۳-۱- مقدمه
توجه به آموزه های دینی، پیشگیری از جرم از اهمیت بالایی برای نظام قضائی کشور ما که مبتنی بر احکام اسلامی است برخوردار می باشد. بی تردید اقدامات پیشگیرانه از وقوع جرم و بزهکاری و انحراف، گمراهی از اصول قضای اسلامی و سیاست جنایی اسلام محسوب می شود. این اقدامات پیشگیرانه مجموعهای از اقدامات و فعالیت های سازنده تربیتی، آموزشی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را در بر می گیرد. واقعیت آن است که کارآمدی احکام اسلامی و فضای اسلامی، در بستر مناسب و طبیعی خود جلوه گر می شود. بستر طبیعی اجرای احکام اسلامی، جامعه ای را می طلبد که در آن قبل از مبارزه با معلول و پدیده، با علت و اساس آن مبارزه می شود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
به طور کلی پیشگیری به عنوان یکی از سیاست ها و اقدامات اساسی در حوزه کنترل اجتماعی محسوب می شود. این سیاست به کلیه اقدامات و راهکارهای مستقیم و غیرمستقیم بازدارنده از وقوع جرم و انحراف و کجروی معطوف می باشد و از این جهت یک”سیاست پیشینی”است که در برابر انواع مجازات ها و اقدامات تامینی و تربیتی که”سیاست پسینی” است، قرار می گیرد و از آن کارآمدتر و موثرتر و از نظر هزینه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز به صرفه تر می باشد. البته باید این نکته را نیز گفت که گر چه سیاست های پیشگیری، سیاستی پیشینی است ولی در مجموعه سیاست ها پیشگیری، باید سه مرحله”پیش از وقوع جرم”، “مرحله وقوع جرم” و”پس از وقوع جرم” را مورد توجه قرار داد.
عکس مرتبط با اقتصاد
در مرحله اول (پیش از وقوع جرم) ، باید به”اصل فراگیری سلامت اجتماعی” توجه نمود و کلیه اقدامات و برنامه ها را بر اساس آن سازماندهی کرد. برخوردار ساختن آحاد جامعه از نیازهای اساسی زندگی (امنیت اجتماعی) و استمرار آن در شرایط بحرانی، پیش بینی چارچوب قانونی مناسب با تدابیر و اقدامات پیشگیرانه و وضع قوانین حمایتی کودکان، خانواده ها و… توجه ویژه به نقش پیشگیرانه آموزش رسمی و غیررسمی، مدارس و مراکز آموزش عالی در قالب عناوین، محتوا و برنامههای آموزشی، تربیتی و پرورشی، ایجاد هماهنگی بین نهادهای خانه، مدرسه، اجتماع، رسانه ها و… در زمینه برنامه های پیشگیرانه از جمله اقدامات اساسی است که در مرحله پیش از وقوع جرم باید در جهت ایجاد سلامت اجتماعی انجام گیرد. در مرحله دوم(وقوع جرم)، سیاست های پیشگیری شکل خاصی به خود می گیرد. در این مرحله پدیده جرم و بزهکاری از منظر پیشگیری به طور جدی مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد. علت ها و عوامل شکل گیری و گسترش آن شناسایی می شود، انواع جرایم، میزان شیوع و گستردگی آن، “گسترش جغرافیایی جرم و نقشه جنایی آن ترسیم می گردد و امکانات نهادهای فعال همانند پلیس و نیروی انتظامی، دادگاه ها و نهادهای قضایی، موسسات مشاوره و مددکاری افزایش داده می شود.
