تاکنون تحت عنوان صلاه الجمعه فقهای شیعه مباحث مفصلی را داشتهاند؛ اما در یک پژوهش مستقل مطالعه تطبیقی بین نظرات و آرای مذاهب خمسه در مورد نماز جمعه صورت نگرفته است؛ از اینرو ما درصددیم این پژوهش نو و بدیع را با یاری خداوند تعالی به سرانجام برسانیم.
-
- روش تحقیق
روش تحقیق در این پایاننامه استنباطی – تحلیلی میباشد و ابزار گردآوری اطلاعات استفاده از کتابخانههای تخصصی فقه و اصول و نرمافزارهای علوم اسلامی و تقریرات دروس خارج حوزه است.
فصل اول:
کلیات
در این فصل سعی میشود تا مسئله نماز جمعه را از طریقاشنایی با واژه جمعه و تاریخچه آن تشریح کنیم. به همین دلیل باید اندکی از خصوصیات روز جمعه، معانی مختلف آن، جایگاه روز جمعه در روایات و قرآن و تاریخ اعم از منزلت آن در بین شیعه و امامان شیعه و دلالت آیات قرآنی و روایات بر وجوب تخییری و تعیینی بودن نماز جمعه را توضیح دهیم تا جنبههای مجهول مسئله روشن شود.
بخش اول: بررسی مفاهیم اصلی موضوع تحقیق
الف) مفهومشناسی نماز جمعه
جمعه که جمع آن جُمَع و جمعات میباشد، در لغت به معانی «مجموعه»، «یک مشت از خرما»، «الفت» و «هفتمین روز هفته مسلمانان» آمده است.[۱]
ابن فارس در معجم مقاییس لغت میگوید: «این روز جمعه نامیده شد بهخاطر تجمع مردم».[۲] راغب اصفهانی در معجم مفردات قرآن میگوید: «وقتی میگوییم جمع کردم آن را پس جمع میشود و گفته میشود روز جمعه بهخاطر اجتماع مردم برای نماز است و جمَّعوا یعنی شاهد جمعه و جماعت میشوند».[۳] زمخشری نیز همین را میگوید؛ با این تفاوت که الفت و همبستگی را هم به جمع شدن اضافه کرده است.[۴]
اول کسی که روز جمعه را آدینه خواند کعب بن لوی بود. برخی معتقدند گروه انصار نخستین کسانی بوند که این روز را جمعه نامیدند و جاهلیت این روز را عروبه میگفتند و هر روزی را در هفته نامی دیگر بود خلاف این نام که امروز هست.[۵]
سورآبادی در تفسیر التفاسیر میگوید: «جمعه نامی است که آن روز را روز آدینه نام است: یوم المزید، یوم الفضل، یوم البرکه، یوم الرحمه فیوم الأمانه، یوم العتق، یوم العروبه، یوم الکرامه و یوم الجمعه و معروفترین نام جمعه است. آن فاضلترین همه روزهاست».[۶] در روایتی آمده است:
عن ابی علی محمد بن همام، عن ابی عبدالله علیه السلام عن آبائه علیهم السلام قال: قال رسول الله«صلی الله علیه و آله و سلم»: إنّ الله عزوجل اختار من الأیام الجمعه و من الشهور شهر رمضان، و من اللیالی لیله القدر، و اختارنی علی جمیع الأنبیاء و اختار منی علیاً و فضّـله علی جمیع الأوصیاء…
ابوعلی محمد بن همام به نقل از امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل میکند که پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند: همانا خداوند تبارک و تعالی از روزها روز جمعه و از ماهها ماه رمضان و از شبها شب قدر را انتخاب کرده (و برتری داده) و مرا بر تمام انبیاء برتری داده و پس از من علی(ع) را انتخاب نمود و او را بر تمامی اوصیاء برتری داد….[۷]
عدهای این واژه را با فتح میم خواندهاند. روز جمعه بدان دلیل بدین نام خوانده شده که خدا در این روز آفرینش را پدید آورد و کار خلقت پایان یافت، اما برخی معتقدند که این روز بدان دلیل جمعه نامیده شده که در آن مردم برای عبادت و نیایش گرد میآیند. برخی نیز روز جمعه را روز «عروبه» میگفتند؛ آنان بر این پندار بودند که یهود روز شنبه گرد میآیند و به عبادت خدا میپردازند، نصارا روز یکشنبه و امت عرب نیز پیش از اسلام روزی را برای گرد آمدن و عبادت برگزیدند و نام آنرا عروبه نامیدند که پس از ظهور اسلام از آن به روز جمعه تعبیر گردید.[۸]
در تفسیرالتفاسیر آمده است: روایت کردند از سلمان که او گفت برای آن جمعه خواندند این روز را که خدای تعالی جمع کرد در این روز میان آدم و حوا و یک روایت دیگر هم از او گفت برای آن که خدای خلق آدم را در این روز جمع کرد و گفتند برای آنکه خدای تعالی آفرید همه چیزها را و در این روز تمام کرد پس مخلوقات در وجود مجتمع شدند در این روز.
