آنجا که جنیبت تو رفرف عیسی دم لاشه خر گرفته
آنجا که نشیمن تو طوبی موسی ره طور برگرفته (۱۰/۱۱-۱۲)
ناظر برحدیث : أنَا قاءِدا المرسلین ولافخر(سیوطی، ۱۴۰۰ : ج ۱، ۴۱۳). (من پیشرو پیغامبرانم ومرا بدان فخری نیست).
– پیشرو پیامبران
هم گوش نبوت تو درپیش هم چتر رسالت تو از پس (۸/۸)
تو کرده چو نان فلک سواری در گرد تو انبیا پیاده (۶/۱۰)
در خدمتت انبیا مشرف وز حرمتت آدمی مُکرّم (۳/۱۰)
بیت اول، ناظر به روایت : کُنتُ نبیاً وآدمُ بین الرّوح والجَسَد(همان : ج ۲، ۹۶). (زمانی که آدم در مرحله دمیده شدن روح به جسمش بود، من پیامبر بودم).
در مورد خاتم پیامبران بودن، اشاره دارد به : انی عبدالله خاتم النبییّن وانّ آدم علیه السلام لَمُنجدِلُ فی طینهٍ(فروزانفر، ۱۳۸۵ : ۳۳۷). (زمانی که آدم(ع) در مرحله خلقت و تکوین به سر می بُرد، من عبد خدا وخاتم انبیا بودم).
توضیح بیت دوم : در برخی احادیث آمده است که رسول خدا فرمود : در شب معراج ارواح پیغامبران دیدم آنجا از عهد ادریس ونوح(ع)، تا به روزگار عیسی(ع)، خدای تعالی، ایشان را جمع کرده بود، بر من سلام کردند ومرا همان تحیّت گفتند که فرشتگان گفتند سپس بر آنان امامت کردم و دو رکعت نماز خواندم.
امّ ثلاث مائه وعشر رسولاً حتّی صلّوا خَلفُهُ لیله المعراج(رازی، ۱۳۲۲: ) (بر سیصد وده پیامبر امامت کرد ودر شب معراج، این پیامبران در پشت سر او نماز خوانندند).
بیت سوم، ناظر برحدیث : أنا قائدالمُرسَلین وَلافخر(سیوطی، ۱۴۰۰، ج۱، ۴۱۳). (من پیشرو پیامبرانم ومرا بدان فخری نیست).
مصراع دوم نیز اشاره دارد به :۱ -کنت نبیاً وآدم بینالماء والطّین(میبدی، ۱۳۷۶ ” ج۱، ۱۱۴). (من به مقام نبوّت رسیده بودم و آدم میان آب وگِل بود).
۲-کنت نبیاً وآدمُ مجبولٌ فی طینه ولقد کنتُ و سیلته اِلی ربّی (همان : ج۱، ۱۵۵-۱۵۶). (من پیامبر بودم در حالی که آدم در گل خود سرشته بود ومن وسیله ای برای آمرزش او شدم نزد پروردگارم).
– تسبیح سنگ ریزه
ای گفته صحیح وکرده تصریح در دست تو سنگ ریزه تسبیح (۱۰/۲)
تسبیح سنگ ریزه، یکی از معجزات پیامبر اکرم(ص)است که به چند صورت نقل گردیده که یکی این است : عَن ابی ذرقال کنا جلوساً مع النَّبی(ص)فَأخَذَ حصُیاتٍ فی کفّه فَسَبِحنَ ثُم وَضَعَفَهُنَّ فی الارض،فَسَکَتَنَ، ثُمّ اخذهُنَّ فَسَبّحنَ(بیهقی،۱۳۴۷ : ج۲، ۱۵۶). (از ابوذر غفاری نقل می کنند که گفت: ما با پیامبر(ص) نشسته بودیم و او چند سنگریزه در مشت گرفت وآنها تسبیح می گفتند.سپس برزمینشان نهاد وخاموش شدند.بار دیگر در مشت گرفت وآنها تسبیح گفتند).