در مرحله سوم یعنی مرحله (پس از وقوع جرم) که مرحله کشف، تعقیب و مجازات و تنبیه مجرمان و بزهکاران است نیز اتخاذ تدابیری به عنوان سیاست های پیشگیری جایگاه ویژه ای دارد، آن چنان که در کتاب های حقوق جزا مورد اشاره قرار گرفته است. نظام های حقوقی اهدافی را برای مجازات مجرمین و بزهکاران در نظر گرفته اند که یکی از آنها را “اصلاح مجرمین”می دانند. مجازات و تنبیه باید نقش درمان کننده برای فرد کجرو داشته باشد و در اصلاح و بازگشت او به جامعه موثر باشد. اسلام از اصلاح و بازپروری آن عده از افراد که احیانا مرتکب جرم و گناه می شوند نیز غافل نمانده است که اتفاقا علمی ترین و انسانی ترین تدابیر را در بعد از ارتکاب جرم مدنظر قرار داده است، اگر با دیدگاه جرم شناسی و همراه با آموزه های مکتب دفاع اجتماعی، تاملی در این باب نمائیم، از دقت و ظرافت قوانین و مقررات این دین شگفت زده خواهیم شد. بی تردید در این زمینه همه مجازات ها و به خصوص مجازات زندان نیاز به مطالعه و بازنگری در تمام ابعاد دارد و لازم است در کلیه مراحل ورود مجرم و بزهکار به زندان، سیاست ها، اقدامات و برنامه ها با توجه به اصول پیشگیری مورد توجه و عمل قرار گیرد. رعایت اصول اجرای مجازات ها و توجه به کرامت، عزت و جایگاه انسانی محکومان و خودداری از تحقیر و تخریب شخصیت آنان، به کارگیری انواع روش ها و راهکارهای بازپروری، مشاوره درمانی، گروه درمانی، تقویت مراکز اصلاح و تربیت، تقویت امکانات و تجهیزات زندان ها، بکارگیری نیروهای انسانی تربیت گرا در کادرهای مختلف زندان، اجرای برنامه های آزادی مشروط و آماده سازی فرد برای از سرگیری زندگی اجتماعی، برنامه های نظارت پس از خروج از زندان، حمایت مادی و معنوی از افراد آزاد شده و… از جمله اقدامات و برنامه هایی است که در راستای پیشگیری از جرم در این مرحله ارزیابی می شود.
با توجه به مطالب پیش گفته معلوم می شود که برنامه های پیشگیری از جرم گستره وسیعی از اقدامات و برنامه ها را در بخش های مختلف جامعه و دولت در بر می گیرد و بر این اساس نوعی هماهنگی را بین قوا از یک سو و مشارکت نهادهای مردمی از سوی دیگر در برنامه های پیشگیری از جرم ضروری می نماید. به موجب بند پنجم از اصل یکصد و پنجاه و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قوه قضائیه وظیفه مهم “پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین” را بر عهده دارد و باید ساز وکار لازم برای انجام این وظیفه را ایجاد و اقدامات و فعالیت هایی را در این راستا به انجام رساند.
۳-۲- معنا و مفهوم پیشگیری
ازنظر ریشه شناسی، پیشگیری به معنای “پیشدستی کردن” و “به جلو چیزی رفتن” و نیز “آگاه کردن و هشدار دادن” است (گسن ریموند، ۱۳۷۷، ص۱۳۳).
به لحاظ معنای اصطلاحی نوعی تصور و تحول معنایی، در این واژه به چشم می خورد. این امر به سبب نوع رژیم های گوناگون حقوقی و کیفری که خود متغیری از اندیشه های اجتماعی و فرهنگی حاکم در هر زمانی به شمار می رود.
پایان نامه حقوق
آنچه در ابتدا از این واژه برداشت میشده پیشگیری کیفری به معنای مجموعه اقدامها و تدابیری بوده است که امروزه از آن به مجازات ها و اقدام های تامینی تعبیر میشود و مانع ارتکاب مجدد مجرمان به اقدام های مجرمانه است. مطالعه ها و یافته های موجود در قلمرو حقوق کیفری، حکایت از آن دارد که جوامع بشری برای مقابله با جرائم، به طور عمده از مجازات ها، آن هم از انواع شدید استفاده می کردند (نجفی ابرندآبادی، ۱۳۸۲، ص۱۲۹).
طبیعی است که این نوع پیشگیری، چندان هم پیشدستی به شمار نمی رود؛ البته نفس وضع مجازات ها می تواند عاملی رعب آور و از این رو مانعی در اجرای جرائم به حساب آید و مانعی بر سر راه فعلیت یافتن اندیشه مجرمانه تلقی شود؛ اما امروزه کمتر کسی بر این کارکرد مجازات اصرار می ورزد و آن را تصدیق می کند. به عکس، امروزه از شکست رژیم مجازات های کیفری سخن می رود. امروزه وقتی در باره پیشگیری از جرم سخن گفته می شود معنای دیگری ازآن مد نظر است. در معنای جدید مقصود از پیشگیری، مجموعه فعالیت ها وتدابیری است که از اساس، مانع وقوع جرم و فعلیت یافتن اندیشه جنایی می شود و با ریشه ها و علل پیدایی جرم مبارزه میکند.