سؤال: روزها همه برای خدای عزوجل است و همه مخلوق و مقدور است و در تخلیق و تقدیر او یکسان، و از آن طاعتی نیاید چرا یکی از دیگری فاضل تر؟ گفت جواب گوییم روا باشد که خدای تعالی آن را که آفرید خود فاضلتر آفرید، چنانکه بهشت را که آفرید فاضلتر از دوزخ آفرید و گرچه از آن طاعتی نبود و همچنین گوهر مصطفی صلی الله علیه و اله و سلم را که آفرید فاضلتر از گوهر ابوجهل آفرید و ما دانیم که گوهر و یاقوت را قیمتی است که قابل مقایسه با چیزی نیست.[۹]
نماز جمعه مخصوص روز جمعه و دو رکعت و وقت آن از اول زوال است تا آنکه سایه شاخص مثل آن شود. بهقول بعضی از فقها واجب است بر هرکه بالغ و عاقل و مرد و آزاد و حاضر شرعی و غیرمبتلای به کوری و بیماری و پیری و هر چیزی باشد که نماز جمعه با آن عسر و حرج پیدا کند و شرط است یافت شدن پیش نمازی که بالغ و مرد باشد و همچنین مومن و عادل و قادر بر ایراد خطبه باشد و ولدالزنا و مبتلی به دیوانگی و جذام و برص نباشد و نیز و ختنه ناکرده نباشد. و شرط است که یافت شود چهار نفر غیرامام که بالغ و عاقل و مؤمن باشند و باید که هر یک دور نباشند زیاده از دو فرسخ و بنابر وجوب نماز جمعه کفایت نمیکند آن مگر جمع شود اموری چند که صحت نمازجمعه بدانها موقوف است:
۱ - دو خطبه خوانده شود؛
۲ – به جماعت اقامه شود؛
۳ – در فاصلهی یک فرسخی نماز جمعهی دیگری اقامه نشود؛
۴ - مانعی از نمازمانند تقیه و غیر آن نباشد؛
۵ - حاضر بودن امام یا نایب خاص (این شرط در وجوب تعیینی است نه تخییری و در امثال این زمان وجوب آن تخییری است)؛
۶ - پیش داشتن دوخطبه بر نماز؛
۷ - امام و خطیب یکی باشد؛
۸ - (خطیب) در حال خواندن دو خطبه ایستاده باشد و بین دو خطبه نشسته؛
۹ – احوط آن است که میان نماز جمعه و نماز ظهر جمع شود.[۱۰]
ب) مفهومشناسی مبانی، احکام و ادله
مبانی: جمع مبنا بر وزن مَفعَل مانند مشهد و مرجع محل بنا شدن چیزی را گویند. در لغت به ریشه و بن اطلاق میگردد. در اصطلاح به زمینهها و بسترهای پیدایش نظریه علمی گفته میشود. به آن مفهوم یا نظریهای که براساس آن مفاهیم و نظرات دیگری را طرح کرده یا شکل میدهند، مبنای آن مفاهیم یا نظرات میگویند. برای اثبات، ایجاد یا شکلدهی یک نظریه لازم است مقدماتی را به اثبات برسانیم یا از مقدماتی استفاده نماییم که در محل خود به اثبات رسیدهاند؛ به اینگونه از مقدمات مورد اتفاق طرفین بحث در منطق «مسلمات» گفته میشود. اثبات نظریهی علمی نیاز به برهان دارد و برهان از دو بخش صغری و کبری که خود قضیهای مستقل هستند تشکیل شده است. برای اقامه برهان، صغری و کبری را باید اثبات نماییم یا از مقدمات اثباتشده استفاده کنیم. آنچه که در اثبات مقدمات بهکار میبریم از قضایا و براهین و… میتوانند مبانی آن نظریه علمی باشند که با توجه به اینکه محل اصلی اثبات و طرح آن ها در فقه، اصول، کلام یا فلسفه و… مبانی فقهی، اصولی، کلامی یا فلسفی و… خوانده میشوند.
