نویسنده پیش نویس خود را باز خوانی می کند و خود آن را ویرایش می کند.
ویرایشگران همسن پیش نویسها را میخوانند و ویرایش می کنند.
نویسنده ها و ویرایشگران همدیگر را ملاقات می کنند تا درباره ارزیابیهای مورد نظر بحث کنند و طرح را تغییر دهند.
ه) اصلاح: سرانجام دانش آموز در مرحله آخر تصمیم میگیرد که نوشتهی خود را بازخوانی و با توجه به اصلاحات انجام شده، آن را اصلاح نماید (فلاور و هیز، ۱۹۸۱؛ آدم زاده، ۱۳۷۹؛ بروس، کولینز، روبین و جنتر، ۱۹۸۲، به نقل از خدایاریفرد و شکوهی یکتا، ۱۳۸۴).
بهرامی، آدمزاده، و مختاری (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان “تاثیر دو روش آموزش راهبردهای شناختی بر اساس مدل انگلرت و مدل سکستون در کارامدی بیان نوشتاری دانش آموزان ابتدایی با علائم اختلال نوشتن” نشان دادند که این دو روش در بهبود بیان نوشتاری دانش آموزان دختر و پسر اثر بخش بوده اند.
آدمزاده (۱۳۸۰) نیز راهبردهای شناختی (برنامه ریزی، سازماندهی، پیشنویسی و اصلاحکردن) را به ۶۱ دانش آموز با ناتوانی در بیان نوشتاری به مدت ۳۵ جلسه آموزش داد. یافته ها نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی در بهبود بیان نوشتاری دانش آموزان تاثیر معناداری داشته است.
۲-۷-۱-۲- روش تجربه-زبان
روش دیگری که معمولا معلمان برای آموزش نگارش مفهومی استفاده می کنند، روش تجربه-زبان است. در این روش دانش آموز تشویق می شود تا به طور خلاقانه بنویسد، و تاکید آموزش بر کیفیت ایده بیان شده و انگیزش برای نوشتن است. پس از آن جنبه های عملیتر و قانونمندتر معرفی می شود (هامیل و بارتل، ۱۳۸۱). اساس این رویکرد بر این فرض مبتنی است که هرچه گفته می شود، می تواند نوشته شود و هرچه می تواند نوشته شود، می تواند خوانده شود (هال، ۱۹۸۱، به نقل از فرامرزی، کرمعلیان، و نصراللهی، ۱۳۹۰).
۳-۷-۱-۲- روش رابطه ها
این روش بر رابطههایی تاکید دارد که میان نویسنده، خواننده و موضوع نوشته وجود دارد. طبق این روش درس انشا مستلزم برقراری ارتباط صحیح میان این سه است. نوشتههای دانش آموزان بیشتر جنبه خودمحوری دارد، چرا که آنان اغلب برای خوانندههای بسیار نزدیک و درباره موضوعهای بسیار خصوصی مینویسند. از آنجا که ارتباط زبانی ازجمله ارتباط نوشتاری، گذشته از جنبه های فردی، به جنبه های زندگی اجتماعی انسان نیز مرتبط است، باید دانش آموزان را آماده سازیم تا از خودمحوری بکاهند و بتوانند درباره موضوعاتی بنویسندکه خوانندگان بیشتری را در برگیرند. (زندی، ۱۳۷۸).
۴-۷-۱-۲- روش جهان شمولی (همه جانبه نگری)
این روش بر این بنیاد نظری استوار است که اگر کسی میخواهد در بارهی چیزی مطلبی بنویسد باید درباره آن اطلاعات کافی و دیدگاه روشنی داشته باشد. در واقع، نوشتن کارامد و درست بر اساس نظریه نویسنده در مورد جهان شکل میگیرد. نظریه بر اساس قضاوت شکل میگیرد و با اطلاعات صرف متفاوت است. علاوه بر ارائه اطلاعات و آگاهی به دانش آموزان، باید در یک زمینه خاص آنان را به ارزشیابی و قضاوت در آن زمینه تشویق کرد تا بتوانند با بهره گرفتن از قضاوتهای خود مطالبی ننویسند (زندی، ۱۳۷۸).