ریموند گسن، محقق و جرم شناس فرانسوی تعریفی در باره پیشگیری از جرم ارائه کرده است که مبنای کار ما می باشد: «از نقطه نظر علمی می توان گفت که مراد از پیشگیری هر فعالیت سیاست جنایی است که غرض انحصاری یا غیرکلی آن ، تهدید حدود امکان پیش آمد مجموعه اعمال جنایی از راه غیرممکن الوقوع ساختن یا سخت دشوار نمودن یا احتمال وقوع آنها را پائین آوردن است؛ بدون اینکه به تهدید کیفر یا اجرای آن متوسل شد».
وی برای مفهوم پیشگیری از جرم با توجه به معنای موسع جرم، معیارهای چهارگانه زیر را در نظر می گیرد (نجفی ابرندآبادی، ۱۳۸۲، ص۱۳۶).
۱-اقدامی پیشگیرنده تلقی شود که هدف اصلی آن تضمین پیشگیری از بزهکاری یا انحراف های جرم گونه باشد؛ یعنی اقدام موثر علیه عوامل یا فرایندهایی که در بروز بزهکاری و انحراف، نقش تعیین کننده و قاطع ایفا می کنند.
۲-تدابیر یا اقدام های پیشگیرنده، جنبه جمعی دارد؛ یعنی مخاطب آن، کل جمعیت یا گروه یا بخش معینی از آن کل است.
۳-اقدام های پیشگیرنده اقدام هایی هستندکه پیش از ارتکاب رفتارهای بزهکارانه یا کجروانه، و نه پس از آن اعمال می شود.
۴- به لحاظ اینکه این اقدام ها پیش از اعمال بزهکارانه است، نمی تواند به طور مستقیم، قهرآمیز و سرکوب گرانه باشند.
۳-۳- واژه شناسی پیشگیری از جرم
باتوجه به توضیحاتی که در تبیین مفهوم واژه پیشگیری گذشت، می توان از واژگان فراوانی در سخنان امام علیجهت استخراج مباحث مرتبط با این موضوع و آموزه هایی که این واژگان را در بر دارند، استفاده کرد. برخی از واژگان مرتبط با مفهوم جرم، عبارتند از: اثم، سیئه، حرام، خطیئه، فسق، فساد، جور، منکر، فاحشه، شر، لمم، وزر، ذنب، هلکه، مهلکه و…؛ البته نمی توان تفاوت مفهومی این واژگان با یکدیگر و گاهی با جرم به مفهوم موسع آن را نادیده گرفت؛ ولی از آنجا که به لحاظ مصادیق و موارد به نوعی با مصادیق جرم به مفهوم موسع آن همپوشانی دارند می توان از آنها استفاده کرد. از واژگان ناظر به مفهوم پیشگیری نیز می توان به تعبیرهایی چون وقایه، نجات، دفع، تحصین و… اشاره کرد.
بیان کلید واژگان یاد شده، هرگز به مفهوم اکتفا به لفظ و جمود بر آن در استخراج آموزه های پیشگیری از جرم نیست؛ اگرچه در مواردی که این واژگان یافت شوند تایید و تصریحی بر آموزه تلقی می شود (خسروی، ۱۳۸۷، صص ۲۵-۲۴).
واژه پیشگیری امروزه در معنی جاری و متداول آن دارای دو بعد است: پیشگیری یا جلوگیری کردن هم به معنی”پیش دستی کردن، پیشی گرفتن و به جلو چیزی رفتن”و هم به معنی “آگاه کردن، خبر چیزی را دادن و هشدار دادن” است. اما در جرم شناسی پیشگیرانه، پیشگیری در معنای اول آن مورد استفاده واقع میشود، یعنی با کاربرد فنون مختلف به منظور جلوگیری از وقوع بزهکاری، هدف به جلو جرم رفتن و پیشی گرفتن از بزهکاری است. اما از نظر علمی، پیشگیری یک مفهوم منطقی-تجربی است که همزمان با تاملات عقلانی و مشاهدات تجربی ناشی میشود (نجفی ابرندآبادی، ۱۳۸۲، ص ۲۱).