احکام: جمع حکم به معنی قضاوت و داوری،[۱۱] دستور و فرمان بهکار میرود و در قرآن بهمعنای قضاوت کردن واشکار کردن حق از باطل آمده است. در اصطلاح فقهی احکام، کلیه دستورات عملی و فروع دین اسلام در تمام ابعاد آن است و تمام دستورات سیاسی، عبادی، اقتصادی، خانوادگی و قضایی را شامل میشود. ماهیت حکم شرعی از مبادی تصوری علم اصول است و اختلاف دیدگاه در این موضوع در مباحث مختلف علم اصول مؤثر میباشد. دو دیدگاه عمده بین علمای اصول وجود دارد؛ ۱٫ برخی حکم را امری اعتباری و جعلی میدانند که در خارج مصداقی ندارد؛ ۲٫ برخی آن را امری حقیقی و تکوینی و دارای مابهازای خارجی میدانند. یکی از بهترین تعاریف حکم شرعی، تعریف شهید صدر است. ایشان میگوید: «حکم شرعی قانونی است که از جانب خداوند متعال برای تنظیم و ساماندهی زندگی انسان صادر شده است».[۱۲] حکم شرعی از نظر بیشتر قدما مانند شهید ثانی عبارت از خطاب شارع است.
حکم از جهات مختلف تقسیمات گوناگونی دارد؛ حکم شرعی براساس تعلق مستقیم یا غیرمستقیم به فعل و عمل مکلف به حکم تکلیفی و وضعی تقسیم میشود و از جهت انکشاف از واقع و عدم آن به حکم واقعی و ظاهری تقسیم میگردد.
حکم دارای چهار مرتبه یا مرحله میباشد که عبارتند از: ۱٫ مرحله اقتضاء که مرتبهی وجود مصلحت و مفسده در متعلقات حکم است؛ ۲٫ مرحلهی انشاء و جعل حکم از طرف شارع؛ ۳٫ فعلیت ابلاغ حکم؛ ۴٫ تنجز و فراهم آمدن شرایط اجرای حکم برای مکلف که استحقاق صواب و عقاب بر این مرحله مترتب است.
البته قول اصح وجود دو مرتبه برای حکم است؛ یکی مرحلهی انشاء و دیگری مرحلهی فعلیت که بحث از آن مفصل است و به محل آن ارجاع داده میشود.
ج) پیشینه نماز جمعه
مشهور علما و مفسرین، زمان واجب شدن نماز جمعه را شب معراج دانستهاند. اقامه نشدن نماز جمعه در مکه قبل از هجرت یا بدان جهت بود که افراد به تعدادی که با حضور آنان نماز جمعه برپا میشود نمیرسیدند و یا آنکه اظهار واشکار بودن که از شعائر نماز جمعه است، میسر نبود؛ حال آنکه رسول خدا«صلی الله علیه و آله و سلم» در مکه در حالت خفا بهسر میبردند.
از مورخین شیعی معاصر سید جعفر مرتضی العاملی پس از ذکر آیه مینویسد:
مقصود از این آیه وجوب اهتمام به نماز جمعه است و ممکن است قبل از آن در مکه واجب شده؛ ولی چون امکان اقامه علنی آن نبوده یا مخفیانه اقامه شده خبر آن به ما نرسیده باشد. مؤید این مطلب خبری است که دارقطنی از ابن عباس نقل کرده که پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلم» قبل از مهاجرت به مدینه موظف به نماز جمعه بود؛ ولی چون نمیشد آن را در مکه اقامه کرد به مصعب نوشت تا در مدینه نماز جمعه را به دو رکعت اقامه کنند.[۱۳]
در مقابل نظر مشهور، ابن حجر میگوید: «احادیث صحیح دلالت دارند بر اینکه نماز جمعه در مدینه فرض شده است». سید بکری در حاشیه اعانه الطالبین پس از نقل قول مشهور وقول ابن حجر در جمع بین دو قول چنین میگوید:
(قوله: وفرضت بمکه) أی لیله الاسراء، وعورض هذا بقول الحافظ ابن حجر: دلت الاحادیث الصحیحه على أن الجمعه فرضت بالمدینه ویمکن حمل قوله فرضت بالمدینه على معنى أنه استقدر وجوبها علیهم فیها، لزوال العذر الذی کان قائما بهم.(والحاصل) أنها طلب فعلها بمکه لکن لم یوجد فیها شرائط الوجوب.ووجدت فی المدینه، فکأنهم لم یخاطبوا بها إلا فیها. (قوله: ولم تقم) أی الجمعه.(وقوله: بها) أی بمکه.(وقوله: لفقد العدد) أی استکمال العدد الذی هو شرط فی وجوبها.(قوله: أو لان شعارها الاظهار) فیه نظر، لان هذا ألا یسقط الجمعه.