مولانا نیز در مثنوی معنوی، چنین گفته است :
سنگ ها اندر کف بوجهل بود گفت ای احمد بگو این چیست زود
گر رسولی، چیست در مشتم نهان چون خبرداری ز رازآسمان…
از میان مشت او هر پاره سنگ در شهادت گفتن آمد بی درنگ
لااِلهُ گفت الاالله گفت گوهر احمد رسول الله سفت
چون شنید از سنگها بوجهل این زد زخشم آن سنگها را برزمین
(مولوی، ۱۳۷۳ : ۱/۲۱۵۴-۲۱۶۰)
– حنانه
منبر وعظ تو چو حنانه هم دوتا گشت وهم به افغان شد (۱۳۹/۳)
اشاره به روایت : عن جابربن عبدالله قال کان جذعٌ یقوم الیه النبیُّ فَلما وُضِعَ لهُ المنبر سمعنا للجِذعِ مَثلَ اصوات العشار حتّی نزّل النبیّ(ص) ووضع یده عتیه (فروزانفر، ۱۳۸۵: ۹۷). (جابربن عبدالله نقل کرده است که پیامبر(ص) [قبل از این که برای مسجد منبر بسازد]با تکیه بر شاخه درختی که در بنای مسجد به کار رفته بود، سخن می گفت. بعداً که منبر جایگزین آن شد، شاخه درخت[از شدت فراق] همچون شتر بچه ای ناله ای سرداد. پیامبر(ص) از منبر فرود آمد وبا دست محبت خویش، آن شاخه را نوازش کرد تا آرام گرفت).
مولوی گوید:
استن حنانه از هجر رسول ناله می زد همچو ارباب عقول (مولوی، ۱۳۷۳ : ۱/۲۱۱۳)
– خواب پیامبر
خواب تو، ولاینام قلبی خوان تو اَبیت عند ربی(۵/۹)
مصراع اول، اقتباس از روایت: تنام عینای ولاینام قلبی(حنبل، ۱۴۱۲ : ج۱، ۲۲۰). ([پیامبر فرمود] چشمانم می خوابند درحالی که قلبم همچنان بیدار است).
مصراع دوم، تلمیح به حدیث: نهی رسول الله صلیذ الله علیه وآله وسلم عن الوصال فقال رجل من المسلمین فانک یا رسول الله تو اصل قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و ایُّکُم مثلی، انی ابت یطعمنی ربی ویستقینی(فروزانفر، ۱۳۸۵ : ۱۴۵). (رسول خدا(ص) دیگران را از روزه وصال[روزه امروز را بدون افطار به روز بعد متصل کردن] منع می کرد.یکی از مسلمانان گفت : ای رسول خدا، پس چرا شما این کار را می کنید؟فرمودند : کدامتان مثل من می شوید؟ من شب را به صبح می آورم در حالی که پروردگارم مرا اطعام می کند و می نوشاند).
– خلوت پیامبر(ص)با خدا
تا بوده به وقت خلوت تو نه عرش ونه جبرئیل محرم (۴/۱)
تلمیح به حدیث معروف: لی مع الله وقت لا فیه ملک مقرب ولا نبی مرسل(غزالی،۱۳۶۱ : ۲۷۲). این سخن مَثَل از حدیث است (حلبی، ۱۳۷۷: ۸۰).
– درود بر پیامبر (ص)
یاد ازیزدان درودی هم به قدر قدر او بر روان اوی وبر یاران وبر اصحاب وآل
(۲۲۲/۴)
اشاره به آیه: ان الله وملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه وسلموا تسلیماً (احزاب (۲۳)، ۵۶). (خداو فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند. ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید وسلام گویی وکاملاً تسلیم [فرمان او] باشید).
وهمچنین اشاره دارد به: اللهم صلی علی محمد وآل محمد (خداوندا، درود فرست بر محمد (ص) وخاندان او).
– سایه نداشتن پیامبر (ص)
ای سایه زخاک برگرفته وز روی تو نور خور گرفته (۱۰/۳ )
شنیده اید که پیامبر (ص) را سایه نبود. زیرا که از یک وجه پیامبر، آفتاب بود وآفتاب را سایه نباشد.
اشاره به آیات :۱ – داعیاً الی الله باذنه وسراجاً منیراً (احزاب (۳۳)، ۴۶). (به اذن حق، خلق رابه سوی خدا دعوت کنی وچراغ فروزان عالم باشی).
۲- … قَد جاءکم من الله نور وکتاب مبین (مائده (۵)، ۱۵). (ای مردمان، همانا از جانب خدا برای هدایت شما، نوری عظیم وکتابی به حقانیت آشکار آمد).