۳-۴- مصادیق جرم و گناه در قرآن کریم
گناه به معنای خلاف است و در اسلام هر گونه کاری که بر خلاف فرمان خداوند باشد، گناه است، گناه هر چند کوچک باشد چون نافرمانی خداست، بزرگ است.
رسول اکرم در سخنی به ابوذر فرمود: «کوچکی گناه را ننگر بلکه آن را بنگر که از چه کسی نافرمانی می کنی!»
واژه های بیانگر گناه در قرآن در زبان قرآن و پیامبر و امامانبا واژه های مختلف، از گناه یاد شده است که هر کدام گوئی از بخشی از آثار شوم گناه پرده برمی دارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است، واژه هایی که در قرآن در مورد گناه آمده، عبارتند از:
۱-ذنب ۲- معصیت ۳- اثم ۴- سیئه ۵- جرم ۶- حرام ۷- خطیئه ۸- فسق ۹- فساد ۱۰- فجور ۱۱- منکر ۱۲- فاحشه ۱۳- خبط ۱۴- شر ۱۵- لمم ۱۶- وزر و ثقل ۱۷- حنث
۱-ذنب به معنای دنباله است، چون هر عمل خلافی یک نوع پی آمد و دنباله به عنوان مجازات اخروی یا دنیوی دارد، این واژه، در قرآن ۳۵ بار آمده است.
۲- معصیت به معنای سرپیچی و خروج از فرمان خداست و بیانگر آن است که انسان از مرز بندگی خدا بیرون رفته است، این واژه در قرآن ۳۳بار آمده است.
۳- اثم به معنای سستی و کندی و واماندن و محروم شدن از پاداش ها است و بیانگر آن است که در حقیقت گناهکار یک فرد وامانده است، مبادا خود را زرنگ پندارد، این واژه در قرآن ۴۸ بار آمده است.
۴- سیئه به معنای کار قبیح و زشت است که موجب اندوه و نکبت گردد، در برابر”حسنه” که به معنای سعادت و خوشبختی است، این واژه ۱۶۵ بار در قرآن آمده است. کلمه”سوء” از همین واژه گرفته شده که ۴۴ بار در قرآن آمده است.
۵-جرم در اصل به معنای جدا شدن میوه از درخت و یا به معنای پست است، جریمه و جرائم از همین ماده می باشد، جرم عملی است که انسان را از حقیقت، سعادت، تکامل، و هدف جدا می سازد، این واژه ۶۱ بار در قرآن آمده است.
۶- حرام به معنای منع و ممنوعیت است، لباس احرام لباسی است که انسان در حج و عمره می پوشد و از یک سری کارها ممنوع می شود. این واژه حدود ۷۵ بار در قرآن آمده است.
۷-خطیئه غالبا به معنای گناه غیرعمدی است و گاهی در معنی گناه بزرگ نیز استعمال شده است، چنان که آیه ۸۱ سوره بقره و ۳۷ سوره الحاقه بر این مطلب گواه می باشد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
«بَلَى مَن کَسَبَ سَیِّئَهً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ؛آرى کسى که بدى به دست آورد و گناهش او را در میان گیرد پس چنین کسانى اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.» (بقره/۸۱)
«لَا یَأْکُلُهُ إِلَّا الْخَاطِؤُونَ؛ که آن را جز خطاکاران نمىخورند.» (الحاقه/۳۷)
این واژه در اصل حالتی است که برای انسان بر اثر گناه پدید می آید و او را از طریق نجات، قطع می کند و راه نفوذ انوار هدایت به قلب انسان را می بندد. (طباطبایی،۱۴۱۷ق، ج۱؛ ص۲۱۸) این واژه ۲۲ بار در قرآن آمده است.
۸-فسق در اصل به معنای خروج هسته خرما از پوست خود می باشد و بیانگر خروج گناه کار از مدار اطاعت و بندگی خداست که او با گناه خود حریم و حصار فرمان الهی را شکسته و در نتیجه بدون قلعه و حفاظ مانده است، این واژه ۵۳ بار در قرآن آمده است.
۹-فساد به معنای خروج از حد اعتدال است که نتیجه اش تباهی و به هدر رفتن استعدادهاست، این واژه ۵۰ بار در قرآن آمده است.