میتوان سخن ابن حجر را اینگونه توجیه کرد که در مدینه فرض شده. یعنی وجوب جمعه در مدینه بر آن ها مستقر شده؛ زیرا عذری که در مکه داشتند در مدینه برطرف شده بود. به دیگر سخن، انجام نماز جمعه در مکه خواسته شد، اما چون شرایط مهیا نبود و این شرایط در مدینه فراهم آمد، پس گویا آنان در مدینه مأمور به برگزاری نماز جمعه شدند.[۱۴]
علمای شافعی میگویند:
حداقل اقامه کنندگان نماز جمعه باید چهل نفر باشند؛ زیرا پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» اولین نماز جمعه را به اتفاق چهل نفر در مدینه اقامه نمودند و قبل از هجرت به مدینه تعداد نمازگزاران به این تعداد نرسیده بود و به همین دلیل تا آن زمان اقامه نشده بود.[۱۵]
بند اول: اولین نماز جمعهای که توسط پیامبر اسلام اقامه شد
رسول خدا«صلّی الله علیه و آله و سلم» هنگام هجرت به مدینه، مدتی را در قبا در انتظار حضرت علی(ع) ماندند. پیش از هجرت رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلم» این منطقه - یا به قولی بخشی از آن را - یثرب مینامیدند که به معنای فساد وعیب میباشد. لذا با هجرت پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلم» نام این شهر به «مدینه الرسول» یا طیبه و اسامی دیگری که تعداد آن ها فراوان است تغییر یافت. رسول خدا در روز جمعه حرکت کرده و در منطقه وادی رانوناء[۱۶] نماز جمعه برگزار کردند. برخی مورخان این نماز را اولین نماز جمعه دانستهاند اما برخی دیگر گفتهاند که در قبا نیز نماز جمعه برگزار شده بود. در واقع اگر ایام ماندن در قبا بیش از پنج روز و یا آنچنان که برخی گفتهاند بیست و سه روز باشد، طبعاً نماز جمعه در قبا برگزار میشده است. به هر صورت بعدها در وادی رانوناء در محلی که آن حضرت نماز جمعه خواندند، مسجدی به نام مسجد الجمعه ساخته شد که اکنون نیز به شکل زیبایی بازسازی شده است.[۱۷]
بلال حبشی مؤذن خاص رسول خدا «صلی الله علیه و آله و سلم» بود. زمانی که رسول خدا«صلّی الله علیه و آله و سلم» برای خطبههای روز جمعه بر فراز منبر میرفتند، مؤذن بر آستانهی مسجد اذان میگفت و پس از پایین آمدن پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلم» از منبر، مؤذن اقامه میگفت و حضرت به نماز مشغول میشدند. پس از رسول اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» در زمان خلیفهی اول و خلیفهی دوم نیز همینگونه عمل میشد؛ اما در زمان خلیفهی سوم به سبب زیاد شدن جمعیت و وسعت یافتن مدینه و دور بودن منازل، مؤذن دیگری نیز اضافه شد. روزهای جمعه موقع خروج خلیفهی سوم از منزل، مؤذنِ اول در منزل وی اذان میگفت و همین که به مسجد میرسید و برای خطبه روی منبر مینشست، مؤذن دوم اذان میگفت و خلیفه مشغول خطبه میشد.[۱۸]
بند دوم: تاثیر شرایط تاریخی و سیاسی بر اقامه نماز جمعه و فتاوای فقها
از نگاه برخی مورخین و اندیشمندان، علت اصلی تفاوت فتاوای فقها و مراجع شیعه - تا آنجا که برخی به وجوب تعیینی اقامه نماز جمعه در زمان غیبت و برخی به حرمت آن فتوا دادهاند - متأثر از اختلاف در دو مبناست:
۱ - آیا اقامه نماز جمعه در اسلام جزء شئونات و مناصب حکومت اسلامی و حاکم است؟