– شفاعت
بر بوی شفاعت تو ماندست ابلیس چنان امیدواری (۴ /۹)
اشاره به احادیث نبوی:۱– أنا سید ولد آدم یوم القیامه ولا فخر بیدی لواء الحمد ولا فخر وما من نبّی یومئذٍ آدم ومن سواه الا تحت لوائی وأنا اول شافع واوّل مشفع ولا فخر (ماهیار، ۱۳۸۵: ۲۰۰). (من در روز قیامت سرور اولاد آدمم ومباهاتی نیست. بیرق حمد به دست من است ومباهاتی نیست ودر ان روز، هیچ پیامبری – آدم وجز او – نیست مگر آن که تحت بیرق من هستند ومن نخستین شفاعت کننده ام ونخستین کسی که شفاعت او پذیرفته می شود من هستم ومباهاتی نیست).
۲ – أنا قائد المرسلین ولا فخر وأنا خاتم النیین ولا فخر وأنا اول شافع مشفع ولا فخر (همان : ۲۰۰). (من رهبر پیامبران مرسل هستم ومباهاتی نیست ومن خاتم پیامبرانم ومباهاتی نیست ومن نخستین شافع ومشفع ومباهاتی نیست).
واشاره به آیه : یومئذ لا تنفع الشفاعه الا من اذن لَهُ الرَّحمن ورضی لَه قولاً (طه (۲۰۰)، ۱۰۹).(در آن روز، شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد، جز کسی که خداوند رحمان به اواجازه داده، وبه گفتار او راضی است).
چون نیست بضاعتی زطاعت از ما گنه وزتو شفاعت (۱۱/۲)
ناظر به روایت : واعطیت الشفاعه وادخروتها لاُمتی یوم القیامه (میبدی، ۱۳۷۶: ج ۸، ۱۴۱). (وشفاعت بر من اعطا شد وآن را برای روز قیامت وبرای امت خودم ذخیره کردم).
به رسولی که روز حشر امید به خدا وشفاعتش دارم (۴۲۱/۱)
ای به تحقیق مقام محمود وی به انصاف بهشت ثانی (۳۳۸ /۱۵)
مفسران، در تقسیر«مقاماً محموداً» به آیۀ زیر نظر دارند : عَسی یبعثک ربک مقاماً محموداً (اسراء (۱۷)، ۷۹). (امید است که خدای تعالی تورا به مقامی در خور ستایش [مقام محمود] بر انگیزد). «گفته اند که مقام محمود به عقیدۀاهل علم، مقام شفاعت است واحادیث بسیار نیز در این باب روایت شده است»(رازی، ۱۳۲۲: ج۱۲، ۲۷۰ – ۲۷۳). واین احادیث حاکی از آن است که رسول خدا در روز قیامت چنان مقامی پیدا می کندکه با شفاعت او آخرین گناهکاری که گویندۀ «لا اله الا الله» است وکسی که در قلب او به وزن دانۀگندمی خیر وجود دارد از عذاب دوزخ رها می شود (ماهیار، ۱۳۸۵: دفتر۵، ۱۴۷ – ۱۴۸).واعطیت الشفاعه وادخر تها لِاُمتی یوم القیامه ( میبدی، ۱۳۷۶ : ج ۸ ، ۱۴۱). (وشفاعت برمن اعطا شد وآن را برای روز قیامت و برای امت خودم ذخیره کردم).
– کامل ترین دین
ای مذهب ها زبعثت تو چون مکتب ها به عید نوروز (۹/۵)
اشاره به آیه : … الیوم اکملت لکم دینکم واتْمَمْت علیکم نِعمتی ورَضیت لکم الاسلام دینا (مائده (۵)، ۳). (امروز دین شما را کامل کردم ونعمت خود را بر شما تمام نمودم واسلام رابه عنوان ایین [جاودان] شما پذیرفتم).
– لولاک
نقش صفحات رایت تو لولاک لما خلقت الا فلاک (۵/۸)
اشاره به حدیث :لولاک لما خلقت الا فلاک (حلبی، ۱۳۷۷: ۷۹). (اگر تورا نمی بودی البته آسمانها را نمی آفریدم).
– مازاغ
چشم او با کحل مازاغ ایمن است از چشم زخم گوش او با سرّأوحی فارغ است از گوشمال
(۲۲۲/۲)
مصراع اول اقتباس از آیه : مازاغ البصروما طغی(نجم (۵۳)، ۱۰). (چشم او هرگز منحرف نشد وطغیان نکرد).