۱۰-فجور به معنای دریدگی و پاره شدن پرده حیا و آبرو و دین است که باعث رسوایی خواهد گردید. این واژه ۶۶ بار در قرآن آمده است.
۱۱-منکر در اصل از انکار به معنای ناآشنا است، چرا که گناه با فطرت و عقل سالم، هماهنگ و مانوس نیست و عقل و فطرت سالم، آن را زشت و بیگانه می شمرد، این واژه ۱۶ بار در قرآن آمده و بیشتر در عنوان نهی از منکر طرح شده است.
۱۲-فاحشه سخن و کار زشتی است که در زشتی آن تردیدی نیست و در مواردی به معنای کار بسیار زشت و ننگین و نفرت آور به کار می رود، این واژه ۲۴ بار در قرآن آمده است.
۱۳- خبط به معنای عدم تعادل به هنگام نشست و برخاست است، گویی گناهکار یک نوع حرکت نامتعادل، همراه با سستی و سقوط دارد.
۱۴-شر به معنای هر زشتی است که نوع مردم از آن نفرت دارند و برعکس واژه خیر به معنای کاری است که نوع مردم آن را دوست دارند گویی گناه، خلاف فطرت و احساس درونی انسان ها است این واژه غالبا در مورد بلاها و گرفتاری ها استعمال می شود، ولی گاهی در مورد گناه به کار می رود، چنان که در آیه ۸ سوره زلزال به معنای گناه به کار رفته است.
۱۵-لمم (بر وزن قلم) به معنای نزدیک شدن به گناه و به معنای اشیای اندک است و در گناهان صغیره به کار می رود. این واژه در قرآن یک بار در آیه ۳۲سوره نجم آمده است.
۱۶-وزر به معنی سنگینی است و بیشتر در مورد حمل گناه دیگران به کار می رود، وزیر کسی است که کار سنگین حکومت را به دوش می کشد، گناهکار، غافل است که با گناه خود بار سنگین را به دوش خواهد کشید، این واژه در قرآن ۲۶بار آمده است و گاهی در قرآن واژه “ثقل” نیز که به معنی سنگینی است در مورد گناه به کار رفته است چنان که آیه ۱۳ سوره عنکبوت به این مطلب دلالت دارد.
۱۷-حنث (بر وزن جنس) در اصل به معنای تمایل به باطل و باز خواست آمده است و بیشتر در مورد گناه پیمان شکنی و تخلف، بعد از تعهد که از گناهان بزرگ است آمده است. این واژه دو بار در قرآن آمده است. این واژه های هفده گانه هر کدام بیانگر بخشی از آثار شوم گناه و حاکی از گوناگونی گناه می باشند و هر یک با پیام مخصوص و هشدار ویژه ای، انسان ها را از ارتکاب گناه بر حذر میدارند (قرائتی، ۳۶۹، صص۲۵-۲۱).
۳-۵- رابطه جرم و گناه
راغب اصفهانی در مفردات بیان داشته: اصل جرم در لغت به معنای بریدن میوه از درخت است و برای هر کار زشت و مکروه استعاره شده است و از آنجا که همه دستورات شرع اسلام به مقتضای حکم قانونگزار اسلام، شایسته و مشتمل بر مصالح و منطبق با عقل است. پس نافرمانی خدا و ترک آنچه بدان امر فرموده و ارتکاب آنچه از آن نهی کرده است جرم و جریمه است.
“معنی حقوقی جرم در فقه با آنچه در لغت به آن اشاره شد مشابهت دارد. زیرا فقهاء جرم را چنین تعریف کرده اند: «که جرم عبارتست از انجام دادن فعل یا گفتن قول که قانون اسلام آن را حرام شمرده و بر فعل آن کیفری مقرر داشته است.»
ولی این گونه تعریف کلی و عام است که می توان آن را بر اثم و معصیت و خطیئه نیز تسری دارد و در این تعریف همه دارای یک ماهیت هستند و عبارتند از نافرمانی خدای تعالی و سرپیچی از اوامر و نواهی او که به دنبال آن استحقاق مجازات وجود دارد اگر چه از حیث لغت و دقت در آن میتوان تفاوت هایی را مشاهده کرد.
