وی درتفسیروتوضیح آیات به مباحث فقهی وکلامی نیزپرداخته وجای جای مناقب اهل بیت پیامبراکرم(ص)وروایاتی ازآنهاراهم نقل کرده است.نثرکتاب زیباوروان وخواندنی .ازویژگی های مهم این تفسیرآن است که مفسربعدازترجمه وتفسیرآیه، سوالی راطرح کرده وبدان پاسخ می گوید.»۱گزیده متون تفسیری فارسی،۱۴۷
۸-۴-۲-روض الجنان وروح الجنان:
«نثرابوالفتوح روان ومرسل وبه شیوه کتب علمی واخلاقی سده پنجم است،بااین تفاوت که گاه تحت تأثیرجمله بندی عربی است،یابه اقتضای واژه هایاتعبیرهای عربی درآن زیادبه کاررفته است. .«ابوالفتوح رازی،درروش تفسیری،ازنقل وعقل استفاده می کندلذادررده تفاسیراجتهادی محسوب می شود.درزمینه اخباروآثار،هم ازمنابع وجوامع روایی شیعه وهم ازجوامع اهل سنت استفاده می کندوبه همین دلیل،حجم انبوه روایات صحیح وسقیم واسرائیلات،به ویژه دربخش قصص وفضائل وسوره به این تفسیرراه یافته است.»۲٫شناخت نامه تفاسیر،۱۳۸۸ ، هرچندمؤلف به شرح وقایع صدراسلام وغزوات پیامبر(ص)یا قصه های انبیای سلف ذیل آیات می پردازد،امامباحث کلامی ونقل فضایل حضرت علی(ع)ونیزآراءدرآن چشمگیرتراست.» ۲متون تفسیری فارسی ،۱۳۸۸،۱۱۷
۹-۴-۲-تاج التراجم:
سده های پنجم وششم هجری به طورعام صحنه ی برخوردهای تندمیان اشعریان ومعتزلیان بوده،اسفراینی نیزکه خودازمتکلمان روزگارش بوده متأثرازطریقه اشعری است وازجدال کلامی مذکوردورنمانده،به نقدوبررسی وگاه طردآرای معتزله ودیگرفرق اهتمام کرده است.اسفراینی علاوه برمسائل کلامی نظرگاه های فقهی دیگرفرق رادرقیاس بافقه شافعی-که اختیارخود اوست-نیزعنوان می کند.تاج التراجم ماننددیگرمتون کهن فارسی نه تنها بخاطردربرداشتن واژه های سره وتعبیرات دلنشین مهم می باشد،بلکه به سبب ویژگی های آوایی ودستوری آن،که گونه ای ازگویش های خراسان قدیم رانشان می دهدنیزدرخورتوجه ودقت است.این تفسیرنیزچون دیگرتفاسیرروایی ازتأثیراخبارضعیف واسرائیلیات برکنارنیست.»۳گزیده متون تفسیری فارسی،۱۳۸۸،۱۵
-۱۰-۴-۲-منهج الصادقین:
وی درعلوم وفقه وکلام دست داشت،وازشاگردان علی بن حسن زواره ای مفسرمشهوراست .ازحیث شیوه نگارش یک دست نیست هرجاکه به نقل عین عبارات قدمای مفسران پرداخته نحوه انشاء آن به فارسی کهنه می گرایدوهرجاکه به زبان وقلم خویش سخن می راند،نوشته اوهمانندبعضی ازآثار عصرصفوی متوسط است وازاین رونثراین تفسیربرای کسانی که باآثارکهن آشنایی ندارند،ساده تر به نظر می رسد.»۱ هزارسال تفسیر فارسی،۱۳۶۹، ۶۹۹-۷۰۰ «انگیزه نویسنده چنان چه ازمقدمه تفسیربرمی آیدلزوم نگارش تفسیری بوده است برای فارسی زبانان بااسلوب زبانی ولغاتی که ملال انگیزنباشدوعلاوه براین،همه موافق باورهاوطریقه حقه امامیه نوشته شده باشند.»۲ متون تفسیری فارسی،۱۳۸۸،۲۰۰
۱۱-۴-۲-تفسیرگازر:
«طرزانشای این تفسیرخوب وعبارت آن رساوعاری ازاطناب ممل وایجازمخلّ است درعین حال مطالب تاریخی رانیزدرآن آورده وبرخی قرائت هاراهم متذکر شده است.گاه گاه نیزبه اشعارعربی وفارسی استشهادکرده است.مفسردرابتداچندین آیه رانقل می کندوسپس به شرح وتفسیرآن هامی پردازد. ازمشاهیرعلمای امامیه است.
