدیریت مورد توجه بازار قرار نخواهد گرفت.
اگرچه انگیزه مدیران برای انتشار سود پیش بینی شده به بازار (در شرایط افشای اختیاری) کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میان مدیران شرکت و سرمایه گذاران و تحلیلگران است، ولی آنها ممکن است در جهت حفظ و تأمین منافع خود و نیز جلوگیری از قیمت گذاری نادرست سهام اقدام به انتشار سود پیش بینی شده در بازار کنند. نتایج پژوهش ها نشان می دهد ، وجود منافع شخصی مدیران می تواند بر رفتار آنها در تعیین سودهای پیش بینی شده تأثیرگذار باشد. (هیرتز[۲۶]، ۲۰۰۸) مدیران با درجه بالاتر منافع وابسته به سهام شرکت، تمایل بیشتری برای استفاده از مکانیزم انتشار سود پیش بینی شده سهام در جهت جلوگیری از قیمت گذاری نادرست سهام دارند. (ناگار و همکاران[۲۷] ، ۲۰۰۳)
اگرچه یک برداشت از این موضوع این است که مدیرانی که منافع آنها به قیمت سهام شرکت مرتبط است (مانند طرح های پاداش مبتنی بر سهام) همواره اقدام به انتشار پیش بینی های سودی در جهت افزایش قیمت سهام می کنند، ولی نتایج پژوهش ها نشان می دهد که در برخی شرایط، منافع مدیران ممکن است در جهت انتشار اطلاعاتی (ارائه پیش بینی هایی) باشد که قیمت سهام را در جهت منفی و به منظور کاهش، تحت تأثیر قرار دهد.(آبودی و کاسینگ[۲۸] ، ۲۰۰۰) نتایج این پژوهش ها نشان می دهد، مدیران دارای انگیزه هایی برای مدیریت پیش بینی سودهای اعلام شده خود به بازار در جهت حفظ و تأمین منافع خود بوده، این منافع مشخص مدیران در شرکت نقش بسیار مهمی در تعیین و اعلام سود پیش بینی شده مدیریت به بازار دارد. چگونگی تأثیرگذاری اطلاعات منتشرشده توسط مدیریت شرکت ها درباره ی سود پیش بینی شده تحت تأثیر کیفیت و قابلیت باور این اطلاعات است. حسابرسی به عنوان بخشی از نظام راهبری شرکت، می تواند نقش مهمی در اعتباربخشی و حصول اطمینان از کیفیت اطلاعات ارائه شده توسط مدیریت به بازار سرمایه داشته باشد. حسابرسی به عنوان مکانیزم نظارتی می تواند باعث بهبود کیفیت اطلاعات حسابداری و از جمله سود حسابداری از طریق به حداقل رسانیدن تفاوت بین وقایع اقتصادی گزارش شده و شرایط اقتصادی موجود در واحد تجاری که برای استفاده کنندگان برون سازمانی غیرقابل مشاهده است، شود. به طور مشخص، حسابرسی باکیفیت از طریق کاهش میزان خطای (سهوی و عمدی) موجود در اطلاعات حسابداری باعث افزایش قابلیت اطمینان گزارش های مالی می شود. (بهن و همکاران[۲۹] ، ۲۰۰۰). نتایج پژوهش ها نشان داده است، حسابرسی با کیفیت بالا، باعث کاهش مدیریت سود (دستکاری تعمدی سود توسط مدیریت) شده همچنین باعث کاهش میزان خطای اندازه گیری سهوی مدیریت در سنجش سود شود. یکی از عواملی که از دیرباز به عنوان عامل تأثیرگذار بر کیفیت حسابرسی مورد توجه پژوهشگران و مجامع حرفه ای حسابرسی قرار گرفته است، موضوع چگونگی تأثیر طول دوره تصدی حسابرسی بر کیفیت حسابرسی بوده است.
۱-۱-۱-۲- انگیزه های مدیریت سود
در تحقیقهای اخیر، انگیزه های فراوانی برای مدیریت سود شناسایی و معرفی شده است. انگیزه هایی نظیر فشارهای اعمال شده از جانب بازارهای سرمایه، اعتبار و شهرت شخصی مدیریت، قراردادهای پاداش مدیران، هموارسازی سود، کمینه سازی و صرفه جویی در مالیات، کاستن پراکندگی گزارش سود، ارائه تصویری مطلوب از عملکرد شرکت، افزودن قیمت سهام و کاستن هزینه های سیاسی از جمله عواملی هستند که مدیران را به مدیریت سود بر می انگیزد. (لیبی و سیبرت[۳۰] ، ۲۰۰۹)
اما عمده ترین و بااهمیت ترین عوامل انگیزشی مدیریت سود را می توان به شرح زیر مطرح کرد :
انگیزه های قراردادی