جریمه و جرم عبارتست از: کارهای ناپاک و زشتی که مجرم کسب می کند که از نظر عقل، بد و نفرت انگیز است.
اثم گناهی است که موجب کندشدن انسان در راه رسیدن به کمال انسانی و مدارج عالیه اسلامی است.
خطیئه هنگامی به یک گناه اطلاق می شود که سراسر وجود انسان را فرا گیرد و بر نفس چیرگی یابد تا جایی که بی اختیار و بدون قصد اراده نیز از انسان سر زند، چرا که خطیئه از خطا گرفته شده که نقطه مقابل عمد و اختیار است.
قول اکرمه و قتاده که از مفسرین مشهور هستند نیز گواه بر این مدعا است: آنها گفته اند: «خطیئه به معنی اصرارورزیدن بر ارتکاب گناه است» و در این آیه شریفه آمده است:
«بَلىَ مَن کَسَبَ سَیِّئَهً وَ أَحَاطَتْ بِهِ خَطِیَتُهُ فَأُوْلَئکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ آرى کسى که بدى به دست آورد و گناهش او را در میان گیرد پس چنین کسانى اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.» (بقره/۸۱)
راغب گوید: «خطیئه و سیئه در معنی به هم نزدیکند و خطیئه در اکثر، بدون قصد ارتکاب میشود.» بسیاری از حقوقدانان اسلامی جنایت را مترادف جرم دانسته اند و آن را به هر فعلی که حرام است، اطلاق کرده اند. ولی گروهی از دانشمندان اسلامی جنایت را به فعل حرامی منحصر کردهاند که فقط در آن، تجاوز بر انسان باشد مثل اینکه کسی را مصدوم و یا مجروح کنند و یا بکشند.
گروه بسیاری از فقهای بزرگ و از جمله آیت الله العظمی خمینی(ره) در تحریر الوسیله، «جرم را در معنای عام آن مورد توجه قرار داده اند، زیرا برای هر فعل حرام، یا هر ترک واجب، تعزیر را مقرر داشته اند و فقط شرطی را که منظور شده اند، این است که آن فعل، با ترک از گناهان کبیره باشد. پسهر گناه کبیرهجرم است و هر جرم مستوجب کیفری است در دنیا از قبیل: حد، تعزیر، قصاص، دیه» (فیض، ۱۳۶۹، ص۷۲) دانشمندان حقوق جزاء عرفی، جرم را به فعل یا ترک فعلی اطلاق میکنند که قانونگذار برای آن، مجازاتی در نظر گرفته است که تمام معاصی کبیره را در بر می گیرد و از طرفی حاکم شرع، حق تعزیر بر هر گناه کبیره ای را دارد (عابدی، ۱۳۸۸، صص۱۱-۱۰).
۳-۶-پیشگیری از جرم و گناه در قرآن کریم
اصولا دین مبین اسلام، به پیشگیری بیش از اصلاح اهتمام دارد و به همین دلیل، قبل از هر چیز به عوامل به وجود آورنده و زمینههای گناه و جرم توجه کرده و برای مقابله با آن ها، با واقع بینی تمام چاره اندیشی نموده است. شاید مهمترین و پربارترین بخش از تاکیدات اسلام، روی همین بعد باشد. اسلام، آگاهی، علم و تفکر را که مایه اساسی هر نوع پیشرفت و سعادت است بسیار می ستاید و از جهل و نادانی که مایه بنیادی بدبختی و گناه و جرم می باشد نهی میکند، به امر رعایت بهداشت و نظافت عنایت ویژه ای داشته و برای سلامت روح و روان نیز به اقامه نماز و دعا امر فرموده و گذشت، مهربانی، صبوری، حق شناسی، سپاسگزاری، نگاهداشت حرمت دیگران، عدل و احسان، برابری و برادری را توصیه فرموده و از نفاق و ریا، دروغ و افترا و تحقیر و… به شدت بیزاری جسته است، همه افراد را در مقابل هم مسئول شمرده و از بی اعتنایی به مشکلات دیگران به شدت نهی نموده است و به صراحت اعلام کرده است که هر کار ریز و درشتی ثبت شده و عمل هیچ کس ضایع نخواهد ماند.