۱۲-۴-۲-تفسیرشریف لاهیجی:
اوصاف وخصائص این تفسیررانگاشته است که به اختصارنقل می کنیم:
۱)مفسرتفسیرهرآیه رابه عنوان اجمال،نه به طورتحت اللفظی ،بلکه به حسب ترجمه مطلوب معنی کرده است وعبارات ساده وروان وخالی ازتعقیدآن برای همگان قابل درک است.
۲)درنقل روایات کوشیده است که به روایاتی که ازطریق ائمه شیعه (علیه السلام)آمده است اکتفاکند.بنابراین تفسیرنقلی است
۳)درهرجاکه ظاهراتعارض وتنافی میان دوروایت یابیشتربوده است،عدم تنافی راروشن ساخته است.
۴)درمواردی که بین خاصه وعامه اختلاف نظری بوده است دراثبات عقایده خاصه به نحومنصفانه یی کوشیده است.
۵)اختلاف نظ مفسران را نیزگاه مطرح کرده است.
۶)باتبحری که درعلم رجال داشته است(ودوکتاب به نام های خیرالرجال ومحبوب القلوب نوشته است)نکات لازم رادرموردرجال واعلام بیان می کند.
-۵-۲-اشاراتی مختصربه برخی ازواژگان وترجمه های کهن پیرامون واژه نور:
۱-مثلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فىِ ظُلُمَاتٍ لَّا یُبْصِرُونَ(۱۷)
-چونآتش آنجاراروشنایی حاصل کردآن نورایشان رابه عارضی زایل کرد.
خدای تعالی نورایشان ببردوآتش که نورازاوبشود.
-کسانی که درشب آتش افروزندتادر حمایت آن ایمن شوندولی ایزدتعالی نیست گرداند روشنایی ایشان راببردآنراوبگذارد ایشان رادرتاریکی که بیش نبینند.
-هچنین منافق به ظاهرایمان آوردتابروشنایی آنمیان مسلمانان بزیست آنگه چون بهدرمرگ رسید بادشقاوت درآمدآننور توحیداوراببرد تاوی درتاریکی فکرتوتاریکی عقوبت درماند.
وواگذاردآنها ردرتاریکیها کفرونفاق حالکونیکه نه بینندحوالی واطراف خودرا روشنی ایشان ببرد…پس چون روشن شدآنچه گرداگرد ایشان بودببردخدایبه نورایشان وبگداشت ایشان رااندر تاریکی که مرانبینند
-چون روشن گشت آنچه گرد اگرد آن ببردخدای روشنایی ایشان و دست بداردشان اندر تاریکی نه ببینند.