۸-۱-۲- راهبردهای لرنر در مورد آموزش انشا
لرنر در مورد آموزش انشا راهبردهایی را ارائه می کند که میتوانند در سطح آموزش مدرسهای و به منظور باز پروری مورد استفاده قرار گیرند. برخی از آن راهبردها عبارتند از:
۱) اختصاص زمان کافی به نوشتن
۲) آزادی انتخاب موضوع توسط شاگرد
۳) ارائه الگوی فرایند نوشتن و راهبردهای فکری
۴) برقراری تعاون
۵) واگذاری مالکیت و مهارگری انشا به شاگردان
۶) خودداری از ارزشیابی تنبیهی
۷) برنامه ریزی برای نوشتن به صورت پیدرپی
۸) متمایز کردن شیوه نگارش متون شخصی و اداری و …
۲-۲- اختلال نارسا توجه / فزون کنشی
اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی یک اختلال عصبی-رشدی است که با سه ویژگی اصلی یعنی نارسا توجهی، تکانشگری و فزونکنشی شناخته می شود. این اختلال از شایعترین اختلالات عصبی-رفتاری دوران کودکی است که بخش بزرگی از جمعیت جهان (۳ تا ۷ درصد کودکان) را مبتلا کرده است (فارون، سرجنت، گیلبرک، بیدرمن[۷۲]، ۲۰۰۳، به نقل از صاحبان، امیری، کجباف و عابدی، ۱۳۸۹). فزونکنشی برای اکثر مردم، به خصوص والدین و معلمان واژهای آشناست. کودکی که در حرکت دائم است، با انگشتانش ضربه میزند، پاهایش وول می خورد، دیگران را هل میدهد، بدون دلیل کنترل خود را از دست میدهد و بی قراری می کند، معمولا فزونکنش نامیده می شود. این کودکان معمولا دشواریهایی در تمرکز بر تکالیف دارند (کرینگ، دیوسون، نیل، جانسون[۷۳]، ۲۰۰۷، به نقل از جدیدی، شمسایی، مظاهری، خوشابی و فرخی، ۱۳۹۱).
۱-۲-۲- زیر ریختهای اختلال نارسا توجه / فزون کنشی
در چهارمین نسخهی راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی امریکا سه زیر ریخت متفاوت برای این اختلال در نظر گرفته شده است که شامل ریخت معمولا نارسا توجه، ریخت معمولا فزونکنش / تکانشگر، و ریخت ترکیبی میباشد.
۱-۱-۲-۲- نارسا توجهی
توجه یک سازه چند وجهی است و افراد با اختلال نارسا توجه / فزونکنشی دشواری زیادی در زمینه توجه خودکار به اطلاعات دیداری که میانجی آن مدارهای توجهی خلفی مغز است ندارند. این افراد در خصوص فعالیتهایی که به حفظ توجه نیاز دارد مشکلات زیادی دارند که گاهی وقتها به آن مشکل گوش به زنگی میگویند و اعتقاد بر این است که میانجی آن مدارهای توجهی لوب فرونتال است (سواب-بارنفلد، دیسوناویل، و ون انگلن[۷۴]، ۲۰۰۰). بارکلی توضیح میدهد که مهمترین مشکل توجه در کودکان، توجه پایدار است. توجه پایدار به فرد کمک می کند که محرکهای دیگر را کنترل کند و فقط به یک محرک پاسخ دهد (علیزاده، ۱۳۸۶). این گونه مشکلات مرتبط با استمرار و پشتکار، گاهی اوقات در موقعیتهای بازی آزاد ظاهر می شود. بدین صورت که با هر اسباب بازی مدت کوتاهی بازی کرده و به طور مکرر اسباب بازی ها را عوض می کنند. مشکل دیگر این کودکان حواسپرتی است، به این معنی که کودک به رویدادهای بسیاری که ارتباطی با تکلیف ندارند پاسخ میدهد. در مقایسه با فعالیتهایی که تقویت دیرتری در پی دارند این کودکان حواسشان پرت می شود و به فعالیتی که تقویت فوری در پی دارد مشغول میشوند. در این زمینه پژوهشی نشان داد که این کودکان در مقایسه با کودکان عادی، زمانی که اسباب بازیهای لازم برای بازی وجود داشت، زمان کمتری را به تماشای تلوزیون اختصاص میدادند (بارکلی، ۲۰۰۵).
۲-۱-۲-۲- فزون کنشی
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.