این اخلاق و فرهنگ عظیم دینی به واقع پشتوانه غنی و مطمئنی است که جامعه را از بسیاری از امراض و انحرافات فکری و عملی مصون می دارد البته اگر علما، دانشمندان، نویسندگان، هنرمندان و… این سرمایه بی پایان را جدی گرفته و با بهره گرفتن از ابزارهای نوین تبلیغاتی مردم را دائما متذکر باشند و هدایت نمایند.
اهتمام به عبادات فردی و جمعی مانند نمازهای یومیه، روزه، حج، نماز جمعه، عزاداری در ماههای محرم و مراسم ویژه ماه رمضان، شرکت در مساجد و تکایا، زیارت مقابر قدسی ائمه اطهارو بزرگان دین از جمله مراسم مذهبی-سنتی و تقریبا بی هزینه جامعه ماست که میتوان در این راستا نهایت بهره معنوی را حاصل نمود.
علاوه بر موارد بالا نهاد مستقل دیگری نیز به نام امر به معروف و نهی از منکر توسط دین اسلام تاسیس شده است تا عمل به فرامین اخلاقی را تضمین نموده و در عین حال از اصلاح جامعه نیز غفلت نشود، اگر بتوانیم با توجه به وضعیت جوامع فعلی، راهکارهای منطقی و کارآمدتری برای انجام این واجب الهی پیدا کنیم، جامعه خود به خود و در سطح وسیع و چه بسا با تخصیص هزینه هایی به مراتب کمتر کنترل خواهد شد و با این نظارت گسترده عمومی، لغزش ها و انحرافات به حداقل خود خواهد رسید. امر به معروف و نهی از منکر در حقیقت یک سیستم کنترلی غیرکیفری محسوب می شود. در اصل هشتم قانون اساسی نیز به این امکان مهم جامعه توجه شده است، که البته باید سیاق منطقی خود را بیابد.
یکی از نهادهای اصلاح و بازپروری مطرح شده در اسلام، توبه است، اسلام با مفتوح گذاشتن راه توبه، همیشه راه بازگشت و اصلاح را فراهم کرده است و انسان خطاکار را با وعده های نیکویش، تشویق به بازگشت و اصلاح می کند.
شمول توبه در اسلام تا بدان حد است که هیچ کس در هر سطح و در هر صورت، خود را بیرون از لطف، محبت و آئین مهر خداوندی نمی بیند، توبه استثنای خاص برنمی دارد و شامل هر نوع گناه و به هر اندازه که باشد می شود.
البته لازم به یادآوری است که دین اسلام به رغم آن همه التفات به امر پیشگیری، اصلاح و بازپروری، برای مجازات نیز جایگاه خاص خود را تجویز نموده است و مجازات آن مبنایی عالمانه، عادلانه و مصلحت گرایانه دارد.
۳-۷- روش های پیشگیری از جرم و گناه از دیدگاه قرآن کریم
با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه جرم وگناه و بررسی ماهیت، علت ها و عوامل آن که در این تحقیق نیز به آن اشاره میشود روش هایی نیز تاکنون جهت پیشگیری از جرم و گناه ارائه گردیده است؛ اما متاسفانه تاکنون علیرغم بکارگیری آنها، موجب پیشگیری کامل و یا درمان کلی جرم و گناه نبوده است، بر این اساس تامل و نگاه اصولی به مکتب اسلامی جهت ارائه راهکارهای جدید و به روز، نیازمند بازبینی اصولی در منابع پژوهشی اسلامی است. این نگرش موجب تفحص و بررسی آیات قرآنی به عنوان پیش نیاز بوده که در خصوص پیشگیری به عنوان زیرساخت های اصولی و اساسی آن می باشد.
الف)لزوم توجه به نقش دین در پیشگیری از جرم
اگر یکی از مهم ترین علل ناکارآمدی نظریه های پیشگیری از جرم را بی توجهی به دین و نادیده انگاشتن آموزه های دینی بدانیم مبالغه نکرده ایم، هر چند جرم شناسان و جامعه شناسانی بوده اند و هستند که این ارتباط را بررسی کرده اند و بر جایگاه و نقش دینداری در پیشگیری از بزهکاری تاکید ورزیده اند.
دورکیم، جامعه شناس معروف فرانسوی معتقد است که علت بسیاری از نابسامانی های جوامع نوپدید، ضعف یا عدم اعتقاد به خدا در جامعه است. وی اعتقاد دارد کسانی که تعهد و التزام به نظام اعتقادی مشترک را از دست داده اند، در پی منافع مادی خویش رفته، همنوعان را نادیده می انگارند.