۲-یَأَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَینُِّ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تخُْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءَکُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتَابٌ مُّبِینٌ(۱۵)
-نوردرخشان =محمدمصطفی
-نور=رسول خدا(ص)
-روشنایی= نور محمدکه به نوروی درتاریکیهای ضلالت راه بروید
-نور= پیغامبر”نورعلی نور[نور]= روشنایی که دفع کننده ظلمت وضلالت است وآن نزدبعضی نورمحمدی است
-نوری=محمد(ص)روشنائیکه دفع کننده ظلمت وضلالتست=قرآن که کاشف ظلمات وشک وضلالتست
-بیامدبه شماازخدای روشنای(= روشنایی)[یعنی محمد]
۳- یَأَیهَُّا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا(۱۷۴)
-نور= قرآن
-نور= بهمثابه ی نوراست درباب هادیت ونشان ازاینکه قرآن محدث است ومنزل
-نور= قرآن
-روشنایی هویدا= قرآن دوچراغ افروختیم= یکی درپیش که عین برهان ویکی دردل که همان چراغ ایمان ونورتابان
-نوری ظاهرکننده= حجت -نورپیدا= قرآن -روشنایی هویدا -نوری روشنگروفروغی تابناک =بباوربرخی ازمفسران منظورقرآن شریف است وبه باوربرخی دیگرمنظور ولایت امیرالمومنین است
۴-هُوَ الَّذِى یُصَلىِّ عَلَیْکُمْ وَ مَلَئکَتُهُ لِیُخْرِجَکمُ مِّنَ الظُّلُمَتِ إِلىَ النُّورِ وَ کَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا(۴۳)
-تاریکیها به روشناییها بیرون آردتان
-بیرون می آرداز تاریکیهابه روشنائی
-آردشماراازتاریکهای معصیت به سوی روشنی طاعت و
-آوردشماراازازتاریکیهای کفروجهالت ومعصیت بروشنی ایمان ومعرفت واطاعت ویا ازظلمات ناربنورجنت
-آردشمارا ازتاریکیها سوی روشنایی
-ازتاریکیها نادانی وکافری به روشنایی یقین ومسلمانی
-ازتاریکی های فکرت به روشنایی مغفرت وازتاریکیهای شبهت به روشنایی حجت وازظلمات دنیابه نور عقبی واز
ظلمات کفربه روشنایی بهشت وازظلمات قیامت به نورعرش
۵-وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبهَِّا وَ وُضِعَ الْکِتَابُ وَ جِاْىءَ بِالنَّبِیِّنَ وَ الشهَُّدَاءِ وَ قُضىَِ بَیْنهَُم بِالْحَقِّ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ(۶۹
-وتابان شودزمین قیامت به عدل آفریدگارت
-روشن شود زمین به نورخدای
-وروشن گشت زمین به نورخدای
-وزمین روشن گرددبنورخدای وبدادخدای
-وروشن گرددعرصه زمین محشربنورپروردگارآن زمین
-وبتابد زمین بروشنایی خداوندآن
-وروشن شود زمین بروشنائی خداونداو
۶-یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ءَامِنُواْ بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَینِْ مِن رَّحْمَتِهِ وَ یجَْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(۲۸
-وبدهدتان نوریکه برویت به وی درقیامت
-وشمارانوری می دهدکه به آن برویدیعنی قرآن
-وکندشمارا روشنایی که بروید
-وشمارا نوری دهدوکندتامیرویدباآن وتابگرداندبرای شمانوریراکه برویدبه بسبب آن درصحرای قیامت وبرصراط بگذریدوببهشت برسید
-وکندشمارا روشنایی که می روید بدان
-روشنى که بروید بدان و بر صراط بگذرید و ببهشت رسید مراد باین نور قرآنست که سبب نجات است از ظلمت جهالت و موجب اهتداى بضیاى معرفت
-وشماراروزقیامت نوردهدتابدان نوربرصراط بگذرید
۷-وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا(۱۶)
-وماه رادروی روشنایی شب وآفتاب راچراغ روز گردانید
– وکردماه رادرایشان روشنایی وآفتاب راچراغ
-وگردانیدماه رادرآسمان یعنی دریکی ازآسمانها[نورا] روشنی چون فلک
-وگردانیدآفتاب راچراغ اهل زمین
-وماه رااندرآسمان را بیافریدونورکردش تابدان جهان روشن شودوآفتاب راچراغ روشن گردانید
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.