ژرژپیکا، جرم شناس فرانسوی، نیز با اشاره به این که در جوامع روستایی بزهکاری بسیار کم است، آن را نتیجه همگونی فراوانی می داند که در این جوامع برابر مذهب پدید آمده است. وی جامعه اسلامی را بازمانده ای از این الگو می داند ( نجفی ابرند آبادی،۱۳۸۲، ص۱۱۷).
سر این مطلب نیز روشن است، چرا که بیشتر ادیان آسمانی یا غیرآسمانی، از یک سو انسانها را به اخلاق پسندیده و رفتار و سلوک نیکو فرا می خوانند و از سوی دیگر، آنها را به آموزه های ارزشمند و سفارش های اخلاقی، اجتماعی، فردی، تربیتی، خانوادگی و… دعوت که خود، پناهگاه و دژ محکمی را برای فرد پدید می آورد تا به ورطه خطا و انحراف ها نیفتد. این دژ مستحکم، بیرون و درون آدمی را پوشش می دهد و چنان که در ادامه بیان خواهیم کرد، بر عمیق ترین و نامرئی ترین سطوح عوامل پدیدآورنده انحراف و جرم اثر می گذارد. در بعد فردی، بر انگیزه های آدمی رنگ دینی و الهی می زند و ذهن او را از اوهام و نیات فاسد و پلید دور می سازد، به رفتار و احساس او آهنگ ویژه ای می بخشد و در بعد اجتماعی و بیرونی نیز روش ها و برنامه های مهم اصلاحی، تربیتی، فرهنگی و اجتماعی را در اختیار بشر قرار می دهد، اموری که بشر توان دستیابی به آنها را یا اصلا ندارد یا گونه درست و متقن آن را نمی شناسد. به همین علت به باور ما، یکی از خطوط و اصول اساسی در هر الگوی پیشگیری، لزوم توجه به دین وحاکمیت ضوابط و اصول دینی و شرعی بر برنامهها و تدابیر پیشگیرانه است و هر الگویی که از این اصل مهم غفلت کند و فاقد آن باشد، سرنوشتی جز شکست و ناکامی نخواهد داشت. فلسفه دین، رهایی انسان از بدبختی و گمراهی و رهنمون شدن او به سعادت دنیایی و آخرتی است.
در اندیشه امام علی ، فلسفه بعثت پیامبران چیزی جز رهایی انسان ها از انحراف ها و گمراهی ها نبوده است. در اوج فوران و رواج جرائم و تیره روزی ها و بدبختی ها، انبیای الهی با ارائه آموزه های دینی به مدد بشر برخاسته و او را به وادی رستگاری رهنمون شده اند. محتوای دین و آموزه های آن اموری است که اگر به درستی برای مردم بیان شود و تربیت دینی درست در جامعه تحقق یابد آن جامعه را به میزان بسیاری از نابهنجاری ها و انحراف ها پاک خواهد کرد. نگاهی به تاریخ گذشته به ویژه دوران رسالت پیامبر اسلام و نیز پیشینه دینی برخی جوامع به خوبی بیانگر این مطلب است (خسروی، ۱۳۸۷، صص۳۹-۴۱).
ب)گسترش فضای دینی و پرورش روحیه دینداری
از دیگر اولویت های اساسی پیشگیری از جرم که ازگفتار امام علی استفاده می شود و به جرات می توان آن را اساسی ترین اقدام در پیشگیری از جرم دانست، کوشش درجهت افزایش و تثبیت باورهای دینی مردم است. تاملی در آموزه های گرانقدر مولای متقیان این مطلب را روشن می کند که دینداری، عامل مهمی در خشکاندن چشمه های فساد و تباهی است و در مقابل، سرنخ همه جرائم و گناهان را باید در نبود و ضعف دینداری حقیقی ودرست افراد جست. بسیاری از کارشناسان مسایل اجتماعی و جرم شناسان نیز اذعان دارند که گذاشتن باورها، اعتقادهای دینی، گرایش های مذهبی وعدم التزام به احکام دینی، عامل بسیاری از نابهنجاری ها و کجروی های آدمی است.